جستجو در مقالات منتشر شده


11 نتیجه برای یوسفی

حسن رزمی، اشکان یوسفی،
دوره 16، شماره 3 - ( 2-1382 )
چکیده

 


احمد قهرمانلو، عباس یوسفی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: چینی دندانی یکی از بهترین موادی است که تاکنون در دندانپزشکی مورد استفاده قرار گرفته است. سازگاری عالی با نسج، زیبایی، حلالیت بسیار کم در محیط دهان، استحکام فشاری بالا و کمترین تجمع پلاک میکروبی روی چینی گلیزشده, از مزایای این ماده نسبت به سایر مواد دندانی است. شکنندگی چینی به علت پایین بودن استحکام کششی، ضربه‌ای و همچنین سایش مینای دندان طبیعی مقابل آن از معایب چینی‌های دندانی می‌باشد و از مهمترین خواص مکانیکی آن، استحکام خمشی است که در واقع توانایی مقابله پرسلن در برابر شکستن متعاقب نیرویی است که از بالا اعمال می‌شود. یکی از روشهایی که برای رفع شکنندگی و تقویت استحکام خمشی چینی پیشنهاد شده, پخت چینی روی فلز می‌باشد که بیش از سایر روشها مورد استفاده واقع شده است.
هدف: با توجه به این که ترمیم و جایگزینی دندانها با استفاده از ترمیم‌های Porcelain Fused to Metal (PFM) هنوز کاربرد فراوانی دارد, مطالعه حاضر با هدف بررسی استحکام خمشی چینی D4 Dentin از نوع باندشونده به فلز و مقایسه با چینی Dentin Vita انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی, برای اندازه‌گیری استحکام خمشی چینی Dentin، طبق استاندارد ISO 6872: 1995 (E), قالبی از فولاد زنگ‌نزن به ابعاد 2*5*25 میلیمتر ساخته شد؛ این قالبها با خمیر Dentin (VMK 68N) Vita و Dentin D4 پر شدند و پس از پخت در کوره Vita, از هر یک 10 بلوک تهیه گردید و استحکام خمشی نمونه‌ها تعیین شد. نمونه‌ها توسط مبدل مخصوص روی دستگاه تست خمشی سه‌نقطه‌ای قرار گرفتند و نیرو به قسمت وسط وارد گردید و استحکام خمشی نمونه‌ها تعیین شد. به منظور تحلیل آماری از آزمونهای t-student و آنالیز کواریانس استفاده شد.
یافته‌ها: میانگین استحکام خمشی بلوک چینی D4 Dentin 35/1±40/53 مگاپاسکال و  Vita Dentin38/7 ±86/53 مگاپاسکال حاصل گردید. بین دو گروه اختلاف آماری معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه با توجه به استاندارد ISO 6872: 1995 (E) ، نشان داد که استحکام خمشی تمام نمونه‌های
D4 Dentin بالای 50 مگاپاسکال و مطابق استاندارد مزبور می‌باشد.


عبدالرحیم داوری، صغری یاسائی، علیرضا دانش‌کاظمی، محمدحسین یوسفی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با معرفی مواد مختلف ترمیمی چسبنده به مینا و عاج، روشهای مختلفی برای افزایش پلیمریزیشن و استحکام پیوند برشی این مواد ارایه شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر استفاده از یک آغازگر خود ‌اچ کننده بر استحکام پیوند برشی براکت‌های ارتودنسی و تعیین نوع شکستbracket/adhesive  انجام شد.

روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، براکت‌ها مطابق با یکی از روشهای زیر طبق دستور کارخانه سازنده، به 36 دندان پیشین گاو متصل شدند.

گروه 1: سیستم چسباننده چند مرحله‌ای رایج (12 نمونه)

گروه 2: سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

گروه 3: اسید فسفریک 37% + سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

نمونه‌ها به وسیله دستگاه یونیورسال (Instron-Canton-Mass) تا مرحله شکست، بارگذاری شدند. جهت مقایسه استحکام پیوند برشی گروه‌ها با یکدیگر از آزمون آنالیز واریانس ANOVA و برای بررسی و مقایسه درجات ARI (Adhesive Remnant Index) بین گروه‌ها از آزمون کروسکال والیس استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین استحکام باند برشی بر حسب مگاپاسکال برای گروه‌های 1، 2 و 3 به ترتیب 2/4 ± 7/11، 4/4  ±5/10 و 8/4 ± 9/10 بود که تفاوت معنی‌داری بین سه گروه نشان نداد (800/0P=). درجه‌های ARI که نشان‌دهنده میزان مواد رزینی باقیمانده بر روی مینا بود، تفاوت آماری معنی‌داری بین گروه‌های مورد مطالعه نشان نداد (554/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آزمایشگاهی نشان داد، استفاده از آغازگر خود اچ‌ کننده، می‌تواند جایگزین روشهای سنتی کاربرد اسید فسفریک به منظور آماده‌سازی سطح قبل از عمل اتصال در ارتودنسی باشد.


مهدی جعفرزاده سامانی، مریم حاجی احمدی، سمیرا یوسفی، الهام السادات بیننده،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: انجام کار موفق دندانپزشکی برای کودکان نه تنها به مهارت‌های دندانپزشک بستگی دارد، بلکه نیازمند برقراری ارتباط با کودک و نیز حفظ همکاری وی می‌باشد. تصحیح عملکرد دندانپزشکان در زمینه روش‌های هدایت رفتاری، بر دیدگاه والدین تاثیر گذاشته و کیفیت خدمات دندانپزشکی را افزایش می‌دهد. هدف از انجام این پژوهش بررسی نگرش دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان در ارتباط با روش‌های هدایت رفتاری کودکان بود.

  روش بررسی: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع مقطعی است. به منظور انجام این پژوهش 100 نفر از دندانپزشکان عمومی شهر اصفهان به صورت تصادفی انتخاب گردید و از آن‌ها خواسته شد تا به پرسشنامه (حاوی چهار روش هدایت رفتاری) پاسخ دهند. داده‌های حاصله توسط آزمون‌های آماری T-test ، ضریب همبستگی پیرسون، آنالیز واریانس یکطرفه و کروسکال- والیس مورد بررسی قرار گرفت.

  یافته‌‌ها: روش‌های مورد پذیرش دندانپزشکان به ترتیب بگو- نشان بده- انجام بده (5/0 ± 0/4)، کنترل صدا (4/0 ± 5/3)، محدودکننده فیزیکی (5/0 ± 0/3) و درنهایت دست روی دهان (5/0 ± 9/2) بود. میانگین نمره نگرش دندانپزشکان زن نسبت به روش محدودکننده فیزیکی بیشتر و نسبت به روش دست روی دهان کمتر بود. همچنین میانگین نمره نگرش دندانپزشکان مسن در مقایسه با دندانپزشکان جوان نسبت به روش کنترل صدا کمتر و نسبت به روش دست روی دهان بیشتر بود. دندانپزشکان عمومی با تعداد بیمار اطفال کمتر موافقت کمتری با روش‌های دست روی دهان و محدودکننده فیزیکی داشتند.

  نتیجه‌گیری: نگرش دندانپزشکان عمومی نسبت به روش‌های مختلف کنترل رفتاری با جنس، سن، تجربه کاری و تعداد بیماران اطفال ارتباط دارد. دندانپزشکان عمومی به روش‌های تهاجمی هدایت رفتاری مانند دست روی دهان و محدودکننده فیزیکی تمایل کمتری دارند.


بهزاد سالاری، سیما شهابی، حسین باقری، مهسا یوسفی،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: در این مطالعه اثر کلرهگزیدین 2%، سدیم هیپوکلریت 5/2% و هیدروژن پراکساید 3% به عنوان سه ماده ضدمیکروبی مؤثر که در دندانپزشکی استفاده می‌شوند، روی میزان میکرو لیکیج باندینگ‌های نسل هفتم به عنوان آخرین نسل باندینگ‌ها بررسی شد.

  روش بررسی: 45 دندان خلفی کشیده شده و بدون پوسیدگی جمع‌آوری و ضدعفونی شدند، سپس روی سطوح باکال و لینگوال آن‌ها حفره کلاسیک کلاس V تراشیده شد (90 حفره)، سپس به صورت اتفاقی به چهار گروه تقسیم شدند، سه گروه ده دندانی (20 حفره‌ای) برای مواد مورد آزمایش و یک گروه 5 دندانی (10 حفره‌ای) به عنوان گروه کنترل. دندان‌های هر گروه تحت تاثیر مواد ضدعفونی‌کننده قرار گرفتند و سپس با باندینگ نسل هفتم (Optibond all in one, kerr) تحت دستور کارخانه سازنده باند شده و درنهایت روی آن‌ها کامپوزیت فرم داده شده و پالیش شدند. در گروه کنترل قبل از باند کردن باندینگ هیچ‌گونه ماده ضدعفونی‌کننده‌ای استفاده نشد. پس از تحمل 1000 سیکل حرارتی (5 درجه و 55 درجه به مدت 30 ثانیه) دندان‌ها در محلول متیلن بلو 5% قرار گرفته و بعد از سکشن در جهت مزیودیستالی، هر حفره از لحاظ میزان نفوذ دای درون آن زیر استریومیکروسکوپ (Olympus, Japan) اندازه‌گیری شد و آنالیز داده‌ها توسط تست Kruskal-Wallis صورت گرفت.

  یافته‌ها: تست (05/0 a = ) Kruskal-Wallis نشان داد استفاده از مواد مورد استفاده در آزمایش (کلرهگزیدین 2%، هیدروژن پراکساید 3% و هیپوکلریت سدیم 5/2%) به طور معنی‌داری روی میانگین آماری تأثیری نداشته است. این نتایج چه در سطح اکلوزال حفره‌ها (12/0 P= ) و چه در سطح جنجیوال حفره‌ها (3/0) صدق می‌کرد.

  نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از کلرهگزیدین 2%، سدیم هیپو کلریت 5/2% و هیدروژن پراکساید 3% در حفره تراش در هنگام استفاده از باندینگ نسل هفتم (Optibond all in one, Kerr) تأثیر مخربی بر باند ادهزیو ندارد .


فاطمه مختاری، محمد حسین یوسفی، علی قرائتی جهرمی،
دوره 27، شماره 2 - ( 3-1393 )
چکیده

  زمینه و هدف: درمان ریشه قسمت مهمی از کار یک دندانپزشک عمومی است. هدف از این مطالعه بررسی رادیوگرافیک کیفیت درمان ریشه انجام شده توسط دانشجویان عمومی دانشکده دندانپزشکی یزد بود.

  روش بررسی: پرونده‌های مراجعه‌کنندگان به بخش درمان ریشه بین سال‌های 1390 تا 1392، که توسط دانشجویان عمومی تحت درمان قرار گرفته بودند، براساس تعداد کانال به سه گروه تقسیم شدند و از هر گروه تعداد 80 پرونده به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. برای بررسی کیفیت کار انجام شده از معیارهای طول پرکردگی، تقارب و تراکم استفاده شد و خطاهای حین درمان ریشه انجام شده نیز ثبت شدند. جهت مقایسات آماری از آزمون‌های Fisher exact test و Chi-square استفاده شد.

  یافته‌ها: براساس نتایج این مطالعه 155 (6/64%) پرونده طول پرکردگی مناسب داشتند، در حالیکه 55 (9/22%) نمونه با طول کوتاه و30 (5/12%) نمونه با طول بلند پر شده بودند و تفاوت به دست آمده بین سه گروه از نظر آماری معنی‌دار بود (001/0> P ). 187 (9/77%) پرونده تقارب کافی و 157 (4/65%) پرونده تراکم کافی داشتند. اختلاف به دست آمده بین سه گروه در بررسی تقارب (98/0= P ) و تراکم (88/0= P ) معنی‌دار نبود. در کل 2/39% از کل نمونه‌ها همه خصوصیات درمان ریشه مناسب را داشتند.

  نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر می‌تواند با شناسایی نقاط ضعف درمان صورت گرفته در گروه‌های مختلف آموزشی، به برنامه‌ریزی مناسب جهت بهبود کیفیت درمان ریشه در بخش عمومی دانشکده دندانپزشکی یزد، کمک نماید.


جلیل مدرسی، حمیدرضا همتی، مهری اسفندیار، محمد حسین یوسفی،
دوره 32، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: راه‌‌های متنوعی برای ایجاد بی‌حسی در شرایطی که تزریق بلاک عصب الوئولار تحتانی اولیه با شکست روبرو می‌شود مورد بررسی قرار گرفته‌اند. این مطالعه با هدف مقایسه اثر تزریق بی‌حسی مکمل پریلوکائین با تزریق بی‌حسی مکمل لیدوکائین در دندان‌های با پالپیت برگشت ناپذیر انجام شده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع تحلیلی بود و به روش کارآزمایی بالینی با طراحی موازی بر روی 58 بیمار که یک دندان مولر مندیبل آنها دارای پالپیت برگشت ناپذیر بود، انجام شد. تزریق بی‌حسی اول به ‌صورت بلاک آلوئولار تحتانی با محلول بی‌حسی لیدوکائین 2% انجام شد. بیمارانی که بی‌حسی پالپی در آن‌ها دچار شکست شد، به طور تصادفی به دو گروه مورد و کنترل تقسیم شدند. در گروه مورد تزریق مکمل بلاک آلوئولار تحتانی با پریلوکائین 3% و در گروه کنترل با لیدوکائین 2% انجام شد. عمق بی‌حسی بعد از تزریق دوم، به سه روش ارزیابی عددی پاسخ بیمار به پالپ تستر الکتریکی (EPT)، شدت پاسخ بیمار به تست سرما و میزان درد حین شروع تراش حفره دسترسی بر روی نمودار  VAS (Visual Analog Scale)ارزیابی شد و آنالیز آماری با استفاده از آزمون‌های  T-testو Mann-Whitney صورت گرفت.
یافته‌ها: بین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان عمق بی‌حسی تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد (05/0 نتیجه‌گیری: نتایج حاصل از مطالعه حاضر نشان داد که تفاوتی در عمق بی‌حسی بلاک آلوئولار تحتانی مکمل، در دندان‌های مولر مندیبل دارای پالپیت برگشت‌ناپذیر بعد از شکست اولین تزریق بلاک آلوئولار تحتانی با محلول‌های بی‌حسی لیدوکائین 2% و پریلوکائین 3% وجود ندارد.
 

رحیم یوسفی، عذرا محمد پناه اردکان، نفیسه بینش، عاطفه صابری، پگاه طباطبایی،
دوره 33، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: اضطراب از مشکلات شایع در مراجعه کنندگان به کلینیک‌های دندانپزشکی است که با عوامل زیر‌بنایی شخصیت ارتباط دارد. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش صفات شخصیتی در پیش‌بینی اضطراب دندانپزشکی انجام یافت.
روش بررسی: نوع مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری مراجعه‌کنندگان به کلینیک‌های دندانپزشکی شهر تبریز در سال 97 بود. در این تحقیق، نمونه 211 نفر (110 مرد و 101 زن) از مراجعه کنندگان به کلینیک‌های دندانپزشکی شهرستان تبریز، به روش نمونه‌‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه شخصیتی نئو- فرم کوتاه و پرسشنامه اضطراب دندانپزشکی بود و داده‌ها از طریق روش آماری همبستگی و رگرسیون در نرم افزار SPSS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: یافته‌های پژوهش نشان داد میانگین سنی زنان مراجعه کننده 30 و میانگین سنی مردان 31 بود. 49 درصد مراجعان مجرد و 51 درصد متأهل بودند و تحصیلات اغلب مراجعین زیردیپلم بود. همچنین یافته‌های تحلیل رگرسیون نشان داد اضطراب دندانپزشکی با عامل شخصیتی روان ‌رنجوری به صورت مثبت (49/0=r، 01/0=P) و با عوامل برون‌گرایی (19/0-=r، 05/0=P)، دلپذیر بودن (21/-0=r، 01/0=P) و با وجدان بودن (35/-0=r، 01/0=P) رابطه منفی معنیداری دارد. دو عامل روان‌ رنجوری (71/4=t، 01/0=P) و با وجدان بودن (44/2=t، 01/0=P) توانستند اضطراب دندانپزشکی را پیش‌بینی کنند (05/0>P).
نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌ها می‌توان بیان کرد اضطراب منتشر با احساس خطر که در بسیاری از افراد در مواجهه با مداخلات دندانپزشکی مشاهده می‌شود، از درون افراد بر می‌خیزد که با شناخت عوامل ریشه‌ای، می‌توان تا حدودی با تقویت عوامل شخصیتی بازدارنده و ضربه‌گیر برای اضطراب، بهترین استفاده را از خدمات دندانپزشکی برد و از اجتناب افراد برای مراجعه به دندانپزشکی پیشگیری نمود.ش

دکتر علیرضا دانش کاظمی، عبدالرحیم داوری، زهرا یوسفی، نیلوفر فلاح، سولماز قنبرنژاد، پدرام دانش کاظمی،
دوره 33، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: افزودن نانو ذرات به رزین کامپوزیت‌های دندانی سبب کاهش چسبندگی باکتری‌ها و پوسیدگی ثانویه می‌شود. ترموسایکلینگ می‌تواند شرایط آزمایش را به محیط دهان نزدیک کند. هدف از انجام این مطالعه تعیین اثر ترموسایکلینگ بر میزان ریزنشت مخلوط نانو ذره اکسید مس و کامپوزیت فلو بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی 88 دندان پرمولر برحسب کاربرد نانو ذره اکسید مس با غلظت‌های 1/0% و 3/0% وزنی و ترموسایکلینگ به تعداد 0، 1000، 5000 و 15000 بار، به هشت گروه تقسیم شدند. شیارهای اکلوزالی دندان‌ها به وسیله مخلوط کامپوزیت فلو و محتوای نانو ذره اکسیدمس سیل و سپس دندان‌ها ترموسایکل شد. در ادامه دندان‌ها به مدت 24 ساعت در متیلن بلوی 2% غوطه‌ور و سپس مورد برش قرار گرفتند. ریزنشت توسط استریومیکروسکوپ (hp/USA) بررسی شد. داده‌ها با آزمون‌های آماری کروسکال والیس و من ویتنی آنالیز و حد معنی‌داری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در گروه‌های محتوای نانو ذرات اکسید مس با غلظت 1/0%، با افزایش تعداد دورهای ترموسایکل، ریزنشت به میزان معنی‌داری افزایش یافت (032/0=P). اختلاف میزان ریزنشت بین گروه‌های در معرض 0 و 15000 ترموسایکل معنی‌دار بود (019/0=P). در گروه‌های با غلظت 3/%0، ترموسایکل بر ریزنشت اثر معنی‌داری نداشت (780/0=P). نمونه‌های در معرض 0 و 1000 و 5000 و 15000ترموسایکل در دو غلظت نانو ذره اکسید مس اختلاف معنی‌داری در ریزنشت نشان ندادند.
نتیجه‌گیری: در گروه‌های حاوی نانو ذرات اکسید مس با غلظت 1/0%، میزان ریزنشت با افزایش تعداد ترموسایکلینگ به 15000 دور ترموسایکل نسبت به گروه کنترل افزایش یافت و در غلظت 3/0% ترموسایکلینگ تغییر معنی‌داری ایجاد نکرد.

حسنیه یوسفی فخر، یداله سلیمانی شایسته، افشین خورسند، مهرداد پنج نوش، محمدجواد خرازی فرد، محدثه حیدری،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت ثبات اولیه در موفقیت درمان ایمپلنت‌های دندانی و ایجاد استئواینتگریشن، این مطالعه با هدف بررسی و مقایسه ثبات ایمپلنت و میزان تحلیل کرستال استخوان در تکنیک استئوتوم و تکنیک رایج قراردهی ایمپلنت بود.
روش بررسی: در این مطالعه 26 ایمپلنت در ناحیه قدامی ماگزیلا در 13 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. ایمپلنت‌های TBR (Toulouse, France) با قطر 5/3 و طول 5/10 یا 12 میلی متر قرارداده شد. بلافاصله بعد از قرارگیری ایمپلنت‌ها و سه ماه بعد میزان ثبات ایمپلنت با استفاده از Ostell mentor ثبت شد. بلافاصله در روز جراحی، سه ماه و شش ماه بعد از آن رادیوگرافی پری اپیکال برای بررسی میزان تحلیل استخوان تهیه شد. از تست‌های آماری P‏aired t-test و Wilcoxon signed Rank test جهت آنالیز آماری داده‌ها استفاده شد.
یافته‌ها: تفاوت آماری قابل ملاحظه‌ای در میزان ثبات در بین دو روش درمانی وجود نداشت. میزان تحلیل استخوان در گروه استئوتوم در سه ماه بعد از جراحی بیشتر از روش درمان رایج بود (001/0P<)  اما بعد از شش ماه تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت. (678/0P=)
نتیجه گیری: با در نظر گرفتن محدودیت‌های این مطالعه، تکنیک استئوتوم می‌تواند در نواحی دارای ضخامت ناکافی استخوان به عنوان یک روش درمانی در نظر گرفته شود.

ندا یوسفی نوجوکامبری، ملیحه نادری، راضیه عسکری، سمیه طالبی، مانا محمدحسینی، سحر شعبانی، سجاد یزدان ستاد،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: باکتری‌های دهانی با توجه به سازگاری بالا با مناطق مختلف محیطی دهان، نقش مهمی در بیماری‌های دهانی دارند. در این مقاله سعی شده است مکانیسم‌های مولکولی دخیل در روابط فیزیولوژی باکتری‌های محیط دهان و دندان و اهمیت بیماری‌زایی آن‌ها با رویکردهای مولکولی شرح داده شود.
روش بررسی: مطالعه مروری سیستماتیک حاضر، بر اساس جستجوی پیشرفته و استاندارد واژگان کلیدی شامل باکتری‌های دهانی، بیوفیلم، بیماری‌های دندان در پایگاه‌های اطلاعاتی PubMed، Springer، Scopus، Medline، Google Scholar،Science Direct و Web of Science نگارش گردید. برای این منظور، یک جستجو پیشرفته و منظم از مقالات منتشر شده از سال 1993 تا 2023 میلادی جهت گردآوری مقاله حاضر انجام گرفت.
یافته‌ها: باکتری‌ها در حفره دهان سازگاری‌های تغذیه‌ای دارند که برای زندگی در روابط پاتوژن- میزبان شامل سازگاری با شرایط زندگی پروتئولیتیک، استفاده از گلیکوم میزبان به عنوان یک رابط تغذیه‌ای که خود شامل استفاده از اسید سیالیک مشتق از میزبان و گلیکوزیدازهای دیگر در باکتری‌های دهانی می‌باشد حائز اهمیت است. برخی از این باکتری‌ها به سطوحی نظیر پروتئین‌های بزاق، اپی‌تلیال و گلیکان‌ها می‌چسبند، که در نهایت منجر به تشکیل بیوفیلم می‌شوند. باکتری‌های ساکن در محیط دهان به طور مداوم در معرض طیف وسیعی از عوامل تنش‌زا و تنش اکسیداتیو در بیوفیلم قرار می‌گیرند.
نتیجه گیری: پوسیدگی دندان، بیماری‌های پالپ، پری اپیکال و پریودنتیت (از جمله ژنژیویت) از شایع‌ترین بیماری‌های باکتریایی هستند و در این میان پوسیدگی دندان ناشی از حضور باکتری استرپتوکوکوس موتانس به‌عنوان شایع‌ترین بیماری دندانی به دلیل تولید اسیدهای حاصل از تخمیر کربوهیدرات تصفیه‌ شده و با دمینرالیزاسیون ساختار دندان مشخص می‌شود.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb