جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای خوشخونژاد

علی اکبر خوشخونژاد،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1372 )
چکیده

فرنوم یا فرنولوم بر حسب تعریف Miller غشائی است که دو قسمت را بهم متصل می کند، بطوریکه در حرکت هر کدام محدودیتی ایجاد نماید، در حفره دهان فرنوم در نواحی مختلف دیده می شود: 1) لبی فکی بالا و فک پایین که به آن مهار لبی نیز اطلاق می شود. 2) زبانی فک پائین که از زبان به ناحیه بین دو سانترال در قسمت میانی ادامه می یابد. 3) در ناحیه پرمولرهای فک پایین و فک بالا. فرنوم ممکن است بصورت یک لایه و ساده و یا ممکن است چند لایه و مرکب باشد اگر چسبندگی فرنوم در خط لثه و مخاط آلوئول و لثه چسبنده باشد مشکلی ایجاد نمی نماید و هر چه بطرف لبه لثه و لثه آزاد ادامه یابد مسائل مربوط به فرنوم بلند را به دنبال خواهد داشت. غالبا به نقش فرنوم در درمانهای پریودنتال و ارتدنتیک در ایجاد ضایعه و مشکل عود پس از درمان، در درمانهای ذکر شده توجه لازم نمی شود، بایستی بررسی دقیق بین تخریبهای استخوانی در ناحیه ثنایای میانی و ایجاد فاصله و لقی بین این دندانها و موجودیت یک فرنوم در این ناحیه انجام گردد.


علی اکبر خوشخونژاد، حسین محسنی صالحی منفرد،
دوره 6، شماره 2 - ( 5-1372 )
چکیده

پوشش سطح عریان ریشه در دو مرحله، عمل پیوند آزاد لثه (F.G.G) و متعاقب آن عمل جراحی C.P.F و استفاده از اسید سیتریک مورد بررسی قرار گرفت. بررسی شامل 16 مورد از 9 بیمار مرد و زن در سمت لبیال فک پائین می باشد. اندازه گیریهای مورد نظر در سه نوبت و به ترتیب قبل از اولین جراحی F.G.G، بلافاصله پس از اولین جراحی و دو ماه پس از دومین جراحی ثبت گردیدند. 1) Root Coverage سطح ریشه، بین میانگین بیماران قبل و بعد از عمل در سطح 1% اختلاف معنی دار وجود دارد و در روش دو مرحله ای C.P.F متعاقب F.G.G استفاده از اسید سیتریک در سطح بالائی موثر و از نظر شاخصهای آماری Significant می باشد. 2) در مورد تغییرات عرض لثه کراتینیزه با میانگین 6.25 میلیمتر در گروه عمل شده با توجه به میانگین 1.18 میلیمتر قبل از عمل از نظر شاخصهای آماری نیز Significant می باشد.


علی اکبر خوشخونژاد،
دوره 7، شماره 1 - ( 3-1373 )
چکیده

با پیشرفت علم دندانپزشکی و در پرتو تحقیقات و بررسیهای محققین، امروزه می توان دندانهایی که بعلت پوسیدگی، شکستگی زیر لثه ای و یا عدم گیر کافی جهت گذاشتن روکش و یا بعلت پرفوریشن خارجی پینهای ترمیمی، محکوم به فنا بودند را در دهان بیمار باقی نگه داشته و ترمیم نمود، برای آنکه بدون آسیب رساندن به پریودنشیوم بتوان دندانها را ترمیم نمود باید از ابعاد فیزیولوژیک پریودنشیم در ارتباط با دندانپزشکی ترمیمی آگاه باشیم و به لزوم حفظ Biologic Width که شامل اتصالات اپیتلیالی و بافت همبندی Supracrestal می باشد پی ببریم، توجه به پهنای بیولوژیک از اصول اولیه ترمیم دندانها می باشد، زیرا در غیر این صورت با بیماری پریودنتال مواجه خواهیم شد. در موقعیت یک رستوریشن عوامل متعددی نقش دارند که محل ختم مارجین یکی از مهمترین و حساسترین آنها است، تحقیقات زیادی بر روی اثر مارجین رستوریشن بر روی لثه بعمل آمده و با توجه به نتایج حاصله چنین می توان اظهار داشت که از نقطه نظر سلامت پریودنتال تا حد امکان باید مارجین رستوریشن بصورت Supragingival ختم گردد، لیکن زمانی که بعلل مختلف مجبور به ختم رستوریشن در زیر Ginginal Crest می باشیم، باید اولا سالکوس لثه سالم بوده و ثانیا نبایستی به پهنای بیولوژیک تهاجم نماییم، میزان Biologic Width یک تا دو میلیمتر گزارش شده، در ضمن 1 تا 2 میلیمتر نیز نسج سالم دندان باید کرونالی تر از اتصالات اپیتلیالی قرار گیرد، لذا فاصله حد سالم دندان و یا اپیکالی ترین امتداد رستوریشن با Alveolar Crest باید حدود 4-3 میلیمتر باشد، بدین منظور از Crown Lengthening یا افزایش طول تاج کلینیکی برای نمایان ساختن ساختمان سالم دندان در حفره دهان استفاده می نماییم، اصولا به دو علت طول تاج کلینیکی را افزایش می دهیم: افزایش طول تاج کلینیکی به چند طریق صورت می گیرد: 1) به دلایل ترمیمی (مانند وجود پوسیدگی یا شکستگی زیر لثه و ...)، 2) به دلایل زیبایی (مانند حل مشکل Gummy Smile و ...) 1- Surgical Procedure و 2- Orthodontic Procedure روش جراحی خود شامل Gingivectomy و Flap Procedure می باشد. روش ارتدنسی عبارت است از کاربرد Force-Eruption یا Orthodontic Extrusion که همان حرکت عمودی کنترل شده دندان توسط ارتدنسی در جهت اکلوزال است، از این عمل جهت بیرون کشیدن Defect دندان از استخوان استفاده می گردد. با انجام عمل Crown Lengthening مسئله کشیدن دندان منتفی شده و از طرفی مشکل تراش و آماده سازی دندانهای مجاور برای قرار دادن پروتز ثابت نیز از میان خواهد رفت و به دلیل باقی ماندن ریشه، استخوان آلوئول نیز محافظت می شود، شکل ظاهری و حفظ بهداشت یک کراون تنها بهتر از یک پروتز پارسیل ثابت خواهد بود، بنابراین نتایج بیولوژیکی و زیبایی هر دو رضایت بخش تر می باشند.


اصغر میرعمادی، علی اکبر خوشخونژاد، ملکه زاهدی،
دوره 11، شماره 2 - ( 2-1377 )
چکیده

هدف از انجام این مطالعه، بررسی کلینیکی تاثیر غشای کلاژن در پوشش سطوح عریان ریشه و مقایسه آن با روش Coronally Advanced Flap بوده است. تعداد 26 دندان در 20 بیمار شامل 12 مرد و 8 زن دارای تحلیل لثه ای کلاس Miller I براساس معیارهای خاص انتخاب شدند. از این تعداد 14 دندان در گروه تست و 12 دندان در گروه کنترل قرار گرفتند. پس از انجام فاز I درمان، اندازه گیری پارامترهای کلینیکی شامل میزان ارتفاع تحلیل لثه، عرض تحلیل لثه، سطح چسبندگی، عمق شیار لثه و عرض بافت کراتینیزه انجام می گردید. روش جراحی در بیماران گروه تست بصورت Coronally Advanced Flap همراه با قرار دادن Gingistat به عنوان فضا نگهدارنده روی سطح ریشه و غشای کلاژن روی آنها انجام می شد. جراحی در گروه کنترل با روش Coronally Advanced Flap به تنهائی انجام می گرفت. اندازه گیری ها 1، 2 و 3 ماه پس از جراحی تکرار می شد. میزان پوشش سطح ریشه در گروه تست 71% و در گروه کنترل 57% حاصل گردید که این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (P<0.01). از ماه اول تا ماه سوم پس از جراحی در گروه تست میانگین ارتفاع تحلیل لثه به میزان mm0.21 کاهش نشان می داد که به عنوان پدیده Creeping Attachment محسوب گردید در حالیکه در گروه کنترل در این مدت ارتفاع تحلیل لثه به میزان mm0.14 افزایش یافته بود. مقایسه میانگین کاهش عرض تحلیل و نیز کاهش عمق شیار لثه بین دو گروه اختلاف معنی داری در بر نداشت. در حالی که مقایسه میانگین Attachment Gain و نیز افزایش عرض بافت کراتینیزه نشانگر اختلاف معنی دار بین دو گروه بود. در مجموع می توان چنین نتیجه گرفت که کاربرد غشای کلاژن به همراه فضا نگهدارنده (Gingistat) در پوشش سطوح عریان ریشه موفقیت آمیز بوده است.


علی اکبر خوشخونژاد، علی اصغر میرعمادی، نادر ابوالفضلی،
دوره 11، شماره 3 - ( 3-1377 )
چکیده

هدف از این مطالعه بررسی اثرات کلینیکی استفاده از غشا کلاژن دیر جذب در درمان گرفتاریهای فورکیشن درجه دو مولرهای مندیبولار انسان می باشد؛ بدین منظور 8 بیمار که دارای حداقل دو دندان مولر مبتلا در فک پایین بودند، انتخاب شدند و قبل از اقدام به جراحی، اندازه گیریهای نسج نرم شامل عمق پروبینگ، سطح چسبندگی (A.L) و عمق افقی فورکیشن (نسج نرم) انجام شد. در یک دندان از غشا کلاژن استفاده گردید (گروه آزمایش) و در دندان دیگر (گروه کنترل) روش جراحی مشابه گروه آزمایش بود با این تفاوت که از غشا کلاژن استفاده نشد. در حین جراحی اندازه گیریهای نسج سخت شامل عمق عمودی ضایعات استخوانی (Crest-B.D) و عمق افقی فورکیشن (نسج سخت) انجام شد. 6 ماه بعد مجددا اندازه گیریهای نسج نرم تکرار شد و بیماران تحت جراحی مجدد Reentry قرار گرفتند واندازه گیریهای نسج سخت نیز صورت پذیرفت و نتایج حاصل با اندازه گیریهای قبل از جراحی مقایسه شدند. کاهش عمق پاکت بطور متوسط در گروه آزمایش 3.13 میلیمتر و در گروه کنترل 2 میلیمتر به دست آمد؛ همچنین A.L بطور متوسط در گروه آزمایش 1.9 میلیمتر و در گروه کنترل 0.5 میلیمتر بهبود نشان می داد که این اختلافات از نظر آماری چشمگیر بود. در گروه آزمایش کاهشی به میزان 2.5 میلیمتر در عمق افقی فورکیشن (نسج نرم) به دست آمد که در مقایسه با میانگین گروه کنترل 1 میلیمتر اختلاف معنی دار داشت. در اندازه گیریهای نسج سخت نیز اختلافهای میان گروه آزمایش و کنترل چشمگیر بود. از نکات قابل ملاحظه این تحقیق کاهش عمق افقی فورکیشن (نسج سخت) به میزان 2.5 میلیمتر در گروه آزمایش، در مقایسه با 0.63 میلیمتر گروه کنترل بوده است که اختلاف آن از نظر آماری معنی دار می باشد. از یافته های این مطالعه چنین بر می آید که غشا کلاژن دیر جذب اثرات کلینیکی مثبت و قابل توجهی در درمان گرفتاریهای درجه دو فورکیشن می تواند داشته باشد.


علی اکبر خوشخونژاد، علی اصغر میرعمادی، رخساره صادقی،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده


علی‌اکبر خوشخونژاد، رویا شریعتمداری احمدی ، بهروز جنت،
دوره 16، شماره 3 - ( 2-1382 )
چکیده

 


علی‌اکبر خوشخونژاد، سید حسین محسنی صالحی منفرد، حمیدرضا حسنجانی روشن،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: پریودنتیت‌مزمن از شایعترین بیماریهای‌پریودنتال در جهان است که با استفاده از روشهای‌جراحی و غیرجراحی درمان‌می‌شود.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر داکسی‌سایکلین و دارونما بعد از انجام جرمگیری و صاف‌کردن سطح ریشه (SRP: Scaling & Root Planning) در پریودنتیت مزمن به روش غیر جراحی انجام شد.
روش‌ بررسی: در این مطالعه مداخله‌ای دو سویه‌کور, بیماران مراجعه‌کننده به بخش پریو دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از انجام SRP برای 22 بیمار به طور تصادفی داکسی‌سایکلین 20 میلیگرمی دو بار در روز به مدت 3 ماه و برای 23 بیمار با همان روش دارونما تجویز گردید. شاخصهای مورد بررسی خونریزی حین پروب‌کردن (BOP), پاکت‌های کمتر یا مساوی 6 میلیمتر، پاکت‌های بیشتر یا مساوی 7 میلیمتر و چسبندگی کلینیکی در 2 گروه کمتر از 6 و بیشتر از 7 میلیمتر بود. دو گروه پس از 3 و 6 ماه با استفاده از آزمون t با هم مقایسه شدند.
یافته‌ها: میزان خونریزی در حین پروب‌کردن در گروه مورد و به دنبال SRP پس از 3 ماه (007/0P) و 6 ماه (045/0 P) نسبت به گروه شاهد کاهش بیشتری داشت. کاهش عمق پاکت (PD) در هر گروه کمتر از 6 و بیشتر از 7 میلیمتر نسبت به گروه مورد کاهش قابل توجهی داشت (05/0P<). در مورد چسبندگی کلینیکی (CAL) نیز مقایسه دو گروه کمتر از 6 و بیش از 7 میلیمتر بعد از 3 ماه (11/0P=) و 6 ماه (035/0P=) با برتری گروه مورد همراه بود.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که تجویز داکسی‌سایکلین بعد از SRP به مدت 3 ماه در بهبود شاخصهای کلینیکی اثرات بسیار بهتری نسبت به SRP بدون تجویز این دارو دارد. پیشنهاد می‌شود داکسی‌سایکلین برای درمان پریودنتیت مزمن بعد از SRP تجویز شود.


علی اکبر خوشخونژاد، افشین خورسند، فهیمه رستگار،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده

بیان مسأله: معمولاً برای کنترل درد پس از جراحیهای پریودنتال در بیشتر موارد از مسکن‌های سیستمیک استفاده می‌شود که از جمله معایب این درمان دیر اثر بودن آنها و خطر عوارض جانبی می‌باشد. دهانشویه‌ بنزیدامین هیدروکلراید، داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی با اثر بی‌حس‌کنندگی موضعی می‌باشد. عوارض جانبی آن نادر و شامل کرختی و سوزش مخاط می‌باشد. بنزیدامین  اثرات دارویی خود را بسیار سریع بروز می‌دهد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه‌ بنزیدامین و استامینوفن کدئین در کاهش درد پس از جراحیهای پریود‌نتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی انجام شد, 18 بیمار از مراجعه‌کنندگان به بخش پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. این بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه یا متوسط بودند و حداقل در دو ناحیه از دهان نیاز به جراحی داشتند. ضایعات در دو ناحیه تا حد امکان با هم مشابه بودند. برای بیماران پس از مرحله اول جراحی, دهانشویه بنزیدامین هیدروکلرید و پس از مرحله دوم جراحی (ناحیه بعدی) استامینوفن کدئین تجویز شد. میزان کاهش درد با استفاده از نمودارVisual Analog Scale (VAS) سنجیده شد. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری غیرپارامتری Wilcoxon-Signed,Mann Whitney انجام شد.
یافته‌ها: بین اثر ضددرد بنزیدامین هیدروکلراید و استامینوفن کدئین پس از جراحیهای پریودنتال اختلاف معنی‌داری وجود داشت؛ به عبارت دیگر میزان درد به دنبال مصرف استامینوفن کدئین کمتر از موقعی بود که بنزیدامین استفاده شده بود (008/0P=). بین اثر ضددرد بنزیدامین ‌هیدروکلراید و استامینوفن‌کدئین پس‌از‌جراحی در بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه (1/0P=) و در بیمارانی که استئوپلاستی برای آنها انجام شد (31/0P= و یا در مواردی که تصحیح استخوان انجام‌نشد (18/0P=), اختلاف معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: در بیمارانی که احتمال درد کمی پس از جراحی در آنها وجود دارد, مثل بیماران مبتلا به پریودنتیت اولیه، بیمارانی که برای آنها استئوپلاستی انجام شده و یا بیمارانی که تصحیح استخوان برای آنها انجام نشده است, می‌توان بنزیدامین را به عنوان مسکن تجویز نمود؛ در سایر موارد جراحی, بهتر است به منظور کاهش در مصرف مسکن سیستمیک، دهان‌شویه بنزیدامین هیدروکلراید را به همراه استامینوفن کدئین تجویز نمود.


یداله سلیمانی شایسته، علی‌اکبر خوشخونژاد،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

بیان مسأله: اختلال متابولیسم چربیها به عنوان عامل خطر احتمالی در زمینه بیماریهای پریودنتال و سایر بیماریهای عفونی مطرح شده است.

هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح چربیهای خون و بیماریهای پریودنتال در بیماران قلبی- عروقی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 45 بیمار بستری در بیمارستان قلب شهید رجایی، در دوگروه مورد (27نفر) و شاهد (18نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو گروه میزان چربیهای خون شامل تری گلیسیرید، LDL و کلسترول تام از طریق آزمایشات لابراتواری و وضعیت پریودنتال با استفاده از شاخص CPITN ارزیابی گردید؛ سپس نتایج با استفاده از آزمون Mann Whitney U و ضریب همبستگی اسپرمن مورد تحلیل آماری قرارگرفت.

یافته‌ها: CPITN در گروه High Lipid بالاتر بود و ضریب همبستگی اسپیرمن بین تری‌گلیسیرید و CPITN 283/0، بین کلسترول و CPITN 372/0 و بین LDL و CPITN 280/0 حاصل شد.

نتیجه‌گیری: بر اساس یافته‌های مطالعه حاضر، می‌توان اظهار داشت که رابطه مشخصی بین وجود بیماری پریودنتال و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران قلبی- عروقی وجود دارد.


مهوش موسوی، علی‌اکبر خوشخونژاد، بنفشه گلستان، بهاره بیک‌زاده، عبدالرضا محمدنیا، روزبه صدری منش، نغمه بهرامی،
دوره 21، شماره 4 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: ترشح آنتی‌بادی یک جنبه مهم در پاسخ میزبان به التهاب انساج پریودونشیم است. فاکتورهای متعددی از جمله سیگار، سن و فلور میکروبی زیر لثه در ایجاد پریودنتیت و ایجاد محصولات آنتی‌بادی نقش دارند. هدف مطالعه حاضر مشخص کردن ایمنوگلوبولین‌ها (IgG1, IgG2) در افراد مبتلا به Periodontitis در مقابل گروه کنترل، و بررسی رابطه این نوع از ایمونوگلوبولین‌ها با سیگار، سن و جنس افراد مورد مطالعه است.

روش بررسی: در این مطالعه افراد مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، 36 بیمار با پریودنتیت شدید، 39 بیمار با پریودنتیت متوسط و 40 نفر تحت عنوان گروه کنترل که هیچگونه مشکل پریودنتال نداشتند، انتخاب شدند. همچنین 21 بیمار دچار پریودنتیت مهاجم و 54 نفر پریودنتیت مزمن بودند. میزانIgG1  و IgG2 در این بیماران اندازه‌گیری شد.

یافته‌ها: گروه بیماران در مقایسه با گروه کنترل سطح سرمی بالاتری از ایمونوگلوبولین‌ها را نشان دادند. در مورد میزانIgG1 بین گروه Moderate و Severe وهمچنین بین گروه‌هایaggressive  و chronic اختلاف آماری معنی‌داری دیده نشد (001/0>p)، اما میزان IgG2به صورت معنی‌داری بین همه گروه‌های مورد مطالعه اختلاف داشت. سیگار نیز به وضوح باعث کاهش میزانIgG1  و  IgG2در گروه‌های مورد مطالعه شده بود.

نتیجه‌گیری: بیماران سیگاری حتی افراد گروه کنترل که سیگار می‌کشیدند درمقایسه با افراد غیر سیگاری میزان کمتری از IgG2 داشتند.


نوشین شکوهی نژاد، حسن رزمی، مهرفام خوشخونژاد، پگاه فیروزمنش،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر مقایسه میزان ریزسختی OrthoMTA و RetroMTA با ProRoot MTA در فواصل ۵/۰، ۲ و ۵/۳ میلی‌متری از سطوح در معرض خون، فسفات بافر سالین (PBS) و آب مقطر بود.
روش بررسی: ۱۳۵ قالب پلی متیل متاکریلات به شکل نیم استوانه در سه گروه ۴۵ تایی توسط OrthoMTA، RetroMTA و ProRoot MTA پر شدند. سطح تحتانی ۱۵ نمونه در هر ماده با PBS، ۱۵ نمونه با خون و ۱۵ نمونه با آب مقطر مواجه گردید. ریزسختی مواد در فواصل ۵/۰، ۲ و ۵/۳ میلی‌متری از سطوح در معرض خون، PBS یا آب مقطر اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از تست ANOVA یک طرفه و تست Tukey post hoc تجزیه و تحلیل گردید.
یافته‌ها: مجاورت با خون در مقایسه با PBS و آب مقطر سختی تمام مواد را در هر سه ناحیه کاهش داد (۰۰۱/۰P<). ریزسختی RertoMTA در معرض خون در هر سه ناحیه به طور معنی‌دار بیشتر از OrthoMTA بود. در فاصله ۵/۰ و ۲ میلی‌متری از خون، سختی OrthoMTA به طور معنی‌دار کمتر از سایر مواد بود. سختی OrthoMTA در فاصله ۵/۳ میلی‌متری از خون مشابه ProRoot MTA و هر دو به طور معنی‌دار سخت‌تر از RetroMTA بودند (۰۰۱/۰P<). سختی سه ماده ProRoot MTA، RetroMTA و OrthoMTA در معرض PBS یا آب مقطر تفاوت معنی‌داری در هیچیک از سه ناحیه با یکدیگر نداشتند (۰۱/۰P<).
نتیجه‌گیری: اکسپوژر با خون سبب کاهش ریزسختی در کل ضخامت هر سه ماده موررد مطالعه گردید.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb