65 نتیجه برای ژن
مژگان پاکنژاد، سعید اشراقی، مریم جعفری قاجار،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: یکی از بهترین روشها برای درمان پریودنتیت مهاجم شناسـایی و حـذف عوامل اتیولوژیک بخصوص دو میکروارگانیسم
Actinobacillus Actinomycetemcomitans (Aa) و Porphyromonas Gingivalis (Pg) در بیماران حامل آنها میباشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین فراوانی Pg و Aaو ارتباط آن با سن، جنس، تعداد افراد خانواده و عمق پاکت در نواحی فعال بیماران مبتلا به پریودنتیت مهاجم انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 54 ناحیه (پاکت با عمق بیش از 5 میلیمتر) در 15 بیمار برای کشت میکروبی در نظر گرفته شد. ابتدا مارجین لثه خشک شد و سپس با استفاده از Paper Point شماره 30 نمونهبرداری انجام شد. محیط کشت اختصاصی
Aa، Trypticase Soy Agar-Bacitracin-Vancomycin (TSBV)و در مورد Pg بروسلا آگار بود. اطلاعات جمعآوریشده، با استفاده از آزمونهای آماری Fisher و Chi-Square با سطح معنیداری 05/0P< مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: تعداد 13 بیمار یا 38 ناحیه (4/70%)Aa مثبت و 3 بیمار یا 10 ناحیه (4/18%)Pg مثبت شناخته شدند. رابطه آماری معنیداری بین فراوانی Aa و جنس و سن مشاهده نشد. Pg در مردان بیش از زنان مشاهده شد (001/0P<) اما در مورد سن اختلاف معنیداری وجود نداشت. Aa با عمق پاکت همبستگی آماری معنیداری داشت (02/0P=)؛ به عبارت دیگر با افزایش عمق پاکت، احتمال حضور Aa نیز بیشتر میشد ولی در مورد Pg چنین نبود؛ همچنین Aa نسبت معکوس با تعداد افراد خانواده داشت؛ به طوری که با افزایش تعداد افراد خانواده، تعداد نواحی Aa مثبت کاهش مییافت.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق، فراوانی Aa در پاکتهای عمیق بیماران مبتلا به AP، نسبت به Pg بیشتر است.
نصرتاله عشقیار، نوشین جلایر نادری، پگاه صراف،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: ادونتوژنیک کراتوسیست یکی از مهمترین کیستهای ادونتوژن با منشأ رشدی- تکاملی محسوب میشود؛ اهمیت بالقوه این کیست در عودهای مکرر آن و تخریب استخوان میباشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین ابتلای سنی، جنسی و مکانی ضایعات ادونتوژنیک کراتوسیست در بیماران مراجعهکننده به بخش آسیب شناسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1350 تا 1381 انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی متغیرهای سن، جنس و محل ضایعات ادونتوژنیک کراتوسیست با استفاده از پروندههای موجود در بایگانی بخش آسیبشناسی دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران از سال 1350-1381 مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: از مجموع کیستهای ادونتوژن رشدی- تکاملی، 264 مورد (36%) از نوع ادونتوژنیک کراتوسیست بود. 66% از کراتوسیستها در مردان و 34% در زنان روی داده بودند. از نظر محل وقوع ضایعه 68% از نمونهها در فک پایین و 32% در فک بالا گزارش شده بود؛ در فک پایین 48% از نمونهها در ناحیه مولر، 28% در ناحیه پرهمولر و 24% در ناحیه قدامی ایجاد شده بودند؛ در فک بالا نیز، 42% از نمونهها در ناحیه قدامی، 39% در ناحیه پرهمولر و 31% در ناحیه مولر ایجاد شده بودند. طیف سنی مبتلایان از دهه اول تا هشتم زندگی بود و در این میان شایعترین دهه ابتلا به ادونتوژنیک کراتوسیست دهه سوم با فراوانی 27% بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که میزان وقوع ادونتوژنیک کراتوسیست در مردان، در فک پایین و دهه سوم سنی بیشتر بود. در این میان میزان وقوع ضایعات در ناحیه خلفی فک پایین و بخش قدامی فک بالا بیشتر بود.
مریم قوام، زهرا سادات هاشمی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: موادی که برای سفیدکردن دندانها بهکار میروند, قابلیت ایجاد تغییرات در محتوای آلی و یا معدنی دندان را دارند. متعاقب این تغییرات، مورفولوژی سطح دندان نیز عوض میشود. با توجه به این که معمولاً سفیدکردن دندان، با هدف تأمین زیبایی دندانها انجام میشود, آگاهی از اثرات احتمالی این مواد روی نسج دندان ضروری است؛ زیرا ممکن است بعدها سبب تخریب نسج شود و یا حتی بر درمانهای ترمیمی تأثیر بگذارد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر دو ماده سفیدکننده «کیمیا و اولترادنت» حاوی ژل هیدروژن پراکساید 35%، بر نسج مینا، با استفاده از میکروسکوپ الکترونی (Scanning Electron Microscope: SEM) انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مداخلهای, پنج دندان قدامی کشیدهشده سالم از طول برش داده شدند و به سه قسمت مزیالی, میانی و دیستالی تقسیم شدند و هر قسمت به طور تصادفی در یکی از سه گروه زیر قرار گرفت:
- گروه اول: نمونهها در این گروه به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند و تحت تأثیر هیچ ماده سفیدکنندهای قرار نگرفتند.
- گروه دوم: نمونهها در این گروه تحت تأثیر ماده هیدروژن پرکساید 35% از شرکت کیمیا قرار گرفتند.
- گروه سوم: نمونهها در این گروه تحت تأثیر هیدروژن پرکساید 35% از شرکت اولترادنت قرار گرفتند.
به این ترتیب هر دندان به عنوان شاهد گروههای آزمون خود بود؛ سپس نمونهها با استفاده از SEM, با بزرگنمایی 250 و 500 برابر مورد مشاهده قرار گرفتند.
یافتهها: در گروه شاهد، مختصری خراش سطحی و ذرات سفید مشاهده شد که ناشی از عمل مضغ و باقیمانده ذرات پامیس بود؛ در دو گروه دیگر تغییرات مورفولوژیک از قبیل: افزایش خشونت سطحی، عمیق شدن ترکها، مشخصشدن و اچشدن بعضی از منشورهای مینایی و ایجاد ترکهای جدید ملاحظه شد که در گروههای اول و دوم از این نظر تفاوتی وجود نداشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که سفید کردن دندان (Bleaching) با هیدروژن پراکساید هر دو شرکت تجارتی اثرات تخریبی محدودی روی سطح مینا دارد ولی این امر به حدی نیست که از نظر کلینیکی اهمیتی داشته باشد.
شکوفه شهرابی، سکینهالسادات موسوی راد،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده
بیان مسأله: ضایعات epulis fissuratum (EF)، ضایعاتی پرولیفراتیو و شایع ناشی از دست دندان مصنوعی در حفره دهان به شمار میآیند که بیشتر در جنس مؤنث ایجاد میشوند؛ همین مسأله، امکان نقش هورمونهای جنسی استروئیدی را در شکلگیری و رشد این ضایعات مطرح مینماید.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ایمونوهیستوشیمیایی EF از نظر بروز گیرندههای استروژن و پروژسترون در سلولهای اپیتلیالی، استرومایی، آماسی و اندوتلیال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 15 نمونه از EF که همه به صورت ثابتشده در فرمالین و بلوکهای پارافینه آماده شده بودند، با روش ایمونوهیستوشیمی از نظر وجود گیرندههای استروژن و پروژسترون، مورد بررسی قرار گرفتند (گروه مورد). بافت حاشیه 4 نمونه نیز به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شد.
یافتهها: در 10 مورد واکنش مثبت برای گیرنده استروژن و 8 مورد برای گیرنده پروژسترون در اپیتلیوم مشاهده شد. در بیشتر نمونهها سلولهای استروما رنگپذیری را با گیرندههای استروژن و پروژسترون نشان دادند؛ اما فقط تعدادکمی از نمونهها، دارای این گیرندهها در سلولهای آماسی و سلولهای اندوتلیال بودند؛ همچنین گیرندههای استروژن و پروژسترون در بعضی نمونههایی که حاوی بافت غده بزاقی بودند، مشاهده گردید.
نتیجهگیری: اگر چه تحریک مزمن ممکن است به عنوان عامل شروعکننده در ایجاد EF مطرح باشد، اما برخی از سلولهای تشکیلدهنده این ضایعه، میتوانند هدفی بالقوه برای هورمونهای استروژن و پروژسترون باشند.
نادر ابوالفضلی، فریبا صالح صابر، اردشیر لفظی،
دوره 18، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عرض لثه کراتینیزه از جمله شاخصهای کلینیکی مهم در ارزیابیهای پریودنتال محسوب میشود. نکته اساسی در تعیین عرض لثه مشخصنمودن موقعیت و محل اتصال مخاط آلوئول غیر کراتینیزه با لثه - خطی موسوم به mucogingival junction (MGJ)- میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی قابلیت تکرارپذیری سه روش کلینیکی موجود ( روش چشمی، روش فانکشنال و روش رنگآمیزی هیستوکمیکال) به منظور تعیین محل MGJ و در نهایت اندازهگیری عرض لثه کراتینیزه انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش بررسی تستها انجام شد، محل MGJ در 14 بیمار توسط دو معاینهگر مستقل (دندانپزشک) و توسط سه روش چشمی، فانکشنال و رنگآمیزی هیستوکمیکال مشخص گردید؛ نتایج حاصل از نظر قابلیت تکرارپذیری با استفاده از آزمونهای آماری paired t و intra-class correlation coefficient مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این تحقیق قابلیت تکرارپذیری سه روش رایج به منظور تعیین موقعیت MGJ (روشهای چشمی، فانکشنال و هیستوکمیکال) میان دو معاینهگر به ترتیب 77/0، 82/0 و 96/0 بود؛ همچنین قابلیت تکرارپذیری سه روش برای معاینهگر اول 83/0 و برای نفر دوم 80/0 مشخص شد. بیشترین قابلیت تکرارپذیری مربوط به روش رنگآمیزی هیستوکمیکال بود؛ مقایسه اندازهگیریهای انجامشده با سه روش مورد نظر در معاینهگر اول اختلاف معنیداری را نشان نداد؛ در حالی که در اندازهگیریهای انجامشده توسط معاینهگر دوم، روش چشمی با فانکشنال اختلاف معنیداری را نشان دادند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از هر سه روش فوق میتواند با قابلیت تکرارپذیری نسبتاً زیادی موقعیت MGJ را مشخص کند ولی چنانچه نیاز به قابلیت تکرارپذیری بالاتری داشته باشیم، روش رنگآمیزی کمپلکس موکوژنژیوال با محلول ید (روش هیستوکمیکال) توصیه میشود.
معصومه حسنی طباطبایی، منصوره میرزایی، محمد عطایی، فریبا متوسلیان،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: لامپهای هالوژنه از کاربردیترین دستگاههای تابش در دندانپزشکی میباشند. دستگاههای تابش جدید ازجمله دیودهای منتشر کننده نور, اخیرأ به بازار عرضه شده است. یکی از عوارض جانبی پلیمریزاسیون نوری، افزایش دما است که اگر از حد مشخصی بیشتر شود، تهدید و خطری برای سلامتی پالپ محسوب میشود. در این افزایش دما علاوه بر نوع دستگاه، نوع کامپوزیت مورد استفاده نیز ممکن است تأثیر داشته باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی میزان افزایش دما در دو نوع کامپوزیت دندانی، پلیمریزه شده با دو نوع دستگاه تابشی با روشهای مختلف تابش بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی دو نوع کامپوزیت هیبرید (Tetric Ceram) ونانوفیلد (Filteke Supreme) با رنگ A2 و دو دستگاه تابشی هالوژنه، Coltolux 50 با توان تابشی mW/cm2350 وOptilux 501 با توان تابشی mW/cm21030-100 و یک دستگاه تابشی دیود Ultralume-2 با شدت تابشی mW/cm2620 استفاده شد. Optilux 501با دو نوع روش تابشی استاندارد وRamp مورد استفاده قرار گرفت. 5 نمونه از هر کامپوزیت در قالبی با ابعاد مشخص قرار داده شد و تحت تابش با دستگاههای تابشی مختلف قرار گرفتند. میزان تغییرات دمایی، توسط ترموکوپل نوع K اندازهگیری شد. دادههای به دست آمده توسط تحلیل واریانس یک طرفه و دو طرفه وآزمون مقایسه چندگانه توکی مورد بررسی آماری قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافتهها: نوع دستگاه و روش تابش نور در کامپوزیت تتریک سرام از نظر افزایش دمای کلی و ناشی از تابش تفاوتهای معنی داری داشت (بیشترین مقدار دردستگاه هالوژنه با توان بالا با روش تابشی استاندارد ودستگاه LED و کمترین مقدار در دستگاه هالوژنه با توان پایین)؛ ولی افزایش دمای ناشی از واکنش، اختلاف معنی داری نشان نداد. در کامپوزیت سوپریم نیز افزایش دمای کلی و ناشی از تابش مانند کامپوزیت تتریک سرام بود؛ ولی در افزایش دمای ناشی از واکنش، تنها بین دستگاه هالوژنه توان بالای Ramp و دستگاه هالوژنه توان پایین اختلاف معنی دار به دست آمد. نوع کامپوزیت در حداکثر افزایش دمای کلی، ناشی از تابش و ناشی از واکنش تأثیر معنی داری داشت و کامپوزیت تتریک سرام مقادیر بیشتری نسبت به سوپریم نشان داد. در مورد زمان رسیدن به حداکثر دمای ناشی از واکنش بین دستگاهها و روشهای مختلف تابش در هر دو نوع کامپوزیت تتریک سرام و سوپریم تفاوتهای معنی داری به دست آمد (در دستگاه هالوژنه با توان بالا با روش استاندارد، کمترین زمان و در دستگاه هالوژنه توان بالا با روش Ramp، بیشترین زمان بود). نوع کامپوزیت نیز در زمان رسیدن به حداکثر دمای ناشی از واکنش تأثیر معنی داری داشت و در کامپوزیت سوپریم بیشتر از تتریک سرام بود.
نتیجهگیری: بر طبق یافتههای مطالعه حاضر، دستگاه تابشی هالوژنه با توان بالا و دیود منتشر کننده نور آبی در طی پلیمریزاسیون کامپوزیتهای دندانی حرارت قابل ملاحظهای ایجاد میکنند که احتمال دارد به پالپ دندان صدمه برسانند.
سیدمحمد رضوی، اردشیر طالبی، بیژن موحدیان عطار، ایمانه عسگری،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: ژآنت سل گرانولوما از ضایعات نسبتاً شایع میباشد که به دلیل شیوع بیشتر آن در جنس مؤنث و رشد آن طی دوران حاملگی، فرضیه تأثیر هورمونهای جنسی زنانه (استروژن و پروژسترون) بر این ضایعه مطرح شده است. در این مطالعه وجود رسپتورهای خاص این هورمونها با روش یمونوهیستوشیمی بررسی و با بافت مخاط دهان مقایسه شد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی Expression رسپتورهای استروژن و پروژسترون در ضایعات ژآنت سل گرانولومای فک انجام شد.
روش بررسی: در این بررسی مقطعی، تعداد 25 نمونه از ضایعات ژآنت سل گرانولومای مرکزی و محیطی، به ترتیب شامل 12 مورد ضایعه مرکزی و 13 مورد ضایعه محیطی، از آرشیو آزمایشگاه پاتولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب و بلوک پارافینه آن استخراج شد. همچنین جهت تعیین گروه شاهد، به همین تعداد از بافت سالم مخاطی دهان نمونههایی برداشته و به طور مشابهی بلوک پارافینی آنها تهیه شد. به منظور تأیید صحیح بودن تکنیک مورد استفاده و کنترل اختصاصی بودن روش رنگآمیزی، در تمام مراحل از شاهد مثبت و شاهد منفی استفاده گردید. کلیه موارد پس از طی مراحل خاص، برای رسپتورهای استروژن و پروژسترون رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمیایی شد. در این تکنیک روش بیوتین- استرپتاویدین مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از نرمآفزار SPSS تجزیه و تحلیل آماری شد.
یافتهها: پس از بررسی لامها، در کلیه موارد شامل ضایعات ژآنت و بافت سالم مخاطی هیچگونه رنگپذیری هستهای برای این رسپتورها مشاهده نگردید؛ همچنین کلیه دستههای سلولی اعم از ژآنت سل، سلولهای استروما، اندوتلیال عروق و سلولهای اپیتلیوم به طور تقریباً مشابهی ER/PR منفی گزارش شدند.
نتیجهگیری:با وجود فرضیه تأثیر هورمونهای جنسی بر ضایعات ژآنت سل گرانولوما به دلیل شیوع بیشتر آن در زنان و رشد یا عود آن در دوران حاملگی، طی این مطالعه و با به کارگیری یک روش استاندارد IHC، Expression این رسپتورها منفی و امکان تأثیر هورمون به طور مستقیم رد شد؛ بنابراین انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه با روشهای حساستر ضروری به نظر میرسد.
شکوفه شهرابی، محمد تقی لطفعلیان،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
در مقاله حاضر یک مورد غیر معمول از کیست دانتیژور در بیماری 37 ساله دارای کیستهای متعدد دانتیژور در فک بالا و پایین گزارش شده است که در آن علاوه بر خصوصیات هیستوپاتولوژیک کیست دانتیژور، مقادیر زیادی پیگمان ملانین در سرتاسر اپیتلیوم جدار یکی از این کیستها قابل رویت بود. رنگآمیزی هیستوشیمی فونتانا منشاء ملانین پیگمانها را تأیید نمود و همچنین توسط رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمی بسیاری از سلولهای حاوی پیگمان جهت پروتئین S-100 واکنش مثبت نشان دادند؛ اگرچه از این مورد نمیتوان در مورد منشاء ملانین در کیست دانتیژور به نتیجه قطعی دست یافت، در این مقاله هیستوژنز احتمالی ملانوسیتها در ضایعات ادنتوژنیک مورد بحث قرار گرفته است.
شاهین کسرایی، محمد عطایی، خسرو مانی کاشانی، امیر قاسمی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: به دست آوردن چسبندگی مواد ترمیمی با عاج دندان به عنوان یک بستر مرطوب و دینامیک یکی از موضوعات مهم دندانپزشکی ترمیمی به خصوص دندانپزشکی محافظهکارانه است. چسبندگی اغلب سیستمهای باندینگ عاجی کنونی براساس تشکیل لایه هیبرید و ایجاد گیر میکرومکانیکال است. یافتههای جدید در ارتباط با مکانیسم چسبندگی به عاج بیانگر افزایش پایداری باند در صورت برداشت کلاژن از سطح عاج دمینرالیزه میباشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برداشت کلاژن بر روی استحکام باند چهار سیستم باند عاجی یک جزیی با توجه به تفاوتهای ساختاری آنها انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش تجربی و با تکنیک مشاهدهای بر روی56 دندان پرهمولر سالم انسان انجام گرفت. در سطوح باکال و لینگوال دندانها، سطح صافی از عاج ایجاد شد. نمونهها به هشت گروه 14 تایی تقسیم شدند به نحوی که در هر گروه،7 سطح باکالی از 7 دندان و 7 سطح لینگوالی از 7 دندان پرهمولر دیگر قرار گرفت. سطح عاج توسط اسید فسفریک 37% به مدت 15 ثانیه اچ و سپس شستشو داده شد. در چهار گروه به عنوان کنترل، سیستمهای باند یک جزیی(3M) Single Bond ،(Dentsply) Prime & Bond NT ،(Vivadent) Excite و (Bisco)One Step با تکنیک باند مرطوب به کار برده شد. سپس یک استوانه از کامپوزیت (3M)Z100 به قطر 3 میلیمتر و ارتفاع 2 میلیمتر به دندان باند گردید. در چهار گروه دیگر پس از دمینرالیزاسیون عاج با اسید، از هیپوکلریت سدیم 25/5% جهت برداشت مواد آلی سطح عاج به مدت یک دقیقه استفاده شد. پس از آن سیستمهای ذکر شده با روش باند مرطوب جهت باند استوانه کامپوزیتی به کار رفت. پس از یک هفته نگهداری در آب مقطر با دمای اتاق (24 درجه سانتیگراد) نمونهها تحت 3000 سیکل حرارتی در حمام آب بین 5-55 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. استحکام باند برشی نمونهها به وسیله دستگاه تست مکانیکی اینسترون و توسط یک تیغه به فرم چیزل و با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه اندازهگیری شد. دادهها به وسیله آزمونهایTwo Way ANOVA و Tukey HSD مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار استحکام باند برشی به عاج (بر حسب Mpa) تمامی گروهها به ترتیب زیر بود:
83/1 60/19One Step= 01/2 72/19One Step +H=
93/3 44/21Single Bond= 85/2 26/18Single Bond +H=
02/5 51/26= Prime & bond NT 70/5 98/26 Prime & bond NT+H=
85/3 78/29 Excite = 94/8 07/19Excite+H =
تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که استفاده از هیپوکلریت سدیم 25/5% به مدت 1 دقیقه در سطح عاج دمینرالیزه استحکام باند برشی سیستمهای Excite و Single Bond را به طور قابل ملاحظهای کم نمود (05/0P<). استحکام باند برشی سیستمهای One Step وPrime & Bond NT با این روش افزایش یافت؛ ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>).
نتیجهگیری: براساس یافتههای مطالعه حاضر، برداشت کلاژن سطح عاج دمینرالیزه با هیپوکلریت سدیم موجب کاهش معنیدار استحکام باند برشی سیستمهای با پایه آب/الکل میگردد؛ در حالی که استحکام باند سیستمهای استونی تغییر نمینماید، بنابراین بسته به نوع سیستم باندینگ و حلال آن، این روش، استحکام باند متفاوتی را ایجاد مینماید.
همایون علاقهمند، هنگامه صفرچراتی، فرامرز قاسمزاده آذر،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای بسیار مهم و حیاتی در به دست آوردن خواص فیزیکی و کارآیی کلینیکی مواد ترمیمی همرنگ دندان، پلیمریزاسیون کافی میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان سایش کامپوزیتهای سخت شده توسط دستگاه لایت کیور LED (Light Emitting Diodes) و مقایسه آن با سیستمهای لایت کیور هالوژن انجام شد.
روش بررسی:در این مطالعه آزمایشگاهی،20 نمونه کامپوزیت لایت کیور Tetric Ceram رنگ A3 به ضخامت 2 میلیمتر و طول و عرض 10 میلیمتر در مولد برنجی، با زمان تابش نور به مدت 40 ثانیه و با فاصله یک میلیمتر از سطح تهیه شد. 10 نمونه توسط دستگاه LED (دیودهای تابنده نور) و 10 نمونه توسط دستگاه هالوژن پلیمریزه شدند. جهت انجام عمل سایش دستگاه سایش با قابلیت اعمال بار ساخته شد. پس از قرارگیری به مدت 10 روز در آب مقطر، نمونهها در دستگاه سایش به ترتیب در دورهای سایشی 5000، 10000، 20000، 40000، 80000 و 120000 سیکل تحت نیروی 2 کیلوگرم و با سایندهای از جنس کروم کبالت با قطر12/1 میلیمتر سائیده شد و قبل و بعد از پایان هر دور سایشی توسط ترازوی الکترونیکی با دقت 4-10 وزن شدند. آزمونهای t وpaired samples t برای بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها: میانگین وزن نمونهها در هر دو گروه پس از انواع دورهای سایشی با قبل از سایش تفاوت آماری معنیداری را نشان داد (05/0P<). در گروه هالوژن دورهای سایشی 5000 و 10000 با دورهای سایشی 40000، 80000 و 120000 اختلاف معنیداری داشتند. در گروه LED دور سایشی 5000 با 20000 و دور سایشی 20000 با 120000 اختلاف معنیداری را نشان داد. میزان سایش در کامپوزیتهای سخت شده توسط نور هالوژن با LED اختلاف معنیداری نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دستگاههای LED و هالوژن از نظر مقاومت به سایش ترمیم کامپوزیتی اختلاف معنیداری با یکدیگر نشان نمیدهند.
یداله سلیمانیشایسته، سید حسین محسنیصالحیمنفرد، سولماز اسکندریون،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای درمانی رژنریتیو یکی از راههای درمانی ضایعات پریودنتال میباشند که سعی در بازسازی کامل انساج ازدست رفته در اثر بیماریهای پریودنتال را دارند. استفاده از فرآوردههای ماتریکس مینا (Emdogain) امروزه به واسطه تواناییهای خاص این ماده، در بین روشهای رژنریتیو از توجه خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر فرآوردههای ماتریکس مینا و دبریدمان ساده در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی (Clinical Trial)، 24 ضایعه استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال مشابه با عمق پاکت 5 میلیمتر یا بیشتر و حد چسبندگی کلینیکی 6 میلیمتر یا بیشتر و عمق ضایعه استخوانی 3 میلیمتر یا بیشتر، مورد بررسی قرار گرفت. ضایعات به صورت تصادفی به دو گروه تست و کنترل تقسیم شدند. قبل از درمان، بیماران گروه تست و کنترل از لحاظ Plaque Index، Gingival Index و متغیرهای عمق پاکت، حد چسبندگی کلینیکی و بازسازی استخوانی (Bone level) تفاوت معنیداری نشان ندادند. در گروه کنترل ضایعات با روش دبریدمان ساده و در گروه تست با استفاده از EDTA و فرآوردههای ماتریکس مینا (Emdogain) درمان شدند. یافتههای به دست آمده از اندازهگیریهای متغیرها قبل و بعد از درمان در دو گروه با استفاده از آزمون آماری Greenhouse-Geisser از گروه General Linear Model ارزیابی و میزان تأثیر دو روش با هم مقایسه گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: متوسط تغیرات حاصل در سه متغیر، عمق پاکت (Probing Pocket Depth)، سطح چسبندگی کلینیکی (Clinical Attachment Level) و بازسازی استخوان (Bone Level) در ارزیابیهای 3 و 6 ماه پس از جراحی در گروه تست به صورت معنیداری از گروه کنترل مطلوبتر بود.
نتیجهگیری: استفاده از فرآوردههای ماتریکس مینا به عنوان یک روش مطلوب در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال پیشنهاد میشود.
مسعود فلاحی نژاد قاجاری، سپیده نبوی رضوی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: مصرف وسیع و مکرر نوشابههای اسیدی یکی از علل اصلی اروژن دندانی در انسان میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مقایسه میزان اروژن مینای دندان ناشی از دو نوشابه ایرانی و مقایسه آن با دو نمونه خارجی موجود در بازار ایران انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی ده بطری از نوشابههای زمزم کولا و پرتقالی و ده قوطی پپسی و میراندا تهیه و میانگین کلسیم محتوای آنها (در سه نوبت) اندازهگیری شد. تعداد 120 پرهمولر سالم که به منظور ارتودنسی کشیده شده بودند، به طور تصادفی به سه گروه 40 تایی A، B و C برحسب زمان اکسپوژر و هر یک از این گروهها به چهار زیر گروه ده تایی برحسب نوشابه مورد بررسی، تقسیم شدند. در سطح باکال هر دندان نیمدایرهای به قطر 5 میلیمتر انتخاب و بقیه سطح دندان با ماده مقاوم به اسید پوشانده شد، سپس دندانها در 20 میلیلیتر از نوشابههای مورد نظر غوطهور شدند. مدت زمان تماس گروه اول، 15 دقیقه، گروه دوم، 45 دقیقه و گروه سوم، 12 ساعت بود. سپس از هر زیرگروه 3 نمونه به طور تصادفی انتخاب و میزان کلسیم نوشابه اندازهگیری شد. محاسبه انحلال کلسیم هر دندان بر مبنای تفاوت کلسیم قبل و بعد از آزمایش صورت گرفت و سپس دادهها توسط آزمونهای آماری 2 way ANOVA، one way ANOVA و Tukey HSD آنالیز شدند.
یافتهها: براساس آزمون 2 way ANOVA بین میزان کلسیم رها شده در انواع نوشابهها اختلاف معناداری دیده شد. همچنین زمان اندازهگیری نیز اثر معناداری داشت، ضمن این که برهم کنش این دو عامل نیز معنادار بود (05/0P<)، به ترتیبی که بیشترین میزان اروژن در زمان 12 ساعت هر 4 نوع نوشابه دیده شد و اروژن در 15 دقیقه در زمزم نارنجی و در 45 دقیقه و 12 ساعت در پپسی به طور معناداری بیشتر از سایر نوشابهها بود (05/0P<).
نتیجهگیری: در مقایسه بین 4 نوشابه، پپسی بیشترین و زمزم کولا کمترین اثر اروژن را روی مینای دندانها نشان دادند و در برآیند کلی نوشابههای خارجی نسبت به انواع ایرانی اثر اروزیو بیشتری داشتند، ولی به هر حال در این زمینه نیاز به مطالعات بیشتری است.
بهمن سراج، پوریا مطهری، مرجان فخری، راحیل احمدی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
ادنتوم شایعترین تومور ادنتوژنیک میباشد اما بندرت در سیستم دندانهای شیری مشاهده میگردد. ادنتوم توموری خوش خیم با منشأ دندانی است که رشدی آهسته دارد و همچنین اتیولوژی آن ناشناخته میباشد اما فاکتورهایی مثل ترومای موضعی، عفونت و فاکتورهای ژنتیکی به عنوان عوامل احتمالی مطرح میباشند. ادنتوم موجب اختلالاتی در رویش دندانها مانند نهفتگی و یا تأخیر در رویش دندانهای شیری و ناهنجاری در موقعیت دندان مثل tipping و یا جابجایی دندانهای مجاور میگردد. در این مقاله، یک مورد ادنتوم کامپاند در دختر 5 ساله که به دلیل عدم رویش دندان کانین شیری مندیبل در سمت راست مراجعه کرده بود، گزارش میگردد.
معصومه حسنی طباطبائی، منصوره میرزایی، محمد عطایی، فریبا متوسلیان،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: سالهاست که برای پخت مواد پلیمری در دندانپزشکی از لامپهای هالوژنه استفاده میشود. اخیراً برای بالا بردن درجه پخت و تسریع در کار، دستگاههای هالوژنه با توان بالا و دستگاههایی از قبیل دیود منتشر کننده نور آبی و پلاسما آرک ارائه شدهاند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر دو دستگاه هالوژنه با توان معمولی و توان بالا و یک نوع دستگاه LED (Light Emitting Diode) بر میزان درجه تبدیل دو نوع کامپوزیت دندانی انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی از دو دستگاه هالوژنه Coltolux 50 با توان تابش mW/cm2 330 و Optilux 501 با توان تابش mW/cm2 1030- 100 و یک دستگاه LED با توان تابش mW/cm2 620 استفاده شد. دستگاه هالوژنه Optilux 501 با دو روش پخت استاندارد و Ramp مورد استفاده قرار گرفت. در روش پخت استاندارد از توان mW/cm2 820 و در روش Ramp از توان mW/cm2 1030- 100 استفاده شد. آزمایشها بر روی دو نوع کامپوزیت هایبرید (Tetric ceram) و نانوفیلد (Filteke supreme) انجام شد. از هر کامپوزیت سه نمونه با روشهای مختلف پخت شد، سپس درجه تبدیل آنها به روش FTIR اندازهگیری گردید. دادهها توسط آزمونهای واریانس یک طرفه و دو طرفه و مقایسه چندگانه توکی موردتجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: کامپوزیت هایبرید تتریک سرام درجه تبدیل بالاتری نسبت به کامپوزیت نانوفیلد سوپریم نشان داد. Optilux 501 و LED تأثیر معنیداری در DC تتریک سرام نداشت، ولی Coltolux 50 پلیمریزاسیون پایینتری ایجاد کرد. میزان درجه تبدیل کامپوزیت تتریک سرام در همه دستگاهها به طور معنیداری بیشتر از سوپریم بود (05/0P<). سوپریم در روشهای مختلف پخت تفاوت معنیداری در DC نداشت.
نتیجهگیری: بر طبق یافتههای این مطالعه درجه تبدیل در کامپوزیت هایبرید بیشتر از نانوفیلد بود. دستگاههای هالوژنه با شدت بالا و همچنین دستگاه LED به طورمعنیداری باعث بهبود درجه تبدیل کامپوزیت هایبرید در مقایسه با دستگاه کانونشنال Coltolux 50 میشوند.
صغری یاسائی، حسین عقیلی، داوود رازقی،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: دستگاه فانکشنال به تعدادی از دستگاههای متحرک یا ثابت گفته میشود که موقعیت مندیبل را در ابعاد ساژیتالی و ورتیکالی تغییر داده و باعث تغییرات ارتوپدیک و ارتودنتیک میشود. علیرغم تاریخچه طولانی دستگاههای فانکشنال هنوز اثرات و عملکرد این دستگاهها مورد اختلاف نظر میباشد. هدف از این تحقیق ارزیابی اثرات اسکلتی و دندانی دستگاه Fa II در بیماران دارای مالاکلوژن class II همراه با کمبود رشد مندیبل بود.
روشبررسی: در این کارآزمایی بالینی قبل و بعد، 35 بیمار دارای مالاکلوژن class II div I مورد بررسی قرار گرفتند. این بیماران حداقل 11 ماه تحت درمان با دستگاه Fa II بودند. محدوده سنی دختران 10-13 سال و پسران 11-14 سال بود. از آنالیز ترکیبی برای تعیین اثرات دندانی و اسکلتی استفاده شد. از آنالیز Paired T برای مقایسه میانگین قبل و بعد از درمان استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این مطالعه تفاوت معنیداری در ارتفاع قدام و خلف صورت، رویش دندانهای خلفی بالا و پایین و انسیزورهای بالا، طول بدنه مندیبل، زاویه ANB، IMPA و 1 to SNقبل و بعد از درمان مشاهده شد. در الگوی رشد صورتی بیماران تغییر معنیداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: دستگاه فانکشنال Fa II باعث تاثیرات درمانی قابل ملاحظهای بر روی اجزا دندانی و اسکلتی مجموعه صورتی جمجمهای و بهبود روابط فکین و دندانها میشود.
پرویز دیهیمی، مهدی نیکبخت دستجردی، فرشته مرسلی، شادی کاظمی،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه وهدف: پلیمورفیسم تک نوکلیوتیدی در کدون 72 ژنp53، ساختار پروتیینp53 را تغییر و فعالیت آن را تحت تاثیر قرار میدهد .با توجه به اینکه پلیمورفیسم مزبور وابسته به موقعیت جغرافیایی و نژادی است و فراوانی برخی از سرطانهای انسانی را با آن مرتبط دانستهاند، هدف از مطالعه حاضر ارزیابی این پلیمورفیسم در نمونههای SCC دهان ومقایسه آن با افراد سالم در شهر اصفهان بود.
روش بررسی: در این مطالعه case -control 20 بلوک پارافینی با تشخیص SCCغیر متاستاتیک با تمایز خوب حفره دهان از آرشیو بخش آسیب شناسی دهان دانشکده دندانپزشکی در بین سالهای 1380-1384 و نیز 20 نمونه خون افراد سالم به عنوان شاهد ،با تکنیک PCR ،مورد مطالعه قرار گرفت. پس از استخراج DNA، با استفاده از پرایمرهای اختصاصی آرژینین و پرولین و نیز الکتروفورز، ژل آگارز پلیمورفیسم کدون 72 ژن p53 مشخص گردید. اطلاعات بدست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. برای مقایسه توزیع فراوانی سه ژنوتیپ کدون 72 از آزمون دقیق فیشر با سطح معنیداری 05/0 >pاستفاده شد.
یافتهها: شیوع ژنوتیپ آرژینین/ آرژینین، آرژینین/ پرولین و پرولین / پرولین در بیماران به ترتیب 45%، 45% و 10% و در گروه کنترل 45%،50% و 5% بود که اختلاف آماری معنیداری را نشان نداد.
نتیجهگیری: ارتباط بین پلیمورفیسم کدون 72 ژن p53 و بعضی سرطانها در مناطق مختلف مشاهده شده است. با این وجود بر اساس نتایج مطالعه حاضر، این پلیمورفیسم را نمیتوان به عنوان عامل مستعد کننده ژنتیکی در ابتلاء به SCC دهان در شهر اصفهان منظور نمود.
گلپر راد افشار، معصومه خوشحال،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: بازسازی نسوج پریودنتال در ضایعات فورکیشن، پروگنوز دراز مدت دندانهای درگیر را بهبود میبخشد. در این راستا تا به امروز شیوههای متعددی بکار رفته و نتایج آنها مورد مقایسه کلینیکی و هیستولوژیک قرار گرفته است. هدف از این مطالعه مقایسه اثرات کلینیکی کاربرد ماده پیوندی استخوان Bio-Oss +10% کلاژن در همراهی بافلپ کرونالی (BO/CF) یا به همراه استفاده از غشای قابل جذب کلاژن (BO/GTR) در درمان ضایعات فورکیشن درجه II مولرهای مندیبل میباشد.
روش بررسی: این تحقیق از نوع کارآزمایی بالینی مداخلهای یکسو کور (Single blind interventional clinical trial) بود که بشکل Split mouth طراحی و اجرا گردید. در این مطالعه 10 بیمار شامل 6 زن و 4 مرد با میانگین سنی 42 سال، با 10 جفت (20عدد) ضایعه فورکیشن چپ و راست مندیبل از مراجعین به دانشکده دندانپزشکی گیلان شرکت نمودند. برای کلیه بیماران پس از انجام فاز I درمان، اندازه گیریهای نسج نرم شامل عمق پاکت (PPD)، سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، عمق افقی بسته فورکیشن (CHPD)، فاصله مارجین لثه تا CEJ (CEJ-GM) به همراه ایندکسهای پلاک و لثه ای ثبت گردیدند. سپس هر یک از دو ضایعه سمت چپ و راست مندیبل به یکی از دو روش درمان شدند. در زمان جراحی اندازه گیریهای نسج سخت شامل عمق افقی و عمودی بازفورکا (OHPD/OVPD) و فاصله کرست تا CEJ (CEJ-AC )ثبت گردید. کلیه متغیرها 6 ماه پس از درمان، طی جراحی re-entry تکرار و مقایسه شدند. دادهها به کمک آزمونها آماری Wilcoxon (مقایسه نتایج در هر گروه) و Mann-Whitney (مقایسه نتایج بین دو گروه) با 05/0 p< بعنوان سطح معنیداری مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: هیچگونه تفاوت معنیدار آماری در متغیرهای تحت بررسی بین دو گروه مشاهده نشد .(p>0.05) از طرف دیگر در تمام شاخصهای تحت بررسی به غیر از فاصله CEJ-GM در گروه BO/GTR که بدون تغییر باقی ماند و نیز فاصله CEJ-AC که تغییرات آن در هر دو گروه نسبت به قبل از عمل معنیدار نبود، نتایج قبل و 6 ماه پس از عمل تفاوت معنیداری داشته و نشاندهنده اثرات مثبت هر دو روش درمانی بود (p<0.05).
نتیجهگیری: نتایج این بررسی حاکی از مؤثر بودن هر دو روش درمانی در بازسازی ضایعات فورکیشن میباشد. بااین حال و با توجه به بهبود موقعیت نسج نرم (کاهش فاصله CEJ-GM) در گروه BO/CF، بنظر میرسد استفاده از اتصالات تاجی (براکتهای ارتدنسی، کامپوزیت و غیره) میتواند در بهبود شرایط نسج نرم یعنی کاهش تحلیل لثه مؤثر باشد و چنانچه از غشاء استفاده شود نیز سبب ثبات موقعیت لثه و بهبود نتایج حاصله گردد.
حسن رزمی، سید ناصر استاد، سارا فیاضی،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: مواد مختلفی به عنوان پرکننده انتهای ریشه، پوشش پالپ یا ترمیم پرفوراسیونها معرفی شدهاند.اثرات بیولوژیک این مواد بر روی سلولها و بافتهای زنده روشن نیست. هدف از این مطالعهin vitro ارزیابی عملکرد سلولهای فیبروبلاست لیگامان پریودونتال انسانی (HPDLF) در مجاورت چهار ماده مورد مصرف در درمانهای اندو شامل Pro Root MTA، Root MTA، سیمان پرتلند و آمالگام بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی دندانهای عقل نهفته یا نیمه نهفته سالم در شرایط آسپسی خارج شده و در محیط کشتDMEM غنی شده قرار گرفتند و برای کشت سلولهای HPDLF از نسوج اطراف ریشه آنها استفاده شد. پس از کشت وتکثیر، سلولهابه تعداد 40000 در هر چاهک در chamber slide کاشته شدند و در مجاورت عصاره مواد مختلف قرار گرفتند. رنگآمیزی در زمانهای 24 ساعت، 48 ساعت و یک هفته انجام شد و هرآزمایش سه بار تکرار گردید (هر چاهک تحت تاثیر یک نوع ماده در یک زمان خاص قرار گرفت). متغیر های بررسی شده شامل میزان بیان کلاژن نوعI ، فیبرونکتین و TGF-ßبود که توسط روش ایمونوسیتوشیمی به همراه نرم افزارOlysia Bioreport بررسی گردید. نتایج با روش آنالیز واریانس یک طرفه و تست Tukey توسط نرمافزار SPSS 11تحت بررسی آماری قرار گرفت. 05/0> p به عنوان سطح معنیداری درنظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیان کلاژن نوعI در مدت زمان 24 ساعت در گروه Pro Root MTA به صورت معنیداری بیشتر از بقیه مواد بودوپس از 48 ساعت بیشترین بیان کلاژن نوعI در گروه سیمان پرتلند و بعد از آن در گروه کنترل مثبت مشاهده گردید و پس از یک هفته نیز گروه سیمان پرتلند بیشترین میزان بیان کلاژن را نشان داد. پس از 24 ساعت بیان فیبرونکتین بین گروههای مختلف تفاوت آماری معنیداری با یکدیگر نداشت ولی پس از 48 ساعت بیشترین میزان بیان فیبرونکتین درگروه Pro Root MTA مشاهده شد. پس از یک هفته نیز بیشترین میزان بیان فیبرونکتین در گروههای سیمان پرتلند، Root MTA و Pro Root MTA مشاهده گردید. بیان TGF-ß پس از 24 ساعت در گروههای آمالگام، Root MTA و Pro Root MTA بیشتر بود (05/0>p) و پس از 48 ساعت این میزان در گروه MTA Pro Root بیشتر از بقیه گروهها بود. پس از یک هفته گروههای سیمان پرتلند، کنترل مثبت و MTA Pro root بیشترین میزان بیان TGF-ß را نشان دادند.
نتیجهگیری: با توجه به بررسیهای به عمل آمده میتوان نتیجه گرفت که Root MTA وسیمان پرتلند از نظر اثر برروی سلولهای HPDLF قابل مقایسه با Pro Root MTAبوده و همچنین در بسیاری شرایط برتر از آمالگام بودند.
محمدصادق احمدآخوندی، اعظم خورشیدیان، جواد چلیپا،
دوره 21، شماره 2 - ( 8-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: از میان روشهای مختلف درمانی برای بیماران Cl III اسکلتال با نقص ماگزیلا، جلو کشیدن ارتوپدیک ماگزیلا به همراه Maxillary Expansion Rap id ، روش موثری برای کودکان زیر سنین بلوغ معرفی شده است. مطالع ه حاضر با هدف بررسی تغییرات سفالومتریک، متعاقب درمان Face mask به همراه Maxillary expansion Slow ، در بیماران Cl III در دوره Mixed dentition انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه که به صورت before-after انجام شده است، 10 بیمار Cl III که توسط آنالیز مک نامارا و استاینر دارای نقص رشدی ماگزیلا بودند انتخاب شدند و از آنها رادیوگرافی لترال سفالومتری تهیه شد. برای کلیه بیماران، درمان Face mask به همراه Maxillary expansion Slow بکار برده شد. در پایان درمان مجدداً ازکلیه افراد رادیوگرافی سفالومتری تهیه گردید. شاخصهای سفالومتری اندازهگیری و آنالیز انجام گرفت. تغییرات اندازه و موقعیت ماگزیلا و مندیبل و تغییرات دندانی در طول دوره درمانی با استفاده از Paired sample T Test مورد بررسی گرفت.
یافتهها: افزایش اورجت به میزان 7/1میلیمتر، افزایش 6/5میلیمتری فاصله Co.ANS و افزایش فاصله Ptm.ANS به میزان 3میلیمتر و در نتیجه افزایش ابعاد قدامی خلفی ماگزیلا و همچنین افزایش 5/1میلیمتری فاصله Gf.S از نتایج درمان بود که بصورت قابل ملاحظهای معنیدار بود ( 05/0 p< ).
نتیجهگیری: نتایج توجیهکننده تاثیر مثبت استفاده از فیس ماسک همراه با کاربرد Maxillary expansion Slow ، در بهبود وضعیت قدامی خلفی ماگزیلا در بیماران Cl III در دوره Mixed dentition میباشد.
عباس آذری، سکینه نیکزاد، فریده گرامیپناه، حسینعلی ماهگلی، لیلا صدیقپور،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده
بیماری نقص تشکیل مینای دندان که اصطلاحاً از آن تحت عنوان amelogenesis imperfecta یاد میشود، یک بیماری ارثی است که به دو صورت Hypomineralized و Hypoplastic دیده میشود. این بیماری معمولاً هم دندانهای شیری و هم دایمی را مبتلا میسازد و سبب بروز ناهنجاریهای متعددی نظیر ظاهر نازیبا، حساسیت دندانها و سایش شدید در بیمار میشود. در درمان این بیماران مسأله باند مواد ترمیمی به ساختارهای دندانی که دچار نقص شدهاند و نیز نوع بازسازی دندانهای شیری و دایمی که به صورت درمان موقت و یا دایم انجام میگیرد مورد سوال است. علاوه بر این مسایل مشکل open bite قدامی نیز از دغدغههای درمانی اینگونه بیماران میباشد. در این مقاله ضمن بررسی تحقیقات اخیری که در این رابطه صورت گرفته، طرح درمانهایی که تا به امروز در مورد این بیماری، در کودکان و بزرگسالان ارایه شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان ماهیت درمانی چند جانبه بیماری مورد تأکید قرار گرفته و نکات قابلتوجهی در انتخاب بهترین نوع درمان معرفی میگردد.