جستجو در مقالات منتشر شده


36 نتیجه برای سیل

ایوب پهلوان، یحیی نخجوانی، سارا توسلی حجتی،
دوره 23، شماره 2 - ( 8-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی رطوبتی و یا بزاقی مینای اچ شده حین کاربرد سیلنت، بیشترین علت شکست درمان ذکر شده است. تعدادی از مطالعات نشان داده‌اند که عوامل باندینگ هیدروفیل قادرند بعد از آلودگی بزاق به مینا اچ شده باند شوند. در این مطالعه اثر پرایمر بر نفوذ سیلنت در سطح مینا اچ شده با آلودگی و یا بزاق مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: 40 دندان انسیزور دائمی کشیده شده و سالم انتخاب شدند و سطح مینایی دندان‌ها با یک ژل اسید فسفریک به مدت 20 ثانیه اچ شده و به مدت 30 ثانیه با جریان آب شسته و تا رسیدن به سطح گچی خشک شدند. در این مرحله دندان‌ها به صورت تصادفی به 4 گروه درمانی 10تایی تقسیم شدند:

1- سیلنت نوری Deguseal از کارخانه Degussa برروی سطح مینا اچ شده به عنوان گروه کنترل قرار گرفت.

2- سطح اچ شده با یک لایه بزاق و سپس پرایمر و سیلنت نوری پوشانده شد و پس از 10 ثانیه پرایمر، Scotchbond Multe-Purpose از کارخانه 3M برروی سطح قرار گرفت و با پوار هوا پخش شد، سپس سیلنت نوری بکار رفت.

3- سطح اچ شده با برس مویی آغشته به آب مرطوب گشته و سپس پرایمر پوشانده شد و سیلنت نوری بکار رفت.

4- سیلنت روی مینای اچ شده و آلوده به بزاق و رطوبت بکار رفت. سپس کلیه دندان‌ها طی مراحلی جهت مشاهده توسط SEM آماده شدند. در بزرگنمایی
1400 ´در 4 ناحیه به صورت تصادفی تگ‌ها شمارش گشتند. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط آنالیز واریانس  یک طرفه انجام شد.

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که پرایمر سبب نفوذ سیلنت در دندان‌های آلوده به بزاق شد، ولی تگ‌ها از نظر تعداد و شکل قابل قیاس با گروه شاهد نبودند (001/0P<). در گروهی که پرایمر در سطح مرطوب بکار رفت، تگ‌ها شکل منظم داشته و از نظر تعداد نیز با گروه شاهد برابری می‌کردند (05/0P>). درصورت کاربرد سیلنت روی سطح مینای آلوده تگ رزینی تشکیل نشد.

نتیجه‌گیری: کاربرد پرایمر تا حدودی حساسیت سیلنت را به آلودگی بزاق کاهش می‌دهد ولی تعداد و شکل تگ‌ها تغییر می‌یابد و تعداد تگ‌ها کم می‌شود. بنابراین هنگامی که ایزولاسیون دقیق امکان پذیر نیست، کاربرد پرایمر تاحدی سودمند است اما ایزولاسیون در مورد سیلنت تراپی تأکید می‌شود.


سیمیندخت زراتی، طاهره باهری مقدم، فاطمه نعمت اللهی،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه پروتزهای پارسیل متحرک در جایی که بیمار به هر دلیل قادر به استفاده از ایمپلنت‌های دندانی و پروتز ثابت نیست، کاربرد دارد. با این وجود طبق تحقیقات صورت گرفته استفاده کنندگان از پروتزهای پارسیل متحرک در معرض تجمع پلاک و تغییرات غیرقابل قبولی از جمله ژنژیویت، پریودونتیت و لقی دندان پایه قرار دارند. اما اگر پروتزهای پارسیل متحرک تأثیرات منفی دارند، آیا این تأثیرات مخرب روی دندان‌های Isolated که خود نوعی دندان پایه می‌باشند که از دو طرف مجاور فضای بی‌دندانی هستند، بیشتر است؟ در این مطالعه وضعیت کلینیکی دندان پایه Isolated بدون اسپلینت در مقایسه با دندان پایه کنترل از جهت میزان B.O.P (Bleeding On Probing)، لقی، عمق پاکت و التهاب لثه بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش توصیفی- مقطعی طرح‌ریزی شده بود، با طراحی پرسشنامه، اهداف طرح توسط مشاهده‌گر بررسی شد. حجم نمونه مورد مطالعه 50 نفر از بیماران دریافت کننده پروتز پارسیل متحرک و دارای دندان پایه تکی بودند که به بخش پروتزهای دندانی دانشکده دندانپزشکی تهران مراجعه نموده و مبتلا به هیچ بیماری سیستمیک و زمینه‌ای نبودند. پس از تکمیل پرسشنامه آنالیز آماری انجام شد. از آزمون رتبه علامت‌دار ویلکاسیون، آزمون دقیق فیشر و کروسکال- والیس استفاده گردید.
یافته‌ها: میزان B.O.P (004/0P=)، عمق پاکت (035/0P=) و لقی (001/0>P) در دندان پایه Isolated بیشتر از دندان پایه کنترل بود. در میزان پوسیدگی )083/0(P= و التهاب لثه )07/0(P= در دندان پایه Isolated و دندان پایه کنترل تفاوت معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری:‌ نتایج نشان دهنده ضعیف‌تر بودن دندان‌های پایه تکی در مقابل تأثیرات مخرب پروتزهای پارسیل متحرک بود که از جمله بالاتر بودن عمق پاکت و لقی بیشتر این دندان‌ها در مقابل دندان‌های پایه دیگر است، لذا در صورتیکه به دلایلی ناچار به استفاده از دندان پایه تکی به صورت اسپلینت نشده هستیم، طرح درمان در جهت تأمین سلامتی دندان پایه بایستی با دقت بیشتری انجام شود و پی‌گیری‌های دوره‌ای مورد توجه قرار گیرد.


مهکامه میرکریمی، فاطمه اربابی کلاتی، علیرضا انصاری مقدم،
دوره 24، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین جنبه‌های آموزش دانشجویان گروه پزشکی، آموزش مهارت‌های عملی می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دو روش نمایش فیلم و آموزش زنده در آموزش نحوه قرار دادن صحیح فیشورسیلنت بر دندان‌های مولر دایمی بود.

روش بررسی: تعداد 30 نفر از دانشجویان ترم 8 دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی زاهدان (90-1389) به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم گردیدند. در گروه 1 نحوه قرار دادن صحیح فیشورسیلنت توسط استاد بخش کودکان به صورت زنده بر روی بیمار آموزش داده شد و در گروه 2 دانشجویان نحوه قرار دادن صحیح فیشورسیلنت را در فیلم مشاهده نمودند. پس از آموزش هر دانشجو یک مورد فیشورسیلنت بر روی دندان مولر دایمی بیمار انجام داده و درستی انجام هر مرحله توسط دندانپزشک متخصص کودکان کنترل گردیده و نمره‌گذاری شد. برای مقایسه دو گروه با یکدیگر از لحاظ نمره عملی از آزمون T-test و برای مقایسه میزان رضایت دانشجویان از آزمون Chi square استفاده گردید.

یافته‌ها: میانگین نمرات دانشجویان در گروه Video tape برابر 5/16 و در گروه آموزش زنده 53/16 بوده است و در مقایسه دو گروه با یکدیگر بین دو روش آموزشی ذکر شده براساس نمره کلی دانشجویان از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد (05/0

نتیجه‌گیری: هر دو روش آموزشی نمایش فیلم و آموزش زنده در تدریس نحوه قرار دادن فیشورسیلنت نتایج یکسانی داشته است. بنابراین روش نمایش فیلم می‌تواند به همراه یا به عنوان جایگزین روش آموزش زنده مطرح گردد.


میترا طبری، هنگامه صفرچراتی، وحید سلطان کریمی، زهرا بنی عامری، آرش پورستار بجه میر،
دوره 24، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بسیاری از بررسی‌ها نشان داده‌اند که مواد کامپوزیتی وقتی در معرض ژل فسفات فلوراید اسیدی (APF) قرار می‌گیرند، دچار تغییرات فیزیکی، شیمیایی و از دست رفتن وزن می‌شوند، لذا این مطالعه به منظور بررسی ریزنشت دندان‌های سیل شده با یک فیشورسیلنت و یک کامپوزیت پس از قرارگیری در معرض ژل APF انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی از 60 دندان پرمولر سالم کشیده شده انسانی، با محدوده سنی 25-15 سال استفاده شد. نمونه‌ها پس از تراش شیار اکلوزال به 2 گروه 30 تایی تقسیم شدند. یک گروه با فیشورسیلنت هلیوسیل (Vivadent, Germany) و گروه دیگر با کامپوزیت تتریک‌فلو (Vivadent, Germany) ترمیم شد. هر گروه به 2 زیر گروه شاهد و مورد تقسیم شد. در گروه‌های مورد از ژل 23/1% APF (Sultan, U.S.A) استفاده شد و در گروه‌های شاهد دندان‌ها در سرم فیزیولوژیک نگهداری شدند. تمام سطوح دندان‌ها به جز نواحی ترمیم و 1 میلی‌متر اطراف آن توسط دو لایه لاک ناخن پوشانده شدند. پس از غوطه‌وری دندان‌ها در محلول فوشین 5/0% و برش باکولینگوالی نمونه‌ها، میزان نفوذ رنگ در زیر ترمیم‌ها با استفاده از استریو میکروسکوپ بررسی شد و براساس عمق نفوذ امتیازدهی شدند و داده‌ها به وسیله آزمون One-way ANOVA وLevene Test  آنالیز شد.

یافته‌ها: 15دندان در هر یک از گروه‌های چهارگانه قرار گرفتند. میانگین امتیاز نفوذ در گروه فیشورسیلنت + ژل (09/1±26/1)، کامپوزیت + ژل (05/1±4/1)، کامپوزیت + سرم فیزیولوژی (37/1±2/1)، فیشورسیلنت + سرم فیزیولوژی (35/1±4/1) بود. تفاوت معنی‌دار آماری در مقایسه بین گروه‌ها (96/0P=، 099/0=(56/3)F) P به دست نیامد.

نتیجه‌گیری: با توجه به مطالعه فوق، ژل 23/1% APF اثر معنی‌داری بر روی ریزنشت ترمیم‌های کامپوزیت تتریک‌فلو و فیشورسیلنت هلیوسیل ندارد و می‌تواند به صورت روتین در کلینیک مورد استفاده قرار گیرد.


ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، محمد عطایی، سارا ولی‌زاده،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: انقباض پلیمریزاسیون کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات یکی از مهم‌ترین عوامل در شکست ترمیم‌های کامپوزیت می‌باشد. برای برطرف کردن این نقیصه، کامپوزیت‌های با بیس سیلوران معرفی شده‌اند. ادعا شده است که این کامپوزیت‌ها دارای حداقل انقباض می‌باشند. هدف از این مطالعه بررسی میزان انقباض پلیمریزاسیون این دو نوع کامپوزیت بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 5 نمونه دیسکی شکل از هر کامپوزیت رزین در مرکز یک رینگ فلزی باند شده به لام میکروسکوپ قرار گرفت. سطح رویی رینگ با لامل پوشانده شد. لام همراه نمونه کامپوزیتی روی پایه مخصوص دستگاه LVDT (linear variable differential transformer) طراحی شده برای این منظور قرار گرفت تا امکان تابش و کیورینگ نمونه‌ها از سطح تحتانی لام فراهم شود. در این آزمایش، برای بررسی تغییرات ابعادی نمونه حین پلیمریزاسیون، از روش Deflecting Disk و دستگاه LVDT استفاده شد. ضمناً در این مطالعه، از دو دستگاه تابشی LED با شدت‌های مختلف، برای پلیمریزاسیون کامپوزیت‌ها استفاده شد.

یافته‌‌ها: میزان انقباض پلیمریزاسیون درمورد کامپوزیت Z250 کیور شده با LED وHigh Power LED  به ترتیب mµ08/0±15/11 و mµ17/0±51/11 و درمورد کامپوزیت P90 کیور شده با LED و High Power LED به ترتیب mµ06/0±08/1 و mµ12/0±16/1 بود. تفاوت معنی‌داری بین دستگاه‌های تابشی LED و High Power LED در میزان انقباض پلیمریزاسیون هر دو نوع کامپوزیت دیده نشد (P-value در مورد Z250 و P90 به ترتیب 094/0 و 019/0 بود).

نتیجه‌گیری: مقدار انقباض پلیمریزاسیون در کامپوزیت‌های با بیس سیلوران با هر دو دستگاه تابشی، کمتر از کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات بود.


حمید کرمانشاه، اسماعیل یاسینی، راضیه حسینی‌فر،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: ایجاد تطابق لبه‌ای در حفره‌های کلاس V و انتخاب بهترین ماده ترمیمی برای کاهش میزان ریزنشت، یکی از چالش‌های مهم در دندانپزشکی ترمیمی است. هدف این مطالعه بررسی اثر سیکل مکانیکی بر ریزنشت کامپوزیت‌های با انقباض کم در مقایسه با کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات با درصد انقباض پایین در حفرات کلاس V و ارزیابی تطابق لبه‌ای آنها توسط میکروسکوپ الکترونی (SEM) بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی حفره‌های Cl V در سطح باکال و لینگوال 48 دندان پرمولر و مولر انسانی تراشیده شد (96 حفره). دندان‌ها به 4 گروه 12 تایی (24حفره) تقسیم شدند: گروه یک: کامپوزیت Kalore-GC+G-Bond، گروه دو: کامپوزیت Grandio+Futurabond NR، گروه سه: کامپوزیت Aelite LS Posterior+All Bond SE و گروه چهار: کامپوزیت LS System Adhesive Primer&Bond +Filtek P90. همه دندان‌ها تحت 2000 سیکل حرارتی قرار گرفتند. نیمی از ترمیم‌های هر گروه (12n=) تحت 200000 سیکل مکانیکی با نیروی 80 نیوتن قرار گرفتند. رپلیکای اپوکسی رزین 32  نمونه (4 ترمیم از هر زیرگروه) تحت SEM بررسی و درصد درزهای بینابینی محاسبه شد. درنهایت دندان‌ها در فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت و در دمای 37 درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند و سپس دندان‌ها، برش داده شده و تحت استریومیکروسکوپ مشاهده شدند. آنالیز آماری با استفاده از تست‌های Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام شد و ریزنشت اکلوزال و جینجیوال با تست Wilcoxon مقایسه شد.

یافته‌ها: میزان ریزنشت اکلوزالی بین 4 گروه (در حالت با و بدون سیکل مکانیکی) معنی‌دار نبود (05/0

P). در هیچیک از گروه‌ها اعمال سیکل مکانیکی منجر به افزایش میزان ریزنشت در اکلوزال یا جینجیوال نشده بود (05/0

نتیجه‌گیری: سیلوران عملکرد بهتری نسبت به کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات با انقباض کم در مطالعه حاضر نداشته است (به جز Aelite) و همچنین اعمال سیکل مکانیکی موجب افزایش ریزنشت نشد.


فرامرز زکوی، هنگامه علی‌نژاد، زهرا جوکار،
دوره 28، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: تطابق لبه‌ای یکی از فاکتورهای کلیدی در موفقیت روکش‌های ثابت است. هدف از این مطالعه مقایسه تطابق کراون‌های سرامیکی فلدسپاتیک تهیه شده از روی قالب سیلیکون افزایشی و کست گچی به وسیله دستگاه CAD/CAM بود.

  روش بررسی: 10دندان پرمولر ماگزیلای سالم کشیده شده برای این مطالعه که از نوع تجربی- آزمایشگاهی بود، انتخاب شدند . پس از تراش دندان‌های مانت شده در آکریل و ایجاد خط تراش شولدر با انتهای گرد، برای هر دندان دو روکش (یک مرتبه با استفاده از اسکن کردن قالب تهیه شده از دندان به کمک سیلیکون افزایشی و یک مرتبه با اسکن کردن کست گچی تهیه شده از دندان‌ها) به وسیله دستگاه CAD/CAM از جنس فلدسپاتیک Vita mark Π ساخته شد . میزان گپ مارجینال هر کدام از روکش‌ها به کمک دستگاه SEM ، در 2 ناحیه در هر یک از سطوح مزیال و باکال اندازه‌گیری شد. آنالیز آماری داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS 17 و با کاربرد تست آماری Paired T-test انجام شد (05/0 P < ).

  یافته‌ها: متوسط گپ مارجینال در روکش‌های حاصل از قالب سیلیکونی و روکش‌های حاصل از کست گچی به ترتیب (11/37 ± 13/155) و (35/12 ± 18/130) بود و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (055/0 P= ). همچنین میانگین گپ مارجینال روکش‌های حاصل از کست گچی و قالب سیلیکون افزایشی در ناحیه مزیال (41/44 ± 82/157) به طور معنی‌داری بیشتر از میانگین گپ مارجینال ناحیه باکال (26/24 ± 50/127) بود(003/0 P= ).

  نتیجه‌گیری: تطابق لبه‌ای روکش‌های ساخته شده از روی کست گچی و قالب سیلیکونی تفاوت معنی‌داری نداشته و هر دو روش دقت یکسانی را نشان دادند.


مصطفی قندی، بابک نامور، ستوده دوائی،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: جهت انجام درمان فیشورسیلنت به دنبال اچ کردن سطح دندان با اسید فسفریک و سپس شستشو، به طور معمول ماده رزینی قرار می‌گیرد. در برخی مقالات استفاده از عوامل باندینگ جهت افزایش گیر فیشورسیلنت توصیه شده است. باتوجه به این که در انجام فیشور سیلنت سطح چسبنده غالباً مینا می‌باشد، ممکن است استفاده از باند مینا که یک رزین هیدروفوب است به جای باند عاجی مناسب‌تر باشد. هدف از این کار آزمایی بالینی مقایسه گیر و دوام درمان فیشور سیلنت در سه حالت کاربرد عوامل باندینگ مینایی، عوامل باندینگ عاجی و عدم کاربرد عوامل باندینگ در طول 4 سال بود.

روش بررسی: این مطالعه بر روی دندان‌های مولر اول فک بالا و پایین 24 دانش آموز کلاس اول (7-6 ساله) یک مدرسه ابتدایی انجام شد (در مجموع 96 دندان). بر روی 36 دندان باندینگ عاجی Excite، بر روی 36 دندان باندینگ مینایی Margin bond به کار برده شد، سپس فیشور سیلندر کلیه شیارها قرار گرفت و 60 ثانیه کیور شد. به علاوه از مجموع این دو گروه، 24 دندان انتخاب و با گروه 24 تایی از دندان‌های جفتشان در کوادرانت مقابل که هیچ گونه ماده باندینگی برایشان به کار نرفته بود (به عنوان گروه کنترل) مقایسه شدند. سپس شیارها به طور سالانه از نظر وجود یا عدم وجود فیشور سیلنت به مدت 4 سال مورد بازبینی قرار گرفتند. یافته‌ها با استفاده از آزمون آماری Wilcoxon مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‌ها: طبق نتایج مطالعه حاضر که براساس آزمون آماری Wilcoxon به دست آمده است تفاوت آماری معنی‌داری در گیر و دوام درمان فیشور سیلنت در هنگام استفاده از باندینگ عاجی (Excite) و باندینگ مینایی (Margin bond) و نیز بین استفاده یا عدم استفاده از باندینگ در زیر فیشورسیلنت در طی چهار سال وجود نداشت (05/0P>).

نتیجه‌گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، استفاده از عوامل باندینگ مینایی، عاجی یا عدم استفاده از مواد باندینگ به طور کلی باعث تفاوت کلینیکی محسوسی در دوام و گیر فیشور سیلنت طی 4 سال نخواهد شد.


فاطمه مختاری، کاظم کوپایی، جلیل مدرسی، حمیدرضا همتی، هنگامه زندی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی توانایی قدرت سیل کنندگی MTA و سرامیک سرد به روش نفوذ باکتری بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 50 عدد دندان تک ریشه مستقیم کشیده شده انسان انتخاب شدند. در گروه اول، 20 دندان با MTA پر شدند. در گروه دوم، 20 دندان با سرامیک سرد پر شدند. از 5 دندان به عنوان کنترل مثبت (کانال با گوتاپرکای منفرد و بدون سیلر پر شد) و 5 دندان به عنوان کنترل منفی (کانال با گوتاپرکا و سیلر پر و با دو لایه لاک ناخن پوشانده شدند) استفاده شد. یک مدل میکرو لیکیج باکتری از باکتری های خانواده نشت باکتری از باکتری انتروکوکوس فکالیس جهت ارزیابی قدرت سیل‌ کنندگی مورد استفاده قرار گرفت. دندان‌ها در لوله‌های آزمایش قرار داده شدند به طوری که دو محفظه فوقانی و تحتانی تشکیل دادند. باکتری‌های کشت شده در محفظه فوقانی و در تماس با ناحیه کرونالی دندان قرار گرفتند و انتهای ریشه در محفظه تحتانی که حاوی یک محیط کشت استریل بود قرار گرفتند. در این حالت تنها مسیر ارتباطی بین محفظه فوقانی و تحتانی، پرکردگی کانال ریشه بود. در این روش در صورت مشاهده کدورت در محفظه تحتانی، مشخص می‌شد که باکتری‌ها توانسته‌اند از سد موجود عبور کنند و به محیط کشت برسند و با این روش نشت اندازه‌گیری شد. داده‌های به دست آمده با استفاده از تستChi-Square  آنالیز شدند.
یافته‌ها: در گروه اول (MTA) 7 نمونه و در گروه دوم (سرامیک سرد) 4 نمونه نشت داشتند. از نظر نشت، تفاوت آماری معنی‌داری بین MTA و سرامیک سرد وجود نداشت (288/0P=).
نتیجه‌گیری: توانایی سیل کنندگی سرامیک سرد و MTA به عنوان مواد پرکننده ریشه مشابه است.
 

سکینه آرامی، معصومه حسنی طباطبایی، معصومه حسنی طباطبایی، سید رضا نجف زاده، احمدرضا شمشیری، زهره مرادی،
دوره 30، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به استفاده روز افزون از MTA در درمان‌های مختلف دندانپزشکی‌، مطالعه در مورد خصوصیات آن از جمله زمان ستینگ از اهمیت خاصی‌ برخوردار است. هدف از این مطالعه بررسی‌ زمان ستینگ اولیه و نهایی یک نوع MTA ایرانی‌ با یک نوع MTA خارجی‌ بود.
روش بررسی‌: برای محاسبه میانگین زمان ستینگ نیاز به ۷ نمونه در هر گروه بود و برای اندازه‌گیری زمان ستینگ اولیه و نهایی MTA، مولد به ابعاد ۱۰×۲ میلی‌‌متر آماده گردید. نمونه‌ها پس از آماده سازی داخل انکوباتور با دمای ۳۷ درجه سانتیگراد و رطوبت ۹۰% گذاشته شد. بعد از مخلوط کردن سوزن Gilmore با وزن ۱۰۰ گرم و انتهای فعال ۲ میلی‌متر به صورت عمودی روی سطح MTA گذشته شد تا زمان ستینگ اولیه به دست آید. برای محاسبه زمان ستینگ نهایی از سوزن Gilmore با وزن ۴۵۶ گرم و انتهای فعال ۱ به صورت عمودی روی سطح MTA استفاده شد. جهت مقایسه میانگین زمان ستینگ بین نمونه داخلی (Root MTA) با نمونه خارجی ‌(Angelus MTA) آزمون آنالیز واریانس یک طرفه با تست تعقیبی Tukey با سطح معنیداری 05/0=α انجام شد.
یافته‌ها: میانگین زمان ستینگ اولیه Angelus MTA و Root به ترتیب عبارت از: 91/0±57/13 و 92/0±42/11 و میانگین زمان ستینگ نهایی Angelus MTA و Root به ترتیب عبارت از 54/±93/48 و 5/1±86/37 دقیقه بود. زمان ستینگ اولیه Angelus نسبت به Root به میزان 2/53±43/0 دقیقه بیشتر (001/0P=) و زمان ستینگ نهایی آن نسبت به Root به میزان 82/0±07/11 دقیقه بیشتربود (001/0>P).
نتیجه‌گیری: زمان ستینگ اولیه و نهایی MTA ایرانی‌ نسبت به خارجی‌ کمتر بود و از این بابت با نمونه خارجی‌ قابل رقابت بود.

زهره مرادی، معصومه حسنی طباطبایی، ابوالفضل فاتح، محمد جواد ترکمانی، لادن رنجبر عمرانی، سارا ولی زاده،
دوره 31، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده


زمینه و هدف: باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین (MRSA) از عوامل مهم عفونی در مطب‌های دندانپزشکی می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر سه ماده ضد عفونی کننده شایع در محیط دانشکده و مراکز درمانی دانشگاه، MicroZed، Aseptoman و Decosept بر باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین در چهار زمان متفاوت بود.
روش بررسی: در این تحقیق اثر سه ماده ضد عفونی کننده دست Aseptoman، Microzed و Decosept روی استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین سوش استاندارد USA300: ATCC® BAA-1717™، به این ترتیب مورد بررسی قرار گرفت که پس از تعیین هویت سویه استاندارد MRSA با روش‌های بیوشیمیایی و مولکولی و آنتی بیوگرام، باکتری در مجاورت با سه ماده ضد عفونی کننده در چهار زمان 15، 30، 60 و 90 ثانیه قرار داده شد و سپس کشت آن‌ها در محیط مولر هینتون آگار و در دمای 37 درجه سلسیوس به مدت 24 ساعت انجام شد. سپس CFU/ml ظروف کشت محاسبه شده و طبق استانداردها وجود اثربخشی و بهترین زمان اثربخشی سه ماده گزارش و مقایسه شدند.
یافته‌ها: سه ماده ضد عفونی کننده در همه غلظت‌ها، مورد بررسی در تحقیق، در حداقل زمان ممکن (15 ثانیه و همچنین سایر زمان‌ها) تأثیر قابل توجهی در جلوگیری از رشد باکتری استافیلوکوکوس اورئوس داشتند، به طوری که در تمامی پلیت‌های سه ماده مورد بررسی، میزان رشد باکتری صفر محاسبه شد.
نتیجه گیری: سه ماده ضد عفونی کننده MicroZed، Aseptoman و Decosept در غلظت ارائه شده شرکت‌هایشان در حذف باکتری استافیلوکوکوس اورئوس تفاوتی از لحاظ قدرت نداشتند.
 

رکسانا صادق عمل نیک رفتار، مریم رضایی دستجردی، همت قلی نیا، بابک عموییان،
دوره 32، شماره 1 - ( 4-1398 )
چکیده


زمینه و هدف: پروتز پارسیل متحرک (RPD) روش درمانی متداولی برای بازسازی بیمارانی با بی‌دندانی پارسیل است، در حالی که RPD می‌تواند زمینه ساز مشکلات پریودنتالی شود. هدف از این پژوهش، بررسی اثر RPD‌های ساخته شده در دانشکده دندانپزشکی بابل بر وضعیت پریودنتال دندان‌های پایه و غیر پایه بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی،٧٠ بیمار که کاندیدای دریافت RPD بودند بر اساس کلاس بندی کندی به چهار گروه تقسیم شدند. پارامترهای پریودنتالی شامل شاخص پلاک دندانی (PI)، شاخص جرم دندانی (CI)، عرض لثه کراتینیزه، خونریزی هنگام پروب کردن (BOP)، عمق پاکت پریودنتال (PPD)، تحرک دندان (TM) و تحلیل لثه برای دندان‌های پایه و غیر پایه در قبل از تحویل پروتز و 1، ٣، 6 ماه بعد اندازه‌گیری شدند. این پارامتر‌ها با استفاده از آزمون‌های آماری من ویتنی، تی تست مستقل، کوواریانس و کای اسکوار مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: در کلاس یک میانگین عرض لثه کراتینیزه (۰/۰01P<)، PPD (۰/۰02=P) و BOP (۰/۰01P<) بین دندان‌های پایه و غیر پایه بعد از یک ماه اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت. بعد از سه ماه تفاوت معنی‌داری در PI (۰/۰1=P)، عرض لثه کراتینیزه (۰/0۰1P<)،BOP  (۰/۰01P<) و PPD (۰/۰01P<) مشاهده شد. شش ماه بعد فقط پارامترهای PI، CI،  TMاز لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری نشان ندادند. در کلاس دو میانگین PI (۰/۰02=P) و عرض لثه کراتینیزه (۰/۰01P<) بعد از یک ماه، عرض لثه کراتینیزه (۰/۰01P<)، BOP (۰/۰3=P)، PPD (۰/05=P) و  TM(۰/۰3=P) بعد از سه ماه، عرض لثه کراتینیزه (۰/۰01P<)، PI (۰/۰4=P)، BOP (۰/۰01P<) و TM (۰/۰3=P) در شش ماه بعد تفاوت معنی‌داری نشان دادند. در کلاس سه فقط تحلیل لثه در ١ و ٣ ماه بعد تفاوت معنی‌داری نشان نداد. پارامترهای عرض لثه کراتینیزه (۰/001P<)،PI  (۰/۰01=P)، BOP  (۰/۰01P<) و TM (۰/۰3=P) بعد از شش ماه تفاوت معنی‌داری نشان دادند.
نتیجه گیری: این بررسی نشان داد که RPD بر وضعیت پریودنتال دندان‌های پایه و غیر پایه تأثیر گذار است که می‌توان با طراحی دقیق‌تر پروتز، پیگیری‌های دوره‌ای پریودنتال و بهداشت دهان خوب این اثرات را کاهش داد.
 

پروین عالمی، بهنام بوالهری، سهیل نیاورزی، مریم رضازاده سفیده،
دوره 32، شماره 2 - ( 7-1398 )
چکیده

مدیریت تحلیل داخلی ریشه یک چالش برای اندودانتیست‌ها می‌باشد که در صورت عدم درمان، ممکن است منجر به تخریب بافت‌های سخت مجاور دندان گردد. با این وجود، اغلب روش‌های پرکردن کانال معمول، بدون در نظر گرفتن بهترین روش برای حل این مشکل، مورد استفاده قرار می‌گیرد. .این مطالعه شامل ارائه موردی از یک تحلیل داخلی ریشه با پریودنتیت اپیکال ریشه  دندان 12، در یک خانم 31 ساله است که تاریخچه‌ای از آماده سازی روکش در این ناحیه را دارد که با سیلربا بیس (Endoseal) MTA و گوتا پرکا درمان شده است. فالوآپ 12 ماهه این بیمار انجام شد، که طی آن بیمار بدون علائم بالینی و رادیوگرافیکی بوده و ترمیم ضایعه استخوان در آن رخ داده بود.

سارا مقربی، صفورا قدسی، ماجد کوتی، اسد الله احمدزاده، نشاط آفرین منوچهری،
دوره 33، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پروتز پارسیل متحرکRemovable Partial Denture (RPD)  همچنان روش درمانی متداولی برای بازسازی نواحی بی‌دندانی است. با این حال، مطالعات محدودی در مورد عادات بهداشت دهانی در میان افراد دارای RPD صورت گرفته است. هدف از انجام این مطالعه بررسی میزان آگاهی بیماران دارای پروتز پارسیل متحرک از روش‌های مختلف تمیز کردن پروتز با هدف ارتقاء آگاهانه عادات بهداشتی بیماران بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر یک مطالعه اپیدمیولوژیک مقطعی روی ۹۶ بیمار دارای پروتز پارسیل متحرک که به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه جندی شاپور از سال 95 تا 96 مراجعه کرده اند، بوده است. اطلاعات دموگرافیک بیماران از قبیل سن، جنس، سطح تحصیلات و اطلاعاتی نظیر وضعیت سلامت عمومی، طول مدت استفاده از دنچر و فرکانس تمیز کردن دنچر از طریق پرسشنامه دریافت شد و توسط آمار توصیفی و آزمون آماری Chi-squared و test T مورد تحلیل آماری قرار گرفت (05/0>P).
یافته‌ها: به طور کلی نحوه مراقبت پروتز با سن، جنسیت و استعمال سیگار ارتباط معنی‌دار داشت (05/0>P). افراد بالای 50 سال، زنان و افراد غیر سیگاری به میزان قابل توجه روش غوطه‌ور سازی را به سایر روشهای نگهداری پروتز ترجیح می‌دادند (05/0>P). همچنین تعداد دفعات تمیز کردن پروتز در مردان به طور معنی‌دار بیشتر از زنان بود (3/53% در مقابل 9/23%) (05/0>P).
نتیجه‌گیری: بر اساس مطالعه حاضر، اکثر بیماران دارای RPD، پروتزهای خود را به شیوه مناسب تمیز نمی‌کنند و آگاهی کمی از نحوه و روش‌های نگهداری و پاکسازی پروتز خود دارند. جلسات فراخوان منظم و دوره‌ای و راهنمای کتبی می‌توانند جهت افزایش آگاهی بیماران از روش نگهداری پروتزهای پارسیل مفید باشد.

سجاد پزشکی، سحرناز حسن زاده کورنده،
دوره 33، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: پلی متیـل متاکریلات (Poly methyl methacrylate) (PMMA) هنـوز متـداول‌ترین ماده در پروتز به شمار می‌رود. با این حال مشکلاتی در رابطه با خصوصیات مکانیکی ماده از جمله استحکام خمشی پایین وجود دارد. افزودن نانو ذرات به پلیمر یکی از راه‌های بهبود خصوصیات مکانیکی رزین آکریلی به شمار می‌رود. در مطالعه حاضر، تأثیر افزودن نانو ذرات سیلیکون دی اکساید (SiO2) با غلظت‌های مختلف به رزین آکریلی گرماپخت بر روی استحکام خمشی مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به اینکه در مطالعات پیشین نتایج متناقضی در افزودن نانو ذرات SiO2 بر رزین‌های آکریلی با درصد‌های متفاوت مشاهده شد، هدف از مطالعه حاضر بررسی خصوصیت مکانیکی استحکام خمشی نانو ذرات PMMA/SiO2 حاصل از درصدهای مختلف SiO2 بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، نمونه‌های رزین آکریلی حاوی 0، 1، 3 و 5 درصد سیلیکون دی اکساید (SiO2) تهیه شدند. نمونه‌ها داخل مفل‌های گچی گذاشته شده و سه بار تحت فشار قرار گرفتند. مفل‌ها به مدت 30 دقیقه در دمای جوش باقی ماندند. لبه‌های اضافی نمونه‌ها توسط تریمر گرفته شد.
جهت فینیش و پالیش نهایی نیز از ورقه سنباده با گرین‌های 180، 320 و 600 استفاده شد. در نهایت، استحکام خمشی با استفاده از دستگاه Universal Testing Machine اندازه‌ گیری شد و داده‌های به دست آمده در نهایت توسط نرم افزار SPSS ، آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey در سطح معنی‌داری ۰۵/۰ تحلیل شد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار استحکام خمشی در گروه‌های کنترل، فیلر 1%، فیلر 3% و فیلر 5% به ترتیب 30/8±24/57، 26/7±98/69، 18/9±16/60 و 28/59±9/61 مگاپاسکال (MPa) به دست آمد. بعد از محاسبه مقادیر معنی‌داری بین هرگروه با گروه کنترل، تفاوت معنی‌داری بین فیلر 1% و کنترل مشاهده شد (021/0=P). با این حال، تفاوت معنی‌داری بین گروه فیلرهای 3 و 5 درصد با گروه کنترل و یا با یکدیگر مشاهده نشد. به این صورت که مقدار P-value بین گروه کنترل و گروه فیلر 3% برابر ۸۹۲/۰ و همچنین این مقدار بین گروه کنترل و گروه فیلر 5% برابر با ۹۷۵/۰ محاسبه شد.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد استفاده از نانو فیلر سیلیکون دی اکساید (SiO2) با درصد کم می‌تواند باعث بهبود استحکام خمشی رزین آکریلی پلی متیل متاکریلات گرماپخت شود.

رضوان آریان، زهرا نمازی، هانیه نوجه دهیان، فرهود نجفی، زهرا یادگاری، رکسانا کرباسچی، مریم ترشابی، سروین سلیمانپور،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده

زمینه و هدف: استفاده از فیشورسیلانت یکی از مؤثرترین روش‌های پیشگیری از پوسیدگی پیت و فیشور می‌باشد. فلوراید به عنوان یک عامل ضد پوسیدگی شناخته شده به مواد مختلفی اضافه شده است. گرافن فلوئورینه (FG) به واسطه خصوصیات منحصر به فرد امروزه مورد توجه قرار گرفته است. خصوصیات ساختاری خاص فیلرهای گرافن، در کنار دارا بودن خواص آنتی باکتریال، با افزایش میزان رهایش و شارژ فلوراید و خنثی سازی pH اسیدی محیط، در بسیاری از درمان‌ها گزینه مناسبی است. این مطالعه به بررسی اثر افزودن نانوذرات گرافن فلوریده شده بر میزان رهایش فلوراید در فیشورسیلانت تجاری Fissurit می‌پردازد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، گرافن اکساید فلوئورینه (FGO) با رنگ سفید روشن تهیه شد. پس از سنتز با درصد‌های 0، 1، 2 و 4 به فیشور سیلانت (Fissurit) افزوده شد و آزاد سازی فلوراید در این ماده سنجیده شد و با فیشور سیلانت حاوی فلوراید (Fissurit) مقایسه گردید.
یافته‌‌‌ها: طبق نتایج به دست آمده مقدار فلوراید رها شده از گروه‌های با درصدهای مختلف FGO رابطه مستقیم با درصد FGO در آن‌ها دارد. همچنین در زمان‌های مختلف این میزان رهایش بین گروه‌های دارای FGO و گروه بدون FGO دارای تفاوت معنی ‌دار بود (001/0P<).
نتیجه‌گیری: افزودن FGO به فیشور سیلانت فلوئورینه سبب ایجاد ویژگی آزاد سازی فلوراید و امکان ریشارژ آن می‌شود. توان آزاد سازی فلوراید و ریشارژ آن در فیشور سیلانت داری FGO نسبت به فیشور سیلانت فلوراید دار بیشتر است، اما فلوراید آن با سرعت بیشتری تخلیه می‌شود.


صفحه 2 از 2    
2
بعدی
آخرین
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb