جستجو در مقالات منتشر شده


157 نتیجه برای SS

مژگان پاک نژاد، رضا رنجبر،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

فاکتورهای رشدی دسته ای از مدیاتورهای بیولوژیکی هستند که نقش کلیدی در پرولیفراسیون، کموتاکسی و دیفرانسیاسیون سلولها دارند. آنها از طریق رسپتورهای خاصی که بر روی سطح سلولها قرار گرفته اند عمل کرده و مراحل Healing را هدایت می کنند. فاکتورهای رشد را می توان هورمونهایی خواند که به داخل جریان خودن آزاد نشده و صرفا بطور موضعی عمل می کنند؛ بعضی از این فاکتورها موجب تغییر زودرس فاز G0 به G1 در طی تقسیم سلولی شده و حتی توانایی تحریک سنتز DNA در سلولهای مناسب را دارند. این مدیاتورها ابتدا توسط سلولهایی چون فیبروبلاست، سلولهای اندوتلیالی، ماکروفاژها و پلاکتها ترشح شده و بر این اساس شامل انواع مختلفی به شرح زیر می باشد: فاکتورهای رشد ناشی از پلاکت ها (PDGF)، فاکتور رشد (IGF) مشابه انسولین، TGF) Transforming Growth Factor) و (?,? Bone Morphogenetic protein (BMPs که در این میان BMPs تقریبا از مهمترین فاکتورها محسوب می شوند که از طریق تحریک تشکیل استخوان، کنترل و ترمیم بهتر درمانهای پریودنتال، کارنیوفاشیال و ایمپلنت را موجب می شوند. به اعتقاد Lynch ترکیبی از دو فاکتور PGDI و IGF-1 جهت رشد تمامی اجزای پریودنشیوم موثر می باشد. هدف از این مقاله، شناخت بیشتر فاکتورهای رشد و مروری بر مطالعات انجام شده به منظور ارائه تقسیم بندی، مکانیسم عمل و کاربرد آنها در درمانهای پریودنتال و ایمپلنت می باشد.


سید جلال پورهاشمی، بهروز نبئی،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

در این بررسی که هدف از آن بررسی میزان تاثیر روشهای پیشگیری از پوسیدگی دندان در کاهش DMF کودکان 14-12 ساله شهر تهران بوده است، تعداد 320 نفر از دانش آموزان 12 ساله مدارس تهران بصورت تصادفی انتخاب و پس از تعیین شاخص DMF دندانهای دائمی آنها کل دانش آموزان به 4 گروه 80 نفره تقسیم گردیدند. در مورد گروه اول به عنوان گروه شاهد هیچگونه مداخله ای صورت نگرفت؛ به گروه دوم طی 4 نوبت پنج ماهه آموزش بهداشت دهان و دندان داده شد. در گروه سوم طی 4 نوبت به فاصله هر پنج ماه یکبار کلیه دندانهای آنها به روش موضعی فلوراید تراپی گردید. در گروه چهارم پس از انتخاب دندانهای مولر اول و دوم دائمی واجد شرایط آنها، این دندانها سیلنت تراپی گردید؛ پس از گذشت 2 سال شاخص DMF دندانهای دائمی کلیه نمونه ها (320 نفر) مجددا تعیین و با شاخص DMF مرحله اول آنان مقایسه گردید. نتایج نشان داد شانس بروز پوسیدگی در دندانهای دائمی دانش آموزان گروه شاهد (که هیچگونه مداخله ای دریافت نکرده بودند)، نسبت به دانش آموزانی که تحت تاثیر آموزش بهداشت قرار گرفته بودند، 6.7 برابر بیشتر است. به همین ترتیب احتمال بروز پوسیدگی ظرف مدت 2 سال در گروه شاهد نسبت به گروه فلوراید تراپی 4.4 برابر و نسبت به گروه سیلنت درمانی 3.2 برابر بیشتر می باشد. بنابر نتایج حاصله از این تحقیق در می یابیم که آموزش بهداشت نقش بسیار موثری در ارتقای سطح بهداشت دهان و سپس کاربرد فلوراید موضعی و سیلنت تراپی دندانهای واجد شرایط، نقش بعدی را در کاهش پوسیدگی دندانها در کودکان ایفا می کند.


صدیقه خدمت،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1378 )
چکیده

تغییرات هورمونی و تغذیه ای خانم باردار شرایط مستعدی را برای ایجاد بیماریهای لثه و پوسیدگی دندانهای او فراهم می کند. از طرفی مراقبتهای بهداشتی که در حالت عادی، به سهولت انجام می شود، ممکن است در خانم باردار مشکل باشد؛ بنابراین خانمهایی که قبل از حاملگی با رعایت بهداشت نسبی یا متوسط مشکل لثه و دندان نداشته اند، ممکن است در حاملگی با دردهای دندانی و حالت اورژانس به دندانپزشک مراجعه کنند. درمان اورژانس در هر زمانی از دوران حاملگی که لازم باشد، باید انجام شود و درد بیمار را نباید به مدت طولانی با مسکن تسکین دهیم. بهترین زمان انجام درمانهای دندانپزشکی در خانم باردار سه ماهه دوم حاملگی است. در این دوره همه درمانهای دندانپزشکی لازم در دوران حاملگی را می توان همانند دیگر بیماران انجام داد. درمان دندانهایی که قبل از زایمان برای بیمار مشکلی ایجاد نمی کند، باید به بعد از زایمان موکول شود.


مهناز صاحب جمعی، حمیدرضا عبدالصمدی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

جاینت سل گرانولومای محیطی، ضایعه ای اگزوفیتیک است به اندازه تقریبی 1.5?-0.5 سانتیمتر که در لثه و زائده آلوئولار و بیشتر در قدام مولر اول دیده می شود. از آنجایی که در مورد ارتباط این ضایعه با تغییرات سرمی کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز اتفاق نظر وجود ندارد در این تحقیق از 50 بیمار مورد مطالعه، 33 بیمار مبتلا به جاینت سل گرانولومای محیطی انتخاب شدند (17 نفر مبتلا به گرانولوم پیوژنیک بودند) و میزان کلسیم، فسفر، آلکالین فسفاتاز سرم این بیماران اندازه گیری شد و با میزان طبیعی مقایسه گردید. در تمام بیماران میزان کلسیم در حد طبیعی بود؛ میزان فسفر در تمام بیماران بالای 17 سال و 84% از بیماران زیر 17 سال در حد طبیعی بود؛ میزان آلکالین فسفاتاز در 75.8% بیماران بالای 17 سال و 90% از بیماران زیر 17 سال در حد طبیعی بود. بر این اساس روشن گردید که ضایعات جاینت سل گرانولومای محیطی می توانند کاملا مستقل از تغییرات سرمی عناصر فوق باشند.


مژگان پاک نژاد، یداله سلیمانی شایسته، زهرا محمدزاده،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

روش بازسازی توسط هدایت بافتی یا GTR) Guided Tissue regeneration) جدیدترین و رایجترین روش درمان ضایعات درجه II فورکا می باشد؛ اما به علت گران بودن غشا، کاربرد آن محدودیت دارد. از طرفی روش قرار دادن فلپ در موقعیت تاجی یا CPF) Coronally Position Flap) نیز با هدف دور ساختن سلولهای اپی تلیالی از ناحیه جراحی همان هدف را دنبال می کند. این مطالعه به منظور مقایسه درمان ضایعات درجه II فورکا با استفاده از دو روش GTR (همراه با غشای قابل جذب کلاژن Biomend) و CPF (همراه با اسید سیتریک) بر روی 9 بیمار انجام شد. ضایعات دو طرفه بودند که به طور تصادفی در یکی از دو گروه فوق قرار گرفتند. اندازه گیریهای پایه و شش ماه بعد از عمل براساس متغیرهای ذیل برای هر بیمار ثبت می شد. آزمون آماری مورد نظرpaired t بود. شش ماه بعد از عمل به ترتیب در گروههای GTR و CPF کاهش عمق پاکت 1.55 و 1.88 میلیمتر، کاهش عمق افقی فورکا در حالت بسته 3.33 و 2.66 میلیمتر، کاهش عمق افقی فورکا در حالت باز 1.55 و 2.11 میلیمتر، کاهش ارتفاع یا عمق عمودی فورکا 0.33 و 1.11 میلیمتر، کاهش عرض فورکا به طور مساوی در هر دو روش 0.22 میلیمتر، میزان پر شدن فورکا (Bone Fill) توسط استخوان 33% و 51% و چسبندگی نوین 0.77 و 1.67 میلیمتر محاسبه شد. تحلیل لثه در گروه GTR مشاهده نشد ولی در گروه CPF برابر 0.11 میلیمتر بود. کاهش عرض لثه چسبنده نیز 0.34 و 0.78 میلیمتر بود؛ بدین ترتیب مقایسه سایر متغیرها (روز صفر و 180) در هر گروه به تنهایی حاکی از موثر بودن روشهای مذکور جهت بازسازی فورکا بود؛ همچنین تجزیه وتحلیل آماری نتایج شش ماهه دو گروه با هم (به جز در مورد متغیر عمق افقی فورکا در حالت بسته که به نفع گروه CPF بود)، تفاوت معنی دار نداشت؛ بنابراین با توجه به این نتایج شاید بتوان روش CPF را که مستلزم صرف هزینه کمتر و عدم وابستگی به موارد خاصی مثل غشا می باشد، به عنوان جایگزینی مناسب برای روش GTR قلمداد کرد.


حسین روانمهر، داود عبدالهی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

در این پژوهش، موقعیت استخوان لامی در سه گروه بیمار با تیپهای اسکلتال کلاس II و I و III البته با مشکل فک پایین با هم مقایسه شدند. نمونه ها شامل رادیوگرافی های سفالومتری لترال مربوط به 77 بیمار بود که 26 عدد در گروه کلاس I (چهارده دختر و 12 پسر)، 25 عدد در گروه کلاس II (سیزده دختر و 12 پسر) و 26 عدد در گروه کلاس III (سیزده پسر و 13 دختر) قرار گرفتند. تعداد 13 متغیر برای ارزیابی موقعیت استخوان لامی نسبت به جمجمه و همچنین مهره های گردنی انتخاب شد و بر روی Tracing تمامی بیماران اندازه گیری و ثبت گردید؛ سپس میانگین این متغیرها در سه گروه بطور کلی، در دو جنس بطور کلی، در هر گروه بین دو جنس و در هر جنس بین سه گروه مورد مقایسه قرار گرفت و این چنین نتیجه گیری شد که استخوان مذکور در گروه کلاس III، موقعیت قدامی تری نسبت به دو گروه دیگر دارد؛ همچنین در گروه کلاس II، این استخوان نسبت به دو گروه دیگر در موقعیت فوقانی تری قرار دارد. نتایج این مطالعه نشان داد که رشد و نمو استخوان فک پایین می تواند از ساختمانهای اطراف (مثل عضلات متصل به آن) تاثیر پذیرد و این حتمال وجود دارد که با تغییر در تعادل این ساختمانها بتوان در میزان و جهت رشد آن مداخله نمود.


عباس منزوی، غلامرضا فرهنگ،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

شکلهای قوس فکی (مربعی، مثلثی و بیضوی) نقش مهمی را در الگوی توزیع تنش در اطراف ایمپلنت های دندانی ایفا می کنند. هدف از این مطالعه ارزیابی نقش اشکال مختلف قوس فکی و میزان تحلیل استخوان (نرمال، متوسط، شدید) در توزیع شدید تنش اطراف ایمپلنت دندانی با درنظر گرفتن جهات مختلف نیروی وارد شده بود. سه مدل قوس فکی مربعی، مثلثی و بیضوی در سه حالت مختلف تحلیل استخوان طراحی شد. مدلها به المان های شش وجهی تقسیم شدند؛ به نحوی که 5500 گره را تشکیل دادند. نیروی 143 نیوتن با دو زاویه عمود و مایل به آخرین فیکسچر، 8 و 16 میلیمتر خلفی تر از آن روی کانتی لور اعمال شد. دراین مطالعه جهت تجزیه و تحلیل توزیع تنش از نرم افزار Sap90 استفاده شد و 54 حالت مختلف مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با تغییر دیستالی نیرو در قوس مربعی و بیضوی با استخوان نرمال، تمرکز تنش از ساپورت به سمت فیکسچرها انتقال می یابد. تمرکز تنش در قوس مثلثی با استخوان نرمال در اطراف فیکسچر مشاهده شد. میزان تنش در این قوس بیش از حد فیزیولوژیک بود؛ در نتیجه توصیه می شود از کاربرد کانتی لور در قوسهای مثلثی خودداری شود.


علی کوثری، ژاله محمودیان، علی رشیدیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1379 )
چکیده

هدف از این مطالعه ارزیابی میزان فلوراید آزاد شده از سه نوع ترکیب گلاس آینومر ترمیمی حاوی فلوراید پس از قرارگیری در محلولهای حاوی فلوراید می باشد. در این مطالعه میزان آزادسازی اولیه فلوراید و آزادسازی متعاقب ری فلورایداسیون (محلول NaF 2% اسیدی و خنثی) 3 نوع ماده ترمیمی گلاس آینومر معمولی، گلاس آینومر تغییر یافته با رزین و کامپومر مورد بررسی قرار گرفت. 20 دیسک از هر ترکیب با ارتفاع 2 میلیمتر و قطر 6 میلیمتر تهیه شد و در ظروف جداگانه در cc2 محلول بزاق مصنوعی قرار گرفت. میزان فلوراید آزاد شده در دو دوره 28 روزه (در روزهای اول، سوم، هفتم، چهاردهم و بیست و هشتم) اندازه گیری شد؛ هر دوره اندازه گیری یون فلوراید آزاد شده در محلول بزاق مصنوعی توسط پتانسیومتری و الکترود اختصاصی و تحلیل آماری با استفاده از آنالیز واریانس و t-test انجام شد. میزان آزادسازی فلوراید در تمام نمونه ها در روزهای اول و سوم به نحو بارزی بیشتر از دیگر دوره های اندازه گیری بود و سپس فلوراید آزاد شده به میزان قابل توجهی کاهش می یافت. گلاس آینومر معمولی دارای بیشترین میزان آزادسازی فلوراید بود و در مرحله بعد به ترتیب نمونه های گلاس آینومر تغییر یافته با رزین و کامپومر قرار داشتند. در دوره دوم آزمایش نمونه های هر دسته به دو گروه 10 عددی تقسیم شدند؛ در این مرحله هر گروه 10 عددی به طور جداگانه در محلول NaF خنثی یا اسیدی قرار گرفت. تمام گروهها توانایی ری فلوریداسیون نمونه ها و بازجذب فلوراید را از خود نشان دادند؛ نمونه هایی که در محلول NaF اسیدی قرار گرفته بودند، خاصیت بازجذب بیشتری نسبت به NaF خنثی داشتند. نتایج نشان داد که سمان های گلاس آینومر می توانند به عنوان سیستم قابل شارژ با آزادسازی آهسته فلوراید عمل نمایند و بخصوص در کودکان با فعالیت پوسیدگی بالا، ترمیم با سمان های گلاس آینومر و استفاده از ترکیبات موضعی NaF به عنوان یک روش پیشگیری قابل توصیه می باشد.


فریده حقیقتی، نادر ایوبیان مرکزی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

گونه ای خاص از بیماریهای پریودنتال به نام RPP) Rapidly Progressive Periodontitis) نامیده می شود. سن ابتلا به این بیماری قبل از 39 سالگی و سرعت تخریب استخوان و از بین رفتن چسبندگیها 4 تا 5 برابر سایر بیماریهای پریودنتال گزارش شده است. هدف از این مطالعه تعیین میزان حضور اکتینوباسیلوس اکتینومیست کومیتانس در ضایعات پیشرفته پریودنتال می باشد. در این مطالعه، باکتری موجود در فلور زیر لثه ای 15 نفر از مبتلایان به RPP جمعا از 60 ناحیه با استفاده از روش کشت بیهوازی و کاپنوفیل مورد بررسی قرار گرفتند. 13 بیمار (86.6%) از لحاظ وجود اکتینوباسیلوس Aa مثبت بودند و 2 بیمار (13.3%) پس از 2 بار نمونه گیری در کشت Aa قابل شناسایی نبودند. 29 ناحیه (48.3%) از لحاظ وجود Aa مثبت و 31 ناحیه (51.7%) منفی بود. در این بررسی در مجموع از 86.7% بیماران اکتینوباسیلوس جدا و کشت داده شد.


سیدبهروز موسوی، محمدحسین فتحی، قادر فیضی، وجیه السادات مرتضوی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

ترویج رشد استخوان اطراف ایمپلنت دندانی موجب پایداری و تثبیت سریعتر ایمپلنت و نیز کاهش زمان التیام و درمان می گردد. پوششهای بیوسرامیکی از جمله هیدروکسی آپاتیت، قادر است بر روی ترویج رشد و روند تشکیل استخوان تاثیر بگذارد و سبب بالا رفتن بافت استخوان شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی مقایسه ای رشد استخوان اطراف اندوایمپلنت های دندانی با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت بود. در این تحقیق از 36 دندان نیش فک پایین 20 گربه سالم استفاده شد و پس از آماده سازی کانال دندانها و ناحیه پری اپیکال، بطور اتفاقی یکی از چهار نوع ایمپلنت تهیه شده از آلیاژ وایتالیوم و فولاد زنگ نزن با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت در داخل دندان اندوایمپلنت گردید. پس از گذشت چهار ماه، میزان ترویج رشد استخوان با میکروسکوپ الکترونی روبشی ارزیابی شد. نتایج نشانگر آن است که اختلاف معنی داری در رشد استخوان اطراف اندوایمپلنت های با و بدون پوشش هیدروکسی آپاتیت وجود دارد.


حسن رزمی، داود شریفی، فرهنگ ساسانی، مجتبی اقدامی،
دوره 14، شماره 3 - ( 6-1380 )
چکیده

مرحله پاکسازی و شکل دهی کانال ریشه از مهمترین مراحل درمانهای اندودنتیکس می باشد. در بسیاری از موارد، فرایندهای فیزیولوژیک و یا پاتولوژیک بر کانال ریشه اثر می گذارند و این مجرا را بسیار باریک می کنند؛ بنابراین استفاده از وسایل و موادی که بتوان با آنها، عمل پاکسازی و شکل دهی کانال را حتی در کانالهای بسیار باریک، بخوبی انجام داد، ضروری به نظر می رسد. هدف از این مطالعه بررسی اثر دو ماده Chelating ساخت داخل و خارج بر روی بافتهای پری رادیکولر دندانهای گربه می باشد. در این تحقیق مواد RC-Prep تولید داخل و خارج، پس از تهیه و آماده سازی کانالهای هجده دندان کانین فک پایین گربه، بطور مساوی در دو گروه نه تایی، دراین کانالها قرار داده شدند و Patency ناحیه اپیکال برای نفوذ طبیعی این مواد به بافت پری رادیکولر، حفظ گردید؛ همچنین در سه دندان کانین دیگر گربه، به عنوان کنترل مثبت، ماده اسید فسفریک قرار داده شد و در سه دندان دیگر، به عنوان کنترل منفی پس از تهیه و آماده سازی کانال، هیچ ماده ای قرار داده نشد. پس از سیل تاج دندانها، گربه ها در سه دوره زمانی 1، 21 و 42 روزه پس از انجام وایتال پرفیوژن کشته شدند. نمونه های دندانی همراه با مقداری از استخوان اطراف آنها در سه گروه هشت عددی، جدا شدند و پس از تهیه لامهای هیستولوژیک، پاسخ بافتی نسبت به این مواد از طریق شمارش سلولهای آماسی مترشحه انجام شد و آنالیز مرفومتریک آنها، انجام گردید. واکنش آماسی دو نوع RC-Prep، در هیچ یک از دوره های زمانی مطالعه، تفاوت معنی داری نداشت؛ اما هر یک از دو ماده با نمونه های کنترل مثبت و منفی، تفاوت معنی دار داشتند.


اسماعیل یاسینی، نگار محمدی،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده

ترمیمهای کامپوزیت خلفی به دلیل انقباض ناشی از پلیمریزاسیون دچار میکرولیکیج می شوند. روشهای مختلفی برای کاهش این امر ارائه شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر استفاده از کامپوزیتهای Flowable و Condensable در میزان میکرولیکیج می باشد. حفره های کلاس II پروگزیمالی در 70 دندان کشیده شده سالم انسان به نحوی که مارژین ژنژیوالی 1 میلیمتر پایین تر از CEJ ختم گردد، تراشیده شد؛ سپس دندانها در 7 گروه مختلف قرار گرفتند. در دو گروه بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی، کامپوزیت Kerr Co.) Prodigy Condensable) به صورت لایه لایه یا توده ای (Bulky) قرار گرفتند. در 3 گروه دیگر بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی، کامپوزیت Tetric Flow به عنوان بیس قرار گرفت و بقیه حجم حفره توسط کامپوزیت هیبرید Vivadent Co.) Tetric Ceram) به صورت لایه لایه یا توسط Prodigy Condensable به صورت لایه لایه یا توده ای ترمیم گردید. در دو گروه دیگر رزین مدیفاید گلاس یونومر Fuji II LC به ضخامت 1.5 میلیمتر در کف حفره قرار گرفت و بقیه حجم دندان توسط Prodigy Condensable به صورت لایه لایه یا به وسیله کامپوزیت هیبرید Tetric Ceram ترمیم گردید. تمام دندانها بعد از ترمیم پرداخت و ترموسیکل شدند. بعد از قرار گرفتن در محلول فوشین 0.3% مقطع تهیه گردید. مقطع حاصله توسط استرومیکروسکوپ از نظر نفوذ رنگ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که تمام ترمیمها دارای درجاتی از میکرولیکیج بوده اند؛ همچنین پس از تحلیل آماری Kruskall-Wallis، بین 7 گروه مورد بررسی هیچگونه تفاوت آماری در میزان میکرولیکیج مشاهده نشد (P=0.051)؛ سپس برای مقایسه دوبه دوی گروهها از آنالیز Mann-Whitney استفاده گردید. طبق این آنالیز بین گروههای مورد مطالعه با متغیرهای مختلف، تفاوت آماری مشاهده نشد؛ اگر چه گروه GI+DB+Tetric کمترین میزان میکرولیکیج و گروه bulk) DB+Cond.) بیشترین میکرولیکیج را نشان دادند. از عدم وجود تفاوت آماری بین روشها و مواد مختلف این مطالعه می توان چنین نتیجه گرفت که تاکنون هیچ روش یا ماده ترمیمی نتوانسته است میکرولیکیج را در مارژین های سمانی بطور کامل حذف کند و استفاده از کامپوزیت Flowable به جای رزین مدیفاید گلاس یونومر یا استفاده از کامپوزیت Condensable به جای کامپوزیت هیبرید معمولی، تاثیری در کاهش میکرولیکیج نداشته است.


امیر خاوری، صغری یاسائی،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده

هدف از این تحقیق ارزیابی تغییراتی بود که در نیمرخ بافت نرم یک سوم تحتانی صورت متعاقب بیرون آوردن پرمولرها و رترکشن دندانهای انسیزور به وجود می آید؛ به همین منظور سفالومتری لترال قبل و بعد از درمان 40 بیمار مونث، دارای مال اکلوژن Cl. II و Div.I (بیست و نه بیمار) و Bialveolar Protrusion (یازده بیمار) از آرشیو بخش ارتدنسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، انتخاب شد. میانگین سنی بیماران 18 سال و 10 ماه (با محدوده 24-15 سال) در شروع درمان بود. تمامی سفالومتری ها با استفاده از روش مرسوم و مورد تایید Combination Analysis ارزیابی شدند. نتایج این بررسی نشان داد که Tension لبها عامل بسیار موثری در نحوه پاسخگویی بافت نرم به درمان ارتدنسی می باشد؛ به طوریکه در بیماران دارای Lip Strain افزایش زاویه نازولبیال به صورت کاملا معنی داری بیشتر از گروه فاقد Lip Strain بود؛ همچنین از نظر افزایش ضخامت Vermilion لب بالا، اختلاف قابل توجهی بین دو گروه مورد مطالعه مشاهده شد و در افراد دارای Lip Strain، با در آوردن پرمولرها و Retraction دندانهای قدامی، Strain موجود در لبها حذف و یا کاهش یافت و ضخامت ناحیه Vermilion لب بالا افزایش نشان داد؛ همچنین شیب بردر تحتانی بینی در گروه دارای Lip Strain، با رترکشن انسیزورها کاهش یافت؛ در حالی که درگروه فاقد Lip Strain افزایش شیب این ناحیه مشاهده شد.


امیر خاوری، طاهره حسین زاده نیک،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده

تحقیقات الکترومیوگرافی در مورد فعالیت عضلات سالها مورد توجه محققین بوده است. سعی محققین در زمینه ارتدنسی در میان سایر پژوهشهای انجام شده در این زمینه، ارزیابی ارتباط بین فعالیت الکترومیوگرافی با روابط اکلوزالی و مورفولوژی کرانیوفاسیال بوده است تا در این راستا تاثیر فعالیت عضلات به عنوان یک عامل اتیولوژیک مورد بررسی قرار گیرد. هدف از این تحقیق بررسی کمی فعالیت الکترومیوگرافیک عضلات گیجگاهی و ماضغه در مال اکلوژن کلاس III اسکلتی بود. در این تحقیق 26 بیمار مبتلا به مال اکلوژن کلاس III نه تا 11 سال انتخاب شدند و در آنها فعالیت الکترومیوگرافیک عضلات گیجگاهی و ماضغه در حالتهای استراحت، اکلوژن مرکزی، Clenching، مضغ و بلع با 20 کودک نرمال در همان محدوده سنی مورد مقایسه قرار گرفتند؛ سپس وجود همبستگی آماری بین 13 شاخص سفالومتری با فعالیت الکترومیوگرافی بررسی شد و جهت ارزیابی رابطه خطی آنالیز رگرسیون انجام گرفت و نتایج زیر حاصل شد: الف) میانگین دامنه فعالیت عضلات ماضغه و گیجگاهی در موقعیت استراحت، اکلوژن مرکزی، مضغ و Clenching در نمونه های کلاس III بیشتر از گروه نرمال بود (P<0.05). ب) میانگین دیوریشن فعالیت عضلات ماضغه و گیجگاهی در موقعیت استراحت و اکلوژن مرکزی در گروه کلاس III بیشتر از گروه نرمال بود (P<0.05). ج) براساس آنالیز رگرسیون رابطه خطی بین زاویه ANB و فعالیت عضله گیجگاهی در حالت استراحت و اکلوژن مرکزی مشاهده شد. در سایر موارد این ارتباط وجود نداشت. نتایج این مطالعه نشان داد که اختلاف فعالیت عضله گیجگاهی در مال اکلوژن کلاس III نسبت به گروه نرمال در ارتباط با مرفولوژی اسکلتی صورت است؛ اما این مطلب چنانکه در سایر پژوهشها آمده است، در مورد عضله ماضغه صادق نمی باشد.


سیروس زند، علی زند،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

بی دندانی یک نوع معلولیت است و از دست دادن تعدادی از دندانها فرد را به ابتلا به این عارضه نزدیکتر می کند. داشتن اطلاعات در مورد شیوع انواع بی دندانی پارسیل، درک بهتری از وضعیت بهداشت جامعه را میسر می سازد. از طرف دیگر با دسترسی به این اطلاعات می توان برنامه آموزشی دانشجویان را در جهتی سوق داد که قادر به درمان بیماریهایی با شیوع بیشتر باشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی کلاس بندیهای پروتز پارسیل در مراجعین به دانشکده داندانپزشکی دانشگاه علوم پرشکی شیراز می باشد. در این مطالعه گذشته نگر پرونده تمامی بیمارانی که (371 زن، 205 مرد) که از سال تحصیلی 77-76 تا پایان سال تحصیلی 79-77 جهت درمان پروتز پارسیل مراجعه کرده بودند، از نظر جنس، نوع بی دندانی، علت از دست دادن دندانها، وجود یا عدم وجود فضای اضافی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که تعداد مراجعین زن نسبت به مرد بیشتر بود (64.4%)؛ فراوانی درمان پروتز پارسیل در فک پایین بیشتر از فک بالا بود. فک پایین بیشتر تحت درمان پروتز پارسیل قرار گرفته بود (67.9%)؛ پوسیدگی دندان عمده ترین علت کشیدن دندانها بود (55.5%)؛ کلاس I در زنان (28.79%) و کلاس 1 mod II در مردان (29.73%) بیشترین فراوانی را داشت؛ به عبارت دیگر فراوانی درمان با پروتز پارسیل انتهای آزاد بیشتر بود. با توجه به نتایج مطالعه در جامعه مورد پژوهش، توجه بیشتر به آموزش طراحی پروتزهای پارسیل انتهای آزاد ضروری می یابد و در عین حال انجام اقدامات پیشگیری در خصوص از دست دادن دندانهای پایه انتهایی لازم می باشد.


مهناز صاحب جمعی، آرش عزیزی، فریدون جمالی، نادر معروفی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

یکی از علل شایع دردهای صورتی، دردهای عضلانی این ناحیه می باشد. سندرم اختلال عمل دردناک عضلانی MPDS» Myofascial Pain Dysfunction Syndrome» یکی از مهمترین اختلالات ناحیه صورتی است که بسیاری از بیماران از درد، حساسیت به لمس یک یا چند عضله جونده و محدودیت عملکرد ناشی از این سندرم رنج می برند. از آنجا که تاکنون روش ویژه و مورد توافق اکثر صاحب نظران جهت مواجهه با این بیماران و درمان آنها پیشنهاد نگردیده است، لذا یافتن روشی که موجب کاهش درد این بیماران و تعیین روش درمانی موثر برای آنها باشد، ضروری به نظر می رسد. با توجه به اثرات ضد دردی و ضد التهابی لیزرهای کم توان، استفاده ازاین نوع لیزر در درمان بیماران MPDS، از سوی برخی محققین توصیه شده است. در این تحقیق اثر لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک در درمان بیماران MPDS مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور، 22 بیمار MPDS (با میانگین سنی 33.32 سال) در طی 4 هفته (12 جلسه) تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفتند. معاینات بالینی طی 6 مرحله انجام گرفت. طبق نتایج به دست آمده، در مرحله پایانی درمانی متغیرهای شدت درد، درد ناحیه گونه، تناوب درد، حساسیت به لمس عضلات ماضغه، گیجگاهی، رجلی داخلی، رجلی خارجی از لحاظ آماری بهبود معنی داری را نسبت به قبل از درمان نشان دادند و این بهبودی تا 3 ماه پس از قطع درمان (دوره پیگیری) نیز تداوم داشت (P<0.05). نتایج این بررسی همچنین نشان داد که لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک درمانی موثر در تسکین درد و کاهش حساسیت به لمس عضلات جونده درگیر در بیماران مبتلا به MPDS است و برنامه ریزی دقیق و منظم و تداوم جلسات تا تکمیل دوره درمانی، نقشی موثر جهت رسیدن به بهبودی دارد.


حکیمه سیادت، علی میرفضائلیان،
دوره 15، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

میکرولیکیج در رستوریشن ها مهمترین عامل در افزایش طول عمر آنها می باشد. میکرولیکیج می تواند سبب عود پوسیدگی، ایجاد شکستگیهای لبه مارجین و تغییر رنگ لبه ها و حساسیت دندانها شود. روشهای مختلفی جهت نشان دادن میکرولیکیج وجود دارد. مقاله حاضر حاصل بررسی مقالات موجود در مدلاین از سال 1967 تا 1999 میلادی می باشد که در داخل کشور قابل دسترس بود.


مهرداد لطف آذر، شریعه فقیهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

تاکنون روشهای متعددی جهت پوشش سطوح عریان ریشه ها ارائه و آزمایش گردیده است. در بیشتر این مطالعات پوشش تحلیل لثه ای کلاس I و II میلر مورد بررسی قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج کلینیکی دو تکنیک پیوند آزاد بافت همبندی (CTG) و بازسازی هدایت شده نسجی (GTR) با غشای قابل جذب در پوشش سطوح عریان ریشه ها در نواحی تحلیل لثه ای کلاس III میلر انجام شد. تعداد 6 بیمار دارای یک جفت ناحیه تحلیل لثه ای قرینه، به روش تصادفی مورد درمان قرار گرفتند. شاخصهای کلینیکی قبل از جراحی و با فواصل 1، 2، 4، 6، 12 و 18 ماه بعد از جراحی اندازه گیری شدند. جهت تحلیل آماری، نتایج هر گروه درمانی (قبل از درمان با ماه ششم و قبل از درمان با ماه هیجدهم) و به منظور مقایسه دو گروه درمانی در مقاطع زمانی (قبل از درمان و ماههای 6، 12 و 18) از آزمون Paired t و به منظور مقایسه دو روش درمانی در طول زمان از آزمون واریانس سه طرفه استفاده شد. هر دو روش درمانی به طور معنی داری در پوشش سطح ریشه ها موثر بودند. میانگین پوشش سطح ریشه در دو تکنیک CTG و GTR بعد از 18 ماه به ترتیب 55% و 47/5% بود. نتایج نشان داد روش CTG نسبت به GTR در کاهش عمق و عرض ناحیه تحلیل و افزایش عرض لثه کراتینیزه به طور معنی داری موفق تر است؛ همچنین گذشت زمان (18 ماه) به عنوان یک عامل مجزا از روشهای درمانی، به طور معنی داری در افزایش عرض لثه کراتینیزه و افزایش سطح چسبندگی کلینیکی نقش دارد.


محمدحسین فتحی، وجیه السادات مرتضوی، سیدبهروز موسوی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

ایمپلنتهای دندانی امروزه به عنوان روشی جهت جایگزینی دندانهای از دست رفته، رواجی روزافزون یافته اند. در این راستا در جهت بهبود خواص این ایمپلنتها و ارتباطی مناسبتر با استخوان در برگیرنده آنها تحقیقات فراوانی در حال انجام است. این مطالعه به منظور دستیابی همزمان به دو هدف بهبود مقاومت خوردگی ایمپلنت فلزی و تامین سازگاری زیستی مطلوب از یکسو و همبندی با استخوان، تامین پیوند زیستی و کاهش زمان درمان از سوی دیگر انجام شد. فولاد زنگ نزن 316 ال، آلیاژ کبالت-کرم-مولیبدن (وایتالیوم) و تیتانیوم خالص تجارتی، به عنوان زیر لایه فلزی ایمپلنت انتخاب گردید و هیدروکسی آپاتیت با تکنیک پاشش پلاسمایی بر روی آنها پوشش داده شد؛ سپس پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم طراحی و تهیه گردید؛ به همین منظور، پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده بر روی تیتانیوم رسوب فیزیکی بخار شده که روی زیر لایه فولاد زنگ نزن قرار گرفته بود، نشانده شد. مشخصه یابی و ارزیابی پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم، با استفاده از تکنیکهای پراش پرتوایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیف سنجی توزیع انرژی پرتوایکس (EDX) انجام شد و رفتار خوردگی ایمپلنتهای بدون پوشش و با پوشش با اجرای آزمونهای الکتروشیمیایی ارزیابی گردید تا تاثیر پوششها بر رفتار خوردگی ایمپلنت به عنوان شاخص اساسی سازگاری زیستی تعیین شود. نتایج نشان داد که در بین زیر لایه های بدون پوشش، تیتانیوم خالص تجارتی از بالاترین مقاومت خوردگی در محلولهای فیزیولوژیکی برخوردار است و فولاد زنگ نزن در پایین ترین رده قرار دارد. این رده بندی مستقل از نوع محلول فیزیولوژیکی است. پوشش هیدروکسی آپاتیت پاشش پلاسمایی شده، چگالی جریان خوردگی هر یک از سه نوع زیر لایه فلزی را کاهش میدهد ولی رده بندی مقاومت خوردگی آنها تغییری نمی کند. این پوشش همانند یک مانع مکانیکی روی زیر لایه عمل می کند ولی قادر نیست به طور کامل از برهمکنش فلز و محیط جلوگیری کند. پوشش نوین کامپوزیت هیدروکسی آپاتیت-تیتانیوم بر روی فولاد زنگ نزن، سبب بهبود مقاومت خوردگی می شود و چگالی جریان خوردگی را کاهش می دهد. چگالی جریان خوردگی فولاد زنگ نزن با پوشش کامپوزیتی معادل چگالی جریان خوردگی تیتانیوم با پوشش هیدروکسی آپاتیت است و این پدیده نیز مستقل از نوع محیط می باشد. یافته های این مطالعه همچنین نشان داد که پوشش کامپوزیتی می تواند اهداف کاملا متمایز را همزمان حاصل نماید و تلفیق آن با فولاد زنگ نزن 316 ال، جهت ساخت و تهیه ایمپلنتهای دندانی، ضمن تامین سازگاری زیستی. ترویج رشد استخوان، پیوند با بافت و تثبیت بیولوژیکی، می تواند مزایای کاهش هزینه و سهولت تهیه مواد و اجزای سازنده را نیز در برداشته باشد.


حسین افشار، بهمن سراج، آوا عمادالساداتی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

بیان مساله: تجربیات قبلی و مشاهدات کلینیکی حاکی از آن است که هیپوپلازی و هیپوکلسیفیکاسیون دندانهای مولر اول دائمی در کودکانی که به روش سزارین به دنیا آمده اند، شایعتر از کودکانی است که به روش طبیعی تولد یافته اند؛ همچنین دندان مولر اول دائمی تنها دندانی است که دقیقا در حول و حوش زایمان، کلسیفیکاسیون راس کاسپ های آن آغاز می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین نوع زایمان و وضعیت کلینیکی اولین مولر دائمی انجام شد؛ همچنین تفاوت تاثیر Elective یا Selective بودن زایمانهای سزارین بر وضعیت اولین مولر دائمی بررسی گردید.

روش بررسی: با مراجعه به مطب پزشک جراح و متخصص زنان و زایمان، پرونده های زایمان مربوط به سالهای 1373 و قبل از آن استخراج شد؛ تعداد 100 بیمار با زایمان طبیعی و 50 بیمار با زایمان سزارین Selective و 50 بیمار با زایمان سزارین Elective انتخاب شدند تا وضعیت دندانهای مولر اول دائمی فرزندان آنها بررسی شود. پس از تماس با بیمار برای معاینه فرزند 6 سال به بالای آنها هماهنگی شد. اطلاعات پزشکی مادر از پرونده پزشکی وی استخراج گردید و در مورد اطلاعات مربوط به فرزند، از مادر سوال شد. به منظور تحلیل نتایج از آزمون X² استفاده شد.

یافته ها: نقایص مینایی (هیپوپلازی و هیپوکلسیفیکاسیون) دندان مولر اول دائمی در فرزندان متولد شده به روش سزارین به طور معنی داری با زایمان طبیعی اختلاف داشت (P=0.0002)؛ در ضمن میزان شیوع این نقایص مینایی در زایمانهای سزارین Selective بیشتر از زایمانهای سزارین Elective بود (17% در برابر 9%) ولی از نظر آماری در این مورد اختلاف معنی داری وجود نداشت (P=0.07).

نتیجه گیری: لازم است پزشکان متخصص زنان و زایمان، متخصص کودکان و دندانپزشک متخصص کودکان آگاهی لازم را در این زمینه به والدین ارائه نمایند تا آنها ضمن مراجعه به موقع، توجه کافی برای حفظ این اولین دندان دائمی کودک که کلید اکلوژن وی محسوب می شود، مبذول دارند.



صفحه 1 از 8    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb