15 نتیجه برای توموگرافی
فرزانه کاویانی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده
به هنگام استفاده از هرگونه تابش یونیزان، اثرات مضر آن نیز باید مدنظر باشد. بطور کلی اطلاعات سودمند تشخیصی و درمانی حاصله از تکنیکهای مختلف رادیوگرافی از جمله پرتونگاریهای مورد نیاز ایمپلنت های دندانی، باید در مقابل خطر و معایب آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری مقادیر دوز جذبی بافتهای بحرانی می تواند به عنوان یک راهنما برای تعیین چنین خطری استفاده گردد که یکی از اهداف این تحقیق می باشد؛ همچنین هدف دیگر این تحقیق مقایسه دوز جذبی نواحی آناتومیک مختلف در حین پرتونگاریهای مورد نیاز ایمپلنت های دندانی می باشد. در این بررسی که روی فانتوم نیم تنه انسانی Rando با استفاده از دوزیمترهای ترمولومینسانس لیتیوم فلوراید انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دوز جذبی بافتهای بحرانی به واسطه سی تی اسکن بیشتر از توموگرافی خطی و دوز جذبی ناشی از این دو تکنیک بیشتر از پانورامیک می باشد. ارگانهای بحرانی در این تحقیق عبارتند از: چشم، غده تیروئید، غدد بزاقی، مغز، مغز استخوان و پوست. سایر نتایج به قرار زیر است: - میزان جذب اشعه در غده تیروئید در حین انجام سی تی اسکن از فک پایین نسبتا بالا بود و این امر استفاده از حفاظ تیروئید را ضرروی می سازد. - در مورد غدد بزاقی، پاروتید بیشتر از دو غده دیگر جاذب اشعه بود و در مورد سی تی ماگزیلاری، توموگرافی خطی قدامی و خلفی و پانورامیک بیشترین دوز جذبی را در بین ارگانهای بحرانی فوق تشکیل می دهد. بیشترین مقدار دوز جذبی اشعه این غده در مورد سی تی فک بالا بود (27930 میکروگری) که در مقایسه با مقدار 10 گری که سبب ایجاد التهاب حاد در این غده می گردد ناچیز است. - در مورد پوست بیشترین دوز جذبی مربوط به تکنیک سی تی فک پایین بود که زیر حد ایجاد اریتم و سرطان زایی می باشد. - حداکثر میزان جذب اشعه در مغز استخوان در مورد سی تی فک پایین بود (لوسمی جزو بیماریهای غیر آستانه ای است).
احمدرضا طلاییپور، ساندرا مهرعلیزاده، ابوالحسن مسگرزاده،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: رادیوگرافی به عنوان ابزار اصلی بررسیهای پیش از جراحی ایمپلنت محسوب میشود. در حال حاضر از روش سیتیاسکن به عنوان دقیقترین روش برای این بررسیها به منظور مطالعه کیفیت و کمّیت استخوانهای فکین استفاده میشود. با این حال در سالهای اخیر میزان دوز دریافتی بیمار که در روش سیتیاسکن نسبت به روشهای عادی تا چندین برابر بیشتر است، ایده کاربرد دقیقتر روشهای عادی و یا استفاده از روشهای جدید با میزان دوز پایینتر را تقویت نموده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت روش توموگرافی عادی با روش داخل دهانی دیجیتال رادیوویزیوگرافی (RVG) در اندازهگیری ارتفاع استخوان فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق که از نوع بررسی آزمونها بود، اندازه فاصله لبه کرست آلوئول تا بوردر فوقانی فورامن منتال در 16 مورد که طرح درمان جراحی ایمپلنت در این ناحیه داشتند، با روشهای توموگرافی عادی و رادیوویزیوگرافی تعیین گردید. برای تعیین ضریب بزرگنمایی نگارههای رادیوگرافیک از Stent آکریلی با نشانههای سربیگوی مانند با قطر معلوم استفاده شد؛ سپس در مرحله جراحی فاصله ذکر شده توسط پروب بر روی استخوان فک بیمار به طور مستقیم اندازهگیری گردید. برای بررسی سطح معنیداری اختلاف بین یافتههای رادیوگرافی و استاندارد طلایی از آزمون توزیع دو جملهای استفاده شد.
یافتهها: در اندازههای حاصل از روش RVG با روش بصری مستقیم اختلاف معنیداری مشاهده شد (05/0P<)؛ اندازههای حاصل از روش توموگرافی نیز اختلاف معنیداری با روش بصری درحین جراحی داشتند.
نتیجهگیری: در مقایسه دو روش توموگرافی و رادیوویزیوگرافی برای اندازهگیری، به نظر میرسد، روش رادیوویزیوگرافی (RVG) نتایج دقیقتری داشته باشد.
احمدرضا طلائیپور، مهرداد پنج نوش، رزا زرگرپور،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف:برای جایگزینی دندانهای از دست رفته بیماران، استفاده از ایمپلنتهای دندانی در سراسر جهان رواج روز افزونی یافته است. بنابراین اندازهگیری دقیق ارتفاع و پهنای استخوان، قبل از جایگذاری ایمپلنتهای دندانی ضروری است. روش جراحی، نوع و اندازه ایمپلنتها با توجه به ابعاد استخوان باقیمانده تعیین میشود. هدف از این مطالعه، ارزیابی دقت توموگرافی خطی در تعیین محل کف حفره بینی و کف سینوس ماگزیلاری و تعیین پهنای استخوان ماگزیلا در محل مورد نظر برای جایگذاری ایمپلنت میباشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روشها میباشد. در این مطالعه، فاصله عمودی بین کرست آلوئل تا کف حفره بینی و کف سینوس ماگزیلاری در مقاطع توموگرافیک تهیه شده از 12 ناحیه از استخوان ماگزیلای 3 جمجمه خشک انسان اندازهگیری شد. همچنین پهنای استخوان ماگزیلا نیز در این مقاطع مورد اندازهگیری قرار گرفت؛ سپس جمجمهها در محلهای مشخص شده برش داده شدند. اندازههای واقعی فواصل مورد نظر بر روی مقاطع استخوانی با مقادیر حاصل از مقاطع توموگرافیک مقایسه شد.
یافتهها: با اصلاح مقادیر به دست آمده روی مقاطع توموگرافیک توسط ضریب بزرگنمایی عنوان شده توسط کارخانه سازنده دستگاه (4/1)، میانگین مطلق خطا در مورد اندازهگیری ارتفاع استخوان در ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا به ترتیب 28/0میلیمتر (24/0 SD=) و 1/1 میلیمتر (68/0 SD=) به دست آمد. میانگین مطلق خطا در مورد اندازهگیری پهنای استخوان ماگزیلا در ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا نیز به ترتیب 65/0 میلیمتر (50/0 SD=) و
55/0 میلیمتر (45/0 SD=) محاسبه شد. در مورد اندازهگیری ارتفاع استخوان در ناحیه حفره بینی 100% مقادیر به دست آمده و در ناحیه سینوس ماگزیلا 50% مقادیر در محدوده دقت 1± میلیمتر قرار گرفت. در مورد اندازهگیری پهنای استخوان نیز در ناحیه حفره بینی 50% مقادیر و در ناحیه سینوس ماگزیلا 3/83% مقادیر به دست آمده در محدوده دقت 1± میلیمتر قرار داشتند.
نتیجهگیری: توموگرافی خطی در تعیین ارتفاع استخوان ماگزیلا در ناحیه حفره بینی و در تعیین پهنای استخوان در ناحیه سینوس ماگزیلا نسبت به نواحی دیگر دارای دقت بالاتری است. دقت توموگرافی خطی در اندازهگیری ارتفاع و پهنای استخوان در هر دو ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا قابل قبول است.
حوریه باشیزاده فخار، فرید ابوالحسنی، طاهره محتویپور،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازهگیری دقیق استخوان برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. جراح بایستی برای نیل به موفقیت از دقت روشهای مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک در تعیین فواصل عمودی و همچنین دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان فک پایین بود.
روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی روشها بود، فواصل عمودی بین نشانههای فلزی در راس کرست و دیواره فوقانی کانال مندیبولار بر روی مقاطع توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک در 23 محل از چهار مندیبل خشک اندازهگیری شد. عرض مندیبل نیز در همان مقاطع توموگرافیک تعیین گردید. سپس استخوانها از محلهای نشانهگذاری شده بوسیله اره برقی برش داده شدند. اندازههای به دست آمده از تصاویر با واقعیت مقایسه شدند.
یافتهها: ضرایب بزرگنمایی عمودی دستگاه برای توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 79/1 (17/0=SD) و 69/1 (23/0=SD) و برای بزرگنمایی افقی در توموگرافی 47/1 (17/0=SD) تعیین گردید. ضریب همبستگی پیرسون بین توموگرافی خطی و واقعیت در ابعاد عمودی (968/0r= ,001/0p<) و ضخامت (813/0r= ,001/0p<) معنیدار بود. این ضریب برای رادیوگرافی پانورامیک ضمن معنیداری (795/0r= ,001/0p<) کوچکتر از موارد دیگر بود. با احتساب ضریب بزرگنمایی پیشنهاد شده توسط کارخانه سازنده، میانگین مطلق اختلافات بین اندازههای عمودی در توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 5/2 میلیمتر (4/3=SD) و 8/3 میلیمتر (65/1=SD) محاسبه شد. میانگین مقادیر مطلق خطا برای اندازهگیری ضخامت بوسیله توموگرافی خطی نیز 3/0 میلیمتر (13/1=SD) بود. فقط 3/4% از اندازههای عمودی و 5/56% از اندازهگیریهای ضخامت در توموگرافی و 3/4% اندازهها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده خطای قابل قبول یعنی 1 میلیمتر قرار داشتند. با کاربرد معادله رگرسیون خطی 87% اندازه ها در توموگرافی خطی برای محاسبه ارتفاع و 8/51% اندازهها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده 1 میلیمتر قرار گرفتند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر توموگرافی خطی در اندازهگیری ارتفاع مندیبل دقیقتر از رادیوگرافی پانورامیک بود. دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان در حد قابل قبول قرار داشت.
مهرداد پنج نوش، مریم میرزایی، مجید تاری،
دوره 23، شماره 2 - ( 8-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی رادیوگرافیک قبل از جایگذاری ایمپلنت اغلب با توموگرافی برای مشخص کردن موقعیت ساختار آناتومیک حیاتی و ارزیابی استخوان کامل میشود. هدف از این مطالعه بررسی دقت توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate جهت ارزیابی کمیت استخوان مندیبل برای استفاده در طرح درمان ایمپلنت بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روشها بود. توموگرامهایی از 2 مندیبل خشک انسانی با استفاده از توموگرافی خطی با فیلم وPhotostimulable Phosphor Plate تهیه شد. در هر مندیبل 10 ناحیه انتخاب گردید و با گوتاپرکا علامتگذاری شد. فاصله بین کرست فوقانی تا کانال مندیبل، ارتفاع کلی و پهنای مندیبل در هر توموگرام اندازهگیری شده و همینطور در مقاطع مندیبل نیز اندازهگیری شد. مقادیر حاصل از مقاطع توموگرافیک با اندازههای واقعی فواصل مورد نظر روی مقاطع استخوانی مقایسه شد.
یافتهها: با اصلاح مقادیر بدست آمده روی مقاطع توموگرافیک توسط ضریب بزرگنمایی عنوان شده توسط کارخانه سازنده دستگاه، میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین ارتفاع مندیبل به ترتیب 59/0 میلیمتر (45/0SD=) و 65/0میلیمتر (72/0SD=) و میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین پهنای مندیبل به ترتیب 34/0 میلیمتر (33/0SD=) و 31/0 میلیمتر (33/0SD=) بود. میانگین مطلق اختلاف با واقعیت در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate برای تعیین موقعیت کانال مندیبولار به ترتیب 54/0میلیمتر (30/0SD=) و 52/0 میلیمتر (56/0SD=) محاسبه شد. در توموگرافی خطی با استفاده از فیلم 100% از اندازهگیریها جهت تعیین موقعیت کانال، 80% از اندازههای ارتفاع استخوان و 95% از اندازههای پهنای استخوان در محدوده خطای 1± میلیمتر واقع شده بودند. در توموگرافی خطی با Photostimulable Phosphor Plate 75% از اندازهگیریها جهت تعیین موقعیت کانال، 75% از اندازهگیریهای ارتفاع استخوان و 95% از اندازهگیریهای پهنای استخوان در محدوده خطای 1± میلیمتر واقع شده بودند. در تعیین موقعیت کانال مندیبولار و تخمین ارتفاع و پهنای مندیبل بین توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate اختلاف معنیداری مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجهگیری: دقت توموگرافی خطی با استفاده از فیلم و Photostimulable Phosphor Plate در اندازهگیری ارتفاع و پهنای مندیبل و تعیین موقعیت کانال مندیبولار در محدوده قابل قبول است.
حوریه باشی زاده فخار، اکبر عباس زاده،
دوره 24، شماره 1 - ( 1-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازهگیری دقیق استخوان توسط رادیوگرافی برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. رادیولوژیست بایستی برای نیل به موفقیت، از اثر موقعیت سر بر روی ابعاد تصویر در روشهای مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی میزان اثر تغییر زاویه پلن مندیبل بر روی دقت ابعادی تصاویر توموگرافی خطی مندیبل بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روشها و in vitro بود. جهت بررسی اثر موقعیت سر روی ابعاد تصاویر توموگرافی خطی، تصاویری با تغییر زاویه پلن مندیبل در جهات طرفی و قدامیخلفی از 3 مندیبل خشک تهیه و با واقعیت مقایسه شده است. یک سری تصویر در حالت زاویه صفر درجه و 16 سری تصویر با ایجاد شیب 5، 10، 15 و 20 درجه در پلن مندیبل در جهات فوقانی، تحتانی، لترال و مدیال تهیه و فواصل عمودی از رأس کرست تا حاشیه فوقانی کانال مندیبل در خلف و از رأس کرست تا حاشیه تحتانی مندیبل در قدام در 12 ناحیه از هر مندیبل در هر توموگرام اندازهگیری و با اندازههای واقعی در مندیبل برش خورده در نواحی مشخصی که با نشانگرهای رادیواپک علامتگذاری شده بودند مقایسه شده است. برای تحلیل دادهها از آنالیز Repeated measure ANOVA استفاده گردید.
یافتهها: آنالیز نشان داد که بین حالت استاندارد و شیب قدامی خلفی 15 درجه به سمت بالا اختلاف معنیدار وجود داشت (001/0P=). همچنین بین حالت استاندارد و شیبهای طرفی 10 درجه (008/0>P)، 15 درجه (001/0>P) و 20 درجه (001/0>P) به سمت بالا اختلاف معنیدار وجود داشت. میانگین قدر مطلق خطا در حالت استاندارد یعنی شیب صفر درجه برای همه نواحی یکسان و به میزان (mm 19/0±22/0) بود و بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در حالت استاندارد در ناحیه پرمولرها (mm 19/0±44/0) دیده شد. بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در تغییر شیب قدامی خلفی در شیب 20 درجه به سمت پایین در ناحیه کانینها (mm 88/0±1) مشاهده گردید. بیشترین میانگین قدر مطلق خطا در تغییر شیب طرفی نیز در شیب 20 درجه به سمت بالا در ناحیه کانینها
(mm 2±9/2) به دست آمد.
نتیجهگیری: در تصاویر توموگرافی مندیبل، به طور کلی بدون در نظر گرفتن ناحیه کانینها در بیشتر موارد میانگین قدر مطلق خطا در شیب های 5 تا 20 درجه در جهت قدامی خلفی و طرفی در حد یک میلیمتر یا کمتر یعنی در محدوده قابل قبول قرار داشته است. هر چند این اثر در شیب طرفی بیشتر از شیب فوقانی تحتانی، در خلف مندیبل بیشتر از قدام آن و در شیب به سمت پایین بیش از شیب به سمت بالا بوده است.
کریم قاضی خانلو ثانی، امیر اسکندرلو، نیما رستم پور، عزیزاله رحیمی،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی دوز جذبی بیماران در آزمونهای مختلف میتواند اطلاعات مفیدی را در جهت تخمین ریسک پرتونگاری به دست دهد. در این مطالعه میزان دوز جذب سطحی بیماران در آزمونهای CBCT، سی تی اسکن اسپیرال و سی تی اسکن معمول مقایسه گردید.
روش بررسی: به منظور اجرای این مطالعه تجربی، تعداد 81 عدد تراشه TLD کالیبره شده مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تخمین دوز جذب سطحی نواحی مرکزی میدان تابشی، ناحیه تیروئید و نواحی خارج از فیلد، تراشههای TLD به ترتیب بر روی پوست ناحیه صورت، ناحیه تیروئید و انتهای جناغ سینه بیماران مراجعه کننده جهت تصویربرداری از سینوسهای پارانازال نصب شدند. در این مطالعه از آزمون آماری واریانس یک طرفه و Turkey استفاده گردید.
یافتهها: دوز جذب سطحی ناحیه مرکزی میدان تابشی در تکنیک CBCT در حدود 09/0±79/0 میلیگری برآورد شد. درحالیکه در تکنیک سی تی اسکن معمولی و اسپیرال به ترتیب مقادیر 12/4±84/18 و 71/3±31/16 میلیگری نتیجه شد. همچنین نواحی خارج از فیلد تابشی دوزی در حدود 54 درصد دوز جذب سطحی ناحیه مرکزی میدان تابشی را دریافت کردند. نتایج اختلاف معنیدار بین نوع آزمونها و دوز دریافتی بیماران را نشان داد (016/0P=). به طوریکه کمترین دوز جذب سطحی در نواحی مختلف مربوط به تکنیک CBCT و بیشترین آن به تکنیک سی تی اسکن معمول مربوط بود.
نتیجهگیری: اختلاف دوز جذب سطحی نواحی مرکزی میدان تابشی در دو تکنیک سی تی اسکن اسپیرال و معمول در مقایسه با تکنیک CBCT در حدود 24 برابر ارزیابی شد. همچنین بالاترین دوز تابشی مربوطه به ناحیه مرکزی میدان تابشی و کمترین آن مربوط به نواحی خارج از فیلد تابشی بود.
حوریه باشیزاده فخار، ندا مولایی، علی تیمورینژاد،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: رادیوگرافی پانورامیک یکی از تکنیکهای معمول در تصویربرداری از ایمپلنت است. با وجود برخی محدودیتهای این تکنیک، رادیوگرافی پانورامیک، همچنان رادیوگرافی انتخابی جهت بررسی اولیه در درمان ایمپلنت میباشد. از معایب این رادیوگرافی میتوان به عدم وجود دقت ابعادی آن اشاره کرد. مطالعات زیادی برای تعیین میزان بزرگنمایی تصاویر پانورامیک انجام گرفته است که عمده آنها بر روی فانتوم یا اسکال خشک بوده است. اخیراً در این مطالعات از CT یا CBCT (Cone Beam CT) به عنوان استاندارد طلایی استفاده میشود. هدف از این مطالعه تعیین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدام و خلف با استفاده از مقاطع کراس سکشنال بازسازی شده در CT بود.
روش بررسی: تعداد 30 کلیشه پانورامیک تهیه شده با دستگاههای Planmeca EC or CC Proline از پرونده بیماران بخش ایمپلنت انتخاب شد و لندمارکهای خاص روی آنها مشخص شد. ابعاد عمودی لندمارکها روی رادیوگرافی پانورامیک و تصاویر بازسازی شده کراس سکشنال CT توسط کالیپر اندازهگیری و بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک به صورت نسبت ابعاد تصویر به ابعاد واقعی محاسبه شد. آنالیز آماری دادهها با استفاده از آزمون آماری Generalized Estimation Equation با Exchangeable correlation matrix و مدل Linear انجام شد.
یافتهها: میانگین بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک در نواحی قدامی فک بالا 02/0±22/1، در نواحی خلفی فک بالا 02/0±16/1، در نواحی قدام فک پایین 02/0 ± 20/1 و در نواحی خلفی فک پایین 02/0±13/1 بود. اختلاف بزرگنمایی بین ماگزیلا و مندیبل معنیدار بود (001/0>P). اختلاف بزرگنمایی بین نواحی قدام و خلف در فک بالا و فک پایین معنیدار نبود (11/0=P).
نتیجهگیری: بزرگنمایی عمودی تصاویر پانورامیک (دستگاه Planmeca EC or CC Proline) در نواحی مختلف دو فک بین 13/1 تا 22/1 درصد متفاوت است.
مهدی نیکنامی، مریم مصطفوی، الهام رموزی، حسام میکاییلی خیاوی،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: باتوجه به اهمیت شناسایی محل و موقعیت کانال ثنایایی قبل از قرار دادن ایمپلنتهای داخل استخوانی و جراحی برداشت استخوان سمفیز و به منظور پیشگیری از عوارض و اختلالات پس از جراحی های این ناحیه، باید از روشهای مناسب تصویربرداری استفاده شود. باتوجه به دقت اندازهگیری بالا و کیفیت بالای تصاویر توموگرافی کامپیوتری با اشعه مخروطی cone beam computed tomography (CBCT) و همچنین دوز اشعه دریافتی پایین، هدف این مطالعه بررسی موقعیت کانال ثنایایی با استفاده از CBCT بود.
روش بررسی: در این مطالعه تصاویر CBCT فک پایین 60 بیمار شامل 32 زن و 28 مرد با میانگین سنی 5/2±3/41 که دارای کیفیت تصویری مناسب بود جهت تشخیص و تعیین موقعیت کانال ثنایایی مندیبل توسط سه مشاهده گر به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده در 20SPSS وارد شد و با آزمون های آماری Chi-square و Fisher's exact test آنالیز شدند.
یافتهها: ارزیابی عمودی و افقی کانال ثنایایی مستقل از جنس بیماران بود. کانال در 8/89% موارد قابل تشخیص بود. در بعد عمودی موقعیت کانال در 5/57% موارد در یک سوم تحتانی و 25 /32% در یک سوم میانی قرار داشت. همچنین در بعد افقی کانال در 75/14% موارد در یک سوم باکالی، 75/52% موارد در یک سوم میانی و ودر 25/22% موارد در یک سوم لینگوالی قرار داشت.
نتیجهگیری: کیفیت تصویربرداری CBCT، دقت و رزولوشن آن در تشخیص و تعیین موقعیت کانال ثنایایی کارایی بسیار بالایی دارد.
نصراله جباری، سید رضا موسوی، کمال فیروزی،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش استفاده از اسکنهای توموگرافی کامپیوتری در دندانپزشکی، به ویژه برای ایمپلنت ممکن است پرتوگیری و خطرات آن را به طور قابل ملاحظهای افزایش دهد. در طی سالهای اخیر توموگرافی کامپیوتری پرتو مخروطی به عنوان یک مدالیته تصویربرداری دندانپزشکی معرفی شده است. هدف این مطالعه مروری ارایه اطلاعات جامعی بود که تا به امروز در باره دوز پرتوی و کیفیت تصاویر توموگرافی کامپیوتری مولتی اسلایس (MSCT) معمولی، توموگرافی کامپیوتری پرتو مخروطی (CBCT) و رادیوگرافی پری اپیکال در تصویربرداری دندانپزشکی منتشر شده است.
روش بررسی: مروری بر متون با جستجو در بانکهای اطلاعاتی PubMed, Google Scholar, Science Direct and Scopus با استفاده از واژگان کلیدی (CBCT, MSCT, Periapical radiography, radiation dose of dentistry) انجام شد. محدوده جستجوی مقالات بین سالهای 1993 تا 2015 بود.
نتیجهگیری: در مقایسه با MSCT زمان اسکن کوتاه و دوز پرتوی کمی داشته، اما در مقایسه با رادیوگرافی پریاپیکال دوز پرتوی بالاتری داشت. در عوض CBCT با آشکارساز صفحه مسطح نسبت به MSCT از قدرت تفکیک فضایی بالاتری برخوردار بود. همچنین رادیوگرافی پری اپیکال کنتراست تصویر خوب و قدرت تفکیک نسبتاً بالایی داشت. به طور کلی، CBCT برای تصویربرداری از بافتهای سخت مناسب بوده و MSCT برای تصویربرداری از بافتهای نرم ترجیح داده میشود.
فرزانه مساوات، حوریه باشی زاده فخار، محمد جواد خرازی فرد، فاطمه ملک پور اسطلکی،
دوره 32، شماره 2 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص شکستگی عمودی ریشه (VRF) در کلینیک از اهمیت زیادی برخوردار است، چون دندانهای با VRF پیشاگهی ضعیفی دارند و غالباً هرگونه درمان بر روی دندان بینتیجه خواهد بود. محدودیت تصاویر دو بعدی پری اپیکال از یک سو و کاهش دقت تصاویرCBCT به علت حضور آرتیفکتها در نمونههای درمان ریشه شده از سوی دیگر ما را بر آن داشت تا در این مطالعه به مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونههای درمان ریشه شده بپردازیم. هدف از این مطالعه مقایسه دقتCBCT و رادیوگرافی پری اپیکال با دو زاویه افقی متفاوت در تشخیص VRF در نمونههای درمان ریشه شده بود.
روش بررسی: دراین مطالعه 60 دندان اندو شده که تصادفی کد گذاری شده بودند، به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه 30 تایی که شکستگی در آنها ایجاد شد و 30 عدد بدون شکستگی. تصویربرداری CBCT و پری ایپکال دیجیتال با دو زاویه افقی با اختلاف 15 درجه تهیه شد و تصاویر توسط رادیولوژیست مورد ارزیابی قرار گرفت. در این مطالعه از Weighted kappa برای انالیز آماری استفاده شد.
یافتهها: حساسیت سیستم تصویربرداری CBCT (8/%75) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (3/68%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه بالاتر بود. همچنین ویژگی سیستم تصویربرداری CBCT (%90) در مقایسه با رادیوگرافی دیجیتال (1/79%) برای تشخیص شکستگی عمودی ریشه نیز بالاتر بود )05/0P<).
نتیجه گیری: تکنیک تصویربرداری CBCT نسبت به پری اپیکال دیجیتال دقت تشخیصی بالاتری در شکستگیهای عمودی ریشه دارد و امکان تشخیص قابل اعتمادتری را برای ما فراهم میکند.
سارا مقربی، اسدالله احمدزاده، صفورا قدسی، دکتر فرزاد بزمی، سارا ولی زاده،
دوره 33، شماره 1 - ( 5-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: قراردهی فوری ایمپلنت به دنبال کشیدن دندان، درمانی است که مزایای زیادی دارد. پیشنهاد شده است که جهت حفظ استخوان آلوئول، ضخامت استخوان پلیت باکال جهت ایمپلنت فوری، باید حداقل 2 میلیمتر باشد. هدف از این پژوهش، اندازهگیری ضخامت استخوان کورتیکال باکال در ناحیه دندانهای پرمولر فک بالا با استفاده از توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی (Cone Beam Computed Tomography) بود.
روش بررسی: در این مطالعه اپیدمیولوژیک توصیفی، از 29 بیمار مراجعه کننده (زن و مرد) به بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی جندی شاپور اهواز که جهت جایگذاری ایمپلنت طی مهر ماه 93 تا شهریور 94 اقدام کرده بودند، تصویر توموگرافی کامپیوتری اشعه مخروطی تهیه شد. ضخامت استخوان کورتیکال باکال، عمود بر محور طولی ریشهها در 3 و 5 میلیمتر اپیکالتر از نقطهCEJ و درمحل اپکس ریشه اندازهگیری شد. تمامی اندازهگیریها توسط دو متخصص رادیولوژی فک و صورت به صورت جداگانه انجام شد. پس از جمعآوری تمام اطلاعات، دادهها با استفاده از نرم فزار SPSS نسخه 22 و با استفاده از آماری توصیفی و آزمون آماری T-test تجزیه و تحلیل شد.
یافتهها: میانگین ضخامت استخوان کورتیکال باکال در پرمولر دوم به میزان قابل ملاحظه بیشتر از 1 میلیمتر بود (001/0P=). اما میانگین ضخامت استخوان کورتیکال در ناحیه باکال پرمولر اول نزدیک به 1 میلیمتر بود و تفاوت آماری قابل ملاحظهای نداشت (29/0P=).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استخوان باکال در ناحیه پرمولر دوم ضخامت کافی جهت قراردهی ایمپلنت فوری را با قابلیت پیش بینی پذیری بالاتری نسبت به پرمولر اول ماگزیلا دارد.
امینه غزنوی، احمد رضا طلایی پور، مهدی وطن پور، امیر عباس مشاری،
دوره 33، شماره 4 - ( 11-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: تشخیص آسیب به پالپ ناشی از تحلیل خارجی سرویکال ریشه دارای اهمیت فراوانی در درمان و پیش آگهی دارد، به این دلیل هدف از انجام این مطالعه مقایسه دو سیستم تصویر برداری مختلف، رادیوگرافی دیجیتال با گیرندههای (PSP) Photostimulable Phosphor در سه نمای مختلف افقی و تصاویر توموگرافی با اشعه مخروطی، برای ارزیابی آسیب پالپ در حفره شبیه سازی شده تحلیل خارجی سرویکال ریشه است که در سال 1398در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد انجام شده است.
روش بررسی: 40 دندان قدامی فک بالا با ریشه های صاف یا ریشههای مستقیم وارد مطالعه شدند. دندانها به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند (20 دندان تحلیل خارجی ریشه با اکسپوز پالپ و 20 دندان بدون اکسپوز پالپ). هر نمونه با استفاده از رادیوگرافی دیجیتال Photostimulable phosphor (در 3 زاویه افقی) و سیستم تصاویر توموگرافی با اشعه مخروطی ارزیابی شد و وجود آسیب پالپ بررسی شد. نتایج منفی کاذب و مثبت کاذب در 2 روش تصویر برداری با آزمون نسبتها ارزیابی شد.
یافتهها: در ضایعه پروگزیمال، تصاویر توموگرافی با اشعه مخروطی ارزش اخباری مثبت = 7/85 درصد و ارزش اخباری منفی = 5/89 رصد، رادیوگرافی داخل دهانی دیجیتال ارزش اخباری مثبت = 80 درصد و ارزش اخباری منفی = 80 درصد داشتند. آزمون ratio نشان داد که اختلاف در تشخیص ضایعه پروگزیمال
معنیدار نیست (4/0>P).
نتیجهگیری: نتایج نشان داد، در تشخیص ضایعه در سطوح پروگزیمال بین دو سیستم تصویر برداری تفاوت معنیداری وجود ندارد.
سید رامین نوربخش، حمیده یوسف پور، فرشته عثمانی،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: در جراحی دندان مولر سوم نهفته، رادیوگرافی پانورامیک یک تکنیک مقدماتی برای ارزیابی عواقب مرتبط با آسیب عصب آلوئولار تحتانی است. با این حال، این تکنیک نمیتواند در تمام موارد، اطلاعات کافی را برای تعیین خطر واقعی فراهم آورد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت دو رادیوگرافی پانورامیک و توموگرافی کامپیوتری پرتو مخروطی CBCT در ارزیابی ارتباط دندان مولر سوم نهفته فک پایین با عصب آلوئولار تحتانی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ارتباط بین دندان مولر سوم نهفته مندیبل با عصب آلوئولار تحتانی در 15 بیمار مراجعه کننده به بخش رادیولوژی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی بیرجند مشتمل بر 20 دندان مولر سوم نهفته مندیبل به کمک دو رادیوگرافی پانورامیک و CBCT تحت ارزیابی قرار گرفت و نتایج حاصل با استفاده از آمار توصیفی و آزمون کای دو و تحلیل حساسیت در نرم افزار SPSS22 تحلیل شد.
یافتهها: در ارزیابی دندانهای تحت مطالعه به کمک رادیوگرافی پانورامیک، بیشترین میزان فراوانی مربوط به تیرگی ریشه (65%) و خمیدگی ریشه (65%) و کمترین میزان فراوانی مربوط به باریکی ریشه (20%) و انحراف کانال (5%) بود. بیشترین میزان حساسیت معیارهای پانورامیک مربوط به معیار تیرگی ریشه با حساسیت 100% و کمترین میزان حساسیت مربوط به معیار انحراف کانال با حساسیت 17% بود. از طرفی، بیشترین میزان ویژگی معیارهای پانورامیک مربوط به دو معیار اپکس بایفید و انحراف کانال با ویژگی 100% وکمترین میزان ویژگی مربوط به خمیدگی ریشه با ویژگی 21% بود.
نتیجه گیری: براساس یافتههای این مطالعه، احتمال مشاهده رابطه بین دندانهای مولر سوم فک پایین با عصب آلوئولار تحتانی در رادیوگرافی CBCT بسیار زیاد بود.
نرگس فرهاد ملاشاهی، اسحق علی صابری، بهنام روستا، سید محمد جواد اصلانی، فرناز فرامرزیان،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: اندودنتیکس هدایت شده یک تکنیک جدید است که اکنون در حال تکامل است. در درمانهای متعدد، به ویژه در تهیه حفره دسترسی و مکان یابی کانالهای ریشه در دندانهای دارای انسداد کانال ریشه (PCO)، میکروسرجری اندودنتیکس و خارج نمودن فایبر پستها در درمانهای مجدد ریشه استفاده میشود. به علاوه این روش مستقل از تجربه اپراتور بوده و مدت زمان درمان بیمار را کاهش میدهد، همچنین نسبت به اندودنتیکس معمولی دقیقتر و ایمنتر است. این روش شامل استفاده از تصویربرداری توموگرافی کامپیوتری با پرتو مخروطی (CBCT)، اسکن سطحی دندان و نرم افزار مخصوص به منظور ایجاد راهنمایی برای انجام درمان اندودنتیکس به روشی سریع، ایمن و کم تهاجمی است. این مقاله مروری با هدف معرفی روش اندودنتیکس هدایت شده و توصیف تکنیک، مزایا و محدودیتهای آن انجام شد.