جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای حفره

اقدس فروزنده،
دوره 11، شماره 4 - ( 5-1377 )
چکیده

هدف از این بازنگری تحقیقی تعیین میزان شیوع کیست های حفره دهان، بخصوص کیست های ادنتوژنیک برحسب نوع، سن، جنس و محل شیوع آنها بوده است. این بررسی از میان 6826 نمونه موجود در بخش آسیب شناسی فک و دهان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی تهران از سالهای 1360-1376 انجام گرفته و نتایج به دست آمده نشان می دهد که 19.48% ضایعات فکی-دهانی را کیستها تشکیل می دهند که 81.9% را کیست های ادنتوژنیک و 12.4% را کیست های کاذب و 5.7% را کیستهای غیر ادنتوژنیک تشکیل می دهند. شایعترین کیست های حفره دهان کیست های ادنتوژنیک بوده و گروه کیست های رادیکولر (که از کیست های التهابی ادنتوژنیک هستند) 49.15% را تشکیل می دهد که در جنس مذکر و در دهه سوم عمر و در فک بالا بیشتر مشاهده می شود. کیست دانتی ژور در مرتبه دوم و 25.71% کیست های ادنتوژنیک را تشکیل داده که در جنس مذکر و در دهه دوم و فک پایین شایع بوده است، در مرتبه سوم گروه کیست های کراتینیزه ادنتوژنیک قرار دارند که 19.25% و در مردان سه برابر زنها و در دهه سوم و در فک پایین (دو برابر فک بالا) می باشد؛ بقیه کیست های ادنتوژنیک شیوع کمتری دارند. در این بررسی کیست های کاذب موکوسل 63.5% این کیست ها را تشکیل می دهند که اغلب در لب پایین مشاهده شد و از کیست های غیر ادنتوژنیک کیست surgical Ciliated 33.7% این کیست ها را تشکیل داده که در فک بالا مجاور سینوس ماگزیلا تشکیل می شود. بطور کلی می توان گفت یک پنجم ضایعات فکی-دهانی را کیست ها را تشکیل می دهند که شایعترین آنها کیست های ادنتوژنیک می باشند که به علت تنوع زیاد و شیوع فراوان آن باید بطور دقیق از نظر هیستوپاتولوژی، نوع آن تعیین گردیده تا درمان صحیح و قطعی برای آنها انجام گیرد.


محمد ضرابیان، محسن امین سبحانی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1378 )
چکیده

یکی از اهداف اصلی جراحی پری رادیکولار ایجاد یک Apical Seal مناسب در آپکس ریشه می باشد. این عمل به وسیله قطع 2 تا 3 میلیمتر از انتهای ریشه، ایجاد یک حفره کلاس 1 در انتهای ریشه و پر کردن آن با یک ماده سازگار با بافتها و با توانایی ایجاد Seal مناسب انجام می شود. هدف از انجام این مطالعه جستجوی این حقیقت بود که آیا استفاده از دستگاههای اولتراسونیک در تهیه حفره انتهای ریشه باعث تغییراتی در سطح و ساختمان سطوح قطع شده ریشه، متفاوت از تغییرات ایجاد شده به وسیله روشهای معمول می گردد یا خیر؟ بدین منظور تعداد 85 دندان تک ریشه ای کشیده شده به پنج گروه مشابه تقسیم شدند. بعد از Instrumentation و پر کردن کانال به روش تراکم جانبی، حدود 3 میلیمتر از انتهای ریشه ها قطع شدند؛ حفره های انتهای ریشه ها در دو گروه به وسیله انگل و فرز روند ½ و در دو گروه دیگر با بالاترین درجه قدرت دستگاه اولتراسونیک Dentsplay و نوک TFI-10 و در یک گروه با بالاترین درجه قدرت دستگاه اولتراسونیک Neosonic و نوک الماس CT-1 تهیه شد. انتهای ریشه ها به وسیله استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 50 برابر جهت وجود هر گونه ترک یا تغییراتی در سطح قطع شده انتهای ریشه مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج مطالعه نشان داد که استفاده از قدرتهای بالای دستگاههای اولتراسونیک جهت تهیه حفره احتمال ایجاد ترک در عاج دندان را افزایش می دهد.


بهمن سراج، نینت هاکوپیان،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده

یک دندان ثنایای میانی بعد از یک دوره 8 روزه که در محیط خارج آلوئولی نگهداری شده بود، جایگزین گردید. پس از تمیز شدن کامل سطح ریشه، دندان برای 20 دقیقه در ژل فلوراید غوطه ور شد و سپس کانال دندان تمیز و قبل از جایگزینی به وسیله گوتاپرکا پر شد. دندان به وسیله سیم و کامپوزیت به مدت 6 هفته اسپلینت گردید. بیمار برای مدت 3 سال بعد از جایگزینی تحت نظر بود و از دندان وی رادیوگرافی های دوره ای تهیه شد. تنها میزان جزئی از تحلیل سطحی خارجی در ناحیه پری اپیکال در رادیوگرافی که بلافاصله قبل از برداشت اسپلینت تهیه شده بود، مشاهده گردید و میزان تحلیل جایگزینی بعدی در حد قابل قبولی بود؛ بنابراین یک دوره خارج آلوئولی طولانی، حتی در شرایط خشک نیز نمی تواند علت موجهی برای جایگزین نکردن دندان باشد. دندانهایی که بعد از یک مدت خارج آلوئولی طولانی (حتی چند روز) جایگزین می شوند، می توانند برای مدت زیادی فانکشن داشته باشند و بنابراین درمان پروتزی را به تعویق اندازند؛ به علاوه باید در نظر داشت که این روش به عنوان یک درمان موقت تلقی می شود و جهت پیشگیری از مشکلات آتی ناشی از محدودیت استفاده از پروتز در سنین پایین و اثرات روانی ناشی از فقدان زیبایی پیشنهاد می گردد.


حمید محمود هاشمی،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

حفره خشک (Dry Socket) یکی از عوارض نسبتا شایع درآوردن دندانها می باشد. اتیولوژی و پاتوژنز این عارضه کاملا شناخته شده نیست و فاکتورهای متعددی به عنوان مستعد کننده این عارضه مطرح شده اند. در راستای نیاز به انجام تحقیقات بیشتر در مورد میزان شیوع و اتیولوژی این عارضه، مطالعه حاضر در بخش جراحی دهان و فک و صورت دانشکده داندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به صورت مقطعی از اول مهر ماه سال 1376 تا پایان تیرماه سال 1377 انجام شد. در این مدت تعداد دندانهای کشیده شده 4880 مورد و تعداد بیمارانی که با عارضه حفره خشک به بخش مراجعه نمودند، 25 مورد بود. در این مطالعه عوامل موثر شامل: سن، جنس، نوع دندان کشیده شده، علائم عارضه، وارد شدن تراما حین کشیدن دندان، سابقه عفونت دندان، سطح بهداشت دهان، استعمال دخانیات و ابتلا به بیماریهای سیستمیک بود. نتایج نشان داد که شیوع حفره خشک در بخش جراحی دهان و فک و صورت این دانشکده حدود 0.5% و در خانمها بیش از دو برابر آقایان بود. این حفره در ناحیه مولرهای سوم فک پایین به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از نواحی دیگر مشاهده گردید.


محمد اسلامی، نصرت اله عشقیار، فرخ تیرگری، گیتا رضوانی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: تشخیص آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای از کیست دانتی‌ژور، کشف تغییرات آملوبلاستومایی ایجادشده در جدار کیست دانتی‌ژور در مراحل اولیه، تشخیص اپی‌تلیوم ادنتوژن هیپرپلاستیک موجود در جدار همبندی کیست دانتی‌ژور از یک توده آملوبلاستومایی، همه مستلزم بکارگیری روشی دقیق و مطمئن است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه واکنش ایمنی شاخص تکثیر سلولی Ki-67 در قسمتهای مختلف اپی‌تلیوم کیست دانتی‌ژور و آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه هم‌گروهی گذشته‌نگر، با استفاده از روش رنگ‌آمیزی ایمونوهیستوشیمی, نشانگر Ki-67 بر روی 9 مورد آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای و 15 مورد کیست دانتی‌ژور، به کمک آنتی‌بادی MIB-1 رنگ شد. تعداد هسته‌های رنگ‌گرفته در دو ناحیه بازال و سوپرابازال اپی‌تلیوم پوشاننده هر دو ضایعه, در 1000 سلول اپی‌تلیالی شمارش و به عنوان Labeling Index (LI) بیان و مقایسه گردید. داده‌های به دست آمده با استفاده از آزمون t-student تحلیل گردید.
یافته‌ها: میانگین Ki-67 (LI) در لایه بازال کیست دانتی‌ژور (66/1±59/2) و آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای (79/0±76/3) تفاوت معنی‌داری نشان نداد ولی در ناحیه سوپرابازال در آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای (69/0±15/2) به طور معنی‌داری بیشتر از کیست دانتی‌ژور (55/0±77/0) بود (003/0=P). اختلاف میانگین تعداد سلول‌های Ki-67 مثبت (LI) در اپی‌تلیوم پوشاننده کیست دانتی‌ژور و آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای (صرف نظر از موضع سلول‌های رنگ‌گرفته) از نظر آماری معنی‌دار بود (05/0P<)؛ در این حالت میانگین تعداد سلول‌های Ki-67 مثبت در اپی‌تلیوم پوشاننده آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای بیشتر از کیست دانتی‌ژور بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از نشانگر Ki-67 (LI) در ناحیه سوپرابازال یا کل ضخامت اپی‌تلیوم پوشاننده برای مقایسه دو کیست، می‌تواند به عنوان شاخصی برای تشخیص کیست دانتی‌ژور از آملوبلاستومای تک‌حفره‌ای مورد استفاده قرار گیرد.


هنگامه صفرچراتی، همایون علاقه مند، رقیه آریانفر،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: از اهداف مهم در ترمیم‌های چسبنده دندانپزشکی، محدود نمودن تراش حفره به حذف عاج عفونی و حفظ ساختمان سالم دندان می‌باشد. استفاده از محلول‌های آشکارساز پوسیدگی و نیز ضدعفونی کننده حفره می‌تواند در دستیابی به این هدف کمک کننده باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر عوامل آشکارساز پوسیدگی و ضدعفونی کننده حفره روی ریز نشت ترمیم‌های کامپوزیتی انجام شد.

روش بررسی: در این تحقیق تجربی آزمایشگاهی جهت بررسی ریز نشت از روش نفوذ رنگ در حفرات کلاس پنج در 48 دندان پرمولر کشیده شده سالم انسان استفاده شد. دندان‌ها براساس استفاده از ماده آشکارساز پوسیدگی Seek و ماده ضدعفونی کننده حفره Consepsis liquid به 4 گروه تقسیم شدند. در گروه 1 آشکارساز پوسیدگی و در گروه 2 محلول ضدعفونی کننده حفره روی سطوح عاجی به کار رفت. در گروه 3 از هر دو ماده روی سطح عاج استفاده و گروه 4 به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. در همه گروه‌ها ماده باندینگ عاجی PQ1 وکامپوزیت  Amelogen Universalمورد استفاده قرار گرفت. ریزنشت در کف جینجیوال نمونه‌ها با بررسی نفوذ رنگ اندازه‌گیری شد. داده‌ها توسط آزمون Kruskall Wallis و مقایسه چندگانه Dunn مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: گروه دوم کمترین میزان ریزنشت و گروه چهارم، بیشترین میزان ریزنشت را نشان دادند، اما آنالیز آماری هیچ تفاوت معنی‌داری بین 4 گروه مورد مطالعه نشان نداد.

نتیجه‌گیری: به کار گرفتن ماده آشکارساز پوسیدگی Seek و محلول ضدعفونی کننده حفره Consepsis liquid، تأثیری بر توانایی تطابق رزین‌های چسبنده عاجی ندارد.


احمدرضا طلائی‌پور، مهرداد پنج نوش، رزا زرگرپور،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف:برای جایگزینی دندان‌های از دست رفته بیماران، استفاده از ایمپلنت‌های دندانی در سراسر جهان رواج روز افزونی یافته است. بنابراین اندازه‌گیری دقیق ارتفاع و پهنای استخوان، قبل از جایگذاری ایمپلنت‌های دندانی ضروری است. روش جراحی، نوع و اندازه ایمپلنت‌ها با توجه به ابعاد استخوان باقی‌مانده تعیین می‌شود. هدف از این مطالعه، ارزیابی دقت توموگرافی خطی در تعیین محل کف حفره بینی و کف سینوس ماگزیلاری و تعیین پهنای استخوان ماگزیلا در محل مورد نظر برای جایگذاری ایمپلنت می‌باشد.
روش بررسی: این مطالعه از نوع بررسی روش‌ها می‌باشد. در این مطالعه، فاصله عمودی بین کرست آلوئل تا کف حفره بینی و کف سینوس ماگزیلاری در مقاطع توموگرافیک تهیه شده از 12 ناحیه از استخوان ماگزیلای 3 جمجمه خشک انسان اندازه‌گیری شد. همچنین پهنای استخوان ماگزیلا نیز در این مقاطع مورد اندازه‌گیری قرار گرفت؛ سپس جمجمه‌‌ها در محل‌های مشخص شده برش داده شدند. اندازه‌های واقعی فواصل مورد نظر بر روی مقاطع استخوانی با مقادیر حاصل از مقاطع توموگرافیک مقایسه شد.
یافته‌ها: با اصلاح مقادیر به‌ دست آمده روی مقاطع توموگرافیک توسط ضریب بزرگنمایی عنوان شده توسط کارخانه سازنده دستگاه (4/1)، میانگین مطلق خطا در مورد اندازه‌گیری ارتفاع استخوان در ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا به ترتیب 28/0میلی‌متر (24/0 SD=) و 1/1 میلی‌متر (68/0 SD=) به دست آمد. میانگین مطلق خطا در مورد اندازه‌گیری پهنای استخوان ماگزیلا در ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا نیز به ترتیب 65/0 میلی‌متر (50/0 SD=) و
55/0 میلی‌متر (45/0 SD=) محاسبه شد. در مورد اندازه‌گیری ارتفاع استخوان در ناحیه حفره بینی 100% مقادیر به دست آمده و در ناحیه سینوس ماگزیلا 50% مقادیر در محدوده دقت 1± میلی‌متر قرار گرفت. در مورد اندازه‌گیری پهنای استخوان نیز در ناحیه حفره بینی 50% مقادیر و در ناحیه سینوس ماگزیلا 3/83% مقادیر به دست آمده در محدوده دقت 1± میلی‌متر قرار داشتند.
نتیجه‌گیری: توموگرافی خطی در تعیین ارتفاع استخوان ماگزیلا در ناحیه حفره بینی و در تعیین پهنای استخوان در ناحیه سینوس ماگزیلا نسبت به نواحی دیگر دارای دقت بالاتری است. دقت توموگرافی خطی در اندازه‌گیری ارتفاع و پهنای استخوان در هر دو ناحیه حفره بینی و سینوس ماگزیلا قابل قبول است.


فریبرز امینی، غلام حسین رمضانی،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده

زمینه و هدف : آگاهی از میزان اثردستگاه‌های RME، Haas و Hyrax برروی ابعاد حفرات بینی متعاقب استفاده آنهادر درمان کراس بایت‌های خلفی، انتخاب نوع دستگاه‌ها را آسان‌تر می‌سازد. این مطالعه به منظور تعیین و مقایسه اثر دو دستگاه اکسپاندر سریع  Haasو Hyrax بر روی ابعاد حفرات بینی افراد تحت درمان که مبتلابه کراس بایت خلفی بودند انجام شد.

روش بررسی: تحقیق به صورت کارآزمایی بالینی و برروی سفالوگرام‌های تعداد30 بیمار و در دو گروه انجام شد. گروه اول شامل 14 نفر (8 دختر و 6 پسر) در سنین 2 12 سال که در درمان آنها از دستگاه Hyrax و گروه دوم شامل 16 نفر (9 دختر و 7 پسر) در سنین 6/1±11 سال که در درمان آنها ازدستگاه Haas استفاده گردیده بود. یافته‌ها در هر گروه با آزمون t-test Paired و در بین دو گروه با آزمونStudent t-test مورد قضاوت آماری قرار گرفت.

یافته‌ها: میانگین میزان اکسپانشن درهر دوگروه 2 9 میلی‌متر بود. میانگین فاصله عرض حفرات بینی (NC-CN) در گروه Hyrax از 94/1 2/29 میلی‌متر به 93/1 7/31 میلی‌متر (001/0=p) و در گروه Haas از 21/2 75/27 میلی‌متر به 26/2 35/29 میلی‌متر افزایش یافت (043/0=p). اثر دستگاه Hyrax در مقایسه با دستگاه Haas بر روی ابعاد حفره بینی بیشتر و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار بود (038/0=p).

نتیجه‌گیری: دستگاه اکسپاندر سریع Hyrax باعث افزایش بیشتری در ابعاد حفره بینی نسبت به دستگاه Haas می‌گردد.


حسن رزمی، نوشین شکوهی نژاد، رضا فکرآزاد، پوریا مطهری، مائده علیدوست،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: اخیراً با در نظر گرفتن مزایا و معایب (Mineral Trioxide Aggregate) MTA ماده‌ای به نام Calcium Enriched Mixture (CEM) cement ابداع شده است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه میزان ریزنشت حفرات انتهای ریشه آماده شده با اولتراسونیک یا لیزر Er,Cr:YSGG و پر شده توسط MTA یا CEM cement بود.

روش بررسی: در این مطالعه پس از آماده‌سازی و پرکردن کانال‌های هشتاد دندان تک ریشه انسان کشیده شده و قطع 3 میلی‌متر انتهای ریشه، نمونه‌ها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی 30 تایی و دو گروه کنترل مثبت و منفی 10تایی تقسیم شدند. در گروه اول با استفاده از دستگاه اولتراسونیک و در گروه دوم با استفاده از لیزر Er,Cr:YSGG حفرات انتهای ریشه تهیه شدند. سپس هر گروه به طور تصادفی به دو زیر گروه تقسیم گردید و حفرات انتهای ریشه با MTA و CEM cement پر شدند. پس از غوطه‌ور ساختن نمونه‌ها در جوهر هندی و شفاف نمودن آنها، میزان نفوذ اپیکال جوهر در حفرات انتهای ریشه اندازه‌گیری شد. داده‌های این مطالعه با استفاده از آزمون Kruskall Wallis و مقایسه تکمیلی به روشDunn آنالیز گردید.

یافته‌ها: کمترین میزان متوسط نشت به طور معنی‌دار در گروه لیزر/CEM cement مشاهده شد (05/0>P). بین میزان متوسط نشت در گروه لیزرMTA/، اولتراسونیک/MTA و اولتراسونیک/CEM cement اختلاف آماری معنی‌دار وجود نداشت (05/0P>).

نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه در حفرات انتهای ریشه تهیه شده توسط لیزر CEM cement, Er, Cr:YSGG میزان پایین‌تری از نشت را در مقایسه با MTA نشان داد. بین ریزنشت حفرات تهیه شده با اولتراسونیک یا لیزر Er, Cr:YSGG و پرشده با MTA تفاوتی وجود نداشت.


رضا یزدانی، حمیده کلکو، محمدرضا خامی،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: آسیب ناخواسته به دندان مجاور در حین تراش حفرات پروگزیمالی یکی از عوارض جانبی محتمل در درمان‌های ترمیمی است. هدف این مطالعه تعیین فراوانی آسیب‌های ایاتروژنیک به دندان مجاور حین تراش حفره‌های کلاس دو در بین دانشجویان دندانپزشکی دوره عمومی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1389 بود.

  روش بررسی: 106 دندان دایمی خلفی در دهان بیمارانی که نیاز به درمان کلاس دو داشتند و سطح پروگزیمالی دندان مجاور حفره ، سالم و فاقد حفره پوسیدگی یا پرکردگی بود ، انتخاب شده و توسط دانشجویان دندانپزشکی که از هدف مطالعه آگاه بودند، تراش داده شدند و سطوح مجاور پس از تراش نهایی و قبل از ترمیم با پوار هوا خشک شده و تحت نور صندلی دندانپزشکی با چشم غیرمسلح و درموارد مشکوک به آسیب با ذره‌بین با بزرگنمایی 3× مورد بررسی قرار می‌گرفتند و آسیب‌ها در 2 گروه خراش و شیار (خطوط افقی و عرضی) طبقه‌بندی و ثبت شدند. نتایج با استفاده از آزمون‌های Fishers exact test و Pearson chi square آنالیز شدند.

  یافته‌ها: در مجموع در 5/57% موارد به سطوح مجاور آسیب وارد شده بود که 4/26% از نوع خراش و 1/31% از نوع شیار بود. از بین دانشجویانی که از نوار ماتریکس و وج‌گذاری در فضای اینتر پروگزیمال به عنوان وسایل پیشگیری‌کننده از آسیب استفاده کرده بودند، 4/53% و بقیه دانشجویان 3/57% آسیب وارد کرده بودند (05/0 < P ) . دانشجویان ترمیمی 3 و دختران بیشتر از دانشجویان ترمیمی 4 و پسران از وج و نوار ماتریکس برای جلوگیری از صدمه به دندان مجاور استفاده می‌کردند (05/0> P ) .

  نتیجه‌گیری: با توجه به درصد بالای صدمات به دندان‌های سالم مجاور در حین تراش حفرات کلاس دو لزوم آموزش روش‌های پیشگیری و تأکید بر استفاده صحیح از آن‌ها جهت دانشجویان که دندانپزشکان آینده می‌باشند ضروری است.


بهاران رنجبر امیدی، لادن مدنی، آیدا میرنژاد جویباری، انسیه رشوند، سونیا اویسی،
دوره 28، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

  زمینه و هدف: ریزنشت یک مشکل با اهمیت در ترمیم‌های مستقیم می‌باشد و فهم عوامل مرتبط با آن، اهمیت بسیار دارد. هدف این مطالعه بررسی اثر سیکل مکانیکی بر ریزنشت سه نوع ماده گلاس آینومر ترمیمی در حفرات CLV بود.

  روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی سی دندان پره مولر انسان با ایجاد حفره‌های CLV در ناحیه باکال و پالاتال استفاده شد (شصت حفره). دندان‌ها به سه گروه ده تایی (بیست حفره) به صورت زیر تقسیم شدند: گروه یک Fuji IX (HV GI)/ G coat plus ، گروه دوم : گلاس آینومر با ویسکوزیته بالا
Ionofil molar (HVGI)/ G coat plus و گروه سوم: Fuji II LC (RMGI)/ G coat plus . همه ترمیم‌ها فورا پالیش شدند و دندان‌ها تحت دو هزار
(50-5 درجه سانتی‌گراد) سیکل حرارتی قرار داده شدند. در هر گروه نیمی از دندان‌ها تحت سیکل مکانیکی (پنجاه هزار سیکل) قرار گرفتند. در نهایت دندان‌ها در فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت و در دمای اتاق قرار داده، برش داده و تحت استریو میکرسکوپ مشاهده گردیدند. آنالیز آماری با استفاده از آزمون‌های Man-Whiteney, Kruskal-Wallis انجام گردید و ریزنشت انسیزال و ژنژیوال با تست Wilcoxon مقایسه شد.

  یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در همه گروه‌ها سیکل مکانیکی و نوع ماده ترمیمی بر روی ریزنشت انسیزال و ژنژیوال اثر معنی‌داری نداشت (05/0 P< ).

  نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه می‌توان این گونه نتیجه گیری کرد که ریزنشت گلاس آینومر II LC Fuji معادل گلاس آینومرهای با ویسکوزیته بالا (Ionofil molar, Fuji IX) بود و اعمال سیکل مکانیکی به دندان‌ها موجب افزایش میزان ریزنشت نگردید.


مهرداد شهرکی، امیرحسین خزاعی، آرش آزادی، صدرا امیرپور هره دشت،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: حفره خشک یکی از شایع‌ترین عوارض پس از کشیدن دندان می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط تعدادی از عوامل مستعد کننده حفره خشک با این عارضه در همه دندان‌های مولر فک بالا و فک پایین و سنجش بروز آن بود، همچنین به مقایسه دو فک پرداختیم.
روش بررسی: در مجموع 150 بیمار در سال 1399 در شهر زاهدان وارد این مطالعه شدند که به صورت توصیفی-تحلیلی و مقطعی انجام شد. پرسشنامه‌ای شامل دو بخش طراحی شد: در بخش اول سن، جنس، حضور بیماری سیستمیک، مصرف سیگار، مصرف قرص‌های ضد بارداری و مصرف آنتی بیوتیک بررسی گردید. در بخش دوم اطلاعات مربوط به سختی جراحی بر مبنای مدت زمان جراحی و تعداد کارپول‌های بی‌حسی مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت اطلاعات توسط آزمون‌های آماری Chi-square و کروسکال والیس مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: بروز حفره خشک 3/25% بود. مصرف سیگار، مصرف قرص‌های ضد بارداری، سختی جراحی و تعداد کارپول‌های بی‌حسی فاکتورهایی بودند که با افزایش معنی‌دار در میزان حفره خشک ارتباط داشتند (05/0P≤). سن، جنس، بیماری سیستمیک کنترل شده و مصرف آنتی بیوتیک سیستمیک در دو هفته قبل از جراحی با شیوع حفره خشک ارتباطی نداشتند (05/0P>). همچنین میزان شیوع حفره خشک در فک بالا و فک پایین براساس مصرف سیگار، سختی جراحی و تعداد کارپول بی‌حسی تفاوت معنی‌داری با هم داشتند (05/0P≤).
نتیجه‌گیری: پیشنهاد می‌شود در جراحی خارج کردن دندان، گروه‌های در معرض خطر بروز استئیت آلوئولار شناسایی شده و اقدامات لازم قبل، حین و پس از جراحی به منظور کاهش احتمال بروز آن صورت بگیرد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb