جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای دندانپزشکان

یدالله سلیمانی شایسته،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده

در نتایج تحقیقات کشورهای جهان اول به این نکته اشاره کرده اند که با آموزش بهداشت می توان از 80% موارد بیماریهای دهان و دندان جلوگیری نمود. در مطالعه حاضر که به بررسی میزان آگاهی (Knowledge)، نگرش (Attitude) و عملکرد (Practice) دندانپزشکان شهرستان ارومیه پیرامون چگونگی ارائه بهداشت دهان و دندان پرداخته شده است، نتایجی بدین شرح حاصل شد: در این بررسی مشخص شد که میزان آگاهی و دانش دندانپزشکان از روشهای بهداشتی و روابط اتیولوژیک آنها با بیماریهای دهان و دندان حدود 95% می باشد. اما علی رغم این اطلاعات بالا، میزان نگرش آنها به مسائل بهداشت و اهمیت آن حدود 53.48% می باشد و عجیب تر این که میزان عملکرد دندانپزشکان مورد مطالعه در ارائه خدمات بهداشتی 66.17% می باشد که حدود 13% بیش از نگرش خود، عملکرد دارند. علت اختلاف نتایج فوق را می توان یا به علت عدم صداقت کامل در جوابگویی پرسشها از سوی عده ای از دندانپزشکان و یا به دلیل این که آگاهیهای تئوری دندانپزشکان در سطح بالایی می باشد، دانست که بطور غیرمستقیم با وجود کمبود نگرش و اعتقاد باطنی، بر روی عملکرد و کارهای کلینیکی دندانپزشکان مورد مطالعه اثر گذاشته و باعث شده است که عملکرد دندانپزشکان در حدود 13% بیشتر از نگرش آنها شود.


محمدعلی بهناز، فاطمه بهناز، محمود محمدزاده،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

بیان مسأله: هپاتیت C عفونت نسبتاً شایعی است که یکی از راههای انتقال آن ورود اتفاقی سوزن آلوده می‌باشد و دندانپزشکان از این نظر پیوسته در معرض خطر می‌باشند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی شیوع هپاتیت C و سنجش آگاهی دندانپزشکان شهر یزد در مورد انتقال و پیشگیری از بیماری هپاتیت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی که به صورت مقطعی (1381) انجام شد، از تمامی دندانپزشکان شاغل در شهر یزد نمونه خون (104 مورد) گرفته شد و در آزمایشگاه سازمان انتقال خون شهر یزد، ابتدا به روش ELISA نسل اول از نظر Anti HCV و در صورت مثبت بودن آزمایش Riba برای تأیید انجام شد؛ در این بررسی همچنین پرسشنامه‌ای توسط هر دندانپزشک تکمیل گردید که به وسیله آن میزان آگاهی وی نسبت به بیماری هپاتیت سنجیده شد. پس از استخراج نتایج، نمرات آگاهی در سطو ح متغیرهای مستقل و با استفاده از آزمونهای آنالیز واریانس و t مقایسه شدند.
یافته‌ها: هیچ یک از 104 نمونه گرفته‌شده از نظر Anti HCV مثبت نبودند؛ میانگین کلی آگاهی دندانپزشکان در مورد هپاتیت 08/14 در مقیاس 20 بود؛ آگاهی 1/92% از این افراد، در حد متوسط و بالا بود بین آگاهی افراد مورد مطالعه با متغیرهای سن، جنس و سابقه کار از نظر آماری اختلاف معنی‌داری وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های مطالعه حاضر، نبودن آلودگی به هپاتیت C در دندانپزشکان شهر یزد ناشی از شیوع کم این هپاتیت در جامعه شهری یزد و نیز نشانگر آگاهی و عملکرد مطلوب در مورد راههای جلوگیری از عفونتهای قابل انتقال از طریق خون و دهان می‌باشد.


جلال پورهاشمی، فاطمه مهندس، احمدرضا طلایی‌پور،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: تشخیص پوسیدگی‌های شیارهای اکلوزال در مراحل ابتدایی بسیار دشوارتر از سایر پوسیدگی‌ها بوده و نیاز به مهارت و دقت دندانپزشکان و کاربرد ابزارهای پیشرفته و روش‌های جدید دارد. هدف از این مطالعه ارزیابی میزان تنوع تشخیص پوسیدگی‌های اکلوزال به وسیله دندانپزشکان عمومی بود.

روش بررسی: در این مطالعه توصیفی-مقطعی در سال 1385 با معاینه دندان‌های کودکان 10-8 ساله مراجعه‌کننده به بخش کودکان تعداد 6 دندان مولر اول دایمی با پوسیدگی شیارهای اکلوزال در درجات 1 و 2 و 3 (طبق روش Espelid) که به تائید پنج دندانپزشک متخصص رسیده بود انتخاب شد. فتوگرافی رنگی سطح اکلوزال و رادیوگرافی بایت‌وینگ این دندان‌ها از طریق رایانه بر روی مانیتور به نمایش درآمد و از 157 دندانپزشک عمومی که به طور تصادفی سیستماتیک انتخاب شده بودند خواسته شد پس از مشاهده تصاویر مربوطه با تکمیل پرسشنامه‌ تشخیص خود را مبنی بر وجود یا عدم پوسیدگی و میزان پیشرفت آن در مینا و عاج اعلام نمایند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون آماری chi-square تجزیه و تحلیل شد. 05/0>p به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: تشخیص دندانپزشکان در مورد پوسیدگی‌های اکلوزال به ترتیب زیر بود: در پوسیدگی‌های درجه 1، 3/94% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی‌ای تشخیص ندادند و 8/3% پوسیدگی در مینا (تشخیص صحیح) و 9/1% پوسیدگی در حد عاج تشخیص دادند. پوسیدگی‌های درجه 2، 7/15% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی‌ای تشخیص ندادند و 7/60% پوسیدگی در حد مینا (تشخیص صحیح)، 31/22% در حد عاج و 3/1%  نیز درگیری پالپ را گزارش نمودند. در پوسیدگی‌های درجه 3، 7% از دندانپزشکان هیچگونه پوسیدگی تشخیص ندادند. در حالیکه 2/27% پوسیدگی در حد مینا و 9/58% پوسیدگی در حد عاج (تشخیص صحیح) و 1/6% درگیری پالپ را گزارش نمودند و 3/0% پاسخی ندادند. موارد تشخیص صحیح به وسیله دندانپزشکان زن در مقایسه با مردان به صورت معنی‌داری بیشتر بود (013/0=p)

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر اگرچه تشخیص صحیح پوسیدگی اکلوزال به وسیله دندانپزشکان در حد قابل قبولی است ولی پراکندگی زیادی که در تشخیص این پوسیدگی‌ها بین دندانپزشکان وجود دارد نشان دهنده نیاز آنها به آموزش روشهای جدید تشخیص و کاربرد ابزارهای پیشرفته در این زمینه می باشد.


عبداله فرهادی نسب، علی شکفته‌راد، خسرو مانی کاشانی،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از جنبه‌های تندرستی پرداختن به سلامت دهان و دندان‌ها است، اما گاهی حضور در مطب دندانپزشکی چنان با ترس و وحشت توأم می‌شود که انجام و ارائه خدمات دندانپزشکی غیر ممکن می‌گردد. این موضوع از سویی باعث کاهش اعتماد به نفس دندانپزشکان شده و از سوی دیگر شاخص‌های بهداشتی جامعه را دچار تغییرات منفی می‌سازد. شناخت عوامل فزاینده و کاهنده اضطراب می‌تواند در بهبود این وضعیت مؤثر واقع شود. در همین راستا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی وجود و علل اضطراب در مراجعین مطب‌های دندانپزشکی عمومی شهر همدان صورت گرفت.

روش بررسی: در این مطالعه مقطعی و تحلیلی، مراجعین به مطب‌های دندانپزشکان عمومی که بالای 9 سال سن داشتند به صورت تصادفی انتخاب و طی دو مرحله مورد پرسش قرار گرفتند. در مرحله اول با یک پرسشنامه 17 سؤالی استاندارد براساس مقیاس  DAS(Dental Anxiety Scale) مشخص شد که آیا مراجعه کننده اضطراب دارد یا خیر. سپس افرادی که دچار اضطراب و بالغ بر 400 نفر بودند با یک پرسشنامه 64 سؤالی که براساس مقیاس اضطرابی Corah تنظیم شده بود مورد پرسش قرار گرفتند. داده‌های جمع‌آوری شده تحت بسته نرم‌افزاری SPSS ویرایش سیزدهم و براساس مدل آماری تحلیل واریانس چند متغیره آنالیز و 05/0p< بعنوان سطح معنی‌داری درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: مطالعه حاضر نشان داد عوامل مربوط به محیط مطب‌های دندانپزشکی با فراوانی 1/31%، عوامل مربوط به تصورات شخصی با فراوانی 4/19% و عوامل مربوط به مدیریت مطب و درمان دندانپزشکی هریک با فراوانی 1/19% در شکل‌گیری اضطراب مراجعین به مطب دندانپزشکی نقش داشته‌اند. شاخص‌ترین عوامل مربوط به محیط مطب نامطلوب بودن سرویس بهداشتی (3/46%)، وجود لکه‌های خون در محیط (5/44%) و کثیف بودن روپوش دندانپزشک (8/43%) گزارش گردید. امکان سرایت بیماری مهم‌ترین علت موجد اضطراب در مجموعه عوامل ناشی از تصورات شخصی به حساب می‌آمد (3/67%). برخورد عصبی دندانپزشک با فراوانی 8/47% و بی‌توجهی دندانپزشک به بیمار با فراوانی 8/46% از بارزترین علل موجد اضطراب در بین عوامل ناشی از مدیریت مطب محسوب ‌شدند. در مجموعه علل ناشی از درمان دندانپزشکی، خارج نمودن دندان، تزریق بی‌حسی و درمان ریشه هریک به ترتیب با فراوانی 3/48%، 5/44% و 3/44% از مهم‌ترین علل به محسوب گردیدند. تجربه قبلی درمان دردناک با فراوانی 3/47% و وضعیت نامناسب بهداشت دهان دندانپزشک با فراوانی 5/34% جزء سایر علل موجد اضطراب گزارش گردید. تعدد عوامل اضطراب در همه زمینه‌های مذکور به طور معنی‌داری در زنان بیشتر از مردان بود.

نتیجه‌گیری: مطالعه حاضر نشان داد بیشترین حیطه ایجاد اضطراب در مراجعین به مطب‌های دندانپزشکی به تصورات شخصی آنها مربوط می‌شود که این موضوع در زنان به مراتب بیشتر از مردان مطرح می‌باشد.


ندا بابایی، آرش پورستار بجه‌میر، حامد سراج‌پور،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: رخ دادن اورژانس‌های پزشکی در مطب دندانپزشکی نسبتاً شایع می‌باشد. اولین و مهم‌ترین قدم در کنترل اورژانس‌های پزشکی، توانایی ارائه اقدامات حیاتی پایه می‌باشد که مستلزم داشتن آگاهی، مهارت و تجهیزات موردنیاز درصورت وقوع اینگونه حوادث می‌باشد. هدف از انجام این مطالعه بررسی آگاهی دندانپزشکان در زمینه شناخت و درمان اورژانس‌ها و تمایل آن‌ها به برگزاری کارگاههای آموزشی در این زمینه بود.

  روش بررسی: این مطالعه تحلیلی- مقطعی بر روی 132 دندانپزشک عمومی و متخصص شهر بابل در سال 90-1389 صورت گرفت. پرسشنامه معتبر (پایایی آگاهی و نگرش: آلفای کرونباخ به ترتیب 79% و 84%) شامل 17 سؤال آگاهی (امتیاز 17-14 عالی، 14-11 : خوب، 11-8 : متوسط و زیر 8 : ضعیف) و 3 سؤال نگرش و داده‌های دموگرافیک توزیع شد. داده‌ها با آمارهای مربع کای، آزمون T و پیرسون در نرم‌افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.

  یافته‌ها: 119 نفر (9/91%) پرسشنامه را تکمیل کردند. میانگین سنی آن‌ها (5/7 ± ) 6/38 سال بود که (6/70%) 84 نفر مرد و (4/29%) 35 نفر زن بودند. میانگین نمره آگاهی (31/2 ± ) 31/9 از 17 بود که با سن (03/0-= r ) و سال فارغ‌التحصیلی (43/0-= r ). ارتباط منفی داشت. در میان شرکت‌کنندگان 94% موافق برگزاری کارگاه آموزشی، 75% موافق تجهیز کامل مطب و ترالی اورژانس بودند و 9/ 84% آن‌ها از آموزش دوران دانشجویی در این زمینه ناراضی بودند.

  نتیجه‌گیری: آگاهی دندانپزشکان شهر بابل در زمینه اورژانس‌های پزشکی کافی نیست که نیازمند مداخله در جهت ارتقاء و به روزرسانی از طریق برگزاری کارگاه آموزشی و برنامه‌های آموزشی مداوم می‌باشد.


سعید وحید تازه کند، آسیه افتخاری،
دوره 33، شماره 3 - ( 7-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: رادیوگرافی یکی از مهم‌ترین روش‌های پاراکلینیکی در تشخیص صحیح و انتخاب درمان در دندانپزشکی است. به دلیل خطرات احتمالی اشعه X برای بیماران، مسئولیت حرفه‌ای دندانپزشک ایجاب می‌کند که از انجام رادیوگرافی‌های غیر ضروری پرهیز گردد. هدف این مطالعه بررسی آگاهی دندانپزشکان شهر زنجان نسبت به اصول حفاظت در برابر اشعه در سال 1398 بود.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی- توصیفی، به 107 دندانپزشک عمومی و متخصص شاغل در شهر زنجان مراجعه و پرسشنامه‌های طراحی ‌شده‌ای بین آن‌ها توزیع گردید. سطح آگاهی دندانپزشکان در 27 سؤال از موارد تجویز رادیوگرافی ارزیابی و در هر یک از سؤالات مذکور، آگاهی آن‌ها بر حسب جنس، سن، سابقه کاری، شرکت در دوره بازآموزی، داشتن دستگاه اشعه ایکس در محل طبابت و نوع فعالیت مقایسه گردید. پس از جمع‌آوری داده‌ها، با کمک آزمون Chi-square، T مستقل و ANOVA توسط نرم افزار SPSS ورژن 22 تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که میزان آگاهی دندانپزشکان عمومی (08/3±35/14) از اصول حفاظت در برابر اشعه نسبت به دندانپزشکان متخصص (35/2±19/17) کمتر بود و افرادی که در کارگاه‌های بازآموزی شرکت کرده بودند (99/2±85/13) آگاهی کمتری نسبت به افرادی که شرکت نکرده بودند (3±97/15) داشتند که از نظر آماری معنی‌دار بود (05/0>P) اما تفاوت معنی‌داری از نظر آماری در آگاهی دندانپزشکان نسبت به اصول حفاظت در برابر اشعه بر اساس جنس، سن، نوع فعالیت، داشتن دستگاه اشعه ایکس در محل طبابت و سابقه تجربه کلینیکی مشاهده نگردید (05/0P).
بحث و نتیجه‌گیری: آگاهی دندانپزشکان، به تفکیک در حیطه‌های مختلف مورد بررسی، در سطح متوسط بود. لذا طراحی و برگزاری هدفمندتر دوره‌های بازآموزی جهت حفظ و ارتقاء سطح آگاهی دندانپزشکان با توجه به دستورالعمل‌های ارائه شده توسط مراجع، کماکان لازم به نظر می‌رسد.

فاطمه شیخ شعاعی، شیما مرادی، سیده سنا علوی نیاکو،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: دندانپزشکی به عنوان تخصصی مهم در تأمین سلامت جسم و روح جایگاه ویژهای در تولیدات علمی رشته‌های پزشکی دارد. هدف از این پژوهش تحلیل هم استنادی و هم رویدادی واژگان مقالات ایرانی حوزه دندانپزشکی بر اساس مدارک نمایه شده در پایگاه Web of Science در طول سالهای 2018-2014 بود.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی- مقطعی است که با تکنیک علم سنجی، هم ‌استنادی و هم ‌رویدادی واژگان انجام شده است. در این پژوهش 1079 عنوان مقاله از پایگاه Web of Science مورد بررسی قرار گرفته‌اند، و داده‌ها با نرم افزارهای Ucinet و VOSViewer تحلیل شده‌اند.
یافته‌ها: تولیدات حوزه دندانپزشکی ایران در طی سال‌ها مورد بررسی، بیشتر با همکاری آمریکا صورت گرفته است. بر اساس تحلیل شبکه هم ‌استنادی، بیشترین مقاله منتشر شده در این پایگاه، بالاترین مرکزیت درجه (degree centrality)، مرکزیت مقادیر ویژه (Eigen centrality) و مرکزیت بینیت (Betweenness centrality) متعلق به وحید رخشانی بود. بالاترین مرکزیت نزدیکی (Closeness Centrality) به ناصر امین آبادی، و بیشترین وزن استناد (20) به مسعود پریرخ تعلق داشت. موضوع جراحی بیشتر مورد توجه پژوهشگران این حوزه بود و نشریه اندودنتیکس بیشترین استناد در شبکه هم استنادی مقالات را داشت.
نتیجه ‌گیری: انتشار مقاله در این حوزه در میان متخصصان دندانپزشکی ایرانی روند رو به افزایش داشته است. اصلیترین تولیدات حوزه دندانپزشکی در سالهای مورد بررسی در حوزه‌های جراحی دهان و دندان،
علم مواد و اطفال بوده‌اند و در واقع مؤثرترین و تعیین کننده‌ترین ارتباطات علمی در این حوزه را در شبکه علمی دندانپزشکی ایران تشکیل داده‌اند.

محمد علی روزگار، محمد نبی صالحی، پریسا صالحی، خدیجه ابدال،
دوره 34، شماره 0 - ( 3-1400 )
چکیده

زمینه و هدف: در زندگی همه افرادی که دارای شغل هستند فرسودگی شغلی و استرس وجود دارد و به گونه‌های مختلف بر آن‌ها فشار روانی وارد می‌کند و فرد را دچار هیجانات منفی، آشفتگی، نگرانی و اضطراب می‌نماید. لذا تنظیم شناختی هیجان می‌تواند نقش مهمی در مقابله با فرسودگی شغلی و سازگاری با وقایع استرس‌زای زندگی ایفا کند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی و فرسودگی شغلی در دندانپزشکان شهر ایلام انجام گرفت.
روش بررسی: روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دندانپزشکان شهر ایلام در سال 1398 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 81 نفر از دندانپزشکان شهر ایلام به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی (CERQ-P) و پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) بود. داده‌ها به وسیله نرم افزار SPSS22 در سطح آمار توصیفی توسط شاخص‌های میانگین و انحراف استاندارد، و در سطح استنباطی توسط آزمون ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی سازگارانه و فرسودگی شغلی در دندانپزشکان رابطه منفی و معکوس معنی‌داری وجود دارد (000/0, P<862/0-r=). همچنین بین راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی ناسازگارانه و فرسودگی شغلی در دندانپزشکان رابطه مثبت و مستقیم معنی‌داری وجود دارد (000/0, P<829/0r=).
نتیجه ‌گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به نظر می‌رسد دندانپزشکان به منظور پیشگیری و کاهش فرسودگی شغلی، باید بیشتر به مؤلفه‌های تنظیم هیجانی و هیجانات اهمیت بدهند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb