جستجو در مقالات منتشر شده


3 نتیجه برای دوز جذبی

فرزانه کاویانی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده

به هنگام استفاده از هرگونه تابش یونیزان، اثرات مضر آن نیز باید مدنظر باشد. بطور کلی اطلاعات سودمند تشخیصی و درمانی حاصله از تکنیکهای مختلف رادیوگرافی از جمله پرتونگاریهای مورد نیاز ایمپلنت های دندانی، باید در مقابل خطر و معایب آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. اندازه گیری مقادیر دوز جذبی بافتهای بحرانی می تواند به عنوان یک راهنما برای تعیین چنین خطری استفاده گردد که یکی از اهداف این تحقیق می باشد؛ همچنین هدف دیگر این تحقیق مقایسه دوز جذبی نواحی آناتومیک مختلف در حین پرتونگاریهای مورد نیاز ایمپلنت های دندانی می باشد. در این بررسی که روی فانتوم نیم تنه انسانی Rando با استفاده از دوزیمترهای ترمولومینسانس لیتیوم فلوراید انجام شد، این نتیجه به دست آمد که دوز جذبی بافتهای بحرانی به واسطه سی تی اسکن بیشتر از توموگرافی خطی و دوز جذبی ناشی از این دو تکنیک بیشتر از پانورامیک می باشد. ارگانهای بحرانی در این تحقیق عبارتند از: چشم، غده تیروئید، غدد بزاقی، مغز، مغز استخوان و پوست. سایر نتایج به قرار زیر است: - میزان جذب اشعه در غده تیروئید در حین انجام سی تی اسکن از فک پایین نسبتا بالا بود و این امر استفاده از حفاظ تیروئید را ضرروی می سازد. - در مورد غدد بزاقی، پاروتید بیشتر از دو غده دیگر جاذب اشعه بود و در مورد سی تی ماگزیلاری، توموگرافی خطی قدامی و خلفی و پانورامیک بیشترین دوز جذبی را در بین ارگانهای بحرانی فوق تشکیل می دهد. بیشترین مقدار دوز جذبی اشعه این غده در مورد سی تی فک بالا بود (27930 میکروگری) که در مقایسه با مقدار 10 گری که سبب ایجاد التهاب حاد در این غده می گردد ناچیز است. - در مورد پوست بیشترین دوز جذبی مربوط به تکنیک سی تی فک پایین بود که زیر حد ایجاد اریتم و سرطان زایی می باشد. - حداکثر میزان جذب اشعه در مغز استخوان در مورد سی تی فک پایین بود (لوسمی جزو بیماریهای غیر آستانه ای است).


مهرداد پنج‌نوش، عباس شکری، مهدی حسینی پویا، محمدرضا دیوبند،
دوره 22، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه اندازه‌گیری و مقایسه دوز جذبی اشعه در بافت‌های بدن (غده تیروئید، غدد بزاقی، چشم و پوست) در طی تصویربرداری از ناحیه فک و صورت با تکنیک‌های پانورامیک، توموگرافی خطی، CBCT و CT پزشکی بود.
روش بررسی: دوزیمتر ترمولومینسانس (TLD) در 14 ناحیه از فانتوم RANDO به منظور اندازه‌گیری میانگین دوز جذبی اشعه در غده تیروئید، غده بزاقی پاروتید، غده بزاقی تحت فکی، غده زیرزبانی، عدسی چشم و پوست ناحیه گونه قرار داده شد، سپس با دستگاه Promax (PLANMECA، فنلاند) تصویربرداری‌های پانورامیک، توموگرافی خطی و CBCT و با دستگاه Spiral Hispeed/Fxi (جنرال الکتریک، آمریکا) تصاویر CT از فانتوم تهیه گردید. با استفاده از میانگین دوز جذبی، دوز معادل و دوز موثر هرارگان محاسبه گردید.
یافته‌ها: محدوده دوز جذبی در تکنیک پانورامیک از mGY038/0 (پوست ناحیه گونه) تا mGY308/0 (غده بزاقی تحت فکی)، در توموگرافی خطی از mGY 048/0 (عدسی چشم) تا mGY510/0 (غده بزاقی تحت فکی)، در CBCT از mGY322/0 (غده تیروئید) تا mGY144/1 (غده بزاقی پاروتید) و در تکنیک CT از mGY495/2 (غده بزاقی زیرزبانی) تا mGY424/3 (غده بزاقی تحت فکی) متغیر بود. میزان دوز موثر کلی در تکنیک CBCT تقریباًٌ 5 برابر پانورامیک و 4 برابر توموگرافی خطی، و در تکنیک CT، 30 برابر پانورامیک و 22 برابر توموگرافی خطی بود. دوز موثر کلی در تکنیک CT تقریباً 6 برابر CBCT بود.
نتیجه‌گیری: برای به دست آوردن اطلاعات سه بعدی در ناحیه ماگزیلوفاشیال، روش تصویربرداری CBCT دوز جذبی و دوز موثر بسیار کمتری نسبت به CT پزشکی دارد. همچنین در طی تصویربرداری از ناحیه دهان و فک و صورت، غدد بزاقی بیشترین دوز جذبی را دارا هستند.


کریم قاضی خانلو ثانی، امیر اسکندرلو، نیما رستم پور، عزیزاله رحیمی،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: بررسی دوز جذبی بیماران در آزمون‌های مختلف می‌تواند اطلاعات مفیدی را در جهت تخمین ریسک پرتونگاری به دست دهد. در این مطالعه میزان دوز جذب سطحی بیماران در آزمون‌های CBCT، سی تی اسکن اسپیرال و سی تی اسکن معمول مقایسه گردید.
روش بررسی: به منظور اجرای این مطالعه تجربی، تعداد 81 عدد تراشه TLD کالیبره شده مورد استفاده قرار گرفت. به منظور تخمین دوز جذب سطحی نواحی مرکزی میدان تابشی، ناحیه تیروئید و نواحی خارج از فیلد، تراشه‌های TLD به ترتیب بر روی پوست ناحیه صورت، ناحیه تیروئید و انتهای جناغ سینه بیماران مراجعه کننده جهت تصویربرداری از سینوس‌های پارانازال نصب شدند. در این مطالعه از آزمون آماری واریانس یک طرفه و Turkey استفاده گردید.
یافته‌‌ها: دوز جذب سطحی ناحیه مرکزی میدان تابشی در تکنیک CBCT در حدود 09/0±79/0 میلی‌گری برآورد شد. درحالیکه در تکنیک سی تی اسکن معمولی و اسپیرال به ترتیب مقادیر 12/4±84/18 و 71/3±31/16 میلی‌گری نتیجه شد. همچنین نواحی خارج از فیلد تابشی دوزی در حدود 54 درصد دوز جذب سطحی ناحیه مرکزی میدان تابشی را دریافت کردند. نتایج اختلاف معنی‌دار بین نوع آزمون‌ها و دوز دریافتی بیماران را نشان داد (016/0P=). به طوریکه کمترین دوز جذب سطحی در نواحی مختلف مربوط به تکنیک CBCT و بیشترین آن به تکنیک سی تی اسکن معمول مربوط بود.
نتیجه‌گیری: اختلاف دوز جذب سطحی نواحی مرکزی میدان تابشی در دو تکنیک سی تی اسکن اسپیرال و معمول در مقایسه با تکنیک CBCT در حدود 24 برابر ارزیابی شد. همچنین بالاترین دوز تابشی مربوطه به ناحیه مرکزی میدان تابشی و کمترین آن مربوط به نواحی خارج از فیلد تابشی بود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb