43 نتیجه برای رادیوگرافی
احمدرضا طلائی پور، المیرا سفیدپور،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
با توجه به جدید بودن روش تصویربرداری مستقیم دیجیتال و به منظور مقایسه این روش با روش معمولی از نظر میزان جذب اشعه در عدسی چشم و تیروئید، تحقیق حاضر در سال 78-1377 در بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی ایران انجام شد. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی بر روی 50 نمونه با میانگین سنی 28 سال (از بیمارانی که نیازمند رادیوگرافی سری پری اپیکال بودند)، صورت گرفت. جهت بررسی میزان جذب اشعه از دوزیمتر جیبی که یکی روی تیروئید و دیگری روی چشمها نصب می شد، استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که دوز جذب شده اشعه در RVG) Radiovisiography) به مراتب کمتر از رادیوگرافی معمولی (P<0.000) است. Digital Imaging روش جدیدی است و همگام با سایر روشهای در حال تحول و تکامل می باشد و احتمال این که در آینده ای نزدیک جایگزین روشهای معمولی رادیوگرافی شود، بسیار زیاد است.
کاظم خسروی، فرحناز ارباب زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده
دندانپزشکان معمولا با استفاده از رادیوگرافی های بایت وینگ (Bitewing) به ضایعات پوسیدگی پروگزیمالی پی می برند و با توجه به عمق مشاهده شده از پوسیدگی، درمانهای خود را پایه ریزی می کنند. این تکنیک در حال حاضر عمومی ترین و قابل قبول ترین روش در این زمینه می باشد؛ اگرچه درصدی خطا در تعیین عمق ضایعات پروگزیمالی در آن به چشم می خورد که عمدتا به دلیل محدوده وسیع دانسیته در فیلمهای جدید High Speed با استفاده از ولتاژهای پایین می باشد. متغیرهایی از قبیل Superimposition و گاه بزرگنمایی نیز در ایجاد این اختلاف موثر می باشند. در این مطالعه به منظور تفسیر صحیح تر رادیوگرافی های بایت وینگ و درنهایت تشخیص دقیق تر، ضخامت عاج مشاهده شده در زیر پوسیدگی های پروگزیمالی در رادیوگرافی بایت وینگ و نسج دندان مورد مقایسه قرار گرفتند؛ بررسی علل این اختلاف جز اهداف این تحقیق نمی باشد. به این منظور از 24 نمونه دندان خلفی با پوسیدگی پروگزیمالی استفاده شد و قبل و بعد از برداشتن پوسیدگیها، رادیوگرافی بایت وینگ انجام شد و سپس دندانها به دو نیم تقسیم شدند و ضخامتهای عاج در زیر پوسیدگیهای پروگزیمالی در رادیوگرافی و نسج دندان در زیر میکروسکوپ با دقت 0.01 میلیمتر اندازه گیری شد. پس از انجام آزمون آماری مربوطه (t.test)، مشخص شد که میانگین ضخامت عاج در نسج دندان 41% ضخامت عاج در رادیوگرافی بایت وینگ می باشد که نشانگر کاهشی حدود 59% می باشد.
احمدرضا طلایی پور، قربان محمدیان، داریوش گودرزی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده
مراحل آخر بیماری کلیوی سبب تغییر محتوی معدنی استخوان بیماران می گردد که این عارضه استئودیستروفی کلیوی نامیده می شود. دراین مطالعه با استفاده از رادیوگرافی دیجیتال، تراکم مواد معدنی استخوان (BMD) در 45 بیمار تحت درمان همودیالیز اندازه گیری شد و با 78 فرد نرمال مورد مقایسه قرار گرفت تا از این طرق تاثیر درمان همودیالیز بر روند استئودیستروفی کلیوی بررسی شود. در این تحقیق مشخص شد: الف) میانگین BMD در بیماران تحت درمان همودیالیز کمتر از افراد نرمال می باشد (P=0.000). ب) میانگین BMD در زنان کمتر از مردان می باشد (P=0.021). ج) طول مدت درمان تاثیری بر BMD ندارد (P=0.560). د) ارتباط معنی داری بین سن و BMD مشاهده نشد (P=0.648). ه) ارتباط معکوس و معنی داری بین آلکالین فسفاتاز و BMD مشاهده شد (P=0.002).
حوریه باشی زاده فخار، احمدرضا طلایی پور، آرش دباغی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
امرزوه تعیین تراکم استخوان از طریق تصویربرداری در تشخیص و درمان بیماریهای متابولیک به طور گسترده ای رواج یافته است. یکی از این روشها دانسیتومتری اپتیک است که تراکم استخوان را از طریق اندازه گیری شدت نور عبوری از بخشهای مختلف تصویر رادیوگرافیک تعیین می کند. سیستمهای رادیوگرافی دیجیتال نیز همین کار را با تعیین درجات خاکستری تصویر انجام می دهند. هدف از این مطالعه بررسی دقت و مقایسه دو روش دانسیتومتری اپتیک و دانسیتومتری در یک سیستم دیجیتال یعنی رادیوویزیوگرافی می باشد. از 45 نمونه محلول حاوی اوروگرافین با سه غلظت مختلف توسط سیستم رادیوویزیوگرافی و فیلم معمولی رادیوگرافی به عمل آمد و فلیمها به وسیله دانسیتومتری اپتیک و تصاویر رادیوویزیوگرافی توسط گزینه تراکم استخوان در نرم افزار سیستم دانسیتومتری شدند. نتایج از نظر میزان تکرار پذیری و همخوانی داده ها با غلظت محلول، مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. همخوانی داده ها با غلظت در سیستم رادیوویزیوگرافی، متوسط (0.42=r) و تکرارپذیری برای یک نمونه و نمونه های مشابه به ترتیب 97.68% و 88% (تست آلفاکرونباخ) بود؛ همچنین همخوانی داده ها در دانسیتومتری اپتیک فیلمهای رادیوگرافی، قوی (0.987=r) و تکرارپذیری برای یک نمونه و نمونه های مشابه به ترتیب 99.97% و 99.84% تعیین گردید. براساس نتایج به دست آمده در این مطالعه دانسیتومتری اپتیک از هر نظر بر دانسیتومتری با سیستم رادیوویزیوگرافی ارجحیت دارد.
سیداصغر میرعمادی، امیررضا رکن، نیک بخت،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1381 )
چکیده
در دو دهه گذشته، جایگزینی دندانهای از دست رفته با استفاده از پروتزهای حمایت شونده به وسیله ایمپلنت های دندانی به روشی تبدیل شده که توسط جامعه علمی جهت درمان بیماران با بی دندانی کامل و پارسیل پذیرفته شده است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی گذشته نگر کاربرد 502 ایمپلنت دندانی ITI در درمان بیماران با بی دندانی کامل و پارسیل در دو مرکز خصوصی با استفاده از متغیرهای کلینیکی و رادیوگرافی می باشد. به همین منظور تعداد صد و چهل بیمار با 502 ایمپلنت دندانی ITI بین سالهای 1373 تا 1379 در دو مرکز خصوصی تحت بررسی و درمان قرار گرفتند. ضمنا بیمارانی انتخاب شدند که حداقل یکسال و حداکثر شش سال از زمان قرارگیری پروتز بر روی ایمپلنت های دندانی آنها گذشته و همکاری لازم را دارا بودند. در تحلیل نتایج بین نوع ایمپلنت و میزان تخریب استخوان و نیز بین وجود یا عدم وجود BOP و میزان تخریب استخوان رابطه معنی داری ملاحظه شد. از مجموع 502 ایمپلنت قرار گرفته تعداد شش ایمپلنت (2.8%) در فک بالا و چهار ایمپلنت (1.4%) در فک پایین از دست رفتند. میزان موفقیت جمعی برابر با 98% بود. این میزان در فک بالا با 212 ایمپلنت برابر 97.2% و در فک پایین با دویست و نود ایمپلنت برابر 98.6% محاسبه گردید. میانگین تخریب استخوان در طی شش سال برای 492 ایمپلنت باقیمانده به میزان 0.39±0.93 میلی متر و متوسط عمق پاکت در اطراف ایمپلنت ها برابر با 1.99 میلی متر تعیین گردید. نتایج حاصل نشان داد که ایمپلنت های دندانی ITI با میزان موفقیت بیش از 97% می توانند به عنوان یک روش درمانی مطلوب در بیماران با بی دندانی کامل و پارسیل مورد استفاده قرار گیرند.
مسعود بیانزاده، حسن شکری،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده
بیان مسأله: پروتزهای متحرک از جمله درمانهایی است که در مراحل معاینه، تشخیص و طرح درمان آن نیاز به انجام رادیوگرافی کاملاً محسوس میباشد؛ چرا که برخی از بیماران که متقاضی دریافت درمانهای پروتزهای متحرک میباشند، دارای ریشههای باقیمانده، دندانهای نهفته، کیست و یا تومور هستند که گاهی فقط در رادیوگرافی مشخص میشوند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان و درصد ریشههای باقیمانده، دندانهای نهفته و موارد مشکوک به پاتولوژی، در رادیوگرافیهای پانورامیک بیماران مراجعهکننده به بخش پروتزهای متحرک چهار مرکز دانشگاهی و پنج مرکز درمانی عمومی انجام شد.
روش بررسی: با استفاده از روش بررسی بیماران Case Series پرونده مراجعهکنندگان به چهار دانشکده دندانپزشکی و پنج مرکز درمانی عمومی بررسی شدند و در این میان 1232 رادیوگرافی پانورامیک از نظر وجود ریشههای باقیمانده, دندانهای نهفته و حالات پاتولوژیک مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: از 850 رادیوگرافی پانورامیک مربوط به بیماران متقاضی دریافت درمان پروتز کامل 3/1% دارای دندانهای نهفته، 5/9% دارای ریشههای باقیمانده و 4/0% دارای ضایعات پاتولوژیک بودند. از 382 رادیوگرافی پانورامیک بیماران متقاضی درمان پروتز پارسیل متحرک، 9/2% دندان نهفته، 11% ریشه باقیمانده و 1/0% ضایعات پاتولوژیک داشتند.
نتیجهگیری: پس با توجه به معنیدار و محسوس بودن درصد مشکلات در ریجهای باقیمانده که به این موارد باید وضعیتهای پاتولوژیک مربوط به ساختمانهای دندانهای باقیمانده و انساج نگهدارنده آنها که باید پایه پروتز پارسیل قرار گیرند را نیز افزود. مجدداً بر ضرورت تجویز رادیوگرافی پانورامیک در بیماران بیدندان و نیمهبیدندان تأکید میگردد.
احمدرضا طلایی پور، مهرداد پنج نوش، نجمه انبیائی،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: Subtraction یک روش نوین تصویربرداری است که تغییرات جزئی دانسیته را نمایش میدهد؛ این تغییرات در رادیوگرافی معمولی قابل مشاهده نمیباشند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان توانایی برنامه Subtraction نرمافزار Photoshop در نشان دادن تغییرات جزئی دانسیته رادیوگرافیک بین دو تصویر دندانی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به صورت بررسی تستها انجام شد, 5 عدد مندیبل خشک در موقعیت ثابت نگه داشته شد؛ ورقههای نازک آلومینیومی روی مندیبل در محل دندانهای 6 و 7 نصب گردیدند. از هر مندیبل یک تصویر بدون ورقه آلومینیومی به عنوان مرجع تهیه شد و متعاقب آن یکسری 20 تایی از تصاویر همراه با ورقههای آلومینیومی به ضخامتهای 50 تا 1500 میکرون به وسیله دستگاه Radiovisiography (RVG) گرفته شد. هر یک از تصاویر اولیه مندیبلها، به وسیله نرمافزار Photoshop، از تصاویر بعدی جدا (Subtract) شد. تفاوت در دانسیته در تصویر در محل دندانهای 6 و 7 مربوط به ورقههای آلومینیومی بود؛ همچنین دانسیته نوری ورقههای آلومینیومی به وسیله دستگاه دانسیتومتر مشخص گردید.
یافتهها: حداقل ضخامت 300 میکرون برای رویت واضح آلومینیوم در تمام نمونهها لازم بود؛ در این مطالعه با استفاده از برنامه Subtraction نرمافزار Photoshop 6/6% تفاوت در دانسیته رادیوگرافیک (300 میکرون آلومینیوم) مشاهده شد. با گذاردن ششمین لایه و رسیدن به ضخامت 300 میکرون در همه نمونهها (100% موارد) نشانه آلومینیومی به آسانی و با وضوح کامل قابل رویت شد.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دقت برنامه Subtraction نرمافزار Photoshop با دقت نرمافزارهای متداول Subtraction یکسان میباشد؛ همچنین دقت نرمافزار Photoshop برای بررسیهای کلینیکی تغییرات کوچک لوکالیزه در استخوان آلوئولار مناسب است.
مهدی شهرابی، بهمن سراج، محمدحسین نکوفر، شهرام مشرفیان، محمدجواد خرازیفرد،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: رادیوگرافی رایجترین روش محاسبه طول کارکرد به شمار میرود ولی به دلیل محدودیتها و مشکلاتی که دارد, روش ایدهآلی محسوب نمیگردد؛ بویژه کاربرد آن در کودکان به دلیل خطرات تابش اشعه, مشکلات انجام تکنیک آن بخصوص در کودکان خردسال و غیر همکار و سوپرایمپوزیشن جوانه دندان دائمی بر روی ریشه دندانهای شیری و ... مشکلات عدیدهای را فراهم میکند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کارکرد یک نوع Electronic Apex Locator (EAL) در تعیین طول دندانهای شیری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی (In- vitro) 96 کانال از دندانهای شیری کشیدهشده که حداقل دو سوّم طول ریشه آنها باقی مانده بود, با شرط عدم وجود انسداد در کانالها, درمان ریشه قبلی و پرفوراسیون کف پالپ شامبر بررسی شدند. طول نمونهها توسط رادیوگرافی نیز تعیین شد. معیار مقایسه طولهای به دست آمده از Raypex 4 و رادیوگرافی نیز طول واقعی کانالها بود که از طریق مشاهده مستقیم تعیین گردید. EAL مورد استفاده در مطالعه Raypex 4 از دستگاههای جدید نسل چهارم (Ratio Type) بود. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری Chi-Square و Pearson Correlation مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: دقت Raypex 5/61% و دقت رادیوگرافی 5/63% بود؛ بین اندازهگیریهای EAL و مشاهده مستقیم اختلاف معنیداری وجود نداشت (08/0=P)؛ ولی این اختلاف با رادیوگرافی معنیدار بود (01/0P=). قطر فورامن اپیکال کانال (محل بازشدگی کانال) تأثیری بر دقت EAL نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: به نظر میرسد با توجه به ایمنی, بدون درد بودن, کاربرد راحت و سریع و قابل مقایسه بودن دقت Raypex 4 EAL با رادیوگرافی, استفاده از آن برای تعیین طول دندانهای شیری کودکان مفید باشد.
حوریه باشی زاده، سیداحمد فاطمی تبار،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مساله: در بسیاری از تحقیقات دندانپزشکی، تعیین میزان تخریب یا ساخت استخوان در اثر پیشرفت بیماری یا موفقیت درمان، از اهداف اصلی بشمار میرود. از آنج که چشم انسان قادر به تشخیص تغییرات اندک دانتسیته رادیوگرافیک نیست، برای محاسبات کمی، از روشهای دقیقتری چون دانسیتومتری دیجیتال مستقیم و غیرمستقیم یا دانسیتومتری اپتیک استفاده میشود.
هدف: مطالعه حاضر با اهداف تعیین دقت دانسیتومتری با یک روش جدید دیجیتال یعنی Photoshop اصلاح شده انجام گردید.
روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی تستها بود، از 37 نمونه محلول اوروگرافین با سه غلظت 5/12، 25 و 5/37% با شرایط یکسان روی فیلمهای شماره 2 دندانی تصویر رادیوگرافیک، تهیه و توسط اسکنر دیجیتایز شد. از هر تصویر منطقهایی به ابعاد 800×800 پیکسل جدا و با فرمت JPEG فشرده و ذخیره گردید. میانگین ارزش پیکسلی هر تصویر به صورت عددی بین 0 تا 255 با استفاده از الگوریتم نوشته شده در MATLAB 6.1 محاسبه گردید. همبستگی بین غلظت نمونه و مقادیر عددی محاسبه شده برای هر تصویر با آنالیز رگرسیون و معنیداری اختلاف عددی محاسبه شده برای غلظتهای مختلف با استفاده از آنالیز واریانس یکطرفه (ANOVA) بررسی شد. برای آزمون اختلاف گروهها به صورت دو به دو از Tukey HSD استفاده گردید؛ همچنین از آزمون آلفا کرونباخ برای بررسی تکرارپذیری روش در اندازهگیریهای سهگانه استفاده شد.
یافتهها: آنالیز رگسیون همخوانی بین غلظت و میانگین ارزش پیکسلی محاسبه شده را قوی (882/0 r= ) نشان داد؛ اختلاف میانگین ارزش پیکسلها برای غلظتهای مختلف نیز معنیدار بود (0001/0 P= )؛ همچنین ضریب تکرارپذیری مناسبی در مورد بررسیهای مکرر یک نمونه (96/99= α ) و نمونههای مشابه (98/99= α ) حاصل گردید.
نتیجهگیری: دانسیتومتری به روش Photoshop اصلاح شده، به علت دقت بالا، سهولت استفاده و عدم نیاز به دانسیتومتری میتواند جایگزین مناسبی برای روش دانسیتومتری معمولی یا اپتیک باشد.
محمد تقی چیت سازی، فرزانه کاویانی، جواد یزدانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
بیان مسأله: با وجود محدودیتهای رادیوگرافی، تشخیص مناسب ضایعات پریودنتال بدون در اختیار داشتن رادیوگرافیهای دقیق امکانپذیر نمیباشد؛ زیرا رادیوگرافی، تصویر قابل مشاهدهای از استخوان پشتیبان را در اختیار قرار میدهد و به عنوان معیار ثابتی از مقدار استخوان پشتیبان در طی مطالعه عمل مینماید.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت سه نوع رادیوگرافی پریاپیکال، بایتوینگ و پانورامیک در تعیین فاصله کرست استخوان آلوئول تا محل (Cementoenamel Junction) CEJ دندانها انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق مقطعی، 120سطح اینترپروگزیمالی دندانها به هنگام جراحی توسط پروب پریودنتال اندازهگیری و با عنوان اندازه واقعی ثبت گردید. قبل از جراحی 40 سطح تحت رادیوگرافی بایتوینگ، 40 سطح تحت رادیوگرافی پریاپیکال و 40 سطح تحت رادیوگرافی پانورامیک قرار گرفته بودند و فاصله CEJ تا کرست استخوان آلوئول بر روی نگاره رادیوگرافی توسط پروب پریودنتال اندازهگیری و ثبت شده بود. هر روش در گروهی جداگانه مورد تحلیل آماری قرار گرفت و ضریب همبستگی Pearson برای دادهها مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: هنگامی که ضخامت استخوان باقیمانده برای جراح در حد میلیمتر هم حائز اهمیت باشد، رادیوگرافی بایتوینگ از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ ولی هنگامی که تحلیل استخوان در حد متوسطی است، رادیوگرافی پانورامیک به دلیل این که در 89% موارد، تغییرات استخوانی را نزدیک به میزان واقعی نشان میدهد، میتواند مورد قبول باشد. همچنین بین میزان واقعی فاصله CEJ تا کرست استخوان و این فاصله در رادیوگرافی پریاپیکال همبستگی زیادی وجود داشت (94/0r= و 000/0P<). همبستگی Pearson در رادیوگرافی بایتوینگ و میزان واقعی نیز بسیار زیاد بود )98/0r= و 000/0P<). این همبستگی در بین رادیوگرافی پانورامیک و میزان واقعی نسبت به روشهای رادیوگرافی بایتوینگ و پریاپیکال کمتر بود (72/0r = و 000/0P<). از طرفی در نواحی قدامی برای اندازهگیری تغییرات استخوان، روش رادیوگرافی پریاپیکال با ضریب همبستگی93/0 نسبت به روش رادیوگرافی پانورامیک با ضریب همبستگی72/0 برتری دارد و پیشنهاد میگردد برای یررسی تغییرات استخوانی در این نواحی از رادیوگرافی پریاپیکال استفاده شود.
نتیجهگیری: به نظر میرسد، در مواردی که تغییرات استخوانی در حد شدید یا متوسط باشد، رادیوگرافی بایتوینگ از اهمیت ویژهای در تعیین تشخیص برخوردار است؛ اما در مواردی که تحلیل استخوان اندکی وجود داشته باشد، میتوان از رادیوگرافی پانورامیک استفاده نمود تا بیمار در معرض تشعشع بیشتری قرار نگیرد.
احمدرضا طلاییپور، ساندرا مهرعلیزاده، ابوالحسن مسگرزاده،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: رادیوگرافی به عنوان ابزار اصلی بررسیهای پیش از جراحی ایمپلنت محسوب میشود. در حال حاضر از روش سیتیاسکن به عنوان دقیقترین روش برای این بررسیها به منظور مطالعه کیفیت و کمّیت استخوانهای فکین استفاده میشود. با این حال در سالهای اخیر میزان دوز دریافتی بیمار که در روش سیتیاسکن نسبت به روشهای عادی تا چندین برابر بیشتر است، ایده کاربرد دقیقتر روشهای عادی و یا استفاده از روشهای جدید با میزان دوز پایینتر را تقویت نموده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت روش توموگرافی عادی با روش داخل دهانی دیجیتال رادیوویزیوگرافی (RVG) در اندازهگیری ارتفاع استخوان فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق که از نوع بررسی آزمونها بود، اندازه فاصله لبه کرست آلوئول تا بوردر فوقانی فورامن منتال در 16 مورد که طرح درمان جراحی ایمپلنت در این ناحیه داشتند، با روشهای توموگرافی عادی و رادیوویزیوگرافی تعیین گردید. برای تعیین ضریب بزرگنمایی نگارههای رادیوگرافیک از Stent آکریلی با نشانههای سربیگوی مانند با قطر معلوم استفاده شد؛ سپس در مرحله جراحی فاصله ذکر شده توسط پروب بر روی استخوان فک بیمار به طور مستقیم اندازهگیری گردید. برای بررسی سطح معنیداری اختلاف بین یافتههای رادیوگرافی و استاندارد طلایی از آزمون توزیع دو جملهای استفاده شد.
یافتهها: در اندازههای حاصل از روش RVG با روش بصری مستقیم اختلاف معنیداری مشاهده شد (05/0P<)؛ اندازههای حاصل از روش توموگرافی نیز اختلاف معنیداری با روش بصری درحین جراحی داشتند.
نتیجهگیری: در مقایسه دو روش توموگرافی و رادیوویزیوگرافی برای اندازهگیری، به نظر میرسد، روش رادیوویزیوگرافی (RVG) نتایج دقیقتری داشته باشد.
فاطمه عزالدینی اردکانی، داریوش گودرزیپور، مهدی سلطانی محمدآبادی، ،
دوره 18، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
زمینه و هدف : هدف اصلی درمان ریشه پاکسازی و شکلدهی کامل کانال تا ناحیه تنگشدگی اپیکالی و پرکردن سهبعدی آن میباشد. برای اندازهگیری طول دندان از روشهای متعددی استفاده میشود که رایجترین آنها رادیوگرافی (معمولی و دیجیتال) است. رادیوگرافی دیجیتال در بسیاری موارد از جمله کاهش دوز دریافتی توسط بیمار و بهداشت اشعه، امکان تغییر کنتراست و کیفیت تصاویر، توانایی ذخیره تصویر در رایانه و انتقال آن به سایر مراکز، عدم نیاز به فیلم، مراحل ظهور و ثبوت و آمادهشدن سریع تصویر، نسبت به رادیوگرافی معمولی ارجح است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت رادیوگرافی دیجیتال و معمولی در ارزیابی طول کانالهای انحنادار در دندانهای مولر اول فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش بررسی تستها انجام شد، 40 دندان مولر اول فک پایین کشیده شده انسان که انحنای ریشه داشتند، انتخاب شدند. نمونهها به دو گروه با انحنای کمتر از 25 درجه و بیشتر از 25 درجه تقسیم شدند؛ سپس همه نمونهها در بلوکهای گچی ثابت شدند و طول کانال با استفاده از سیستم رادیوگرافی دیجیتال و رادیوگرافی معمولی اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل رگرسیون و ضریب همبستگی مورد ارزیابی قرار گرفت و 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: دقت رادیوگرافی معمولی در کانالهای با انحنای کمتر از 25 درجه، بیشتر از رادیوگرافی دیجیتال و در کانالهای با انحنای بیشتر از 25 درجه، کمتر از رادیوگرافی دیجیتال بود؛ امّا از نظر آماری هیچگونه اختلاف معنیداری بین دو روش رادیوگرافی دیجیتال و معمولی در تخمین طول کانالهای انحنادار وجود نداشت.
نتیجهگیری: امروزه کیفیت تصاویر تهیه شده با استفاده از رادیوگرافی دیجیتال برای تخمین طول کانالهای انحنادار از نظر میزان دقت با رادیوگرافی معمولی قابل مقایسه است.
مهرداد پنج نوش، غلامرضا شیرانی، پروانه جزء قنبری،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر با توجه به افزایش میزان تصادفات و تروماهای وارده به ناحیه فک و صورت، استفاده از CT اسکن به عنوان جایگزین یا همراه رادیوگرافی معمولی افزایش یافته است، بنابراین تواناییهای رادیوگرافیهای متداول مانند واترز در تشخیص شکستگیها مورد سؤال است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت تشخیصی و تکرار پذیری رادیوگرافی واترز با CT اسکن در تشخیص شکستگیهای midface انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه بررسی تستها 42 بیمار ترومایی که با تشخیص شکستگی midface، در بخش جراحی فک و صورت بیمارستان شریعتی بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. رادیوگرافی واترز و CT اسکن این بیماران به طور جداگانه توسط یک رادیولوژیست فک و صورت و یک جراح فک و صورت تفسیر شد، سپس حساسیت، ویژگی و تکرار پذیری رادیوگرافی واترز در آشکار نمودن شکستگی ناحیه midface با استفاده از آزمون آماری Cohen's Kappa ارزیابی گردید.
یافتهها: حساسیت و ویژگی رایوگرافی واترز در تشخیص شکستگی midface توسط رادیولوژیست به ترتیب 79/31 و 35/95% و توسط جراح به ترتیب 59/29% و 75/93% بود. بالاترین درصد تکرارپذیری تشخیص شکستگی midface با استفاده از CT اسکن و رادیوگرافی واترز توسط رادیولوژیست 67/66% مربوط به شکستگی بینی و توسط جراح 33/58% مربوط به تنه زایگوما بود. بالاترین میزان توافق تشخیص شکستگی midface بین جراح و رادیولوژیست با استفاده از CT اسکن در قوس زایگوما (95/78%) و با استفاده از رادیوگرافی واترز در شکستگی بینی (5/62%) بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، رادیوگرافی واترز برای تشخیص شکستگیهای دیواره لترال اوربیت، لبه تحتانی و کف اوربیت، قوس گونه، درز فرونتو زایگوما، درز زایگوماتیکو ماگزیلا، دیواره لترال سینوس ماگزیلا و II Lefort، از توان نسبتأَ خوبی برخوردار است، ولی برای تشخیص شکستگیهای دیواره داخلی اوربیت، دیواره قدامی، خلفی و داخلی سینوس ماگزیلا قدرت کافی نداشته و باید از رادیوگرافیهای معمولی دیگر یا CT اسکن به عنوان مکمل تشخیصی استفاده شود.
داریوش گودرزی پور، حوریه باشیزاده، احمد رضا طلایی پور، عباس نجفی مطلق،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از درمانهای دندانپزشکی بهبود بهداشت دهان، حفظ دندانها و به حداقل رساندن احتمال بروز بیماری است. هر چند اطلاعات حاصل از رادیوگرافی دارای فواید مشخصی برای بیمار است ولی بیمار را با خطرات احتمالی پرتوگیری روبرو میسازد. در اواسط دهه هشتاد میلادی FDA دستورالعمل خاصی برای تهیه رادیوگرافی تدوین نموده است. هدف از این مطالعه، تعیین دلایل تجویز کلیشههای پانورامیک و میزان تطابق آن با دستورالعملهای پیشنهادی توسط FDA در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال تحصیلی 1384-1385 بوده است.
روش بررسی: این مطالعه از نوع توصیفی-مقطعی میباشد که برروی 250 بیمار ارجاع داده شده از بخشهای مختلف دانشکده به بخش رادیولوژی جهت تهیه رادیوگرافی پانورامیک انجام شده است. شکایت اصلی بیمار و علائم بالینی در چک لیست تهیه شده ثبت و در پایان، یافتهها بر اساس تطبیق با دستورالعمل FDA طبقهبندی گردید.
یافتهها: نتایج نشان داد که تجویز رادیوگرافی پانورامیک در 2/97% درصد موارد منطبق بر دستورالعملهای FDA بوده است.
نتیجه گیری:روند تجویز رادیوگرافی پانورامیک در دانشکده مطلوب بوده و با استاندارد مورد نظر تطابق دارد؛ این امر میتواند به دلیل آموزشی بودن محل انجام این تحقیق باشد.
حوریه باشیزاده فخار، فرید ابوالحسنی، طاهره محتویپور،
دوره 21، شماره 1 - ( 7-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: اندازهگیری دقیق استخوان برای تعیین ابعاد ایمپلنت ضروری است. جراح بایستی برای نیل به موفقیت از دقت روشهای مختلف تصویربرداری آگاهی کافی داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه دقت توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک در تعیین فواصل عمودی و همچنین دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان فک پایین بود.
روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی روشها بود، فواصل عمودی بین نشانههای فلزی در راس کرست و دیواره فوقانی کانال مندیبولار بر روی مقاطع توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک در 23 محل از چهار مندیبل خشک اندازهگیری شد. عرض مندیبل نیز در همان مقاطع توموگرافیک تعیین گردید. سپس استخوانها از محلهای نشانهگذاری شده بوسیله اره برقی برش داده شدند. اندازههای به دست آمده از تصاویر با واقعیت مقایسه شدند.
یافتهها: ضرایب بزرگنمایی عمودی دستگاه برای توموگرافی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 79/1 (17/0=SD) و 69/1 (23/0=SD) و برای بزرگنمایی افقی در توموگرافی 47/1 (17/0=SD) تعیین گردید. ضریب همبستگی پیرسون بین توموگرافی خطی و واقعیت در ابعاد عمودی (968/0r= ,001/0p<) و ضخامت (813/0r= ,001/0p<) معنیدار بود. این ضریب برای رادیوگرافی پانورامیک ضمن معنیداری (795/0r= ,001/0p<) کوچکتر از موارد دیگر بود. با احتساب ضریب بزرگنمایی پیشنهاد شده توسط کارخانه سازنده، میانگین مطلق اختلافات بین اندازههای عمودی در توموگرافی خطی و رادیوگرافی پانورامیک به ترتیب 5/2 میلیمتر (4/3=SD) و 8/3 میلیمتر (65/1=SD) محاسبه شد. میانگین مقادیر مطلق خطا برای اندازهگیری ضخامت بوسیله توموگرافی خطی نیز 3/0 میلیمتر (13/1=SD) بود. فقط 3/4% از اندازههای عمودی و 5/56% از اندازهگیریهای ضخامت در توموگرافی و 3/4% اندازهها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده خطای قابل قبول یعنی 1 میلیمتر قرار داشتند. با کاربرد معادله رگرسیون خطی 87% اندازه ها در توموگرافی خطی برای محاسبه ارتفاع و 8/51% اندازهها در رادیوگرافی پانورامیک در محدوده 1 میلیمتر قرار گرفتند.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر توموگرافی خطی در اندازهگیری ارتفاع مندیبل دقیقتر از رادیوگرافی پانورامیک بود. دقت توموگرافی خطی در تعیین ضخامت استخوان در حد قابل قبول قرار داشت.
علیرضا شیرازی، احمدرضا طلاییپور، یاسر نوروزپور، حوریه باشی زاده فخار، علی قاسمزاده، ناصر شاکری،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده
زمینه و هدف: تغییرات ابعادی ناهمگن (بدشکلی) یکی از مشکلات عمده در رادیوگرافی پانورامیک است. تعیین دقیق میزان تغییرات ابعادی در هر منطقه از تصویر میتواند در کاربرد کلینیکی بهتر تصاویر پانورامیک موثر باشد. هدف از این مطالعه تعیین ضرایب تصحیح عمودی و افقی برای مناطق مختلف تصاویر پانورامیک تهیه شده بوسیله دستگاه cc Proline پلن مکا میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه که از نوع بررسی روشها است فانتومی نامتقارن از فک پایین از جنس پلکسی گلاس و آلومینیوم بعنوان معادلهای نسج نرم و سخت طراحی شد. طول نیم فک راست از نیم فک چپ کمتر بود و هر نیم فک به عنوان نمونهای جداگانه در نظر گرفته شد. به منظور اندازهگیری فواصل عمودی و افقی نشانگرهای استیل به کار رفت. طول و فواصل مارکرها با میکرومتر دیجیتال میتوتویو با دقت 05/0± میلیمتر اندازهگیری شد. سپس از هر نیم فک فانتوم به وسیله دستگاه PM 2002 cc Proline (پلن مکا، فنلاند) 8 بار رادیوگرافی پانورامیک بعمل آمد. اندازههای مشابه در تصاویر دیجیتایز شده بوسیله نرمافزار سیگنوس با دقت 01/0 میلیمتر به دست آمد. میانگین 8 بار اندازهگیری به عنوان اندازه نهایی در نظر گرفته شد و با ابعاد واقعی مقایسه گردید. میانگین ضرایب تصحیح برای فواصل افقی و عمودی در هر ناحیه محاسبه شد.
یافتهها: میانگین ضریب تصحیح عمودی برای نیم فک راست 02/0±77/0 (دامنه 75/0-80/0) و برای نیم فک چپ 05/0±77/0 (دامنه 75/0- 85/0) محاسبه گردید. میانگین ضریب تصحیح افقی برای نیم فک راست 15/0±98/0 (دامنه 76/0-18/1) و برای نیم فک چپ 14/0±02/1(دامنه 90/0-25/1) تعیین شد.
نتیجهگیری: تغییرات ضرایب تصحیح افقی و عمودی در دو نیم فک و همچنین در نواحی مختلف یک فک نسبتاً زیاد است به طوری که به خصوص در مورد فواصل افقی استفاده از یک ضریب تصحیح ثابت برای نواحی گوناگون عملی به نظر نمیرسد. در مقایسه با ضرایب تصحیح افقی تغییرات ضرایب تصحیح عمودی در دو نیم فک و همچنین بین نواحی مختلف یک نیم فک کمتر است.
سکینه نیکزاد، عباس آذری، حوریه باشی زاده فخار،
دوره 22، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده
مواجهه با تکنیک های تصویربرداری نا آشنایی که در ایمپلنتولوژی مدرن کاربرد دارند، یکی از مشکلات دندانپزشکانی است که مایل به استفاده از درمانهای ایمپلنت در کار روزمره خود هستند. این تصاویر که قادرند فک و دندانها را از جهات مختلف به نمایش بگذارند، در درمانهای روزمره دندانپزشکی کاربرد چندانی ندارند. اصولا در فرآیندهای درمانی دقیقی مانند ایمپلنتولوژی، مشکل اصلی قرار دادن استوانهای فلزی در استخوان پر آندرکات و ناهموار است. در این مقاله مروری که بر اساس جستجو در قویترین منابع علمی یعنی کوکران و پاب مد تنظیم شده، لزوم کاربرد تکنیکهای کراس سکشنال پیش از شروع درمان ایمپلنت با جزییات مورد بحث قرار میگیرد.
رزا حقگو، فاطمه ملا اسدالله، فرید عباسی،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: داروهای مختلفی در درمان پالپوتومی مولارهای شیری به کار میرود که معمولترین آنها فرموکرزول میباشد. با توجه به احتمال وجود عوارض جانبی این ماده جایگزینی آن با داروی دیگری ضروری به نظر میرسد. هدف از این مطالعه ارزیابی موفقیت کلینیکی و رادیوگرافیک پالپوتومیمولارهای شیری با MTA Root و فرموکرزول میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی، 70 دندان مولار شیری در کودکان4 تا 7 ساله که به دلیل پوسیدگی نیاز به پالپوتومی داشتند با MTA ایرانی و فرموکرزول درمان شدند. بیماران بعد از 6 و 12 ماه توسط دندانپزشک دیگری که از گروههای مذکور اطلاعی نداشت، تحت بررسی قرار گرفتند. نهایتا دادهها با استفاده از آزمون دقیق فیشر آنالیز شد.
یافتهها: در پایان دوره 12 ماهه در گروه فرموکرزول در 2 دندان فیستول و حساسیت به ضربه و از نظر رادیوگرافیک در 1 دندان تحلیل داخلی و در 2 دندان رادیو لوسنسی فورکا دیده شد. در گروه MTA Root هیچ مورد شکست بالینی و رادیوگرافیک دیده نشد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه میتوان در پالپوتومی مولارهای شیری از MTA Root (ایرانی) استفاده نمود.
مهرداد پنجنوش، حکیمه سیادت، مرضیه علی خاصی، مسعود علی حسینی،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: اگرچه امروزه درمان ایمپلنت به عنوان یک درمان معمول دندانپزشکی در سراسر جهان شناخته شده است اما به علت تحلیل استخوانی که در اطرف ایمپلنتها رخ میدهد دستیابی به موفقیت همواره تضمین شده نیست. همچنین فاکتورهای متعددی بر میزان تحلیل استخوان اطراف ایمپلنتها مؤثر میباشند که از جمله آنها روش جراحی برای گذاشتن ایمپلنت میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه میزان تحلیل استخوان مارژینال اطراف ایمپلنتهای Replace میباشد که با دو روش مختلف Submerge و Non-submerge به کار رفتهاند.
روش بررسی: در این مطالعه 11 بیمار با 34 ایمپلنت Replace مورد بررسی قرار گرفتند که در هر بیمار (یک طرفه یا دو طرفه مندیبل) یکی از پایهها به صورت Submerge و پایه دیگر Non-submerge به کار رفت. سپس در طی دوره 3 ماهه از یک پروتز پارسیل موقت استفاده شد که روی ایمپلنتها قرار میگرفت. بعد از 3 ماه پایه Submerge اکسپوز شد و قالبگیری انجام و پروتز ثابت ساخته شد. میزان تحلیل استخوان کرستال اطراف ایمپلنتها توسط رادیوگرافیهای دیجیتالی گرفته شده در زمان جراحی، 3 ماه بعد و 6 ماه بعد از گذاشتن پروتز ثابت با روش Digital subtraction با هم مقایسه شدند. نتایج توسط آنالیز Wilcoxon Signed Ranks مقایسه شد.
یافتهها: میانگین تحلیل استخوان کرستال بعد از 3 ماه در گروه Submerge، 71/0±65/0 میلیمتر میباشد و این مقدار در گروه Non-submerge، 53/0±41/0 میلیمتر می باشد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار میباشد (p=0.02). همچنین میانگین تحلیل استخوان کرستال بعد از 6 ماه در گروه Submerge، 40/0±21/0 میلیمتر میباشد و این مقدار در گروه Non-submerge، 49/0±29/0 میلیمتر میباشد که این اختلاف از نظر آماری معنیدار نمیباشد
(p> 0.05).
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که از لحاظ آماری تفاوت معنیداری بین میزان تحلیل استخوان کرستال بعد از 6 ماه در دو روش جراحی وجود ندارد.
حکیمه سیادت، رحاب قویزی، علی میر فضائلیان، قاسم امتی شبستری، مرضیه علی خاصی،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه کلینیکی، بررسی تاثیر بارگذاری تدریجی بر ارتفاع استخوان کرستال و تراکم استخوان اطراف ایمپلنتهای ماگزیلا، توسط تکنیک رادیوگرافی میباشد.
روش بررسی: 11 ایمپلنت Micro Thread - Osseo Speed در 11 بیمارقرار داده شد و بعد از دوره ترمیم شش هفتهای، مرحله دوم جراحی، انجام شد. بعد از هشت هفته ایمپلنتها تحت پروتکل بارگذاری تدریجی قرار گرفتند. بارگذاری تدریجی با افزایش ارتفاع سطح اکلوزال توسط کراونهای اکریلی اعمال شد. در 2 ماه اول، اولین کراون اکریلی 2 میلیمتر کوتاهتر از اکلوژن، دومین کراون اکریلی در 2 ماه دوم با تماس اکلوزالی مختصر و سومین کراون اکریلی در 2 ماه سوم با تماس اکلوزالی کامل قرار گرفت. در 2 ماه چهارم، کراون متال سرامیک جایگزین سومین کراون اکریلی با همان تماس اکلوزالی گردید. رادیوگرافیهای دیجیتالی در زمانهای تعویض کراون و 12 ماه بعد از جراحی گرفته شد. آنالیزهای تصاویر دیجیتالی به منظور ارزیابی ارتفاع تحلیل استخوان کرستال و تراکم استخوان اطراف ایمپلنتها انجام گرفت.
یافتهها: میانگین میزان تحلیل استخوان کرستال بعد از 12 ماه بارگذاری تدریجی، 19/0±11/0 میلیمتر بود. هنگامیکه از آزمون Friedman در زمانهای مختلف استفاده گردید، این میزان اختلاف از نظر آماری معنیدار )05/0(p> نبود. میانگین میزان تراکم استخوان کرستال، میانی و اپیکال در زمانهای مختلف هنگامیکه از آزمون Repeated Measure ANOVA استفاده گردید، اختلاف آماری معنیداری نشان داد به گونهای که این افزایش میانگین تراکم استخوان کرستال، میانی و اپیکال در ماههای چهارم، ششم، هشتم و دوازدهم در مقایسه با ماه دوم از نظر آماری معنیدار (05/0p<) بود.
نتیجهگیری: بارگذاری تدریجی سبب تحلیل استخوان کرستال در اطراف ایمپلنتهای تک واحدی خلف ماگزیلا در زمانهای پس از بارگذاری نشد. اندازهگیری تراکم استخوان در اطراف این ایمپلنتها نیز یک افزایش مداوم تراکم در نواحی کرستال، میانی و اپیکال اطراف ایمپلنتها را در فواصل زمانی ارزیابی شده بدنبال داشت.