جستجو در مقالات منتشر شده


12 نتیجه برای رزین کامپوزیت

وجیه‎السادات مرتضوی، محمد حسین فتحی، امیر احمد عجمی،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

بیان مسأله: آلودگی سطح عاج به خون در حین ترمیم دندانها می‌تواند استحکام اتصال مواد چسبنده به عاج را تحت تأثیر قرار دهد. روشهای مختلف پاکسازی خون نیز ممکن است تأثیر آلودگی را از بین ببرد و استحکام اتصال را افزایش دهد. هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر آلودگی خون بر استحکام باند برشی کامپوزیت و کامپومر به عاج با استفاده از ادهزیو
Promt L-Pop و مؤثر بودن اصلاح‌سازیهای مختلف سطح بر روی استحکام باند انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، سطح‌ عاج اکلوزالی 120 دندان مولر سالم انسان با سنبـاده grit600 سائیـده شد؛ نمونه‎ها به 5 گروه12 تایی (گروههای F1-F5) برای کامپومر و 5 گروه12تایی (گروههای Z1-Z5) برای‌ ‌کامپوزیت تقسیم شدند. پس از کاربرد ماده ادهزیو (3M -ESPE USA) Prompt L-Pop بر سطح عاجی تمام نمونه‎ها، سطح آماده شده، به جز در مورد گروههای F1 و Z1 (شاهد) به خون تازه انسانی آغشته شد؛ نمونه‌های گروههای F2 و Z2 تحت هیچ عملیاتی قرار نگرفتند. نمونه‌ها در گروههای F3 و Z3 با آب شسته شدند؛ در گروههای F4 و Z4 شستشو با آب انجام و از ادهزیو نیز استفاده شد؛ نمونه‌های گروههای F5 و Z5 با هیپوکلریت سدیم شسته شدند و برای آنها مجدداً از ادهزیو استفاده شد. با استفاده از قالبهای پلاستیکی، مواد ترمیمی کامپومر و کامپوزیت به ترتیب بر سطح عاجی آماده شده گروههای مختلف F و Z قرار داده و سخت شدند. پس از اعمال چرخه‎های حرارتی، استحکام اتصال، نوع شکست و مورفولوژی، فصل مشترک ماده ترمیمی و عاج مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری تحلیل واریانس عاملی، تحلیل واریانس یک‌طرفه، دانکن، t-student و Chi-Square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 05/0P به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‏ها:
ماده ترمیمی کامپومر به طور معنی‌داری استحکام باند بالاتری در مقایسه با کامپوزیت نشان داد (001/0P<). در گروههای کامپومر به جز تفاوت بین دو گروه F4 و F5 تفاوت بین تمام گروهها به طور دوبه دو معنی‏دار بود. در گروههای کامپوزیتی به جزتفاوت بین دوگروه Z1 وZ4 و همچنین بین‌دوگروه Z2 و Z3 تفاوت بین بقیه‌گروهها، به طور دوبه‌دو معنی‏دار بود. فروانی نوع شکست در گروه کامپومر 8/44% ادهزیو و 2/52% mixed و در کامپوزیت 60% ادهزیو و 40% mixed بود.
نتیجه‏گیری: یافته‌های مطالعه حاضر نشان داد که استحکام اتصال به عاج در ماده ترمیمی کامپومر به طور کلی و بخصوص بعد از شستشوی سطح با آب به طور مشخص بیش از کامپوزیت است. آلودگی سطح با خون باعث کاهش مشخص استحکام باند در هر دو ماده می‌گردد. شستن‎خون ‌با آب ‎و استفاده مجدد ادهزیو، استحکام باند کامپوزیت را به حد گروه شاهد و در کامپومر به طور مشخص به بیش از آن می‌رساند. شستن خون با هیپوکلریت سدیم و استفاده مجدد ادهزیو، استحکام باند هر دو ماده را به طور مشخص به بیش از گروه شاهد افزایش می‌دهد.


تبسم هوشمند، علیرضا کشواد،
دوره 18، شماره 2 - ( 2-1384 )
چکیده

بیان مسأله: fracture properties یک پیش‌نیاز اساسی برای ارزیابی خصوصیات یک ماده شکننده می‌باشد. مواد رزین کامپوزیتی کاربرد وسیعی در دندانپزشکی امروزی دارند و جزو مواد شکننده محسوب می‌شوند؛ یکی از مهمترین آزمونهای بررسی fracture properties آزمون (FT) fracture toughness می‌باشد که اطلاعات ارزشمندی در مورد خواص و ماهیت ماده در برابر شکست ارائه می‌دهد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف اندازه‌گیری fracture toughness کامپوزیت ایده‌آل ماکو (تولید داخل) و مقایسه آن با نمونه‌های خارجی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، نمونه‌های مواد رزین کامپوزیتی شامل: الف- Tetric Ceram (Ivoclar-Vivadent)، ب- Brilliant (Coltene/Whaledent)، ج- SpectrumTPH (Dentsply) و د- Ideal Macoo (Ideal- Macoo) در مولد مخصوص که یک ناچ به شکل V با زاویه 90 درجه در آن تعبیه شده بود، پک و با light curing به مدت 120 ثانیه پلیمریزه شدند (تعداد=15)؛ سپس نمونه‌ها در آب مقطر با دمای 37 درجه سانتیگراد به مدت 48 ساعت قرار گرفتند. آزمون نمونه‌ها در دستگاه Zwick Universal Testing Machine با اعمال نیرو از یک رولر سیلندری شکل روی ناچ تعبیه شده در نمونه‌ها انجام گرفت (mm/min5/0). از داده‌های به‌دست آمده میزان FT محاسبه شد (KIC و torque to fracture). برای تحلیل‌داده‌ها از آزمون آماری One-way ANOVA و آزمون Tukey HSD استفاده شد.
یافته‌ها: مقدار میانگین KIC و torque to fracture برای هر یک از مواد مورد آزمون به ترتیب زیر بود:
08/3 (الف± 42/0, 99/16 ±34/2 88/2 (ب ± 63/0, 04/16 ± 98/1
40/3 (ج± 53/0, 75/18 ±93/2 87/2 (د ± 46/0, 78/15 ± 57/2 N/mm±SD, MN/m3/2±SD
نتایج آنالیز آماری بیشترین میزان T و KIC را در گروه ج نشان داد که به طور معنی‌داری با گروههای ب و د تفاوت داشت (05/0P<). میانگین T و KIC مربوط به کامپوزیت‌های گروههای الف، ب و د از نظر آماری با هم تفاوت معنی‌داری را نشان ندادند (05/0P>).
نتیجه‌گیری: با ارزیابی fracture toughness مواد مورد مطالعه در این تحقیق، میزان FT مربوط به رزین کامپوزیت SpectrumTPH (Dentsply) به طور معنی‌داری بیشتر از کامپوزیت ایده‌آل ماکو تولید داخل بود. اما میانگین FT کامپوزیت ایده‌آل ماکو با سایر مواد خارجی مورد آزمون تفاوت معنی‌داری را نشان نداد که می‌توان آن را قابل قبول دانست.


پرنیان علیزاده اسکویی، سیاوش سوادی اسکویی، زهرا برنا،
دوره 20، شماره 3 - ( 3-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: محصولات بلیچینگ با مکانیسم اکسید کنندگی به عنوان یک ماده شیمیایی می‌توانند اثرات جانبی بر روی بافت‌های نرم و سخت و مواد ترمیمی موجود در حفره دهان داشته باشند. هدف از مطالعه حاضرارزیابی اثر دو نوع ژل بلیچینگ با غلظت‌های 15% و 35% به ترتیب به عنوانhome و
in office bleaching بر روی ریز سختی و توپوگرافی سطح کامپوزیت رزین می باشد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، 75 نمونه از کامپوزیت (3M) Z100 به شکل دیسک به ضخامت 2 میلی‌متر و قطر 5 میلی‌متر تهیه شد. نمونه‌ها به طور تصادفی در سه گروه باروش‌های آماده‌سازی به شرح زیر قرار گرفتند: گروه1 آب مقطر، گروه2 کارباماید پراکساید 15% به مدت 6 ساعت در روز طی سه هفته و گروه3 کارباماید پراکساید 35% به مدت 30 دقیقه در هفته طی سه هفته. پس از آن ریز‌سختی نمونه‌ها در مقیاس Vickers در سه نقطه از هر نمونه اندازه‌گیری و ثبت گردید. از هر گروه 8 نمونه نیز به طور تصادفی، جهت ارزیابی تغییرات مورفولوژی سطح توسط میکروسکوپ الکترونی انتخاب شد. پس از جمع‌آوری داده‌ها، جهت آنالیز آماری از آزمون‌های One Way ANOVA و Duncan با 05/0> P به عنوان سطح معنی‌داری استفاده شد.
یافته‌ها: بیشترین میزان ریز سختی در گروه کارباماید پراکساید15% (87/1 ± 43/84) و کمترین میزان در گروه کارباماید پراکساید35% (77/1 ± 14/76( حاصل شد. تفاوت بین میانگین ریز سختی گروه‌های home bleaching و کنترل (1و2) معنی‌دار نبود (24/0 =P). ولی بین سایر گروه‌ها (1و3) و (2و3) تفاوت معنی‌دار وجود داشت (002/0>P). در بررسی میکروسکوپ الکترونی تغییری در توپوگرافی سطح از نظر وجود ترک و شکاف پس از درمان بلیچینگ مشاهده نشد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر in-office bleachingباعث کاهش ریز سختی سطح کامپوزیت می‌شود.


طاهره السادات جعفرزاده کاشی، محمد عرفان، اکبر فاضل نجف‌آبادی، سید مصطفی فاطمی، مرجان بهروزی‌بخش، هاله حالی، حسین باقری گرگانی،
دوره 25، شماره 2 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از این مطالعه اندازه‌گیری درجه تبدیل سه نوع کامپوزیت (میکروهیبرید، نانوهیبرید و Ormocer) با دستگاه‌های لایت کیورینگ
LED) (QTH, در سطح و عمق 2 میلی‌متر بود.

روش بررسی: در این مطالعه از سه رزین کامپوزیت Ceram X (M2 shade), Tetric Evoceram (A2 shade), Tetric Ceram (A2) استفاده شد. نمونه‌ها به 2 گروه تقسیم شدند. 5 نمونه به وسیله (Coltolux 75, Coltene) QTH و 5 نمونه به وسیله (Demi, Kerr) LED کیور شدند. سپس نمونه‌ها در سطح و عمق 2 میلی‌متر برش خوردند و درصد درجه تبدیل نمونه‌ها به وسیله (Bruker-tensor 27) FT-IR به دست آمد. داده‌ها با 3-way ANOVA آنالیز شدند.

یافتـه‌ها: نتـایـج آنـالیـز واریـانس سـه طـرفه بیـن سه کامپـوزیت نانو و میکرو هیبـرید و Ormocer‌ اختلاف معنـی‌داری را نشـان داد (001/0P<). همچـنین نتـایـج آمـاری بیـن ایـن سـه گـروه کامپـوزیت حاکی از اختلافی معنی‌دار در سطح و عمق 2 میلی‌متری بود (001/0P<). به جز درمورد Ceram X نوع دستگاه لایت‌کیور بر میزان پلیمریزاسیون دو کامپوزیت دیگر تاثیر معنی‌داری نداشت (05/0

نتیجه‌گیری: در این مطالعه درجه تبدیل کامپوزیت‌ها در ضخامت‌های متفاوت، اختلاف معنی‌داری را نشان داد. Tetric Ceram دارای بالاترین درجه تبدیل و نسبت پلیمریزاسیون عمق به سطح (Bottom/Top ratio) و کمترین میزان ضریب تغیررات در داده‌ها بود. نوع دستگاه لایت‌ کیور در کامپوزیت‌های حاوی نانوفیلر نسبت درجه تبدیل عمق/سطح بالاتری را نسبت به QTH نشان می‌دهند.


آزیتا کاویانی، فاطمه عصاره،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: با وجود مزایای ترمیم‌های کامپوزیتی، استفاده از آنها با مشکلات کلینیکی همراه است. مشخص‌ترین علت مشکلات ذکر شده، ریزنشت است. هدف از این تحقیق مقایسه اثر Rebonding بر ریزنشت ترمیم‌های کلاس V کامپوزیت با استفاده از دو رزین با ویسکوزیته پایین بود.

  روش بررسی: روش تحقیق به صورت تجربی و تکنیک آن مشاهده بود. 60 ترمیم کلاس V کامپوزیت در سمت باکال و لینگوال پره‌مولرهای کشیده شده انسان به گونه‌ای قرار گرفتند که لبه اکلوزال در مینا و لبه جینجیوال در عاج و سمان باشد. نمونه‌ها به 3 گروه تقسیم شدند: I ) ترمیم‌هایی که عمل Rebonding بر آنها انجام نشد. II ) لبه‌های ترمیم توسط ماده اتصال یابنده به مینا (Margin Bond) Rebond شدند و III ) لبه‌های ترمیم به وسیله یک رزین Unfilled و اختصاصی شده به این منظور Rebond شدند. بعد از عمل ترموسایکلینگ و استفاده از نفوذ رنگ با مغروق کردن در فوشین 5/0% ‌دندان‌ها برش داده شدند و ریزنشت توسط استریومیکروسکوپ بررسی شد. آنالیز نتایج با تست‌های آماری Kruskal-Wallis ، Wilcoxon و Mann-Whitney با سطح معنی‌داری 05/0 > P انجام گرفت.

  یافته‌ها: در لبه‌های مینایی اختلاف در میزان ریزنشت معنی‌دار نبود (148/0 P= ) ولی اختلاف در لبه‌های لثه‌ای چشم‌گیر بود (001/0 > P ). ریزنشت در قسمت لثه‌ای گروه III به صورت قابل ملاحظه‌ای کمتر از گروه II و در گروه I بیشترین مقدار بود.

  نتیجه‌گیری: Rebonding توسط رزین با ویسکوزیته پایین ریزنشت را در لبه جینجیوال ترمیم کلاس V کامپوزیت کاهش می‌دهد ولی بر لبه اکلوزال تاثیر قابل ملاحظه‌ای ندارد.


معصومه حسنی طباطبایی، ایوب پهلوان، اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، حمیدرضا صادقی‌پور رودسری، سیدحسین بصیر، طاهر اکبری سعید، حامد حسنی،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: اخیراً نگرانی‌هایی درمورد اثر ذرات آزاد شونده از کامپوزیت‌ها بر روی سیستم تولید مثل مطرح شده است. هدف این مطالعه تعیین اثر توکسیک یک کامپوزیت دندانی هیبرید بر سیستم تولید مثل موش‌های نر بود.
روش بررسی: در این مطالعه حیوانی، 20 موش نر سوری در 2 گروه تقسیم شدند. در گروه تست، ذرات آزاد شده از نمونه‌های ساخته شده از کامپوزیت Filtek Z250 به درون محلول اتانول 75% به صورت روزانه به مدت 28 روز به موش‌های نر تجویز شدند. در گروه کنترل، از اتانول 75% بدون قرار دادن نمونه‌های کامپوزیتی استفاده شد. سپس شاخص‌های تغییرات وزن بدن، وزن بیضه‌ها، تغییرات وزن بیضه‌ها به وزن بدن، حجم بیضه، میزان اسپرم‌های متحرک، میزان اسپرم‌های زنده، میزان ذخیره اپیدیدیمی اسپرم و تولید روزانه اسپرم در موش‌ها بررسی شدند. 4 موش نر در هر گروه در تست آمیزش با موش‌های ماده شرکت کردند. سپس تعداد موش‌های حامله، تعداد کل بچه‌ها، تعداد بچه‌های زنده و مرده ثبت شدند. داده‌ها توسط تست‌های آماری Repeated Measure ANOVA، آزمون T و  Chi-square Tests آنالیز شدند.
یافته‌ها: میزان اسپرم‌های متحرک و میزان اسپرم‌های زنده در گروه تست به طرز معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش پیدا کردند (001/0P=). اختلاف معنی‌داری در سایر شاخص‌ها در بین دو گروه مشاهده نشد (05/0
نتیجه‌گیری: ذرات آزاد شده از کامپوزیت مورد استفاده در این مطالعه نمی‌توانند سبب ناباروری موش نر شوند ولی این ذرات به صورت بالقوه می‌توانند سبب ایجاد اختلالاتی در سیستم تولید مثل شوند.


لیلا صدیق‌پور، سوسن میرمحمدرضایی، حمید جلالی، شاداب رشتاک،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ثبات و گیر سیستم پست و کور در موفقیت ترمیم نهایی یک فاکتور کلیدی محسوب می‌شود . هدف از این مطالعه تعیین گیر چند نوع کورکامپوزیتی و سیستم باندینگ بر استحکام کششی باند بین انواع کور و یک نوع پست فایبر بود.

  روش بررسی: به منظور بررسی اتصال کور کامپوزیتی به پست تعداد ۶۰ عدد پست فایبر کوارتز DT Light ، بر اساس نوع باندینگ و نوع ماده کور به شش گروه تقسیم شدند: گروه A : Heliomolar Flow+Seal Bond ، گروه B : Heliomolar Flow+SE Bond ، گروه C : Valux Plus+Seal Bond ، گروه D : Valux Plus+SE Bond ، گروه E : Corecem+Seal Bond ، گروه F : .Corecem+SE Bond پس از طی 5000 سیکل حرارتی ( 0 C 55-5) و برش طولی از هر نمونه ۴ مقطع به ضخامت یک میلی‌متر به دست آمد. برش‌ها جداگانه در دستگاه تحت نیروی کششی قرار گرفت. سطح شکست توسط استریو میکروسکوپ بررسی و نوع شکست تعیین شد. One-Way ANOVA و Tukey HSD برای آنالیز آماری داده‌ها (05/0 P< ) مورد استفاده قرار گرفتند.

  یافته‌ها: تاثیر کور کامپوزیتی و نوع باندینگ مستقل از یکدیگر نبود. کاربرد Seal Bond ، کامپوزیت هیبرید (Valux Plus) به طور معنی‌داری استحکام باند بیشتری داشت (05/0 P< ). درحالیکه با کاربرد SE Bond استحکام باند کامپوزیت هیبرید از دو گروه دیگر کمتر بود (05/0 P< ).

نتیجه‌گیری: استحکام باند، تحت تأثیر نوع کامپوزیت و نوع سیستم باندینگ و ترکیب این دو نوع قرار دارد به طوری که یک کامپوزیت واحد ممکن است با کاربرد باندینگ متفاوت رفتار متفاوتی نشان دهد.


معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، فاطمه خواجوی، زهره مرادی،
دوره 29، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: علیرغم کاهش پوسیدگی‌های دندانی در سالیان اخیر، این بیماری همچنان یک مشکل شایع و اساسی بوده و تلاش‌های متعددی به عمل آمده تا از میزان شیوع آن کاسته شود از طرف دیگر مشکل عود پوسیدگی نیز در بسیاری از ترمیم‌های موجود دیده ‌می‌شود لذا هدف از مطالعه حاضر ارایه یک روش مناسب برای تراش و یک ماده ترمیمی ‌با هدف کاهش عود پوسیدگی بود.

روش بررسی: تعداد 80 دندان مولر انسانی جمع‌آوری شدند. نمونه‌ها در مرحله اول به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در نیمی ‌از آن‌ها، تهیه حفره کلاسv به ابعاد mm 3×5 با فرز و در نیمی ‌دیگر با لیزر Er:YAG (انرژی 300mJ . فرکانس10Hz. توان3W) انجام شد. سپس نمونه‌ها به 4 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه اول باندینگ توتال اچ single bond (3M-ESPE, St. Paul, MN) و کامپوزیت Z250 (3M-ESPE, St. Paul, MN)، گروه دوم باندینگ سلف اچClearfil SE bond (kuraray, Japan)  و کامپوزیت Z250، گروه سوم گلاس آینومرنوریII Fuji (GC,USA) ، گروه چهارم گلاس آینومر شیمیایی Fuji IX(GC,USA) برای ترمیم حفرات تهیه شده مورد استفاده قرار گرفت. نمونه‌ها بر اساس پروتکل در سیکل PH قرار گرفتند. در نهایت دندان‌های برش خورده پس از پالیش نهایی تحت بررسی میکروهاردنس قرار گرفتند. داده‌ها توسط تست‌های آنالیز واریانس دو طرفه و توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.

یافته‌ها: آنالیز واریانس دو طرفه نشان داد که نوع بافت سوبسترا (مینا و عاج) (0/0001P<) در هر دو گروه اثرات معنی‌داری بر میزان ریزسختی داشته‌ در حالی که روش آماده سازی و نوع اچینگ و یا ماده ترمیمی ‌مورد استفاده اثر معنی‌داری بر مقادیر ریزسختی نشان ندادند.

نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده روش مورد استفاده برای تهیه حفره، سیستم باندینگ و ماده ترمیمی ‌مورد استفاده برای ترمیم حفرات اثر معنی‌داری بر مقاوم سازی بافت‌های دندانی مینا و عاج در برابر دمینرالیزاسیون شیمیایی ندارد.


اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، بهار صفایی یزدی، زهره مرادی،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از بزرگ‌ترین معایب استفاده از رزین‌های کامپوزیتی، تغییرات ابعادی و انقباض ناشی از پلیمریزاسیون می‌باشد. این انقباض سبب ایجاد میکرولیکیج در ترمیم و منجر به شکست ترمیم و آسیب رساندن به پالپ دندان می‌شود. هدف از این مطالعه، مقایسه تأثیر استفاده از دو نوع دستگاه لایت کیور با متدهای مختلف بر میزان میکرولیکیج ترمیم‌های کلاس II کامپوزیتی بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی ۳۰ دندان کشیده شده مولر انسانی تهیه به صورت تصادفی به سه گروه ده تایی تقسیم شدند. در مزیال و دیستال هر دندان باکس پروگزیمالی ایجاد شد.پس از اچ کردن و قرار دادن باندینگ، در گروه  :AدستگاهLED standard mode، گروه :B لامپ کوارتز‌هالوژن تنگستن (QTH) و گروهLED pulse curing mode :C  جهت کیورینگ باندینگ استفاده شد. سپس کامپوزیت Z۲۵۰ در سه لایه در داخل حفره قرار گرفت و هر لایه با استفاده از دستگاه‌های ذکر شده به مدت ۲۰ ثانیه کیور شد. پس از انجام ترموسایکلینگ و قرارگیری نمونه‌ها به مدت ۲۴ ساعت در محلول ۲% متیلن بلو و برش مزیودیستالی، به کمک دستگاه استریومیکروسکوپ نفوذ متیلن بلو به دیواره‌های حد فاصل ترمیم و دندان از لحاظ کمی مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز داده‌ها از آزمون‌های One Way ANOVA و Kolmogorov-Smirnov با سطح معنیداری ۰۵/۰ استفاده شد.
یافته‌ها: نتایج آزمون‌های کمی نشان داد که هیچ تفاوت معنی‌داری در میزان میکرولیکیج بین گروه‌های آزمایشی در نیمه باکالی و لینگوالی وجود نداشته است (۰۵/۰P>).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده تفاوتی در میزان میکرولیکیج ترمیم‌های کلاس II کامپوزیتی با مدهای مختلف دستگاه لایت کیور LED و لامپ کوارتزهالوژن تنگستن وجود ندارد.

عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مهرناز فلاح تفتی،
دوره 30، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده

زمینه و هدف: از ویژگی یک ماده ترمیم مناسب داشتن خصوصیات مکانیکی قابل قبـول می‌باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی تأثیر نوشیدنی‌های اسیدی متداول، بر ریزسختی دو نوع رزین کامپوزیـت دنـدانی انجام شد.
روش بررسی: 48 نمونه از هر یک از کامپوزیت‌های P60 و G-aenial تهیه و به طور تصادفی به 6 گروه کوکاکولا، فانتا، دوغ گازدار، دلستر، اسپرایت و کنترل با آب مقطر تقسیم شدند. مطالعه در 3 مرحله، بعد از یک روز در آب مقطر، بعد از یک روز و پس از یک هفته غوطه‌وری در نوشیدنی‌ها (به ازای هر روز
6 ساعت) بررسی شد. ریزسختی با دستگاه سختی سنج ویکرز اندازه‌گیری و نتایج
به کمک آزمون‌های ANOVA، T-test و Tukey مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: مقایسه نتایج بین دو گروه نشان دهنده تفاوت معنی‌دار بین دو کامپوزیت بود. بعد از یک روز نگهداری در آب میانگین ریزسختی برای P60 مقدار (kgf/mm2) 12/27 و برای G-aenial به مقدار (kgf/mm2) 51/16 گزارش شد (0001/0P=). همچنین در بازه نگهداری 6 ساعته میانگین ریزسختی در دو گروه معنی‌دار گزارش شد (0001/0P=). در بازه زمانی 42 ساعت میانگین ریز سختی دو گروه معنی‌دار ارزیابی شد (0004/0P=). سختی کامپوزیت P60 پس از 42 ساعت نگهداری در دلستر در مقایسه با گروه کنترل (03/0P=)، همچنین ســختی کامپوزیــت G-aenial پس از 42 ســاعت غوطه‌ور شدن در کوکاکولا به طرز معنی‌داری نسبت به دوغ (02/0P= کاهش یافته بود.
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه مصرف نوشیدن‌های اسیدی می‌تواند موجب کاهش ریزسختی کامپوزیت‌های دندانی شود.
 

فاطمه انصافی، تبسم هوشمند، مریم پیرمرادیان،
دوره 32، شماره 1 - ( 4-1398 )
چکیده


زمینه و هدف: امروزه رزین کامپوزیت‌ها یکی از رایج ترین مواد مورد استفاده در دندانپزشکی ترمیمی است. این در حالی است که شکست در ترمیم‌های رزینی نیز به دلیل ماهیت شیمیایی و استعداد بالایش به وقوع پوسیدگی ثانویه نیز بسیار رایج است. با توجه به رویکردهای محافظه‌ کارانه در دندانپزشکی، طرح درمان‌های اصلاحی بیش از انواعی که مبتنی بر تعویض کامل ترمیم‌های آسیب دیده هستند، مورد توجه قرار دارند. هدف از مطالعه حاضر مقایسه متدهای آماده سازی سطحی مختلف بر روی سطوح کامپوزیتی، برای نیل به بالاترین استحکام باند بین کامپوزیت‌های قدیمی و جدید بعد از فرآیند پیر سازی بود.
روش بررسی: چهارگروه آزمایشی در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. در ابتدا استوانه کامپوزیتی با قطر 6 وارتفاع 5 میلی متر با استفاده از یک کامپوزیت میکرو‌هیبرید به روش Incremental آماده شدند. نمونه‌ها پس از نگهداری به مدت ۶ ماه در آب مقطر، در دمای ۳۷ درجه سانتی گراد تحت ۴ نوع آماده ‌سازی سطحی مختلف قرارگرفتند. سطح همه نمونه‌ها با استفاده از فرز الماسی خشن سازی شده و پس از اچینگ با اسید فسفریک، با ترکیبات زیر مورد آماده سازی سطحی قرار گرفتند. گروه ۱: Composite primer شرکت GC. گروه ۲: باندیگ یونیورسال حاوی سایلن شرکت Kuraray گروه ۳: سیستم باندینگ Self-etching (SE bond) از شرکت Kuraray گروه ۴: سایلن شرکت Ivoclar Vivadent به همراه باندینگ هیدروفوب (بطری دوم سیستم باندینگ SE bond) از شرکت Kuraray. گروه 5: گروه کترل بدون آماده سازی سطحی. سپس مجددا به روش Incremental، ۵ میلی متر کامپوزیت مشابه کامپوزیت اولیه (تنها با رنگ متفاوت) بر روی سطح نمونه‌ها قرار داده شد و پس از برش و تحت 3000 دور ترموسایکل، ارزیابی استحکام باند ریزکششی در Universal testing machine انجام گرفت. نمونه‌ها پس از شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ بررسی شدند. داده‌ها به روش آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون Tukey مورد ارزیابی آماری قرار گرفتند.
یافته‌ها: بیشترین مقدار عددی استحکام باند ریزکششی در گروهی که در آن از ماده باندینگ SE bond و سایلن جهت آماده سازی نمونه‌ها استفاده شده بود و کمترین در گروهی که در آن ماده باندینگ یونیورسال مورد استفاده قرار گرفته بود، مشاهده شد که با هم تفاوت معنی‌دار داشت (02/0=P). تمام نمونه‌ها در همه گروه‌ها دچار شکست کوهزیو شدند و درصد شکست در کامپوزیت‌های قدیمی و جدید تفاوت محسوسی با یکدیگر نداشت (0/69=P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج به دست آمده همه روش های آماده سازی سطحی مورد استفاده در این مطالعه برای تأمین یک باند با کیفیت به رزین کامپوزیت‌های قدیمی می‌تواند مناسب باشد و استحکام باند ریزکششی میان کامپوزیت‌های قدیمی و جدید بیشتر از استحکام کوهزیو کامپوزیت‌ها بود. با این حال میزان عددی استحکام باند گروه باندینگ یونیورسال ازگروه سایلن به همراه باندینگ هیدروفوب به طور معنی‌داری پایین‌تر بود.

 

فاطمه کاظمی بید هندی، مهشید محمدی بصیر، محمد باقر رضوانی، علی خدابخش، حسین لباف، محمد امین فهیمی،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده

زمینه و هدف: اتمام و پرداخت کامپوزیت‌ها یک مرحله مهم و تأثیر گذار در موفقیت کلینیکی ترمیم‌ها می‌باشد. هدف ازاین مطالعه بررسی تأثیر و مقایسه دوام دو نوع پالیش مایع بر روی دو نوع کامپوزیت بود.
روش بررسی: 80 نمونه استاندارد دیسکی شکل (mm 2×4) از دو نوع نانو کامپوزیت (هر کامپوزیت 40 عدد) شامل یک کامپوزیت نانوفیل (Filtek Z350 XT-3M ESPE) و یک کامپوزیت نانو هیبرید (Aelite Aesthetic Enamel-Bisco, Inc. Schaumburg, USA) تهیه شد. نمونه‌ها بر اساس روش اتمام و پرداخت به صورت تصادفی به 4 زیرگروه (10n=) تقسیم شدند، M : به عنوان گروه کنترل نمونه‌ها با پلیمریزاسیون زیر نوار سلولوئیدی (Mylar). S: اتمام و پرداخت توسط توالی دیسک‌های Sof-Lex (3M ESPE, USA)، SP: اتمام و پرداخت با دیسک‌های Sof-Lex و استفاده از پالیش مایع Permaseal (Ultradent products, Inc. USA)، SB: اتمام و پرداخت با دیسک‌های Sof-Lex و استفاده از پالیش مایع Bis cover (Bisco, Inc. Schaumburg, USA). نمونه‌ها تحتpH cycling  و Brusihing machine قرار گرفتند و سپس میانگین خشونت سطحی نمونه‌ها (Ra) و میانگین تغییرات پروفایل در طول ناحیه مورد نظر (Rz) توسط دستگاه پروفیلومتر اندازه گیری شد، برای مقایسه میانگین خشونت سطحی در گروه‌های مورد بررسی از آنالیز واریانس دو طرفه و یک طرفه (ANOVA) استفاده شد. سپس از آزمون Tukey برای شناسایی گروه‌های مسئول تفاوت و از آزمون T-test برای مقایسه میانگین خشونت سطحی استفاده شد.
یافته‌ها: نوع کامپوزیت و روش پرداخت تأثیری بر روی میانگین Ra نداشت (733/0=P) اما بر روی فاکتور Rz1 دارای تأثیر معنی‌دار بود (025/0=P).
نتیجه گیری: استفاده از پالیش مایع پس از کاربرد دیسک‌های پرداخت، تأثیری بر روی دوام پرداخت نانو کامپوزیت‌ها ندارد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb