بیان مساله: اخیرا محققان روشهایی را برای کاهش انقباض پلیمریزاسیون ترمیم های کامپوزیتی ارائه نموده اند و مدعی هستند با قدرتهای بالاتر انرژی دستگاههای لایت کیور و تغییر الگوی تابش اشعه خواص مکانیکی ترمیم و بهبود می یابد و در عین حال ریزنشت آن نیز کاهش می یابد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر دو روش سخت کنندگی Soft-Start و Pulse-Delay بر میزان ریزنشت و درجه تبدیل ترمیم های کامپوزیتی انجام شد.
روش بررسی: به منظور بررسی ریزنشت از روش نفوذ رنگ در حفره های کلاس 5، در 30 دندان مولر کشیده شده انسان استفاده گردید و سخت نمودن ترمیم های کامپوزیتی به سه روش Conventional و Soft-Start و Pulse-Delay انجام شد. برای ارزیابی درجه تبدیل در این سه گروه از روش طیفی سنجی FTIR بلافاصله پس از سخت شدن نمونه ها استفاده گردید؛ مقایسه گروهها با استفاده از آزمونهای آماری Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام گردید.
یافته ها: میزان ریزنشت در سه گروه در عاج و مینا تفاوت معنی داری نداشت. میزان ریزنشت در دیواره های اکلوزالی و ژنژیوالی در گروههای Pulse-Delay با (P=0.001) و Soft-Start با (P=0.28) دارای اختلاف معنی داری بود؛ به نحوی که ریزنشت در دیواره ژنژیوالی بیشتر از اکلوزالی بدست آمد، اما در گروه Conventional این اختلاف معنی دار نبود؛ میزان درجه تبدیل نیز در سه گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد (P=0.909).
نتیجه گیری: روش سخت نمودن Soft-Start و Pulse-Delay با شدت نور آغازگر کم، تطابق لبه ای ترمیم های کامپوزیتی را در حفرهای کلاس 5 بهبود نمی بخشد، اما درجه پلیمریزاسیون نیز در روشهای مذکور کاهش نمی یابد.
بیان مسأله: از آنجا که نقش الیاف کلاژن در ادهیژن کاملاً ثابت شده نیست، ممکن است حذف شبکه کلاژن اکسپوز شده پس از اچینگ توسط یک عامل دپروتئینیزه کننده مانند هیپوکلریت سدیم سبب سهولت دسترسی ادهزیو رزین به یک سوبسترای نفوذپذیرتر و حساسیت کمتر به محتوای آب گردد که باندینگ با دوامتری را نیز به دنبال خواهد داشت.علاوه بر این چون از هیپوکلریت سدیم در کلینیک به عنوان تمیزکننده حفره، بند آورنده خون یا شستشودهنده کانال استفاده میشود، ممکن است تأثیرات آن بر سطح، قبل از اچینگ در کیفیت باند مؤثر باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 2 دقیقه کاربرد هیپوکلریت سدیم25/5% بر میزان ریزنشت عاجی ترمیم های کامپوزیت با دو دنتین باندینگ متفاوت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی, مداخلهای, 72 دندان انسیزور دائمی مندیبل گاو تهیه شد.حفرههای کلاس 5 در روی عاج ایجاد شد. سپس دندانها به طور تصادفی و مساوی به شش گروه (A1 , A2, B1, B2, C1 و C2) با مشخصات زیر تقسیم شدند:
گروه A1: اچینگ معمولی با استفاده از باندینگ عاجی Scotchbond Multipurpose Plus (SBMPp)
گروه A2: اچینگ معمولی با استفاده از باندینگ عاجی One Step
گروه B1: NaOCl + اچینگ معمولی + SBMPp
گروه B2: NaOCl + اچینگ معمولی + One Step
گروه C1: اچینگ معمولی + NaOCl + SBMPp
گروه C2 : اچینگ معمولی + NaOCl + One Step
پس از اتمام مراحل باندینگ طبق دستور کارخانه از کامپوزیت Z100 برای ترمیم استفاده شد؛ سپس نمونهها در 500 سیکل در آب 55 و 5 درجه سانتیگراد ترموسایکل شدند. پس از غوطهوری نمونهها در محلول فوشین قلیایی 2/0%, دندانها از قسمت مرکزی حفره در جهت باکولینگوالی، برش داده شدند و درصد نفوذ رنگ در حفره توسط لنز مدرج استریومیکروسکوپ اندازهگیری شد. میانگین ریزنشت نمونهها با استفاده از آنالیز واریانس Two way تحلیل گردید.
یافتهها: مقدار ریزنشت گروه B به طور معنیداری کمتر از گروههای A و C بود (001/0P<)؛ بین گروههای A و C اختلاف معنیداری وجود نداشت (73/0P=)؛ همچنین بین زیر گروههای A, B و C (داخل هر گروه آزمایشی) اختلاف معنیداری وجود نداشت (852/0P=)؛ بین نوع باندینگ عاجی و روش مداخله سطحی اثرات تداخلی وجود نداشت (946/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که کاربرد هیپوکلریت سدیم پس از اچینگ عاج برای حذف لایه هیبرید بر مقدار ریزنشت آن نسبت به روش معمولی باندینگ تأثیری ندارد؛ اما استفاده از این ماده, قبل از شروع اچکردن, باعث بهبود سیل ترمیم میشود. درضمن بین دو ماده باندینگ عاجی مورد آزمایش که از لحاظ نسل و نوع حلال متفاوت بودند، اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت.
زمینه و هدف: امروزه استفاده از ترمیمهای ترکیبی آمالگام- کامپوزیت در دندانهای خلفی به منظور کاهش مشکلات ترمیمهای آمالگام یا کامپوزیت به تنهایی توصیه میشود. نظر به این که در ترمیمهای ترکیبی ریزنشت بین دو ماده از اهمیت بالایی برخوردار است، تحقیق حاضر با هدف ارزیابی اثر یک سمان چسبنده جدید به نام Rely-X ARC بر میزان ریزنشت فصل مشترک دو ماده مزبور انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 24 دندان پرهمولر سالم ماگزیلا که به تازگی کشیده شده بودند، انتخاب شدند. پس از انجام تراشهای مزیالی و دیستالی و متراکم کردن آمالگام تا 2 میلیمتری سرویکالی حفرات، دندانها به طور تصادفی در 4 گروه 12 تایی به صورت زیر قرار داده شدند. در گروه اول بلافاصله کامپوزیت رزین قرار گرفت. در گروه دوم پس از کاربرد سمانARC Rely-X، کامپوزیت رزین قرار داده و کیور شد. در گروههای 3 و 4، 24 ساعت پس از متراکم کردن آمالگام به ترتیب بدون کاربرد سمان و با کاربرد آن کامپوزیت رزین قرارداده و کیور شد. پس از انجام عملیات سیکل حرارتی، نمونهها برای بررسی میزان ریزنشت با تکنیک نفوذ رنگ (dye penetration) آماده شدند. سپس درجات نفوذ رنگ تعیین و با استفاده از آزمون آماری کروسکال والیس مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: فراوانی درجات نفوذ رنگ از بیشترین به کمترین به ترتیب در گروههای 3، 2، 1 و4 به دست آمد. بررسی نتایج حاصل از رتبهبندی نفوذ رنگ اختلاف معنیداری در میزان ریزنشت بین گروهها نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: هیچکدام از شرایط مورد آزمایش به طور کامل از ریزنشت بین دو ماده آمالگام و کامپوزیت جلوگیری نکردند که این مسئله ممکن است به عوامل مختلفی مانند نوع سمان رزینی به کار رفته و عدم توانایی اتصال کافی بین دو ماده آمالگام و کامپوزیت ارتباط داشته باشد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، از 72 دندان تک کاناله تازه کشیده شده، استفاده شد. تاج دندانها قطع شد و کانال ریشه با روش step-back و به کمک گیتس گلیدن و رعایت apical patency آمادهسازی شد. دندانها به دو گروه 31 تایی آزمایشی تقسیم شدند. 2 گروه 5 تایی شاهد مثبت و منفی نیز در نظر گرفته شد در گروه اول از مخروط اصلی گوتاپرکای 02/0 و در گروه دوم از مخروط اصلی گوتاپرکای 04/0 استفاده شد.. نمونهها به روش تراکم جانبی پر شدند و به مدت 3 روز در انکوباتور در رطوبت 100% و دمای 37 درجه سانتی گراد قرار گرفتند. سپس تمام سطح دندانها به جز 2 میلیمتر انتهای ریشه، توسط دو لایه لاک ناخن و یک لایه موم چسب پوشانده و دندانها به مدت یک هفته در جوهر پلیکان قرار داده شدند. دندانها در جهت طولی دو نیمه شدند و بیشترین میزان نفوذ خطی رنگ به داخل کانال به وسیله استرئومیکروسکوپ توسط دو نفر جداگانه اندازهگیری گردید. دادهها توسط آزمون t مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین ریز نشت آپیکالی در گروه دارای مخروط اصلی 02/،0 برابر 88/0 53/2 میلیمتر و در گروه دارای مخروط اصلی 04/،0 برابر 20/1 89/4 میلیمتر بود. این اختلاف از نظر آماری معنی دار بود (001/0P<).
نتیجهگیری: براساس نتایج این مطالعه، سیل آپیکالی کانال ریشه هنگام استفاده از مخروط اصلی گوتاپرکا 02/0 در مقایسه با مخروط اصلی گوتاپرکا 04/0، بهتر تأمین میشود.
زمینه و هدف: مهر و موم کامل فضای کانال آماده شده با مواد پرکننده یکی از مراحل اساسی درمان ریشه میباشد. در کلینیک ترکیب گوتاپرکا با یک سیلر به شکل گستردهای جهت پرکردن کانال مورد استفاده قرار میگیرد، بنابراین مطالعات ریزنشت برای بررسی خواص مهر و موم کنندگی این مواد بخش مهمی از تحقیقات اندودانتیکس را به خود اختصاص میدهد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان ریزنشت پرکردگیهای ریشه دندان با استفاده از سه سیلر Apexit، AH26 و Dorifill به روش الکتروشیمیایی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، از 55 دندان نیش کشیده شده فک بالا و پایین انسان استفاده شد. بعد از قطع قسمت تاجی دندانها، کانال ریشه با استفاده از روش step back پاکسازی و آماده شد. سپس نمونهها به طور تصادفی در سه گروه 17 تایی قرار گرفتند و 4 نمونه به عنوان کنترل مثبت و منفی در نظر گرفته شد. هر گروه با یکی از سیلرهای مورد آزمایش همراه با گوتاپرکا به روش تراکم جانبی پر شد. اندازهگیری ریزنشت به روش یمیایی در فواصل 72 ساعت با استفاده از یک منبع الکتریکی با توان 10 ولت و با ثبت اختلاف پتانسیل دو سر یک مقاومت 100 اهمی انجام گرفت. برای تحلیل دادهها از آزمونهای Kruskall Wallis و Mann Whitney با سطح معنیداری 05/0p< استفاده شد.
یافتهها: تمام نمونههای مورد آزمایش در سه گروه، مقدار اندکی ریزنشت را در ابتدای آزمایش از خود نشان دادند که به مرور زمان افزایش یافت، ولی میانگین ریزنشت در گروه Apexit بالاتر از دو گروه AH26 و Dorifill بود و کمترین میزان ریزنشت مربوط به گروه Dorifill بود. اگرچه اختلاف آماری معنیداری بین این سیلر و AH26 مشاهده نشد.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، مطلوبترین مهر و موم آپیکال با سیلر Dorifill و AH26و ضعیفترین مهر و موم آپیکال مربوط به سیلر Apexit میباشد.
زمینه و هدف: مهر و موم نمودن کانال ریشه پس از خارج کردن پالپ به ویژه در کانالهای عفونی از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. در این راستا مواد متعددی معرفی شدهاند. هدف از انجام این مطالعهارزیابی قابلیت مهر و موم کنندگی اپیکالی MTA به عنوان ماده پرکننده کانال در مقایسه با تکنیک استاندارد تراکم جانبی گوتاپرکا بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی از 36 دندان تک کانال سنترال و کانین فک بالای انسان استفاده شد. پس از آماده و ضد عفونی کردن دندانها توسط محلول 1% هیپوکلریت سدیم، تاج آنها از ناحیه سرویکال قطع شد. سپس دندانها به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: گروه MTA (15n=)، گروه گوتاپرکا و سیلر AH26 (15n=) و گروههای کنترل منفی و مثبت که هر کدام شامل سه دندان بودند. کانال دندانها در هر چهار گروه با روش back step آمادهسازی شد. پس از پر کردن کانالها با مواد مورد نظر تمام دندانها به مدت 72 ساعت در داخل رنگ متیلن بلو 1% قرار گرفتند. سپس شفافسازی دندانها انجام پذیرفت و در نهایت میزان نفوذ رنگ با استفاده از میکروسکوپ اندازهگیری شد. نتایج بدست آمده با تست آماری T با 05/0P< به عنوان سطح معنیداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار نفوذ رنگ در گروه گوتاپرکا و سیلر1/2± 1/1 میلیمتر و در گروه MTA 1/2 ± 4/3 میلیمتر بود. آنالیز آماری تفاوت بین دو گروه آزمایش معنیدار بود (013/0=P).
نتیجه گیری: بر اساس مطالعه حاضر به نظر میرسد که پرکردن کانال با استفاده از گوتاپرکا و سیلر AH26 مهر و موم اپیکالی بهتری نسبت به MTA ایجاد میکند ولی انجام مطالعات با روشهای متفاوت مثل نفوذ میکروبی برای بررسی دقیقتر توانایی قابلیت مهر و موم کنندگی MTA ضروری میباشد.
زمینه و هدف: انطباق کامپوزیتهای خلفی به دیواره دندان به دلیل انقباض ناشی از پلیمریزاسیون و ویسکوزیته بسیار بالایی که دارند، مورد سؤال است. روشهای مختلفی برای کاهش این مسئله اراﺋه شده است. هدف از این تحقیق ارزیابی اثر کامپوزیتهای flowable همراه با کامپوزیتهای قابل تراکم در تطابق و کاهش میکرولیکیج ترمیمهای خلفی میباشد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی حفرات کلاس II MO بر روی 40 دندان کشیده شده سالم انسان به نحوی تراش داده شد که مارجین ژنژیوالی 1 میلیمتر بالاتر از CEJ ختم گردید. سپس دندانها به طور تصادفی در 2 گروه مختلف قرار گرفتند. در گروه اول بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable (Filtek Flow)به ضخامت 1-5/0 میلیمتر در کف حفره قرار داده شد و بعد از عمل کیور، بقیه حفره با کامپوزیت p60 condensable پر شد. در گروه دوم بعد از استفاده از عامل اتصال دهنده عاجی کامپوزیت flowable به ضخامت 1-5/0 میلیمتر در کف حفره قرار گرفت و بدون انجام عمل کیور بقیه حفره با کامپوزیت condensable پر شد. تمام دندانها بعد از ترمیم، ترموسیکل شدند و سپس نمونهها در محلول فوشین 3/0% و در دمای 37 درجه به مدت 48 ساعت قرار گرفتند. سپس نمونهها در درون آکریل شفاف خود سخت شونده قرار گرفتند. بعد از برش و تهیه مقطع نمونهها با استرومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 از نظر نفوذ دای مورد بررسی قرار گرفتند. برای آنالیز آماری از آزمون Mann-Whitney U با 05/0 p<بعنوان سطح معنیداری استفاده گردید.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که اکثر ترمیمها دارای درجاتی از میکرولیکیج بودند. طبق آنالیز آماری بین دو گروه مورد مطالعه با دو روش مختلف تفاوت آماری وجود نداشت.
نتیجهگیری: عدم وجود تفاوت آماری بین روشها نشان دهنده این مسئله است که هنوز هیچ روش یا ماده ترمیمی نمیتواند میکرولیکیج در مارجین ژنژیوالی را به طور کامل حذف کند. استفاده از کامپوزیت flowable سخت شده و سخت نشده قبل از کامپوزیت قابل تراکم تفاوت معنیداری در میزان میکرولیکیج ایجاد نمیکند.
زمینه و هدف: استفاده از مواد ترمیم موقت بین جلسات درمانی یکی از فاکتورهایی است که موفقیت یا شکست درمانهای اندودنتیک را تعیین میکند. هدف از این مطالعه مقایسه ریزنشت کرونالی چهار نوع ماده ترمیم موقت زونالین، زمهریر، کلتوزول و IRM بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، تعداد 120 دندان آسیای اول فک بالا و پایین بدون پوسیدگی که به دلیل مشکلات پریودنتال کشیده شده بودند، بکار گرفته شدند. حفره دسترسی استاندارد تهیه شد و آمادهسازی کانال دندانهای مورد مطالعه با روش step-back انجام گرفت. کانالها با گوتاپرکا و سیلر AH26 با تکنیک تراکم جانبی پر شدند. سپس دندانها به طور تصادفی به چهار گروه آزمایشی 25 تایی و دو گروه کنترل مثبت ومنفی 10 تایی تقسیم شدند. در هر گروه حفره دسترسی با یکی از مواد مورد مطالعه زمهریر، زونالین، کلتوزول و IRM پر شد. در گروه کنترل مثبت حفره دسترسی با هیچ مادهای پر نشد و در گروه کنترل منفی حفره دسترسی با موم چسب پر شد. از روش نفوذ رنگ برای ارزیابی میزان ریزنشت استفاده شد. اندازهگیری خطی نفوذ رنگ به کمک استریومیکروسکوپ صورت گرفت. دادههای بدست آمده بوسیله آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی Tukey مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. 05/0p< به عنوان سطح معنیداری درنظر گرفته شد.
یافتهها: همه گروههای مورد آزمایش نفوذ رنگ را نشان دادند. زونالین بیشترین و کلتوزول کمترین میزان نفوذ رنگ را داشت که از نظر آماری معنیدار بود (001/0>p). تفاوت میزان نفوذ رنگ بین زمهریر با IRM وکلتوزول با IRM معنیدار نبود (05/0
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از کلتوزول به عنوان ماده ترمیم موقت بدلیل سیل بهتر پیشنهاد میشود.
زمینه و هدف: استفاده از وارنیش و عوامل باندینگ عاجی در زیر ترمیمهای آمالگام، در کاهش ریزنشت موثر هستند. ریباندینگ هم ممکن است در ریزنشت و عوارض حاصل از آن نقش داشته باشد. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر لاینر/ ادهزیو بر ریزنشت ترمیمهای آمالگام کلاس پنج، با و بدون ریباندینگ، بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی برروی پره مولرهای ماگزیلاری سالم انسانی شصت حفره کلاس پنج 1 میلیمتر زیر CEJ تراشیده شد. دندانها به شش گروه دهتایی تقسیم گردیدند. حفرات تهیه شده در گروههای اول و دوم به ترتیب با Copalite و Scotchbond Multi-Purpose پوشش یافتند. در گروه سوم (کنترل) هیچگونه لاینری بکار نرفت. نمونهها در گروههای چهار، پنج و شش به ترتیب با روشهای مذکور آمادهسازی شدند. همه دندانها با آمالگام اسفریکال ترمیم شدند. سپس در گروههای 4 تا 6 مارجین ترمیم و دندان با اسید فسفریک 37% اچ شده، شستشو داده و خشک شد. رزین ادهزیو Scotchbond Multi-Purpose برروی لبههای دندان و آمالگام بکار رفت و پلی مریزه گردید (ریباندینگ). نمونهها ترموسایکل، رنگ آمیزی و برش داده شدند. ریزنشت با استرئومیکروسکوپ در بزرگنمایی 40 X ارزیابی گردید. دادهها با آزمونهای آماری کروسکال والیس، من ویتنی و زوجی ویلکاکسون با05/0 p< بعنوان سطح معنیداری آنالیز شدند.
یافتهها: گروههای دارای ادهزیو Scotchbond Multi-Purpose به طور معنیداری حداقل ریزنشت و گروههای بدون لاینر بیشترین ریزنشت را نشان دادند (001/0 p= ). تفاوت معنیداری در میانگین رتبهای ریزنشت در لبههای مینایی و عاجی مشاهده شد (048/0 p= ). در گروههای رزین ریباندینگ میزان ریزنشت کمتری وجود داشت، اما تفاوت معنیدار نبود ) 05/0 .(p>
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر سیستم ادهزیو توتال اچ تأثیر بسزایی در جلوگیری از ریزنشت لبهای ترمیمهای آمالگام کلاس پنج بخصوص در مارجین سرویکالی داشت. ریباندینگ تاثیر معنیداری بر ریزنشت ایجاد نکرد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی 21 دندان پرمولر سالم انسان که به منظور درمان ارتودنسی کشیده شده بودند، انتخاب و یک شیار استاندارد V شکل در سطوح باکال و لینگوال دندانها ایجاد گردید. سطوح باکال و لینگوال به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در گروه کنترل، سیلانت بدون هیچگونه آلودگی بزاق کیور گردید. در گروه آزمایش، قبل از کیور کردن سیلانت دندان به مدت 10 ثانیه درون بزاق مصنوعی، غوطهور و سپس کیور شد. نمونهها بعد از ترموسایکلینگ، درون محلول فوشین 2% به مدت 24 ساعت غوطهور شدند. تمامی دندانها به وسیله یک دیسک الماسی در جهت باکو - لینگوالی برش داده شدند و در زیر استریومیکروسکوپ، به منظور تعیین میزان ریزنشت و نفوذ دای، بررسی شدند. آزمونهای گلموگروف- اسمیرنوف، t- استودنت زوجی، رتبه علامتدار ویلکاکسون برای تحلیل نتایج استفاده شد و 05/0> p به عنوان سطح معنیدار درنظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین 821 میکرون ریزنشت در گروه آزمایش و 630 میکرون در گروه کنترل مشاهده شد. بررسیهای آماری تفاوت معنیداری را میان میانگین میزان ریزنشت در دو گروه کنترل و آزمایش، نشان نداد (133/0=p).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه آلوده شدن دندانها به بزاق قبل از کیور شدن رزین، تأثیری بر میزان ریزنشت نداشته و نیازی به حذف سیلنت کیور نشده و تکرار مراحل سیلنت تراپی ندارد.
روش بررسی: شصت حفره کلاس دو با لبه لثهای 1میلیمتر زیر محل اتصال سمان به مینا درسطح مزیال و دیستال 30 دندان مولر کشیده شده تراش داده شد. دندانها به طور تصادفی به پنج گروه (12=N) تقسیم گردیدند. در گروه کنترل هر دندان با استفاده از کامپوزیت تتریک سرام به صورت لایه به لایه(Incremental) ترمیم شد. در گروههای دوم و چهارم به ترتیب کامپوزیت قابل جریان Tetric Flow و سمان کامپوزیتی با سخت شدگی دوگانه Rely X ARC به صورت یک لایه یک میلیمتری قبل از قرار گرفتن کامپوزیت مورد استفاده قرار گرفت و کیور شد، در حالیکه در گروههای سوم و پنجم به ترتیب لاینرهای کامپوزیت قابل جریان و سمان کامپوزیتی با سخت شدگی دوگانه همراه با تکه اول کامپوزیت قابل فشردن کیور شدند و به طور جداگانه کیور نشدند. دندانهای ترمیم شده برای یک هفته در آب مقطر و در درجه حرارت 37 درجه سانتی گراد قرار گرفتند و سپس بین درجه حرارتهای 5 و 55 درجه سانتیگراد ترموسیکل شدند. در مرحله بعد پس از پوشانیدن سطوح دندان تا 1میلیمتری لبه لثهای نمونهها توسط لاک ناخن در فوشین 2% برای 24 ساعت قرار گرفتند. نفوذ رنگ با استفاده از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 28 مورد ارزیابی قرار گرفت و اطلاعات با استفاده از آزمون غیر پارامتریک کروسکال والیس ارزیابی آماری قرار گرفتند (05/0>p).
یافتهها: یافتههای مطالعه نشان داد که اختلاف معنیدار آماری بین گروههای کنترل با لاینر قابل جریان با کیورینگ جداگانه و لاینر قابل جریان بدون کیورینگ جداگانه و سمان کامپوزیتی با کیورینگ جداگانه وجود دارد. اما هیچ اختلاف معنیداری بین گروه کنترل با سمان کامپوزیتی بدون کیورینگ جدا، لاینر قابل جریان با کیورینگ جداگانه و سمان کامپوزیتی با کیورینگ مجزا و لاینر قابل جریان بدون کیورینگ جداگانه-سمان کامپوزیتی بدون کیورینگ مجزا مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هیچیک از روشها نمیتواند ریزنشت را به طور کامل در کفه لثهای حفره محدود نماید. با وجود این مشخص شد لاینر قابل جریان یا سمان کامپوزیتی با سخت شدگی دوگانه بر روی کاهش ریزنشت ماده ترمیمی مورد آزمایش تأثیر قابل ملاحظه آماری داشته است.
روش بررسی: در این مطالعه in vitro 40 دندان مولر و پرمولر سالم انسانی و فاقد هرگونه پوسیدگی انتخاب شده به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند. حفرات کلاس II آمالگام در سطح مزیال یا دیستال دندانها تعبیه شدند در سه گروه، از سه نوع ماده چسبنده به عاج از سه نسل مختلف به نامهایScotch Bond Multi Purpose، Single Bond،iBond استفاده شد و در گروه چهارم هیچ مادهای بکار نرفت. سپس حفرات توسط آمالگام high copper اسفریکال، ترمیم شدند. پس از ترموسایکلینگ و قرار گرفتن در معرض فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت، دو برش مزیودیستالی عمود برسطح اکلوزال دندان در Box تهیه شده، توسط دیسک الماسی داده شد. مقاطع آماده شده در زیر Stereomicroscope با بزرگنمایی 25X جهت میزان نفوذ رنگ مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای این مطالعه با استفاده از آزمونKruskal-Wallis و مقایسه چندگانه Scheffe مورد بررسی قرار گرفتند و 05/0>p به عنوان سطح معنیدار درنظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج مطالعات به طور مقایسهای نشان داد که گروه شاهد کمترین میزان ریزنشت را بطور معناداری از لحاظ آماری (05/0>p) و سپس گروه iBond و بعد از آن Scotch Bond MP و سپس Single Bond نشت کمتری را در زیر ترمیم آمالگام نشان دادند.
نتیجهگیری: در بین سه نسل مواد چسبنده به عاج iBond نقش مؤثرتری را در کاهش ریزنشت نشان داد.استفاده ازمواد چسبنده به عاج نقش مؤثری را درکاهش ریزنشت درترمیمهای آمالگام ایفا نکردند.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی از 60 دندان پرمولر سالم کشیده شده انسانی، با محدوده سنی 25-15 سال استفاده شد. نمونهها پس از تراش شیار اکلوزال به 2 گروه 30 تایی تقسیم شدند. یک گروه با فیشورسیلنت هلیوسیل (Vivadent, Germany) و گروه دیگر با کامپوزیت تتریکفلو (Vivadent, Germany) ترمیم شد. هر گروه به 2 زیر گروه شاهد و مورد تقسیم شد. در گروههای مورد از ژل 23/1% APF (Sultan, U.S.A) استفاده شد و در گروههای شاهد دندانها در سرم فیزیولوژیک نگهداری شدند. تمام سطوح دندانها به جز نواحی ترمیم و 1 میلیمتر اطراف آن توسط دو لایه لاک ناخن پوشانده شدند. پس از غوطهوری دندانها در محلول فوشین 5/0% و برش باکولینگوالی نمونهها، میزان نفوذ رنگ در زیر ترمیمها با استفاده از استریو میکروسکوپ بررسی شد و براساس عمق نفوذ امتیازدهی شدند و دادهها به وسیله آزمون One-way ANOVA وLevene Test آنالیز شد.
یافتهها: 15دندان در هر یک از گروههای چهارگانه قرار گرفتند. میانگین امتیاز نفوذ در گروه فیشورسیلنت + ژل (09/1±26/1)، کامپوزیت + ژل (05/1±4/1)، کامپوزیت + سرم فیزیولوژی (37/1±2/1)، فیشورسیلنت + سرم فیزیولوژی (35/1±4/1) بود. تفاوت معنیدار آماری در مقایسه بین گروهها (96/0P=، 099/0=(56/3)F) P به دست نیامد.
نتیجهگیری: با توجه به مطالعه فوق، ژل 23/1% APF اثر معنیداری بر روی ریزنشت ترمیمهای کامپوزیت تتریکفلو و فیشورسیلنت هلیوسیل ندارد و میتواند به صورت روتین در کلینیک مورد استفاده قرار گیرد.
روش بررسی: جهت انجام این مطالعه آزمایشگاهی، 38 دندان تک کاناله کشیده شده فک بالای انسان پس از آمادهسازی با روش Step-back توسط گوتاپرکا و سیلر پر شد. پس از خارج کردن 8 میلیمتر از گوتاپرکای قسمت کرونالی 20 عدد از کانالها توسط پیزو ریمر شماره 2 و 3، دندانها به 3 گروه آزمایشی شامل پست و کور ریختگی، پین از پیش ساخته شده و فاقد پست یا پین (بدون خارج کردن گوتاپرکا) تقسیم شدند. پس از انجام ترموسایکلینگ نمونهها به مدت یک هفته در جوهر هندی قرار گرفتند. نهایتاً پس از انجام عملیات شفافسازی میزان نفوذ رنگ از قسمت کرونال نمونهها توسط استریومیکروسکوپ اندازهگیری شد. دادهها توسط تستهای آماری One-way ANOVA و Tukey HSD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: براساس نتایج به دست آمده میانگین نفود رنگ در گروههای پست و کور ریختگی، پین از پیش ساخته شده و فاقد پست یا پین به ترتیب (39/0) 3/3، (47/0) 2/5 و (15/0) 2/7 میلیمتر بود. تجزیه و تحلیل آماری تفاوت معنیداری بین گروهها نشان نداد (05/0
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت ترمیم مناسب تاج به منظور جلوگیری از ریزنشت باید در انتخاب روش مناسب برای ترمیم تاج دقت کافی به عمل آورد. براساس نتایج این مطالعه تفاوت معنیدار آماری بین ریزنشت پستهای ریختگی در مقایسه با پینهای پیش ساخته وجود ندارد.
روش بررسی: الف- بررسی الگوی اچ اسید تجربی توسط تصاویر میکروسکوپ الکترونی (SEM): 6 عدد دیسک ساخته شده از پرسلن فلدسپاتیک به 3 گروه تقسیم شدند. هر گروه توسط یک اسید (یک عدد تجربی و دو عدد تجاری اولترادنت و کیمیا) به مدت یک دقیقه اچ شدند. تصاویر SEM آنها با 3 بزرگنمایی ثبت شدند. ب- آزمون استحکام باند ریزبرشی: 18 دیسک پرسلنی برای هر گروه اسیدی تعیین شد. سطح نمونهها توسط اسید مرتبط با واسطه یک باند مینایی (مارجین باند) به کامپوزیت باند شدند. نمونهها تحت تست Micro Shear قرارگرفتند. ج- تست ریزنشت: 54 دیسک به سه گروه 18 تایی تقسیم شدند و سطح هر نمونه توسط اسید مربوطه اچ و سپس به کامپوزیت باند شدند و در نهایت زیر Stereomicroscope بررسی گردیدند. سپس دادهها توسط ANOVA یک طرفه آنالیز شدند.
یافتهها: مقایسه تصاویر SEM نمونههای مختلف در بزرگنماییهای مختلف تفاوتی را نشان نداد. مقادیر استحکام باند به دست آمده برای سه گروه اسیدی به این شرح بود: تجربی: MPa 92/4 ± 53/28، کیمیا: MPa 61/6 ± 21/28 و اولترادنت: MPa 61/7 ± 14/26 که با توجه به سطح معنیداری 05/0>P دارای اختلاف معنیدار نبودند. از نظر مقادیر ریزنشت نیز تفاوت معنیداری در گروهها دیده نشد (05/0
نتیجهگیری: کیفیت ژل HF تجربی در ایجاد الگوی اچ و استحکام باند و ریزنشت حد فاصل کامپوزیت- پرسلن مشابه دو گونه تجاری بوده و تفاوت معنیداری ندارد.
زمینه و هدف: استرس ناشی از پلیمریزه شدن کامپوزیت تمایل به ایجاد فضاهایی در سطح بین دندان و ترمیم دارد. این امکان وجود دارد که Surface sealantها مشکلات مربوط به ریزنشت در نواحی مارجینال را کاهش و یا از ایجاد آنها جلوگیری کنند. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر دو نوع Surface sealant (Fortify and Optiguard) بر ریزنشت ترمیم های کلاس V کامپوزیتی بود.
روش بررسی: 23 دندان مولر سالم جمعآوری و در سطوح باکال و لینگوال دندانها 45 حفره کلاس V ایجاد شد، به گونهایی که مارجین های اکلوزال در مینا و مارجینهای سرویکال در سمان قرار گرفتند. نمونهها به طور تصادفی به سه گروه 15تایی تقسیم و با رزین کامپوزیت ترمیم شدند. بعد از مراحل Finishing and Polishing، ترمیمها به جز گروه کنترل با یک Surface sealant سیل شدند. پس از تحمل شوک حرارتی، نمونهها به مدت 4 ساعت در محلول نیترات نقره 50% قرار گرفتند. سپس نمونهها به صورت طولی و در جهت باکولینگوال برش داده و توسط استریومیکروسکوپ چشمی به صورت Blind آنالیز شدند. ریزنشت لبهای در لبههای اکلوزال و سرویکال مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور مقایسه ریزنشت در سه گروه از آزمون کروسکال والیس و برای مقایسه دو به دو از آزمون من ویتنی استفاده شد.
یافتهها: در تمام گروهها، در لبه اکلوزال و سرویکال درجاتی از ریزنشت مشاهده شد. در لبه سرویکال به طور معنیداری ریزنشت بیشتر از لبه اکلوزال بود (005/0P=). همچنین در لبه اکلوزال، گروههای مورد مطالعه اختلاف معنیداری با هم نداشتند (66/0=P). فقط در لبه سرویکال، Fortify به طور معنیداری کمترین میزان ریزنشت را نشان داد (003/0=P).
نتیجهگیری: سیلانتهای ارزیابی شده تاثیرات مختلفی نشان دادند و Fortifyبه طور معنیداری ریزنشت لبهای را کاهش داد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 120 شیار در 120 دندان پرمولر غیر پوسیده آمادهسازی گردید، دندانها به چهار گروه 30 تایی تقسیم شدند: گروه 1: کیورینگ جداگانه باندینگ، کامپوزیت و سیلانت؛ گروه 2: کیورینگ همزمان همه مواد به مدت 60 ثانیه؛ گروه 3: کیورینگ همزمان همه مواد به مدت 40 ثانیه و گروه 4: کیورینگ همزمان همه مواد به مدت 20ثانیه. تمامی نمونهها ترموسایکل شدند و در محلول بازی فوشین غوطهور گردیدند. دندانها به طور عرضی برش خوردند و نفوذ رنگ با استفاده از استریومیکروسکوپ ارزیابی شـد. دادهها تحت آنالیز One-Way ANOVA و Scheffe قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین میزان نفوذ رنگ در گروه 1، 2، 3 و 4 به ترتیب6/0±53/1، 6/0±06/2، 7/0±5/2 و 6/0±53/3 بود. تفاوت آماری معنیداری بین گروه 1 و دیگر گروهها وجود داشت (0001/0P=).
نتیجهگیری: به علت مشکلات ناشی از ریزنشت در ترمیمهای رزین ادهزیو پیشگرانه نباید از پروتکل کیورینگ همزمان استفاده کرد و در صورت استفاده از روش کیورینگ همزمان، زمان 60 ثانیه جهت اطمینان از کفایت پلیمریزاسیون پیشنهاد میشود.
زمینه و هدف: با وجود مزایای ترمیمهای کامپوزیتی، استفاده از آنها با مشکلات کلینیکی همراه است. مشخصترین علت مشکلات ذکر شده، ریزنشت است. هدف از این تحقیق مقایسه اثر Rebonding بر ریزنشت ترمیمهای کلاس V کامپوزیت با استفاده از دو رزین با ویسکوزیته پایین بود.
روش بررسی: روش تحقیق به صورت تجربی و تکنیک آن مشاهده بود. 60 ترمیم کلاس V کامپوزیت در سمت باکال و لینگوال پرهمولرهای کشیده شده انسان به گونهای قرار گرفتند که لبه اکلوزال در مینا و لبه جینجیوال در عاج و سمان باشد. نمونهها به 3 گروه تقسیم شدند: I ) ترمیمهایی که عمل Rebonding بر آنها انجام نشد. II ) لبههای ترمیم توسط ماده اتصال یابنده به مینا (Margin Bond) Rebond شدند و III ) لبههای ترمیم به وسیله یک رزین Unfilled و اختصاصی شده به این منظور Rebond شدند. بعد از عمل ترموسایکلینگ و استفاده از نفوذ رنگ با مغروق کردن در فوشین 5/0% دندانها برش داده شدند و ریزنشت توسط استریومیکروسکوپ بررسی شد. آنالیز نتایج با تستهای آماری Kruskal-Wallis ، Wilcoxon و Mann-Whitney با سطح معنیداری 05/0 > P انجام گرفت.
یافتهها: در لبههای مینایی اختلاف در میزان ریزنشت معنیدار نبود (148/0 P= ) ولی اختلاف در لبههای لثهای چشمگیر بود (001/0 > P ). ریزنشت در قسمت لثهای گروه III به صورت قابل ملاحظهای کمتر از گروه II و در گروه I بیشترین مقدار بود.
نتیجهگیری: Rebonding توسط رزین با ویسکوزیته پایین ریزنشت را در لبه جینجیوال ترمیم کلاس V کامپوزیت کاهش میدهد ولی بر لبه اکلوزال تاثیر قابل ملاحظهای ندارد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb