17 نتیجه برای سد
سکینه آرامی، مریم قوام، مریم عباس زاده،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
بیان مسأله: از آنجا که نقش الیاف کلاژن در ادهیژن کاملاً ثابت شده نیست، ممکن است حذف شبکه کلاژن اکسپوز شده پس از اچینگ توسط یک عامل دپروتئینیزه کننده مانند هیپوکلریت سدیم سبب سهولت دسترسی ادهزیو رزین به یک سوبسترای نفوذپذیرتر و حساسیت کمتر به محتوای آب گردد که باندینگ با دوامتری را نیز به دنبال خواهد داشت.علاوه بر این چون از هیپوکلریت سدیم در کلینیک به عنوان تمیزکننده حفره، بند آورنده خون یا شستشودهنده کانال استفاده میشود، ممکن است تأثیرات آن بر سطح، قبل از اچینگ در کیفیت باند مؤثر باشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 2 دقیقه کاربرد هیپوکلریت سدیم25/5% بر میزان ریزنشت عاجی ترمیم های کامپوزیت با دو دنتین باندینگ متفاوت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی, مداخلهای, 72 دندان انسیزور دائمی مندیبل گاو تهیه شد.حفرههای کلاس 5 در روی عاج ایجاد شد. سپس دندانها به طور تصادفی و مساوی به شش گروه (A1 , A2, B1, B2, C1 و C2) با مشخصات زیر تقسیم شدند:
گروه A1: اچینگ معمولی با استفاده از باندینگ عاجی Scotchbond Multipurpose Plus (SBMPp)
گروه A2: اچینگ معمولی با استفاده از باندینگ عاجی One Step
گروه B1: NaOCl + اچینگ معمولی + SBMPp
گروه B2: NaOCl + اچینگ معمولی + One Step
گروه C1: اچینگ معمولی + NaOCl + SBMPp
گروه C2 : اچینگ معمولی + NaOCl + One Step
پس از اتمام مراحل باندینگ طبق دستور کارخانه از کامپوزیت Z100 برای ترمیم استفاده شد؛ سپس نمونهها در 500 سیکل در آب 55 و 5 درجه سانتیگراد ترموسایکل شدند. پس از غوطهوری نمونهها در محلول فوشین قلیایی 2/0%, دندانها از قسمت مرکزی حفره در جهت باکولینگوالی، برش داده شدند و درصد نفوذ رنگ در حفره توسط لنز مدرج استریومیکروسکوپ اندازهگیری شد. میانگین ریزنشت نمونهها با استفاده از آنالیز واریانس Two way تحلیل گردید.
یافتهها: مقدار ریزنشت گروه B به طور معنیداری کمتر از گروههای A و C بود (001/0P<)؛ بین گروههای A و C اختلاف معنیداری وجود نداشت (73/0P=)؛ همچنین بین زیر گروههای A, B و C (داخل هر گروه آزمایشی) اختلاف معنیداری وجود نداشت (852/0P=)؛ بین نوع باندینگ عاجی و روش مداخله سطحی اثرات تداخلی وجود نداشت (946/0P=).
نتیجهگیری: یافتههای این مطالعه نشان داد که کاربرد هیپوکلریت سدیم پس از اچینگ عاج برای حذف لایه هیبرید بر مقدار ریزنشت آن نسبت به روش معمولی باندینگ تأثیری ندارد؛ اما استفاده از این ماده, قبل از شروع اچکردن, باعث بهبود سیل ترمیم میشود. درضمن بین دو ماده باندینگ عاجی مورد آزمایش که از لحاظ نسل و نوع حلال متفاوت بودند، اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت.
محمد حسین توده زعیم، حسین روانمهر،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
بیان مساله: اهمیت بافت آدنوئید در ارتودنسی در سال 1954 مشخص شد. از آن زمان به بعد متخصصان ارتودنسی سعی کردند تا ارتباط بین بزرگی بافت آدنوئید و اکلوژن در حال تکامل و مورفولوژی صورتی را مورد بررسی قرار دهند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر تنفس دهانی به دلیل بزرگی بافت آدنوئید بر روی معیارهای سفالومتریک دنتوفاسیال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 92 نفر درگروه سنی 15-6 سال در دو گروه مورد و شاهد (در هر گروه 46 نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. افراد گروه مورد (شامل 32 دختر و 14 پسر با میانگین سنی 26/11 سال) مبتلا به تنفس دهانی بودند و علت اصلی آن توسط متخصص ارتودنسی و گوش و حلق و بینی، بزرگی بافت ادنوئید تشخیص داده شده بود. افراد گروه شاهد (شامل 35 دختر و 11 پسر با میانگین سنی 33/11 سال) تنفس طبیعی از طریق بینی داشتند. رادیوگرافیهای سفالومتری لترال دو گروه که در حالت اکلوژن سنتریک تهیه شده بودند، انتخاب گردید و بعد از انجام tracing و اندازهگیری دوازده متغیر دندانی صورتی، میانگین و انحراف معیار محاسبه گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون t مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: از دوازده متغیر اندازه گیری شده، میانگین شش متغیر اختلاف معنیداری را بین دو گروه نشان داد که با توجه به سطح معنیداری به ترتیب عبارت از: زوایای SN-Me.Go، Axis-Y، o(Gonial) G، 1 to FH، SNB و PL-SN بودند. درگروه مورد نسبت به گروه شاهد، میانگین سه متغیر اول و SN-PL افزایش معنیدار و میانگین متغیرهای1 to FH وSNB کاهش معنیدار داشتند. میانگین سایر متغیرهای اندازهگیری شده، یعنی زوایای S، IMPA،SNA،ANB، Ar و ارتفاع تحتانی صورت (LH) اختلاف معنیداری را بین دو گروه نشان ندادند.
نتیجهگیری: انسداد فضای نازوفارنکس به دلیل بزرگی بافت آدنوئید بر روی مورفولوژی دنتوفاسیال تأثیر میگذارد و باعث الگوی رشدی عمودی صورت و رتروژن سانترالهای بالا میشود.
سید محسن هاشمی نیا، بهارک بحرینی،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1384 )
چکیده
زمینه وهدف: حذف یا کاهش میکروارگانیسمها از کانال ریشه هم در مرحله آماده سازی کمومکانیکال و هم در مرحله پرنمودن کانال از اهداف مهم درمان ریشه میباشد. مخروطهای گوتاپرکا که امروزه به طور گسترده جهت پرکردن کانال ریشه دندان به کار میروند نیز از این قائده مستثنی نمیباشند؛ ولی از طرفی این مخروطها مقاومت کافی در برابر روشهای معمول استریلیزاسیون (حرارت خشک یا مرطوب) را ندارند؛ بنابراین برای حفظ اصول ضد عفونی طی مراحل درمان، دستیابی به روشی جهت آلودگیزدایی سریع مخروطهای گوتاپرکا ضروری است. در بین روشهای مختلف، استفاده از محلولهای شیمیایی بهترین روش میباشد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر سه محلول ضدعفونیکننده مختلف در آلودگیزدایی مخروطهای گوتاپرکا در مدت زمان 1 دقیقه انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی ابتدا 360 مخروط گوتاپرکا در سه گروه در مجاورت سه نوع باکتری استافیلوکوک آرئوس، اشریشیاکلی و اسپورباسیلوس سابتیلیس به مدت 30 دقیقه قرار گرفتند؛ سپس به مدت 1 دقیقه با محلولهای ضدعفونیکننده هیپوکلریت سدیم 25/5%، میکروتن 10% و دکونکس 53 پلاس 4% مجاور گشتند. پس از آن با رعایت شرایط آسپتیک مخروطهای گوتاپرکا به لولههای آزمایش حاوی سالین استریل منتقل شدند؛ سپس این محلول 10 مرتبه رقیق گشته و در محیط BHI آگار کشت داده شد. پس از 24 ساعت شمارش تعداد کلونی در واحد میلیلیتر (Cfu/ml) صورت گرفت. پنج مخروط گوتاپرکا به عنوان کنترل منفی در نظر گرفته شد تا استریل بودن مخروطهای گوتاپرکا درون جعبههای بستهبندی مورد بررسی قرار گیرند؛ همچنین تعدادی گوتاپرکا نیز به عنوان گروه کنترل مثبت در نظر گرفته شد.
یافتهها: در بررسی نمونههای کشت داده شده در گروههای مختلف آزمایشی و گروه کنترل منفی، هیچ کلونی مشاهده نگردید.
نتیجه گیری: نتایج به دست آمده درباره اثر ضدعفونی کنندگی هیپوکلریت سدیم، میکروتن و دکونکس 53 پلاس، حاکی از آن است که این سه ماده اثرات باکتریسیدال و اسپوروسیدال از خود نشان میدهند و به منظور ضد عفونی سطحی مخروطهای گوتاپرکا در مدت زمان یک دقیقه کارآمد میباشند؛ بنابراین به دلیل بوی نامطبوع و اثرات تحریکی هیپوکلریت سدیم برای پوست و چشم، از دو محلول میکروتن و دکونکس نیز میتوان به منظور ضد عفونی سریع مخروطهای گوتاپرکا استفاده نمود.
سکینه آرامی، معصومه توسطی خیری، روزبه بشر، محمدعلی نادعلی،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
ازمینه و هدف:کنترل عفونت مبحث مهمی در دندانپزشکی است. چنانچه روشهای کنترل عفونت مؤثر در رابطه با تجهیزات یا سطوح کار انجام نگیرد، عوامل بیماریزا میتوانند به بیماران بعدی منتقل شوند. با توجه به اینکه بعضی از وسایل یا سطوح کار آلوده، استریل نمیگردند، باید توسط مواد ضدعفونی کننده مناسب ضدعفونی شوند. در مطالعه حاضر میزان تأثیر ضد ویروسی سه ماده ضدعفونی کننده، هیپوکلریت سدیم با رقت 1 به 100 از محلول 5% هیپوکلریت سدیم (سفید کننده خانگی)، هیپوکلریت با رقت 1 به 10 از محلول 5% هیپوکلریت سدیم و دکونکس AF50 بر روی ویروس HBV، بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای قبل و بعد (before after)، سرم 26 نفر از افراد مبتلا به هپاتیت B به وسیله روش PCR جهت حضور ویروس HBV بررسی شد. 9 مورد HBV PCR مثبت شد؛ سپس 36 پلیت از سرمهای آلوده تهیه شد. 9 پلیت به عنوان کنترل بدون آلودگی باقی ماند و 27 پلیت به سه گروه 9 تایی تقسیم گردید و هر گروه با یکی از محلولهای 5/0% و 05/0% هیپوکلریت سدیم و محلول دکونکس AF 50 ضدعفونی گردید؛ سپس سوابهای آغشته به BSAS (Bovine Serum Albumin Sodium Chloride) روی پلیتها کشیده شد و از طریق محیط ترانسفر به آزمایشگاه ویرولوژی انستیتو پاستور انتفال داده شد. در این واحد پس از استخراج DNA ویروس HBV، با کیت تجارتی HBV و با استفاده از روش PCR (Polymerase Chain Reaction) باندهای مورد نظر قابل مشاهده و بررسی گردید. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از آزمون آماری Cochrane انجام گرفت و 05/0 p به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: نتایج این مطالعه، نشان داد که در بین گروههای مورد بررسی، هیچ یک از نمونههای ضدعفونی شده با هیپوکلریت سدیم 5/0% آلودگی نداشت؛ در حالی که در مورد نمونههای ضدعفونی شده با هیپوکلریت سدیم 05/0%، میزان آلودگی 1/11% و در نمونههای ضدعفونی شده با دکونکس AF50، میزان آلودگی4/44% بود. اختلاف آماری معنیداری بین نمونههای هیپوکلریت 5/0% و دو گروه دیگر مشاهده شد.
نتیجهگیری: هیپوکلریت سدیم 5/0% قادر به حذف HBV میباشد.
سکینه آرامی، معصومه توسطی خیری، معصومه حسنی طباطبایی، اسماعیل یاسینی، ایوب پهلوان، مریم قوام، منصوره میرزایی، حمید کرمانشاه، شوری فروتن، سارا اهرابی، منصوره طباطباییان، لیلا ماهرخ،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: توانمندی روشها و مواد موجود برای ضدعفونی سطوح کار از اهمیت زیادی برخوردار است. در مطالعهای که در سال 1382 برای بررسی میزان آلودگی بخش ترمیمی به عفونت HBV انجام شد، بعد از مشاهده آلودگی قسمتهای نیمه بحرانی بخش به ویروس هپاتیت B استفاده روزانه از محلول ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم 5% با رقت 2:100 و استفاده از روکشهای یک بار مصرف توصیه گردید. هدف از این مطالعه ارزیابی وضعیت بخش از لحاظ آلودگی به HBV در شرایط فعلی (استفاده روزانه از محلول ضدعفونی کننده هیپوکلریت سدیم 5% با رقت 2:100 و استفاده از روکشهای یک بار مصرف) بود.روش بررسی: این تحقیق در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول که از نوع مقطعی بود آلودگی بهHBV در 17 قسمت از سطوح و وسایل بررسی شد. این 17 قسمت عبارت بودند از: تیوبهای کامپوزیت، نمونه رنگ، بطریهای سمان، شیر دستشویی مخصوص هپاتیت، دستگیره کشوی نگهداری مواد، کلید و پریزهای برق، گوشی تلفن، دستگیره درب ورودی، دستگیره درب اتاق پرسنل، دستگیره فور، دستگیره آمالگاماتور، محل قرارگیری کپسول در آمالگاماتور و جا صابونی. در مرحله دوم که از نوع مداخلهای بود، آلودگی بهHBV در 10 ناحیه از یونیتها, همچنین سه ناحیه از دو دستگاه light cure (نوک،دسته و کلید) قبل وبعد از ضدعفونی بررسی شد. نمونه برداری به وسیله سواب پنبهای استریل و محلول ترانسپورت BSAS (Bovine Serum Albumin in Sodium Chloride) انجام شد. بررسی نمونهها از نظر آلودگی به HBV در انستیتو پاستور ایران و به روش واکنش زنجیره پلیمراز (PCR) صورت گرفت.
یافتهها: نتایج بدست آمده ازبخش اول مطالعه، نشان دهنده عدم آلودگی 17 قسمت نمونه برداری شده از سطوح و وسایل بود. در بخش دوم مطالعه از 96 جایگاه نمونه برداری شده از قسمتهای مختلف یونیت ودستگاههای light cure، قبل و بعد از ضدعفونی، تنها یک جایگاه قبل از ضدعفونی آلوده به HBV بود که آلودگی پس از ضدعفونی رفع گردید.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، ضدعفونی با رقت 2:100 از محلول هیپوکلریت سدیم 5% و استفاده از روکشهای یکبار مصرف در رفع آلودگی HBV موثر بوده است.
لیلا پیشهور، سید مجید موسوی نسب، مریم جعفری، کاوه امیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: هیپوکلریت سدیم قادر به برداشت فاز آلی عاج دمینرالیزه بوده و باعث ایجاد اتصال مستقیم رزین با کریستالهای هیدروکسی آپاتیت موجود در عاج میشود و در نتیجه پدیده تخریب هیدرولیتیک این الیاف که ممکن است دوام باند را تحت تاثیر قرار دهد وجود نخواهد داشت. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر استفاده از محلول هیپوکلریت سدیم 10% بر استحکام باند برشی عاج در دو سیستم باندینگ سلف اچ و توتال اچ است.
روش بررسی: 60 دندان پره مولر انسانی کشیده شده مورد استفاده قرار گرفت. سطوح باکال دندانها تا موقع اکسپوز شدن عاج توسط فرز الماسی تراشیده شدند. سپس دندانها بطور تصادفی در 4 گروه تقسیم شد و مراحل آمادهسازی سطحی عاج بصورت زیر انجام شد؛ گروه1: (3M) Single Bond مطابق دستور کارخانه سازنده استفاده شد. گروه2: پس از آمادهسازی عاج محلول 10%NaOCl به مدت 1 دقیقه استفاده شد، پس از شستشو و خشک کردن از سیستم باندینگ (Single Bond (3M ESPE استفاده گردید. گروه3: (Kuraray) Clearfil SE Bond مطابق دستور کارخانه سازنده استفاده شد. گروه4: پس از کاربرد پرایمر مطابق دستور کارخانه سازنده نمونهها جهت برداشت مونومر اضافی در استون 50% غوطهور شدند. نمونهها پس از شستشو خشک گردیدند و بعد از محلول10% NaOCl بر روی سطح عاج استفاده شد و بعد از شستشو و خشک کردن ادهزیو سیستم Clearfil SE Bond بکار رفت. بعد از آمادهسازی سطوح عاجی استوانههای کامپوزیتی با ابعاد mm2×4 بر روی سطوح عاجی باند گردید. نمونهها در معرض 500 سیکل حرارتی 5-55 درجه قرار داده شد. سپس تست استحکام باند برشی توسط دستگاه اینسترون با سرعت mm/min 1 انجام شد. دادههای بدست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و دو طرفه و آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافتهها: میانگین استحکام باند برشی به عاج در گروه Single Bond برابر با MPa2/4 ±8/16 و در گروه Single Bond همراه با NaOCl برابر با MPa 34/4±52/10 بود. در گروه Clearfil SE Bond میانگین استحکام باند MPa 07/4±7/23 و در گروه Clearfil SE Bond همراه با NaOCl برابر ب اMpa 65/3±3/23 بود. آنالیزهای آماری نشان داد که استفاده از 10% NaOCl در Single Bond باعث کاهش استحکام باند شد (001/0>P) ولی در Clearfil SE Bond تغییری در استحکام باند ایجاد نکرد(99/0>P).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه استفاده از هیپوکلریت سدیم 10% در سیستم چسباننده توتال اچ (Single Bond) باعث کاهش استحکام باند برشی شد و در سیستم چسباننده سلف اچ (Clearfil SE Bond) تاثیری بر روی استحکام باند برشی نداشت.
مسعود ساعتچی، فرزانه مساوات، فرنوش رزم آرا، بهرام سلیمانی،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: دردهای پس از درمان ریشه از جمله مشکلاتی است که هنوز بیماران از آن رنج میبرند. داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی، متداولترین گروه دارویی برای کنترل این دردها میباشند. هدف از این پژوهش، بررسی مقایسهای تأثیر دو داروی ایبوپروفن و دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش در کاهش دردهای پس از درمان ریشه بود.
روش بررسی: در این مطالعه تصادفی کلینیکی، تعداد 90 بیمار که دارای دندان مولر فک پایین دچار پالپیت و نیازمند به درمان ریشه بودند، انتخاب شدند. بیماران به سه گروه (ایبوپروفن، دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش و پلاسبو) تقسیم شدند. هر بیمار پس از تکمیل فرم رضایتنامه، یکی از سه دارو را به صورت خوراکی دریافت کرد. پس از انجام بلاک عصبی اینفراآلوئولر و تهیه حفره دسترسی، پاکسازی کانالها به روش Passive stepback انجام گردید. کانالها خشک شده و پانسمان موقت انجام شد. سپس فرم سنجش درد (Visual Analog Scale) به بیمار توضیح و تحویل داده شد. اطلاعات بدست آمده براساس آزمونهای آماری Kruskal-Wallis, Repeated Measurement ANOVA و آزمون Mann-whitney U بررسی گردید.
یافتهها: میانگین شدت درد در گروه دیکلوفناک پیوسته رهش برابر 95/0 87/0و در گروه ایبوپروفن برابر 10/1 17/1 و در گروه پلاسبو برابر 70/1 14/2 بود. این اختلاف در هر سه گروه از نظر آماری معنیدار بود (001/0>P). 2 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه ایبوپروفن کمتر از گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بود (01/0=P). ولی در زمان های 10، 18 و 36 ساعت پس از درمان، شدت درد در گروه دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش کمتر از گروه ایبوپروفن بود (001/0>P).
نتیجهگیری: استفاده از دیکلوفناک سدیم پیوسته رهش بصورت تک دوز قبل از درمان ریشه در مقایسه ایبوپروفن میتواند در مدت زمان طولانیتری دردهای پس از درمان ریشه را کاهش دهد.
رزا حقگو، فرید عباسی،
دوره 23، شماره 1 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: فرموکرزول یکی از معمولترین داروها در پالپوتومی دندانهای شیری است. با توجه به عوارض سیستمیک و موضعی این دارو جایگزینی آن با مواد دیگر ضروری به نظر میرسد. هدف از این مطالعه ارزیابی تغییرات پالپ دندانهای شیری پس از پالپوتومی با فرموکرزول و هیپوکلریت سدیم بود.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی تصادفی انجام گرفت، 22 دندان نیش که میبایست در طی درمان ارتودنسی خارج میشدند انتخاب گردیدند. دندانها به طور تصادفی به 2 گروه برای پالپوتومی با فرموکرزول و هیپوکلریت سدیم تقسیم شدند (11n=). دندانها بعد از دو ماه خارج شدند و پاسخ پالپی بر اساس میزان التهاب و وسعت درگیری پالپ ارزیابی شد. تشکیل پل عاج نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. نهایتاً دادهها با آزمونMann-Withney آنالیز گردید.
یافتهها: در گروه فرموکرزول التهاب خفیف در 4 دندان و التهاب متوسط در 3 مورد و التهاب شدید در 4 دندان دیده شد. در گروه هیپو کلریت سدیم التهاب خفیف در 6 مورد و التهاب متوسط در 4 مورد و التهاب شدید در 1 مورد دیده شد. آزمون من ویتنی نشان داد که این اختلاف معنیدار نبود (05/0P>). در گروه فرموکرزول نکروز در 5 دندان مشاهده شد و آبسه و تحلیل در هیچ موردی دیده نشد. در گروه هیپو کلریت سدیم در 3 دندان تحلیل داخلی دیده شد. آبسه و نکروز در هیچ موردی دیده نشد. آزمون من ویتنی نشان داد که اختلاف دو گروه در مورد نکروز از نظر آماری معنیدار بود )02/0(P=. در این گروه در 3 مورد پل عاجی تشکیل شد. در گروه فرموکرزول تشکیل پل عاجی دیده نشد. آزمون من ویتنی اختلاف معنیداری را نشان نداد (05/0P>).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه میتوان در پالپوتومی دندانهای شیری از هیپوکلریت سدیم استفاده کرد.
لیلا صدیقپور، هوشنگ دادگر، مژگان ناصح، زهرا سلیمانی، سمیه الهیاری،
دوره 25، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده
زمینه و هدف: حدود 5% از سرطانها به حفره دهان مربوط میباشند. جهت درمان، برداشت قسمتی از کام (جراحی ماگزیلکتومی) ممکن است انجام شود.
ماگزیلکتومی معمولاً منجر به ایجاد ناتوانیهای فانکشنال چشمگیر شامل مشکلات مضغ، بلع و اختلال در تکلم همراه با ایجاد اثر منفی بر روان و زندگی اجتماعی بیماران میشود. پروتز Obturator یک درمان پروتزی جهت جداسازی حفره بینی و دهان و بازیابی فانکشنهای ذکر شده میباشد. ارزیابی گفتار جهت بررسی فانکشن گفتار بازیابی شده توسط درمان، انجام میشود. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی گفتار بیمارانی بود که ماگزیلکتومی شده و توسط پروتز Obturator در بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران درمان شدهاند. این ارزیابی با استفاده از نرمافزار کامپیوتری به صورت تست جملات قابل فهم (Sentence intelligibility test) صورت گرفت.
روش بررسی: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 10 بیمار (66-23 سال) ارجاع داده شده به بخش پروتز دانشکده دندانپزشکی جهت دریافت پروتز Obturator انجام شد. بعد از ارزیابی اولیه پروتز، تستهای گفتاری در یک اتاق اکوستیک و بدون صدا زیر نظر یک متخصص گفتار انجام شد و توسط وی آنالیز شد. همچنین قابلیت فهم گفتار (SI) توسط شنوندگان غیرمتخصص با و بدون استفاده بیمار از پروتز ارزیابی شد. آنالیز آماری توسط تستهای
Weighted kappa و Wilcoxon-sign Rank Test انجام شد.
یافتهها: قابلیت فهم گفتار (SI) در بیماران با و بدون استفاده از پروتز اختلاف معنیدار داشت (001/0>P). در دو بیمار از ده بیمار هنگام استفاده از پروتز نیز خطاهای گفتاری مشاهده شد.
نتیجهگیری: با وجود محدودیتهای مطالعه حاضر، پروتز Obturator اثر به سزایی در پیشرفت گفتار، در بیماران مورد مطالعه داشت. بهبود کیفیت زندگی بیماران قابل پیشبینی خواهد بود.
بهزاد سالاری، سیما شهابی، حسین باقری، مهسا یوسفی،
دوره 26، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: در این مطالعه اثر کلرهگزیدین 2%، سدیم هیپوکلریت 5/2% و هیدروژن پراکساید 3% به عنوان سه ماده ضدمیکروبی مؤثر که در دندانپزشکی استفاده میشوند، روی میزان میکرو لیکیج باندینگهای نسل هفتم به عنوان آخرین نسل باندینگها بررسی شد.
روش بررسی: 45 دندان خلفی کشیده شده و بدون پوسیدگی جمعآوری و ضدعفونی شدند، سپس روی سطوح باکال و لینگوال آنها حفره کلاسیک کلاس V تراشیده شد (90 حفره)، سپس به صورت اتفاقی به چهار گروه تقسیم شدند، سه گروه ده دندانی (20 حفرهای) برای مواد مورد آزمایش و یک گروه 5 دندانی (10 حفرهای) به عنوان گروه کنترل. دندانهای هر گروه تحت تاثیر مواد ضدعفونیکننده قرار گرفتند و سپس با باندینگ نسل هفتم (Optibond all in one, kerr) تحت دستور کارخانه سازنده باند شده و درنهایت روی آنها کامپوزیت فرم داده شده و پالیش شدند. در گروه کنترل قبل از باند کردن باندینگ هیچگونه ماده ضدعفونیکنندهای استفاده نشد. پس از تحمل 1000 سیکل حرارتی (5 درجه و 55 درجه به مدت 30 ثانیه) دندانها در محلول متیلن بلو 5% قرار گرفته و بعد از سکشن در جهت مزیودیستالی، هر حفره از لحاظ میزان نفوذ دای درون آن زیر استریومیکروسکوپ (Olympus, Japan) اندازهگیری شد و آنالیز دادهها توسط تست Kruskal-Wallis صورت گرفت.
یافتهها: تست (05/0 a = ) Kruskal-Wallis نشان داد استفاده از مواد مورد استفاده در آزمایش (کلرهگزیدین 2%، هیدروژن پراکساید 3% و هیپوکلریت سدیم 5/2%) به طور معنیداری روی میانگین آماری تأثیری نداشته است. این نتایج چه در سطح اکلوزال حفرهها (12/0 P= ) و چه در سطح جنجیوال حفرهها (3/0) صدق میکرد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه استفاده از کلرهگزیدین 2%، سدیم هیپو کلریت 5/2% و هیدروژن پراکساید 3% در حفره تراش در هنگام استفاده از باندینگ نسل هفتم (Optibond all in one, Kerr) تأثیر مخربی بر باند ادهزیو ندارد .
احمد جعفری، مسعود کیانی، مهین نیکخواه، روناک بختیاری، یحیی برادران نخجوانی، علیرضا حیدری،
دوره 27، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به پیچیدگیهای سیستم کانال ریشه، دبریدمان تنها از طریق اینسترومنتیشن مکانیکی میسر نخواهد شد. لذا شستشو دهندههای کانال با خاصیت ضد میکروبی که بتوانند باعث حذف هر چه بیشتر میکروارگانیسمها طی درمان ریشه شوند اهمیت مییابند. هدف از این مطالعه بررسی و مقایسه اثر ضد میکروبی اسانس آویشن %2، هیپوکلریت سدیم %5/2 و نرمال سالین به عنوان محلول شستشو در دندانهای مولر شیری بود.
روش بررسی: مطالعه بر روی 34 دندان مولر شیری در 3 گروه 10 تایی انجام شد. تمامی کانالهای نمونهها تا فایل شماره 35 به روش دستی آمادهسازی شد. سپس نمونهها استریل شده و در ادامه توسط سوسپانسیون انتروکوکوس فکالیس (Enterococcus Faecalis ATTC 29212) آلوده شدند. پس از 48 ساعت انکوباسیون، نمونهها در گروههای مربوطه تحت شستشو با محلولهای آزمایشی قرار گرفتند. سپس توسط کن کاغذی از دندانها نمونه گرفته شده و پس از انکوباسیون تعداد واحدهای سازنده کلونی مورد شمارش قرار گرفت. برای آنالیز دادهها از آزمونهای اسمیرنوف- کلموگروف، کروسکال- والیس و همچنین برای مقایسه دوبهدوی گروهها از آزمون من- ویتنی استفاده شد.
یافتهها: هیپوکلریت سدیم بالاترین خاصیت ضدمیکروبی را نشان داد و اختلاف آن با نرمال سالین معنیدار بود (001/0 P< ). از طرفی اختلاف آن با آویشن 2% معنیدار نبوده است (3/0= P ). همچنین اختلاف خاصیت ضدمیکروبی اسانس آویشن 2% با نرمال سالین از لحاظ آماری معنیدار بود (001/0 P< ).
نتیجهگیری : اسانس آویشن 2% از لحاظ خاصیت ضدمیکروبی اثرات مطلوبی داشته و بالقوه میتواند به عنوان یک ماده شستشودهنده کانال در حد هیپوکلریت سدیم استفاده گردد.
فرنازالسادات سجادی، منیره نیلی،
دوره 28، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: سد کامی- خلفی ( Posterior palatal seal) یکی از مهمترین نواحی برای تأمین سیل پروتز کامل فک بالا است . هدف این مطالعه ارزیابی دقت ابعادی دو روش ریلاین مستقیم و غیرمستقیم بر روی ناحیه P.P.S بود .
روش بررسی: یک مدل بدون دندان فک بالا انتخاب شد. یک لایه موم به ضخامت 5/1 میلیمتر جهت ایجاد فضا برای ماده ریلاین روی مدل اصلی خوابانده شد و با ماده قالبگیری سیلیکونی از آن قالبگیری انجام گرفت و 20 عدد کست گچی ریخته شد. با قرار دادن موم، روی کستهای گچی و طی فرآیند مفلگذاری 20 عدد بیس دنچر آماده گردید. روش ریلاین مستقیم (به صورت Chair side با ماده GC reline ) و غیرمستقیم (با ماده قالب گیری Acrosoft TC و پخت با آکریل Acropars ) در این مطالعه ارزیابی شدند. بیسهای ریلاین شده روی مدل اصلی قرار داده شدند و فاصله بین آنها در ناحیه در 5 نقطه (دو نقطه در قله ریج، دو نقطه در عمیقترین بخش کام، یک نقطه در وسط کام) با استفاده از استریومیکروسکوپ اندازهگیری و هر اندازهگیری 5 بار تکرار گردید و میانگین تغییرات ابعادی محاسبه شد. جهت مقایسه گروهها از آزمون Multivariate analysis استفاده گردید.
یافتهها: درز ناحیه P.P.S رنجی از 86/740 میکرومتر تا 49/2356 میکرومتر را نشان داد. روش مستقیم (56/60 ± 81/1011) میزان درز کمتری را در مقایسه با غیرمستقیم (13/113 ± 8/2056) نشان داد و دو روش اختلاف آماری معنیداری داشتند ( 0001/0 P < ) .
نتیجهگیری : روش ریلاین مستقیم درز کمتری را در ناحیه P.P.S در مقایسه با روش ریلاین غیرمستقیم نشان داد. با روش ریلاین مستقیم تطابق بیس دنچر در ناحیه P.P.S بهتر خواهد بود .
فاطمه مختاری، امیر حسین منصور آبادی، علی قرائتی جهرمی، احسان انوار، هنگاهه زندی، مهدی تبریزی زاده، مریم تقوی،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: باکتریها و محصولاتشان نقش اساسی در بیماریهای پالپ و پری اپیکال دارند. هدف از این مطالعه مقایسه اثر ضد میکروبی سدیم هیپوکلریت، یدور پتاسیم یدید و کلرهگزیدین بر باکتری انتروکوکوس فکالیس پس از پر کردن ریشه دندان بود.
روش بررسی: در این مطالعه مداخلهای- آزمایشگاهی، 95 دندان تک کانال کشیده شده انسان جمعآوری شد و تاج آنها قطع شد و پس از شست و شو و فایلینگ و پاکسازی به منظور استریل سازی، در اتوکلاو قرار داده شدند. سپس دندانها به جز پنج مورد که به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند، به باکتری انتروکوکوس فکالیس آغشته شدند و به روش انتخاب تصادفی، در قالب 3 گروه با محلولهای شست و شو دهنده سدیم هیپوکلریت، یدورپتاسیم یدید و کلرهگزیدین شست و شو داده شدند. سپس دندانها با گوتاپرکا پر شدند و به مدت 90 روز در دستگاه انکوباتور با دمای 37 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و سپس نمونهگیری انجام شد و نمونهها جهت Colony count مورد بررسی قرار گرفتند. جهت مقایسات آماری از آزمون Chi-square استفاده شد.
یافتهها: بر اساس نتایج این مطالعه، در بررسی و مقایسه توزیع فراوانی نتیجه کشت در بین 3 گروه اختلاف معنیداری دیده نشد (812/0P=) بیشترین مقدار کشت مثبت مربوط به گروه شست و شو داده شده توسط IKI (3/23%) و کمترین مقدار کشت مثبت مربوط به گروه شست و شو داده شده توسط کلرهگزیدین (7/16%) بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که به دنبال پرکردن کانالها، از نظر حذف انتروکوک فکالیس، بین شستشو دهندههای مختلف از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود ندارد.
فاطمه مختاری، هنگامه زندی، اصغر نافذ،
دوره 28، شماره 4 - ( 11-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور میکروبها در داخل کانال، علت اصلی عفونتهای بعد از درمان ریشه است. بنابراین ضدعفونی کردن کانال ریشه در طی درمان اندودنتیک امری ضروری است. هدف از انجام این مطالعه، مقایسه اثر آنتیمیکروبیال تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم %25/5 بر روی انتروکوک فکالیس بود.
روش بررسی: جهت انجام این مطالعه آزمایشگاهی تعداد 66 دندان تکریشه کشیده شده انسانی مورد استفاده قرار گرفت. دندانها پس از تهیه حفره دسترسی و آمادهسازی کانال در داخل اتوکلاو استریل شده و بعد با سوسپانسیون انتروکوک فکالیس آلوده گردیده و به مدت 7 روز در دمای 37 درجه سانتیگراد انکوبه شدند. سپس به طور تصادفی به 3 گروه 20تایی تقسیم شدند: در گروه 1 از تریکرزول فرمالین به عنوان داروی داخل کانال استفاده شد. در گروه 2 از هیپوکلریت سدیم %25/5 و در گروه 3 (گروه کنترل) از نرمال سالین به عنوان شستشودهنده کانال استفاده شد. پس از 7 روز انکوباسیون در دمای 37 درجه سانتیگراد، نمونهگیری میکروبیولوژیک بهعمل آمد. بدینمنظور از کانال ریشه دندانها برادههای عاجی تهیه شده و در محیط Tryptic soy broth کشت داده شدند و تعداد CFU مورد شمارش قرار گرفت. از آزمونهای کروسکال- والیس و من- ویتنی برای ارزیابی نتایج استفاده شد.
یافتهها: کاهش معنیداری در تعداد CFU در گروههای تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم در مقایسه با گروه کنترل مشاهده شد (001/0P<). اختلاف معنیدار آماری بین گروههای تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم ملاحظه نشد (69/0=P).
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که اثر ضدمیکروبی تریکرزول فرمالین و هیپوکلریت سدیم %25/5 بر روی انتروکوک فکالیس قابل مقایسه با یکدیگر میباشد.
شمس الملوک نجفی، رضا یزدانی، بهزاد سالاری، هما فروهش تهرانی، محمد جواد خرازی فرد،
دوره 29، شماره 2 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه بررسی اثر سدیم بیکربنات به عنوان مادهای ارزان، در دسترس و با حداقل اثرات جانبی، بر روی کاندیدا آلبیکانس
(عامل عفونی اصلی ایجاد کننده دنچر استوماتیت) و مقایسه آن با درمانهای رایج ضد کاندیدایی بود.
روش بررسی: غلظتهای 105،106،107 سلول زنده در میلی لیتر (CFU/mL) از کاندیدا آلبیکانس تهیه و انکوبه شدند. مواد مورد آزمایش به 4 گروه سدیم بیکربنات، کلرهگزیدین، نیستاتین و استریل سالین (گروه کنترل) تقسیم شدند. هرکدام از آنها به صورت جداگانه به سه غلظت تهیه شده از کاندیدا اضافه شده و در زمانهای 1، 2، 3 و 4 دقیقه مورد نمونهبرداری و کشت قرار گرفتند (مجموعا 480 پلیت). درنهایت، بعد از انکوباسیون تعداد کلونیهای رشد کرده کاندیدا آلبیکانس در پلیتها، مورد شمارش و تحلیل قرار گرفتند. آستانه معنیداری در این مطالعه 05/0 درنظر گرفته شد (05/0P<). دادههای به دست آمده با نرمافزار
IBM SPSS Statistics توسط آزمون پارامتریک تحلیل واریانس (ANOVA) و آزمون تعقیبی Tukey تحلیل شدند.
یافتهها: سدیم بیکربنات در غلظتهای 105و 106 CFU/mL کاندیدا آلبیکانس، اثر ضد کاندیدایی قابل ملاحظهای از خود نشان داد. اثر آن در این دو غلظت تفاوت معنیداری با کلرهگزیدین و نیستاتین نداشت (32/0P=، 29/0=P). در غلظت 107CFU/mL کاندیدا آلبیکانس، نیستاتین موثرترین ماده بود
(01/0P=، 03/0=P) ولی سدیم بیکربنات و کلرهگزیدین تفاوت معنیداری با یکدیگر نداشتند (00/1=P).
نتیجهگیری: سدیم بیکربنات در غلظتهای پایین و متوسط کاندیدا آلبیکانس، بسیار مؤثر بوده و تأثیری مشابه با نیستاتین و کلرهگزیدین نشان داد ولی در غلظتهای بالاتر کاندیدا آلبیکانس، نیستاتین مؤثرتر بود.
محسن شیرازی، شیوا شادمند، بهزاد سالاری،
دوره 32، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: انسداد بینی با درجات مختلف از مشکلات شایع در دوران کودکی است که در صورت عدم مداخله زود هنگام میتواند اثرات خود بر ناحیه دهان را تا بزرگسالی حفظ کند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر انسداد کامل بینی بر ناحیه فک، جمجمه و صورت خرگوشها انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه حیوانی 44 خرگوش با قرابت ژنتیکی بالا انتخاب شدند. تحت بیهوشی در نواحی مختلف جمجه ایمپلنتهای فلزی قرار داده شد و از آنها رادیوگرافیهای نیمرخ، خلفی- قدامی و اکلوزال تهیه شد. حفرات بینی نیمی از نمونهها (گروه آزمایش) به صورت کامل توسط جراحی بسته شد. در بقیه نمونهها (گروه کنترل) این مداخله انجام نشد. در ادامه تمامی خرگوشها تا پایان دوران رشد در شرایط یکسان نگهداری شدند. در نهایت رادیوگرافیها مجدداً تکرار و پارامترهای مختلف مربوط به فک و صورت و جمجمه در آنها اندازهگیری و با گرافیهای اولیه مقایسه شد. آزمون آماری مورد استفاده، آزمون مقایسه میانگینها (T-test) بوده و آستانه معنیداری در این مطالعه 05/0 تعیین شد.
یافتهها: بر اساس نتایج به دست آمده ارتفاع عمودی صورت (01/0P=)، عمق ماگزیلا (05/0P=)، چرخش پلن مندیبل و ماگزیلا (005/0P=)، زاویه آرتیکولار (005/0P=) در گروه آزمایش به صورت معنیداری بیشتر و عرض بین دندانی (005/0P=)، محیط ماگزیلا (005/0P=)، قطر نازوفارنکس (01/0P=)، پروتروژن ماگزیلا و مندیبل (005/0P=) به صورت معنیداری کمتر از گروه کنترل بود. تفاوت معنیداری بین دو گروه در پارامترهای طول بیس جمجمه (30/0P=)، زاویه گونیال (40/0P=) و طول ماگزیلا (10/0P=) دیده نشد.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که انسداد کامل بینی تأثیرات قابل ملاحظهای بر روی ساختارهای فک، صورت و جمجمه دارد.
محمد فاضلی، معصومه احمدی، پریسا اسداللهی، حسین صیدخانی، الهه کریمی، لیلا قیطانی، ناهید مهدیان، دکتر حسین کاظمیان،
دوره 36، شماره 0 - ( 3-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: شکست درمان کانال ریشه اغلب به حذف ناقص باکتریها، به ویژه انتروکوکوس فکالیس نسبت داده میشود. اگرچه کلرهگزیدین و هیپوکلریت سدیم گزینههای معمول درمان ریشه هستند، اما امروزه طب گیاهی به دلیل ماهیت ایمن آن به عنوان جایگزینی برای داروهای مصنوعی مورد توجه قرار گرفته است. لذا هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر عصاره گیاه تشنه داری با کلرهگزیدین و هیپوکلریت سدیم بر حذف انتروکوکوس فکالیس از کانال ریشه دندان بود.
روش بررسی: در این مطالعه 60 دندان کشیده شده مورد بررسی قرار گرفتند. بعد از اینکه کانالهای دندانی به باکتری انتروکوکوس فکالیس آلوده شدند، تلقیح مواد مورد آزمایش طی 3 گروه به کانالهای دندانی انجام شد: 1- کلرهگزیدین 2% (18 دندان)، 2- هیپوکلریت سدیم 5/2% (18 دندان)، 3- عصاره تشنه داری (کمترین غلظت مهار کنندگی معادل20%؛ 18 دندان). گروههای کنترل مثبت و منفی نیز بررسی شدند (هر گروه شامل 3 دندان). نمونهها سپس برروی بایل اسکولین آگار کشت داده شدند. پس از 72 ساعت، کلنیهای سیاه رنگ بررسی شدند. برای تجزیه و تحلیل نتایج از آزمون کای دو استفاده شد.
یافتهها: انتروکوکوس فکالیس از بین 18 دندان در هر یک از سه گروه هیپوکلریت سدیم، کلرهگزیدین و عصاره تشنه داری به ترتیب در 6، 8 و 17 دندان رشد کرد. بدین ترتیب، درصد کشندگی مواد هیپوکلریت سدیم، کلرهگزیدین و عصاره تشنه داری به ترتیب 6/66، 5/55 و 55/5 درصد بود.
نتیجهگیری: اثر ضد باکتریایی عصاره تشنه داری به طور قابل توجهی کمتر از کلرهگزیدین و هیپوکلریت سدیم بر روی انتروکوکوس فکالیس در کانال دندانی بود و نمیتوان آن را جایگزین مناسبی برای شویندههای درمانی مصنوعی در حال استفاده در نظر گرفت.