جستجو در مقالات منتشر شده


29 نتیجه برای عاج

کاظم خسروی، فرحناز ارباب زاده،
دوره 14، شماره 1 - ( 4-1380 )
چکیده

دندانپزشکان معمولا با استفاده از رادیوگرافی های بایت وینگ (Bitewing) به ضایعات پوسیدگی پروگزیمالی پی می برند و با توجه به عمق مشاهده شده از پوسیدگی، درمانهای خود را پایه ریزی می کنند. این تکنیک در حال حاضر عمومی ترین و قابل قبول ترین روش در این زمینه می باشد؛ اگرچه درصدی خطا در تعیین عمق ضایعات پروگزیمالی در آن به چشم می خورد که عمدتا به دلیل محدوده وسیع دانسیته در فیلمهای جدید High Speed با استفاده از ولتاژهای پایین می باشد. متغیرهایی از قبیل Superimposition و گاه بزرگنمایی نیز در ایجاد این اختلاف موثر می باشند. در این مطالعه به منظور تفسیر صحیح تر رادیوگرافی های بایت وینگ و درنهایت تشخیص دقیق تر، ضخامت عاج مشاهده شده در زیر پوسیدگی های پروگزیمالی در رادیوگرافی بایت وینگ و نسج دندان مورد مقایسه قرار گرفتند؛ بررسی علل این اختلاف جز اهداف این تحقیق نمی باشد. به این منظور از 24 نمونه دندان خلفی با پوسیدگی پروگزیمالی استفاده شد و قبل و بعد از برداشتن پوسیدگیها، رادیوگرافی بایت وینگ انجام شد و سپس دندانها به دو نیم تقسیم شدند و ضخامتهای عاج در زیر پوسیدگیهای پروگزیمالی در رادیوگرافی و نسج دندان در زیر میکروسکوپ با دقت 0.01 میلیمتر اندازه گیری شد. پس از انجام آزمون آماری مربوطه (t.test)، مشخص شد که میانگین ضخامت عاج در نسج دندان 41% ضخامت عاج در رادیوگرافی بایت وینگ می باشد که نشانگر کاهشی حدود 59% می باشد.


ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده

این مطالعه جهت بررسی اثر تابش لیزر Nd:YAG از نوع پالسی بر روی سطح عاج و تعیین قدرت و مدت زمان مطلوب برای مسدود نمودن دهانه توبولهای عاجی انجام شده است. برای انجام این تحقیق از دندانهای مولر سوم نهفته تازه کشیده شده استفاده شد. مقاطع عرضی از عاج تهیه و لایه اسمیر به وسیله اسید فسفریک حذف شد؛ سپس نمونه ها با قدرتها و زمانهای متفاوت مورد تابش اشعه لیزر قرار گرفتند. پس ازانجام مطالعات به وسیله میکروسکوپ الکترونی مشخص شد که لیزر Nd:YAG پالسی با توان 1.7 وات و زمان تابش 60 ثانیه قدرت بستن توبولهای عاجی را دارد. استفاده از این روش جهت مسدود کردن توبولهای عاجی و برطرف نمودن حساسیتهای بعد از درمان و عوارض دیگر میکرولیکیج در زیر مواد پرکردگی نیاز به مطالعات بیشتر دارد.


مهدی شهرابی، ژاله نیک فرجام، بتول السادات حائریان،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

دیسپلازی عاجی تیپ I بیماری ارثی نادری است که به صورت اتوزومال غالب منتقل می شود. میزان بروز آن در حدود 100.000: 1 نفر است. این بیماری هر دو سری دندانهای شیری و دائمی را تحت تاثیر قرار می دهد و دندانهای درگیر از نظر اندازه، شکل و قوام نرمال هستند. گاهی رنگ این دندانها کهربایی است. از عمده ترین نماهای بالینی این بیماری، بی نظمی و نابجا قرار گرفتن دندانها می باشد که به دنبال لقی بیش از حد آنها به دلیل عدم تشکیل طبیعی ساختمان ریشه رخ می دهد. در رادیوگرافی، ریشه این دندانها به صورت نوک تیز، کلفت و مخروطی دیده می شود یا در هر دو سری دندانی وجود ندارد و گاهی ضایعات پری اپیکال رادیولوسنت به صورت چند تایی بدون وجود ضایعات پوسیدگی در رادیوگرافی دیده می شود. درمانی برای این ناهنجاری وجود ندارد و هدف درمان، افزایش مدت باقی ماندن این دندانها در دهان بیمار است. در این مقاله دو مورد از دیسپلازی عاجی تیپ I در یک خانواده گزارش می شود.


علی کوثری، بهمن سراج، نیلگون پاسدار،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده

به دلیل تفاوتهایی که در ترکیب و مرفولوژی عاج در دندانهای شیری و دائمی وجود دارد، لازم است اصلاحاتی در تکنیکهای باندینگ به منظور افزایش استحکام باند رزین های کامپوزیتی به سطح عاج در دندانهای شیری انجام شود. استفاده از اشعه لیزر جهت ایجاد تغییرات ساختمانی و شیمیایی در سطوح عاجی، مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق جهت ارزیابی استحکام برشی کامپوزیت متصل شده به عاج دندانهای شیری پس از استفاده از لیزر Nd:YAG به همراه اسیداچینگ، جهت Conditioning انجام شده است؛ بدین منظور عاج محیطی سطوح باکال یا لینگوال در 60 دندان خلفی کشیده شده شیری اکسپوز و در حد grit 600 با کاغذ Sic پرداخت گردید. دندانها بطور تصادفی در 3 گروه متشکل از 20 دندان قرار گرفتند. در گروه اول ژل اچینگ، پرایمر و Adhesive از سیستم SMP) Scotchbond Multipurpose) و در گروه دوم لیزر با توان 1.6 وات، انرژی 80 میلی ژول و در گروه سوم لیزر با مشخصات 2 وات و 100 میلی ژول به کار رفت. در گروه دوم و سوم نیز پس از تابش لیزر، اسیداچ، پرایمر و Adhesive از سیستم SMP به کار گرفته شدند. پس از انجام آزمایشات لابراتواری لازم، میانگین استحکام باند بر حسب مگاپاسکال در گروه اول 5.3±20.9، در گروه دوم 6.31±23.82 و در گروه سوم 5.59±26.58 بود. نتایج آزمونهای آماری Tukey و ANOVA و Scheffe نشان داد که استحکام باند در گروه سوم به طور معنی داری بالاتر از گروه اول بود؛ همچنین میزان شکستهای کوهزیو عاج به طور معنی داری در گروههای دوم و سوم نسبت به گروه اول بالاتر بود که نشان دهنده قدرتهای باند بالاتر در این گروهها می باشد. میکروگرافهای تهیه شده از سطوح تحت تابش لیزر توسط SEM حاکی از ایجاد سطحی متخلخل و نامنظم می باشد که می تواند باند مکانیکی کامپوزیت را افزایش دهد.


فاطمه ملک نژاد، علی اکبر حسینی، مرجانه قوام نصیری، تقی سالاری،
دوره 15، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده

مواد ترمیمی کامپوزیتی که امروزه به عنوان مواد ترمیمی همرنگ موارد استفاده فراوانی یافته اند، دارای مزایا و معایبی هستند. از جمله این معایب انقباض ناشی از پلیمریزاسیون کامپوزیت رزین است که قدرت باند کامپوزیت و عاج را تحت تاثیر قرار می دهد که سعی شده است این نقیصه با استفاده از انواع سیستمهای باندینگ برطرف گردد. هدف از این بررسی آزمایشگاهی، ارزیابی استحکام باند دو سیستم چسبنده عاجی چند مرحله ای SBMP) Scotch Bond Multi Purpose) و تک مرحله ای Excite توسط دو نوع کامپوزیت ایده آل ماکو و تتریک بود. تعداد 60 دندان مولر انسانی سالم و بدون پوسیدگی انتخاب شدند. ابتدا دندانها دبریدمان و با رزین آکریلیک در مولد مانت گردیدند؛ سپس توسط فرز الماسی مینای سطح باکال حذف گردید و 1 میلیمتر از سطح عاج نیز برداشته شد تا یک سطح صاف برای آزمایش فراهم گردد؛ سپس دندانها به دو گروه 30 عددی براساس دو نوع چسبنده عاجی تقسیم شدند و طبق دستور کارخانه سازنده از آنها در سطح عاج اکسپوز، استفاده گردید؛ سپس هر گروه به دو زیر گروه 15 عددی براساس نوع کامپوزیت تقسیم گردید و استوانه هایی از کامپوزیت مورد نظر به سطح عاج چسبانده و به مدت 80 ثانیه Cure شد. از نمونه ها به مدت 24 ساعت در محیط 37 درجه سانتیگراد و رطوبت 100% نگهداری شد و سپس توسط کراس هد تیغه ای با سرعت mm/min 2 استحکام باند اندازه گیری گردید. نتایج آنالیز واریانس و تست دانکن با احتمال 95% نشان داد که از نظر آماری دو عامل نوع ادهزیو و کامپوزیت در استحکام باند تاثیر متقابل دارند. قدرت باند دو نوع کامپوزیت با ادهزیوهای یکسان اختلاف معنی داری نداشت و در مقایسه دو نوع ادهزیو با هر یک از کامپوزیتها مشخص شد که استحکام باند کامپوزیت تتریک با (Excite (28.39 بیشتر از SBMP می باشد (17.98 مگاپاسکال)؛ همچنین بین چهار گروه آزمایشی اختلاف در قدرت باند فقط بین گروههای ترمیم شده توسط تتریک به همراه Excite با تتریک به همراه SBMP بود. این مطالعه نشان داد که قدرت باند کامپوزیت به عاج، تحت تاثیر وجود ماده چسبنده عاجی، نوع کامپوزیت و ساختمان عاج می باشد و چنانچه از کامپوزیت و ماده باندینگ عاجی هم خانواده استفاده شود، قدرت باند بالاتری به دست خواهد آمد.


علیقلی سبحانی، علی شعاع کاظمی، بهروز نیک نفس، سعید کاظمی، فردین فتحی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

اخیرا از مواد القایی به منظور تحریک سلولهای پالپ و تمایز سلولهای ادنتوبلاست جهت ساختن مجدد عاج استفاده شده است؛ از جمله می توان به BMP) Bone Morphogenic Protein) اشاره نمود؛ اما به نظر می رسد از ژلاتین ماتریکس استخوانی داخل غضروفی Ec BMG» Endochondral Bone Matrix Gelatin» کمتر استفاده شده است. هدف از این تحقیق بررسی اثر این ماده بر عاج سازی ثانویه می باشد. به منظور تهیه Ec BMG از استخوانهای تیبیا و فمور 4 راس حیوان آزمایشگاهی خرگوش نر نژاد Deutsche-Poland استفاده شد. در این مطالعه تجربی 12 راس خرگوش نر به دو گروه 8 تایی (گروه اول) و چهارتایی (گروه دوم) به صورت تصادفی تقسیم شدند. در گروه اول دندان پیشین در یک سمت به عنوان گروه تجربی و در سمت دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. درگروه تجربی پالپ اکسپوز و Ec BMG در آن قرار داده شد؛ سپس دندان پانسمان گردید ولی در گروه کنترل پس از اکسپوز پالپ، دندان پانسمان شد. در گروه دوم خرگوشها مشابه گروه اول نگهداری شدند و در فواصل زمانی 28 و 60 روز کشته شدند و از عاج طبیعی آنها جهت مقایسه عناصر تشکیل دهنده کلسیم و فسفر با گروه اول استفاده شد. نمونه های به دست آمده در هر دو گروه در روزهای 28 و 60 بعد از ثبوت و آماده سازی بافتی با استفاده از میکروسکوپ نوری و SEM مورد مطالعه قرار گرفتند؛ همچنین آنالیز ماتریکس ترشحی جدید، جهت ارزیابی تراکم مواد معدنی (کلسیم و فسفر) در همه نمونه ها انجام شد. مشاهدات میکروسکوپ نوری نشانگر عاج سازی ثانویه و همچنین تشکیل استئودنتین توسط القای Ec BMG در روز 28 بود. بررسیهای SEM در روز 60 در نمونه های تجربی توده معدنی شده ای را در محل کشت Ec BMG نشان داد؛ درحالی که در نمونه های کنترل و نیز در گروه دوم چنین توده ای مشاهده نشد و فضای پالپی توسط توده بافتی غیرمینرالیزه اشغال شده بود. آنالیز ماتریکس ترشحی جدید در نمونه های تجربی حاکی از وجود مقادیر معنی داری از کلسیم و فسفر نسبت به نمونه های کنترل بود؛ اما میزان کلسیم و فسفر در نمونه های تجربی به مقدار این دو عنصر در گروه دوم نزدیک بود. نتایج نشان داد که کشت Ec BMG در داخل پالپ دندان خرگوش سبب القای سلولهای پالپی، عاج سازی ثانویه و تشکیل استئودنتین می گردد؛ بنابراین به نظر می رسد که با استفاده از Ec BMG در ترمیم نقایص مربوط به عاج می تواند نقش موثری داشته باشد.


ایوب پهلوان، شعله راهبی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده

سیستمهای باندینگ عاجی گرچه تا حدود زیادی سبب اتصال نزدیکتر و محکمتر کامپوزیتهای دندانی به عاج می شوند، اما هیچ یک از آنها قادر به حذف کامل پدیده میکرولیکیج نمی باشند. تنشهای ناشی از انقباض پلیمریزاسیون رزینهای کامپوزیت و حذف لایه اسمیر که در روش متداول Total Etch صورت می گیرد، نقش مهمی در پیشرفت میکرولیکیج و اثرات سو آن دارد. هدف از این مطالعه بررسی میکرولیکیج در روش تجربی (تغییر لایه اسمیر و اچ مینای لبه ای) و مقایسه آن با روش متداول Total Etch می باشد؛ به همین منظور در این مطالعه آزمایشگاهی، 60 مولر سالم انسانی توسط کلرامین 0.5% ضد عفونی شدند و حفره های کلاس V در سطح باکال و 1 میلیمتر بالاتر از محل اتصال مینا و سمان تعبیه شد. نمونه ها به طور تصادفی به 6 گروه 10 تایی تقسیم شدند. در گروه اول از روش Total Etch و کامپوزیت تتریک استفاده شد. در گروه دوم از روش Total Etch و کامپوزیت آریستون استفاده شد. گروه سوم حاوی لاینر توصیه شده سیستم آریستون و کامپوزیت آریستون بود. در گروه چهارم از روش تجربی (تغییر لایه اسمیر و سیل لبه های ترمیم توسط کامپوزیت Flowable) و کامپوزیت تتریک استفاده شد. گروه پنجم شامل روش آزمایشی تجربی و کامپوزیت آریستون بود و در گروه ششم فقط از تغییر لایه اسمیر و کامپوزیت تتریک استفاد شد و لبه های ترمیم سیل نشدند. پس از ترموسایکلینگ و رنگ آمیزی توسط فوشین بازی 2%، نفوذ رنگ در برش وسط ترمیمها توسط استرئومیکروسکوپ بررسی شد. جهت تحلیل آماری از آزمونهای Wilcoxon Sign و Kruskal Wallis استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان میکرولیکیج در سیستم آریستون (گروه سوم) به طور معنی داری (P<0.05) بیشتر از برخی گروهها (اول، دوم و پنجم) بود. اختلاف میکرولیکیج میان سایر گروهها معنی دار بود.


مهران مرتضوی، زهرا بحرالعلومی،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده

بیان و مساله: ریزنشت، مهمترین علت عدم موفقیت ترمیم ها در محیط دهان می باشد که منجر به حساسیت پس از ترمیم، تحریک پالپی و پوسیدگیهای ثانویه می شود. هدف: این مطالعه به منظور مقایسه تاثیر دو نوع سیستم چسبنده عاجی نسل پنجم و Copalite بر کاهش ریزنشت در ترمیم آمالگام در دندانهای شیری انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه In-vitro، صد حفره کلاس 5 در سطح باکال یا لینگوال دندانهای شیری (مولر و کانین) تراشیده شد. نمونه ها به صورت تصادفی در چهار گروه 25 عددی قرار گرفتند. گروه اول بدون Liner بود؛ در گروه دوم از وارنیش، در گروه سوم از ماده چسبنده عاجی Syntac و در گروه چهارم از ماده چسبنده عاجی Single Bond استفاده شد؛ در مرحله بعد، نمونه ها در محلول فوشین 5% به مدت 24 ساعت نگهداری شدند و در جهت باکولینگوال برش داده شدند و برای بررسی ریزنشت، در زیر استریومیکروسکوپ مورد استفاده قرار گرفتند. جهت مقایسه ریزنشت بین گروهها از آزمون Kruskal-Wallis استفاده شد.

یافته ها: تحلیل نتایج اختلاف آماری معنی داری را بین چهار گروه نشان داد (P<0.001). گروههای syntac و Single Bond نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری ریزنشت کمتری را نشان دادند و گروههای اول و چهارم به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان ریزنشت بودند.

نتیجه گیری: نتیجه این مطالعه حاکی از آن است که استفاده از سیستم های جدید چسبنده عاجی موجب کاهش ریزنشت در ترمیم آمالگام دندانهای شیری می گردد.


مرجانه قوام نصیری، فاطمه ملک نژاد، آرمیتا روحانی، مجید اکبری،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

بیان مساله: در زمینه ایجاد تطابق کامل بین دندان و آمالگام تلاشهای زیادی انجام شده است. هدف: این مطالعه با هدف ارزیابی ریزنشت و فاصله ترمیم های آمالگام با استفاده از مواد چسبنده عاجی Syntac و One Coat Bond و Excite به عنوان لاینر در زیر آمالگام انجام شد.
 روش بررسی: تعداد 144 عدد دندان کانین انسانی سالم انتخاب و سپس در آنها حفره های کلاس 5 با لبه مینایی و عاجی تهیه شد؛ از مواد چسبنده عاجی Syntac و One Coat Bond و Excite طبق دستور کارخانه سازنده به عنوان لاینر استفاده گردید. جهت ترمیم از آمالگام های Oralloy و Cinalloy بدون فاز گاما 2 پرمس اسفریکال و Aristaloy بدون فاز گاما 2 Amixed استفاده گردید. از لاینر Copalite در گروه کنترل استفاده شد. بعد از 30 روز نگهداری در بزاق مصنوعی در 37 درجه سانتیگراد، نمونه ها به میزان 4000 مرتبه سیکل حرارتی شد. میزان ریزنشت توسط نفوذ رنگ فوشین بازی ارزیابی سپس طبقه بندی شد. میزان فاصله با میکروسکوپ الکترونی بررسی گردید. برای تحلیل نتایج از آزمونهای آماری پیرسون و X² استفاده شد.
یافته ها: هیچ کدام از سیستم های ادهزیو حذف کامل ریزنشت را نشان ندادند. بین فاصله و ریزنشت ارتباط مثبت وجود داشت (P<0.05)؛ همچنین بین لاینرها از نظر میزان فاصله و ریزنشت اختلاف معنی داری (P<0.05) وجود داشت. One Coat Bond و Syntac کمترین میزان ریزنشت را نسبت به دیگر گروهها نشان دادند. عرض فاصله توسط One Coat Bond و Syntac به ترتیب 0.35 و 0.3 میکرون در عاج و 0.2 و 0.1 میکرون در مینا بود. عرض فاصله توسط Excite و Copalite به ترتیب 1.3 و 1.36 میکرون در عاج و 0.3 و 0.6 در مینا بود. نوع آمالگام بر ریزنشت و فاصله تاثیر معنی داری نداشت (P>0.05).
نتیجه گیری: One Coat Bond و Syntac میزان نشت کمتر و فاصله کمتری را نسبت به Excite و Copalite نشان دادند.

شاهین کسرایی، محمد عطایی، خسرو مانی کاشانی، امیر قاسمی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: به دست آوردن چسبندگی مواد ترمیمی با عاج دندان به عنوان یک بستر مرطوب و دینامیک یکی از موضوعات مهم دندانپزشکی ترمیمی به خصوص دندانپزشکی محافظه‎کارانه است. چسبندگی اغلب سیستمهای باندینگ عاجی کنونی براساس تشکیل لایه هیبرید و ایجاد گیر میکرومکانیکال است. یافته‎های جدید در ارتباط با مکانیسم چسبندگی به عاج بیانگر افزایش پایداری باند در صورت برداشت کلاژن از سطح عاج دمینرالیزه می‎باشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برداشت کلاژن بر روی استحکام باند چهار سیستم باند عاجی یک جزیی با توجه به تفاوتهای ساختاری آنها انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش تجربی و با تکنیک مشاهده‌ای بر روی56 دندان پره‌مولر سالم انسان انجام گرفت. در سطوح باکال و لینگوال دندانها، سطح صافی از عاج ایجاد شد. نمونه‎ها به هشت گروه 14 تایی تقسیم شدند به نحوی که در هر گروه،7 سطح باکالی از 7 دندان و 7 سطح لینگوالی از 7 دندان پره‌مولر دیگر قرار گرفت. سطح عاج توسط اسید فسفریک 37% به مدت 15 ثانیه اچ و سپس شستشو داده شد. در چهار گروه به عنوان کنترل، سیستمهای باند یک جزیی(3M) Single Bond ،(Dentsply) Prime & Bond NT ،(Vivadent) Excite و (Bisco)One Step با تکنیک باند مرطوب به کار برده شد. سپس یک استوانه از کامپوزیت (3M)Z100 به قطر 3 میلیمتر و ارتفاع 2 میلیمتر به دندان باند گردید. در چهار گروه دیگر پس از دمینرالیزاسیون عاج با اسید، از هیپوکلریت سدیم 25/5% جهت برداشت مواد آلی سطح عاج به مدت یک دقیقه استفاده شد. پس از آن سیستمهای ذکر شده با روش باند مرطوب جهت باند استوانه کامپوزیتی به کار رفت. پس از یک هفته نگهداری در آب مقطر با دمای اتاق (24 درجه سانتیگراد) نمونه‎ها تحت 3000 سیکل حرارتی در حمام آب بین 5-55 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. استحکام باند برشی نمونه‎ها به وسیله دستگاه تست مکانیکی اینسترون و توسط یک تیغه به فرم چیزل و با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه اندازه‎گیری شد. داده‌ها به وسیله آزمونهایTwo Way ANOVA و Tukey HSD مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‎ها: میانگین و انحراف معیار استحکام باند برشی به عاج (بر حسب Mpa) تمامی گروه‌ها به ترتیب زیر بود:
83/1 60/19One Step= 01/2 72/19One Step +H=
93/3 44/21Single Bond= 85/2 26/18Single Bond +H=
02/5 51/26= Prime & bond NT 70/5 98/26 Prime & bond NT+H=
85/3 78/29 Excite = 94/8 07/19Excite+H =
تجزیه و تحلیل داده‌‌ها نشان داد که استفاده از هیپوکلریت سدیم 25/5% به مدت 1 دقیقه در سطح عاج دمینرالیزه استحکام باند برشی سیستمهای Excite و Single Bond را به طور قابل ملاحظه‌ای کم نمود (05/0P<). استحکام باند برشی سیستمهای One Step وPrime & Bond NT با این روش افزایش یافت؛ ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>).
نتیجه‌گیری: براساس یافته‌های مطالعه حاضر، برداشت کلاژن سطح عاج دمینرالیزه با هیپوکلریت سدیم موجب کاهش معنی‌دار استحکام باند برشی سیستمهای با پایه آب/الکل می‌گردد؛ در حالی ‌که استحکام باند سیستمهای استونی تغییر نمی‌نماید، بنابراین بسته به نوع سیستم باندینگ و حلال آن، این روش، استحکام باند متفاوتی را ایجاد می‌نماید.


عباس مکارم، مرجانه قوام نصیری، معصومه   اسمعیلی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: نانولیکیج در دراز مدت می‌تواند موجب تغییر رنگ مارجین، پوسیدگیهای ثانویه، حساسیت بعد از ترمیم و در نهایت از دست رفتن ترمیم دندان گردد، بنابراین کفایت لایه هیبرید اهمیت اساسی در پیشگیری از بروز نانولیکیج در ترمیمهای چسبنده دارد. با توجه به تفاوتهای ساختاری در عاج دندانهای شیری و دائمی، لزوم بررسی نانولیکیج در دندانهای شیری که تاکنون انجام نگرفته است، از اهمیت بالائی برخوردار می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان نانولیکیج در ترمیمهای کامپوزیت متعاقب کاربرد مواد چسبنده عاجی سلف- اچ (iBond) و توتال- اچ (Gluma One Bond) در دندانهای شیری و دائمی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، حفرات Cl V در سطح باکال 20 دندان مولر دوم شیری و 20 دندان پره‌مولر کشیده شده، تراشیده شد. گروه‌های دندانی شیری و دائمی هر یک به طور تصادفی به 2 زیر گروه 10 تایی تقسیم شدند: در گروه اول از ماده چسبنده عاجی Gluma One Bond و در گروه دوم از ماده چسبنده عاجی iBond استفاده شد. بعد از رنگ‌آمیزی با نیترات نقره 50% وزنی، نمونه‌ها از وسط و در جهت باکولینگوالی برش داده شدند، پس از پالیش، نمونه‌ها جهت اندازه‌گیری نانولیکیج تحت بررسی با میکروسکوپ الکترونی قرارگرفتند. میزان نفوذ نیترات نقره به صورت فاصله عمودی لایه ادهزیو تا دورترین نقطه نفوذ نیترات نقره در عاج اندازه‌گیری و برحسب میکرون ثبت شد. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آنالیز واریانس سه عاملی و دانکن انجام و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها:تحلیل داده‌ها نشان داد که عوامل مورد بررسی بر روی هم تأثیر متقابل نداشتند. دندانهای شیری به طور معنی‌داری نانولیکیج بیشتری را نسبت به دندانهای دائمی داشتند (05/0>P). در دندانهای شیری میانگین نانولیکیج در مارجین سرویکال به طور معنی‌داری بیشتر از اکلوزال بود (05/0>P)، همچنین میانگین نانولیکیج در دندانهای شیری در ماده iBond به طور معنی‌داری بیشتر بود (05/0>P) و در دندانهای دائمی کمترین میزان نانولیکیج متعاقب کاربرد Gluma One Bond مشاهده شد.

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه حاکی از آن است که کاربرد ماده چسبنده عاجی توتال- اچ (Gluma One Bond) در دندانهای شیری و دائمی موجب کاهش بروز نانولیکیج در ترمیمهای چسبنده می‌گردد.


حسن رزمی، مرضیه علی‌قلی، سید داود صادقی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: میکروارگانیسم‌ها به عنوان عامل اصلی بیماریهای پالپ شناخته می‌شوند و تلاشهای زیادی جهت دستیابی به مواد و روشهای ایده‌آل به منظور حذف این میکروارگانیسم‌ها از کانال ریشه انجام شده است. تفاوت اثر ضدمیکروبی داروهای ضدعفونی کننده در محیط آزمایشگاه و در داخل کانال دندان، این تئوری را در ذهن ایجاد می‌نماید که شاید عاج دندانی بر خاصیت ضدباکتریایی محلولهای ضدعفونی کننده اثر مهاری داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر اجزاء مختلف عاج دندانی بر خاصیت ضدعفونی کنندگی محلولهای رایج ضدعفونی کننده در درمانهای اندودنتیک انجام شد.

روش‌ بررسی: در تحقیق تجربی- آزمایشگاهی حاضر، تأثیر 4 گروه آزمایشی بر خاصیت ضدعفونی ‌کننده‌ها بررسی شد: گروه 1- عاج دندانی، گروه 2- عاج دمینرالیزه شده با EDTA، گروه 3- ماتریکس عاجی و گروه 4- جزء معدنی عاج. محلولهای ضدعفونی کننده مورد استفاده در این مطالعه عبارت بودند از کلرهگزیدین با غلظتهای 2% و 2/0% و هیپوکلریت سدیم با غلظتهای 5% و 1% و باکتری مورد استفاده انتروکوک فکالیس بود. به مخلوط هر یک از 4 گروه آزمایشی و باکتری، یکی از غلظتهای محلولهای ضدعفونی کننده اضافه شد، سپس از مخلوط حاصل به فواصل صفر، یک ساعت و 24 ساعت نمونه برداری و کشت تهیه شد. پس از آن باکتریهای روی محیط کشت، شمارش شدند. نتایج به دست آمده با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون Tukey تحت بررسی آماری قرار گرفت و 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: براساس نتایج این مطالعه، کلرهگزیدین 2% و 2/0% و همچنین هیپوکلریت سدیم 5% در تمام زمانهای مورد بررسی، باکتری را از محیط کشت حذف نمودند. هیپوکلریت سدیم 1% هم در زمانهای یک ساعت و 24 ساعت باکتری را حذف نموده بود. نتایج فوق از لحاظ آماری نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی‌داری داشت (05/0P<). هیپوکلریت سدیم 1% در زمان صفر به طور معنی‌داری باعث کاهش تعداد باکتریها شد، ولی کاملاً باکتری را حذف نکرد.

نتیجه‌گیری: با توجه به یافته‌های مطالعه حاضر، محلولهای ضدعفونی کننده مورد بررسی طی مدت یک ساعت باکتری را حذف نمودند، بنابراین اثر مهاری قابل مشاهده‌ای از جانب اجزاء عاجی بر روی آنها اعمال نمی‌شود


سپیده بانوا، کاوه نجیب فرد، محمد حسین قهرمانی، سید ناصر استاد،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: زیست‌سازگاری یکی از مهمترین ویژگی‌های هر عامل باندینگ است. از آنجا که عوامل باندینگ عاجی در حفرات دندانی با گسترش زیر لثه‌ای، در تماس نزدیک با بافتهای لثه‌ای و مخاطی قرار می‌گیرند، بنابراین سنجش واکنش بافتی به این مواد امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی زمایشگاهی اثر سمیت سلولی عامل باندینگ عاجی AdheSE بر سلول‌های فیبروبلاست لثه انسانی انجام شد.
روش بررسی: در ایـن تحقیـق آزمایشگاهی، سمیـت سلولـی ادهزیـو عاجـی AdheSE (باند و پرایمر) (Vivadent, Liechtenstein) به صورت پلیمریزه نشده و پلیمریزه شده، مورد بررسی قرار گرفت. جزء پرایمر به مدت 30 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت و جزء باند به صورت پلیمریزه نشده به مدت 20 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت، و هر دو به صورت پلیمریزه شده به مدت 24 و 48 ساعت در رقت‌های مختلف در مجاورت سلول‌های فیبروبلاست لثه انسانی اولیه قرار رفتند.سمیت سلولی ترکیبات مورد مطالعه بـا آزمایشهای MTT، شمـارش سلولـی و DNA condensation مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری داده‌های حاصله، از آنالیز ANOVA دو طرفه برای داده‌های تکراری استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌‌ها: آزمایش MTT، نشان داد که سمیت AdheSE Bond پلیمریزه نشده، پس از 20 ثانیه مجاورت، تنها در رقت 1-10 اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل داشت (001/0P<) و با افزایش زمان مجاورت به 300 ثانیه و 24 ساعت، بیشترین میزان سمیت به ترتیب در رقت‌های 3-10 و 4-10 مشاهده گردید. اثر سمیت سلولی پرایمرAdheSE به صورت پلیمریزه نشده، پس از 30 و 300 ثانیه مجاورت از رقت 2-10، و پس از 24 ساعت مجاورت از رقت 3-10 شروع شد و در رقت 1-10 به حداکثر میزان خود رسید. آزمایش MTT نشان داد که جزء باند AdheSE در حالت پلیمریزه شده در 24 ساعت در رقت‌های 1:2 (001/0P<)، 1:4 و 1:6 (01/0P<)، اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل نشان داد، در حالی که در آزمایش شمارش سلولی، این اختلاف تنها در رقت 1:2 معنی‌دار بود (001/0P<). با انجام آزمایشDNA condensation مشخص شد که آپوپتوز (شکل مشخصی از مرگ سلولی به لحاظ مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، که turnover سلولی را تنظیم می‌کند) در تمامی ترکیبات مورد مطالعه چه به صورت پلیمریزه نشده و چه به صورت پلیمریزه شده، کمتر از 5% کل مرگ سلولی رخ داده را به خود اختصاص داد.
نتیجه‌گیری: عامل باندینگ عاجی AdheSE در هر دو جزء خود دارای اثر سمیت سلولی بر روی سلول‌های فیبروبلاست لثۀ انسانی بود. میزان سمیت، با رقت، زمان مجاورت و پلیمریزاسیون ارتباط داشت. ضروری است که اجزاء سمی این ماده شناسایی شده و با موادی با سازگاری نسجی بهتر جایگزین شوند.


سید محسن هاشم نیا، صادق نوروزی نسب،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: در درمان ریشه دندان باید میکروارگانیسم‌های داخل کانال تا حد زیادی حذف ‌شوند. به این منظور استفاده از داروهای داخل کانال به عنوان یکی از مهمترین مراحل قبل از پرکردن کانال مورد توجه می‌باشد. خمیر هیدروکسید کلسیم به علت خاصیت آنتی‌باکتریال و حلالیت بافتی یکی از متداول‌ترین داروهایی است که امروزه استفاده می‌شود. این پودر با مواد مختلفی ترکیب می‌گردد تا به خمیری قابل استفاده در داخل کانال ریشه تبدیل شود. زمانی که این ترکیب در مجاورت عاج دیواره کانال قرار می‌گیرد، تغییرات سطحی در عاج ریشه ایجاد می‌کند. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تغییرات میکروهاردنس عاج در مجاورت ترکیب هیدروکسید کلسیم با گلیسیرین، نرمال سالین و آب مقطر در مدت زمان 7 و 14 روز انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی، 15 دندان تازه کشیده شده سانترال و کانین ماگزیلا انتخاب شدند. بعد از قطع تاج و پاکسازی کانال ریشه دندانها، نمونه‌های دندانی به صورت عرضی و از 3/1 میانی برش داده شد و در پایان 30 نمونه جهت انجام مطالعه فراهم گردید. نمونه‌های مورد مطالعه به صورت تصادفی به 3 گروه 10 تایی تقسیم و سپس در مجاورت ترکیب هیدروکسید کلسیم با سه حامل گلیسیرین، نرمال سالین و آب مقطر برای مدت زمان 7 و 14 روز قرار داده شدند. میکروهاردنس نمونه‌های مورد مطالعه با شرایط کاملاً یکسان و در مدت زمان 7 و 14 روز با استفاده از دستگاه ویکرز و با وارد ساختن نیروی 200 گرم به مدت 15 ثانیه اندازه‌گیری شد. داده‌ها توسط آنالیز واریانس داده‌های مکرر، T زوج، آنالیز واریانس یک طرفه و LSD بررسی و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: آنالیز آماری نشان داد که هر سه ترکیب باعث کاهش میکروهاردنس عاج می‌شوند. در مدت زمان 7 روز، میزان کاهش میکروهاردنس عاج متعاقب استفاده از ترکیب هیدروکسید کلسیم و گلیسیرین بیشتر از دو ترکیب دیگر بود، ولی در 14 روز میزان کاهش در میکروهاردنس عاج متعاقب استفاده از ترکیب هیدروکسید کلسیم و آب مقطر به طور قابل ملاحظه‌ای بیشتر بود.

نتیجه‌گیری: استفاده از ترکیبات هیدروکسید کلسیم به عنوان داروی داخل کانال باعث نرم شدن عاج دیواره کانال می‌شود. براساس نتایج مطالعه حاضر، استفاده از ترکیب هیدروکسید کلسیم با گلیسیرین در مدت زمان 7 روز و همچنین ترکیب هیدروکسید کلسیم با آب مقطر در مدت زمان 14 روز بیشترین تأثیر را در کاهش میکروهاردنس عاج نشان می‌دهد.


اسماعیل یاسینی، منصوره میرزایی، ایوب پهلوان، مریم قوام، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، حمید کرمانشاه، شیرین طباطبایی،
دوره 21، شماره 2 - ( 8-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از متداول‌ترین مواد ترمیمی مورد استفاده در کلینیک جهت پرکردگی دندان‌های پوسیده آمالگام می‌باشد ولیکن این ماده دارای معایبی نیز است. که مهم‌ترین آن عود پوسیدگی در اطراف ترمیم به علت ریزنشت بین ترمیم‌ و سطح دندان است. لذا هدف ازاین تحقیق بررسی و مقایسه ریزنشت ترمیم آمالگام باند شونده با استفاده از سه نسل دنتین باندینگ بود.

روش بررسی: در این مطالعه in vitro 40 دندان مولر و پرمولر سالم انسانی و فاقد هرگونه پوسیدگی انتخاب شده به چهار گروه ده تایی تقسیم شدند. حفرات کلاس II آمالگام در سطح مزیال یا دیستال دندان‌ها تعبیه شدند در سه گروه، از سه نوع ماده چسبنده به عاج از سه نسل مختلف به نام‌هایScotch Bond Multi Purpose، Single Bond،iBond استفاده شد و در گروه چهارم هیچ ماده‌ای بکار نرفت. سپس حفرات توسط آمالگام high copper اسفریکال، ترمیم شدند. پس از ترموسایکلینگ و قرار گرفتن در معرض فوشین بازی 5/0% به مدت 24 ساعت، دو برش مزیودیستالی عمود برسطح اکلوزال دندان در Box تهیه شده، توسط دیسک الماسی داده شد. مقاطع آماده شده در زیر Stereomicroscope با بزرگنمایی 25X جهت میزان نفوذ رنگ مورد بررسی قرار گرفتند. داده‌های این مطالعه با استفاده از آزمونKruskal-Wallis و مقایسه چندگانه Scheffe مورد بررسی قرار گرفتند و 05/0>p به عنوان سطح معنی‌دار درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: نتایج مطالعات به طور مقایسه‌ای نشان داد که گروه شاهد کمترین میزان ریزنشت را بطور معناداری از لحاظ آماری (05/0>p) و سپس گروه iBond و بعد از آن Scotch Bond MP و سپس Single Bond نشت کمتری را در زیر ترمیم آمالگام نشان دادند.

نتیجه‌گیری: در بین سه نسل مواد چسبنده به عاج iBond نقش مؤثرتری را در کاهش ریزنشت نشان داد.استفاده ازمواد چسبنده به عاج نقش مؤثری را درکاهش ریزنشت درترمیم‌های آمالگام ایفا ‌نکردند.


فرزانه شیرانی، محمدرضا مالکی‌پور، فایقه آقایی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: دندان‌های شکسته شده قدامی ‌را می‌توان با اتصال قطعه شکسته شده به ساختار باقیمانده دندان بازسازی نمود. این مطالعه تجربی آزمایشگاهی تأثیر زمان‌های مختلف خشک شدن و مرطوب‌سازی مجدد قطعه شکسته شده را قبل از باند شدن به دندان، بر روی نیروی لازم جهت شکست دندان‌های بازسازی شده با روش اتصال مجدد، مورد بررسی قرار داد.

روش بررسی: 108 عدد دندان ثنایای فک پایین انسانی جمع‌آوری و به 9 گروه 12تایی تقسیم گردیدند و سپس تحت شکست قرار گرفتند. قطعه شکسته شده دندان در درجه حرارت اتاق در هوای آزاد قرار گرفت و قسمت اپیکال باقیمانده دندان‌ها در آب غوطه ور شد. زمان قرارگیری در معرض هوا در گروه‌های 1، 2 و 3 سی دقیقه، برای گروه‌های 4 و 5 شش ساعت، در گروه‌های 6 و 7 بیست و چهار ساعت و در گروه‌های 8 و 9 سه روز در نظر گرفته شد. قطعات شکسته شده در گروه‌های 2، 4، 6 و 8 به مدت 30 دقیقه در آب غوطه‌ور شدند و زمان قرارگیری در آب برای گروه‌های 3، 5، 7 و 9 بیست و چهار ساعت در نظر گرفته شد و قطعه شکسته در گروه1 بدون مرطوب‌سازی مجدد مورد استفاده قرار گرفت. بعد از آن تمام قطعات شکسته شده موجود در این گروه‌ها به قسمت اپیکال مربوط به خود توسط عامل باندینگ و کامپوزیت با ویسکوزیته پایین باند گردیدند و متوسط نیروی لازم جهت شکست توسط یک ماشین تست مکانیکی اندازه‌گیری شد و با استفاده از تست‌های آماری one way ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها: آنالیزهای آماری نشان دادند که در بین گروه‌های مختلف مطالعه اختلاف معنی‌دار وجود دارد (001/0p<). بیشترین و کمترین نیروی لازم جهت شکست به ترتیب مربوط به گروه‌های 3 و 8 بود و نیروی لازم جهت شکست در گروه1 با اختلاف معنی‌داری از گروه‌های 2، 3، 5، 7 و 9 پایین‌تر و از گروه‌های 4، 6 و 8 بالاتر بود. در حالیکه اختلاف معنی‌داری بین گروه‌های 3، 5، 7 و 9 همچنین گروه‌های 4، 6 و 8 وجود نداشت، نیروی لازم جهت شکست نمونه‌ها در گروه‌های 2، 3، 5، 7 و 9 با اختلاف معنی‌داری بیشتر از گروه‌های 4، 6 و 8 بود.

نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد که نیروی لازم جهت شکست توسط قرارگیری قطعات شکسته شده در معرض هوا قبل از باندینگ تحت تأثیر واقع می‌شود. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان خشک شدن قطعات شکسته شده، نیروی لازم جهت شکست کاهش می‌یابد و بعد از مدتی ثابت باقی می‌ماند. این مطالعه نشان داد که برای افزایش استحکام اتصال بعد از قرارگیری در معرض هوا قطعات شکسته شده باید در آب نگهداری شوند و بهترین نتایج زمانی حاصل می‌شود که قطعه شکسته شده حداقل برای 24 ساعت در آب قرار گیرد.


مریم قوام، محمد عطایی، محمد ایمانی، محمد رشاد،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده

زمینه وهدف: علیرغم پیشرفت‌های صورت گرفته در زمینه ادهزیوهای دندانی، هنوز مقاومت، دوام و پایداری باند به عاج، چالشی است که با آن مواجه هستیم. بر مبنای مطالعات اخیر بنظر می‌رسد بررسی نقش مهار کننده‌های MMP در کمک به افزایش دوام بالینی باندینگ‌ها و کاهش لیکیج و دوام ترمیم‌ها از اهمیت بسزایی برخوردار باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر داکسی سایکلین بعنوان یک مهارکننده MMP بر درجه تبدیل (DC) یک ادهزیو آزمایشگاهی است.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی ادهزیوهای دندانی با مخلوط کردن داکسی سایکلین مونوهیدرات (با درصدهای وزنی 0، 25/0، 5/0 و 1) با مونومرها تهیه شد. ادهزیوهای دندانی به چهار گروه برحسب درصد داکسی سایکلین تقسیم شدند. مونومر چسب‌ها شامل 12% وزنی Bis-GMA، 10% وزنی TMPTMA، 28% وزنیHEMA  و 50% وزنی اتانول برای کلیه گروه بود.کمفورکینون و آمین بعنوان آغازگر نوری بکار گرفته شدند. DC تمام ادهزیوها توسط FTIR اسپکتروسکوپی اندازه‌گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری نتایج با استفاده از آزمون‌های آماری one way ANOVA وTukey  انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج نشان داد که درجه  تبدیل مونومر به پلیمر با افزودن مقادیر مختلف وزنی داکسی سایکلین به ادهزیو بطور معنی‌داری نسبت به گروه کنترل 0/0% تغییر نمی‌کند (p>0.05).

نتیجه‌گیری: افزودن مقادیر 25/0%، 5/0% و 1% داکسی سایکلین به ادهزیو آزمایشگاهی اثر سوء بر DC ندارد.


حمیدرضا عظیمی، نیما بخشعلیان، حسین شاهون،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف این مطالعه بررسی هیستولوژیک میزان تاثیر عاج هموژن دمینرالیزه (HDDM) دندان خرگوش به همراه غشاء محافظ کلاژن (Paroguide) در ترمیم دیفکت‌های ایجاد شده در استخوان پاریتال خرگوش و همچنین مقایسه آن با تاثیر کاربرد غشاء محافظ به تنهایی می‌باشد.

روش بررسی: مطالعه بر روی 6 خرگوش سفید نژاد نیوزلندی انجام گرفت. در استخوان پاریتال هر خرگوش دو دیفکت ایجاد شد که یکی توسط قطعات یک میلی‌متری عاج هموژن دمینرالیزه پر و توسط غشاء کلاژن محافظت شد (گروه مورد آزمایش) و دیفکت دیگر تنها توسط غشاء کلاژن حفاظت شد (گروه شاهد). خرگوش‌ها در فواصل زمانی 15، 30، 45، 60، 75 و 90 روزه کشته شدند و نمونه برداری از دیفتک‌ها انجام گرفت. داده‌ها توسط آزمون آماری
 pair-t testو 03/0=p بررسی شد.

یافته‌ها: در بررسی هیستومورفومتریک، میزان استخوان جدید ساخته ‌شده در گروه مورد آزمایش نسبت به گروه شاهد تفاوت آماری نشان می‌دهد. هیچ واکنش التهابی در گروه مورد آزمایش یا گروه شاهد دیده‌ نشد.

نتیجه‌گیری: عاج دمینرالیزه هموژن سازگاری نسجی داشته و باعث القاء استخوان ‌سازی در دیفکت‌ها شده است. در طی روند Remodeling، عاج دمینرالیزه جذب گردیده و جای خود را به استخوان تازه تشکیل می‌دهد. سرعت ترمیم استخوان در دیفکت‌های پر شده با HDDM بیشتر از گروه شاهد بود.


طاهره سادات جعفرزاده کاشی، محمد عرفان، الهیار نزادی نیاسر،
دوره 22، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: استحکام برشی پیوند و میزان ریزنشت مهم‌ترین خواص دنتین باندینگ‌ها می‌باشد زیرا در اتصال کامپوزیت‌ به نسج دندانی نقشی اساسی دارد. ریزنشت باعث نفوذ عوامل باکتریال به توبول‌های عاجی و سطوح مینایی شده که حساسیت و عود پوسیدگی را به واسطه از دست رفتن ترمیم کامپوزیتی به دنبال خواهد داشت. استحکام برشی ناکافی پیوند، باعث شکست زودهنگام ترمیم در اثر حداقل نیروهای مضغی می‌شود. هدف اصلی از انجام این مطالعه مقایسه میزان ریز نشت و استحکام برشی باندینگ یک ادهزیو آزمایشگاهی با یک ادهزیو اسکاچ باند بود.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 60 دندان مولر بدون پوسیدگی برای تست باند برشی استفاده شد که به چهار گروه 15 تایی تقسیم گردید. متغیرهای این مطالعه، نوع باندینگ‌، مینا و عاج بودند. جهت تست ریزنشت از 20 دندان استفاده شد و به دو گروه 10 تایی تقسیم گردید. مراحل بر اساس استانداردISO TR 11405 اجرا گردید. داده‌ها پس از انجام نرمالیتی تست با استفاده از آزمون‌های پارامتریک و غیرپارامتریک مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به علاوه توزیع Weibull بر روی داده‌ها صورت پذیرفت.
یافته‌ها: داده‌های تست ریزنشت و استحکام باند برشی اختلاف آماری معنی‌داری را بین دو گروه باند آزمایشگاهی و SbMP نشان ندادند (05/0>P) .ریزنشت در دو باندینگ بین سطوح اکلوزال و ژینژیوال از لحاظ آماری تفاوت معنی‌داری نداشت (05/0>P).
نتیجه‌گیری: باندینگ آزمایشگاهی نتایج قابل قبول و مشابه SbMP نشان داد. می‌توان نتیجه گرفت که باندینگ آزمایشگاهی دارای کیفیت کاربردی بالا و قابل مقایسه با مشابه تجاری آن است.


حسن ترابزاده، امیر قاسمی، فرحناز اسدیان، علیرضا اکبرزاده باغبان،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از انجام این تحقیق in-vitro بررسی اثر Multiple adhesive coating براستحکام باند ریز برشی و ریز سختی سطح باند شده عاج پس از کاربرد چهار ادهزیو Single Bond 2, One Step, One Step Plus و Single Bond بود.

روش بررسی: از 100 عدد دندان مولر سوم دیسک‌های عاجی بدست آمد. جهت انجام تست استحکام ریز برشی، 60 عدد از دیسک‌ها به صورت تصادفی به 4 گروه 15تایی تقسیم شدند و در هر گروه از یک نوع ادهزیو استفاده شد. در یک نیمه از دیسک 2 لایه و در نیمه دیگر 6 لایه ادهزیو بکار برده شد و پس از طی مراحل باندینگ، استوانه‌ای از کامپوزیت به ارتفاع 1 میلی‌متر بر هر نیمه دیسک قرار گرفت و سخت گردید. نیروی برشی با سرعت  mm/min5/0 تا نقطه شکست بر آن وارد شد. جهت تست ریز سختی 40 عدد دیسک عاجی باقیمانده به 4 گروه 10تایی تقسیم شدند و دیسک‌ها همانند گروه‌های باندینگ آماده گشتند. سختی سطح عاج باند شده با دستگاه ویکرز محاسبه شد. نتایج با استفاده از آزمون‌های آماری Two-way ANOVA و Tukey مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. خطای نوع اول آزمون 05/0 در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: بیشترین و کم‌ترین استحکام باند ثبت شده به ترتیب  MPa74/5 ± 49/29 (6 لایه One Step Plus) و MPa 83/4 ± 23/21 (2 لایه
One Step Plus) بود. در 4 نوع ادهزیو تنها در One Step Plus استحکام باند 6 لایه بطور معنی‌دار بیشتر از 2 لایه بود و در 3 نوع ادهزیو دیگر تفاوت معنی‌داری وجود نداشت. بیشترین و کمترین سختی عاج ثبت شده به ترتیب  VHN34/8 ± 08/39 (2 لایه Single Bond) و VHN 98/5 ± 53/28 (6 لایه One Step Plus) بود. در هیچ کدام از ادهزیوها سختی عاج در 6 و 2 لایه تفاوت معنی‌دار نداشت. وجود فیلر در ادهزیو اثر معنی‌داری بر استحکام باند نداشت در صورتیکه بطور معنی‌داری باعث کاهش سختی عاج باند شده گردید. همچنین نوع حلال ادهزیو اثر معنی‌داری بر استحکام باند داشت و استحکام باند در ادهزیوهای محتوی استن بیشتر از ادهزیوهای حاوی اتانل بود. در مقابل سختی ادهزیوهای حاوی اتانل بطور معنی‌داری بیشتر از ادهزیوهای حاوی استن بود.

نتیجه‌گیری: تعداد لایه‌های ادهزیو اثری بر استحکام باند ریز برشی و سختی سطح عاج نداشت و بیشتر وابسته به نوع ادهزیو بر اساس نوع فیلر و حلال آن بود.



صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb