حمید کرمانشاه، محمد جواد خرازی فرد، هلنا یشاریم،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: ترمیمهای پرسلنی بسیار مستعد شکستگی هستند و یکی از راههای ترمیم آنها استفاده از کامپوزیت و سایلن بر روی پرسلن اچشده است؛ از طرفی، برخی از مطالعات، اچکننده معمول و کارای پرسلن یعنی اسیدهیدروفلوئوریک را برای بافتهای بدن مضر دانستهاند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر دو ماده Aciduted Phosphated Fluoride (APF) و Phosphoric Acid (PHA) بر روی پرسلن در مقایسه با Hudro Fluoric Acid (HF) و نیز تأثیر Unfilled Resin و Dentin Bonding بر استحکام باندکامپوزیت پرسلن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی،120 بلوک پرسلنی به ابعاد 2×5×5 میلیمتر تهیه شد و سطح باند بلوکها سندبلاست گردید؛ سپس نمونهها به سه گروه چهلتایی تقسیم شدند؛ گروه اول با HF 5/9% اولترادنت به مدت یک دقیقه اچ شد؛ گروه دوم با APF،23/1% ایرانی کیمیا به مدت 10 دقیقه و گروه سوم با PHA 37% ایرانی کیمیا به مدت یک دقیقه اچ شد؛ سپس در هر گروه، در سطح نیمی از نمونهها سایلن اولترادنت به کار برده شد و در سطح نیم دیگر از سایلن استفاده نشد. در مرحله بعد به نیمی از نمونههای دارای سایلن Unfilled Resin و به نیم دیگر Dentin Bonding زده شد؛ در مورد نمونههایی که سایلن نداشتند نیز به همین منوال عمل شد؛ یعنی بر سطح نیمی از نمونههای فاقد سایلن هر گروه Unfilled Resin و بر سطح نیم دیگر Dentin Bonding به کار برده شد؛ سپس بر روی تمام نمونهها استوانه کامپوزیتی به ابعاد 2*4 میلیمتر گذاشته شد. نمونهها به مدت 24 ساعت در آب مقطر 37 درجه سانتیگراد نگهداری شدند و سپس 500 سیکل حرارتی را گذراندند و پس از آن در دستگاه اینسترون، استحکام باند کامپوزیت- پرسلن مورد آزمون قرار گرفت. پس از آن نوع شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 برابر تعیین گردید. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری 3 Way ANOVA، Kaplan- Maier و Tukey- HSD و با سطح معنیداری 05/0P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: در بررسی سطح پرسلنهای اچ شده، مشخص شد که PHA وAPF فقط قادرند به طور مختصری سطح پرسلن را خشن سازند و هیچ میکرواندرکاتی برای بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت ایجاد نمیکنند؛ در حالی که HF بخوبی سطح پرسلن را اچ میکند و میکرواندرکاتهایی برای گیر ایجاد میکند؛ همچنین با توجه به نتایج حاصل از آزمون استحکام برشی باند نمونهها، HF در بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت نقش داشت (05/0P<) اما سایلن اولترادنت هیچ نقش معنیداری در بهبود استحکام باند کامپوزیت- پرسلن نداشت (05/0P>).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضرکاربرد سایلن اولترادنت بر روی سطح پرسلن سندبلاستشده و اچشده با PHA یا APF نمیتواند جایگزین کاربرد همین سایلن بر روی سطح سندبلاست شده و اچ شده با HF گردد.
سپیده بانوا، کاوه نجیب فرد، محمد حسین قهرمانی، سید ناصر استاد،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: زیستسازگاری یکی از مهمترین ویژگیهای هر عامل باندینگ است. از آنجا که عوامل باندینگ عاجی در حفرات دندانی با گسترش زیر لثهای، در تماس نزدیک با بافتهای لثهای و مخاطی قرار میگیرند، بنابراین سنجش واکنش بافتی به این مواد امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی زمایشگاهی اثر سمیت سلولی عامل باندینگ عاجی AdheSE بر سلولهای فیبروبلاست لثه انسانی انجام شد.
روش بررسی: در ایـن تحقیـق آزمایشگاهی، سمیـت سلولـی ادهزیـو عاجـی AdheSE (باند و پرایمر) (Vivadent, Liechtenstein) به صورت پلیمریزه نشده و پلیمریزه شده، مورد بررسی قرار گرفت. جزء پرایمر به مدت 30 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت و جزء باند به صورت پلیمریزه نشده به مدت 20 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت، و هر دو به صورت پلیمریزه شده به مدت 24 و 48 ساعت در رقتهای مختلف در مجاورت سلولهای فیبروبلاست لثه انسانی اولیه قرار رفتند.سمیت سلولی ترکیبات مورد مطالعه بـا آزمایشهای MTT، شمـارش سلولـی و DNA condensation مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری دادههای حاصله، از آنالیز ANOVA دو طرفه برای دادههای تکراری استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: آزمایش MTT، نشان داد که سمیت AdheSE Bond پلیمریزه نشده، پس از 20 ثانیه مجاورت، تنها در رقت 1-10 اختلاف معنیداری با گروه کنترل داشت (001/0P<) و با افزایش زمان مجاورت به 300 ثانیه و 24 ساعت، بیشترین میزان سمیت به ترتیب در رقتهای 3-10 و 4-10 مشاهده گردید. اثر سمیت سلولی پرایمرAdheSE به صورت پلیمریزه نشده، پس از 30 و 300 ثانیه مجاورت از رقت 2-10، و پس از 24 ساعت مجاورت از رقت 3-10 شروع شد و در رقت 1-10 به حداکثر میزان خود رسید. آزمایش MTT نشان داد که جزء باند AdheSE در حالت پلیمریزه شده در 24 ساعت در رقتهای 1:2 (001/0P<)، 1:4 و 1:6 (01/0P<)، اختلاف معنیداری با گروه کنترل نشان داد، در حالی که در آزمایش شمارش سلولی، این اختلاف تنها در رقت 1:2 معنیدار بود (001/0P<). با انجام آزمایشDNA condensation مشخص شد که آپوپتوز (شکل مشخصی از مرگ سلولی به لحاظ مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، که turnover سلولی را تنظیم میکند) در تمامی ترکیبات مورد مطالعه چه به صورت پلیمریزه نشده و چه به صورت پلیمریزه شده، کمتر از 5% کل مرگ سلولی رخ داده را به خود اختصاص داد.
نتیجهگیری: عامل باندینگ عاجی AdheSE در هر دو جزء خود دارای اثر سمیت سلولی بر روی سلولهای فیبروبلاست لثۀ انسانی بود. میزان سمیت، با رقت، زمان مجاورت و پلیمریزاسیون ارتباط داشت. ضروری است که اجزاء سمی این ماده شناسایی شده و با موادی با سازگاری نسجی بهتر جایگزین شوند.