سیستمهای باندینگ عاجی گرچه تا حدود زیادی سبب اتصال نزدیکتر و محکمتر کامپوزیتهای دندانی به عاج می شوند، اما هیچ یک از آنها قادر به حذف کامل پدیده میکرولیکیج نمی باشند. تنشهای ناشی از انقباض پلیمریزاسیون رزینهای کامپوزیت و حذف لایه اسمیر که در روش متداول Total Etch صورت می گیرد، نقش مهمی در پیشرفت میکرولیکیج و اثرات سو آن دارد. هدف از این مطالعه بررسی میکرولیکیج در روش تجربی (تغییر لایه اسمیر و اچ مینای لبه ای) و مقایسه آن با روش متداول Total Etch می باشد؛ به همین منظور در این مطالعه آزمایشگاهی، 60 مولر سالم انسانی توسط کلرامین 0.5% ضد عفونی شدند و حفره های کلاس V در سطح باکال و 1 میلیمتر بالاتر از محل اتصال مینا و سمان تعبیه شد. نمونه ها به طور تصادفی به 6 گروه 10 تایی تقسیم شدند. در گروه اول از روش Total Etch و کامپوزیت تتریک استفاده شد. در گروه دوم از روش Total Etch و کامپوزیت آریستون استفاده شد. گروه سوم حاوی لاینر توصیه شده سیستم آریستون و کامپوزیت آریستون بود. در گروه چهارم از روش تجربی (تغییر لایه اسمیر و سیل لبه های ترمیم توسط کامپوزیت Flowable) و کامپوزیت تتریک استفاده شد. گروه پنجم شامل روش آزمایشی تجربی و کامپوزیت آریستون بود و در گروه ششم فقط از تغییر لایه اسمیر و کامپوزیت تتریک استفاد شد و لبه های ترمیم سیل نشدند. پس از ترموسایکلینگ و رنگ آمیزی توسط فوشین بازی 2%، نفوذ رنگ در برش وسط ترمیمها توسط استرئومیکروسکوپ بررسی شد. جهت تحلیل آماری از آزمونهای Wilcoxon Sign و Kruskal Wallis استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان میکرولیکیج در سیستم آریستون (گروه سوم) به طور معنی داری (P<0.05) بیشتر از برخی گروهها (اول، دوم و پنجم) بود. اختلاف میکرولیکیج میان سایر گروهها معنی دار بود.
زمینه و هدف: به دست آوردن چسبندگی مواد ترمیمی با عاج دندان به عنوان یک بستر مرطوب و دینامیک یکی از موضوعات مهم دندانپزشکی ترمیمی به خصوص دندانپزشکی محافظهکارانه است. چسبندگی اغلب سیستمهای باندینگ عاجی کنونی براساس تشکیل لایه هیبرید و ایجاد گیر میکرومکانیکال است. یافتههای جدید در ارتباط با مکانیسم چسبندگی به عاج بیانگر افزایش پایداری باند در صورت برداشت کلاژن از سطح عاج دمینرالیزه میباشند. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر برداشت کلاژن بر روی استحکام باند چهار سیستم باند عاجی یک جزیی با توجه به تفاوتهای ساختاری آنها انجام شد.
روش بررسی: این مطالعه به روش تجربی و با تکنیک مشاهدهای بر روی56 دندان پرهمولر سالم انسان انجام گرفت. در سطوح باکال و لینگوال دندانها، سطح صافی از عاج ایجاد شد. نمونهها به هشت گروه 14 تایی تقسیم شدند به نحوی که در هر گروه،7 سطح باکالی از 7 دندان و 7 سطح لینگوالی از 7 دندان پرهمولر دیگر قرار گرفت. سطح عاج توسط اسید فسفریک 37% به مدت 15 ثانیه اچ و سپس شستشو داده شد. در چهار گروه به عنوان کنترل، سیستمهای باند یک جزیی(3M) Single Bond ،(Dentsply) Prime & Bond NT ،(Vivadent) Excite و (Bisco)One Step با تکنیک باند مرطوب به کار برده شد. سپس یک استوانه از کامپوزیت (3M)Z100 به قطر 3 میلیمتر و ارتفاع 2 میلیمتر به دندان باند گردید. در چهار گروه دیگر پس از دمینرالیزاسیون عاج با اسید، از هیپوکلریت سدیم 25/5% جهت برداشت مواد آلی سطح عاج به مدت یک دقیقه استفاده شد. پس از آن سیستمهای ذکر شده با روش باند مرطوب جهت باند استوانه کامپوزیتی به کار رفت. پس از یک هفته نگهداری در آب مقطر با دمای اتاق (24 درجه سانتیگراد) نمونهها تحت 3000 سیکل حرارتی در حمام آب بین 5-55 درجه سانتیگراد قرار گرفتند. استحکام باند برشی نمونهها به وسیله دستگاه تست مکانیکی اینسترون و توسط یک تیغه به فرم چیزل و با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه اندازهگیری شد. دادهها به وسیله آزمونهایTwo Way ANOVA و Tukey HSD مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار استحکام باند برشی به عاج (بر حسب Mpa) تمامی گروهها به ترتیب زیر بود:
83/1 60/19One Step= 01/2 72/19One Step +H=
93/3 44/21Single Bond= 85/2 26/18Single Bond +H=
02/5 51/26= Prime & bond NT 70/5 98/26 Prime & bond NT+H=
85/3 78/29 Excite = 94/8 07/19Excite+H =
تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که استفاده از هیپوکلریت سدیم 25/5% به مدت 1 دقیقه در سطح عاج دمینرالیزه استحکام باند برشی سیستمهای Excite و Single Bond را به طور قابل ملاحظهای کم نمود (05/0P<). استحکام باند برشی سیستمهای One Step وPrime & Bond NT با این روش افزایش یافت؛ ولی این اختلاف از نظر آماری معنی دار نبود (05/0P>).
نتیجهگیری: براساس یافتههای مطالعه حاضر، برداشت کلاژن سطح عاج دمینرالیزه با هیپوکلریت سدیم موجب کاهش معنیدار استحکام باند برشی سیستمهای با پایه آب/الکل میگردد؛ در حالی که استحکام باند سیستمهای استونی تغییر نمینماید، بنابراین بسته به نوع سیستم باندینگ و حلال آن، این روش، استحکام باند متفاوتی را ایجاد مینماید.
روش بررسی: 108 عدد دندان ثنایای فک پایین انسانی جمعآوری و به 9 گروه 12تایی تقسیم گردیدند و سپس تحت شکست قرار گرفتند. قطعه شکسته شده دندان در درجه حرارت اتاق در هوای آزاد قرار گرفت و قسمت اپیکال باقیمانده دندانها در آب غوطه ور شد. زمان قرارگیری در معرض هوا در گروههای 1، 2 و 3 سی دقیقه، برای گروههای 4 و 5 شش ساعت، در گروههای 6 و 7 بیست و چهار ساعت و در گروههای 8 و 9 سه روز در نظر گرفته شد. قطعات شکسته شده در گروههای 2، 4، 6 و 8 به مدت 30 دقیقه در آب غوطهور شدند و زمان قرارگیری در آب برای گروههای 3، 5، 7 و 9 بیست و چهار ساعت در نظر گرفته شد و قطعه شکسته در گروه1 بدون مرطوبسازی مجدد مورد استفاده قرار گرفت. بعد از آن تمام قطعات شکسته شده موجود در این گروهها به قسمت اپیکال مربوط به خود توسط عامل باندینگ و کامپوزیت با ویسکوزیته پایین باند گردیدند و متوسط نیروی لازم جهت شکست توسط یک ماشین تست مکانیکی اندازهگیری شد و با استفاده از تستهای آماری one way ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آنالیزهای آماری نشان دادند که در بین گروههای مختلف مطالعه اختلاف معنیدار وجود دارد (001/0p<). بیشترین و کمترین نیروی لازم جهت شکست به ترتیب مربوط به گروههای 3 و 8 بود و نیروی لازم جهت شکست در گروه1 با اختلاف معنیداری از گروههای 2، 3، 5، 7 و 9 پایینتر و از گروههای 4، 6 و 8 بالاتر بود. در حالیکه اختلاف معنیداری بین گروههای 3، 5، 7 و 9 همچنین گروههای 4، 6 و 8 وجود نداشت، نیروی لازم جهت شکست نمونهها در گروههای 2، 3، 5، 7 و 9 با اختلاف معنیداری بیشتر از گروههای 4، 6 و 8 بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که نیروی لازم جهت شکست توسط قرارگیری قطعات شکسته شده در معرض هوا قبل از باندینگ تحت تأثیر واقع میشود. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان خشک شدن قطعات شکسته شده، نیروی لازم جهت شکست کاهش مییابد و بعد از مدتی ثابت باقی میماند. این مطالعه نشان داد که برای افزایش استحکام اتصال بعد از قرارگیری در معرض هوا قطعات شکسته شده باید در آب نگهداری شوند و بهترین نتایج زمانی حاصل میشود که قطعه شکسته شده حداقل برای 24 ساعت در آب قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه بالینی 63 دندان از 35 دانشآموز 6-8 سال دارای دندانهای مولر اول دایمی تازه رویش یافته و سالم فک بالا انتخاب و به دو گروه تقسیم شدند. دریک گروه، عامل باندینگ Single Bond و در گروه دیگر SE Bond مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به تازه رویش یافته بودن دندان و تماس ناحیه دیستوپالاتال با شیار لثه و عدم امکان ایزولاسیون این ناحیه، شیاردیستالی دندانها آلوده و ناحیه مزیالی که به خوبی قابلیت ایزولاسیون داشت، ایزوله محسوب گردید. درهر گروه پس از اچینگ، دندان یک سمت فیشورسیلانت و دندان سمت دیگر بعدازاستفاده ازعامل باندینگ فیشورسیلانت شد. لذا چهار گروه آلوده/ باند، ایزوله/ باند، آلوده/ کنترل و ایزوله/ کنترل برای هر نوع عامل باندینگ بوجودآمد. در معاینات 3، 6 و 12 ماهه نتایج درمان به صورت موفقیت و شکست بررسی و توسط آزمونهای Mc Nemar، Chi-square وCochran آنالیزشد.
یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد که: 1- آلودگی به طور معنیداری باعث افزایش میزان شکست فیشورسیلانت میشود 2-(05/0>p) استفاده ازاین دو عامل باندینگ میزان موفقیت فیشور سیلانت را به طور معنیداری افزایش میدهد 3-(05/0>p ) استفاده ازاین دوعامل باندینگ میزان موفقیت فیشور سیلانت دندان آلوده را حتی از مواردی که دندان به طور ایزوله فقط فیشور سیلانت شده است، بیشتر افزایش میدهد4- (05/0>p) درمینای آلوده نتایج استفاده ازSE Bond نسبت به Single Bond درتمام طول تحقیق بهتربود (05/0>p)، درحالیکه در شرایط ایزوله نتایج استفاده از Single Bond بهتر بود (05/0>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه استفاده ازاین دو عامل باندینگ در درمان فیشور سیلانت را چه در موارد ایزوله و چه آلوده توصیه مینماید. بعلاوه به نظر میرسد SE Bond حساسیت کمتری نسبت به آلودگی نشان میدهد.
روش بررسی: از 100 عدد دندان مولر سوم دیسکهای عاجی بدست آمد. جهت انجام تست استحکام ریز برشی، 60 عدد از دیسکها به صورت تصادفی به 4 گروه 15تایی تقسیم شدند و در هر گروه از یک نوع ادهزیو استفاده شد. در یک نیمه از دیسک 2 لایه و در نیمه دیگر 6 لایه ادهزیو بکار برده شد و پس از طی مراحل باندینگ، استوانهای از کامپوزیت به ارتفاع 1 میلیمتر بر هر نیمه دیسک قرار گرفت و سخت گردید. نیروی برشی با سرعت mm/min5/0 تا نقطه شکست بر آن وارد شد. جهت تست ریز سختی 40 عدد دیسک عاجی باقیمانده به 4 گروه 10تایی تقسیم شدند و دیسکها همانند گروههای باندینگ آماده گشتند. سختی سطح عاج باند شده با دستگاه ویکرز محاسبه شد. نتایج با استفاده از آزمونهای آماری Two-way ANOVA و Tukey مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. خطای نوع اول آزمون 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: بیشترین و کمترین استحکام باند ثبت شده به ترتیب MPa74/5 ± 49/29 (6 لایه One Step Plus) و MPa 83/4 ± 23/21 (2 لایه
One Step Plus) بود. در 4 نوع ادهزیو تنها در One Step Plus استحکام باند 6 لایه بطور معنیدار بیشتر از 2 لایه بود و در 3 نوع ادهزیو دیگر تفاوت معنیداری وجود نداشت. بیشترین و کمترین سختی عاج ثبت شده به ترتیب VHN34/8 ± 08/39 (2 لایه Single Bond) و VHN 98/5 ± 53/28 (6 لایه One Step Plus) بود. در هیچ کدام از ادهزیوها سختی عاج در 6 و 2 لایه تفاوت معنیدار نداشت. وجود فیلر در ادهزیو اثر معنیداری بر استحکام باند نداشت در صورتیکه بطور معنیداری باعث کاهش سختی عاج باند شده گردید. همچنین نوع حلال ادهزیو اثر معنیداری بر استحکام باند داشت و استحکام باند در ادهزیوهای محتوی استن بیشتر از ادهزیوهای حاوی اتانل بود. در مقابل سختی ادهزیوهای حاوی اتانل بطور معنیداری بیشتر از ادهزیوهای حاوی استن بود.
نتیجهگیری: تعداد لایههای ادهزیو اثری بر استحکام باند ریز برشی و سختی سطح عاج نداشت و بیشتر وابسته به نوع ادهزیو بر اساس نوع فیلر و حلال آن بود.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb