17 نتیجه برای لثه
صدیقه خدمت،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1378 )
چکیده
تغییرات هورمونی و تغذیه ای خانم باردار شرایط مستعدی را برای ایجاد بیماریهای لثه و پوسیدگی دندانهای او فراهم می کند. از طرفی مراقبتهای بهداشتی که در حالت عادی، به سهولت انجام می شود، ممکن است در خانم باردار مشکل باشد؛ بنابراین خانمهایی که قبل از حاملگی با رعایت بهداشت نسبی یا متوسط مشکل لثه و دندان نداشته اند، ممکن است در حاملگی با دردهای دندانی و حالت اورژانس به دندانپزشک مراجعه کنند. درمان اورژانس در هر زمانی از دوران حاملگی که لازم باشد، باید انجام شود و درد بیمار را نباید به مدت طولانی با مسکن تسکین دهیم. بهترین زمان انجام درمانهای دندانپزشکی در خانم باردار سه ماهه دوم حاملگی است. در این دوره همه درمانهای دندانپزشکی لازم در دوران حاملگی را می توان همانند دیگر بیماران انجام داد. درمان دندانهایی که قبل از زایمان برای بیمار مشکلی ایجاد نمی کند، باید به بعد از زایمان موکول شود.
نسرین تک زارع، کامران یارمحمدی، علیرضا تک زارع، حسن سمیاری، محمد اکبری،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده
کم کردن درد و کوتاه نمودن دوره ترمیم زخمهای ناشی از جراحیهای مختلف از جمله جراحی لثه اهمیت زیادی دارد. ترمیم زخم پدیده ای پیچیده و سازمان یافته است. در طی روند ترمیم، فرایندهای مشخص و هماهنگی از قبیل بازسازی، مهاجرت و تکثیر سلولهای پارانشیمی و سلولهای بافت همبند و ساخت مجدد بافت همبند لثه ای صورت می گیرد. با توجه به تاثیر اشعه لیزر کم توان هلیوم-نئون بر فرایندهای ترمیمی در زخمهای باز پوستی، در این تحقیق اثر تابش پرتوهای این لیزر بر فرایندهای متابولیک، افزایش تزایدی سلولی و رشته های بافت همبند و در نهایت تسریع روند ترمیم زخمهای لثه ای مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور در این بررسی از 50 راس رت نر سالم و بالغ با میانگین وزن 250 تا 300 گرم و محدوده سنی 3 تا 4 ماه استفاده شد. پس از بیهوش کردن حیوانات، بر روی لثه فک بالا زخمی با اندازه یکسان در تمامی نمونه ها ایجاد شد. نمونه ها پس از جراحی، به صورت کاملا تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. از روز اول به طور روزانه به رتهای گروه مورد، لیزر کم توان هلیوم-نئون با ارزش دانسیته mJ/cm² 5 تابیده شد. تا 5 روز رتهای گروه مورد اشعه دریافت کردند و در انتهای روز پنجم موش ها به وسیله اتر کشته شدند. به طور ماکروسکوپی درصد بهبودی و قطر زخمها بررسی و اندازه گیری شد؛ آنگاه از محل زخم نمونه برداری شد و مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفت. در مطالعه میکروسکوپی سلولهای همبندی فیبروبلاست، رشته های کلاژن و مقاطع عروق خونی کوچک مورد بررسی و شمارش قرار گرفتند. یافته های حاصل از مطالعه پس از تحلیل آماری به روش t-test نشان داد که پرتوهای لیزر سبب افزایش معنی دار در تعداد فیبرهای بافت همبند، فیبروبلاست ها و تکثیر رگهای خونی کوچک در گروه تجربی می شوند؛ علاوه بر آن کاهش معنی داری در اندازه قطر زخم لثه ای در گروه مورد مشاهده گردید؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که تابش دوره ای پرتوهای لیزر کم توان هلیوم-نئون در بهبودی زخمهای ناشی از جراحی لثه موثر می باشد.
مهرداد لطف آذر، شریعه فقیهی،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده
تاکنون روشهای متعددی جهت پوشش سطوح عریان ریشه ها ارائه و آزمایش گردیده است. در بیشتر این مطالعات پوشش تحلیل لثه ای کلاس I و II میلر مورد بررسی قرار گرفته اند. این مطالعه با هدف مقایسه نتایج کلینیکی دو تکنیک پیوند آزاد بافت همبندی (CTG) و بازسازی هدایت شده نسجی (GTR) با غشای قابل جذب در پوشش سطوح عریان ریشه ها در نواحی تحلیل لثه ای کلاس III میلر انجام شد. تعداد 6 بیمار دارای یک جفت ناحیه تحلیل لثه ای قرینه، به روش تصادفی مورد درمان قرار گرفتند. شاخصهای کلینیکی قبل از جراحی و با فواصل 1، 2، 4، 6، 12 و 18 ماه بعد از جراحی اندازه گیری شدند. جهت تحلیل آماری، نتایج هر گروه درمانی (قبل از درمان با ماه ششم و قبل از درمان با ماه هیجدهم) و به منظور مقایسه دو گروه درمانی در مقاطع زمانی (قبل از درمان و ماههای 6، 12 و 18) از آزمون Paired t و به منظور مقایسه دو روش درمانی در طول زمان از آزمون واریانس سه طرفه استفاده شد. هر دو روش درمانی به طور معنی داری در پوشش سطح ریشه ها موثر بودند. میانگین پوشش سطح ریشه در دو تکنیک CTG و GTR بعد از 18 ماه به ترتیب 55% و 47/5% بود. نتایج نشان داد روش CTG نسبت به GTR در کاهش عمق و عرض ناحیه تحلیل و افزایش عرض لثه کراتینیزه به طور معنی داری موفق تر است؛ همچنین گذشت زمان (18 ماه) به عنوان یک عامل مجزا از روشهای درمانی، به طور معنی داری در افزایش عرض لثه کراتینیزه و افزایش سطح چسبندگی کلینیکی نقش دارد.
محمد رمضانیان،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1382 )
چکیده
بیان مساله: یکی از دلایل جراحی دندان عقل نهفته فک پایین، تاثیر نهفتگی بر سلامت پریودنشیوم مولر مجاور است که به دلیل تجمع پلاک، ایجاد التهاب حاد و مزمن، اثر مخرب دارد. هدف: در این مطالعه وضعیت پریودنشیوم دندان مجاور دندان نهفته، قبل و بعد از جراحی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
روش بررسی: در مرحله اول از بین افرادی که به منظور جراحی دندان عقل نهفته به بخش جراحی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این افراد فاقد بیماری سیستمیک بودند و دندان مولر مجاور آنها سالم بود. قبل از عمل، نسج پریودنشیوم مولر دوم مجاور، از نظر عمق پاکت (در 7 نقطه) و سطح اتصال لثه (در 3 نقطه) مورد بررسی قرار گرفت. رادیوگرافی پری اپیکال مطابق استانداردهای موجود و به طور یکسان و مرتب برای تمام بیماران انجام گرفت؛ سپس تمام اقدامات فوق سه ماه بعد تکرار شد. یافته ها با استفاده از آزمون آماری Paired t مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های این بررسی اختلاف معنی داری را بین عمق پاکت قبل و بعد از عمل نشان داد؛ به عبارت دیگر عمق پاکت بعد از عمل کاهش یافت؛ بررسی اختلاف بین سطح اتصال لثه قبل و بعد از عمل، نشان دهنده کاهش سطح اتصال لثه بعد از عمل بود؛ همچنین ضایعه داخل استخوان آلوئول بعد از عمل بهبودی نشان داد.
نتیجه گیری: با توجه به محدودیتهای این مطالعه، جراحی دندان عقل نهفته جهت پیشگیری از ایجاد مشکلات پریودنتال برای دندان مولر مجاور توصیه می شود.
مژگان پاک نژاد، اصغر میرعمادی، مجتبی طباطبایی یزدی، مهدی خداداد مترجمی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده
بیان مساله: ارتباط میان سطح فعالیت آنزیم های آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفاتاز (ALP) در مایع شیار لثه (GCF) با التهاب و از دست رفتن چسبندگی پریودنتال به اثبات رسیده است؛ اما در مورد ایمپلنت مطالعات انجام شده کافی نمی باشد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی وجود و سطح فعالیت AST و ALP و ارتباط آنها با عمق پاکت انجام شد؛ همچنین خونریزی در مایع شیار اطراف ایمپلنت های دندانی به منظور بررسی امکان استفاده از آنها به عنوان یک شاخص کمک تشخیصی در درمان ایمپلنت مورد بررسی قرار گرفت.
روش بررسی: در این تحقیق 41 ایمپلنت دندانی (گروه مورد) و 41 دندان قرینه آنها (گروه شاهد) در 21 بیمار مورد بررسی قرار گرفت. در جلسه اول اطلاعات کلی مربوط به ایمپلنت ها، میزان عمق پاکت، ایندکس تغییر یافته خونریزی (msBI) و ایندکس تغییر یافته پلاک (mPI) ثبت شد. در جلسه دوم از مایع شیار لثه دندان و مایع شیار اطراف ایمپلنت نمونه گیری شد. فعالیت AST و ALP با استفاده از اسپکتروفتومتر مورد سنجش قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای t و Mann-Whitney و برای بررسی همبستگی از ضریب همبستگی پیرسون اسپیرمن استفاده شد.
یافته ها: فعالیت AST بین دو گروه اختلاف معنی داری را نشان داد (P<0.001)؛ میانگین فعالیت آنزیم ALP نیز در گروه مورد بیش از شاهد بود ولی این اختلاف معنی دار نبود. پس از حذف اثر متغیرهای مخدوش کننده، میانگین AST در گروه مورد 54.6 با خطای معیار 2.3 و در گروه شاهد 44.8 با خطای معیار 2.3 حاصل شد (P=0.004). میانگین ALP نیز به ترتیب در گروه مورد 36.6 با خطای معیار 2.2 و در گروه شاهد 35.4 با خطای معیار 2.2 به دست آمد (P=0.4)؛ AST و ALP با سایر شاخصهای کلینیکی مثل PD و mSBI ارتباط مستقیمی داشت که در گروه مورد این رابطه معنی دار بود.
نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، آنالیز مایع شیار اطراف ایمپلنت می تواند به عنوان یک روش تشخیصی مناسب در ارزیابی موفقیت ایمپلنت های دندانی بکار گرفته شود.
شکوفه شهرابی، محمدرضا طالبی اردکانی،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
Benign Mesenchymoma, تومور خوشخیم نسج نرم است که علاوه بر داشتن زمینهای از بافت فیبروز، حاوی حداقل دو بافت مزانشیمی بالغ میباشد. در این مقاله, یک مورد نادر از این ضایعه در لثه مردی 53 ساله گزارش میگردد؛ همچنین پاتوژنز و خصوصیات کلینیکی و پاتولوژیکی این تومور غیر شایع در ناحیه سر و گردن مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.
زینب کدخدا، رویا عطایی،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
بیان مسأله: افزایش حجم لثه (GOI) یکی از عوارض جانبی و شایع درمان دارویی سیکلوسپورین میباشد. آزیترومایسین آنتیبیوتیک ماکرولیدی است که تأثیر آن در کاهش افزایش حجم لثه ناشی از مصرف سیکلوسپورین در مقالات متعدد مورد بحث قرار گرفته است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آزیترومایسین سیستمیک بر روی افزایش حجم لثه ناشی از مصرف سیکلوسپورین در بیماران دریافتکننده کلیه پیوندی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مورد- شاهدی و کارآزمایی بالینی 18 بیمار (6 زن و 12 مرد) پیوند کلیه که افزایش حجم لثه در آنها مشاهده شد، مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران به طور تصادفی در دو گروه درمانی قرار گرفتند: گروه مورد با مصرف آزیترومایسین سیستمیک و گروه شاهد با مصرف پلاسبوی سیستمیک. شاخصهای خونریزی در حین پروبکردن (BOP)، طول تاج کلینیکی (CL)، عمق پاکت (PPD)، شاخص افزایش حجم لثه (GOI) و Stent-IDP (فاصله عمودی یک Stent یا Plate در تماس با سطح اکلوزال دندانها در حداقل سه نقطه از قدامیترین نقاط تماس تا نوک پاپی مزیال) قبل از درمان و دو و شش هفته پس از درمان اندازهگیری شدند. به منظور تحلیل دادههای به دست آمده، از آزمونهای Wilcoxon و Mann-Whitney استفاده شد.
یافتهها: بیشتر شاخصهای اندازهگیریشده در دو گروه مورد و شاهد پس از دو هفته به میزان معنیداری بهبود یافتند (05/0P<). تفاوت میان دو گروه از نظر تغییر در متغیرهای مورد بررسی در زمانهای مختلف معنیدار نبود و بین دو گروه تنها از نظر شاخص BOP تفاوت معنیداری وجود داشت (05/0P<)؛ به عبارت دیگر این شاخص پس از شش هفته در گروه مورد بهبود بیشتری را نسبت به گروه شاهد نشان داد.
نتیجهگیری: در مجموع از یافتههای این مطالعه، چنین استنباط میشود که تأثیر آزیترومایسین بر افزایش حجم لثه ناشی از مصرف سیکلوسپورین که در مطالعات قبلی گزارش شده تا حدودی اغراقآمیز است و احتمالاً تأثیر این دارو فقط کاهش التهاب بوده است.
نادر ابوالفضلی، فریبا صالح صابر، اردشیر لفظی،
دوره 18، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: عرض لثه کراتینیزه از جمله شاخصهای کلینیکی مهم در ارزیابیهای پریودنتال محسوب میشود. نکته اساسی در تعیین عرض لثه مشخصنمودن موقعیت و محل اتصال مخاط آلوئول غیر کراتینیزه با لثه - خطی موسوم به mucogingival junction (MGJ)- میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی قابلیت تکرارپذیری سه روش کلینیکی موجود ( روش چشمی، روش فانکشنال و روش رنگآمیزی هیستوکمیکال) به منظور تعیین محل MGJ و در نهایت اندازهگیری عرض لثه کراتینیزه انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش بررسی تستها انجام شد، محل MGJ در 14 بیمار توسط دو معاینهگر مستقل (دندانپزشک) و توسط سه روش چشمی، فانکشنال و رنگآمیزی هیستوکمیکال مشخص گردید؛ نتایج حاصل از نظر قابلیت تکرارپذیری با استفاده از آزمونهای آماری paired t و intra-class correlation coefficient مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: در این تحقیق قابلیت تکرارپذیری سه روش رایج به منظور تعیین موقعیت MGJ (روشهای چشمی، فانکشنال و هیستوکمیکال) میان دو معاینهگر به ترتیب 77/0، 82/0 و 96/0 بود؛ همچنین قابلیت تکرارپذیری سه روش برای معاینهگر اول 83/0 و برای نفر دوم 80/0 مشخص شد. بیشترین قابلیت تکرارپذیری مربوط به روش رنگآمیزی هیستوکمیکال بود؛ مقایسه اندازهگیریهای انجامشده با سه روش مورد نظر در معاینهگر اول اختلاف معنیداری را نشان نداد؛ در حالی که در اندازهگیریهای انجامشده توسط معاینهگر دوم، روش چشمی با فانکشنال اختلاف معنیداری را نشان دادند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که استفاده از هر سه روش فوق میتواند با قابلیت تکرارپذیری نسبتاً زیادی موقعیت MGJ را مشخص کند ولی چنانچه نیاز به قابلیت تکرارپذیری بالاتری داشته باشیم، روش رنگآمیزی کمپلکس موکوژنژیوال با محلول ید (روش هیستوکمیکال) توصیه میشود.
فریده حقیقتی، سولماز اکبری،
دوره 19، شماره 1 - ( 1-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه به علت افزایش تقاضای بیماران برای تأمین حداکثر زیبایی، پوشش سطح عریان ریشه، اهمیت ویژهای پیدا کرده است. از میان تکنیکهای ارائه شده، بیشترین احتمال بازسازی انساج پریودنتال با استفاده از اصول (GTR) Guided Tissue Regeneration اتفاق میافتد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه بالینی روش GTR-based root coverage با غشای کلاژنه و پیوند استخوان و روش (SCTG) Subepithelial Connective Tissue Graft (کنترل مثبت) در درمان تحلیلهای لثهای انجام شد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی 11 بیمار (9 زن و 2 مرد، 25-52 ساله) با 31 تحلیل لثهای کلاس I و II میلر (عمق تحلیل 2میلیمتر) مورد بررسی قرار گرفتند. ضایعات جهت درمان تحلیل لثه به صورت تصادفی در دو گروه SCTG و GTR تقسیم شدند. متغیرهای مطالعه شامل عمق تحلیل (RD)، سطح چسبندگی بالینی(CAL) و عمق پروبینگ (PD) در مید باکال و عرض تحلیل در سطح CEJ بودند که قبل از مداخله و 6 ماه بعد اندازهگیری شدند، یافتهها توسط آزمون آماریIndependent t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و 05/0P< به عنوان سطح معنی داری در نظر گرفته شد.
یافتهها: با مقایسه نتایج اولیه و 6 ماه بعد مشاهده شد، هر دو روش به صورت معنیداری باعث کاهش عمق تحلیل (=GTR 1/2 میلیمتر، =SCTG3/2 میلیمتر، 0001/0P<) و بهبود سطح چسبندگی بالینی (GTR= 1/2 میلیمتر، =SCTG 5/2 میلیمتر، 0001/0P<) شدند. بعد از 6 ماه متوسط پوشش ریشه با روش GTR، 62% و با روش SCTG، 74 % به دست آمد.
نتیجهگیری: براساس مطالعه حاضر، در هر دو روش، نتایج کلینیکی مشابه هم بودند. استفاده از غشای کلاژنه و یک پیوند استخوان، ممکن است نیاز به برداشت بافت پیوندی از خود بیمار را برطرف نماید.
سپیده بانوا، کاوه نجیب فرد، محمد حسین قهرمانی، سید ناصر استاد،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: زیستسازگاری یکی از مهمترین ویژگیهای هر عامل باندینگ است. از آنجا که عوامل باندینگ عاجی در حفرات دندانی با گسترش زیر لثهای، در تماس نزدیک با بافتهای لثهای و مخاطی قرار میگیرند، بنابراین سنجش واکنش بافتی به این مواد امری ضروری است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی زمایشگاهی اثر سمیت سلولی عامل باندینگ عاجی AdheSE بر سلولهای فیبروبلاست لثه انسانی انجام شد.
روش بررسی: در ایـن تحقیـق آزمایشگاهی، سمیـت سلولـی ادهزیـو عاجـی AdheSE (باند و پرایمر) (Vivadent, Liechtenstein) به صورت پلیمریزه نشده و پلیمریزه شده، مورد بررسی قرار گرفت. جزء پرایمر به مدت 30 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت و جزء باند به صورت پلیمریزه نشده به مدت 20 ثانیه، 300 ثانیه و 24 ساعت، و هر دو به صورت پلیمریزه شده به مدت 24 و 48 ساعت در رقتهای مختلف در مجاورت سلولهای فیبروبلاست لثه انسانی اولیه قرار رفتند.سمیت سلولی ترکیبات مورد مطالعه بـا آزمایشهای MTT، شمـارش سلولـی و DNA condensation مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت آنالیز آماری دادههای حاصله، از آنالیز ANOVA دو طرفه برای دادههای تکراری استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: آزمایش MTT، نشان داد که سمیت AdheSE Bond پلیمریزه نشده، پس از 20 ثانیه مجاورت، تنها در رقت 1-10 اختلاف معنیداری با گروه کنترل داشت (001/0P<) و با افزایش زمان مجاورت به 300 ثانیه و 24 ساعت، بیشترین میزان سمیت به ترتیب در رقتهای 3-10 و 4-10 مشاهده گردید. اثر سمیت سلولی پرایمرAdheSE به صورت پلیمریزه نشده، پس از 30 و 300 ثانیه مجاورت از رقت 2-10، و پس از 24 ساعت مجاورت از رقت 3-10 شروع شد و در رقت 1-10 به حداکثر میزان خود رسید. آزمایش MTT نشان داد که جزء باند AdheSE در حالت پلیمریزه شده در 24 ساعت در رقتهای 1:2 (001/0P<)، 1:4 و 1:6 (01/0P<)، اختلاف معنیداری با گروه کنترل نشان داد، در حالی که در آزمایش شمارش سلولی، این اختلاف تنها در رقت 1:2 معنیدار بود (001/0P<). با انجام آزمایشDNA condensation مشخص شد که آپوپتوز (شکل مشخصی از مرگ سلولی به لحاظ مورفولوژیکی و بیوشیمیایی، که turnover سلولی را تنظیم میکند) در تمامی ترکیبات مورد مطالعه چه به صورت پلیمریزه نشده و چه به صورت پلیمریزه شده، کمتر از 5% کل مرگ سلولی رخ داده را به خود اختصاص داد.
نتیجهگیری: عامل باندینگ عاجی AdheSE در هر دو جزء خود دارای اثر سمیت سلولی بر روی سلولهای فیبروبلاست لثۀ انسانی بود. میزان سمیت، با رقت، زمان مجاورت و پلیمریزاسیون ارتباط داشت. ضروری است که اجزاء سمی این ماده شناسایی شده و با موادی با سازگاری نسجی بهتر جایگزین شوند.
شهرزاد زاده مدرس، بابک عموئیان، سعید بیات موحد، منصوره محمدی، لیلا شیخالاسلامی، فرشته شیخالاسلامی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: وزن کم زمان تولد به عنوان یکی از معیارهای اساسی سلامت جامعه به شمار میآید. براساس مطالعات انجام شده، یکی از عواملی که خطر زایمان زودرس را افزایش میدهد، بیماریهای پریودنتال میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی رابطه بین سلامت لثه و زایمان زودرس در نمونهای از جمعیت زنان ایرانی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، تعداد 201 زن باردار که به بیمارستان مهدیه تهران مراجعه کرده بودند، بدون داشتن بیماری سیستمیک و یا عوامل خطرساز زایمان زودرس و موارد مخدوش کننده، مانند استرس روانی شدید، انتخاب شدند. از این تعداد 99 نفر زایمان به موقع و 102 نفر زایمان زودرس داشتند که شاخصهای خونریزی، عمق شیار لثه و دبری در آنها اندازهگیری شد. یافتهها با استفاده از آزمونهای Chi-square و من- ویتنی با سطح معنیداری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافتهها: اختلاف معنیداری بین مقادیر متوسط حاصل از شاخص خونریزی، عمق شیار لثهای و شاخص دبری میان گروه با زایمان به موقع و زایمان زودرس دیده شد (001/0P<).
نتیجهگیری: از آنجا که بیماریهای پریودنتال میتوانند از عوامل خطرساز در بروز زایمان زودرس باشند، بررسی بهداشت و مراقبت دهانی- دندانی قبل از حاملگی و کنترل وضعیت مطلوب بهداشت دهان در دوره حاملگی ضروری به نظر میرسد.
سید محمدرضا صفوی، محمد فراهانی، سمیه خرمیان طوسی، سید امید دیانت، علیرضا اکبرزاده،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر مواد مختلفی در مایع شیار لثه (GCF) به عنوان مارکرهای تشخیصی جهت بررسی وقایع بیولوژیک و پروسههای بیوشیمیایی مرتبط با turnover استخوان در حین حرکات ارتودنسی، مورد توجه قرار گرفتهاند. غلظت IL-6 حین حرکات ارتودنسی در مایع شیار لثه در هفته اول پس از اعمال نیرو افزایش می یابد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تغییرات IL-6 در مایع شیار لثه در طول 4 هفته پس از اعمال نیروی ارتودنسی انجام شد.
روش بررسی: 14 بیمار (9 زن و5 مرد با میانگین سنی5/2 ±1/15 سال) که باید پرهمولر اول آنها خارج میشد و دارای مالاکلوژن کلاس I بودند، در این کارآزمایی بالینی شرکت کردند. یکی از دندانهای کانین فک بالای هر بیمار با یک نیروی مداوم ارتودنسی (فنر NiTi) تحت حرکت دیستالی قرار گرفت(Distalized Canine: DC). بر روی دندان کانین قرینه آن براکت ارتودنسی قرار گرفت، ولی نیروی ارتودنسی به دندان وارد نشد (Contralateral Canine: CC) و یکی از دندانهای کانین فک پایین به عنوان کنترل در نظر گرفته شد و هیچ دستگاهی روی آن قرار نگرفت (Antagonist Canine: AC). وضعیت پریودنتال بیماران قبل از مداخله و 14 و 28 روز پس از مداخله ثبت گردید. مایع شیار لثهای در بیماران قبل از مداخله و 14 و 28 روز پس از آن به صورت مجزا از سطوح مزیال و دیستال دندانهای مورد بررسی توسط کاغذ مخصوص جذب GCF جمعآوری شد و سپس میزان IL-6 توسط روش ELISA تعیین گردید. میزان IL-6 در سطوح مزیال و دیستال دندانهای DC، CC و AC قبل و بعد از اعمال نیرو با روشهای آماری ANOVA برای داده های تکراری و مقایسه چندگانه LSD مورد آنالیز آماری قرار گرفت. 05/0>P به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: با وجود این که شاخصهای التهابی لثه (ایندکس پلاک و شاخص خونریزی از لثه) در هر دو دندان DC و CC نسبت به زمان آغاز مطالعه افزایش یافت، ولی این اختلاف از لحاظ آماری معنیدار نبود. میزان IL-6 در GCF در دندان DC نسبت به دو دندان دیگر افزایش معنیداری را در 14 روز پس از مداخله نشان داد (002/0P=). همچنین میزان IL-6 در دندان DC در 14 روز پس از مداخله به صورت معنیداری بالاتر از زمان آغاز مطالعه و 28 روز پس از مداخله بود (009/0P=). میزان IL-6 در دندان CC نیز در طول مطالعه افزایش یافت، ولی میزان آن کمتر از دندان DC بود. میزان IL-6 در دندان AC در طول مطالعه، در حد پایه باقی ماند.
نتیجه گیری: یافتههای مطالعه حاضر حاکی از آن است که غلظت IL-6 در اثر اعمال نیروی ارتودنسی، در روز 14 به بیشترین حد خود میرسد و در سطح فشار و کشش تفاوت معنیداری ندارد.
حسام نوذری، Sandra. K Rich، ندا مسلمی،
دوره 21، شماره 4 - ( 11-1387 )
چکیده
افزایش حجم لثه از عوارض جانبی برخی داروهایی است که در کودکان مبتلا به بیماریهای سیستمیک تجویز میشوند. از مهمترین داروهایی که میتوانند منجر به این عارضه شوند، phenytoin، cyclosporine، داروهای مسدود کننده کانال کلسیم و amphetamine میباشند. احتمال بروز افزایش حجم لثه ناشی از دارو در کودکان بیش از بزرگسالان است. این عارضه در کودکان و نوجوانان نه تنها عوارضی از لحاظ تکلم، تغذیه و عفونت پریودنتال را به همراه خواهد داشت، بلکه شاید مهمتر از آن عواقب روحی- روانی و نیز مشکلاتی در برقراری ارتباط را در پی دارد که متأسفانه اغلب به آن توجهی نمیشود. مطالعات صورت گرفته در این زمینه نیز بسیار ناچیز میباشند. بخش اول این مقاله، به بررسی مطالعات اپیدمیولوژیک انجام شده در مورد افزایش حجم لثه به عنوان یک عارضه جانبی دارویی در کودکان و نیز تأثیرآن بر سلامت روحی این گروه از بیماران میپردازد. در این مقاله عوارض و خطرات وارده به کودکان در رابطه با افزایش حجم لثه عنوان شده و نیز چارچوبی برای درمان پیشنهاد میشود.
مهوش موسوی جزی، فریده حقیقتی، گلاره صعوه،
دوره 22، شماره 2 - ( 8-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: تا به امروز از روشهای جراحی متعددی جهت پوشش سطح ریشههای عریان استفاده گردیده است. در این خصوص روش Subepithelial Connective Tissue Graft (SCTG) به عنوان روشی مؤثر شناخته شده است. از میان جراحیهای موکوژنژیوال Semilunar Coronally Positioned Flap (SCPF) تکنیکی ساده جهت پوشش سطح ریشه بوده که در آن نیازی به جراحی دوم جهت برداشتن بافت از کام بیمار نمیباشد. هدف این مطالعه، مقایسه نتایج این دو روش در پوشش سطح ریشه است.
روش بررسی: مطالعه بر روی 40 تحلیل لثه باکالی کلاس Miller I (mm2 ) انجام گرفت. نمونهها به طور تصادفی در دو گروه SCTG، SCPF قرار گرفتند. ارتفاع تحلیل (RH)، عرض تحلیل (RW)، عرض بافت کراتینیزه (WKT)، عمق پروبینگ (PD)، حد چسبندگی کلینیکی (CAL)، در ابتدای مطالعه و 1، 3 و 6 ماه پس از جراحی اندازهگیری شدند. اطلاعات حاصله از مطالعه با استفاده از آنالیز آماری "Independent t-test" و "Repeated measure ANOVA" بررسی و مقایسه شدند.
یافتهها: متوسط پوشش ریشه در SCPF و SCTG به ترتیب 88% و 71% بود، پوشش ریشه به ترتیب 55% و 45% موارد به صورت کامل بود. هیچگونه تفاوت آماری آشکاری بین دو گروه از نظر میزان WKT, CAL, PD, RW وجود نداشت (به استثناء WKT که در ماه سوم پس از جراحی در گروه SCPF اندکی بیشتر بود). کاهش RH به طور آشکاری از ماه دوم تا انتهای مطالعه در گروه SCPF مشاهده گردید که در ارتباط با میزان پوشش بیشتر در این گروه میباشد.
نتیجهگیری: براساس یافتههای این مطالعه در صورتی که لثه از ضخامت کافی برخوردار بوده و عرض لثه کراتینیزه در آن کافی باشد، روش SCPF میتواند به عنوان جایگزین روش SCTG در درمان ضایعات Miller class I به کار رود.
سارا ولی زاده، لادن رنجبر عمرانی، زهره مرادی،
دوره 33، شماره 2 - ( 6-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: Enoxolone یک ماده طبیعی گرفته شده از گیاه شیرین بیان است که از لحاظ ساختار بسیار شبیه کورتیزون میباشد. هدف از انجام این مطالعه بالینی دوسویه کور که به شکل کارآزمایی بالینی انجام شد، ارزیابی اثر خمیردندان آرترودنت حاوی 1% Enoxolone بر روی شاخصهای پلاک دندانی، التهاب و خونریزی لثهای مورد بود.
روش بررسی: از 40 بیمار دارای ژنزیویت درخواست شد که دوبار در روز به مدت 3 دقیقه دندانهای خود را به روش آموزش داده شده (Modified Stilman)، مسواک بزنند و لثههای خود را با خمیردندان به مدت 1 دقیقه ماساژ دهند و سپس دهان خود را بشویند. بیماران به دو گروه تقسیم شده بودند: تست، که خمیردندان آرترودنت حاوی Enoxolone و گروه کنترل که خمیردندان کرست فاقد این ماده را دریافت کرده بودند. در ابتدای مطالعه و 21 روز بعد از استفاده از خمیردندانها، شاخصهای پلاک دندانی، التهاب و خونریزی لثهای اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری Paired T Test و آنالیز نان پارامتریک Wilcoxon و Mann-Whitney مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: در هر دو گروه، سه شاخص مورد مطالعه به صورت قابل ملاحظهای نسبت به ابتدای ارزیابی کاهش یافته بود و در مقایسه بین دو گروه مشخص شد که شاخصهای لثهای و خونریزی از لثه در گروهی که از خمیردندان آرترودنت استفاده کرده بودند، نسبت به گروهی که خمیردندان کرست به آنها داده شده بود، کاهش معنیداری یافته بود در حالی که ایندکس پلاک تفاوت قابل ملاحظهای نشان نداد (143/0P=).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه بالینی و محدودیتهای آن مشخص شد که Enoxolone دارای اثرات ضد التهابی بر روی لثه بود.
فرزاد امام وردی، رضا یزدانی،
دوره 35، شماره 0 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مؤثرترین روش برای حفظ و بهبود بهداشت دهان و دندان، مسواک زدن و حذف فیزیکی پلاک، است. در این راستا، این مطالعه با هدف مقایسه کارایی روش معمول هر فرد در مقایسه با روشهای مختلف مسواک زدن در حذف پلاک میکروبی انجام شد.
روش بررسی: این تحقیق، در سال 1399، به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی، به صورت باز با تعداد 72 دانشجوی دختر و پسر غیر دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گردید. در این مطالعه، روش معمول مسواک زدن افراد با دو روش Modified Bass و Scrub Horizontal پس از آموزش در دو گروه تصادفی با دو شاخص Plaque index و Gingival index ارزیابی شد. Plaque index به صورت درصدی و Gingival index به صورت عددی (اعدادی بین 1-0 التهاب خفیف، 2-1/1 التهاب متوسط، 3-2 التهاب شدید) گزارش شد و نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS25 و انجام Paired T-test و آزمون برابری واریانس، با همدیگر مقایسه شدند.
یافتهها: کارایی روش مسواک زدن معمول افراد در مقایسه با دو روش Modified Bass و Scrub Horizontal با استفاده از دو شاخص پلاک دندانی و التهاب لثه از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0<(P در صورتی که هر روش به تنهایی بعد از مسواک زدن باعث حذف پلاک دندانی به صورت معنیداری شد (05/0>P).
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که کارایی روش معمول مسواک زدن افراد در مقایسه با روشهای آموزش داده شده، در برداشت پلاک و کاهش التهاب لثه در ارزیابی کوتاه مدت، تفاوت آماری معنیداری ندارد.
ندا یوسفی نوجوکامبری، ملیحه نادری، راضیه عسکری، سمیه طالبی، مانا محمدحسینی، سحر شعبانی، سجاد یزدان ستاد،
دوره 37، شماره 0 - ( 1-1403 )
چکیده
زمینه و هدف: باکتریهای دهانی با توجه به سازگاری بالا با مناطق مختلف محیطی دهان، نقش مهمی در بیماریهای دهانی دارند. در این مقاله سعی شده است مکانیسمهای مولکولی دخیل در روابط فیزیولوژی باکتریهای محیط دهان و دندان و اهمیت بیماریزایی آنها با رویکردهای مولکولی شرح داده شود.
روش بررسی: مطالعه مروری سیستماتیک حاضر، بر اساس جستجوی پیشرفته و استاندارد واژگان کلیدی شامل باکتریهای دهانی، بیوفیلم، بیماریهای دندان در پایگاههای اطلاعاتی PubMed، Springer، Scopus، Medline، Google Scholar،Science Direct و Web of Science نگارش گردید. برای این منظور، یک جستجو پیشرفته و منظم از مقالات منتشر شده از سال 1993 تا 2023 میلادی جهت گردآوری مقاله حاضر انجام گرفت.
یافتهها: باکتریها در حفره دهان سازگاریهای تغذیهای دارند که برای زندگی در روابط پاتوژن- میزبان شامل سازگاری با شرایط زندگی پروتئولیتیک، استفاده از گلیکوم میزبان به عنوان یک رابط تغذیهای که خود شامل استفاده از اسید سیالیک مشتق از میزبان و گلیکوزیدازهای دیگر در باکتریهای دهانی میباشد حائز اهمیت است. برخی از این باکتریها به سطوحی نظیر پروتئینهای بزاق، اپیتلیال و گلیکانها میچسبند، که در نهایت منجر به تشکیل بیوفیلم میشوند. باکتریهای ساکن در محیط دهان به طور مداوم در معرض طیف وسیعی از عوامل تنشزا و تنش اکسیداتیو در بیوفیلم قرار میگیرند.
نتیجه گیری: پوسیدگی دندان، بیماریهای پالپ، پری اپیکال و پریودنتیت (از جمله ژنژیویت) از شایعترین بیماریهای باکتریایی هستند و در این میان پوسیدگی دندان ناشی از حضور باکتری استرپتوکوکوس موتانس بهعنوان شایعترین بیماری دندانی به دلیل تولید اسیدهای حاصل از تخمیر کربوهیدرات تصفیه شده و با دمینرالیزاسیون ساختار دندان مشخص میشود.