26 نتیجه برای لیزر
زینب کدخدا،
دوره 12، شماره 3 - ( 7-1378 )
چکیده
سطوح ریشه ای دندانهای افراد مبتلا به پریودنتیت، هیپرمینرالیزه هستند و با مواد سیتوتوکسیک و عوامل بیولوژیکی فعال دیگر آلوده شده اند. به دنبال RP) Root Planing) همراه یا بدون فلپ، سطوح ریشه ای توسط لایه اسمیر پوشیده می شوند که با شستشو با سالین از بین نمی روند؛ ولی احتمالا به وسیله عواملی چون اسیدها (اسید سیتریک) تتراسیلکین ها، (Ethylene Diamin Tetraacetic Acid (EDTA و لیزر قابل برداشت هستند. بطور کلی محلولهایی که دارای pH پایین هستند (مثل اسید سیتریک) و در جراحیهای پریودنتال به کار می روند، دو اثر دارند؛ بعد از مجاورت کوتاه مدت با سطح ریشه موجب تحلیل لایه اسمیر می شوند و نیز ادعا شده است که بطور انتخابی مقداری از سطح ریشه را برداشت می کنند که منجر به عریان شدن کلاژن به میزانهای مختلف می شود. ظاهرا سطح ریشه ای که دارای کلاژن اکسپوز است، برای اتصال فیبروبلاست بهتر است و این پدیده ای است که ترمیم زخم پریودنتالی را موفقیت آمیز می کند. چند مطالعه قدرت تتراسیکلین هیدروکلراید (TTC-HCL) را در ژنراسیون پریودنتال نشان داده است. احتمالا pH اسیدی تتراسیکلین به عنوان عامل دمینرالیزه کننده و بردارنده لایه اسمیر و عریان کننده ماتریکس کلاژن عاج عمل می کند. ظاهرا عوامل شلات کننده (EDTA) در pH خنثی به علت عریان کردن فیبرهای کلاژن و تشکیل کلنی اولیه ترمیم زخم، عوامل بهتری هستند. به علاوه گزارش شده که pH خنثی برای حفظ حیات بافت مجاور بهتر است؛ زیرا در اثر pH پایین فلپ و پریودنشیوم مجاور نکروز می شود. مطالعات کلینیکی و پاراکلینیکی مشخص کرده است که امواج لیزر قادر هستند جرم، پلاک باکتریال و اپی تلیوم پاکت را بردارند و سطح ریشه را استریل و کلاژن عاج را اکسپوز کنند و توبولهای عاجی را عریان نمایند و باعث کاهش چشمگیری در عمق پروبینگ نمودن در اطراف دندانهایی شوند که مبتلا به پریودنتیت بوده اند. در این مقاله خواص عوامل ذکر شده در بالا مورد بحث قرار می گیرد.
ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1380 )
چکیده
این مطالعه جهت بررسی اثر تابش لیزر Nd:YAG از نوع پالسی بر روی سطح عاج و تعیین قدرت و مدت زمان مطلوب برای مسدود نمودن دهانه توبولهای عاجی انجام شده است. برای انجام این تحقیق از دندانهای مولر سوم نهفته تازه کشیده شده استفاده شد. مقاطع عرضی از عاج تهیه و لایه اسمیر به وسیله اسید فسفریک حذف شد؛ سپس نمونه ها با قدرتها و زمانهای متفاوت مورد تابش اشعه لیزر قرار گرفتند. پس ازانجام مطالعات به وسیله میکروسکوپ الکترونی مشخص شد که لیزر Nd:YAG پالسی با توان 1.7 وات و زمان تابش 60 ثانیه قدرت بستن توبولهای عاجی را دارد. استفاده از این روش جهت مسدود کردن توبولهای عاجی و برطرف نمودن حساسیتهای بعد از درمان و عوارض دیگر میکرولیکیج در زیر مواد پرکردگی نیاز به مطالعات بیشتر دارد.
نسرین تک زارع، کامران یارمحمدی، علیرضا تک زارع، حسن سمیاری، محمد اکبری،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده
کم کردن درد و کوتاه نمودن دوره ترمیم زخمهای ناشی از جراحیهای مختلف از جمله جراحی لثه اهمیت زیادی دارد. ترمیم زخم پدیده ای پیچیده و سازمان یافته است. در طی روند ترمیم، فرایندهای مشخص و هماهنگی از قبیل بازسازی، مهاجرت و تکثیر سلولهای پارانشیمی و سلولهای بافت همبند و ساخت مجدد بافت همبند لثه ای صورت می گیرد. با توجه به تاثیر اشعه لیزر کم توان هلیوم-نئون بر فرایندهای ترمیمی در زخمهای باز پوستی، در این تحقیق اثر تابش پرتوهای این لیزر بر فرایندهای متابولیک، افزایش تزایدی سلولی و رشته های بافت همبند و در نهایت تسریع روند ترمیم زخمهای لثه ای مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور در این بررسی از 50 راس رت نر سالم و بالغ با میانگین وزن 250 تا 300 گرم و محدوده سنی 3 تا 4 ماه استفاده شد. پس از بیهوش کردن حیوانات، بر روی لثه فک بالا زخمی با اندازه یکسان در تمامی نمونه ها ایجاد شد. نمونه ها پس از جراحی، به صورت کاملا تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم شدند. از روز اول به طور روزانه به رتهای گروه مورد، لیزر کم توان هلیوم-نئون با ارزش دانسیته mJ/cm² 5 تابیده شد. تا 5 روز رتهای گروه مورد اشعه دریافت کردند و در انتهای روز پنجم موش ها به وسیله اتر کشته شدند. به طور ماکروسکوپی درصد بهبودی و قطر زخمها بررسی و اندازه گیری شد؛ آنگاه از محل زخم نمونه برداری شد و مورد مطالعه بافت شناسی قرار گرفت. در مطالعه میکروسکوپی سلولهای همبندی فیبروبلاست، رشته های کلاژن و مقاطع عروق خونی کوچک مورد بررسی و شمارش قرار گرفتند. یافته های حاصل از مطالعه پس از تحلیل آماری به روش t-test نشان داد که پرتوهای لیزر سبب افزایش معنی دار در تعداد فیبرهای بافت همبند، فیبروبلاست ها و تکثیر رگهای خونی کوچک در گروه تجربی می شوند؛ علاوه بر آن کاهش معنی داری در اندازه قطر زخم لثه ای در گروه مورد مشاهده گردید؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که تابش دوره ای پرتوهای لیزر کم توان هلیوم-نئون در بهبودی زخمهای ناشی از جراحی لثه موثر می باشد.
علی کوثری، بهمن سراج، نیلگون پاسدار،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
به دلیل تفاوتهایی که در ترکیب و مرفولوژی عاج در دندانهای شیری و دائمی وجود دارد، لازم است اصلاحاتی در تکنیکهای باندینگ به منظور افزایش استحکام باند رزین های کامپوزیتی به سطح عاج در دندانهای شیری انجام شود. استفاده از اشعه لیزر جهت ایجاد تغییرات ساختمانی و شیمیایی در سطوح عاجی، مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق جهت ارزیابی استحکام برشی کامپوزیت متصل شده به عاج دندانهای شیری پس از استفاده از لیزر Nd:YAG به همراه اسیداچینگ، جهت Conditioning انجام شده است؛ بدین منظور عاج محیطی سطوح باکال یا لینگوال در 60 دندان خلفی کشیده شده شیری اکسپوز و در حد grit 600 با کاغذ Sic پرداخت گردید. دندانها بطور تصادفی در 3 گروه متشکل از 20 دندان قرار گرفتند. در گروه اول ژل اچینگ، پرایمر و Adhesive از سیستم SMP) Scotchbond Multipurpose) و در گروه دوم لیزر با توان 1.6 وات، انرژی 80 میلی ژول و در گروه سوم لیزر با مشخصات 2 وات و 100 میلی ژول به کار رفت. در گروه دوم و سوم نیز پس از تابش لیزر، اسیداچ، پرایمر و Adhesive از سیستم SMP به کار گرفته شدند. پس از انجام آزمایشات لابراتواری لازم، میانگین استحکام باند بر حسب مگاپاسکال در گروه اول 5.3±20.9، در گروه دوم 6.31±23.82 و در گروه سوم 5.59±26.58 بود. نتایج آزمونهای آماری Tukey و ANOVA و Scheffe نشان داد که استحکام باند در گروه سوم به طور معنی داری بالاتر از گروه اول بود؛ همچنین میزان شکستهای کوهزیو عاج به طور معنی داری در گروههای دوم و سوم نسبت به گروه اول بالاتر بود که نشان دهنده قدرتهای باند بالاتر در این گروهها می باشد. میکروگرافهای تهیه شده از سطوح تحت تابش لیزر توسط SEM حاکی از ایجاد سطحی متخلخل و نامنظم می باشد که می تواند باند مکانیکی کامپوزیت را افزایش دهد.
مهناز صاحب جمعی، آرش عزیزی، فریدون جمالی، نادر معروفی،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
یکی از علل شایع دردهای صورتی، دردهای عضلانی این ناحیه می باشد. سندرم اختلال عمل دردناک عضلانی MPDS» Myofascial Pain Dysfunction Syndrome» یکی از مهمترین اختلالات ناحیه صورتی است که بسیاری از بیماران از درد، حساسیت به لمس یک یا چند عضله جونده و محدودیت عملکرد ناشی از این سندرم رنج می برند. از آنجا که تاکنون روش ویژه و مورد توافق اکثر صاحب نظران جهت مواجهه با این بیماران و درمان آنها پیشنهاد نگردیده است، لذا یافتن روشی که موجب کاهش درد این بیماران و تعیین روش درمانی موثر برای آنها باشد، ضروری به نظر می رسد. با توجه به اثرات ضد دردی و ضد التهابی لیزرهای کم توان، استفاده ازاین نوع لیزر در درمان بیماران MPDS، از سوی برخی محققین توصیه شده است. در این تحقیق اثر لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک در درمان بیماران MPDS مراجعه کننده به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، مورد بررسی قرار گرفت. به همین منظور، 22 بیمار MPDS (با میانگین سنی 33.32 سال) در طی 4 هفته (12 جلسه) تحت درمان با لیزر کم توان قرار گرفتند. معاینات بالینی طی 6 مرحله انجام گرفت. طبق نتایج به دست آمده، در مرحله پایانی درمانی متغیرهای شدت درد، درد ناحیه گونه، تناوب درد، حساسیت به لمس عضلات ماضغه، گیجگاهی، رجلی داخلی، رجلی خارجی از لحاظ آماری بهبود معنی داری را نسبت به قبل از درمان نشان دادند و این بهبودی تا 3 ماه پس از قطع درمان (دوره پیگیری) نیز تداوم داشت (P<0.05). نتایج این بررسی همچنین نشان داد که لیزر کم توان گالیم-آلومینیوم-آرسنیک درمانی موثر در تسکین درد و کاهش حساسیت به لمس عضلات جونده درگیر در بیماران مبتلا به MPDS است و برنامه ریزی دقیق و منظم و تداوم جلسات تا تکمیل دوره درمانی، نقشی موثر جهت رسیدن به بهبودی دارد.
طاهره جعفرزاده، محمد عرفان، دیوید واتس، آ رنولد کش،
دوره 15، شماره 2 - ( 2-1381 )
چکیده
دنتین باندینگ رزینها معمولا بدون فیلر هستند؛ انقباض ناشی از پلیمریزاسیون آنها قابل ملاحظه می باشد و می تواند سبب تولید تنش داخلی (Internal Stress) در باندینگ رزین و در نهایت پارگی حد فاصل بین رزین کامپوزیت و عاج گردد. این مطالعه با هدف طراحی یک روش مناسب جهت اندازه گیری میزان انقباض ناشی از پلیمریزاسیون در رزینهای بدون فیلر و در ضخامتهای بسیار نازک و نیز بررسی اثر ضخامت بر میزان انقباض و با استفاده از یک باندینگ رزینی به نام Scotchbond Multipurpose 3M انجام شد. هدف اول از این مطالعه بررسی و ایجاد روشی مناسب برای اندازه گیری انقباض ناشی از پلیمریزاسیون خطی رزینها در ضخامتهای مختلف، بخصوص در لایه های نازک بود؛ زیرا باندینگها عملا در ضخامتهای نازک به کار می روند و جهت کنترل انقباض ناشی از پلیمریزاسیون آنها نیاز به روشی است که بتواند آن را به صورت کمی اندازه گیری نماید. برای رفع مشکلات به وجود آمده جهت اندازه گیری انقباض باندینگ رزینها بخصوص در ضخامتهای نازک از روش رینگ و برای اولین بار از روش غیر تماسی لیزری استفاده گردید. به منظور بررسی رابطه بین ضخامت باندینگ رزین و میزان انقباض، آنالیز رگرسیون بکار برده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصله نشان داد که یک رابطه مستقیم لگاریتمی بین ضخامت باندینگ رزین و انقباض آن وجود دارد. دستگاه طراحی شده جهت اندازه گیری انقباض در ضخامتهای پایین دقیق و حساس بود و ثابت کرد که با افزایش لگاریتم ضخامت باندینگ رزین میزان انقباض آن افزایش می یابد.
زهرا تهیدست اکراد، الهه قاسم زاده،
دوره 16، شماره 3 - ( 2-1382 )
چکیده
حمید محمودهاشمی،
دوره 18، شماره 3 - ( 2-1384 )
چکیده
زمینه و هدف: درمان معمول هیپرپلازی فیبروز آماسی یا اپولیس فیشوراتوم، هنگامی که برای مدت زمانی باقی مانده باشد و در بافت هیپرپلاستیک، فیبروز مشاهده شود، قطع ساده توسط تیغ جراحی و نزدیک کردن بافت باقیمانده توسط بخیه منقطع یا ممتد میباشد. پس از ورود لیزر به عنوان پدیدهای نوین در عرصه پزشکی، لیزر دیاکسیدکربن نیز به عنوان جایگزینی برای تیغ جراحی، در جراحیهای نسوج نرم مطرح گردید. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تیغ جراحی و لیزر دیاکسیدکربن در جراحی اپولیس فیشوراتوم و نیز ارزیابی ویژگیهای استفاده از لیزر دیاکسیدکربن انجام شد.
روش بررسی: در این تحقیق که به صورت کارآزمایی بالینی انجام پذیرفت، 12 بیمار دارای ضایعه اپولیس فیشوراتوم نسبتاً قرینه در قسمت قدام فکین انتخاب شدند. ضایعه از خط وسط به دو قسمت، تقسیم گردید. در هر بیمار یک قسمت که به صورت تصادفی انتخاب شده بود، توسط لیزر دیاکسیدکربن و قسمت دیگر توسط تیغ جراحی، مورد درمان قرار گرفتند. قسمت جراحیشده توسط تیغ جراحی، به صورت ممتد بخیه زده شد. در مورد متغیرهای کمّی از آزمون Paired Sample t و در مورد متغیر رتبهای از آزمون غیرپارامتری Wilcoxon- Sign استفاده شد. زمان انجام جراحی در هر قسمت و نیز میزان بهبود در روز هفتم و چهاردهم تعیین گردید؛ در روز چهاردهم، علاوه بر این کار، عمق وستیبول در هر قسمت محاسبه شد. 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: زخم ناشی از لیزر دیاکسیدکربن در جراحی حذف اپولیس فیشوراتوم، در روز هفتم و چهاردهم پس از جراحی، بهبود بهتری نسبت به زخم ناشی از تیغ جراحی نشان داد؛ به طوری که در روز هفتم در 11 مورد و در روز چهاردهم در 10 مورد، زخم ناشی از لیزر دیاکسیدکربن، بهبود بهتری را نشان داد؛ اما در هیچ یک از نمونهها تشکیل اپیتلیوم به صورت کامل مشاهده نشد. عمق وستیبول در دو قسمت نسبت به هم دارای اختلاف آماری معنیداری بود (05/0P<). زمان انجام جراحی نیز در دو قسمت، دارای اختلاف آماری معنیداری بود (05/0P<).
نتیجهگیری: با توجه به کاهش شدید عمق وستیبول هنگام استفاده از تیغ جراحی و همچنین زمان کمتر جراحی با لیزر دیاکسیدکربن، و نیز میزان ترمیم زخم، استفاده از لیزر دیاکسیدکربن برای جراحی اپولیس فیشوراتوم، نسبت به تیغ جراحی دارای مزیتهای بیشتری میباشد.
حسن رزمی، نوشین شکوهی نژاد، رضا فکرآزاد، پوریا مطهری، مائده علیدوست،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1388 )
چکیده
زمینه و هدف: اخیراً با در نظر گرفتن مزایا و معایب (Mineral Trioxide Aggregate) MTA مادهای به نام Calcium Enriched Mixture (CEM) cement ابداع شده است. هدف از انجام این مطالعه مقایسه میزان ریزنشت حفرات انتهای ریشه آماده شده با اولتراسونیک یا لیزر Er,Cr:YSGG و پر شده توسط MTA یا CEM cement بود.
روش بررسی: در این مطالعه پس از آمادهسازی و پرکردن کانالهای هشتاد دندان تک ریشه انسان کشیده شده و قطع 3 میلیمتر انتهای ریشه، نمونهها به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی 30 تایی و دو گروه کنترل مثبت و منفی 10تایی تقسیم شدند. در گروه اول با استفاده از دستگاه اولتراسونیک و در گروه دوم با استفاده از لیزر Er,Cr:YSGG حفرات انتهای ریشه تهیه شدند. سپس هر گروه به طور تصادفی به دو زیر گروه تقسیم گردید و حفرات انتهای ریشه با MTA و CEM cement پر شدند. پس از غوطهور ساختن نمونهها در جوهر هندی و شفاف نمودن آنها، میزان نفوذ اپیکال جوهر در حفرات انتهای ریشه اندازهگیری شد. دادههای این مطالعه با استفاده از آزمون Kruskall Wallis و مقایسه تکمیلی به روشDunn آنالیز گردید.
یافتهها: کمترین میزان متوسط نشت به طور معنیدار در گروه لیزر/CEM cement مشاهده شد (05/0>P). بین میزان متوسط نشت در گروه لیزرMTA/، اولتراسونیک/MTA و اولتراسونیک/CEM cement اختلاف آماری معنیدار وجود نداشت (05/0P>).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه در حفرات انتهای ریشه تهیه شده توسط لیزر CEM cement, Er, Cr:YSGG میزان پایینتری از نشت را در مقایسه با MTA نشان داد. بین ریزنشت حفرات تهیه شده با اولتراسونیک یا لیزر Er, Cr:YSGG و پرشده با MTA تفاوتی وجود نداشت.
محمد هاشم حسینی، عباس کمالی، مجید محمودزاده دربندی،
دوره 23، شماره 1 - ( 4-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: لیزر با مشخصات مختلف جهت تأثیرات تحریکی بر روی سرعت حرکات ارتودنتیک دندانی و درد در انسان مورد مطالعه قرار گرفته است. با توجه به نتایج متناقض به دست آمده، در این مطالعه تأثیر درمان با Low Level Laser (LLLT) بر روی درد حین حرکات ارتودنتیک دندانی در انسان بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 12 بیمار که پرمولر اول بالای آنها کشیده شده بود و نیاز به Retraction کانین به فضای Extraction داشتند، انتخاب شدند. درحالیکه در هر سمت دندان کانین توسط Niti coil spring رترکت میشد، یک سمت تحت درمان با لیزر GaAlAs با طول موج nm890 قرار گرفت. LLLT بر روی مخاط باکال و پالاتال به شکل حرکت آرام پروب صورت گرفت. دو روز پس از آغاز رترکشن از بیماران راجع به درد احساس شده در دو سمت سؤال شد و بر اساس VAS مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافتهها: در این مطالعه میزان درد در سمت تحت درمان با لیزر کم توان به طور معنیداری کاهش یافته بود (007/0P=).
بحث و نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، یک دوز تابش لیزر GaAlAs با دوز انرژی J12 برای هر دندان میتواند میزان درد احساس شده را کاهش دهد.
محمد هاشم حسینی، مجید محمود زاده دربندی، عباس کمالی،
دوره 24، شماره 3 - ( 3-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: جهت بررسی تأثیرات تحریکی لیزر بررسی میزان حرکات ارتودنتیک دندانی در مطالعات گوناگون لیزر با مشخصات مختلف مورد آزمایش قرار گرفته است. با توجه به نتایج متناقض به دست آمده، در این مطالعه تأثیر درمان با Low level laser (LLLI) یا لیزر کم توان بر روی سرعت حرکات ارتودنتیک دندانی در انسان بررسی شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی، 12 بیمار شامل 4 پسر و 8 دختر با میانگین سنی4/3±9/16 سال انتخاب شدند. پرمولر اول بالا در این افراد جهت درمان ارتودنسی کشیده شده بود و نیاز به Retraction کانین به فضای Extraction داشتند. در حالی که در هر دو سمت دندان کانین توسط
NiTi coil spring رترکت میشد، یک سمت تحت درمان با لیزر GaAlAs با طول موج nm 890 قرار گرفت. LLLT(بر روی مخاط باکال و پالاتال به شکل حرکت آرام پروب) در ماه اول رترکشن صورت گرفت و قالبگیری و تهیه کست در ابتدای رترکشن و یک و دو ماه بعد انجام شد. اندازهگیری میزان رترکشن بر روی کست و با کمک پلاک رفرنس ساخته شده بر روی ناحیه روگا توسط کولیس دیجیتال انجام گرفت. برای آنالیز دادهها از آزمونهای
One-sample Kolmogorov-Simirnov و Paired sample T-test استفاده شد.
یافتهها: این مطالعه هیچ اختلاف معنیداری بین میزان حرکت دندان کانین در سمت لیزر و سمت کنترل نشان نداد )05/0(P>.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که دوز انرژی لیزر به کار رفته در این مطالعه J72 برای هر دندان، دوز مناسبی برای افزایش حرکات دندانی نیست.
سکینه نیکزاد، عباس آذری، محمد احسان خلیل، پویا اصلانی، سیما شهابی،
دوره 24، شماره 4 - ( 11-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: ایجاد چسبندگی مناسب بین دندان و رستوریشنهای تمام سرامیکی از مسائل مهم در پروتز بوده و با توجه به معرفی لیزرهای گوناگون در دندانپزشکی، به نظر میرسد که این عامل برای آمادهسازی سطوح سرامیکی، سودمند باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر لیزر د ر آمادهسازی سطوح سرامیک Cercon بر استحکام باند برشی آن به عاج دندان توسط سمان رزینی بود .
روش بررسی: در این تحقیق تجربی- آزمایشگاهی، 40 بلوک سرامیکی زیرکونیایی Cercon تهیه و بعد از آمادهسازی با روشهای سندبلاست با Al2O3 50 میکرونی، تابش لیزر CO2 و لیزر Nd:YAG ، به عاج دندان سمان شدند. سپس، مقادیر استحکام باند برشی تعیین و نوع شکست در نمونهها با استریومیکروسکوپ و SEM بررسی شد. مقایسات آماری تحقیق با آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و مقایسههای متعدد Tukey انجام شد. یک نمونه از هر گروه نیز برای مشاهده مورفولوژی سطحی بعد از آمادهسازی سطح زیر SEM مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: میانگین استحکام باند برشی سرامیکها در مورد تابش لیزر CO2 ، 03/3 ± 79/7 مگاپاسکال، در تابش لیزر Nd:YAG برابر 69/4 ± 85/9 مگاپاسکال و در سندبلاست 84/4 ± 92/14 مگاپاسکال به دست آمد. بین گروههای تحت تابش لیزر CO2 (001/0= P ) و لیزر Nd:YAG (017/0= P ) با روش سندبلاست از نظر استحکام باند برشی تفاوت آماری معنیداری دیده میشد ولی تفاوت معنیداری بین دو نوع لیزر وجود نداشت (47/0= P ). بیشتر شکستها در لیزر CO2 (75 ٪ )، لیزر Nd:YAG (7/66 ٪ ) و سندبلاست (7/41 ٪ ) از نوع ادهزیو بودند.
نتیجهگیری: آمادهسازی سطح نمونههای سرامیکی Cercon با تابش لیزرهای CO2 و Nd:YAG نتوانست موجب افزایش استحکام باند برشی نمونهها به عاج دندان در مقایسه با تکنیک معمول سندبلاست شود، بنابراین، کاربرد آنها با خصوصیات و شرایط ذکر شده در تحقیق برای سمان کردن سرامیکهای Cercon به عاج دندان با تردید مواجه است.
منصوره میرزایی، اسماعیل یاسینی، سیما شهابی، نسیم چینیفروش، نازنین زینب گرشاسبزاده،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: کامپوزیتهای غیرمستقیم در تلاش برای غلبه بر محدودیتهای کامپوزیتهای مستقیم مثل انقباض پلیمریزاسیون و درجه تبدیل به پلیمر طراحی شدهاند. اما حصول چسبندگی مناسب سمان رزینی به کامپوزیتهای غیرمستقیم دشوار است. این پژوهش برای بررسی اثر آمادهسازی با توانهای مختلف لیزر ErYAG بر استحکام باند سمان رزینی به کامپوزیت غیر مستقیم و مقایسه آن با اثر سندبلاست بود.
روش بررسی: کامپوزیت Gradia GC به ابعاد 5×5×15 میلیمتر در مولد فلزی قرار گرفت طبق دستور کارخانه سازنده کیور شد. 24 بلوک تهیه شده و به صورت تصادفی در 12 گروه قرار گرفت. گروه 1 بدون تابش لیزر و بدون سندبلاست (گروه کنترل) و گروههای 2 تا 6 تابش 6-5-4-3-2 وات لیزر ErYAG را دریافت کردند و گروه 7 سندبلاست شد. دو بلوک در هر گروه با سمان رزینی Panavia F.2.0. به هم متصل شدند. استوانههای حاصل از برش با ابعاد 1 میلیمتر مربع، در دستگاه سنجش استحکام باند ریزکششی با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه تا نقطه شکست قرار گرفتند. اعداد حاصل تحت آنالیز آماری Two-way ANOVA قرار گرفتند.
یافتهها: از آنجایی که با انجام تست Two-way ANOVA ، Interaction بین گروههای تحت تابش لیزر و گروههای سندبلاست شده معنیدار بود ) 05/0 (P< ، بنابراین در هرکدام از گروههای لیزر T-test انجام شد. نتایج T-test نشان داد که درصورت کاربرد انرژیهای لیزری کمتر از 150 میلی ژول، انجام دادن مرحله سندبلاست یا انجام ندادن آن تفاوتی در استحکام باند حاصل ایجاد نمیکند. گروه تحت تابش لیزر 300 میلیژول استحکام باند پایینتری را نسبت به گروه بدون تابش لیزر نشان داد. سایر گروهها تفاوت معنیداری با هم ندارند ) 05/0 (P> .
نتیجهگیری : کاربرد سندبلاست با متغیرهای مناسب، روش مناسبی برای بهبود استحکام باند است. درحالیکه کاربرد لیزر تأثیری در بهبود استحکام باند بین کامپوزیت غیرمستقیم و سمان رزینی نداشت.
ندا مسلمی، محدثه حیدری، رضا فکرآزاد، حانیه نخبه الفقهایی، سیامک یعقوبی، احمد رضا شمشیری، مژگان پاکنژاد،
دوره 27، شماره 1 - ( 1-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: پیوند آزاد لثه یکی از قابل پیشبینیترین درمانهای افزایش عرض لثه کراتینیزه میباشد. اما یکی از معایب اصلی این درمان درد در ناحیه دهنده پیوند کام در طول دوره ترمیم زخم میباشد. هدف از این تحقیق بررسی اثر لیزر کمتوان بر ترمیم بالینی و درد در ناحیه دهنده پیوند در جراحی پیوند آزاد لثه بود.
روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده و دو سویه کور و Split mouth بر روی 12 بیمار در بخش پریودنتولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تست (تابش لیزر) و کنترل (تابش پلاسبو) تقسیم شدند. در گروه لیزر پس از انجام جراحی در ناحیه دهنده پیوند کام، تابش لیزر دیود 660 نانومتری با پارامترهای با توان 200 میلیوات و زمان تابش 32 ثانیه تابیده شد و در روزهای 1 ،2، 4 و 7 ادامه یافت و در گروه کنترل به همین ترتیب لیزر به صورت خاموش استفاده شد. جهت بررسی میزان اپیتلیزاسیون از H2O2 3% و جهت بررسی ترمیم بالینی از فتوگرافی استفاده شد. جهت بررسی میزان درد تعداد مسکن مصرفی بیمار ثبت شد. همچنین حضور یا عدم حضور خونریزی نیز بررسی شد. جهت آنالیز ترمیم از تست آماری Wilcoxon ، جهت آنالیز درد از تست آماری Repeated measures ANOVA و جهت آنالیز خونریزی از تست آماری McNemar استفاده شد. حد معنیدار آماری کمتر از 05/0 درنظر گرفته شد.
یافتهها: زخم ناحیه کام در روز 14 در گروه لیزر از لحاظ میزان اپیتلیزاسیون (02/0 P= ) و ترمیم بالینی (01/0 P= ) به طور معنیداری بهتر از گروه کنترل بود و در روز 21 در گروه لیزر از لحاظ میزان اپیتلیزاسیون به طور معنیداری بهتر از گروه کنترل بود (05/0 P= ). با این حال دو گروه از لحاظ تعداد مسکن مصرفی و خونریزی تفاوت معنیداری را نشان ندادند (51/0 P= ) و (1 P= ).
نتیجهگیری: براساس نتایج این تحقیق و با پارامترهای به کار گرفته شده در این مطالعه استفاده از لیزر کمتوان در ناحیه دهنده پیوند کام میتواند منجر به بهبود ترمیم زخم در روز در طی هفته دوم و سوم شود.
سارا قدیمی، محمد رضا خامی، سمانه رازقی،
دوره 28، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده
مقدمه: علیرغم کاهش چشمگیر پوسیدگی در دهههای گذشته، هنوز هم این بیماری یک مشکل سلامت عمومی به خصوص در کشورهای در حال توسعه است. در سالهای اخیر، کاربرد ترکیبی لیزر و فلوراید به عنوان روشی نوین در پیشگیری از پوسیدگی معرفی شده است. هدف از مطالعه حاضر، مروری بر اثر کاربرد ترکیبی انواع لیزر همراه با فلوراید در پیشگیری از پوسیدگی دندانی بود.
روش بررسی: برای انجام این مطالعه، مقالات چاپ شده در بانکهای اطلاعاتی PubMed ، Google Scholar و EMBASE از سال 1990 تا 30 نوامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی از ترکیبهای گوناگون استفاده شد. معیار ورود به مطالعه کلیه سطوح شواهد موجود بود. مقالاتی که تنها به زبان انگلیسی بودند مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات منتشر نشده بررسی نشدند.
یافتهها: مقالات متعددی با هدف بررسی اثر لیزر به تنهایی و یا در ترکیب با فلوراید موضعی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینای دندان یافت شد. اکثر این مطالعات این اثر ترکیبی را بر روی دندانهای دایمی بررسی کرده بودند و مطالعات در زمینه دندانهای شیری بسیار اندک بود. در مجموع بیشتر مطالعات تأکید کرده بودند که اثر ترکیبی لیزر با فلوراید موضعی تأثیری به مراتب بیشتر از لیزر یا فلوراید تراپی موضعی هر یک به تنهایی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینا دارد.
نتیجهگیری: تابش لیزر در ترکیب با فلوراید موضعی روی سطوح مینایی دندانهای دایمی بهترین حفاظت در برابر شروع و پیشرفت پوسیدگی فراهم میآورد. اما مطالعات بیشتر آزمایشگاهی و کلینیکی بر روی دندانهای شیری در این زمینه لازم است.
فرشید شمس، فهیمه سادات سناعی، نسیم عزیزی، علی پیمانی، زینب داوودمنش،
دوره 28، شماره 3 - ( 7-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نگرانی از خطاهای تکنیکی در رادیوگرافیهای داخل دهانی و گزارشهایی مبنی بر تأثیر مثبت نشانگر لیزری اشعه مرکزی بر میزان خطاهای تکنیکی دانشجویان و کاستیهای تحقیقات قبلی و به منظور تعیین تأثیر استفاده و عدم استفاده از نشانگر لیزری در خطاهای تکنیکی، این پژوهش در بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی واحد تهران در سال 92 انجام پذیرفت.
روش بررسی: پژوهش حاضر یک پژوهش Clinical trials بود که در بخش رادیولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد واحد تهران توسط دو گروه 40 نفره دانشجو که در حال گذراندن درس عملی رادیولوژی 1 بودند انجام شد. دانشجویان به دو گروه مداخله و مقایسه تقسیمبندی شدند. گروه مداخله با نشانگر لیزری و گروه مقایسه بدون نشانگر لیزری تمرین کردند و در آخر از هر دو گروه بدون استفاده از نشانگر آزمون گرفته شد. به طور کلی560 کلیشه تهیه شد. فیلمها از نظر وجود خطاهای تکنیکی و کیفیت بررسی شدند و یافتهها با استفاده از آنالیز آماری Chi-squareو Mann-Whitneyدرسطح معنیداری 05/0=&alpha مقایسه شدند.
یافتهها: در این بررسی با استفاده از تیوب رادیوگرافی با و بدون نشانگر لیزری اشعه مرکزی، خطاهای کن کات((Cone cut (001/0>P) همپوشانی تصویرOverlap)) (001/0>P) اختلاف معنیداری نشان دادند. در بررسی کیفیت(عالی، قابل اقماض و نیاز به تکرار)، فیلمهای تهیه شده با استفاده از دو روش فوق اختلاف معنیداری داشتند (03/0=P).
نتیجهگیری: استفاده از نشانگر لیزری اشعه مرکزی باعث سهولت یادگیری دانشجویان مبتدی در تنظیم اشعه مرکزی وکاهش اشکالات تکنیکی خطاهای کن کات ((Cone cut و همپوشانی تصویر((Overlap میشود و نیاز به تکرار رادیوگرافیها کاهش مییابد.
عباس مجدآبادی، منا احدی، رضا فکر آزاد،
دوره 29، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه لیزرها به علت کاهش درد و خونریزی به عنوان جایگزینی برای برش دندان استفاده میشوند. هدف از این مطالعه بررسی بر همکنش لیزر اگزایمر ArF با بافت سخت مینا و عاج دندان بود.
روش بررسی: در این تحقیق تعدادی دندان آسیا عاری از هر نوع پوسیدگی یا ترمیم دندانی و ترک مینایی استفاده شد. از آن جا که پرتودهی بر روی مینا و عاج دندان مدنظر بوده است برخی از نمونههای دندانی را برش دادیم تا به سطح عاج دسترسی پیدا کنیم. در این پرتودهی انرژیهای لیزر برای مینا 50، 70 و 95 میلیژول و برای عاج دندان 50، 70 و 80 میلیژول بودند. سپس به ازای هر مقدار انرژی تعداد پالسها 200، 400، 600، 800، 1000 و 1500 تنظیم شدند. بر روی مینا و عاج دندان کندگی بدون حضور اسپری آب آن جام شد. نهایتاً با استفاده از دوربین متصل به کامپیوتر ابعاد کندگیها اندازهگیری شد و نتایج در قالب نمودار ارایه شد.
یافتهها: به ازای هر مقدار انرژی با افزایش تعداد پالس، ابعاد کندگی افزایش یافت. عمق کندگی در عاج بیشتر از مینا بوده است چراکه بافت عاج نرمتر است. روند کلی نمودارها برای مینا و عاج مشابه بودهاند. تصاویر SEM مربوط به انرژی 95 میلیژول برای مینای دندان و انرژی 80 میلیژول برای عاج دندان نشان داد لبههای کندگی تیز بودند.
نتیجهگیری: با افزایش انرژی عمق کندگی افزایش مییابند اما در هر انرژی با افزایش تعداد پالسها عمق کندگی به میزان انتظار، افزایش نمییابد. علت این پدیده را میتوان نبودن اسپری آب در هنگام پرتودهی ذکر کرد.
عباس مجدآبادی، منا احدی، رضا فکر آزاد،
دوره 29، شماره 2 - ( 8-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه لیزرها به علت کاهش درد و استرس به عنوان جایگزینی برای برش دندان استفاده میشوند. هدف از این مطالعه بررسی برهمکنش لیزر اگزایمر Er,Cr:YSGG با بافت سخت مینا و عاج دندان بود.
روش بررسی: در این تحقیق تعدادی دندان مولر عاری از هر نوع پوسیدگی یا ترمیم دندانی و ترک مینایی استفاده شد. از آنجا که پرتودهی بر روی مینا و عاج دندان مدنظر بوده است، برخی از نمونههای دندانی را برش دادیم تا به سطح عاج دسترسی پیدا کنیم. در این پرتودهی مقادیر توان لیزر برای مینای دندان 5/0، 1، 5/1، 2، 5/2، 3، 5/3، 4، 5، 5/5 و 6 وات و برای عاج دندان 5/0، 1، 5/1، 2، 5/2، 3، 5/3 و 4 وات تنظیم شدند. بر روی مینا و عاج دندان کندگی همراه با اسپری آب انجام شد. نهایتاً با استفاده از دوربین متصل به کامپیوتر ابعاد کندگیها اندازهگیری شد و نتایج در قالب نمودار ارایه شد.
یافتهها: با افزایش مقادیر توان، حجم کندگی برای مینا و عاج افزایش یافته است. همچنین با افزایش مقدار انرژی محاسبه شده در هر گام، روند افزایش عمق کندگی مینا و عاج صعودی بوده است. تصاویر SEM مربوط به توانهای 5/3 و 4 وات برای مینا و توانهای 1 و 5/1 وات برای عاج دندان نشان دادند که کندگیهای ایجاد شده لبههای تیزی ندارند.
نتیجهگیری: با افزایش انرژی لیزر، حجم کندگیها افزایش داشته است. همچنین با افزایش توان، عمق کندگیها با روند مناسبی افزایش داشتهاند. احتمالاً این روند مناسب، حاصل وجود اسپری آب حین پرتودهی و همچنین جذب مناسب این پرتو توسط بافت بوده است.
معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، فاطمه خواجوی، زهره مرادی،
دوره 29، شماره 4 - ( 11-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم کاهش پوسیدگیهای دندانی در سالیان اخیر، این بیماری همچنان یک مشکل شایع و اساسی بوده و تلاشهای متعددی به عمل آمده تا از میزان شیوع آن کاسته شود از طرف دیگر مشکل عود پوسیدگی نیز در بسیاری از ترمیمهای موجود دیده میشود لذا هدف از مطالعه حاضر ارایه یک روش مناسب برای تراش و یک ماده ترمیمی با هدف کاهش عود پوسیدگی بود.
روش بررسی: تعداد 80 دندان مولر انسانی جمعآوری شدند. نمونهها در مرحله اول به صورت تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. در نیمی از آنها، تهیه حفره کلاسv به ابعاد mm 3×5 با فرز و در نیمی دیگر با لیزر Er:YAG (انرژی 300mJ . فرکانس10Hz. توان3W) انجام شد. سپس نمونهها به 4 گروه مساوی تقسیم شدند: گروه اول باندینگ توتال اچ single bond (3M-ESPE, St. Paul, MN) و کامپوزیت Z250 (3M-ESPE, St. Paul, MN)، گروه دوم باندینگ سلف اچClearfil SE bond (kuraray, Japan) و کامپوزیت Z250، گروه سوم گلاس آینومرنوریII Fuji (GC,USA) ، گروه چهارم گلاس آینومر شیمیایی Fuji IX(GC,USA) برای ترمیم حفرات تهیه شده مورد استفاده قرار گرفت. نمونهها بر اساس پروتکل در سیکل PH قرار گرفتند. در نهایت دندانهای برش خورده پس از پالیش نهایی تحت بررسی میکروهاردنس قرار گرفتند. دادهها توسط تستهای آنالیز واریانس دو طرفه و توکی مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: آنالیز واریانس دو طرفه نشان داد که نوع بافت سوبسترا (مینا و عاج) (0/0001P<) در هر دو گروه اثرات معنیداری بر میزان ریزسختی داشته در حالی که روش آماده سازی و نوع اچینگ و یا ماده ترمیمی مورد استفاده اثر معنیداری بر مقادیر ریزسختی نشان ندادند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده روش مورد استفاده برای تهیه حفره، سیستم باندینگ و ماده ترمیمی مورد استفاده برای ترمیم حفرات اثر معنیداری بر مقاوم سازی بافتهای دندانی مینا و عاج در برابر دمینرالیزاسیون شیمیایی ندارد.
محمد حسین لطفی کامران، مهناز حاتمی، عباس فلاح تفتی، محمد مالک زاده،
دوره 30، شماره 3 - ( 7-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: ایجاد اتصال مناسب بین پرسلن ونیر و کور زیرکونیا، سبب افزایش دوام رستوریشن شده و از مسایل مهم در پروتزهای ثابت میباشد. هدف از این مطالعه شناخت روشی مؤثر جهت آمادهسازی سطحی زیرساختهای زیرکونیا جهت افزایش استحکام باند برشی پرسلن به سطح زیرکونیا بود.
روش بررسی: تعداد 75 نمونه زیرکونیا (Y-TZP) سیلندری (قطر 7 میلیمتر و ضخامت 3 میلیمتر) سینتر شدند. بر اساس آمادهسازی سطحی نمونهها به صورت تصادفی به 3 گروه کنترل، air abrasion و لیزرEr-YAG تقسیم شده و سطح نمونهها بعد از آمادهسازی سطحی توسط میکروسکوپ SEM از نظر تغییرات سطحی بررسی شد. با استفاده از یک مولد فلزی، پرسلن بر روی سطح زیرکونیا ونیر و سپس پخت شد. بعد از ترموسایکل، استحکام باند برشی پرسلن به زیرکونیا اندازهگیری شده و سپس نوع شکست به وسیله استریومیکروسکوپ بررسی شد. دادهها توسط آزمونهای واریانس یک طرفه (ANOVA) و Tukey مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: آزمون واریانس یک طرفه، اختلاف معنیداری بین میانگین استحکام باند برشی گروههای تحت مطالعه نشان داد (001/0=P). بیشترین مقدار استحکام باند برشی در گروه سندبلاست (S) و کمترین استحکام باند در گروه کنترل (C) دیده شد. آنالیز دادههای نوع شکست نشان داد که اختلاف آماری معنیداری در نوع شکست در 3 گروه مورد بررسی وجود نداشت و شکست Adhesive بالاترین میزان شکست در فصل مشترک ونیر سرامیکی بود.
نتیجهگیری: بیشترین مقدار استحکام باند برشی بین زیرکونیا و پرسلن با سندبلاست نمودن سطوح زیرکونیا در مقایسه با کاربرد لیزر Er-YAG به دست آمد.