5 نتیجه برای محیط
مهناز صاحب جمعی، حمیدرضا عبدالصمدی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده
جاینت سل گرانولومای محیطی، ضایعه ای اگزوفیتیک است به اندازه تقریبی 1.5?-0.5 سانتیمتر که در لثه و زائده آلوئولار و بیشتر در قدام مولر اول دیده می شود. از آنجایی که در مورد ارتباط این ضایعه با تغییرات سرمی کلسیم، فسفر و آلکالین فسفاتاز اتفاق نظر وجود ندارد در این تحقیق از 50 بیمار مورد مطالعه، 33 بیمار مبتلا به جاینت سل گرانولومای محیطی انتخاب شدند (17 نفر مبتلا به گرانولوم پیوژنیک بودند) و میزان کلسیم، فسفر، آلکالین فسفاتاز سرم این بیماران اندازه گیری شد و با میزان طبیعی مقایسه گردید. در تمام بیماران میزان کلسیم در حد طبیعی بود؛ میزان فسفر در تمام بیماران بالای 17 سال و 84% از بیماران زیر 17 سال در حد طبیعی بود؛ میزان آلکالین فسفاتاز در 75.8% بیماران بالای 17 سال و 90% از بیماران زیر 17 سال در حد طبیعی بود. بر این اساس روشن گردید که ضایعات جاینت سل گرانولومای محیطی می توانند کاملا مستقل از تغییرات سرمی عناصر فوق باشند.
نوشین جلایر نادری، سید محمود لطیفی، فرزانه احمدینژاد،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده
بیان مسأله: جاینت سل گرانولوما، ضایعهای راکتیو یا شبه تومورال است که وقوع آن در دهان به فکها و غشای مخاطی لثه محدود میشود. با وجود طبقهبندی این ضایعه به انواع محیطی و مرکزی هر دو گروه نمای بافتشناختی مشابهی دارند. انواع داخل استخوانی آن از نظر موضعی مهاجم بوده و باعث تخریب استخوان، درد و لقی دندانها میشود و انواع محیطی آن گاهی تورمهای زخمی ایجاد میکنند که از نظر بالینی به پیوژنیک گرانولوما و فیبروم اسیفیه محیطی شباهت زیادی دارند. از آنجا که بروز انواع مرکزی و بخصوص محیطی جاینت سل گرانولوما، شایع است، بنابراین آگاهی دندانپزشکان از متغیرهای وقوع این بیماری به منظور تشخیص صحیح بالینی آن امری مهم تلقّی میگردد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین توزیع فراوانی متغیرهای سن، جنس و محل ضایعات جاینت سل گرانولومای محیطی و مرکزی در بیماران مراجعهکننده به بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به روش مقطعی، توصیفی با استفاده از پروندههای موجود انجام گرفت. جامعه آماری بیماران مراجعهکننده به بخش آسیبشناسی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سالهای 79-1365 بودند که تشخیص آسیبشناختی ضایعه دهانی آنها جاینت سل گرانولومای محیطی یا مرکزی گزارش شده بود. از مجموع پروندههای موجود در این بخش پرونده بیماران مبتلا به انواع محیطی و مرکزی جاینت سل گرانولوما استخراج شد و اطلاعات مربوط به سن، جنس، نوع ضایعه (محیطی و مرکزی) و محل وقوع آن در فرمهای از پیش تهیه شده ثبت گردید؛ اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: از مجموع 737 نمونه گزارششده با عنوان جاینت سل گرانولوما، 573 مورد محیطی و 164 نمونه مرکزی بودند. طیف سنی نمونهها در انواع محیطی 2-90 سال و در انواع مرکزی 4-70 سال بود. قلّه وقوع ضایعات جاینت سل گرانولومای محیطی در مردان در دهه اول، در زنان در دهه چهارم و در انواع مرکزی در مردان و زنان در دهه دوم بود. از نظر محل وقوع ضایعات 246 (94/42%) از نمونههای محیطی در فک بالا و 327 مورد (06/57%) در فک پایین رخ داده بود. در نوع مرکزی 54 مورد (93/32%) در فک بالا و 110 مورد ( 07/67 % ) در فک پایین گزارش شده بود. در نوع محیطی 272 (30/47 %) از نمونهها در زنان و 302 مورد (70/52%) در مردان و در نوع مرکزی 103 مورد (88/62%) از نمونهها در زنان و 61 مورد (19/37%) در مردان گزارش شده بود.
نتیجهگیری: در این مطالعه نوع محیطی در مردان در دهه چهارم و فک پایین و نوع مرکزی در زنان در دهه دوم و فک پایین بیشتر مشاهده شد.
سیدمحمد رضوی، اردشیر طالبی، بیژن موحدیان عطار، ایمانه عسگری،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: ژآنت سل گرانولوما از ضایعات نسبتاً شایع میباشد که به دلیل شیوع بیشتر آن در جنس مؤنث و رشد آن طی دوران حاملگی، فرضیه تأثیر هورمونهای جنسی زنانه (استروژن و پروژسترون) بر این ضایعه مطرح شده است. در این مطالعه وجود رسپتورهای خاص این هورمونها با روش یمونوهیستوشیمی بررسی و با بافت مخاط دهان مقایسه شد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی Expression رسپتورهای استروژن و پروژسترون در ضایعات ژآنت سل گرانولومای فک انجام شد.
روش بررسی: در این بررسی مقطعی، تعداد 25 نمونه از ضایعات ژآنت سل گرانولومای مرکزی و محیطی، به ترتیب شامل 12 مورد ضایعه مرکزی و 13 مورد ضایعه محیطی، از آرشیو آزمایشگاه پاتولوژی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انتخاب و بلوک پارافینه آن استخراج شد. همچنین جهت تعیین گروه شاهد، به همین تعداد از بافت سالم مخاطی دهان نمونههایی برداشته و به طور مشابهی بلوک پارافینی آنها تهیه شد. به منظور تأیید صحیح بودن تکنیک مورد استفاده و کنترل اختصاصی بودن روش رنگآمیزی، در تمام مراحل از شاهد مثبت و شاهد منفی استفاده گردید. کلیه موارد پس از طی مراحل خاص، برای رسپتورهای استروژن و پروژسترون رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمیایی شد. در این تکنیک روش بیوتین- استرپتاویدین مورد استفاده قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از نرمآفزار SPSS تجزیه و تحلیل آماری شد.
یافتهها: پس از بررسی لامها، در کلیه موارد شامل ضایعات ژآنت و بافت سالم مخاطی هیچگونه رنگپذیری هستهای برای این رسپتورها مشاهده نگردید؛ همچنین کلیه دستههای سلولی اعم از ژآنت سل، سلولهای استروما، اندوتلیال عروق و سلولهای اپیتلیوم به طور تقریباً مشابهی ER/PR منفی گزارش شدند.
نتیجهگیری:با وجود فرضیه تأثیر هورمونهای جنسی بر ضایعات ژآنت سل گرانولوما به دلیل شیوع بیشتر آن در زنان و رشد یا عود آن در دوران حاملگی، طی این مطالعه و با به کارگیری یک روش استاندارد IHC، Expression این رسپتورها منفی و امکان تأثیر هورمون به طور مستقیم رد شد؛ بنابراین انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه با روشهای حساستر ضروری به نظر میرسد.
حسین افشار، مهسا مظفری کجیدی،
دوره 19، شماره 2 - ( 2-1385 )
چکیده
زمینه و هدف: نیاز به یک کریمپینگ مجدد روکشهای استنلس استیل از پیش فرم گرفته (precrimped) توسط دندانپزشک مورد تردید میباشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان تغییر محیط و ضخامت لبه روکشهای استنلس استیل از پیش فرم گرفته بعد از کریمپینگ، انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، از لبههای 30 روکش استنلس استیل (Ni-Cr ،3M) مربوط به دومین دندان مولر شیری پایین سمت چپ به کمک دوربین دیجیتالی که در فاصله ثابتی تنظیم شده بود، 30 تصویر اولیه تهیه شد. سپس لبههای روکش توسط پلایرهای 114 و 137 به کمک نیروسنج (با نیروی 2/0 نیوتن) کریمپ شد؛ پس از آن 30 تصویر ثانویه از لبههای روکش با همان شرایط قبلی تهیه گردید. کلیه تصاویر در شرایط یکسان آگراندیسمان و چاپ شد. محیط لبه روکشها در تصاویر اولیه (گروه A) و ثانویه (گروه B) توسط دستگاه digitizer محاسبه گردید. با مقایسه میانگین محیط لبه روکشها در تصاویر اولیه و ثانویه کاهش محیط معنیداری به دست آمد. ضخامت 30 نقطه به طور تصادفی بر لبه روکشی مشابه نمونههای قبلی به کمک SEM (150×) بر حسب میکرون اندازهگیری شد. عمل کریمپینگ و تهیه تصاویر ثانویه به کمک دوربین دیجیتالی بر روی روکش نمونه انجام شد. پس از اطمینان از کاهش معنیدار محیط، ضخامت 30 نقطه تصادفی دیگر بر روی لبههای این روکش توسط SEM اندازهگیری شد. ارقام به دست آمده مربوط به قبل و بعد از کریمپینگ در جداولی تنظیم گردید و به کمک آزمون Paired Sample t-test ارزیابی و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین محیط لبه روکشهای استنلس استیل precrimped پس از کریمپینگ 3/7% کاهش یافت که معنیدار بود (001/0 P<). از طرفی میانگین ضخامت لبه روکش استنلس استیل نمونه پس از کریمپینگ به طور متوسط 18 میکرون افزایش نشان داد.
نتیجهگیری:طبق یافتههای مطالعه حاضر محیط لبه روکشهای استنلس استیل از پیش کریمپ شده (Ni-Cr ،3M) پس از کریمپینگ، کاهش قابل ملاحظهای نشان داد؛ بنابراین به نظر میرسد که انجام کریمپینگ حتی در روکشهای precrimped ضروری میباشد.
سیده فاطمه بصری، رفعت باقری، مریم السادات توانگر،
دوره 31، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از شایعترین علل عدم موفقیت ترمیمهای کامپوزیتی شکستن و تغییر رنگ این ترمیمها میباشد. لذا هدف از این مطالعه بررسی میزان نیروی چقرمگی شکست و تغییر رنگ 3 کامپوزیت نانوهیبرید در محیط خشک و مرطوب به مدت 60 روز بود.
روش بررسی: سه نوع کامپوزیت رزینی انتخاب شد. برای هر ماده ۳۶ نمونه مستطیلی آماده شد و به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شده و در دمای ۳۷ درجه سانتیگراد در محیط خشک یا درون آب مقطر قرارداده شدند. در هر گروه نمونهها بر اساس مدت زمان نگهداری (۱، ۷ و ۶۰ روز) به سه زیرگروه کوچکتر تقسیم شدند (۶n=). پس از هر دوره زمانی به منظور انجام آزمایش نیروی چقرمگی شکست، نمونهها در دستگاه تست فشار قرار داده شدند و با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه تحت نیروی فشاری قرار گرفتند. رنگ اولیه و نهایی نمونهها نیز توسط دستگاه اسپکتروفتومتر ثبت شد. دادههای به دست آمده با آزمونهای آماری ANOVA و Kruskal-Wallis ارزیابی شد.
یافتهها: میانگین نیروی چقرمگی شکست همه مواد در بازه زمانی 60 روز در محیط مرطوب کمتر از محیط خشک بود. اما بجز در مورد aura Bulkfil (001/0P=). برای بقیه تفاوت معنی دار نبود. تغییر رنگ برای Tetric Evoceram Bulkfilو حتی به میزان بیشتری برای aura Bulkfil در محیط مرطوب و خشک به طور معنیداری متفاوت بود (004/0P=). بالاترین ثبات رنگ درaura وکمترین در Tetric Evoceram دیده شد.
نتیجهگیری: نگهداری نمونهها در محیط مرطوب نسبت به محیط خشک، میزان استحکام به شکست کمتر و تغییر رنگ بیشتری را نشان دادند.