جستجو در مقالات منتشر شده


17 نتیجه برای مینا

ژاله محمودیان، علی کوثری، شیوا مرتضوی،
دوره 13، شماره 2 - ( 2-1379 )
چکیده

مینای دندان محصول نهایی فرایند آملوژنز می باشد که در طی سه مرحله مرتبط با یکدیگر تشکیل می گردد. زمانی که وقایع پیچیده سلولی و فیزیکوشیمیایی ساخته شدن مینا تحت تاثیر عوامل موضعی یا سیستمیک قرار گیرد، عمل سلولهای میناساز به طور دائم یا موقت دچار اختلال می شود و در نتیجه مینا از نظر کمی و کیفی دچار نقص خواهد شد؛ این نقائص می تواند از تغییر رنگ مختصر مینا تا فقدان کامل آن متفاوت باشد. در این تحقیق که با هدف بررسی شیوع و مقایسه علل تغییر رنگهای سیستمیک در کودکان 7 تا 12 ساله شهر اصفهان (<0.2-03 PPMF-) انجام شده است، 1637 دانش آموز با استفاده از شاخص DDE) Development Defects of Enamel) مورد معاینه قرار گرفتند. طبق نتایج به دست آمده از این تحقیق 27% کودکان دارای نقص در یک دندان یا بیشتر بودند و دندانهای سانترال فک بالا و پس از آن مولرهای اول بیش از همه مبتلا بودند. سطح باکال بیش از سطح لینگوال و دندانهای فک بالا بیش از فک پایین دچار نقص شده بودند. شیوع هیپوپلازی در دندانهای مولر اول بیش از همه بود و خطوط و لکه های منتشر با حدود نامشخص در دندانهای پرمولر و کانین شیوع بیشتری داشتند.


مژگان پاک نژاد، امیررضا رکن، حسن سمیاری،
دوره 14، شماره 3 - ( 6-1380 )
چکیده

EMD فعال کننده ساخت سمنتوم، لیگامان پریودنتال و استخوان در مرحله تکامل فولیکول دندانی است. بررسیهای هیستولوژیک نشان داده اند که کاربرد EMD موجب افزایش تشکیل سمان بدون سلول می گردد. سمان بدون سلول با الیاف خارجی، به خوبی با عاج زیرین اتصال پیدا می کند. به نظر می رسد که EMD برای سلول ها به عنوان ماتریکس عمل می کند و موجب فراهم شدن محیطی مناسب برای تکثیر و تمایز سلولها جهت بازسازی بافت می گردد. هدف از این مطالعه بررسی هیستولوژیک اثربخشی EMD) Enamel Matrix Derivative) یا پروتئین ماتریکس مینا در روند Regeneration ضایعات پریودنتال می باشد. دراین تحقیق EMD در Surgical Defect دندانهای پرمولر چهار گوسفند بالغ مورد استفاده قرار گرفت؛ بدین منظور فلپ موکوپریوستیال در سمت باکال دندانها انجام شد. صفحه استخوانی باکال از مزیال تا دیستال و تا عمق 4 میلیمتر برداشته شد. پس از تراشیدن سمان ریشه با فرز و سپس اچینگ آن، از ماده EMD بر روی عاج اکسپوز استفاده گردید و فلپ بخیه شد. در سمت قرینه دندانهای مذکور که به عنوان کنترل در نظر گرفته شد، همین عملیات ولی بدون اچینگ و استفاده از EMD انجام شد. پس از حدود 100 روز گوسفندها کشته شدند و آزمایشات هیستولوژیک به وسیله میکروسکوپ نوری روی Block Section محدوده ای که تحت عمل جراحی قرار گرفت، انجام شد. نتایج نشان داد که در سمت تست بازسازی سمنتوم حدود 62.5% و بازسازی استخوان حدود 50-42.5% انجام شده بود؛ در حالی که در سمت کنترل بازسازی سمنتوم حدود 37.5% و بازسازی استخوان حدود 42.5%-32.5% بود؛ همچنین میزان مهاجرت اپیکالی جانکشنال اپی تلیوم در سمت کنترل حدود 10-8% بیشتر از سمت تست بود. نکته مهم این است که در سمت تست سمان جدید کاملا به عاج زیرش چسبیده بود ولی در سمت کنترل یک شکاف (Gap) بین سمان تازه و عاج زیرین دیده می شد. این نتایج بیانگر بهبودی وضعیت Regeneration در سمت تست به دنبال کاربرد EMD می باشد و به نظر می رسد استفاده از این ماده شروع موفقی در درمانهای رژنراتیو ضایعات پریودنتالی باشد.


ژاله محمودیان، علی کوثری، بهناز اسماعیلی،
دوره 14، شماره 4 - ( 11-1380 )
چکیده

با توجه به اولویت امر پیشگیری در دندانپزشکی و با توجه به اثرات موثر فلوراید در این مورد و نیاز جامعه به استفاده از محصولات تولید داخل، این تحقیق طراحی و برای اولین بار در ایران انجام شد. هدف از این بررسی ارزیابی میزان برداشت فلوراید (Fluoride Uptake) به وسیله مینای سالم پس از کاربرد دو نوع دهان شویه سدیم فلوراید 0.2% و یک نوع ژل APF 1.23% تجاری تولید شده در داخل و مقایسه آنها با انواع مشابه استاندارد خارجی می باشد. در این مطالعه 60 دندان پرمولر کشیده شده (به منظور درمان ارتودنتیک) مورد استفاده قرار گرفتند. هر دندان به دو نیمه باکالی و لینگوالی تقسیم شد. یک نیمه در گروه آزمایش و نیمه دیگر در گروه کنترل قرار گرفت. با کاربرد روش Enamel Biopsy دو مرحله ای اچینگ با اسیدپرکلریک، غلظت کلسیم و فلوراید هر نمونه تعیین شد. جهت مقایسه اطلاعات و تخمین میزان فلوراید، عمقهای به دست آمده با استفاده از آنالیز رگرسیون خطی به دو عمق 50 و 25 میکرومتر استاندارد شدند. نتایج نشان داد که در محلول شماره 1 (ایرانی) در هر دو لایه اول و دوم در دو گروه کنترل و آزمایش رابطه خطی معنی داری بین غلظت فلوراید بر پایه عمق مینا وجود دارد؛ در حالی که در سایر گروهها این رابطه تنها در لایه اول (لایه سطحی مینا) مشاهده شد. بیشترین جذب فلوراید در بین سه محلول سدیم فلوراید در محلول شماره 2 ایرانی و کمترین در محلول شماره 3 خارجی دیده شد. در دو گروه ژل 1 و 2 بیشترین جذب در ژل شماره 1 (ایرانی) مشاهده گردید. نتیجه این مطالعه نشان داد که هر سه ماده به کار رفته ایرانی باعث افزایش محتوای فلوراید در مینا می شود؛ در ضمن میزان جذب فلوراید با کاربرد محصولات ایرانی در مقایسه با انواع خارجی افزایش بیشتری را نشان داد.


حسین افشار، بهمن سراج، آوا عمادالساداتی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

بیان مساله: تجربیات قبلی و مشاهدات کلینیکی حاکی از آن است که هیپوپلازی و هیپوکلسیفیکاسیون دندانهای مولر اول دائمی در کودکانی که به روش سزارین به دنیا آمده اند، شایعتر از کودکانی است که به روش طبیعی تولد یافته اند؛ همچنین دندان مولر اول دائمی تنها دندانی است که دقیقا در حول و حوش زایمان، کلسیفیکاسیون راس کاسپ های آن آغاز می شود. هدف: این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین نوع زایمان و وضعیت کلینیکی اولین مولر دائمی انجام شد؛ همچنین تفاوت تاثیر Elective یا Selective بودن زایمانهای سزارین بر وضعیت اولین مولر دائمی بررسی گردید.

روش بررسی: با مراجعه به مطب پزشک جراح و متخصص زنان و زایمان، پرونده های زایمان مربوط به سالهای 1373 و قبل از آن استخراج شد؛ تعداد 100 بیمار با زایمان طبیعی و 50 بیمار با زایمان سزارین Selective و 50 بیمار با زایمان سزارین Elective انتخاب شدند تا وضعیت دندانهای مولر اول دائمی فرزندان آنها بررسی شود. پس از تماس با بیمار برای معاینه فرزند 6 سال به بالای آنها هماهنگی شد. اطلاعات پزشکی مادر از پرونده پزشکی وی استخراج گردید و در مورد اطلاعات مربوط به فرزند، از مادر سوال شد. به منظور تحلیل نتایج از آزمون X² استفاده شد.

یافته ها: نقایص مینایی (هیپوپلازی و هیپوکلسیفیکاسیون) دندان مولر اول دائمی در فرزندان متولد شده به روش سزارین به طور معنی داری با زایمان طبیعی اختلاف داشت (P=0.0002)؛ در ضمن میزان شیوع این نقایص مینایی در زایمانهای سزارین Selective بیشتر از زایمانهای سزارین Elective بود (17% در برابر 9%) ولی از نظر آماری در این مورد اختلاف معنی داری وجود نداشت (P=0.07).

نتیجه گیری: لازم است پزشکان متخصص زنان و زایمان، متخصص کودکان و دندانپزشک متخصص کودکان آگاهی لازم را در این زمینه به والدین ارائه نمایند تا آنها ضمن مراجعه به موقع، توجه کافی برای حفظ این اولین دندان دائمی کودک که کلید اکلوژن وی محسوب می شود، مبذول دارند.


عباس منزوی، شیرین لوّاف،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده

ject id="ieooui" classid="clsid:38481807-CA0E-42D2-BF39-B33AF135CC4D" >بیان مسأله: امروزه به دلیل افزایش قیمت آلیاژهای با طلای بالا (High Gold) تمایل بسیار چشمگیری به استفاده از آلیاژهای بیس‌متال در ترمیم‌های فلز- سرامیک ایجاد شده است. یکی از آلیاژهای بیس‎متال تولیدشده در داخل کشور، آلیاژ مینالوکس می‎باشد. در بررسی یک آلیاژ دندانی، تطابق مارژین از مهمترین خصوصیاتی است که باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی و مقایسه دو آلیاژ مینالوکس (ساخت شرکت موادکاران وابسته به جهاد سازندگی) و وراباند2 (Albadent Co. USA) از لحاظ تطابق لبه‎ای در مراحل حرارتی پخت پرسلن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 24 عدد دای برنجی استاندارد با طرح Finishing Line چمفر º135 توسط دستگاه تراش Computer Numeric Controlled (CNC) تهیه گردید. مجموعه دای‎ها به دو دسته 12 عددی A و B تقسیم شدند. پس از Wax Up، نیمی از نمونه‎ها با آلیاژ مینالوکس و نیم دیگر با وراباند2 ریخته شدند و سپس مراحل پخت پرسلن بر روی آنها انجام گردید. در هر گروه چهار نمونه کنترل وجود داشت که ونیر پرسلن نشدند و تنها مراحل حرارتی پخت پرسلن بر روی آنها انجام شد. Marginal Gap تمامی نمونه‎ها پس از چهار مرحله (Casting، Degassing، پرسلن‎گذاری و Glazing) از ناحیه باکال و لینگوال توسط Scanning Electron Microscope (SEM) اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس چهار طرفه و آزمون مقایسات چند گانه با ملاک Tukey تحلیل شدند.
یافته‌ها: Marginal Gap دو آلیاژ مینالوکس (µm 8/7±10/31) و وراباند2 (µm96/6±27/30) با 95% اطمینان اختلاف معنی‎داری را نشان ندادند (43/0=P). در هر دو آلیاژ بیشترین تغییرات Marginal Gap پس از مرحله دگازینگ به وجود آمد (05/0P<). مجاورت پرسلن و ونیر پرسلن در آلیاژ مینالوکس, موجب تغییرات معنی‎دار در تطابق لبه‎ای ‎شد (05/0P<) ولی در آلیاژ وراباند2 تغییری در این مورد مشاهده نشد (05/0P>).
نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این مطالعه, تطابق لبه‌ای آلیاژ مینالوکس مشابه آلیاژ وراباند2 و Marginal Gap آلیاژ مینالوکس در محدوده کلینیکی قابل قبول می‌باشد و می‌توان با این آلیاژ تطابق لبه‌ای بسیار مناسبی را بدست آورد.


نادر ابوالفضلی، امیر اسکندری،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده

بیان مسأله: روشهای درمانی رژنراتیو یکی از راههای درمانی ضایعات پریودنتال می‌باشند که سعی در بازیافت انساج پریودنتال از دست رفته در اثر بیماری در اطراف دندان را دارند.

هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه‌ای اثر EMP به تنهایی و همراه با پیوند استخوانی اتوژن (Autogenous Bone Graft) در درمان ضایعات پریودنتال انسانی داخل استخوانی دو دیواره انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه که به روش کار آزمایی بالینی یک سو کور و به صورت Split Mouth انجام شد، هشت جفت ضایعه پریودنتال داخل استخوانی دو دیواره مشابه با عمق پروبینگ 5 میلیمتر یا بیشتر و عمق ضایعه استخوانی 3 میلیمتر یا بیشتر به دنبال مرحله اول درمان مورد تحقیق قرار گرفتند. در سمت شاهد از EMP و در سمت مورد از EMP به همراه پیوند استخوانی اتوژن استفاده شد. داده‌های حاصل از اندازه‌گیریهای متغیرها قبل و بعد از درمان با استفاده از آزمون آماری t-paired غیر پارامتریک ویلکاکسون ارزیابی شدند. برای مقایسه میزان تأثیر دو روش با یکدیگر اختلاف میانگین هر یک از روشها با هم مقایسه شدند.

یافته‌ها: ابتدا دو گروه از نظر ایندکس پلاک و ایندکس لثه‌ای و متغیرهای بافت نرم و سخت اختلافی نداشتند. پس از شش ماه هر دو روش درمانی باعث کاهش معنی‌دار عمق پروبینگ و حصول چسبندگی شدند. تشکیل استخوان در هر دو گروه معنی‌دار بود ولی روش درمانی توأم به طور معنی‌داری باعث تشکیل بیشتر و Resolution بیشتر ضایعه استخوانی شد (تشکیل استخوان 75/2 میلیمتر در مقایسه با 67/1 میلیمتر). میزانResorption Crestal  در هر دو گروه تقریباً یکسان بود و اختلاف آن معنی‌دار نبود.

نتیجه‌گیری: با توجه به محدودیتهای مطالعه حاضر، هر دو روش درمانی باعث بهبود شاخصهای بالینی شدند. استفاده توأم EMP به همراه پیوند استخوانی اتوژن باعث تشکیل بیشتر استخوان و Resolution بیشتر ضایعه استخوانی شد. لازم به ذکر است محدودیت در میزان پیوند استخوانی اتوژن قابل برداشت از منابع داخل دهانی از معایب این روش محسوب می‌گردد.


مریم قوام، زهرا سادات هاشمی،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: موادی که برای سفیدکردن دندانها به‌کار می‌روند, قابلیت ایجاد تغییرات در محتوای آلی و یا معدنی دندان را دارند. متعاقب این تغییرات، مورفولوژی سطح دندان نیز عوض می‌شود. با توجه به این که معمولاً سفیدکردن دندان، با هدف تأمین زیبایی دندانها انجام می‌شود, آگاهی از اثرات احتمالی این مواد روی نسج دندان ضروری است؛ زیرا ممکن است بعدها سبب تخریب نسج شود و یا حتی بر درمانهای ترمیمی تأثیر بگذارد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر دو ماده سفیدکننده «کیمیا و اولترادنت» حاوی ژل هیدروژن پراکساید 35%، بر نسج مینا، با استفاده از میکروسکوپ الکترونی (Scanning Electron Microscope: SEM) انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مداخله‌ای, پنج دندان قدامی کشیده‌شده سالم از طول برش داده شدند و به سه قسمت مزیالی, میانی و دیستالی تقسیم شدند و هر قسمت به طور تصادفی در یکی از سه گروه زیر قرار گرفت:
- گروه اول: نمونه‌ها در این گروه به عنوان شاهد در نظر گرفته شدند و تحت تأثیر هیچ ماده سفیدکننده‌ای قرار نگرفتند.
- گروه دوم: نمونه‌ها در این گروه تحت تأثیر ماده هیدروژن پرکساید 35% از شرکت کیمیا قرار گرفتند.
- گروه سوم: نمونه‌ها در این گروه تحت تأثیر هیدروژن پرکساید 35% از شرکت اولترادنت قرار گرفتند.
به این ترتیب هر دندان به عنوان شاهد گروههای آزمون خود بود؛ سپس نمونه‌ها با استفاده از SEM, با بزرگنمایی 250 و 500 برابر مورد مشاهده قرار گرفتند.
یافته‌ها:
در گروه شاهد، مختصری خراش سطحی و ذرات سفید مشاهده شد که ناشی از عمل مضغ و باقیمانده ذرات پامیس بود؛ در دو گروه دیگر تغییرات مورفولوژیک از قبیل: افزایش خشونت سطحی، عمیق شدن ترکها، مشخص‌شدن و اچ‌شدن بعضی از منشورهای مینایی و ایجاد ترکهای جدید ملاحظه شد که در گروههای اول و دوم از این نظر تفاوتی وجود نداشت.
نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد که سفید کردن دندان (Bleaching) با هیدروژن پراکساید هر دو شرکت تجارتی اثرات تخریبی محدودی روی سطح مینا دارد ولی این امر به حدی نیست که از نظر کلینیکی اهمیتی داشته باشد.


اسماعیل یاسینی، الهه ملکان،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: استفاده از دنتین باندینگ‌ها امروزه رواج زیادی یافته است. با توجه به تفاوتهایی که در ساختمان مینا و عاج وجود دارد، استفاده از Unfilled Resin و دنتین باندینگ‌ها بر روی مینا که اساساً یکی آب‌گریز (هیدروفوب) و دیگری آب‌دوست (هیدروفیل) است، می‌تواند در باندنیگ اثر بگذارد.

هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان قدرت باند برشی Unfilled Resin و دنتین باندینگ روی مینای اچ‌شده در دو حالت خشک و مرطوب انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 30 دندان قدامی که سطح باکال آنها کاملاً سالم و فاقد هر گونه نقص مینایی بودند، انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 10 تایی تقسیم شدند. سطح میانی باکال هر سه گروه پس از مسطح‌کردن با دیسک، با اسید فسفریک 37% به مدت 15 ثانیه اچ و سپس به مدت 20 ثانیه شسته شد. در گروه اول پس از خشک‌کردن سطح اچ‌شده، روی نمونه‌ها
Unfilled Resin قرار داده شد و سپس به مدت 20 ثانیه نمونه‌ها کیور شدند. در گروه دوم نیز مشابه گروه اول پس از خشک‌کردن سطح مینا از دنتین باندینگ استفاده شد و نمونه‌ها پس از 30 ثانیه به مدت 20 ثانیه کیور شدند. در گروه سوم رطوبت اضافی سطح مینای اچ‌شده توسط پنبه, گرفته شد و پس از قرار دادن دنتین باندینگ به مدت 30 ثانیه، سطح 20 ثانیه کیور شد؛ سپس با استفاده از استوانه‌ای به ابعاد 2×5/3 میلیمتر کامپوزیت در سطح مینای سه گروه قرار داده شد و نمونه‌ها در جهات مختلف به مدت 40 ثانیه کیور شدند؛ تمامی نمونه‌ها پس از ترموسایکلینگ توسط دستگاه Instron برای بررسی نیروهای برشی مورد آزمایش قرار گرفتند و با استفاده از آزمون یک‌طرفه ANOVA و Tukey HSD مورد تحلیل آماری قرار گرفتند.

یافته‌ها: قدرت باند برشی Unfilled Resin روی مینای خشک از دو گروه دیگر بیشتر بود؛ میزان باند در گروه دنتین باندینگ به طور معنی‌داری کمتر از گروه Unfilled Resin بود (05/0P<). بین دنتین باندینگ با مینای خشک و مرطوب با هم و دنتین باندینگ با مینای مرطوب و Unfilled Resin اختلاف معنی‌داری مشاهده نشد.

نتیجه‌گیری: طبق یافته‌های این مطالعه، پیشنهاد می‌شود هنگام ترمیم مینا با کامپوزیت، به منظور حصول باند مطلوب‌تر از
Unfilled Resin استفاده شود‍؛ در صورت استفاده از دنتین باندینگ‌ها، بهتر است سطح مینا مرطوب باشد.


فرشته شفیعی، مهران معتمدی، ساغر ضرغام،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1384 )
چکیده

زمینه وهدف: با وجود ارائه ادهزیوهای self-etch و ساده شدن مراحل باندینگ و کاربرد همزمان آنها بر روی مینا و عاج در یک حفره، باند به مینای این ادهزیوها در مقایسه با روش معمول اچینگ مینا هنوز مورد سؤال است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه‌ استحکام برشی باند سه سیستم self-etch adhesive با سه pH مختلف بر روی مینای دندان گاو در شرایط خشک و مرطوب انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 77 دندان قدامی سالم فک پائین گاو انتخاب شد و در قالبهای آکریلی ثابت گردید؛ سپس توسط صفحه پالیش 600 grit یک سطح صاف مینایی آماده شد. دندانها به 7 گروه 11 تایی به ترتیب زیر تقسیم شدند: در گروه 1 و 2 از سیستم Prompt L-Pop (PLP) به ترتیب در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 3 و4 از سیستم Clearfil SE Bond (CSEB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 5 و6 از سیستم iBond (iB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 7 نیز به عنوان کنترل از Margin Bond استفاده شد. شرایط خشک با کمک پوار هوا به مدت 10 ثانیه فراهم گشته و در شرایط مرطوب آب اضافی بر سطح دندانها فقط توسط پنبه برداشته شد. با استفاده از قالب تفلونی به ارتفاع 4 و قطر 2 میلیمتر استوانه‌ای کامپوزیتی بر سطح باند تهیه شد؛ پس از 24 ساعت نگهداری در آب با دمای اطاق، نمونه‌ها تحت سیکل حرارتی قرار گرفتند؛ سپس نمونه‌ها در دستگاه Instron تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 1 قرار گرفته و مقادیر استحکام برشی باند بر حسب MPa محاسبه شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون آماری ANOVA و Scheffe مورد تحلیل قرار گرفته و نحوه شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ بررسی گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌دار آماری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: استحکام باند گروه CSEB در شرایط خشک (MPa 8/4 ± 5/21) به طور معنی داری از دو گروه PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±49/9) و PLP (MPa 2/2±60/9) در شرایط خشک به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل (MPa 1/5±99/20) کمتر بود (001/0P<). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط خشک مشاهده نشد (0/1P=). استحکام باند گروه CSEB در شرایط مرطوب (MPa 3±8/21) به طور معنی داری از PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±83/10) و PLP (MPa 4±6/10) در شرایط مرطوب به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل کمتر بود (0/0P=). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط مرطوب مشاهده نشد (99/0P=). در هیچ‌ یک از 3 سیستم self-etch مورد بررسی میانگین استحکام باند در شرایط خشک و مرطوب تفاوت آماری معنی داری نشان نداد (P به ترتیب 53/0PLP:، 84/0CSEB: و 34/0iB:). شکست در دو گروه PLP و دو گروه iB اغلب به صورت adhesive و در دو گروه CSEB بیشتر به صورت mixed (شکست adhesive به همراه cohesive در کامپوزیت) مشاهده شد.
نتیجه‎گیری: بر اساس نتایج این تحقیق باندینگ CSEB بر روی مینا استحکام باند مناسبی داشت ؛ در حالی که دو سیستم iB و PLP بر روی مینای تراش خورده، باند کمتری داشتند. 3 سیستم چسبنده self-etch حساسیت تکنیکی به رطوبت اولیه مینا نشان ندادند.


یداله سلیمانی‌شایسته، سید حسین محسنی‌صالحی‌منفرد، سولماز اسکندریون،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

 زمینه و هدف: روشهای درمانی رژنریتیو یکی از راه‌های درمانی ضایعات پریودنتال می‌باشند که سعی در بازسازی کامل انساج ازدست رفته در اثر بیماریهای پریودنتال را دارند. استفاده از فرآورده‌های ماتریکس مینا (Emdogain) امروزه به واسطه تواناییهای خاص این ماده، در بین روشهای رژنریتیو از توجه خاصی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه تأثیر فرآورده‌های ماتریکس مینا و دبریدمان ساده در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی (Clinical Trial)، 24 ضایعه استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال مشابه با عمق پاکت 5 میلیمتر یا بیشتر و حد چسبندگی کلینیکی 6 میلیمتر یا بیشتر و عمق ضایعه استخوانی 3 میلیمتر یا بیشتر، مورد بررسی قرار گرفت. ضایعات به صورت تصادفی به دو گروه تست و کنترل تقسیم شدند. قبل از درمان، بیماران گروه تست و کنترل از لحاظ Plaque Index، Gingival Index و متغیرهای عمق پاکت، حد چسبندگی کلینیکی و بازسازی استخوانی (Bone level) تفاوت معنی‌داری نشان ندادند. در گروه کنترل ضایعات با روش دبریدمان ساده و در گروه تست با استفاده از EDTA و فرآورده‌های ماتریکس مینا (Emdogain) درمان شدند. یافته‌های به دست آمده از اندازه‌گیریهای متغیرها قبل و بعد از درمان در دو گروه با استفاده از آزمون آماری Greenhouse-Geisser از گروه General Linear Model ارزیابی و میزان تأثیر دو روش با هم مقایسه گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: متوسط تغیرات حاصل در سه متغیر، عمق پاکت (Probing Pocket Depth)، سطح چسبندگی کلینیکی (Clinical Attachment Level) و بازسازی استخوان (Bone Level) در ارزیابیهای 3 و 6 ماه پس از جراحی در گروه تست به صورت معنی‌داری از گروه کنترل مطلوبتر بود.
نتیجه‌گیری: استفاده از فرآورده‌های ماتریکس مینا به عنوان یک روش مطلوب در درمان ضایعات استخوانی دو و سه دیواره پریودنتال پیشنهاد می‌شود.


عبدالرحیم داوری، صغری یاسائی، علیرضا دانش‌کاظمی، محمدحسین یوسفی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با معرفی مواد مختلف ترمیمی چسبنده به مینا و عاج، روشهای مختلفی برای افزایش پلیمریزیشن و استحکام پیوند برشی این مواد ارایه شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر استفاده از یک آغازگر خود ‌اچ کننده بر استحکام پیوند برشی براکت‌های ارتودنسی و تعیین نوع شکستbracket/adhesive  انجام شد.

روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، براکت‌ها مطابق با یکی از روشهای زیر طبق دستور کارخانه سازنده، به 36 دندان پیشین گاو متصل شدند.

گروه 1: سیستم چسباننده چند مرحله‌ای رایج (12 نمونه)

گروه 2: سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

گروه 3: اسید فسفریک 37% + سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

نمونه‌ها به وسیله دستگاه یونیورسال (Instron-Canton-Mass) تا مرحله شکست، بارگذاری شدند. جهت مقایسه استحکام پیوند برشی گروه‌ها با یکدیگر از آزمون آنالیز واریانس ANOVA و برای بررسی و مقایسه درجات ARI (Adhesive Remnant Index) بین گروه‌ها از آزمون کروسکال والیس استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین استحکام باند برشی بر حسب مگاپاسکال برای گروه‌های 1، 2 و 3 به ترتیب 2/4 ± 7/11، 4/4  ±5/10 و 8/4 ± 9/10 بود که تفاوت معنی‌داری بین سه گروه نشان نداد (800/0P=). درجه‌های ARI که نشان‌دهنده میزان مواد رزینی باقیمانده بر روی مینا بود، تفاوت آماری معنی‌داری بین گروه‌های مورد مطالعه نشان نداد (554/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آزمایشگاهی نشان داد، استفاده از آغازگر خود اچ‌ کننده، می‌تواند جایگزین روشهای سنتی کاربرد اسید فسفریک به منظور آماده‌سازی سطح قبل از عمل اتصال در ارتودنسی باشد.


مسعود فلاحی نژاد قاجاری، سپیده نبوی رضوی،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف:  مصرف وسیع و مکرر نوشابه‌های اسیدی یکی از علل اصلی اروژن دندانی در انسان می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مقایسه میزان اروژن مینای دندان ناشی از دو نوشابه ایرانی و مقایسه آن با دو نمونه خارجی موجود در بازار ایران انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی ده بطری از نوشابه‌های زمزم ‌کولا و پرتقالی و ده قوطی پپسی و میراندا تهیه و میانگین کلسیم محتوای آنها (در سه نوبت) اندازه‌گیری شد. تعداد 120 پره‌مولر سالم که به منظور ارتودنسی کشیده شده بودند، به طور تصادفی به سه گروه 40 تایی A، B و C برحسب زمان اکسپوژر و هر یک از این گروه‌ها به چهار زیر گروه ده تایی برحسب نوشابه مورد بررسی، تقسیم شدند. در سطح باکال هر دندان نیم‌دایره‌ای به قطر 5 میلی‌متر انتخاب و بقیه سطح دندان با ماده مقاوم به اسید پوشانده شد، سپس دندان‌ها در 20 میلی‌لیتر از نوشابه‌های مورد نظر غوطه‌ور شدند. مدت زمان تماس گروه اول، 15 دقیقه، گروه دوم، 45 دقیقه و گروه سوم، 12 ساعت بود. سپس از هر زیرگروه 3 نمونه به طور تصادفی انتخاب و میزان کلسیم نوشابه اندازه‌گیری شد. محاسبه انحلال کلسیم هر دندان بر مبنای تفاوت کلسیم قبل و بعد از آزمایش صورت گرفت و سپس داده‌ها توسط آزمون‌های آماری 2 way ANOVA، one way ANOVA و Tukey HSD آنالیز شدند.
یافته‌ها: براساس آزمون 2 way ANOVA بین میزان کلسیم رها شده در انواع نوشابه‌ها اختلاف معناداری دیده شد. همچنین زمان اندازه‌گیری نیز اثر معناداری داشت، ضمن این که برهم کنش این دو عامل نیز معنادار بود (05/0P<)، به ترتیبی که بیشترین میزان اروژن در زمان 12 ساعت هر 4 نوع نوشابه دیده شد و اروژن در 15 دقیقه در زمزم نارنجی و در 45 دقیقه و 12 ساعت در پپسی به طور معناداری بیشتر از سایر نوشابه‌ها بود (05/0P<).
نتیجه‌گیری: در مقایسه بین 4 نوشابه، پپسی بیشترین و زمزم کولا‌ کمترین اثر اروژن را روی مینای دندان‌ها نشان دادند و در برآیند کلی نوشابه‌های خارجی نسبت به انواع ایرانی اثر اروزیو بیشتری داشتند، ولی به هر حال در این زمینه نیاز به مطالعات بیشتری است.


حمید کرمانشاه، شهرام فرزین‌ ابراهیمی،
دوره 20، شماره 2 - ( 2-1386 )
چکیده

زمینه و هدف: بریج‌های‌ تمام سرامیکی با نگهدارنده‌های اینله، به دلیل تراش کم دندان، محافظه کارانه‌ترند. بیشترین شکست این بریج‌ها در ناحیه کانکتور میان پونتیک و نگهدارنده‌ها است. تقویت سرامیک کور مورد استفاده در این بریج‌ها باعث افزایش دوام کلینیکی آنها می‌شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثر زیرکونیا بر استحکام خمشی کور سرامیک IPS Empress 2 انجام شد.
روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، 28 نمونه سرامیکی به شکل مکعب مستطیل به ابعاد 3× 17 میلی‌متر در چهار گروه به ترتیب زیر تهیه شد:
(1): کور سرامیک اینسرام آلومینا (به روش Slip casting) به عنوان گروه کنترل
(2): کور سرامیک لیتیوم دی‌سیلیکات (به روش Hot press) (IPS Empress 2)
(3): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست ‌زیرکونیا) به صورت طولی در مرکز نمونه
(4): کور سرامیک‌لیتیوم‌دی‌سیلیکات همراه با Cosmopost (پست زیرکونیا) به صورت طولی در زیر نمونه
نمونه‌ها تحت آزمایش خمش سه نقطه‌ای با طول 15 میلی‌متر و با سرعت 5/0 میلی‌متر در دقیقه قرار گرفتند. نیروهای شکست ثبت شدند و داده‌ها با استفاده از آزمون آماری یک طرفه ANOVA و post- hoc(Tomhane) با سطح‌معنی‌داری 05/0p< مورد تجزیه و تحلیل‌آماری قرار گرفت. سپس سطح شکست نمونه‌ها با میکروسکوپ الکترونی (SEM) بررسی شد. در ضمن چهار نمونه اضافی مشابه گروه 3 ساخته و برش داده شد تا ناحیه حد فاصل میان پست زیرکونیا و سرامیک IPS Empress 2 قبل از شکست تحت ارزیابی SEM قرار گیرد.
یافته‌ها: میانگین و انحراف معیار استحکام خمشی سه نقطه‌ای (بر حسب مگاپاسکال) برای گروه‌ها به این شرح بود: گروه 1: 6/44 ± 4/378،
گروه 2: 5/27 ± 6/258، گروه 3: 7/51 ± 3/144، گروه 4: 3/22 ± 230. استحکام خمشی گروه‌های 2 و 3 و 4 به طور معنی‌داری از گروه 1 کمتر بود. در میان تمام نمونه‌ها، استحکام خمشی گروه 3 کمترین بود. ارزیابیSEM نشان داد که ترک بعد از شروع در حد فاصل پست زیرکونیا و IPS Empress 2 پخش می‌شود.
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، پست زیرکونیا (Cosmopost) باعث تقویت سرامیک IPS Empress 2 نمی‌گردد.


عباس آذری، سکینه نیکزاد، فریده گرامی‌پناه، حسینعلی ماهگلی، لیلا صدیق‌پور،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

بیماری نقص تشکیل مینای دندان که اصطلاحاً از آن تحت عنوان amelogenesis imperfecta یاد می‌‌شود، یک بیماری ارثی است که به دو صورت Hypomineralized و Hypoplastic دیده می‌شود. این بیماری معمولاً هم دندان‌های شیری و هم دایمی را مبتلا می‌سازد و سبب بروز ناهنجاری‌های متعددی نظیر ظاهر نازیبا، حساسیت دندان‌ها و سایش شدید در بیمار می‌شود. در درمان این بیماران مسأله باند مواد ترمیمی به ساختارهای دندانی که دچار نقص شده‌‌اند و نیز نوع بازسازی دندان‌های شیری و دایمی که به صورت درمان موقت و یا دایم انجام می‌گیرد مورد سوال است. علاوه بر این مسایل مشکل open bite قدامی نیز از دغدغه‌‌های درمانی اینگونه بیماران می‌باشد. در این مقاله ضمن بررسی تحقیقات اخیری که در این رابطه صورت گرفته، طرح درمان‌هایی که تا به امروز در مورد این بیماری، در کودکان و بزرگسالان ارایه شده، مورد بررسی قرار گرفته است. در پایان ماهیت درمانی چند جانبه بیماری مورد تأکید قرار گرفته و نکات قابل‌توجهی در انتخاب بهترین نوع درمان معرفی می‌گردد.


مجید مهران، مهشید محمدی بصیر، صدیقه جعفری،
دوره 21، شماره 4 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: تغییر رنگ سیاه دندان‌های کودکان به دنبال مصرف ترکیبات آهن همواره مورد نگرانی والدین بوده است. هنوز مکانیسم دقیقی برای نقش آهن در ایجاد تغییر رنگ ارائه نشده است. در این مطالعه به بررسی اثر دو نوع قطره آهن (خوارزمی-ایران و Fer-in-Sol- USA) بر تغییرات رنگ، میزان جذب اتمیک و تغییرات ساختار مینای دندان‌های شیری، پرداخته شد.

روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی تعداد 93 عدد دندان شیری قدامی سالم و در محدوده رنگ طبیعی، به 5 گروه تقسیم شدند. در دو گروه دندان‌ها قبل از تأثیر آهن، در محیط پوسیدگی‌زای مصنوعی(Artificial Caries Challenge) ، قرار گرفتند:گروه1 (NS): محیط نرمال سالین  (NS)(13 دندان). گروه2(NS-KH) : محیط نرمال سالین (NS)، قطره آهن خوارزمی  (KH)(20 دندان). گروه3(ACC-KH) : محیط پوسیدگی‌زای مصنوعی، قطره آهن خوارزمی (20 دندان). گروه4 (NS-F-in-S): محیط نرمال سالین، قطره آهن Fer-in-Sol (20 دندان)، گروه5 (ACC-F-in-S): محیط پوسیدگی‌زای مصنوعی، قطره آهن Fer-in-Sol (20 دندان). سپس تغییرات رنگ توسط یک نفر متخصص ترمیمی به صورت بصری، میزان جذب اتمیک با دستگاهICP (Vista-pro, Australia) و تغییرات ساختاری با دستگاه میکروسکوپ الکترونی (SEM, Philips, Netherland)، مورد بررسی قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از میزان تغییر رنگ دندان‌ها با آزمون Kruskal-Wallis و مقایسه چندگانه توسط آزمون Bonferroni type و اطلاعات به دست آمده از میزان جذب اتمیک آهن با آزمون oneway ANOVA و مقایسه چندگانه توسط آزمون Tukey HSD مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها: تغییرات رنگ در دندان‌های گروه‌های 3 و 5 (ACC-KH, ACC-F-in-S) که درمحیط پوسیدگی‌زای مصنوعی قرار گرفته بودند بیشتر از دندان‌های سالم گروه‌های 2و 4 (NS-KH,NS-F-in-S) بود (001/0>p). همینطور در دندان‌هایی که در محیط ACC قرار گرفته بودند، قطره آهن خوارزمی تغییر رنگ شدیدتری را نسبت به قطره آهن Fer-in-Sol ایجاد کرد (018/0=p). در بررسی جذب اتمیک آهن، سطوحی از دندان‌های گروه‌های 3و5، که درمحیط پوسیدگی‌زای مصنوعی بودند (ACC-KH, ACC-F-in-S)، آهن بیشتری را نسبت به سطوح سالم دندان‌های گروه‌های 2 و 4 (NS-KH, NS-F-in-S)، جذب کردند (001/0>p) و این مقدار برای قطره آهن خوارزمی بیشتر بود (001/0>p). در تصاویر SEM، در دندان‌های سالم در بزرگنمایی کم، در سطح مینا پری کیماتا با الگویی منظم دیده شد. در گروه دندان‌هایی که در محیط پوسیدگی‌زای مصنوعی بوده‌اند، در بزرگنمایی کم، سطح مینا دارای ترک‌ها و شکستگی‌هایی بود که در گروه 3  (ACC-KH) ترک‌ها بیشتر و عمیق‌تر بود.

نتیجه‌گیری: قرارگیری در محیط پوسیدگی‌زای مصنوعی منجر به ایجاد افزایش جذب آهن و نیز تغییرات رنگ و ساختار مینای دندان‌های شیری گردید. این تغییرات پس از استفاده از قطره آهن خوارزمی بیشتر از قطره آهن Fer-in-SOL بود.


ایوب پهلوان، یحیی نخجوانی، سارا توسلی حجتی،
دوره 23، شماره 2 - ( 8-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: آلودگی رطوبتی و یا بزاقی مینای اچ شده حین کاربرد سیلنت، بیشترین علت شکست درمان ذکر شده است. تعدادی از مطالعات نشان داده‌اند که عوامل باندینگ هیدروفیل قادرند بعد از آلودگی بزاق به مینا اچ شده باند شوند. در این مطالعه اثر پرایمر بر نفوذ سیلنت در سطح مینا اچ شده با آلودگی و یا بزاق مورد بررسی قرار گرفت.

روش بررسی: 40 دندان انسیزور دائمی کشیده شده و سالم انتخاب شدند و سطح مینایی دندان‌ها با یک ژل اسید فسفریک به مدت 20 ثانیه اچ شده و به مدت 30 ثانیه با جریان آب شسته و تا رسیدن به سطح گچی خشک شدند. در این مرحله دندان‌ها به صورت تصادفی به 4 گروه درمانی 10تایی تقسیم شدند:

1- سیلنت نوری Deguseal از کارخانه Degussa برروی سطح مینا اچ شده به عنوان گروه کنترل قرار گرفت.

2- سطح اچ شده با یک لایه بزاق و سپس پرایمر و سیلنت نوری پوشانده شد و پس از 10 ثانیه پرایمر، Scotchbond Multe-Purpose از کارخانه 3M برروی سطح قرار گرفت و با پوار هوا پخش شد، سپس سیلنت نوری بکار رفت.

3- سطح اچ شده با برس مویی آغشته به آب مرطوب گشته و سپس پرایمر پوشانده شد و سیلنت نوری بکار رفت.

4- سیلنت روی مینای اچ شده و آلوده به بزاق و رطوبت بکار رفت. سپس کلیه دندان‌ها طی مراحلی جهت مشاهده توسط SEM آماده شدند. در بزرگنمایی
1400 ´در 4 ناحیه به صورت تصادفی تگ‌ها شمارش گشتند. تجزیه و تحلیل داده‌ها توسط آنالیز واریانس  یک طرفه انجام شد.

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که پرایمر سبب نفوذ سیلنت در دندان‌های آلوده به بزاق شد، ولی تگ‌ها از نظر تعداد و شکل قابل قیاس با گروه شاهد نبودند (001/0P<). در گروهی که پرایمر در سطح مرطوب بکار رفت، تگ‌ها شکل منظم داشته و از نظر تعداد نیز با گروه شاهد برابری می‌کردند (05/0P>). درصورت کاربرد سیلنت روی سطح مینای آلوده تگ رزینی تشکیل نشد.

نتیجه‌گیری: کاربرد پرایمر تا حدودی حساسیت سیلنت را به آلودگی بزاق کاهش می‌دهد ولی تعداد و شکل تگ‌ها تغییر می‌یابد و تعداد تگ‌ها کم می‌شود. بنابراین هنگامی که ایزولاسیون دقیق امکان پذیر نیست، کاربرد پرایمر تاحدی سودمند است اما ایزولاسیون در مورد سیلنت تراپی تأکید می‌شود.


سارا قدیمی، محمد رضا خامی، سمانه رازقی،
دوره 28، شماره 1 - ( 2-1394 )
چکیده

  مقدمه: علی‌رغم کاهش چشمگیر پوسیدگی در دهه‌های گذشته، هنوز هم این بیماری یک مشکل سلامت عمومی به خصوص در کشورهای در حال توسعه است. در سال‌های اخیر، کاربرد ترکیبی لیزر و فلوراید به عنوان روشی نوین در پیشگیری از پوسیدگی معرفی شده است. هدف از مطالعه حاضر، مروری بر اثر کاربرد ترکیبی انواع لیزر همراه با فلوراید در پیشگیری از پوسیدگی دندانی بود.

  روش بررسی: برای انجام این مطالعه، مقالات چاپ شده در بانک‌های اطلاعاتی PubMed ، Google Scholar و EMBASE از سال 1990 تا 30 نوامبر 2013 مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی از ترکیب‌های گوناگون استفاده شد. معیار ورود به مطالعه کلیه سطوح شواهد موجود بود. مقالاتی که تنها به زبان انگلیسی بودند مورد بررسی قرار گرفتند و اطلاعات منتشر نشده بررسی نشدند.

  یافته‌ها: مقالات متعددی با هدف بررسی اثر لیزر به تنهایی و یا در ترکیب با فلوراید موضعی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینای دندان یافت شد. اکثر این مطالعات این اثر ترکیبی را بر روی دندان‌های دایمی بررسی کرده بودند و مطالعات در زمینه دندان‌های شیری بسیار اندک بود. در مجموع بیشتر مطالعات تأکید کرده بودند که اثر ترکیبی لیزر با فلوراید موضعی تأثیری به مراتب بیشتر از لیزر یا فلوراید تراپی موضعی هر یک به تنهایی در پیشگیری از دمینرالیزاسیون مینا دارد.

  نتیجه‌گیری: تابش لیزر در ترکیب با فلوراید موضعی روی سطوح مینایی دندان‌های دایمی بهترین حفاظت در برابر شروع و پیشرفت پوسیدگی فراهم می‌آورد. اما مطالعات بیشتر آزمایشگاهی و کلینیکی بر روی دندان‌های شیری در این زمینه لازم است.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb