27 نتیجه برای پریودنتال
علی اکبر خوشخونژاد، علی اصغر میرعمادی، نادر ابوالفضلی،
دوره 11، شماره 3 - ( 3-1377 )
چکیده
هدف از این مطالعه بررسی اثرات کلینیکی استفاده از غشا کلاژن دیر جذب در درمان گرفتاریهای فورکیشن درجه دو مولرهای مندیبولار انسان می باشد؛ بدین منظور 8 بیمار که دارای حداقل دو دندان مولر مبتلا در فک پایین بودند، انتخاب شدند و قبل از اقدام به جراحی، اندازه گیریهای نسج نرم شامل عمق پروبینگ، سطح چسبندگی (A.L) و عمق افقی فورکیشن (نسج نرم) انجام شد. در یک دندان از غشا کلاژن استفاده گردید (گروه آزمایش) و در دندان دیگر (گروه کنترل) روش جراحی مشابه گروه آزمایش بود با این تفاوت که از غشا کلاژن استفاده نشد. در حین جراحی اندازه گیریهای نسج سخت شامل عمق عمودی ضایعات استخوانی (Crest-B.D) و عمق افقی فورکیشن (نسج سخت) انجام شد. 6 ماه بعد مجددا اندازه گیریهای نسج نرم تکرار شد و بیماران تحت جراحی مجدد Reentry قرار گرفتند واندازه گیریهای نسج سخت نیز صورت پذیرفت و نتایج حاصل با اندازه گیریهای قبل از جراحی مقایسه شدند. کاهش عمق پاکت بطور متوسط در گروه آزمایش 3.13 میلیمتر و در گروه کنترل 2 میلیمتر به دست آمد؛ همچنین A.L بطور متوسط در گروه آزمایش 1.9 میلیمتر و در گروه کنترل 0.5 میلیمتر بهبود نشان می داد که این اختلافات از نظر آماری چشمگیر بود. در گروه آزمایش کاهشی به میزان 2.5 میلیمتر در عمق افقی فورکیشن (نسج نرم) به دست آمد که در مقایسه با میانگین گروه کنترل 1 میلیمتر اختلاف معنی دار داشت. در اندازه گیریهای نسج سخت نیز اختلافهای میان گروه آزمایش و کنترل چشمگیر بود. از نکات قابل ملاحظه این تحقیق کاهش عمق افقی فورکیشن (نسج سخت) به میزان 2.5 میلیمتر در گروه آزمایش، در مقایسه با 0.63 میلیمتر گروه کنترل بوده است که اختلاف آن از نظر آماری معنی دار می باشد. از یافته های این مطالعه چنین بر می آید که غشا کلاژن دیر جذب اثرات کلینیکی مثبت و قابل توجهی در درمان گرفتاریهای درجه دو فورکیشن می تواند داشته باشد.
مژگان پاک نژاد، رضا رنجبر،
دوره 12، شماره 1 - ( 5-1378 )
چکیده
فاکتورهای رشدی دسته ای از مدیاتورهای بیولوژیکی هستند که نقش کلیدی در پرولیفراسیون، کموتاکسی و دیفرانسیاسیون سلولها دارند. آنها از طریق رسپتورهای خاصی که بر روی سطح سلولها قرار گرفته اند عمل کرده و مراحل Healing را هدایت می کنند. فاکتورهای رشد را می توان هورمونهایی خواند که به داخل جریان خودن آزاد نشده و صرفا بطور موضعی عمل می کنند؛ بعضی از این فاکتورها موجب تغییر زودرس فاز G0 به G1 در طی تقسیم سلولی شده و حتی توانایی تحریک سنتز DNA در سلولهای مناسب را دارند. این مدیاتورها ابتدا توسط سلولهایی چون فیبروبلاست، سلولهای اندوتلیالی، ماکروفاژها و پلاکتها ترشح شده و بر این اساس شامل انواع مختلفی به شرح زیر می باشد: فاکتورهای رشد ناشی از پلاکت ها (PDGF)، فاکتور رشد (IGF) مشابه انسولین، TGF) Transforming Growth Factor) و (?,? Bone Morphogenetic protein (BMPs که در این میان BMPs تقریبا از مهمترین فاکتورها محسوب می شوند که از طریق تحریک تشکیل استخوان، کنترل و ترمیم بهتر درمانهای پریودنتال، کارنیوفاشیال و ایمپلنت را موجب می شوند. به اعتقاد Lynch ترکیبی از دو فاکتور PGDI و IGF-1 جهت رشد تمامی اجزای پریودنشیوم موثر می باشد. هدف از این مقاله، شناخت بیشتر فاکتورهای رشد و مروری بر مطالعات انجام شده به منظور ارائه تقسیم بندی، مکانیسم عمل و کاربرد آنها در درمانهای پریودنتال و ایمپلنت می باشد.
امیررضا رکن، ایمان طباطبایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1378 )
چکیده
این مطالعه به منظور تعیین دوز مناسب تتراسیکلین سیستمیک برای درمان پریودنتیتهای پیشرفته انجام شد؛ به همین منظور چهار گروه بیمار با عنوان گروه شاهد (بدون مصرف دارو)، گروه اول با مصرف (یک گرم در روز) تتراسیکلین به مدت 2 هفته، گروه دوم به مدت 3 هفته و گروه سوم به مدت 4 هفته انتخاب شدند. همراه مصرف دارو برای بیماران، جرمگیری، (Root Planing (RP و جراحی انجام شد و شاخصهای PPD و CAL و BI و GI و PI اندازه گیری و با یکدیگر مقایسه شدند. نتیجه حاصل از این مطالعه حاکی از این است که استفاده از تتراسیکلین در درمان بیماران مبتلا به پریودنتیت پیشرفته به همراهی جراحی پریودنتال موثر می باشد و مهمترین نتیجه کلینیکی هنگامی به دست می آید که بیماران به مدت چهار هفته و روزانه 1 گرم از دارو استفاده نمایند.
سعید اشراقی، محمدحسین سالاری، زینب کدخدا، شبنم یغمائی،
دوره 14، شماره 3 - ( 6-1380 )
چکیده
گونه های اکتینومایسز سهم بسزایی در میکروفلور دهان (چینهای لوزه، پاکتهای پریودنتال، فضای بین دندانی و شیارها و نسوج لثه و غیره). دستگاه گوارش و نیز دستگاه ژنیتال دارند. این جنس شامل باکتریهای گرم مثبت، بیهوازی یا میکروآئروفیلیک، غیراسیدفست، بی حرکت، کند رشد و متمایل به تشکیل رشته های ناپایدار است که به صورت باسیلهای کوتاه و منشعب شکسته می شوند. این باکتریها از قدرت تهاجمی کمی برخوردارند و به عنوان پاتوژنهای فرصت طلب زمانی که سد دفاعی بدن فرو ریزد، به بافت نرم و گاهی سخت حمله می کنند و عفونت اکتینومایکوزیس را به وجود می آورند. هدف از این مطالعه جداسازی گونه های اکتینومایسز و تعیین نقش آنها در عفونت پریودنتال می باشد. در این مطالعه که به روش توصیفی انجام شد، صد بیمار مبتلا به عفونت پریودنتال مراجعه کننده به بخش پریودنتیکس دانشکده داندانپزشکی به عنوان جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه برداری به مدت شش ماه و با هدف جداسازی و مطالعه اکتینومایسزهای دهانی از پلاک میکربی و پاکت پریودنتال انجام گرفت؛ ضمن این که عمق پاکت پریودنتال در رابطه با جنس، گروههای سنی و مصرف سیگار نیز مورد بررسی قرار گرفت. جهت حذف عوامل مخدوش کننده و حصول نتایج بهتر و منطقی تر، شرایط زیر برای ورود بیماران به مطالعه در نظر گرفته شد: - دارا بودن پاکت پریودنتال بیش از 3 میلیمتر در اطراف حداقل یک دندان. - مصرف نکردن هیچ نوع آنتی بیوتیک حداقل پانزده روز قبل از نمونهبرداری. - عدم ابتلا به هر گونه بیماری سیستمیک. دراین بررسی سه نمونه مثبت شامل یک گونه اکتینومایسز ویسکوزوس و دو گونه اکتینومایسز نیوزلندی از بیماران با علائم ژنویویت و پریودنتیت به دست آمد. 54% از بیماران مراجعه کننده را زنان و 46% را مردان تشکیل می دادند. پراکندگی سنی بیماران بین 18 تا 57 سال و بیشترین تعداد بیماران (35%) در گروه سنی 31 تا 40 و کمترین تعداد (10%) در گروه سنی زیر 20 سال بود.علت مراجعه 40% از بیماران، ناراحتی و خونریزی از لثه بود که زنان با 42.5% سهم کمتری داشتند.
یداله سلیمانی شایسته، زهرا کمالی نیا،
دوره 15، شماره 1 - ( 1-1381 )
چکیده
در طی حاملگی ممکن است صور مختلفی از بیماری پریودنتال از قبیل ژنژیویت حاملگی، تومور حاملگی، استئوماتیت حاملگی و ... بروز نمایند ولی نکته قابل توجه و مهم در این زمینه ابتلا بانوان باردار به این بیماری و اثر آن بر روی وضع حمل و وزن نوزادان تازه متولد می باشد. در بررسی آخرین تحقیقات انجام شده در این مورد و آمار این نتیجه به ذهن القا می شود که بیماری پریودنتال به عنوان یک عامل خطرزا در زایمان زودرس و یا تولد جنین نارس می باشد؛ از طرف دیگر بهداشت ضعیف در مادران باردار ناتوان و یا دارای ضعف عمومی به عنوان خطر دیگری در تولد جنین نارس محسوب می گردد؛ همچنین با یافتن مجموعه ای از نمونه های دهانی فوزوباکتریوم ها در مایع آمینوتیک مادران دارای تولد جنین نارس، احتمال وجود یک مسیر دهانی خونی که موجب چنین تولدهایی می گردد، بسیار بالا خواهد بود و ارتباط مستقیمی بین میزان پروستاگلاندین E2 در مایع لثه ای مادران باردار به عنوان شاخصی از فعالیت بیماری پریودنتال و کاهش وزن جنین در هنگام تولد مشاهده شده است. یافته های فوق دال بر آن است که چنانچه بانوان، متخصصان زنان و زایمان و دندانپزشکان دانش کافی و اطلاعات مناسب در زمینه های مربوط به این مساله داشته باشند، می توانند گامهای موثری برای جلوگیری از زایمان زودرس بردارند. بانوان باردار در دوران حاملگی به منظور پیشگیری از اثرات تغییرات هورمونی بر روی بافتهای پریودنتالی و بالعکس به منظور جلوگیری و کاهش اختلالات ناشی از بیماریهای لثه بر روی شرایط سیستمیک نیازمند مراقبتهای خاصی می باشند که در این مقاله سعی بر مرور آنها شده است.
مهرداد لطف آذر،
دوره 15، شماره 3 - ( 3-1381 )
چکیده
در این مقاله به مروری بر رابطه HLA) Human Leukocyte Antigen) با بیماریهای پریودنتال پرداخته شده است؛ در حالی که در برخی مطالعات، رابطه ای بین آنتی ژنهای HLA و پریودنتیت اعلام نشده است. رابطه مثبت و منفی بین بعضی از آنتی ژنهای HLA و فرمهای مختلف EOP) Early Onset Periodontitis) و نیز رابطه مثبت بین آنتی ژنهای HLA-A1 و A9 و A24 و A28 و A33 و B15 و B22 و B35 و B44 و C4 و DR2 و DR4 و DR7 و DR53 و DRB1 و DQ3 و DQB1 و رابطه منفی بین آنتی ژنهای HLA-A2 و A5 و A10 و A28 و A68 و B5 و DR2 و DR6 با فرمهای مختلف EOP گزارش شده است. در این میان به ترتیب رابطه HLA-A9 و HLA-DR4 با EOP بیش از دیگر آنتی ژنها گزارش شده است. مدارک موجود نشان می دهد که ژنهای ناحیه MHC) Major Histocompatibility Complex) ژنهای با اثرات قوی (Major Effect) در بیماری EOP نمی باشند. نتایج مطالعات پیوستگی (Linkage Studies) از پیوستگی یک Major Gene برای EOP در لوکوس MHC بر روی بازوی کوتاه کروموزم شماره 6، حمایت نمی کنند. ژنهای این ناحیه ممکن است به عنوان Modifying Genes عمل کنند و بیان کلینیکی بیماریهای پریودنتال را تحت تاثیر قرار دهند. اثبات رابطه HLA با بیماریهای پریودنتال به مستندات بیشتری نیاز دارد. برای اثبات رابطه HLA با بیماریهای پریودنتال لازم است مدارک کافی از گروههای بیمار بخوبی تعریف شود (well Defined) به نحوی که مرحله بیماری آنها نیز معین شده باشد و از گروه بیمار و کنترل به طوری که اختلافات نژادی را پوشش دهد، به تعداد کافی موجود باشد.
مهرداد لطف آذر،
دوره 15، شماره 4 - ( 11-1381 )
چکیده
سندرم پاپیلون لفور (PLS) یک بیماری اتوزومال مغلوب و نادر است که با هیپرکراتوز کف دست و پا و تخریب زود هنگام پریودنشیوم دندانهای شیری و دائمی همراه است. در تشخیص افتراقی PLS باید فرم های مادرزادی هیپرکراتوز کف دست و پا مورد توجه قرار گیرند. اخیرا جهش در ژن کاتپسین C به عنوان پایه ژنتیکی بیماری PLS شناخته شده است. در این بیماری فقدان کامل فعالیت آنزیم کاتپسین C به دلیل جهشهای اتفاق افتاده بر روی هر دو آلل ژن مزبور مشاهده می شود. باکتری آکتینوباسیلوس آکتینومایستم کومیتانس A.a) Actinobacillous actinomycetem comitans) به عنوان یک پاتوژن پریودنتال اصلی در بیماری PLS مطرح است. نتایج درمانی بیماران مبتلا به PLS متفاوت و متضاد بوده و اتفاق نظر کامل در این خصوص بدست نیامده است. درمان بیماری به دنبال حذف باکتری A.a و استفاده از رتینوئیدهای سنتتیک گزارش شده است.
محمد رمضانیان، عباس علیزاده،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: کشیدن دندان همیشه به عنوان آخرین راه درمان در دندانپزشکی انتخاب میشود. امروزه با توجه به پیشرفتهای چشمگیر در زمینه درمانهای دندانپزشکی، حفظ دندانهای دائمی تا سنین کهنسالی امری رایج است. با این همه در بیشتر کشورهای فقیر (از نظر اقتصادی) یا در کشورهایی که مردم تحت پوشش بیمههای درمانی نیستند، آمار بالای کشیدن دندان بخصوص دندانهایی که قابل درمان هستند، موجب تأسف است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین علت کشیدن دندان در مراجعهکنندگان به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 1379 انجام گردید.
روش بررسی: این مطالعه توصیفی- مقطعی بر روی 320 بیمار که به منظور کشیدن دندان به بخش جراحی دهان، فک و صورت دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران مراجعه کرده بودند، انجام گردید. اطلاعات عمومی بیمار، وضعیت بهداشت دهان، محل دندان و علت کشیدن آن در پرسشنامهای جمعآوری شد. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Chi-Square تحلیل گردید.
یافتهها: بین علت کشیدن دندان در دو جنس اختلاف معنیداری از نظر آماری وجود نداشت. شایعترین علت کشیدن دندان پوسیدگی(50%)، بیماریهای پریودنتال (6/16%)، مشکلات پروتز، درخواست بیمار و دلایل دیگر (4/33%) بود.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای مطالعه حاضر، پیشنهاد میشود این بررسی در سطح جامعه نیز انجام شود و در صورت حصول همین نتایج، اقدامات کافی برای پیشگیری از پوسیدگی و مشکلات پریودنتال که در این تحقیق جزو عوامل اصلی کشیدن دندان بودند، انجام گیرد.
افشین خورسند، یدالله سلیمانی شایسته، احمدرضا طلاییپور، امیرحسین نگارش،
دوره 17، شماره 1 - ( 1-1383 )
چکیده
بیان مسأله: یکی از مشکلات درمان بیماریهای پریودنتال، گسترش بیماری به ناحیه انشعاب ریشهها میباشد. روشهای متعددی برای درمان این ضایعات مطرح گردیده است. این روشها شامل درمانهای Resective, Conservative و Regenerative میباشد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف مقایسه دو روش بازسازی شامل روش موقعیتدادن کرونالی فلپ و استفاده از ماده آلوگرفت Demineralized Bone Matrix (Dynagraft) به منظور بازسازی استخوان در درگیری فورکیشن درجه II فک پایین انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه Randomized Controlled Clinical Trial که به صورت دو سویهکور انجام شد, 12 نفر از مراجعهکنندگان به دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران (9 زن و 3 مرد) که در محدوده سنی 25 تا 40 سال بودند, مورد بررسی قرار گرفتند؛ این افراد دارای درگیری فورکای درجه II مولرهای فک پایین (طبقهبندی Glickman) به صورت Bilateral بودند. مولرهای یک طرف توسط ماده پیوندی Dynagraft و طرف مقابل توسط روش موقعیت دادن کرونالی فلپ مورد درمان قرار گرفتند. متغیرهای عمق پاکت (PPD), سطح چسبندگی کلینیکی (CAL)، لثه کراتینیزه (KG) و عمق پروبینگ افقی (HPD) در زمان عمل, 3 و 6 ماه پس از جراحی اندازهگیری و ثبت شدند. همچنین به منظور بررسی تغییرات رادیوگرافیک استخوان و نیز تأیید یافتههای حاصل از اندازهگیریهای کلینیکی در مقاطع زمانی فوق, رادیوگرافی RVG نیز انجام شد. تحلیل اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون آماری Paired t انجام شد.
یافتهها: میانگین کاهش PPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 75/1 و 25/2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 26/1 و 27/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین Attachment Gain 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 1/1 و 5/1 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 2/0 میلیمتر و 3/0 میلیمتر بود. میانگین کاهش لثه کراتینیزه 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 5/0 و 6/0 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 1/1 میلیمتر و 1/1 میلیمتر بود (005/0P<). میانگین کاهش HPD 3 و 6 ماه بعد از عمل در گروه مورد به ترتیب 55/1 و 2 میلیمتر (005/0P<) و در گروه شاهد 55/0 و 55/0 میلیمتر بود (01/0P<). رادیوگرافی RVG تهیه شده از نواحی فوق 3 و 6 ماه بعد از عمل نشانگر تأیید تغییرات ایجادشده طبق یافتههای حاصل از اندازهگیریهای کلینیکی بود؛ به گونهای که ترمیم استخوان (Bone Filling) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بهتر بود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه, میتوان استفاده از ماده پیوندی (Dynagraft) DBM را به عنوان روشی مناسب برای درمان ضایعات درجه II مولرهای فک پایین توصیه نمود. به هر حال مطالعات بیشتر با حجم نمونه بالاتر، مشاهدات طولانی مدتتر و نیز بررسی بافتشناختی برای ارزیابی کامل این گونه روشهای بازسازی و پتانسیل آنها برای ترمیم درگیری فورکا مورد نیاز است.
علی اکبر خوشخونژاد، افشین خورسند، فهیمه رستگار،
دوره 17، شماره 2 - ( 3-1383 )
چکیده
بیان مسأله: معمولاً برای کنترل درد پس از جراحیهای پریودنتال در بیشتر موارد از مسکنهای سیستمیک استفاده میشود که از جمله معایب این درمان دیر اثر بودن آنها و خطر عوارض جانبی میباشد. دهانشویه بنزیدامین هیدروکلراید، داروی ضدالتهاب غیراستروئیدی با اثر بیحسکنندگی موضعی میباشد. عوارض جانبی آن نادر و شامل کرختی و سوزش مخاط میباشد. بنزیدامین اثرات دارویی خود را بسیار سریع بروز میدهد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسه بنزیدامین و استامینوفن کدئین در کاهش درد پس از جراحیهای پریودنتال انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه که به روش کارآزمایی بالینی انجام شد, 18 بیمار از مراجعهکنندگان به بخش پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انتخاب شدند. این بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه یا متوسط بودند و حداقل در دو ناحیه از دهان نیاز به جراحی داشتند. ضایعات در دو ناحیه تا حد امکان با هم مشابه بودند. برای بیماران پس از مرحله اول جراحی, دهانشویه بنزیدامین هیدروکلرید و پس از مرحله دوم جراحی (ناحیه بعدی) استامینوفن کدئین تجویز شد. میزان کاهش درد با استفاده از نمودارVisual Analog Scale (VAS) سنجیده شد. تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای آماری غیرپارامتری Wilcoxon-Signed,Mann Whitney انجام شد.
یافتهها: بین اثر ضددرد بنزیدامین هیدروکلراید و استامینوفن کدئین پس از جراحیهای پریودنتال اختلاف معنیداری وجود داشت؛ به عبارت دیگر میزان درد به دنبال مصرف استامینوفن کدئین کمتر از موقعی بود که بنزیدامین استفاده شده بود (008/0P=). بین اثر ضددرد بنزیدامین هیدروکلراید و استامینوفنکدئین پسازجراحی در بیماران مبتلا به پریودنتیت مزمن اولیه (1/0P=) و در بیمارانی که استئوپلاستی برای آنها انجام شد (31/0P= و یا در مواردی که تصحیح استخوان انجامنشد (18/0P=), اختلاف معنیداری وجود نداشت.
نتیجهگیری: در بیمارانی که احتمال درد کمی پس از جراحی در آنها وجود دارد, مثل بیماران مبتلا به پریودنتیت اولیه، بیمارانی که برای آنها استئوپلاستی انجام شده و یا بیمارانی که تصحیح استخوان برای آنها انجام نشده است, میتوان بنزیدامین را به عنوان مسکن تجویز نمود؛ در سایر موارد جراحی, بهتر است به منظور کاهش در مصرف مسکن سیستمیک، دهانشویه بنزیدامین هیدروکلراید را به همراه استامینوفن کدئین تجویز نمود.
رخساره صادقی، کیومرث نظری مقدم، جهاندخت جوینده،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1383 )
چکیده
بیان مسأله: عقاید ضد و نقیضی در مورد ارتباط بیماریهای پالپ و بیماریهای پریودنتال وجود دارد. تأثیر متقابل این دو نسج بر روی هم میتواند در طرح درمان دندان مورد نظر, اهمیت بسزایی داشته باشد.
هدف: این تحقیق با هدف بررسی کلینیکی اثر درمان ریشه در بهبود نسوج پریودنتال در دندانهای مبتلا به پریودنتیت مزمن پیشرفته انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه کارآزمایی بالینی کنترلشده تصادفی, 32 دندان که بر اساس آزمونهای حیات پالپ دچار نکروز یا پالپیت غیرقابل برگشت بودند، به صورت Split Mouth از 7 بیمار مبتلا به پریودنتیت مزمن پیشرفته بامعیارهای خاصی انتخاب شدند. دندانها به طور تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند و شاخصهایی چون عمق پاکت، سطح چسبندگی کلینیکی، لقی و نوع تحلیل استخوان در هر دو گروه ثبت شد. ریشه دندانهای گروه مورد درمان شدند. هر دو گروه وارد مرحله اول درمان پریودنتال (جرمگیری) شدند. شاخصهای عنوان شده در فواصل یک و سه ماه بعد نیز در هر دو گروه اندازهگیری شدند. به منظور مقایسه عوامل مورد بررسی از آزمونهای آماری مناسب هر بخش شامل Paired t, Wilcoxon و Mann-Whitney استفاده شد.
یافتهها: در گروه مورد سطح چسبندگی کلینیکی در دوره یک ماهه بر خلاف دوره سهماهه کاهش معنیداری را نشان داد؛ در گروه شاهد سطح چسبندگی کلینیکی در دوره یک ماهه کاهش یافت ولی از نظر آماری معنیدار نبود؛ افزایش این شاخص در فاصله زمانی یک تا سه ماه در گروه شاهد رخ داد امّا از نظر آماری معنیدار نبود. در این زمینه در مقایسه بین دو گروه اختلاف معنیداری در دوره سه ماهه و فاصله زمانی یک تا سه ماه ایجاد شد (05/0P<). شاخصهای دیگر اختلاف معنیداری را درهر گروه و بین گروهها نشان ندادند.
نتیجهگیری: معنیدار شدن تغییرات شاخص سطح چسبندگی در مقایسه بین گروهی میتواند نشانگر تأثیر احتمالی پاتوژنهای با منشأ پالپ در پیشرفت بیماری پریودنتال باشد؛ بنابراین در نمونههای پیشرفته پریودنتیت بالغین، ارزیابی حیات پالپ و احتمال نیاز به انجام درمان ریشه برای حذف پاتوژنهای مخرب قبل از درمانهای پریودنتال میتواند مؤثر باشد.
زینب کدخدا، ساحل سنجابی،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1383 )
چکیده
بیان مساله: حذف باکتری Porphyromonas Gingivalis (P.g) از محیط زیر لثه جهت دستیابی به نتایج موفقیتآمیز درمان در بیماران مبتلا به Aggressive Periodontitis (AP) امری ضروری به نظر میرسد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی قدرت تأثیر درمان غیر جراحی در کاهش باکتری از پاکتهای عمیق این بیماران انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه Clinical Trial, 49 بیمار از بین مراجعهکنندگان به بخش تخصصی پریودنتیکس دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به طور تصادفی انتخاب شدند. این افراد پس از تشخیص بالینی Aggressive Periodontitis و اثبات وجود p.g پس از نمونهبرداری از حداقل یک پاکت با عمق بیش از 5 میلیمتر از هر کوادرانت از دهان بیمار وارد مطالعه شدند. در مرحله اول درمان غیر جراحی، پس از آموزش کامل و دقیق OHI به بیماران، درمان جرمگیری و صافکردن سطح ریشه (SRP) به همراه شستشوی داخل پاکت توسط کلرهگزیدین انجام شد. در مرحله دوم بلافاصله یک هفته بعد، درمان آنتیبیوتیکی شامل آموکسیسیلین 500 میلیگرمی به همراه مترونیدازول 250 میلیگرمی به مدت 10 روز (روزی سه بار) برای بیماران آغاز گردید. در روز اول مطالعه، هفته اول، هفته ششم و ماه سوم پس از آغاز درمان کشت میکروبیولوژیکی P.g به همراه سه شاخص کلینیکی
Bleeding on Probing (Bop), Plakue Index (PI) Probing Pocket depth (PPD) هر بیمار ثبت گردید. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمونهای آماری t و Wilcoxon تحلیل گردید.
یافتهها: نتایج اختلاف معنیداری را بین کلونی باکتریایی پس از هر دو مرحله درمان (هفته اول و ششم) در مقایسه با Base Line نشان داد؛ اما در ماه سوم مجدداً تعداد کلونیها افزایش یافت که البته در مقایسه با زمان Base Line بسیار کمتر بود؛ اما اختلاف معنیداری از نظر آماری وجود نداشت. در هر سه گروه سنی عمده کاهش کلونی پس از مرحله اول مشاهده شد. این کاهش به دنبال مرحله دوم درمان همچنان ادامه یافت؛ اما در گروه سنی 23-18 سال مشخصتر از گروه 35-30 سال بود. شاخصهای کلینیکی BOP، PI، PPD نیز در هفته اول و ششم پس از درمان نسبت به زمان شروع مطالعه بهبود نشان دادند و از نظر آماری دارای اختلاف معنیداری بودند؛ اما در ماه سوم پس از درمان شاخص BOP بر خلاف دو شاخص PI، PPD اختلاف معنیداری را با Base Line نشان نداد.
نتیجهگیری: کارایی درمان غیر جراحی مکانیکی به همراه مترونیدازول و آموکسیسیلین در حذف P.g از عمق پاکتهای پریودنتال بیماران A.p رضایتبخش بود؛ اما ممکن است پس از سه ماه حتی با وجود بهداشت مناسب (شاخص پلاک پایین) احتمال عود بیماری در برخی از بیماران وجود داشته باشد که لزوم درمان مجدد را مشخص میسازد. مسلماً مطالعات کلینیکی با زمان پیگیری طولانیتر و گروههای مورد درمان متنوعتر جهت تأیید این نتایج ضروری به نظر میرسد.
یداله سلیمانی شایسته، علیرضا قنبری،
دوره 17، شماره 3 - ( 5-1383 )
چکیده
بیان مسأله: بیماران همودیالیز در طول مدت درمان در معرض ابتلا به بیماریهای پریودنتال میباشند, و در این زمینه هیچگونه اطلاعاتی در مورد نیازهای درمانی پریودنتال این بیماران وجود ندارد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان نیازهای درمانی پریودنتال بیماران همودیالیزی شهر تهران به منظور ارائه به دستاندرکاران و مسؤولین بهداشت و سلامت بیماران خاص انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه توصیفی 75 بیمار به وسیله نمونهگیری چند مرحلهای متناسب با حجم بیماران دیالیزی شهر تهران و با استفاده از شاخص CPITN انتخاب شدند. پس از ارائه آموزشهای لازم و جلب همکاری بیماران، از میان آنها افراد واجد شرایط فوق انتخاب شدند و برای آنها پرسشنامهای که به این منظور تهیه شده بود، تکمیل گردید و با استفاده از وسایل حفاظت شخصی, شاخص CPITN با پروب مخصوص WHO در بیماران مورد بررسی قرار گرفت و بر اساس کدهای صفر تا چهار تعیین شد.
یافتهها: در افراد مورد مطالعه، میزان نسبی سلامت لثه (کد صفر) 6/10%، خونریزی متعاقب پروبکردن (کد 1) 12%، جرم دندانی (کد2) 4/21%، پاکت کمعمق (کد 3) 32% و پاکت عمیق (کد 4) 24% بود؛ همچنین مشخص شد که 4/89% از افراد نیاز به آموزش بهداشت و 4/77% نیاز به جرمگیری و 24% از آنها نیازمند دریافت درمانهای پیشرفته بودند و فقط 6/10% از افراد نیازی به درمان نداشتند.
نتیجهگیری: در بررسیهای انجامشده بین وضعیت پریودنتال و عواملی نظیر سن، جنس، مدت دیالیز و میزان تحصیلات رابطه معنیداری مشاهده نشد.
یداله سلیمانی شایسته، علیاکبر خوشخونژاد،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1383 )
چکیده
بیان مسأله: اختلال متابولیسم چربیها به عنوان عامل خطر احتمالی در زمینه بیماریهای پریودنتال و سایر بیماریهای عفونی مطرح شده است.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین سطح چربیهای خون و بیماریهای پریودنتال در بیماران قلبی- عروقی انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، 45 بیمار بستری در بیمارستان قلب شهید رجایی، در دوگروه مورد (27نفر) و شاهد (18نفر) مورد بررسی قرار گرفتند. در هر دو گروه میزان چربیهای خون شامل تری گلیسیرید، LDL و کلسترول تام از طریق آزمایشات لابراتواری و وضعیت پریودنتال با استفاده از شاخص CPITN ارزیابی گردید؛ سپس نتایج با استفاده از آزمون Mann Whitney U و ضریب همبستگی اسپرمن مورد تحلیل آماری قرارگرفت.
یافتهها: CPITN در گروه High Lipid بالاتر بود و ضریب همبستگی اسپیرمن بین تریگلیسیرید و CPITN 283/0، بین کلسترول و CPITN 372/0 و بین LDL و CPITN 280/0 حاصل شد.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای مطالعه حاضر، میتوان اظهار داشت که رابطه مشخصی بین وجود بیماری پریودنتال و سطح لیپیدهای سرمی در بیماران قلبی- عروقی وجود دارد.
فریده حقیقتی، مهوش موسوی جزی، بنفشه گلستان، هما کاشانی،
دوره 23، شماره 3 - ( 9-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: دانش در مورد ارتباط بین سیگار کشیدن و تحلیل عمودی استخوان آلوئل مختصر است. شواهد مهمیاثرات زیانآور سیگار را بر روی نسوج پریودنتال و استخوان آلوئول نشان میدهد. این مطالعه با هدف بررسی ارتباط بین مصرف سیگار و شیوع و شدت ضایعات عمودی استخوان آلوئل انجام گرفت.
روش بررسی: روش مطالعه به صورت مورد- شاهدی بود. 71 نفر با ضایعات زاویهدار استخوان (مورد) و 69 نفر بدون ضایعات زاویهدار استخوان (شاهد) در محدوده سنی 18 تا 70 سال، با مشاهده رادیوگرافی، معاینه و تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. ضایعه عمودی استخوان به عنوان تحلیل استخوان بین دندانی به میزان 2 میلیمتر یا بیشتر تعریف شد که زاویه مشخصی به طرف مزیال یا دیستال ریشه داشته باشد. دادهها با نرمافزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی افراد مورد بررسی 14/37 و انحراف معیار آن 72/12 بود. در افراد با ضایعات زاویهدار استخوانی، 1/21 درصد سیگاری سبک و
4/25 درصد سیگاری متوسط - سنگین بودند. بین شرایط استعمال سیگار و شانس انتلا به ضایعات زاویهدار استخوان در بین افراد سیگاری و غیرسیگاری اختلاف آماری معنیداری وجود دارد (001/0P=). در مطالعه هم زمان متغیرها رابطه معنیداری میان مسواک زدن، سن و وضعیت سیگار کشیدن با شانس ابتلا به ضایعات زاویهدار استخوانی نتیجه شد اما جنس مرتبط نبود. به طوری که با کنترل سایر متغیرها شانس ابتلا به ضایعات پریودنتال و تحلیل عمودی استخوان آلوئول در بین سیگاریهای سبک و متوسط- سنگین بیشتر از غیر سیگاریها بود (به ترتیب OR تعدیل شده = 17/4 و OR تعدیل شده = 87/3).
نتیجهگیری: این مشاهدات پیشنهاد میکند که سیگار با افزایش شیوع و شدت ضایعات عمودی استخوان ارتباط دارد. سیگار یک عامل خطر بالقوه برای از دست رفتن نسج استخوانی پریودنتال در نظر گرفته میشود.
سمیه اللهیاری، زینب کدخدا،
دوره 23، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: دقت در اندازهگیریهای پاکت پریودنتال به وسیله پروب به عوامل مختلفی بستگی دارد که بعضی از آنها به شخص معاینه کننده مربوط میشوند. هدف از این مطالعه مقایسه اندازهگیری عمق پاکت پریودنتال (PPD) Pocket Probing Depth در دو گروه از دانشجویان دندانپزشکی راست دست و چپ دست در معاینات پریودنتال بود.
روش بررسی: هشت بیمار پریودنتال با میانگین سنی 35 سال که از لحاظ سیستمیک سالم بوده و دارای پاکتهای با عمق 6 -5/0 میلیمتر بودند و حداقل
20 دندان داشتند، توسط 4 نفر دانشجوی دندانپزشکی راست دست و 4 نفر چپ دست که میانگین سنی آنها 25 سال بود تحت معاینه و پروبینگ پاکتهای پریودنتال قرار گرفتند. این دانشجویان در مورد معاینه پریودنتال و اندازهگیری پاکت پریودنتال توسط پروب ویلیامز آموزش دیدند. یافتههای به دست آمده در نرمافزار SPSS جمعآوری و در تجزیه و تحلیل آنها از آزمونهای T-test و نیز ضریب هم بستگی بین گروهی (ICCs) استفاده شد.
یافتهها: اختلاف میانگین PPD به دست آمده از اندازهگیریهای معاینه کنندههای راست دست و چپ دست کل دهان در دو گروه معنیدار بود (05/0(P<، اما به علت اختلاف در مقیاس صدم میلیمتر (08/0 میلیمتر) از نظر کلینیکی غیر قابل اعتنا میباشد. بیشترین میزان این تفاوت آماری در دندانهای خلفی نیم قوس راست فک پایین بود (2/0 میلیمتر=میانگین). با استفاده از T-test و ضریب هم بستگی بین گروهی (ICCS) میان جفتهای Same and different handed مشاهده شد که روش اندازهگیری بین دو گروه نسبتاً مشابه بوده و از میزان تکرارپذیری یکسانی برخوردار بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه در اندازه گیری PPD افراد راست دست نسبت به افراد چپ دست اختلاف کلینیکی قابل ملاحظهایی دیده نشد.
مهوش موسوی جزی، مهسا تراشی، مریم عبدالرازقی،
دوره 26، شماره 2 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: اثر بیماریهای پریودنتال بر تمام افراد جامعه به یک شکل نمیباشد. در بعضی افراد ریسک فاکتورهایی وجود دارد که آنها را نسبت به پیشرفت بیماری حساستر میکند. ابتلا به پاتوژنهای خاص، سیگار، دیابت کنترل نشده، ریسک ابتلا به پریودنتیت را افزایش میدهند. سایر فاکتورها مثل استرس، افسردگی و اضطراب، هنوز به عنوان ریسک فاکتور قطعی درنظر گرفته نمیشوند. توجیه بیولوژیک این ارتباط به این صورت بیان میشود که شرایط روانی و مواجهه با عوامل استرسآور میتواند پاسخ ایمنی را تغییر دهد و فرد را در برابر پیشرفت بیماری حساستر کند. هدف از این مطالعه مروری بر رابطه پریودنتال با فاکتورهای روانی اضطراب و افسردگی بود.
روش بررسی: تحقیق به روش مروری (Review Article) انجام گرفت. با کلمات کلیدی Periodontal disease, Anxiety, Depression در اینترنت سایتهای مرتبط با مجلات دندانپزشکی و عمدتاً مجلات معتبر پریودنتولوژی و در Pubmed از سالهای 1990 تا 2010 جستجوی مقالات و تحقیقات انجام شد.
نتیجهگیری: بیشتر مطالعات منتشر شده از یک ارتباط مثبت بین پریودنتیت و فاکتورهای روانی، اجتماعی متعدد حمایت میکنند. روشهای مختلف زندگی، شرایط استرسآور، تغییرات هورمونی، سهلانگاری در رعایت بهداشت دهان و عادات نامناسب مثل سیگار کشیدن به عنوان عوامل مستعدکننده در بیماریهای پریودنتال محسوب میگردد.
فرامرز مجتهد زاده، ندا مسلمی، احمد سوداگر، گیتا کیایی، بیتا کیایی،
دوره 30، شماره 1 - ( 3-1396 )
چکیده
زمینه وهدف: بیماران تحت درمان ارتودنسی ثابت در خطر بالا ابتلا به مشکلات پریودنتال قرار دارند. دهانشویه کلرهگزیدین جهت بهبود سلامت دهان به کار میرود اما عوارض متعددی به همراه دارد. به نظر میرسد دهانشویههای گیاهی بتوانند جایگزین مناسبی برای کلرهگزیدین به شمار روند. تحقیق حاضر با هدف تعیین اثرات دهانشویههای گیاهی ماتریکا و پرسیکا در مقایسه با دهانشویه کلرهگزیدین 2/0% روی شاخصهای پریودنتال بیماران تحت درمان ارتودنسی ثابت انجام شد.
روش بررسی: در یک کارآزمایی بالینی دوسوکور، 84 بیمار بعد از دریافت آموزش بهداشت، به صورت تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند (گروه اول: پرسیکا، گروه دوم: ماتریکا، گروه سوم: کلرهگزیدین و گروه چهارم: نرمال سالین). دهانشویه تجویز شده به مدت 30 روز به کار برده شد. شاخصهای پلاک دندانی، التهاب لثه و خونریزی از لثه در ابتدای تحقیق، 1 هفته بعد از آموزش بهداشت و نیز 30 روز بعد تعیین شدند. تفاوتها با آزمونهای Kruskal Wallis، آنالیز واریانس یکطرفه، آزمون Mann-whitney U و Tukey بررسی شدند.
یافتهها: شاخصهای پریودنتال سه گروه آزمایشی (به جز گروه کنترل) به طور قابل توجهی کاهش یافتند. دهانشویههای ماتریکا و پرسیکا، تفاوت معنیداری نداشتند و هر دو به اندازه دهانشویه کلرهگزیدین در بهبود شاخصهای پریودنتال مؤثر بودند، دهانشویههای گیاهی (01/0
نتیجهگیری: دهانشویههای ماتریکا و پرسیکا در بهبود شاخصهای پریودنتال بیماران تحت درمان ارتودنسی ثابت مؤثر هستند.
ابراهیم اکبری، علی مشهدی، زینب عظیمی، راحله عباس نژاد، احمد امیری پیچاکلایی،
دوره 30، شماره 4 - ( 11-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: علیرغم اطلاعات زیادی که در مورد عوامل خطرزا در شروع یک بیماری در دست میباشد، هنوز شکافهایی در درک عوامل مؤثر بر پیشرفت بیماریها وجود دارند. با توجه به نقش مهم عوامل روانشناختی در بیماریهای جسمانی، هدف پژوهش حاضر مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، تنیدگی، افسردگی، اضطراب، و تنیدگی ناشی از رویدادهای زندگی در مبتلایان به بیماریهای پریودنتال و شاهدهای همسان شده بود.
روش بررسی: این مطالعه از نوع مقطعی- تحلیلی بود. جامعه پژوهش را کلیه مراجعه کنندگان به کلینیکهای دندانپزشکی شهر لامرد و مهر تشکیل میدادند که از بین آنها 50 نفر زن و مرد با دامنه سنی 15 تا 49 ساله دچار بیماری پریودنتال و 50 نفر زن و مرد 15 تا 49 ساله فاقد بیماری پریودنتال به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. گروه فاقد بیماری پریودنتال از نظر ویژگیهای جمعیت شناختی با گروه بیمار همسان شدند. هر دو گروه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ)، مقیاس افسردگی اضطراب تنیدگی (DASS) و پرسشنامه رویدادهای زندگی را تکمیل کردند. تحلیل دادهها به کمک نرم افزار SPSS نسخه 17 و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند طرفه (MANOVA) صورت گرفت.
یافتهها: تحلیل دادهها نشان داد که تنیدگی، افسردگی، اضطراب و تنیدگی ناشی از رویدادهای زندگی افراد مبتلا به بیماری پریودنتال بیشتر از شاهدهای همسان شده بود و دو گروه تفاوت معنیداری در مؤلفههای مقصر دانستن خود، نشخوار فکری، توجه مثبت به ارزیابی و فاجعه سازی دارند (05/0>P). افراد مبتلا به بیماری پریودنتال نمره بیشتری در زمینه مقصر دانستن خود، نشخوار فکری و فاجعه سازی و نمره پایینتری در زمینه توجه مثبت به ارزیابی در مقایسه با شاهدهای همسان شده به به دست آوردند.
نتیجه گیری: افرادی که در طول زندگی نسبت به شرایط تنیدگیزا، افسردگی و اضطراب آسیب پذیرند و همچینین از راهبردهای ناسازگارانه نظم جویی شناختی هیجان استفاده میکنند، بیشتر مستعد بیماریهای پریودنتال خواهند بود
یلدا الهام، ندا مسلمی، هدا براتی،
دوره 31، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: لیکن پلان بیماری التهابی پوستی مخاطی مزمن با اتیولوژی ناشناخته میباشد. یکی از تظاهرات شایع بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی، درگیری لثه به صورت نواحی اریتماتوز منتشر است. با توجه به شیوع بالای لیکن پلان در مراجعین به بخش بیماریهای دهان، فک و صورت هدف از این مطالعه بررسی اثر کنترل پلاک و بهداشت دهان بر بهبود تظاهرات لثهای بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی بود.
روش بررسی: موتورهای جستجوی PubMed، Ovid Medline، EM base، Google Scholar با استفاده از کلید واژههای مرتبط از ژانویه 1990 تا دسامبر 2017 بررسی شد. از تعداد 20 مقاله به دست آمده بعد از بررسی چکیده مقالات، در نهایت 7 مقاله مناسب در این مطالعه آورده شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعات بررسی شده کنترل پلاک مؤثر بخش اصلی درمان ضایعات و بهبود علایم و تظاهرات لثهای لیکن پلان دهانی میباشد.