جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای پلیمریزاسیون

مریم قوام، طاهره جعفرزاده، پرنیان علیزاده اسکویی،
دوره 14، شماره 3 - ( 6-1380 )
چکیده

انقباض پلیمریزاسیون کامپوزیت رزینها منجر به بروز مشکلاتی در ترمیمهای زیبایی و محافظه کارانه شده است. در این مطالعه (in-vitro)، متوسط درصد انقباض پلیمریزاسیون خطی دو نوع کامپوزیت لایت کیور IDM و تتریک سرام مورد بررسی قرار گرفت؛ همچنین به طور همزمان، درجه تبدیل و درصد فیلر معدنی دو کامپوزیت اندازه گیری شد. تعداد ده نمونه به شکل دیسک به ابعاد 1.547×8 میلیمتر از هر کامپوزیت روی لام میکروسکوپ و در مرکز رینگ فلزی متصل به آن تهیه شد. نمونه ها از قسمت تحتانی لام به مدت 60 ثانیه تحت تابش نور قرار گرفتند و بعد از 30 دقیقه تغییرات ضخامت نمونه ها با میکرومتر Helios اندازه گیری و درصد انقباض خطی هر نمونه محاسبه شد. جهت بررسی نتایج از روش t-test استفاده شد (P<0.05)؛ در عین حال متوسط درجه تبدیل نمونه ها با FTIR و محتوای فیلر معدنی به وسیله سوزاندن در کوره الکتریکی اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بین درصد انقباض خطی دو نمونه کامپوزیت تفاوت معنی داری وجود ندارد و درجه تبدیل و محتوای فیلر معدنی در تتریک سرام بیشتر از IDM می باشد. به نظر می رسد درجه تبدیل پایین در IDM به ترکیب شیمیایی و محتوای فیلر آن مربوط باشد و تشابه انقباض خطی پلیمریزاسیون IDM با تتریک سرام می تواند ناشی از درجه تبدیل پایین آن باشد.


معصومه حسنی طباطبایی، محمد عطایی، هنگامه صفرچراتی،
دوره 16، شماره 2 - ( 2-1382 )
چکیده

بیان مساله: اخیرا محققان روشهایی را برای کاهش انقباض پلیمریزاسیون ترمیم های کامپوزیتی ارائه نموده اند و مدعی هستند با قدرتهای بالاتر انرژی دستگاههای لایت کیور و تغییر الگوی تابش اشعه خواص مکانیکی ترمیم و بهبود می یابد و در عین حال ریزنشت آن نیز کاهش می یابد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثر دو روش سخت کنندگی Soft-Start و Pulse-Delay بر میزان ریزنشت و درجه تبدیل ترمیم های کامپوزیتی انجام شد.

روش بررسی: به منظور بررسی ریزنشت از روش نفوذ رنگ در حفره های کلاس 5، در 30 دندان مولر کشیده شده انسان استفاده گردید و سخت نمودن ترمیم های کامپوزیتی به سه روش Conventional و Soft-Start و Pulse-Delay انجام شد. برای ارزیابی درجه تبدیل در این سه گروه از روش طیفی سنجی FTIR بلافاصله پس از سخت شدن نمونه ها استفاده گردید؛ مقایسه گروهها با استفاده از آزمونهای آماری Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام گردید.

یافته ها: میزان ریزنشت در سه گروه در عاج و مینا تفاوت معنی داری نداشت. میزان ریزنشت در دیواره های اکلوزالی و ژنژیوالی در گروههای Pulse-Delay با (P=0.001) و Soft-Start با (P=0.28) دارای اختلاف معنی داری بود؛ به نحوی که ریزنشت در دیواره ژنژیوالی بیشتر از اکلوزالی بدست آمد، اما در گروه Conventional این اختلاف معنی دار نبود؛ میزان درجه تبدیل نیز در سه گروه تفاوت معنی داری را نشان نداد (P=0.909).

نتیجه گیری: روش سخت نمودن Soft-Start و Pulse-Delay با شدت نور آغازگر کم، تطابق لبه ای ترمیم های کامپوزیتی را در حفرهای کلاس 5 بهبود نمی بخشد، اما درجه پلیمریزاسیون نیز در روشهای مذکور کاهش نمی یابد.


بهناز عبادیان، رامین مشرف، محسن ابراهیمی،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده

بیان مسأله: آکریل ایرانی آکروپارس یکی از تولیدات داخلی می‌باشد که در حال حاضر موارد کاربرد متعددی در ساخت پروتزهای دندانی دارد. یکی از مشکلات آکریل‌های سرماسخت ایرانی تغییرات ابعادی آن است که به نظر می‌رسد از نمونه مشابه خارجی بیشتر باشد. این مسأله در ساخت بیس‌های موقت رکوردگیری و نیز تری‌های قالبگیری محسوس می‌باشد. برای ساختن یک بیس رکوردگیری با کمترین تغییرات  ابعادی با استفاده از آکریل سرماسخت آکروپارس به تحقیق بیشتری نیاز است تا بتوان تکنیکی ارائه نمود که بیس ساخته شده، کمترین تغییرات ابعادی ناشی از پلیمریزاسیون را نشان دهد.

هدف مطالعه حاضر با هدف مشخص‌نمودن روشی که طی آن آکریل‌های سرماسخت ایرانی کمترین انقباض را از نظر تغییرات ابعادی به دست آورند و در نتیجه بهترین تطابق بیس موقت را با کست حاصل نمایند, انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی و آزمایشگاهی، 40 رکورد بیس بر روی 40 کست استونی حاصل از یک مدل، ساخته شد و در چهار گروه ده تایی قرار گرفت. هر گروه با یک روش پلیمریزاسیون، پلیمریزه شد تا میزان انقباض آنها در سه نقطه مشخص شود. برای پلیمریزاسیون از روشهای زیر استفاده گردید:

1- پلیمریزه شدن در محیط آزمایشگاه 2- پلیمریزه شدن در زیر یک لایه وازلین 3- پلیمریزه شدن در محیط اشباع از مونومر
4- پلیمریزه شدن در محیط آبیºC 100 (آب جوش)

پس از سخت شدن کامل بیس‌های رزینی، فاصله سه نقطه در لبه خلفی بیس (دو نقطه روی قله ریج و یک نقطه میدپالات ) با کست به وسیله میکروسکوپ نوری مدرج اندازه گیری شد. اطلاعات به دست آمده با آنالیز واریانس و آزمون Post-Hoc از نوع دانکن تحلیل شد.

یافته‌ها: کمترین میزان انقباض در روش پلیمریزاسیون در محیط اشباع از مونومر و بیشترین انقباض در تکنیک آب جوش مشاهده شد ولی بین گروه محیط اشباع از مونومر و دو گروه دیگر تفاوت معنی‌داری وجود نداشت؛ همچنین بین سه روش دیگر تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید.

نتیجه‌گیری: در این مطالعه، تغییرات ابعادی اکریل‌های سرماسخت آکروپارس در محیط اشباع از مونومر با شرایط محیط آزمایشگاه و پوشش وازلین تفاوت آماری شاخصی نشان نداد ولی به لحاظ عددی نتایج بهتری حاصل گردید و تطابق بیس و کست بیشتر بود؛ بنابراین شاید بتوان به عنوان راهی برای ساخت بیس‌های موقت با تطابق بیشتر آن را پیشنهاد نمود.


ایوب پهلوان، سپیده بانوا،
دوره 16، شماره 4 - ( 11-1382 )
چکیده

بیان مسأله: طی چند سال اخیر کاربرد کامپوزیت‌ها برای ترمیم دندانها بویژه دندانهای خلفی رایج شده است. یکی از مشکلات موجود در مورد ترمیم دندانها با رزین‌های کامپوزیت, بروز درز در حد فاصل کامپوزیت با دندان می‌باشد؛ از جمله روشهای مقابله با این مشکل، استفاده از روش ساندویچ یعنی کاربرد گلاس آینومر به عنوان بیس, قبل از کاربرد رزین کامپوزیت می‌باشد. از آنجا که الگوی پلیمریزاسیون در کامپوزیت‌های سخت‌شونده به طور شیمیایی وکامپوزیت‌های سخت‌شونده با نور متفاوت است، به نظر می‌رسد تأثیرات متفاوتی بر باند گلاس آینومر با عاج دندان داشته باشند.

هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیرکاربرد کامپوزیت نوری وشیمیایی بر باندگلاس آینومر نوری به عاج دندان انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی (In- vitro), 40 دندان پرمولر انسانی انتخاب و به چهار گروه زیر تقسیم شدند. در گروه 1, فقط گلاس آینومر نوری با ضخامت 1 میلیمتر بر روی سطح عاج قرار گرفت. در گروه 2, گلاس آینومر نوری با ضخامت 1 میلیمتر و کامپوزیت شیمیایی ضخامت 2 میلیمتر و به صورت توده قرارداده شد. در گروه 3, گلاس آینومر نوری با ضخامت 1 میلیمتر- کامپوزیت نوری به ضخامت 2 میلیمتر و به صورت دو لایه 1میلیمتری قرار گرفت. در گروه 4, گلاس آینومر نوری با ضخامت 1 میلیمتر- اچینگ با اسید فسفریک 37% به مدت 10 ثانیه- کامپوزیت نوری به ضخامت 2 میلیمتر و به صورت 2 لایه 1 میلیمتری قرار گرفت. اندازه درز در حد فاصل گلاس آینومر دندان و گلاس آینومر-کامپوزیت با استفاده از میکروسکوپ الکترونی مشخص گردید و با آزمونهای آماری ANOVA وt-student تجزیه و تحلیل شد. نمونه‌ها از نظر بروز ترک درمواد نیز بررسی شدند.

یافته‌ها: درگروههای 1 و2 هیچ درزی در حدفاصل گلاس آینومر- عاج دندان و ترک در گلاس آینومر مشاهده نشد. در گروه 3 در حد فاصل گلاس آینومر- کامپوزیت نوری، درز مشاهده شد ولی ترک در همه نمونه‌ها در گلاس آینومرنوری مشاهده شد. در گروه 4 در هردو حد فاصل, درز وجود داشت و ترکهای شدیدی نیز در گلاس آینومرنوری مشاهده گردید. کمترین میزان درز مربوط به گروه 1 و2 و بیشترین میزان مربوط به گروه  4 بود و بین میزان درز در گروههای 3 و 4 با گروه شاهد و گروه 2 اختلاف معنی‌داری وجود داشت (05/0P<)

نتیجه‌گیری: با توجه به شرایط این تحقیق، با کاربرد کامپوزیت شیمیایی بر روی گلاس آینومر نوری, هیچ‌گونه درز و ترکی بروز نکرد و ترمیم کاملاً یکپارچه بود؛ اما کاربرد کامپوزیت نوری و نیز اچ کردن گلاس آینومر نوری قبل از کاربرد کامپوزیت نوری, بروز درز و ترک را تشدید نمود.


طاهره‎سادات جعفرزاده کاشی، محمد عرفان،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: میزان باندهای دوگانه باقیمانده در پلیمریزاسیون نقش مهمی در خواص مکانیکی، فیزیکی و شیمیایی رزین‌های ترمیمی دارد. پلیمریزه‌شدن ناکافی در لایه هیبرید، دلیلی برای تفاوت در کیفییت این لایه و قدرت باند کمتر می‎باشد که می‎تواند به عنوان منبعی برای آزادسازی مونومر عمل کند و اثرات سمّی داشته باشد.

هدف: مطالعه حاضر با هدف اندازه‎گیری درجه تبدیل مونومر به پلیمر سه نسل از دنتین باندینگ‌های  3Mو یک دنتین باندینگ آزمایشگاهی انجام شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی با استفاده از طیف جذبی مواد قبل و بعد از پلیمریزه شدن توسط دستگاه FT-IR ،درجه تبدیل به دست آمد. برای اندازه‎گیری درجه تبدیل از باندینگ‌های ScotchBond MP Plus Adhesive، SingleBond،
Prompt L-Pop و یک باندینگ آزمایشگاهی استفاده شد. شش نمونه از هر باندینگ مورد تحقیق قرار گرفت. زمان سخت شدن 120 ثانیه بود. مقایسه گروهها با استفاده از آزمونهای Kruskal-Wallis و Mann-Whitney انجام گردید. سطح معنی‌داری 05/0P< در نظر گرفته شد.

یافته‎ها: نتایج اختلاف معنی‌داری را بین گروهها نشان داد (P<0.01). SingleBond در مقایسه با Prompt L-Pop و
ScotchBond MP و دنتین باندینگ تجاری در درجه تبدیل افزایش نشان داد. بین درجه تبدیل در سایر گروهها اختلاف معنی‎داری مشاهده نشد. بین دنتین باندینگ آزمایشگاهی و ScotchBond MP اختلاف معنی‌داری مشاهده نگردید (P=1.00).

نتیجه‎گیری: فناوری استفاده از دنتین باندینگ به سمت ساده‎ترشدن پیش می‎رود؛ اما در این مطالعه PromptL-Pop به عنوان ادهزیوی که توانایی اچ‌کردن را دارد، درجه تبدیل بالایی را از خود نشان نداد. استفاده از باندینگ‌های با مراحل ساده‎تر نیاز به بررسی بیشتری دارد.


همایون علاقه‌مند، هنگامه صفرچراتی، فرامرز قاسم‌زاده آذر،
دوره 19، شماره 3 - ( 3-1385 )
چکیده

 زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای بسیار مهم و حیاتی در به دست آوردن خواص فیزیکی و کارآیی کلینیکی مواد ترمیمی ‌هم‌رنگ دندان، پلیمریزاسیون کافی می‌باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان سایش کامپوزیت‌های سخت شده توسط دستگاه لایت کیور LED (Light Emitting Diodes) و مقایسه آن با سیستمهای لایت کیور هالوژن انجام شد.
روش بررسی:در این مطالعه آزمایشگاهی،20 نمونه کامپوزیت لایت کیور Tetric Ceram رنگ A3 به ضخامت 2 میلیمتر و طول و عرض 10 میلیمتر در مولد برنجی، با زمان تابش نور به مدت 40 ثانیه و با فاصله یک میلیمتر از سطح تهیه شد. 10 نمونه توسط دستگاه LED (دیودهای تابنده نور) و 10 نمونه توسط دستگاه هالوژن پلیمریزه شدند. جهت انجام عمل سایش دستگاه سایش با قابلیت اعمال بار ساخته شد. پس از قرارگیری به مدت 10 روز در آب مقطر، نمونه‌ها در دستگاه سایش به ترتیب در دورهای سایشی 5000، 10000، 20000، 40000، 80000 و 120000 سیکل تحت نیروی 2 کیلوگرم و با ساینده‌ای از جنس کروم کبالت با قطر12/1 میلیمتر سائیده شد و قبل و بعد از پایان هر دور سایشی توسط ترازوی الکترونیکی با دقت 4-10 وزن شدند. آزمونهای t وpaired samples t برای بررسی نتایج مورد استفاده قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین وزن نمونه‌ها در هر دو گروه پس از انواع دورهای سایشی با قبل از سایش تفاوت آماری معنی‌داری را نشان داد (05/0P<). در گروه هالوژن دورهای سایشی 5000 و 10000 با دورهای سایشی 40000، 80000 و 120000 اختلاف معنی‌داری داشتند. در گروه LED دور سایشی 5000 با 20000 و دور سایشی 20000 با 120000 اختلاف معنی‌داری را نشان داد. میزان سایش در کامپوزیت‌های سخت شده توسط نور هالوژن با LED اختلاف معنی‌داری نداشت (05/0P>).
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که دستگاه‌های LED و هالوژن از نظر مقاومت به سایش ترمیم کامپوزیتی اختلاف معنی‌داری با یکدیگر نشان نمی‌دهند.


مریم قوام، حمید کرمانشاه، محمد عطائی، نیلوفر شادمان،
دوره 20، شماره 1 - ( 2-1386 )
چکیده

 زمینه و هدف: عدم پلیمریزاسیون کافی سیمان‌های رزینی منشا اثرات زیانباری از جمله کاهش خواص مکانیکی و فیزیکی و افزایش اثرات سوء بیولوژیکی می‌باشد. با کاربرد سیمان‌های رزینی دوال‌کیور جهت چسباندن پست‌های هم‌رنگ، پخت آن در نواحی عمقی کانال دندان از جهات مختلف قابل بررسی است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی درجه پلیمریزاسیون سیمان‌های رزینی دوال‌کیور جهت چسباندن فایبر پست‌های ترانسلوسنت و اپک در عمق‌های متفاوت انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، درجه تبدیل دو سیمان رزینی دوال‌کیور، Rely X ARC (3M, ESPE) و (Kerr, USA) Nexus 2 همراه با کاربرد دو پست فایبری هم‌رنگ دندان، (RTD فرانسه) DT- Light و DT-White در عمق‌های مختلف اندازه‌گیری شد. دستگاه لایت‌کیور مورد استفاده،
Optilux 501 با شدت 700-650 و مدت تابش 60 ثانیه بود. درجه تبدیل در 3 عمق مختلف (4، 6 و 8 میلیمتر) توسط روش FTIR (Fourier Transform Infra Red) اندازه‌گیری شد.اطلاعات، توسط آزمون‌های ANOVA و Post hoc مورد ارزیابی قرار گرفت و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: درجه تبدیل سیمان Rely Xبا هر دو پست DT-Light و DT-White در عمق‌های مختلف تفاوت معنی‌داری نداشت (05/0P>). در مورد سیمان Nexus با پست DT-Light، درجه تبدیل در عمق 8 میلیمتر به طور معنی‌داری کمتر از عمق 4 و 6 میلیمتر بود (05/0P<). سیمان Nexus با پست DT-White در عمق 8 میلیمتر کاهش معنی‌داری نسبت به 4 میلیمتر داشت. در هر دو سیمان گروه کنترل، در عمق 4 میلیمتر %DC بیشتری نسبت به عمق‌های 6 و 8 میلیمتر داشت (05/0P<). پست DT-White نسبت به گروه بدون پست و DT-Light در عمق 4 میلیمتر کاهش معنی‌داری در DC ایجاد کرد. پست DT-Light در عمق 6 میلیمتری افزایش معنی‌دار DC سیمان Rely X را نسبت به پست DT-White و گروه بدون پست ایجاد نمود. در سیمان Nexus 2 در هر دو عمق 6 و 8 میلیمتر پست DT-Light نسبت به دو گروه دیگر افزایش معنی‌داری در DC ایجاد کرد.
نتیجه‌گیری: براساس نتایج حاصل از این مطالعه، به کار بردن پست‌های فایبری ترانسلوسنت در مقایسه با انواع اپک، پخت بیشتری در رزین ایجاد می‌کند و برای اطمینان از دوام ترمیم بهتر است از این نوع پست بهره جست.


منصوره میرزائی، مریم قوام، زهرا امامی میبدی،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: سمان‌های رزینی در هنگام سخت شدن به علت فرآیند پلیمریزاسیون دچار انقباض می‌شوند که این انقباض سبب ایجاد استرس می‌شود. اثرات ناشی از انقباض پلیمریزاسیون بر روی ترمیم و دندان اهمیت زیادی دارد. کاهش حجم سمان رزینی می‌تواند در کاهش این اثرات مفید باشد. روش‌هایی همچون حذف اندرکات با ماده مناسبی مثل گلاس آینومر در تراش حفره برای ترمیم غیرمستقیم می‌تواند حجم سمان رزینی به کار رفته را کاهش دهد. هدف از این مطالعه ارزیابی مقاومت به شکست دندان‌های مولر فک پایین با ترمیم کلاس I اینله سرامیکی است که با دو روش مختلف حذف اندرکات تهیه شده‌اند.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 دندان مولر سالم به صورت تصادفی به 3 گروه 10تایی تقسیم شدند: یک گروه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد (دندان‌های سالم). بر روی بقیه دندان‌ها حفرات کلاس یک مشابه، با اندرکات استاندارد در دیواره باکال و لینگوال در زاویه خطی اگزیوپالپال تراش داده شد. در گروه دوم اندرکات با استفاده از گلاس آینومر Vitremer (3M USA) حذف شد. پس از تهیه قالب از گروه 2 و 3 و تهیه دای، اندرکات در گروه3 روی دای و قبل از ساخت اینله حذف شد. اینله‌های (Vitadur-Alpha) آماده و با سمان Rely X ARC (3M USA) در دو گروه سمان گردید. پس از 24 ساعت نمونه‌ها تحت ترموسایکل قرار گرفتند و سپس نیروی مقاومت به شکست توسط universal testing machine ارزیابی شد. و با استفاده از آزمون یک‌طرفه ANOVA و Tukey HSD مورد تحلیل آماری قرار گرفت. شکل شکست نمونه‌ها توسط استریومیکروسکوپ با بزرگ نمایی 40 بررسی شد. 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: مقاومت به شکست در 2 گروه ترمیم شده بصورت معنی‌داری از گروه کنترل کمتر بود (05/0>p). بین دو گروه ترمیم شده تفاوتی از لحاظ آماری وجود نداشت (199/0=p).

بحث و نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، روش حذف اندرکات در دو گروه بر مقاومت به شکست دندان‌های ترمیم شده اثری نداشت. شکست در گروه2 نسبت به گروه3 شدت تخریب کمتری داشت.


طاهره السادت جعفرزاده کاشی، محمد عرفان، مرضیه میرزایی، سلمه کلباسی،
دوره 22، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: میزان پلیمریزاسیون (Ep) به میزان تبدیل باندهای C=C متاکریلات به باندهای C‏-C آلیفاتیک گفته می‌شود. هرچه مقدار Ep بیشتر باشد پلیمریزاسیون پلیمر بهتر انجام می‌گیرد. اگر پلیمر به اندازه کافی پلیمریزه نشود می‌تواند اثرات مخربی از جمله آزادسازی مونومر، آغازگر و رادیکال‌های آزاد یا پلیمریزاسیون ناکافی لایه هیبرید داشته باشد. بنابراین اندازه‌گیری مقدار Ep اهمیت زیادی دارد. استفاده از دیودهای منتشر کننده نور (LED) در دندانپزشکی بخاطر طول عمر زیادشان روز به روز در حال افزایش است. دستگاه LED امواج مادون قرمز تولید نمی‌کند و نور خروجی ﺛابت دارد. بنابراین،مقایسه LED و کوارتزتنگستن هالوژن (QTH) از نظر Ep اهمیت دارد. دستگاه  Differential Scanning Calorimetry(DSC) یک وسیله مناسب برای تعیین مقدار Ep است. این دستگاه روند واکنش و کینتیک واکنش را ثبت می‌کند. هدف از این مطالعه، اندازه‌گیری مقدار Ep یک باندینگ آزمایشگاهی حاوی آغازگر نوری کامفورکینون- آمین توسط DSC بود که از دستگاه‌های LED و QTH برای کیور آنها استفاده شد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی 5/2 میلی‌گرم از ماده باندینگ در ظرف‌های کوچک آلومینیومی DSC قرار گرفت و دو دستگاه لایت کیور متفاوت Coltolux ® LED Curing Light) و Coltolux ® 75 شرکت  (Colteneبکار گرفته شد و نور از فاصله 9 میلی‌متری به مدت 30 ثانیه به نمونه‌ها تابیده شد و منحنی‌های DSC بعد از صد ثانیه از آغاز پلیمریزاسیون هر نمونه در دو دمای 23 و 37 درجه سانتی‌گراد بدست آمد. میزان حرارت حاصل از پلیمریزاسیون (HΔ) از ناحیه زیر پیک منحنی اختلاف حرارت محاسبه گردید. در هر یک از شرایط آزمایش پنج نمونه بکار رفت و از آنالیز واریانس دو طرفه برای آنالیز داده‌ها استفاده شد.

یافته‌ها: آنالیز واریانس دو طرفه اختلاف معنی‌دار قابل توجهی را در بین دو درجه حرارت در باندینگ آزمایشگاهی نشان داد )001/0(p value<. منحنی‌های مربوطه در DSC نیزرفتار کینتیک مشابهی را برای LED و QTH نشان دادند. اختلاف آماری معنی‌داری بین دو دستگاه LED و QTH دیده نشد.

نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که مقدارEp در QTH با توان بالا و نسل دوم LED یکسان است.


ایوب پهلوان، معصومه حسنی طباطبایی، سکینه آرامی، محمد عطایی، سارا ولی‌زاده،
دوره 26، شماره 1 - ( 1-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: انقباض پلیمریزاسیون کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات یکی از مهم‌ترین عوامل در شکست ترمیم‌های کامپوزیت می‌باشد. برای برطرف کردن این نقیصه، کامپوزیت‌های با بیس سیلوران معرفی شده‌اند. ادعا شده است که این کامپوزیت‌ها دارای حداقل انقباض می‌باشند. هدف از این مطالعه بررسی میزان انقباض پلیمریزاسیون این دو نوع کامپوزیت بود.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی، 5 نمونه دیسکی شکل از هر کامپوزیت رزین در مرکز یک رینگ فلزی باند شده به لام میکروسکوپ قرار گرفت. سطح رویی رینگ با لامل پوشانده شد. لام همراه نمونه کامپوزیتی روی پایه مخصوص دستگاه LVDT (linear variable differential transformer) طراحی شده برای این منظور قرار گرفت تا امکان تابش و کیورینگ نمونه‌ها از سطح تحتانی لام فراهم شود. در این آزمایش، برای بررسی تغییرات ابعادی نمونه حین پلیمریزاسیون، از روش Deflecting Disk و دستگاه LVDT استفاده شد. ضمناً در این مطالعه، از دو دستگاه تابشی LED با شدت‌های مختلف، برای پلیمریزاسیون کامپوزیت‌ها استفاده شد.

یافته‌‌ها: میزان انقباض پلیمریزاسیون درمورد کامپوزیت Z250 کیور شده با LED وHigh Power LED  به ترتیب mµ08/0±15/11 و mµ17/0±51/11 و درمورد کامپوزیت P90 کیور شده با LED و High Power LED به ترتیب mµ06/0±08/1 و mµ12/0±16/1 بود. تفاوت معنی‌داری بین دستگاه‌های تابشی LED و High Power LED در میزان انقباض پلیمریزاسیون هر دو نوع کامپوزیت دیده نشد (P-value در مورد Z250 و P90 به ترتیب 094/0 و 019/0 بود).

نتیجه‌گیری: مقدار انقباض پلیمریزاسیون در کامپوزیت‌های با بیس سیلوران با هر دو دستگاه تابشی، کمتر از کامپوزیت‌های با بیس متاکریلات بود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb