هدف از این مقاله بررسی فراوانی شکستگی استخوانهای صورت براساس سن، جنس، محل، کیفیت و علل بوجود آورنده و عوارض بصورت گذشته نگر می باشد که می تواند در امر برنامه ریزی آموزشی و درمانی و دستیابی پزشکان و جراحان به ابزارها و روشهای تازه کمک شایان ذکری بنماید. بدین منظور طی یک دوره 2 ساله (76-1375) 274 بیمار گرفتار شکستگی استخوانهای صورت قرار گرفته اند. نتایج این امر بررسی نشان می دهد که حوادث رانندگی (48.9%)، سقوط از بلندی (27%) و نزاع (20.4%) سه عامل مهم بوجود آورنده شکستگی های صورت بوده اند. در گروه مورد بررسی مردان به نسبت 3.3 روی 1 غلبه سنی داشته اند و اغلب شکستگی ها در دهه سوم زندگانی با میانگین سنی 25.8 سال روی داده است. بیشترین موارد شکستگی 52.9% در فک پایین و کمترین آن در بینی (6.5%) اتفاق افتاده است. مهمترین عوارض مرتبط با شکستگی استخوانهای صورت قبل و بعد از درمان مرگ 1% و کوری (1%) بوده است.
شکستگی تاج دندانهای قدامی کودکان به علل مختلف از جمله مواردی است که هر دندانپزشکی به دفعات با آن مواجه می گردد. این مطالعه در مورد شیوع شکستگی تاج دندانهای قدامی در دانش آموزان 14-7 ساله شهر تهران و عوامل وابسته به آن که عبارتند از جنس، سن، دندان صدمه دیده، فک و ناحیه مورد صدمه، میزان اوربایت (Overbite)، میزان اورجت (Overjet)، پوشش لب بالا و نوع شکستگی ساختمان تاج دندان انجام گرفت. در این مطالعه 1338 پسر و 1184 دختر شرکت داده شدند. عارضه فوق در بین پسران و دختران تقریبا یکسان و حدود 8% بود. سن شایع شکستگی 10 سالگی بود؛ شکستگی بیشتر در مینای دندان ایجاد شده بود. رابطه شکستگی با افزایش اورجت، مستقیم و با افزایش اوربایت و میزان بیشتر پوشش لب بطور معکوس مشاهده گردید.
فعالیت عمده معاونت پژوهشی دانشگاه نظارت بر به اجرا درآوردن طرحهای تحقیقاتی با کمک و استفاده از توان هیات علمی است. اجرای طرحهای تحقیقاتی در برخی موارد با عدم دستیابی به اهداف و اجرای کامل آنها مواجه می شود. هدف از این پژوهش تعیین میزان و علل شکست طرحهای تحقیقاتی از بدو تاسیس دانشگاه علوم پزشکی تهران تا سال 1379 می باشد. مطالعه به صورت مورد-شاهدی انجام پذیرفت که در آن 70 طرح مختومه شده با 71 طرح خاتمه یافته مورد مقایسه قرار گرفتند. برای تمامی پرونده ها، پرسشنامه طرح تکمیل و اطلاعات به دست آمده وارد نرم افزار شد و تجزیه و تحلیل داده ها انجام پذیرفت. انواع مطالعات، محل اجرای طرح، نوع طرح از نظر روش، رتبه علمی مجریان طرح و مدت زمان پیش بینی شده در طرحها از جمله عواملی بودند که در شکست طرحهای موثر بوده اند و عوامل تعدد مجریان، سابقه کار تحقیقاتی و داشتن موقعیت اجرایی مجری در شکست طرحها موثر نبوده است. بیشترین علت مختومه شدن طرحها عدم پیگیری مجری بوده است. شورای پژوهشی در هنگام تصویب طرح باید به پیش بینی های زمانی و مالی طرحها توجه نماید و واقعی بودن آنها را به عنوان یک عامل مهم در خاتمه یافتن طرحها در کنار روش کار صحیح در نظر بگیرد.
بیان مساله: شکست تاج دندانهای قدامی در دندانهای شیری و دائمی می تواند اثرات نامطلوب روحی در کودک و والدین داشته باشد؛ همچنین می تواند سبب ایجاد مال اکلوژن گردد. شناخت علل شکستگی دندانها در پیشگیری از عوارض آن حائز اهمیت می باشد. هدف: این مطالعه با هدف بررسی علل بروز شکستگی تاج دندانهای ثنایای دائمی در کودکان 7 تا 12 ساله انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه پرونده 218 کودک مراجعه کننده به بخش کودکان دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران در فاصله سالهای 1377 تا 1380 که دارای حداقل یک شکستگی در دندانهای قدامی بودند، مورد بررسی قرار گرفت و اطلاعات مربوط به علت، محل، زمان، نوع اکلوژن و نوع شکستگی دندانی ثبت گردید.
یافته ها: %45.4 از افراد مورد مطالعه به علت زمین خوردن و %21.6 آنها به علت برخورد با اجسام خارجی دچار شکستگی دندانهای ثنایای دائمی شده بودند. متوسط سن آنها 1.24±9.78 سال بود؛ 63.3% از آنها پسر و %41.3 فاقد پوشش کافی لب بودند. بیشترین دندان صدمه دیده، ثنایای میانی بالا بود و عمده شکستگیها، طبق سیستم درجه بندی Ellis، از نوع درجه 3 (52.7%) بود. تحلیل نتایج بین میزان اورجت و اوربایت با درجه شکستگی ارتباط معنی داری را نشان نداد.
نتیجه گیری: در بروز شکستگی تاج دندانها ناهنجاریهای دندانی فکی از جمله مال اکلوژن Div I و Cl II و پرتروژن ثنایای میانی و ضایعات تکاملی ساختمان دندانها به عنوان عوامل مستعد کننده نقش تعیین کننده ای دارند.
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 ضایعات ثلث سرویکال ریشه مثل پروفوریشنها (ایاتروژنیک یا در اثر تحلیل)، شکستگیها یا پوسیدگیهای پیشرفته مواردی هستند که تهیه رستوریشن مناسب برای دندانها را با مشکل مواجه میسازند. گاهی برای در دسترس قرار گرفتن نسج سالم دندان مجبور به جراحی پریودنتال بلندکردن تاج (Crown Lengthening) میشویم که به جای آن میتوان ازForced Eruption (FE) یا رویاندن کششی که درمان مناسبتری بخصوص برای دندانهای قدامی است, استفاده کرد. با این درمان ضایعات ثلث سرویکال در دسترس قرار میگیرند و میتوان بدون درگیری لثه مجاور, رستوریشن مناسبی روی آنها قرار داد. در این مقاله سعی شده است با مروری بر مقالات متعدد و بررسیهای شخصی این روش درمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی مقایسهای نقش سه نوع گلاس آینومر با آلیاژ نقره، گلاس آینومر معمولی و گلاس آینومر تغییر یافته با رزین به عنوان لاینر چسبنده در افزایش مقاومت شکست دندان ترمیم شده با آمالگام با یکدیگر و همچنین وارنیش به عنوان لاینر انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی, پس از جمعآوری 70 دندان کشیدهشده پرهمولرفک بالا، حفرههای MODتهیه شد. به استثنای یک گروه 10 تایی که دندانها دست نخورده (بدون حفره) به عنوان گروه شاهد مثبت در نظر گرفته شد. یک گروه 10 تایی نیز با حفره MOD بدون ترمیم (گروه شاهد منفی) نگه داشته شد. ترمیم با آمالگام اسفریکالgs.80 (SDI) در 5 گروه آزمایشی به ترتیب با لاینر گلاس آینومر, با آلیاژ نقره (Miracle Mix)، لاینر گلاس آینومر معمولی (خودسختشونده Fuji II)، لاینر وارنیش، لاینرگلاس آینومرنوری (Fuji II LC) و لاینرگلاس آینومر نوری با تابش تأخیری انجام شد. بعد از گذشت 7 روز دوره نگهداری در آب ºC37، دندانها در دستگاه اینسترون تحت نیروی Compressive قرار گرفتند و در لحظه شکست میزان نیرو برحسب کیلوگرم ثبت شد و مقادیر حاصله مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافتهها: طبق آزمون ANOVA، تفاوت آماری در مقاومت شکست نمونههای ترمیمشده و نشده مشاهده گردید و آزمون Tukey HSD در مقایسه دو به دو گروهها نشان داد که لاینر گلاس آینومر نوری (Fuji II LC) تأثیر معنیداری در افزایش استحکام شکست دندان ترمیم شده داشته است (05/0P<). در بررسی نوع شکست نمونهها، معمولاً یک کاسپ شکسته ولی کاسپی که سالم باقی مانده آمالگام به صورت باند شده به آن به جای مانده است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق، استفاده از لاینر گلاس آینومر نوری در دندانهای ترمیم شده با آمالگام در افزایش مقاومت شکست، تأثیر آماری معنیداری داشت.
زمینه و هدف: عرفی کامپوزیتهای packable در سالهای اخیر، امکان ترمیم دندانهای خلفی با این مواد را فراهم آورده است. هرچند کاهش انقباض پلیمریزاسیون و نزدیکی ضریب انبساط حرارتی آنها به دندان، استرس وارده به ساختمان دندان را کاهش میدهد؛ اما ویسکوزیتۀ بالا، ممکن است سبب تطابق کمتر شود؛ بنابراین به طور واضح نمیدانیم که آیا این مواد میتوانند سبب استحکام ساختمان دندان شوند یا خیر؟ هدف از مطالعه حاضر ارزیابی مقاومت به شکست دندانهایی است که به روشهای مختلف جایگزینی و curing، با کامپوزیت packable یا هیبرید ترمیم شدهاند.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی- مداخلهای 75 دندان پرهمولر سالم به صورت تصادفی به 5 گروه 15 تائی تقسیم شدند.گروه اول به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و بر روی بقیۀ دندانها ابتدا حفرات مزیواکلوزودیستال مشابه یکدیگر تراش داده شد. در گروه دوم، دندانها با کامپوزیت اسپکتروم (هیبرید) به روش incremental و با شدت نوری 2mw/cm500 پر شدند. در گروه سوم، از کامپوزیت (packable) Surefil ، با روش incremental و شدت نوری mw/cm500 استفاده شد. دندانهای گروه چهارم و پنجم با کامپوزیت Surefil و روش bulk پر شدند. با این تفاوت که در گروه چهارم شدت نوری 2mw/cm500 و در گروه پنجم روش
ramp (2mw/cm900-100) به کار رفت. بعد از ترموسایکل، نیروی مقاومت به شکست توسط Universal Testing Machine ارزیابی شد. برای تعیین درجۀ تبدیل مونومر به پلیمر (DC یا Degree of Conversion) در عمیقترین ناحیه از روش FTIR (Fourier Transformation Infrared) استفاده شد که روش کار در گروههای مورد آزمایش (A-D) مشابه با گروههای آزمایش مقاومت به شکست (2-5) بود. از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و Tukey HSD برای بررسی نتایج استفاده و 05/0P< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقاومت به شکست در گروه کنترل به صورت معنی داری بیش از سایر گروهها بود؛ ولی در بین گروههای ترمیم شده تفاوتی از لحاظ آماری وجود نداشت. DC برای کامپوزیت اسپکتروم به طور قابل توجهی بیشتر از Surefil بود. روش bulk و شدت نوری 2mw/cm500 سبب کاهش DC گردید. DC در روش bulk و شدت نوری بالا به روش ramp با روش incremental و شدت نوری 2mw/cm500 تفاوت معنی داری نداشت.
نتیجهگیری: روش جایگزینی، شدت و نحوه تابش و نوع کامپوزیت بر مقاومت دندانها به شکست، اثری نداشت. استفاده از کامپوزیت packable به روش bulk و با شدت نور 2mw/cm 500 یا کمتر در حفرات به عمق 4 میلیمتر و یا بیشتر به دلیل عدم حصولDC مناسب توصیه نمیشود.
زمینه و هدف: در سالهای اخیر با توجه به افزایش میزان تصادفات و تروماهای وارده به ناحیه فک و صورت، استفاده از CT اسکن به عنوان جایگزین یا همراه رادیوگرافی معمولی افزایش یافته است، بنابراین تواناییهای رادیوگرافیهای متداول مانند واترز در تشخیص شکستگیها مورد سؤال است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه دقت تشخیصی و تکرار پذیری رادیوگرافی واترز با CT اسکن در تشخیص شکستگیهای midface انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه بررسی تستها 42 بیمار ترومایی که با تشخیص شکستگی midface، در بخش جراحی فک و صورت بیمارستان شریعتی بستری شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. رادیوگرافی واترز و CT اسکن این بیماران به طور جداگانه توسط یک رادیولوژیست فک و صورت و یک جراح فک و صورت تفسیر شد، سپس حساسیت، ویژگی و تکرار پذیری رادیوگرافی واترز در آشکار نمودن شکستگی ناحیه midface با استفاده از آزمون آماری Cohen's Kappa ارزیابی گردید.
یافتهها: حساسیت و ویژگی رایوگرافی واترز در تشخیص شکستگی midface توسط رادیولوژیست به ترتیب 79/31 و 35/95% و توسط جراح به ترتیب 59/29% و 75/93% بود. بالاترین درصد تکرارپذیری تشخیص شکستگی midface با استفاده از CT اسکن و رادیوگرافی واترز توسط رادیولوژیست 67/66% مربوط به شکستگی بینی و توسط جراح 33/58% مربوط به تنه زایگوما بود. بالاترین میزان توافق تشخیص شکستگی midface بین جراح و رادیولوژیست با استفاده از CT اسکن در قوس زایگوما (95/78%) و با استفاده از رادیوگرافی واترز در شکستگی بینی (5/62%) بود.
نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، رادیوگرافی واترز برای تشخیص شکستگیهای دیواره لترال اوربیت، لبه تحتانی و کف اوربیت، قوس گونه، درز فرونتو زایگوما، درز زایگوماتیکو ماگزیلا، دیواره لترال سینوس ماگزیلا و II Lefort، از توان نسبتأَ خوبی برخوردار است، ولی برای تشخیص شکستگیهای دیواره داخلی اوربیت، دیواره قدامی، خلفی و داخلی سینوس ماگزیلا قدرت کافی نداشته و باید از رادیوگرافیهای معمولی دیگر یا CT اسکن به عنوان مکمل تشخیصی استفاده شود.
زمینه و هدف: بازسازی صحیح دندان بدون پالپ برای اطمینان از موفقیت درمان ریشه، بسیار قابل اهمیت است. استفاده از پست و کور اغلب برای گیر و تقویت رستوریشن نهائی در این دندانها توصیه میگردد، ولی یکی از مهمترین مشکلات در درمان دندانهای درمان ریشه شده، زمانی است که ریشهها به عللی دارای کانالهای گشاد بوده و امکان استفاده از پست فراهم نباشد. دیواره نازک ریشه پروگنوز موفقیتآمیز طولانی مدت دندان را خدشه دار مینماید. به نظر میرسد، استفاده از مواد و تکنیکهای چسبنده، ریشه دندانهای نابالغ با دیواره نازک را تقویت نموده و استفاده از پست در آنها میسر میگردد. هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی امکان تقویت داخل ریشهای با استفاده از روشهای مختلف تقویت ریشه بود.
روش بررسی: در این بررسی آزمایشگاهی، 72 دندان سنترال ماگزیلای سالم که در اندازه، شکل و آناتومی ریشه مشابه بودند، انتخاب شدند. پس از درمان ریشه در 60 عدد از دندانها از یک فرز لابراتواری آکریلی به منظور نازک کردن ناحیه سرویکالی ریشه و شبیهسازی آن به دیوارههای عاجی نازک دندانهای نابالغ استفاده شد. تراش سرویکالی ریشه از طریق حفره دسترسی پالاتالی صورت گرفت و تا 5 میلیمتر زیر CEJ گسترش پیدا کرد. 12 دندان باقیمانده در ناحیه سرویکالی ریشه تضعیف نشدند (کنترل مثبت). سپس ترمیم دندانها به این صورت انجام گرفت: در گروه کنترل مثبت ترمیم حفره دسترسی با کامپوزیت رزین همراه با عامل چسباننده عاجی (Dentin Bonding Agent) انجام شد. در گروه دوم حفره دسترسی با کامپوزیت و عامل چسباننده عاجی به تنهایی تا حد CEJ ترمیم گردید (گروه کنترل منفی). در گروه سوم ناحیه سرویکالی تضعیف شده با سمان رزینی (Enforce) و یک پست پیش ساخته تا 5 میلیمتری زیر CEJ تقویت گردید. در گروه چهارم ناحیه سرویکالی تضعیف شده با کامپوزیت رزین همراه با عامل چسباننده عاجی توسط یک پست پلاستیکی شفاف آماده شده، تقویت شد. در گروه پنجم ناحیه سرویکالی تضعیف شده با کامپوزیت رزین و عامل چسباننده عاجی همراه با یک پست ریختگی و در گروه ششم ناحیه سرویکالی تضعیف شده با کامپوزیت رزین و عامل چسباننده عاجی همراه با یک پست پیش ساخته تقویت شد. تمام نمونهها پس از مانت کردن، تحت آزمایش شکست قرار گرفتند. نیروی لازم برای شکست در نمونهها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و دانکن مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقاومت به شکست در گروه اول و دوم اختلاف آماری معنیداری را با سایر گروهها نشان داد. طبق یافتههای این مطالعه بالاترین مقاومت به شکست برای گروه اول ثبت شد، در حالی که پایینترین مقاومت به شکست برای گروه دوم به دست آمد. تمامی روشها با اختلاف قابل ملاحظهای نسبت به گروه کنترل منفی مقاومت به شکست بالاتری را نشان دادند. مقاومت به شکست گروههای سوم و چهارم و پنجم اختلاف آماری معنیداری با یکدیگر نداشت و گروه ششم با اختلاف معنیداری بالاتر از سایر گروهها قرار گرفت.
نتیجهگیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، استفاده از یک عامل چسباننده عاجی و کامپوزیت رزین، ریشه دندانهای نابالغ با دیوارههای نازک را تقویت میکند و استفاده از پست را در آنها آسان مینماید.
زمینه و هدف: از جمله مواردی که پیشآگهی درمانهای اندودانتیکس را تحت تأثیر قرار میدهد، پرفوریشن است که نیاز به درمان سریع و مناسب دارد. در حال حاضر MTA خاکستری به عنوان ماده انتخابی در درمان پرفوریشنها به کار میرود. مطالعه حاضر با هدف بررسی هیستولوژیک ترمیم پرفوریشنهای کانیکی ناحیه فورکیشن توسط MTA سفید و سمان پرتلند و مقایسه آن با MTA خاکستری انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، دندانهای پرهمولر دوم تا چهارم فک بالا و پائین پنج سگ، درمان ریشه شد. سپس ناحیه فورکیشن دندانها پرفوره و با MTA تیره در گروه 1، MTA سفید در گروه 2، سمان پرتلند در گروه 3 و گلوله پنبه در گروه 4 (کنترل) بسته شد. حیوانات پس از چهار ماه کنترل، با اوردوزاژ تیوپنتال سدیم به صورت تزریق وریدی و وایتال پرفیوژن با فرمالدئید 10% کشته شدند. از آزمون کای دو وآزمون دقیق فیشر جهت مقایسه تشکیل نسج سخت به ترتیب در بین گروهها و برای مقایسه دو به دوی گروهها استفاده شد. آزمون ناپارامتری کروسکال والیس و مقایسه چندگانه Dunnنیز جهت مقایسه متغیر آماس به ترتیب در بین گروهها و برای مقایسه دو به دوی گروهها استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: اگرچه MTA تیره نتایج مطلوبتری نشان داد (9/90% تشکیل نسج سخت و تنها 1/9% آماس شدید)، ولی تفاوت میان MTA خاکستری، MTA سفید و سمان پرتلند از نظر آماری معنیدار نبود.
نتیجهگیری: از نظر شدت آماس و تشکیل نسج سخت تفاوت معنیداری بین گروههای MTA خاکستری، MTA سفید و سمان پرتلند وجود نداشت. در مجموع هم MTA سفید و هم سمان پرتلند را میتوان به عنوان جایگزین MTA خاکستری در ترمیم پرفوریشن به ترتیب در نواحی با اهمیت و فاقد اهمیت از نظر زیبایی استفاده کرد.
زمینه و هدف: با توجه به استحکام خمشی کامپوزیت تقویت شده با فایبر (FRC) و نیز نقش حفرههای محافظهکارانه در حفظ نسج سالم دندانهای پایه، این مطالعه با هدف ارزیابی میزان مقاومت به شکست بریجهای قدامی بالا و خلفی پایین در شرایطin vitro انجام شد.
روش بررسی: این پژوهش به روش تجربی در شرایط آزمایشگاهی انجام شد. از 44 دندان تازه و سالم کشیده شده انسان برای ساخت 22 اینله بریج ثابت، شامل 11 اینله بریج سه واحدی قدامی بالا با مدل کلینیکی جایگزینی سانترال و 11 اینله بریج خلفی پایین با مدل کلینیکی جایگزینی مولر اول استفاده شد. نمونههای فوق از کامپوزیت تقویت شده با فایبر تهیه شدند. بریجهای ثابت قدامی و خلفی مذکور به همراه PDL مصنوعی در آکریل خود پخت مانت شدند، سپس توسط دستگاه شبیهسازی دهان مصنوعی load cycle گردیدند و بعـد در دستگـاه Instron با سرعت mm/min1 تحت نیروی نهایی قرار گرفتند، تا شکست در تمام نمونههای قدامی بالا و خلفی پائین روی داد و منحنی اعمال نیرو ثبت گردید. آنالیز آماری اعداد بدسـت آمده توسط آزمـونهای
Kolmogorov- Smirnov و Independent Sample T و Kaplan - Meier انجام و05/0P< به عنوان سطح معنیداری درنظر گرفته شد.
یافتهها: با توجه به آزمون آماری، اعداد به دست آمده از شکست بریجهای قدامی بالا و خلفی پائین از توزیع نرمال تبعیت میکردند. حدود اطمینان 95% میانگین مقاومت به شکست برای بریجهای قدامـی بالاN450-N562 و برای بریجهای خلفی پائین N1473-N1761 بود. مقاومت به شکست در نمونههای هر دو گروه (قدامی و خلفی) در برابر نیروهای جویدن بالا بود همچنین شکستگی در هر دو گروه در پوشش سطحی کامپوزیت، بدون آسیب به فریم ورک صورت گرفت. بیشترین درصد شکستگی در نمونههای خلفی از میانه پونتیک به سمت کانکتور دیستالی و در نمونههای قدامی در کانکتور لترالی (بین پونتیک سانترال و اباتمنت لترال) مشاهده شد. بین دو گروه بریجهای قدامی بالا و خلفی پائین، اختلاف آماری معنیداری دیده شد(001/0>(P. بدین صورت که مقاومت به شکست در نمونههای قدامی کمتر از نمونههای خلفی بود.
نتیجهگیری: با در نظر گرفتن نتایج مطالعه حاضر، مبنی بر بالا بودن مقاومت به شکست نمونههای قدامی ( N500) و نمونههای خلفی ( N1600) در برابر نیروهای جویدن در هر دو ناحیه، میتوان به کارگیری اینله بریجهای FRC قدامی بالا و خلفی پایین را به صورت کلینیکال توصیه نمود. تردیدی نیست که مطالعات بیشتر تجربی و کلینیکی در این مورد ضروری است.
زمینه و هدف: با توجه به شیوع شکستگی زایگوما در بین شکستگی های فک و صورت و اهمیت عوارض چشمی ناشی از آن، در این مطالعه به بررسی شیوع عوارض چشمی ناشی از شکستگی استخوان زایگوما پرداخته شده است.
روش بررسی: در این تحقیق که از نوع توصیفی مقطعی می باشد، بیماران مراجعه کننده به بخش جراحی فک و صورت بیمارستان شریعتی از مهر 83 تا مهر 85 که به علت شکستگی زایگوما ، مشکلات چشمی پیدا کرده بودند، بررسی شدند. تمامی این بیماران علاوه بر معاینه در درمانگاه جراحی فک و صورت، برگه مشاوره از سرویس چشمپزشکی طرف مشاوره (مانند بیمارستان فارابی) را در پرونده خود داشتند.
یافتهها: 115 بیمار با شکستگی زایگوما و عارضه چشمی ناشی از آن بررسی شدند (87 مرد و 28 زن). میانگین سنی مردان 26 سال و میانگین سنی زنان 32 سال بود. شیوع عوارض چشمی بدین نحو بود: اکیموز ملتحمه (Subconjunctival Ecchymosis)، و 07/23% در مردان و 05/21% در زنان. جابجایی شیار پلکی Displacement of Palpebral Fissure)، 5/26% در مردان و 6/27% در زنان. بهم خوردن سطح دو مردمک (Unequally Pupillary Level)، و 37/18% در مردان و 78/15% در زنان. دوبینی (Diplopia)، در مردان و 5/10% در زنان. فرورفتگی اوربیت (Enophthalmos)، و 23/1% در مردان و 25% در زنان.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت مشکلات چشمی ایجاد شده بر اثر شکستگی زایگوما، و اینکه بسیاری از این مشکلات حین درمان شکستگی زایگوما قابل برطرف کردن میباشند، مشاوره چشم پزشکی و کمک از همکاران چشم پزشک در مورد این بیماران بسیار ضروری است.
روش بررسی: 108 عدد دندان ثنایای فک پایین انسانی جمعآوری و به 9 گروه 12تایی تقسیم گردیدند و سپس تحت شکست قرار گرفتند. قطعه شکسته شده دندان در درجه حرارت اتاق در هوای آزاد قرار گرفت و قسمت اپیکال باقیمانده دندانها در آب غوطه ور شد. زمان قرارگیری در معرض هوا در گروههای 1، 2 و 3 سی دقیقه، برای گروههای 4 و 5 شش ساعت، در گروههای 6 و 7 بیست و چهار ساعت و در گروههای 8 و 9 سه روز در نظر گرفته شد. قطعات شکسته شده در گروههای 2، 4، 6 و 8 به مدت 30 دقیقه در آب غوطهور شدند و زمان قرارگیری در آب برای گروههای 3، 5، 7 و 9 بیست و چهار ساعت در نظر گرفته شد و قطعه شکسته در گروه1 بدون مرطوبسازی مجدد مورد استفاده قرار گرفت. بعد از آن تمام قطعات شکسته شده موجود در این گروهها به قسمت اپیکال مربوط به خود توسط عامل باندینگ و کامپوزیت با ویسکوزیته پایین باند گردیدند و متوسط نیروی لازم جهت شکست توسط یک ماشین تست مکانیکی اندازهگیری شد و با استفاده از تستهای آماری one way ANOVA و Tukey مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آنالیزهای آماری نشان دادند که در بین گروههای مختلف مطالعه اختلاف معنیدار وجود دارد (001/0p<). بیشترین و کمترین نیروی لازم جهت شکست به ترتیب مربوط به گروههای 3 و 8 بود و نیروی لازم جهت شکست در گروه1 با اختلاف معنیداری از گروههای 2، 3، 5، 7 و 9 پایینتر و از گروههای 4، 6 و 8 بالاتر بود. در حالیکه اختلاف معنیداری بین گروههای 3، 5، 7 و 9 همچنین گروههای 4، 6 و 8 وجود نداشت، نیروی لازم جهت شکست نمونهها در گروههای 2، 3، 5، 7 و 9 با اختلاف معنیداری بیشتر از گروههای 4، 6 و 8 بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که نیروی لازم جهت شکست توسط قرارگیری قطعات شکسته شده در معرض هوا قبل از باندینگ تحت تأثیر واقع میشود. همچنین مشخص گردید که با افزایش زمان خشک شدن قطعات شکسته شده، نیروی لازم جهت شکست کاهش مییابد و بعد از مدتی ثابت باقی میماند. این مطالعه نشان داد که برای افزایش استحکام اتصال بعد از قرارگیری در معرض هوا قطعات شکسته شده باید در آب نگهداری شوند و بهترین نتایج زمانی حاصل میشود که قطعه شکسته شده حداقل برای 24 ساعت در آب قرار گیرد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی 30 دندان مولر سالم به صورت تصادفی به 3 گروه 10تایی تقسیم شدند: یک گروه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد (دندانهای سالم). بر روی بقیه دندانها حفرات کلاس یک مشابه، با اندرکات استاندارد در دیواره باکال و لینگوال در زاویه خطی اگزیوپالپال تراش داده شد. در گروه دوم اندرکات با استفاده از گلاس آینومر Vitremer (3M USA) حذف شد. پس از تهیه قالب از گروه 2 و 3 و تهیه دای، اندرکات در گروه3 روی دای و قبل از ساخت اینله حذف شد. اینلههای (Vitadur-Alpha) آماده و با سمان Rely X ARC (3M USA) در دو گروه سمان گردید. پس از 24 ساعت نمونهها تحت ترموسایکل قرار گرفتند و سپس نیروی مقاومت به شکست توسط universal testing machine ارزیابی شد. و با استفاده از آزمون یکطرفه ANOVA و Tukey HSD مورد تحلیل آماری قرار گرفت. شکل شکست نمونهها توسط استریومیکروسکوپ با بزرگ نمایی 40 بررسی شد. 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: مقاومت به شکست در 2 گروه ترمیم شده بصورت معنیداری از گروه کنترل کمتر بود (05/0>p). بین دو گروه ترمیم شده تفاوتی از لحاظ آماری وجود نداشت (199/0=p).
بحث و نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضر، روش حذف اندرکات در دو گروه بر مقاومت به شکست دندانهای ترمیم شده اثری نداشت. شکست در گروه2 نسبت به گروه3 شدت تخریب کمتری داشت.
روش بررسی: در این مطالعه ۳۰ دندان ثنایای مندیبل انتخاب و به طور تصادفی به سه گروه تقسیم شد گروه اول گروه کنترل بود.گروه دوم، گروه تراش Window بود که دندانها ۳/۰ میلیمتر در سرویکال، ۵/۰ میلیمتر در ناحیه میانی و ۰/۷ میلیمتر در انسیزال تراش داده شد. گروه سوم گروه Incisal lap بود که علاوه بر تراش فوق، ۲ میلیمتر لبه انسیزال کوتاه شد. سپس ۲۰ ونیر با پرسلن فلدسپاتیک آماده شد که با سمان دوال کیور چسبانده شدند. نمونهها در معرض نیروهای cyclic (۷۲۰۰۰۰سیکل، فرکانس Hz٣/۱، نیروی ۳۰ نیوتن) و ترموسایکلینگ (۵۵-۵ درجه با فاصله زمانی ۶۰ ثانیه، ۵۰۰سیکل) قرار گرفتند. سپس نمونهها در دستگاه Universal testing machine با سرعت mm/min 1تست شدند تا شکست اتفاق افتاد.
یافتهها: ۵ نمونه از گروه Window، یک نمونه از گروه Incisal lap و دو نمونه ازگروه شاهد در طول Cyclic laod دچار شکست شدند. میانگین نیروها تحت دستگاه Universal testing machine (بر حسب مگا پاسکال): گروه Window: ۱۰/۳۹۴ (۹۲/۲۴۸-۳۳/۶۴۱)، گروهIncisal lap: ۴۷/۲۷۳(۴۵/۱۳۵-۸۰/۴۷۹) و گروه کنترل: ۹۶/۷۶۸ (۰۱/۵۶۱- ۱۱۱۵/۰۸). لازم به ذکر است که اعداد داخل پرانتز دامنه دادهها میباشد. جهت تحلیل یافتهها از تستهای آماری، LSD، chi2،ANOVA استفاده شد.
نتیجهگیری: تفاوت آماری بین گروهها معنیدار بود. تحت نیروهای ممتد مقاومت به شکست گروه شاهد بیشتر از گروه Window و Incisal lap و همچنین گروه Window از گروه Incisal lap بیشتر بود. قبل از اینکه نمونهها تحت فشارهای ممتد زیر دستگاه Universal testing machine قرار بگیرد نیروهای متناوب به آنها وارد و مشخص شد که تراش lap Incisal نسبت به تراش window دارای مقاومت بیشتری برابر شکستگی ناشی از خستگی میباشد.
روش بررسی: دو نوع ماده MTA سفید (W) و خاکستری (G) در سه گروه بدون آلودگی (NC)، آلودگی سطح ماده با خون (BC) و اختلاط ماده با خون (MB) قرار گرفتند. در گروه بدون آلودگی مواد طبق دستور کارخانه سازنده آماده شدند. در گروه آلودگی سطحی بعد از آمادهسازی مواد طبق دستور کارخانه، سطح آنها به مدت 4 روز در تماس با خون قرار گرفت. در گروه سوم مواد به جای اینکه با آب مقطر آماده شوند با خون مخلوط شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که بیشترین میزان ریزسختی مربوط به گروه WNC (4/11±9/59) و کمترین ریزسختی مربوط به گروه GMB (8/7±45/18) بود. در نهایت نتایج حاصل توسط آزمون آماری post hoc Tamhane، one-way ANOVA و آزمون t-test آنالیز شد. در بررسی تأثیر آلودگی با خون بر روی ماده تفاوت بین سه گروه NC، BC و MB در مورد هر دو نوع MTA سفید و خاکستری از نظر آماری معنیدار بود (001/0>p). اختلاف دو نوع MTA سفید و خاکستری در گروههای بدون آلودگی (001/0>p) و گروههای آلودگی سطحی با خون (WBC و GBC) از نظر آماری معنیدار بود (043/0=p).
نتیجهگیری: در نهایت با توجه به نتایج این مطالعه توصیه میشود هنگام استفاده از هر دو نوع MTA سفید و خاکستری بهتر است از آلودگی ماده با خون جلوگیری شود.
روش بررسی: این تحقیق به روش تجربی (Experimental) و به صورت Invitro انجام شد. در این تحقیق تعداد بیست دندان پره مولر فک پایین که به دلایل ارتودنسی از قوس خارج شده بودند و هیچگونه شکستگی، ترک یا پوسیدگی در تاج و ریشه نداشتند، جمعآوری و به صورت تصادفی به دو گروه ده تایی تقسیم شدند. در گروه شاهد تاج دندانها از 3 میلیمتر بالای CEJ و در گروه مورد از 1 میلیمتر بالای CEJ عمود بر محور طولی دندان قطع شدند و دندانها به روش معمول روت کانال شدند. در دو گروه فضای پست تهیه شد و پستهای فایبر کوارتز DT light با سمان رزینی Panavia F2 سمان شدند، سپس کور کامپوزیتی Biscore و کراون تمام فلزی ساخته و توسط سمان زینک فسفات سمان شدند. پس از آن دندانها در آکریل خودپخت با PDL مصنوعی مانت شدند. نمونهها با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی دندان، تحت نیروی cyclic با فرکانس 4 ضربه در ثانیه قرار گرفتند تا شکست یا جابجایی رخ دهد. سپس دادهها توسط آزمون t-test مورد ارزیابی آماری قرار گرفت.
یافتهها: میزان سیکل در گروه با فرول برابر 425±7310 و در گروه بدون فرول 316±4190 بود. در گروه با فرول میانگین نسبت به گروه بدون فرول،3120 سیکل بیشتر بود. اختلاف مقاومت به شکست در گروه با فرول و گروه بدون فرول از نظر آماری معنیدار بود (05/0>p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق وجود فرول مقاومت به شکست دندانهای بازسازی شده با پستهای فایبر کوارتز را تحت cyclic loading، بالا میبرد.
روش بررسی: 40 دندان مولر و پرمولر انسان به 20 جفت (یک پرمولر - یک مولر) تقسیم شدند. 10 جفت برای بریج سه واحدی FRC به صورت Full coverage و 10 جفت برای بریج سه واحدی تمام سرامیک زیرکونیا مطابق دستورالعمل تراش داده شدند. هر جفت در فاصله 5/7 میلیمتر از هم ثابت گشتند. بریجها ساخته شدند و مطابق دستورالعمل با سمان رزینی روی دندانها سمان شدند. سپس به مدت 30 روز در آب مقطر 37 درجه سانتیگراد قرار داده شدند. با استفاده از Mechanical testing machine نیروی عمودی به سطح اکلوزال وارد و در نهایت مقاومت به شکست آنها محاسبه شد. دادهها با Independent sample T test آنالیز گردیدند.
یافتهها: مقاومت به شکست نمونههای سرامیکی زیرکونیا به طور معنیداری بالاتر از نمونههای FRC (034/0= (Pو شکست در نمونههای سرامیکی بیشتر از نوع Cohesive و در پونتیک بود و شکست در نمونههای FRC بیشتر از نوع Adhesive و در پونتیک بود.
نتیجهگیری: بریجهای هر دو گروه مواد مورد آزمایش قابلیت استفاده در مناطق خلفی را داشتند.
زمینه و هدف: هدف از این تحقیق آزمایشگاهی، بررسی مقاومت در مقابل شکستگی ترمیمهای آمالگام با پوشش کاسپی تاج دندانهای درمان ریشه شده در مقایسه با سایر روشهای ترمیمی مستقیم بود.
روش بررسی: در این تحقیق از 40 دندان پریمولار اول ماگزیلای سالم در 4 گروه آزمایشی استفاده شد (10 دندان در هر گروه). بدین ترتیب که پس از درمان ریشه حفرههای MOD تراش داده شده و فقط در گروه چهارم کوتاه کردن کاسپها در هر دو کاسپ انجام شد. گروه 1 (S) : شامل دندانهای سالم (شاهد). گروه 2 (Co) : شامل ترمیم حفرههای MOD توسط باندینگ و کامپوزیت. گروه 3 (Am-B) : شامل ترمیم حفرههای MOD توسط باندینگ و آمالگام و گروه4 (Am-CC) : ترمیم دندانها با آمالگام و پوشش کاسپی بود. پس از ترمیم دندانها به مدت 100 روز در آب معمولی و دمای محیط نگهداری شده، سپس Thermocycling به تعداد 500 طسیکل بین دو دمای (1 ± 5/5) و (1 ± 55) انجام شد. سپس نمونهها در دستگاه سنجش خواص مکانیکی مواد
(Instron, 1195 UK) با اعمال تنش فشاری با سرعت 5/0 میلیمتر در دقیقه و در محدوده نیروی N 2000 نیوتن، تحت آزمایش سنجش مقاومت در مقابل شکستگی قرار گرفتند. طرح شکستگی در 4 گروه مورد بررسی توسط استریوسکوپ بررسی شد. پس از انجام آزمون توزیع نرمال میانگین انحراف معیار و ضریب تغییرات برای تمامی گروهها محاسبه شده و آزمون آنالیز آماری واریانس یک طرفه و سپس آزمون مقایسه چندگانه دادهها (Scheffe) انجام شد.
یافتهها: بیشترین مقاومت در مقابل شکستگی در گروه 4 (Am-cc) N) 27/23 ± 976) مشاهده شد که با دندان سالم تفاوت معنیداری نداشت (05/0 P> ). کمترین مقاومت در مقابل شکستگی در گروه 2 (Co) N) 40/137 ± 384) مشاهده شد که با گروه 3 (Am-B) تفاوت معنیداری نداشت (05/0 P> ) میزان مقاومت در مقابل شکستگی در گروه آمالگام با پوشش کاسپی به صورت معنیداری از گروههای 2 و 3 بالاتر بود (05/0 P< ). طرح شکستگی در گروه 1 (s) به صورت cohesive در دندان، در گروه 2 (Co) به صورت adhesive و cohesive ، در گروه 3 (Am-B) به صورت adhesive و cohesive ، در گروه 4 (Am-cc) به صورت cohesive در ماده ترمیمی مشاهده شد.
نتیجهگیری: بیشترین مقاومت در مقابل شکستگی در دندانهای ترمیم شده با آمالگام به فرم پوشش کاسپی مشاهده شد.
زمینه و هدف: مقاومت به شکست ریشه دندانهای اندو شده، به مقدار زیادی به گونه پست مورد استفاده بستگی دارد . بررسیهای انجام شده بر وجود تناقضهایی در میزان مقاومت به شکست ریشه در استفاده از انواع پستهای غیرفلزی دلالت دارد. هدف از انجام این بررسی مقایسه اثر 2 گونه پست غیرفلزی باند شونده با ضریب الاستیسیتی متفاوت بر مقاومت به شکست دندانهای اندو شده در برابر نیروهای فشاری بود.
روش بررسی: این بررسی به روش تجربی و در شرایط آزمایشگاهی بر روی 20 دندان پرهمولر فک پایین که تاج آنها قطع شده و تحت درمان ریشه قرار گرفتند انجام شد. دندانها به صورت تصادفی به 2 گروه 10 تایی تقسیم شدند . پس از تهیه فضای پست پستهای فایبر RTD و پستهای FRC با پوشش زیرکونیا ICE LIGHT در کانال دندانها سمان شدند. تاج دندانها با کامپوزیت بازسازی گردید، نمونهها پس از بازسازی لیگامان پریودنتال و مانت در رزین آکریلی در دستگاه آزمون استحکام تحت نیروی فشاری با زاویه 90 درجه نسبت به محور طولی دندان با سرعت 1mm/min قرار گرفتند. بعد از مشخص شدن نرمال بودن توزیع دادهها جهت قضاوت آماری از آنالیز آماری One-way ANOVA و T-test استفاده شد.
یافتهها: میانگین مقاومت به شکست در گروه ICE LIGHT (N) 24/106 ± 18/865 و در گروه گلاسفایبر (N) RTD 74/156 ± 11/1083 بود. بالاترین میانگین مقاومت به شکست در گروه گلاسفایبر RTD مشاهده گردید و اختلاف معنیداری ازنظر آماری بین دو گروه مشاهده گردید (0001/0> P ).
نتیجهگیری: پستهای FRC با پوشش زیرکونیا به علت ایجاد شکستگیهای نامطلوب در دندان باید با احتیاط استفاده شوند بنابراین استفاده از پستهای گلاسفایبر برتری دارد.
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb