جستجو در مقالات منتشر شده


7 نتیجه برای Cam

یوشیا هو رفوآ، عمران مهدوی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1379 )
چکیده

تجربه درد پس از جراحی دندان عقل نهفته به عنوان مدلی جهت ارزیابی اثرات ضد دردی داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی (NSAIDs) مانند پیروکسیکام مورد استفاده قرار می گیرد. دراین مطالعه که از نوع Clinical Trial بود و به شیوع Double Blind (بی خبری دوگانه) انجام پذیرفت، 32 بیمار بطور تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه قرار گرفتند. گروه الف شامل 18 نفر که یکساعت قبل از جراحی، پیروکسیکام 20 میلیگرمی خوراکی به صورت دوز واحد (Single Dose) دریافت کردند. گروه ب شامل 14 نفر که بلافاصله پس از پایان عمل با استامینوفن 325 میلیگرمی هر 6 ساعت یک عدد تحت درمان قرار گرفتند. میزان باز شدن دهان قبل از جراحی در تمامی بیماران اندازه گیری شد؛ سپس میزان تسکین درد در یک ساعت و 8 ساعت پس از پایان عمل در هر دو گروه به کمک یک مقیاس سه گزینه ای ارزیابی شد. میزان باز شدن دهان در مدت یک و 7 روز پس از عمل طبق روش فوق محاسبه گردید. نتایج نشان داد که اثر تسکین پیروکسیکام در مدت یک ساعت و 8 ساعت پس از پایان عمل، بیشتر از استامینوفن می باشد. اما با مقایسه میانگین تریسموس های هر دو گروه در مدت یک و 7 روز بعد از عمل تفاوت معنی داری از لحاظ آماری مشاهده نگردید. در عین حال این نتایج نشان داد که تریسموس نمی تواند به عنوان یک شاخص کمی در ارزیابی میزان تسکین درد مورد استفاده قرار گیرد.


محمدرضا شریفیان، بهنام بوالهری، علی نصرت، مرضیه علی قلی،
دوره 22، شماره 1 - ( 5-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: مطالعات نشان داده‌اند که باکتری‌ها نقش اصلی را در ایجاد بیماری‌های پالپ و پری اپیکال ایفا می‌کنند و پاکسازی مکانیکی و شیمیایی کانال به توسط وسایل اندودنتیک و شستشو دهنده‌ها قادر به حذف کامل این باکتری‌ها از سیستم کانال ریشه نیست. به همین دلیل استفاده از داروهای داخل کانال در بین جلسات درمان ریشه جهت افزایش کیفیت پاکسازی کانال توصیه شده است که رایج‌ترین این داروها هیدروکسید کلسیم است. اما این دارو نیز قادر به حذف کامل باکتری‌ها از محیط کانال ریشه نمی‌باشد. کارواکرول یک عصاره گیاهی خوراکی است که دارای خواص ضد میکروبی و ضد التهابی است و در صورت مؤثر بودن بر باکتری‌های اندودنتیک می‌تواند به صورت داروی داخل کانال مورد استفاده قرار گیرد.

روش بررسی: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی ابتدا MBC,MIC با استفاده از روش Macro broth dilution به ترتیب 3/0درصد و 6/0درصد تعیین شد. سپس تعداد 30 دندان تک ریشه تک کاناله انسان وارد مطالعه شدند. حجم نمونه پس از انجام مطالعه Pilot بر روی 4 دندان کشیده شده تعیین شد. بعد از قطع تاج دندان‌ها از CEJ و آماده‌سازی کانال‌ها تا سایز اپیکال 30، نمونه‌ها به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی Aو B (10تایی) و دو گروه کنترل منفی و مثبت (5 تایی) تقسیم شدند. بعد از کشت باکتری انتروکوکوس فکالیس در آنها، در دو گروه آزمایشی A و B به ترتیب امولیسون کارواکرول 6/0 درصد و هیدروکسید کلسیم به عنوان داروی داخل کانال به مدت 7 روز مورد استفاده قرار گرفتند. در ابتدا و انتهای آزمایش از کانال‌ها نمونه‌گیری به عمل آمد و در نهایت از دیواره‌های عاجی کانال‌هایی که فاقد باکتری بودند براده‌های عاجی تهیه شد و کشت داده شد. در پایان کار، داده‌ها توسط تست‌های آماری Kruskal-Wallis و Mann-Whitney آنالیز شدند.

یافته‌ها: نتایج این مطالعه نشان داد که توانایی امولسیون کارواکرول 6/0 درصد در حذف باکتری انتروکوکوس فکالیس پس از یک پانسمان 7 روزه، تفاوت معنی‌داری با هیدروکسید کلسیم ندارد (05/0p>).

نتیجه‌گیری: کارواکرول می‌تواند به عنوان یک لاروی داخل کانال در فواصل جلسات درمان مورد استفاده قرار گیرد.


علیرضا فرهاد، بهناز برکتین، احمد موحدیان عطار، عذرا نیکنام، پرنیان علوی نژاد،
دوره 23، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

زمینه و هدف: نیاز به استفاده از داروهای داخل کانال در دندان‌های با پالپ نکروز مشخص است. هیدروکسید کلسیم به دلیل خصوصیات مطلوبش پیشنهاد اول به شمار می‌آید. MTA (Mineral Trioxide Aggregate) به عنوان ماده پر کننده دایمی نیز دارای خصوصیات مطلوب است و در مواردی می‌تواند همان کاربردهای هیدروکسید کلسیم را داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه pH و غلظت یون کلسیم انتشار یافته پس از استفاده از هیدروکسید کلسیم و دو نوع MTA به عنوان پر کننده کانال به محیط اطراف ریشه بود.
روش بررسی: در این مطالعه آزمایشگاهی پس از پاکسازی و گشادسازی 52 دندان تک کاناله، دیفکت‌های خارجی در سطح یک سوم میانی ریشه‌ها ایجاد شدند. EDTA 17% (Ethylenediaminetetra acetic acid) و هیپوکلرید 5% جهت حذف لایه اسمیر استفاده شد. تمام سطح ریشه به جزء دیفکت خارجی سیل گردید و دندان‌ها در نرمال سالین قرار داده شدند. 10 دندان به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و 42 دندان دیگر به 3 گروه 14 تایی تقسیم شد (گروه‌های A، B، C). گروه A با Pro Root MTA، گروه B با Angelus MTA و گروه C با هیدروکسید کلسیم پر شدند. تمام نمونه‌ها پس از سیل شدن در نرمال سالین قرار گرفتند. غلظت یون کلسیم و pH نرمال سالین بعد از 24 ساعت، 48 ساعت و یک هفته در تمام گروه‌ها اندازه‌گیری شد و نتایج با آنالیز Repeated Measure ANOVA و Pair T-test ارزیابی گردید.
یافته‌ها: بیشترین غلظت یون کلسیم و pH در گروه C وجود داشت که تفاوت آن با گروه‌های A و B در هر سه زمان معنی‌دار بود(001/0P<). این اختلاف بین دو گروهA و B معنی‌دار نبود (05/0P>).
نتیجه‌گیری: در موارد وجود دندان ضایعه‌دار و نکروزه با اندیکاسیون استفاده از MTA، (اپکس باز، پرفوریشن) بهتر است قبل از قرار دادن MTA، کانال دندان توسط هیدروکسید کلسیم پانسمان گردد.


ناصر گلشاه، حبیب حاجی‌میرآقا، سعید نوکار، سمیه ذیقمی،
دوره 25، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه و هدف: Marginal fit (تطابق لبه‌ای) یک جنبه بسیار مهم از پروتزهای ثابت می‌باشد، زیرا باز بودن مارژین به میزان زیاد موجب افزایش تجمع پلاک، جریان مایع شیار لثه‌ای و تخریب استخوان و همچنین باعث ریزنشت، پوسیدگی‌های راجعه و بیماری‌های پریودنتال می‌شود. با توجه به اهمیت تطابق لبه‌ای در پروتزهای ثابت هدف از این مطالعه بررسی مقایسه‌ای تطابق لبه‌ای فریم‌ورک‌های تمام سرامیکی با بیس زیرکونیا (Cercon) ساخته شده به ۲ روش مختلف Direct scanning و Wax-up بود.

روش بررسی: یک عدد آنالوگ اباتمنت با قطر و ارتفاع 5/5 میلی‌متر به عنوان مدل آزمایشی انتخاب شد. بر روی مدل آزمایشی مربوطه، ۲۰ عدد کور تمام سرامیکی Cercon به ۲ روش مختلف ساخته شد (۱۰ نمونه در هر گروه). در گروه اول که گروه Direct نامیده شد، اسکن مستقیم از مدل آزمایشی با استفاده از تکنیک Compter Aided Design/Computer Aided Manufacturing (CAD/CAM) انجام شد. سپس طراحی کور در کامپیوتر دستگاه انجام شده و دستگاه، کور طراحی شده را با تراش بلوک Cercon ساخت. در گروه دوم که گروه (CAM) Wax-Up نامیده شد، ابتدا روی مدل آزمایشی Wax-up انجام شده و سپس Wax-up انجام شده اسکن شد. دستگاه، کور را با توجه به ابعاد و شکل Wax-up با تراش بلوک Cercon ساخت. میزان عدم تطابق لبه‌ای هر کور ساخته شده، با کاربرد یک استریومیکروسکوپ (SZX9, Olympus, Japan) با بزرگنمایی ۵۰ برابر و دوربین دیجیتالی متصل به آن (Mode TK, C1380E, JVC, Japan) و توسط Version 8 نرم‌افزار Adobe Photoshop CS ‌اندازه‌گیری شد. داده‌ها به کمک آزمون T مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

یافته‌ها: متوسط عدم تطابق لبه‌ای در گروه Direct (95/3±2/85 میکرومتر) به طور معنی‌داری از گروه Wax-up (91/6±2/120 میکرومتر) پایین‌تر بود (001/0P<).

نتیجه‌گیری: میزان تطابق لبه‌ایی در سرامیک‌های زیرکونیا که به روش Direct scanning در مقایسه با نمونه‌هایی که با روش Wax-up ساخته شده بودند، بهتر و همگن‌تر بود.


نرگس عامری، حکیمه سیادت، احمدرضا شمشیری، مرضیه علی‌ خاصی،
دوره 29، شماره 2 - ( 8-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: تطابق مارژینال فریم ورک‌های ایمپلنتی، عامل مهمی در موفقیت طولانی مدت پروتزهای متکی بر ایمپلنت می‌باشد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان گپ مارژینال مطلق فریم ورک‌های زیرکونیایی در بریج سه واحدی متکی بر ایمپلنت ساخته شده توسط دو سیستمComputer-aided design (CAD)/Computer-aided manufacturing (CAM)،AmannGirrbach  و Zirkonzahn بود.

روش بررسی: مدل اصلی با مانت کردن دو اباتمنت ایمپلنتی به عنوان پایه‌های بریج سه واحدی (کانین تا پره‌مولر دوم ماگزیلا) ساخته شد. در هر سیستم 12 فریم ورک زیرکونیایی ساخته شد. میزان گپ مارژینال مطلق فریم ورک‌ها با استفاده از Video Measuring System در هر یک از اباتمنت‌ها اندازه‌گیری شد. تأثیر نوع سیستم CAD/CAM و سایز اباتمنت بر میزان گپ مارژینال مطلق به ترتیب توسط Independent t test و Paired t test ارزیابی شد و حد معنی‌داری آماری 05/0 درنظر گرفته شد.

یافته‌ها: میزان گپ مارژینال مطلق اباتمنت پره‌مولر، در فریم ورک‌های سیستم AmannGirrbach بیشتر از Zirkonzahn دیده شد (005/0P=). بین میزان گپ مارژینال اباتمنت پره‌مولر و کانین در هیچ یک از دو سیستم تفاوت آماری معنی‌داری مشاهده نشد (005/0P>).

نتیجه‌گیری: با وجود محدودیت‌های این مطالعه، به نظر می‌رسد میزان گپ مارژینال مطلق فریم ورک‌های زیرکونیایی به نوع سیستم CAD/CAM استفاده شده بستگی داشت، اما سایز اباتمنت تأثیری بر میزان گپ مارژینال مطلق نداشت.


حسینعلی ماهگلی، سمیه اللهیاری،
دوره 31، شماره 1 - ( 3-1397 )
چکیده

در سال‌های اخیر استفاده از زیرکونیا به عنوان کور ساپورت کننده با استحکام بالا در رستوریشن‌های تمام سرامیک مقبولیت زیادی یافته است. موارد شکست ایجاد شده در رستوریشن‌های زیرکونیایی عمدتاً به دلیل ضعف در توده پرسلن ونیر و عوامل دیگری از جمله روش ونیر می‌باشد. غیر از روش متداول ونیر دستی، روش‌های دیگری از جمله پرس و ونیر دیجیتال اخیراً معرفی و مورد استفاده قرار گرفته‌اند. از سویی دیگر استفاده از زیرکونیای مونولیتیک بدون ونیر نیز راه حلی برای کاهش شکست می‌باشد. هدف از این مطالعه، مروری بر مقالاتی بود که به مقایسه سه روش موجود برای ونیرینگ رستوریشن‌های زیرکونیا پرداخته‌اند و مقایسه تأثیر این روش‌ها بر میزان شکست (failure) رستوریشن‌های زیرکونیایی و همچنین مقایسه با زیرکونیای مونولیتیک می‌باشد. در متن این مطالعه مروری 42 مقاله در بازه سال‌های 2000 تا پایان 2016 با استفاده از کلید واژه‌های مرتبط از موتورهای جستجوگر PubMed, google scholar استفاده شدند. در اغلب مقالات، روش ونیرینگ دیجیتالی به عنوان بهترین روش ونیرینگ با کمترین میزان شکست گزارش شده است و همچنین خصوصیات مکانیکی زیرکونیای مونولیتیک بالاتر از زیرکونیای ونیر شونده با روش دستی بوده است.
 

مرضیه علی خاصی، نرگس عامری، حکیمه سیادت، احمدرضا شمشیری، محمدرضا نجاتی،
دوره 32، شماره 1 - ( 4-1398 )
چکیده


زمینه و هدف: خطاهایی که در هر یک از مراحل ساخت فریم ورک زیرکونیایی ایجاد می‌شود، ممکن است باعث از بین رفتن تطابق رستوریشن نهایی گردد. هدف از این مطالعه بررسی تغییرات ابعادی فریم ورک‌های زیرکونیایی بریج سه واحدی متکی بر ایمپلنت، در طی مراحل مختلف ساخت توسط سیستمCAD/CAM ، Zirkonzahn بود.
روش بررسی: مدل اصلی با مانت کردن دو اباتمنت ایمپلنتی به عنوان پایه‌های بریج سه واحدی (کانین تا پره مولر دوم ماگزیلا) ساخته شد. توسط اسکنر سیستمZirkonzahn ، مدل اصلی 12 بار اسکن شده و 12 فریم ورک در اندازه مدل اصلی تراشیده شد (نمونه‌های تراش) و 12 فریم ورک با احتساب میزان انقباض در ابعاد بزرگتر تراشیده و سپس سینتر شد تا به ابعاد مدل اصلی برسد (نمونه‌های سینتر). ابعاد مدل اصلی و فریم ورک‌های مرحله تراش و سینتر در مناطق مشخصی توسط دستگاه VMS (Video Measuring System) اندازه‌گیری شد. همچنین این ابعاد در داده‌های اسکن توسط نرم افزار CATIA
اندازه‌گیری شد. اختلاف ابعاد در هر یک از مراحل ساخت نسبت به مدل اصلی محاسبه شد. تأثیر دو فاکتور (مرحله ساخت و اندازه اباتمنت) بر میزان تغییرات ابعادی فریم ورک‌ها توسط Two-Way ANOVA ارزیابی شد. در صورت وجود Interaction بین فاکتورها، از Paired t test (اباتمنت) و Repeated measures ANOVA (مراحل) استفاده شد. حد معنی‌داری آماری 0/05 در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: طبق نتایج به دست آمده از مطالعه حاضر، در تمام ابعاد، تغییرات در مرحله تراش بیشتر از دو مرحله دیگر بوده است. همچنین در تمام مراحل، تغییرات ارتفاع پره مولر نسبت به کانین بیشتر بود (0/001>P).
نتیجه‌‌گیری: با وجود محدودیت‌های این مطالعه به نظر می‌رسد، مراحل ساخت و نیز اندازه اباتمنت بر میزان تغییرات ابعادی فریم ورک‌های زیرکونیایی تأثیرگذار می‌باشند.
 


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb