حکیمه سیادت، علی میرفضائلیان، مرضیه علی خاصی، محسن محمد علیزاده،
دوره 20، شماره 4 - ( 11-1386 )
زمینه و هدف: یکی از فاکتورهای مهم در موفقیت ایمپلنتهای دندانی تطابق لبهای casting و اباتمنت در ایمپلنتهای سمان شونده میباشد. overhang و gap در مارجین ایمپلنت میتواند سبب لقی، تحلیل استخوان کرستال، peri-implantitis و از دست رفتن اسئواینتگریشن شود. علیرغم دقت در مراحل واکس آپ، سیلندرگذاری و ریختگی، عدم تطابق لبهای اجتناب ناپذیر است. هدف از این تحقیق تعیین میزان gap و overhang در ناحیه finish line کوپینگهای فلزی میباشد که با سه روش casting با دو نوع آلیاژ بر روی ایمپلنتهای ITI تهیه شدهاند.روش بررسی: در این بررسی تجربی آزمایشگاهی چهل و هشت آنالوگ اباتمنت به صورت تصادفی به شش گروه تقسیم شدند. گروه اول: burn-out cap که با آلیاژ قیمتی بگوستار ریخته شد. گروه دوم: impression cap که با آلیاژ قیمتی بگوستار ریخته شد. گروه سوم: wax-up مستقیم بر روی آنالوگ اباتمنت که با آلیاژ قیمتی بگوستار ریخته شد. گروه چهارم: burn-out cap که با آلیاژ غیرقیمتی Verabond 2 ریخته شد. گروه پنجم: impression cap که با آلیاژ غیرقیمتیVerabond 2 ریخته شد. گروه ششم: wax-up مستقیم بر روی آنالوگ اباتمنت که با آلیاژ غیرقیمتی Verabond 2 ریخته شد. جهت یکسانسازی نمونهها واکس آپ به ضخامت 7/0 میلیمتر انجام شد، سپس یک ایندکس پوتی تهیه گردید. از ریمر جهت تصحیح finish line تمام گروهها استفاده شد. کلیه فریمها بر روی آنالوگ اباتمنت قرار داده شدند. سپس نمونهها در آکریل شفاف قرار داده و توسط دستگاه ایزومت برش داده شدند. کلیه گروهها توسط دستگاه پالیش پرداخت و با اولتراسونیک تمیز شدند. سپس نمونهها در حدفاصل casting وanalogue در مارجین مزیالی و دیستالی نمونههای برش خورده توسط SEM از نظر اندازه گپ و Overhang با بزرگنمایی 200 مورد ارزیابی قرار گرفتند. متوسط میزان gap و overhang مارجینها برای هر گروه محاسبه شد. داده ها توسط تست آماری Multivariate و تست post-hoc Bonferroni با α=0.05 آنالیز شد.
یافتهها: میزان gap در سه روش کستینگ burn out cap و impression cap وwax up و با دو نوع آلیاژ (BegoStar, Verabond 2) با هم اختلاف آماری معنیداری نداشتند (056/0p=). میزان gap در سه روش کستینگ burn out cap و impression cap وwax up صرف نظر از نوع آلیاژ با هم اختلاف آماری معنیداری نداشتند (092/0p=). میزان gap در نمونههای ساخته شده از آلیاژ طلا به طور معنیداری کمتر از نمونههای ساخته شده با آلیاژ بیس متال بود )001/0(p<. میزان overhang در سه روش کستینگ و با دو نوع آلیاژ با هم اختلاف آماری معنیداری نداشتند (093/0p>). میزان overhang گروههای ساخته شده با آلیاژ بیس متال به طور معنیداری کمتر از نمونههای ساخته شده با آلیاژ طلا بود (001/0p<). میزان overhang در نمونههای basemetal که با روش impression cap ریخته شده بودند بیش از دو روش کستینگ دیگر بود (001/0p<).
نتیجهگیری: با توجه به محدودیتهای این مطالعه میزان gap در نمونههای ریخته شده با آلیاژ طلا کمتر از نمونههای ساخته شده با آلیاژ بیس متال بود. میزان overhang گروههای ساخته شده با آلیاژ بیس متال کمتر از نمونههای ساخته شده از آلیاژ طلا بود. میزان overhang در نمونههایی که با روش ایمپرشن کپ ریخته شدهاند بیش از دو روش casting دیگر بود.