همانگونه که در مقاله قبلی نیز اشاره شده است تحقیقات بسیاری در زمینه بهبود عملکرد و بهینه نمودن طول مدت دوام رستوریشن های چسبنده به انجام رسیده است. هدف از تمامی این تحقیقات در تمامی موارد بهبود مکانیزم گیر رستوریشن های چسبنده بوده و سعی وافری به عمل آمده تا با استفاده از روشهای مختلف آماده سازی سطح فلز یا از طریق بالا بردن قدرت پیوند بین عناصر مختلف درگیر در مکانیزم، ایجاد گیر پروتزهای از این نوع، به این مهم دست یابند. آنچه مسلم است تا زمانی که تمامی عوامل دخیل در پیوند (Adhesion) بخوبی شناخته نشوند و درک صحیحی از مکانیزم بروز شکست در هر یک از این عوامل حاصل نگردد، نمی توان از مطالبی چون «قدرت بالای پیوند» یا «دوام رستوریشن» برداشت مناسبی نمود و باید اذعان کرد که متاسفانه عدم شناخت صحیح از عواملی چون اصل دخیل در ایجاد پیوند و مشکلات لاینفک مربوط به آن، همواره سبب بروز شبهه ها و در بسیاری از موارد اشتباه در ارزیابی صحیح از آنچه موفقیت یا عدم موفقیت خوانده می شود، می گردد. آنچه در بدو امر و در مورد رستوریشن های چسبنده حائز اهمیت بسیاری است این است که با وجود تحقیقات لابراتواری مفصل و با وجود مشاهدات لابراتوری که موید استحکام گیر بسیار بیشتر این رستوریشن ها حتی در مقایسه با Full Crown معمولی می باشد، آنچه در کلینیک در مورد این رستوریشن ها بیشتر به چشم می خورد درصد وقوع بالای «شکست» در مورد آنها می باشد. هدف از ارائه قسمت دوم این مقاله بررسی کلی عوامل موثر در موفقیت و عدم موفقیت این رستوریشنها می باشد و در این راستا مفاهیم اصلی چون «عوامل دخیل در پیوند» یک مکانیزم شکست در مواد چسبنده به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. در پایان و با توجه به بررسی مقالات انجام شده اساس بیومکانیک روش جدیدی در آماده سازی سطح فلز شرح داده خواهد شد.
زمینه وهدف: با وجود ارائه ادهزیوهای self-etch و ساده شدن مراحل باندینگ و کاربرد همزمان آنها بر روی مینا و عاج در یک حفره، باند به مینای این ادهزیوها در مقایسه با روش معمول اچینگ مینا هنوز مورد سؤال است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه استحکام برشی باند سه سیستم self-etch adhesive با سه pH مختلف بر روی مینای دندان گاو در شرایط خشک و مرطوب انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 77 دندان قدامی سالم فک پائین گاو انتخاب شد و در قالبهای آکریلی ثابت گردید؛ سپس توسط صفحه پالیش 600 grit یک سطح صاف مینایی آماده شد. دندانها به 7 گروه 11 تایی به ترتیب زیر تقسیم شدند: در گروه 1 و 2 از سیستم Prompt L-Pop (PLP) به ترتیب در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 3 و4 از سیستم Clearfil SE Bond (CSEB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 5 و6 از سیستم iBond (iB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 7 نیز به عنوان کنترل از Margin Bond استفاده شد. شرایط خشک با کمک پوار هوا به مدت 10 ثانیه فراهم گشته و در شرایط مرطوب آب اضافی بر سطح دندانها فقط توسط پنبه برداشته شد. با استفاده از قالب تفلونی به ارتفاع 4 و قطر 2 میلیمتر استوانهای کامپوزیتی بر سطح باند تهیه شد؛ پس از 24 ساعت نگهداری در آب با دمای اطاق، نمونهها تحت سیکل حرارتی قرار گرفتند؛ سپس نمونهها در دستگاه Instron تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 1 قرار گرفته و مقادیر استحکام برشی باند بر حسب MPa محاسبه شد. اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمون آماری ANOVA و Scheffe مورد تحلیل قرار گرفته و نحوه شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ بررسی گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنیدار آماری در نظر گرفته شد.
یافتهها: استحکام باند گروه CSEB در شرایط خشک (MPa 8/4 ± 5/21) به طور معنی داری از دو گروه PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±49/9) و PLP (MPa 2/2±60/9) در شرایط خشک به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل (MPa 1/5±99/20) کمتر بود (001/0P<). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط خشک مشاهده نشد (0/1P=). استحکام باند گروه CSEB در شرایط مرطوب (MPa 3±8/21) به طور معنی داری از PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±83/10) و PLP (MPa 4±6/10) در شرایط مرطوب به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل کمتر بود (0/0P=). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط مرطوب مشاهده نشد (99/0P=). در هیچ یک از 3 سیستم self-etch مورد بررسی میانگین استحکام باند در شرایط خشک و مرطوب تفاوت آماری معنی داری نشان نداد (P به ترتیب 53/0PLP:، 84/0CSEB: و 34/0iB:). شکست در دو گروه PLP و دو گروه iB اغلب به صورت adhesive و در دو گروه CSEB بیشتر به صورت mixed (شکست adhesive به همراه cohesive در کامپوزیت) مشاهده شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق باندینگ CSEB بر روی مینا استحکام باند مناسبی داشت ؛ در حالی که دو سیستم iB و PLP بر روی مینای تراش خورده، باند کمتری داشتند. 3 سیستم چسبنده self-etch حساسیت تکنیکی به رطوبت اولیه مینا نشان ندادند.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، براکتها مطابق با یکی از روشهای زیر طبق دستور کارخانه سازنده، به 36 دندان پیشین گاو متصل شدند.
گروه 1: سیستم چسباننده چند مرحلهای رایج (12 نمونه)
گروه 2: سیستم آغازگر خود اچ کننده (12 نمونه)
گروه 3: اسید فسفریک 37% + سیستم آغازگر خود اچ کننده (12 نمونه)
نمونهها به وسیله دستگاه یونیورسال (Instron-Canton-Mass) تا مرحله شکست، بارگذاری شدند. جهت مقایسه استحکام پیوند برشی گروهها با یکدیگر از آزمون آنالیز واریانس ANOVA و برای بررسی و مقایسه درجات ARI (Adhesive Remnant Index) بین گروهها از آزمون کروسکال والیس استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.
یافتهها: میانگین استحکام باند برشی بر حسب مگاپاسکال برای گروههای 1، 2 و 3 به ترتیب 2/4 ± 7/11، 4/4 ±5/10 و 8/4 ± 9/10 بود که تفاوت معنیداری بین سه گروه نشان نداد (800/0P=). درجههای ARI که نشاندهنده میزان مواد رزینی باقیمانده بر روی مینا بود، تفاوت آماری معنیداری بین گروههای مورد مطالعه نشان نداد (554/0P=).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه آزمایشگاهی نشان داد، استفاده از آغازگر خود اچ کننده، میتواند جایگزین روشهای سنتی کاربرد اسید فسفریک به منظور آمادهسازی سطح قبل از عمل اتصال در ارتودنسی باشد.
روش بررسی: شصت مولر سوم غیر پوسیده انسان، از سطح اکلوزال برش داده شدند تا عاج نمایان گردد، سپس با کاغذ سیلیکون کار باید پالیش شده و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. هر فرز خشن الماسی نو، جهت تبدیل شدن به فرز کهنه، به مدت 30 دقیقه و تحت نیروی 150 گرم روی مینای گاو بکار گرفته شد. در هر گروه با استفاده از فرز نو الماسی و یا فرز کهنه، سطح برش به عمق 5/0 میلیمتر در عاج تراشیده میشد. همچنین هر گروه با استفاده از چسباننده سینگل باند و یا چسباننده اس ای باند، باند میشد. بنابراین 4 گروه وجود داشت. 1- فرز نو SE Bond، 2- فرز کهنه SE Bond، 3- فرز نو Single Bond، 4- فرز کهنه Single Bond. کپسولهای کامپوزیتی(Filtek Z250) یکسان، به سطح عاج باند و کیور شدند. نمونهها به مدت 48 ساعت و در دمای 37 درجه در سرم فیزیولوژی نگهداری شدند، سپس تحت بار برشی قرار گرفتند تا استحکام باند برشی کامپوزیت - عاج مشخص گردد. نتایج از طریق آنالیزهای آماری (واریانس دو طرفه و t-test) تفسیر شدند.
یافتهها: استحکام باند برشی در گروههای مختلف به این صورت بود: 1- (Mpa 3/27)، 2- (Mpa 5/33)، 3- (Mpa 9/16) - (Mpa 3/19). آنالیزهای آماری ثابت کردند که استحکام باند برشی گروههای تراشیده شده با فرزالماسی کهنه (2،4) بیشتر از گروههای تراشیده شده با فرز الماسی نو (1،3) میباشد (005/0=p). این تفاوت آماری به خصوص ما بین گروههای باند شده با SE Bond دیده شد (1،2) ولی در گروههای Single Bond (1،2) اینگونه نبود.
نتیجهگیری: کارایی تراش فرز بر استحکام باند برشی کامپوزیت- عاج مؤثر میباشد، خصوصاً وقتی عامل چسباننده SE Bond باشد. همچنین نوع چسباننده بر استحکام باند برشی کامپوزیت- عاج اثر گذار است.
زمینه و هدف: این مطالعه ex vivo به منظور بررسی میزان ریزنشت در ترمیمهای کلاس V کامپوزیتی با استفاده از سیستمهای ادهزیو مختلف (سلف اچ و توتال اچ) انجام شد.
روش بررسی: 30 دندان مولر سوم کشیده شده سالم انسان انتخاب شد و حفرات کلاس V به ابعاد 5/1×3×3 میلیمتر در سطوح باکال و لینگوال دندانها تهیه شد. دندانها به 3 گروه تقسیم شدند. باندینگهای مورد استفاده در این مطالعه Excite(Ivoclar/Vivadent) و AdheSE (Ivoclar/Vivadent) و AdheSE-one (Ivoclar/Vivadent) بودند. پس از استفاده از باندینگها، حفرات توسط کامپوزیت InTen-S A1 (Ivoclar/Vivadent) در سه Increment ترمیم و با دستگاه QTH با شدت mW/cm2 700 کیور شدند. پس از 24 ساعت نگهداری در آب 37 درجه سانتیگراد، دندانها تحت 500 سیکل حرارتی 55-5 درجه سانتیگراد قرار گرفتند و سپس در محلول فوشین بازی 1% به مدت 24 ساعت نگهداری شدند و پس از شستشو با آب در آکریل شفاف سلف کیور مانت شدند و پس از برش زیر استریومیکروسکوپ برای تعیین میزان ریزنشت بررسی شدند. برای آنالیز آماری دادهها از آزمون Mann -Whitney U استفاده شد.
یافتهها: در مقایسه مارژینهای مینایی و عاجی در هر گروه، میزان ریزنشت در مینا کمتر از عاج بود و در گروههای Excite و AdheSE-one این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود ( 001/0 P= ، 043/0 P= ). در مقایسه مارژینهای عاجی، کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ AdheSE بود، البته بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود نداشت (14/0 P= ). در مقایسه مارژینهای مینایی، بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود داشت (001/0 P= ) و کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ Excite و بیشترین مربوط به AdheSE-one بود.
نتیجهگیری: کمترین ریزنشت مارژین مینایی مربوط به سیستم ادهزیو توتال اچ و کمترین ریزنشت مارژین عاجی مربوط به سیستم ادهزیو سلف اچ دو قسمتی بود.
زمینه و هدف: این مطالعه آزمایشگاهی جهت بررسی استحکام باند برشی سه سیستم ادهزیو اچ و شستشو و سلف اچ جدید به مینا و عاج دندانهای دایمی انجام شد.
روش بررسی: 60 دندان مولر سوم سالم انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند. سطوح صاف مینایی و عاجی آماده شده و سپس در آکریل به نحوی که سطوح تراشخورده عمود بر افق باشند، مانت گردیدند. ادهزیوهای مورد استفاده در این تحقیق Tetric N-Bond ، AdhesE و
AdhesE-One F (Ivoclar/Vivadent, schaan, Liechtenstein) بودند که پس از کاربرد روی سطوح، با دستگاه لایتکیور کوارتز تنگستن هالوژن با شدت mW/cm2 600 به مدت 20 ثانیه کیور شدند. پس از چسباندن کامپوزیت به سطح و اعمال چرخه حرارتی (500 سیکل در محدوده دمایی 55-5 درجه سانتیگراد)، نمونهها در دستگاه تست خواص مکانیکی تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 5/0 قرار گرفته و طرح شکست زیر استریومیکروسکوپ بررسی گردید. سپس آنالیز دادهها به کمک آزمونهای T-test و One-Way ANOVA و آزمونهای Tukey و Fisher's Exact (برای مقایسه نوع طرح شکست) انجام گرفت.
یافتهها: در گروه مینا، استحکام باند ( MPa 58/4 ± 57/28) Tetric N-Bond و ( MPa 6/7 ± 97/21) AdheSE به طور معنیداری بالاتر از
( MPa 09/2 ± 16/7) AdheSE-One F بود (001/0> P ). Tetric N-Bond استحکام باند بیشتری نسبت به AdheSE داشت که از نظر آماری معنیدار نبود (093/0= P ). در گروه عاج، استحکام باند برشی بین همه ادهزیوها تفاوت معنیدار داشت (001/0>P) و در ( MPa 03/3 ± 62/20) Tetric N-Bond بیشترین میزان و در ( MPa 13/1 ± 54/6) AdheSE-One F کمترین بود. به طور کلی استحکام باند به مینا بالاتر از عاج بود و در گروههای (044/0= P ) Tetric N-Bond و (001/0 > P ) AdheSE این تفاوت از نظر آماری معنیدار بود. تفاوت طرح شکست مشاهده شده در گروهها از لحاظ آماری معنیدار نبود (05/0< P ).
نتیجهگیری: استحکام باند به عاج در سیستم اچ و شستشوی Tetric N-Bond بالاتر از سلف اچها AdheSE) و (AdheSE-One F و استحکام باند به مینا و عاج در سلف اچ دو مرحلهای (AdheSE) بالاتر از یک مرحلهای (AdheSE-One F) بود.
زمینه و هدف: ادهزیوهای مختلف با محتوای حلال متفاوت ممکن است دارای میزان تبخیر حلال مختلفی باشند. میزان جریان هوای پوار بر روی ادهزیوهای مختلف میتواند تأثیر متفاوتی را بر روی تبخیر حلال داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان تبخیر حلال در ادهزیوهای سلفاچ و توتالاچ در زمانهای مختلف خشک کردن بود.
روش بررسی: در این مطالعه از 5 نوع ادهزیو Excite ، Prime & Bond NT ، UNO ، Single Bond ، SE Bond Prime استفاده شد. ا ز هرکدام از این ادهزیوها وزن 12 قطره در هر یک از زمانهای 5، 15 و 30 ثانیه قبل و بعد از اعمال جریان هوا اندازهگیری شد. درصد کاهش وزن به عنوان معیار مقایسه نمونهها استفاده شد. از آزمونهای آماری آنالیز Two way ANOVA و تست Tukey جهت بررسی دادهها استفاده شد.
یافتهها: ادهزیوهای استن بیس نسبت به سایر ادهزیوها تبخیر حلال بیشتری را نشان دادند (01/0 P< ). P&B NT در تمام زمانهای خشک کردن با هوا بیشترین کاهش وزن را نشان داد (01/0 P< ). ادهزیوها مقادیر مختلف تبخیر را در زمانهای مختلف خشک کردن با هوا نشان دادند (01/0 P< ).
نتیجهگیری: ادهزیوهایی که استن و یا الکل را به همراه آب به عنوان حلال دارند، رفتارهای پایدارتری را نسبت به مواردی که به طور خالص از ادهزیوهای آبی استفاده میشود ، نشان میدهند و شرایط نگهداری مساعدتری دارند.
زمینه و هدف: یکی از متداولترین مشکلات در سیستمهای باندینگ ریزنشت میباشد. ریزنشت مشکلات کلینیکی مختلفی مانند حساسیت پس از ترمیم، رنگ گرفتگی حاشیهای و نکروز پالپ را شامل میشود که میتوان این مشکلات را با سیستمهای مختلف باندینگ به حداقل رساند. لذا در این تحقیق میزان ریزنشت سه نوع باندینگ سلف اچ نسل 6 و 7 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.
روش بررسی: تحقیق به صورت تجربی (Experimental Study) و بر روی 30 دندان پرهمولر انسان که در طی مراحل ارتودنسی خارج شده بودند انجام شد. حفرات CI V با ابعاد 2×3×2 میلیمتر تهیه شدند، مارژین اکلوزالی در مینا و مارژین سرویکالی در سمان قرار داده شد. نمونهها به 3 گروه 10 تایی تقسیم شدند و از باندینگهای Clearfil SE bond (سلف اچ نسل 6)، G bond ( سلف اچ نسل 7) و Opti bond solo plus (سلف اچ نسل 6) استفاده گردید و نمونهها با کامپوزیت Z100 (3M ESPE, USA) ترمیم گردیدند. نمونهها برای 24 ساعت در نیترات نقره قرار گرفتند. پس از این مرحله، نمونهها به صورت باکولینگوالی برش داده شد و میزان ریزنشت توسط استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 20 برابر مورد بررسی و امتیازدهی قرار گرفت و با تست Kruskal-walis ارزیابی شد.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که در ناحیه اکلوزال با استفاده از Opti bond solo plus در 80% موارد درجه ریزنشت 1 (نفوذ رنگ تا 3/1 دیواره حفره)، در 10% موارد درجه ریزنشت 4) نفوذ ماده رنگی در طول دیواره آگزیال) وجود دارد. درمورد Clearfil SE bond در 50% موارد درجه ریزنشت صفر (بدون ریزنشت)، در 40% موارد درجه ریزنشت 1 و در 10% موارد درجه ریزنشت 2 ( نفوذ تا 3/2 دیواره حفره) میباشد. درمورد G bond در 80% موارد ریزنشت صفر و 20% ریزنشت 2 مشاهده شد ولی در ناحیه ژنژیوال بین سه گروه اختلاف معنیداری وجود ندارد (P>0.05).
نتیجهگیری: میزان ریزنشت در ناحیه ژنژیوال حفره در هیچ کدام از سه گروه تفاوت معنیداری نداشت. ولی بین Opti bond solo plus و دو گروه G bond و Clearfil SE bond در ناحیه اکلوزال تفاوت معنیدار بود به صورتی که برتری با دو گروه اخیر بود.
صفحه 1 از 1 |
کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی میباشد.
طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق
© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0
Designed & Developed by: Yektaweb