جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای Etch

عباس آذری،
دوره 12، شماره 2 - ( 6-1378 )
چکیده

همانگونه که در مقاله قبلی نیز اشاره شده است تحقیقات بسیاری در زمینه بهبود عملکرد و بهینه نمودن طول مدت دوام رستوریشن های چسبنده به انجام رسیده است. هدف از تمامی این تحقیقات در تمامی موارد بهبود مکانیزم گیر رستوریشن های چسبنده بوده و سعی وافری به عمل آمده تا با استفاده از روشهای مختلف آماده سازی سطح فلز یا از طریق بالا بردن قدرت پیوند بین عناصر مختلف درگیر در مکانیزم، ایجاد گیر پروتزهای از این نوع، به این مهم دست یابند. آنچه مسلم است تا زمانی که تمامی عوامل دخیل در پیوند (Adhesion) بخوبی شناخته نشوند و درک صحیحی از مکانیزم بروز شکست در هر یک از این عوامل حاصل نگردد، نمی توان از مطالبی چون «قدرت بالای پیوند» یا «دوام رستوریشن» برداشت مناسبی نمود و باید اذعان کرد که متاسفانه عدم شناخت صحیح از عواملی چون اصل دخیل در ایجاد پیوند و مشکلات لاینفک مربوط به آن، همواره سبب بروز شبهه ها و در بسیاری از موارد اشتباه در ارزیابی صحیح از آنچه موفقیت یا عدم موفقیت خوانده می شود، می گردد. آنچه در بدو امر و در مورد رستوریشن های چسبنده حائز اهمیت بسیاری است این است که با وجود تحقیقات لابراتواری مفصل و با وجود مشاهدات لابراتوری که موید استحکام گیر بسیار بیشتر این رستوریشن ها حتی در مقایسه با Full Crown معمولی می باشد، آنچه در کلینیک در مورد این رستوریشن ها بیشتر به چشم می خورد درصد وقوع بالای «شکست» در مورد آنها می باشد. هدف از ارائه قسمت دوم این مقاله بررسی کلی عوامل موثر در موفقیت و عدم موفقیت این رستوریشنها می باشد و در این راستا مفاهیم اصلی چون «عوامل دخیل در پیوند» یک مکانیزم شکست در مواد چسبنده به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. در پایان و با توجه به بررسی مقالات انجام شده اساس بیومکانیک روش جدیدی در آماده سازی سطح فلز شرح داده خواهد شد.


حمید کرمانشاه، محمد جواد خرازی فرد، هلنا یشاریم،
دوره 18، شماره 1 - ( 1-1384 )
چکیده

بیان مسأله: ترمیم‌های پرسلنی بسیار مستعد شکستگی هستند و یکی از راههای ترمیم آنها استفاده از کامپوزیت و سایلن بر روی پرسلن اچ‌شده است؛ از طرفی، برخی از مطالعات، اچ‌کننده معمول و کارای پرسلن یعنی اسیدهیدروفلوئوریک را برای بافتهای بدن مضر دانسته‌اند.
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر دو ماده Aciduted Phosphated Fluoride (APF) و Phosphoric Acid (PHA) بر روی پرسلن در مقایسه با Hudro Fluoric Acid (HF) و نیز تأثیر Unfilled Resin و Dentin Bonding بر استحکام باندکامپوزیت پرسلن انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی،120 بلوک پرسلنی به ابعاد 2×5×5 میلیمتر تهیه شد و سطح باند بلوک‌ها سندبلاست گردید؛ سپس نمونه‌ها به سه گروه چهل‌تایی تقسیم شدند؛ گروه اول با HF 5/9% اولترادنت به مدت یک دقیقه اچ شد؛ گروه دوم با APF،23/1% ایرانی کیمیا به مدت 10 دقیقه و گروه سوم با PHA 37% ایرانی کیمیا به مدت یک دقیقه اچ شد؛ سپس در هر گروه، در سطح نیمی از نمونه‌ها سایلن اولترادنت به کار برده شد و در سطح نیم دیگر از سایلن استفاده نشد. در مرحله بعد به نیمی از نمونه‌های دارای سایلن Unfilled Resin و به نیم دیگر Dentin Bonding زده شد؛ در مورد نمونه‌هایی که سایلن نداشتند نیز به همین منوال عمل شد؛ یعنی بر سطح نیمی از نمونه‌های فاقد سایلن هر گروه Unfilled Resin و بر سطح نیم دیگر Dentin Bonding به کار برده شد؛ سپس بر روی تمام نمونه‌ها استوانه کامپوزیتی به ابعاد 2*4 میلیمتر گذاشته شد. نمونه‌ها به مدت 24 ساعت در آب مقطر 37 درجه سانتیگراد نگهداری شدند و سپس 500 سیکل حرارتی را گذراندند و پس از آن در دستگاه اینسترون، استحکام باند کامپوزیت- پرسلن مورد آزمون قرار گرفت. پس از آن نوع شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ با بزرگنمایی 40 برابر تعیین گردید. داده‌ها با استفاده از آزمونهای آماری 3 Way ANOVA، Kaplan- Maier و Tukey- HSD و با سطح معنی‌داری 05/0P< مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته‌ها: در بررسی سطح پرسلن‌های اچ شده، مشخص شد که PHA وAPF فقط قادرند به طور مختصری سطح پرسلن را خشن سازند و هیچ میکرواندرکاتی برای بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت ایجاد نمی‌کنند؛ در حالی که HF بخوبی سطح پرسلن را اچ می‌کند و میکرواندرکات‌هایی برای گیر ایجاد می‌کند؛ همچنین با توجه به نتایج حاصل از آزمون استحکام برشی باند نمونه‌ها، HF در بهبود استحکام باند پرسلن- کامپوزیت نقش داشت (05/0P<) اما سایلن اولترادنت هیچ نقش معنی‌داری در بهبود استحکام باند کامپوزیت- پرسلن نداشت (05/0P>).
نتیجه‌گیری: با توجه به نتایج حاصل از مطالعه حاضرکاربرد سایلن اولترادنت بر روی سطح پرسلن سندبلاست‌شده و اچ‌شده با PHA یا APF نمی‌تواند جایگزین کاربرد همین سایلن بر روی سطح سندبلاست شده و اچ شده با HF گردد.


فرشته شفیعی، مهران معتمدی، ساغر ضرغام،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1384 )
چکیده

زمینه وهدف: با وجود ارائه ادهزیوهای self-etch و ساده شدن مراحل باندینگ و کاربرد همزمان آنها بر روی مینا و عاج در یک حفره، باند به مینای این ادهزیوها در مقایسه با روش معمول اچینگ مینا هنوز مورد سؤال است. تحقیق حاضر با هدف مقایسه‌ استحکام برشی باند سه سیستم self-etch adhesive با سه pH مختلف بر روی مینای دندان گاو در شرایط خشک و مرطوب انجام شد.
روش بررسی: در این مطالعه تجربی، تعداد 77 دندان قدامی سالم فک پائین گاو انتخاب شد و در قالبهای آکریلی ثابت گردید؛ سپس توسط صفحه پالیش 600 grit یک سطح صاف مینایی آماده شد. دندانها به 7 گروه 11 تایی به ترتیب زیر تقسیم شدند: در گروه 1 و 2 از سیستم Prompt L-Pop (PLP) به ترتیب در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 3 و4 از سیستم Clearfil SE Bond (CSEB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 5 و6 از سیستم iBond (iB) در شرایط خشک و مرطوب، در گروه 7 نیز به عنوان کنترل از Margin Bond استفاده شد. شرایط خشک با کمک پوار هوا به مدت 10 ثانیه فراهم گشته و در شرایط مرطوب آب اضافی بر سطح دندانها فقط توسط پنبه برداشته شد. با استفاده از قالب تفلونی به ارتفاع 4 و قطر 2 میلیمتر استوانه‌ای کامپوزیتی بر سطح باند تهیه شد؛ پس از 24 ساعت نگهداری در آب با دمای اطاق، نمونه‌ها تحت سیکل حرارتی قرار گرفتند؛ سپس نمونه‌ها در دستگاه Instron تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 1 قرار گرفته و مقادیر استحکام برشی باند بر حسب MPa محاسبه شد. اطلاعات جمع‌آوری شده با استفاده از آزمون آماری ANOVA و Scheffe مورد تحلیل قرار گرفته و نحوه شکست با استفاده از استریومیکروسکوپ بررسی گردید. 05/0P< به عنوان سطح معنی‌دار آماری در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: استحکام باند گروه CSEB در شرایط خشک (MPa 8/4 ± 5/21) به طور معنی داری از دو گروه PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±49/9) و PLP (MPa 2/2±60/9) در شرایط خشک به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل (MPa 1/5±99/20) کمتر بود (001/0P<). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط خشک مشاهده نشد (0/1P=). استحکام باند گروه CSEB در شرایط مرطوب (MPa 3±8/21) به طور معنی داری از PLP و iB بیشتر بود (001/0P<). استحکام باند دو گروه iB (MPa 3±83/10) و PLP (MPa 4±6/10) در شرایط مرطوب به طور معنی داری از گروه CSEB و کنترل کمتر بود (0/0P=). تفاوت آماری معنی داری از لحاظ استحکام باند بین دو گروه PLP و iB در شرایط مرطوب مشاهده نشد (99/0P=). در هیچ‌ یک از 3 سیستم self-etch مورد بررسی میانگین استحکام باند در شرایط خشک و مرطوب تفاوت آماری معنی داری نشان نداد (P به ترتیب 53/0PLP:، 84/0CSEB: و 34/0iB:). شکست در دو گروه PLP و دو گروه iB اغلب به صورت adhesive و در دو گروه CSEB بیشتر به صورت mixed (شکست adhesive به همراه cohesive در کامپوزیت) مشاهده شد.
نتیجه‎گیری: بر اساس نتایج این تحقیق باندینگ CSEB بر روی مینا استحکام باند مناسبی داشت ؛ در حالی که دو سیستم iB و PLP بر روی مینای تراش خورده، باند کمتری داشتند. 3 سیستم چسبنده self-etch حساسیت تکنیکی به رطوبت اولیه مینا نشان ندادند.


عبدالرحیم داوری، صغری یاسائی، علیرضا دانش‌کاظمی، محمدحسین یوسفی،
دوره 19، شماره 4 - ( 11-1385 )
چکیده

زمینه و هدف: با معرفی مواد مختلف ترمیمی چسبنده به مینا و عاج، روشهای مختلفی برای افزایش پلیمریزیشن و استحکام پیوند برشی این مواد ارایه شده است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی تأثیر استفاده از یک آغازگر خود ‌اچ کننده بر استحکام پیوند برشی براکت‌های ارتودنسی و تعیین نوع شکستbracket/adhesive  انجام شد.

روش‌ بررسی: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، براکت‌ها مطابق با یکی از روشهای زیر طبق دستور کارخانه سازنده، به 36 دندان پیشین گاو متصل شدند.

گروه 1: سیستم چسباننده چند مرحله‌ای رایج (12 نمونه)

گروه 2: سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

گروه 3: اسید فسفریک 37% + سیستم آغازگر خود ‌اچ کننده (12 نمونه)

نمونه‌ها به وسیله دستگاه یونیورسال (Instron-Canton-Mass) تا مرحله شکست، بارگذاری شدند. جهت مقایسه استحکام پیوند برشی گروه‌ها با یکدیگر از آزمون آنالیز واریانس ANOVA و برای بررسی و مقایسه درجات ARI (Adhesive Remnant Index) بین گروه‌ها از آزمون کروسکال والیس استفاده و 05/0p< به عنوان سطح معنی‌داری در نظر گرفته شد.

یافته‌ها: میانگین استحکام باند برشی بر حسب مگاپاسکال برای گروه‌های 1، 2 و 3 به ترتیب 2/4 ± 7/11، 4/4  ±5/10 و 8/4 ± 9/10 بود که تفاوت معنی‌داری بین سه گروه نشان نداد (800/0P=). درجه‌های ARI که نشان‌دهنده میزان مواد رزینی باقیمانده بر روی مینا بود، تفاوت آماری معنی‌داری بین گروه‌های مورد مطالعه نشان نداد (554/0P=).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه آزمایشگاهی نشان داد، استفاده از آغازگر خود اچ‌ کننده، می‌تواند جایگزین روشهای سنتی کاربرد اسید فسفریک به منظور آماده‌سازی سطح قبل از عمل اتصال در ارتودنسی باشد.


فرزانه شیرانی، محمد رضا مالکی‌پور، حامد شهابی،
دوره 21، شماره 4 - ( 11-1387 )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که آماده‌سازی سطح دندان استحکام باند کامپوزیت‌ها به عاج را تحت تأثیر قرار می‌دهند و استحکام باند کامپوزیت‌ها در استفاده از فرزهای مستعمل و نیمه مستعمل در تراش دندان مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از این مطالعه مقایسه استحکام باند برشی کامپوزیت به عاج تراش داده شده با فرزهای الماسی با کارآیی تراش متفاوت (نو یا کهنه) در دو سیستم باندینگ توتال اچ و سلف اچ بود.

روش بررسی: شصت مولر سوم غیر پوسیده انسان، از سطح اکلوزال برش داده شدند تا عاج نمایان گردد، سپس با کاغذ سیلیکون کار باید پالیش شده و به صورت تصادفی به 4 گروه تقسیم شدند. هر فرز خشن الماسی نو، جهت تبدیل شدن به فرز کهنه، به مدت 30 دقیقه و تحت نیروی 150 گرم روی مینای گاو بکار گرفته شد. در هر گروه با استفاده از فرز نو الماسی و یا فرز کهنه، سطح برش به عمق 5/0 میلی‌متر در عاج تراشیده می‌شد. همچنین هر گروه با استفاده از چسباننده سینگل باند و یا چسباننده اس‌ ای باند، باند می‌شد. بنابراین 4 گروه وجود داشت. 1- فرز نو SE Bond، 2- فرز کهنه SE Bond، 3- فرز نو Single Bond، 4- فرز کهنه Single Bond. کپسول‌های کامپوزیتی(Filtek Z250) یکسان، به سطح عاج باند و کیور شدند. نمونه‌ها به مدت 48 ساعت و در دمای 37 درجه در سرم فیزیولوژی نگهداری شدند، سپس تحت بار برشی قرار گرفتند تا استحکام باند برشی کامپوزیت - عاج مشخص گردد. نتایج از طریق آنالیزهای آماری (واریانس دو طرفه و t-test) تفسیر شدند.

یافته‌ها: استحکام باند برشی در گروه‌های مختلف به این صورت بود: 1- (Mpa 3/27)، 2- (Mpa 5/33)، 3- (Mpa 9/16) - (Mpa 3/19). آنالیزهای آماری ثابت کردند که استحکام باند برشی گروه‌های تراشیده شده با فرزالماسی کهنه (2،4) بیشتر از گروه‌های تراشیده شده با فرز الماسی نو (1،3) می‌باشد (005/0=p). این تفاوت آماری به خصوص ما بین گروه‌های باند شده با SE Bond دیده شد (1،2) ولی در گروه‌های Single Bond (1،2) اینگونه نبود.

نتیجه‌گیری: کارایی تراش فرز بر استحکام باند برشی کامپوزیت- عاج مؤثر می‌باشد، خصوصاً وقتی عامل چسباننده SE Bond باشد. همچنین نوع چسباننده بر استحکام باند برشی کامپوزیت- عاج اثر گذار است.


لیلا پیشه‌ور، سید مجید موسوی نسب، مریم جعفری، کاوه امیدی،
دوره 22، شماره 3 - ( 9-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: هیپوکلریت سدیم قادر به برداشت فاز آلی عاج دمینرالیزه بوده و باعث ایجاد اتصال مستقیم رزین با کریستال‌های هیدروکسی آپاتیت موجود در عاج می‌شود و در نتیجه پدیده تخریب هیدرولیتیک این الیاف که ممکن است دوام باند را تحت تاثیر قرار دهد وجود نخواهد داشت. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر استفاده از محلول هیپوکلریت سدیم 10% بر استحکام باند برشی عاج در دو سیستم باندینگ سلف اچ و توتال اچ است.
روش بررسی: 60 دندان پره مولر انسانی کشیده شده مورد استفاده قرار گرفت. سطوح باکال دندان‌ها تا موقع اکسپوز شدن عاج توسط فرز الماسی تراشیده شدند. سپس دندان‌ها بطور تصادفی در 4 گروه تقسیم شد و مراحل آماده‌سازی سطحی عاج بصورت زیر انجام شد؛ گروه1: (3M) Single Bond مطابق دستور کارخانه سازنده استفاده شد. گروه2: پس از آماده‌سازی عاج محلول 10%NaOCl به مدت 1 دقیقه استفاده شد، پس از شستشو و خشک کردن از سیستم باندینگ (Single Bond (3M ESPE استفاده گردید. گروه3: (Kuraray) Clearfil SE Bond مطابق دستور کارخانه سازنده استفاده شد. گروه4: پس از کاربرد پرایمر مطابق دستور کارخانه سازنده نمونه‌ها جهت برداشت مونومر اضافی در استون 50% غوطه‌ور شدند. نمونه‌ها پس از شستشو خشک گردیدند و بعد از محلول10% NaOCl بر روی سطح عاج استفاده شد و بعد از شستشو و خشک کردن ادهزیو سیستم Clearfil SE Bond بکار رفت. بعد از آماده‌سازی سطوح عاجی استوانه‌های کامپوزیتی با ابعاد mm2×4 بر روی سطوح عاجی باند گردید. نمونه‌ها در معرض 500 سیکل حرارتی 5-55 درجه قرار داده شد. سپس تست استحکام باند برشی توسط دستگاه اینسترون با سرعت mm/min 1 انجام شد. داده‌های بدست آمده توسط آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و دو طرفه و آزمون مقایسه چندگانه توکی مورد بررسی آماری قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین استحکام باند برشی به عاج در گروه Single Bond برابر با MPa2/4 ±8/16 و در گروه Single Bond همراه با NaOCl برابر با MPa 34/4±52/10 بود. در گروه Clearfil SE Bond میانگین استحکام باند MPa 07/4±7/23 و در گروه Clearfil SE Bond همراه با NaOCl برابر ب اMpa 65/3±3/23 بود. آنالیزهای آماری نشان داد که استفاده از 10% NaOCl در Single Bond باعث کاهش استحکام باند شد (001/0>P) ولی در Clearfil SE Bond تغییری در استحکام باند ایجاد نکرد(99/0>P).
نتیجه‌گیری: بر اساس نتایج این مطالعه استفاده از هیپوکلریت سدیم 10% در سیستم چسباننده توتال اچ (Single Bond) باعث کاهش استحکام باند برشی شد و در سیستم چسباننده سلف اچ (Clearfil SE Bond) تاثیری بر روی استحکام باند برشی نداشت.


نیلوفر شادمان، شهرام فرزین ابراهیمی، نجمه ملایی،
دوره 23، شماره 4 - ( 11-1389 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه ex vivo به منظور بررسی میزان ریزنشت در ترمیم‌های کلاس V کامپوزیتی با استفاده از سیستم‌های ادهزیو مختلف (سلف اچ و توتال اچ) انجام شد.

  روش بررسی: 30 دندان مولر سوم کشیده شده سالم انسان انتخاب شد و حفرات کلاس V به ابعاد 5/1×3×3 میلی‌متر در سطوح باکال و لینگوال دندان‌ها تهیه شد. دندان‌ها به 3 گروه تقسیم شدند. باندینگ‌های مورد استفاده در این مطالعه Excite(Ivoclar/Vivadent) و AdheSE (Ivoclar/Vivadent) و AdheSE-one (Ivoclar/Vivadent) بودند. پس از استفاده از باندینگ‌ها، حفرات توسط کامپوزیت InTen-S A1 (Ivoclar/Vivadent) در سه Increment ترمیم و با دستگاه QTH با شدت mW/cm2 700 کیور شدند. پس از 24 ساعت نگهداری در آب 37 درجه سانتی‌گراد، دندان‌ها تحت 500 سیکل حرارتی 55-5 درجه سانتی‌گراد قرار گرفتند و سپس در محلول فوشین بازی 1% به مدت 24 ساعت نگهداری شدند و پس از شستشو با آب در آکریل شفاف سلف کیور مانت شدند و پس از برش زیر استریومیکروسکوپ برای تعیین میزان ریزنشت بررسی شدند. برای آنالیز آماری داده‌ها از آزمون Mann -Whitney U استفاده شد.

  یافته‌ها: در مقایسه مارژین‌های مینایی و عاجی در هر گروه، میزان ریزنشت در مینا کمتر از عاج بود و در گروه‌های Excite و AdheSE-one این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود ( 001/0 P= ، 043/0 P= ). در مقایسه مارژین‌های عاجی، کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ AdheSE بود، البته بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود نداشت (14/0 P= ). در مقایسه مارژین‌های مینایی، بین سه باندینگ از نظر آماری تفاوت معنی‌داری وجود داشت (001/0 P= ) و کمترین ریزنشت مربوط به باندینگ Excite و بیشترین مربوط به AdheSE-one بود.

  نتیجه‌گیری: کمترین ریزنشت مارژین مینایی مربوط به سیستم ادهزیو توتال اچ و کمترین ریزنشت مارژین عاجی مربوط به سیستم ادهزیو سلف اچ دو قسمتی بود.


نیلوفر شادمان، شهرام فرزین ‌ابراهیمی، آرزو ابریشمی، هستی ستاری،
دوره 25، شماره 3 - ( 4-1391 )
چکیده

  زمینه و هدف: این مطالعه آزمایشگاهی جهت بررسی استحکام باند برشی سه سیستم ادهزیو اچ و شستشو و سلف اچ جدید به مینا و عاج دندان‌های دایمی انجام شد.

  روش بررسی: 60 دندان مولر سوم سالم انتخاب و به طور تصادفی به 6 گروه تقسیم شدند. سطوح صاف مینایی و عاجی آماده شده و سپس در آکریل به نحوی که سطوح تراش‌خورده عمود بر افق باشند، مانت گردیدند. ادهزیوهای مورد استفاده در این تحقیق Tetric N-Bond ، AdhesE و
AdhesE-One F (Ivoclar/Vivadent, schaan, Liechtenstein) بودند که پس از کاربرد روی سطوح، با دستگاه لایت‌کیور کوارتز تنگستن ‌هالوژن با شدت mW/cm2 600 به مدت 20 ثانیه کیور شدند. پس از چسباندن کامپوزیت به سطح و اعمال چرخه حرارتی (500 سیکل در محدوده دمایی 55-5 درجه سانتی‌گراد)، نمونه‌ها در دستگاه تست خواص مکانیکی تحت نیروی برشی با سرعت mm/min 5/0 قرار گرفته و طرح شکست زیر استریومیکروسکوپ بررسی گردید. سپس آنالیز داده‌ها به کمک آزمون‌های T-test و One-Way ANOVA و آزمون‌های Tukey و Fisher's Exact (برای مقایسه نوع طرح شکست) انجام گرفت.

  یافته‌ها: در گروه مینا، استحکام باند ( MPa 58/4 ± 57/28) Tetric N-Bond و ( MPa 6/7 ± 97/21) AdheSE به طور معنی‌داری بالاتر از
( MPa 09/2 ± 16/7) AdheSE-One F بود (001/0> P ). Tetric N-Bond استحکام باند بیشتری نسبت به AdheSE داشت که از نظر آماری معنی‌دار نبود (093/0= P ). در گروه عاج، استحکام باند برشی بین همه ادهزیوها تفاوت معنی‌دار داشت (001/0>P) و در ( MPa 03/3 ± 62/20) Tetric N-Bond بیشترین میزان و در ( MPa 13/1 ± 54/6) AdheSE-One F کمترین بود. به طور کلی استحکام باند به مینا بالاتر از عاج بود و در گروه‌های (044/0= P ) Tetric N-Bond و (001/0 > P ) AdheSE این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار بود. تفاوت طرح شکست مشاهده شده در گروه‌ها از لحاظ آماری معنی‌دار نبود (05/0< P ).

  نتیجه‌گیری: استحکام باند به عاج در سیستم اچ و شستشوی Tetric N-Bond بالاتر از سلف اچ‌ها AdheSE) و (AdheSE-One F و استحکام باند به مینا و عاج در سلف اچ دو مرحله‌ای (AdheSE) بالاتر از یک مرحله‌ای (AdheSE-One F) بود.


عبدالرحیم داوری، علیرضا دانش کاظمی، مجید موسوی نسب، نجمه پور محمدی،
دوره 26، شماره 3 - ( 5-1392 )
چکیده

  زمینه و هدف: ادهزیوهای مختلف با محتوای حلال متفاوت ممکن است دارای میزان تبخیر حلال مختلفی باشند. میزان جریان هوای پوار بر روی ادهزیوهای مختلف می‌تواند تأثیر متفاوتی را بر روی تبخیر حلال داشته باشد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان تبخیر حلال در ادهزیوهای سلف‌اچ و توتال‌اچ در زمان‌های مختلف خشک کردن بود.

  روش بررسی: در این مطالعه از 5 نوع ادهزیو Excite ، Prime & Bond NT ، UNO ، Single Bond ، SE Bond Prime استفاده شد. ا ز هرکدام از این ادهزیوها وزن 12 قطره در هر یک از زمان‌های 5، 15 و 30 ثانیه قبل و بعد از اعمال جریان هوا اندازه‌گیری شد. درصد کاهش وزن به عنوان معیار مقایسه نمونه‌ها استفاده شد. از آزمون‌های آماری آنالیز Two way ANOVA و تست Tukey جهت بررسی داده‌ها استفاده شد.

  یافته‌ها: ادهزیوهای استن بیس نسبت به سایر ادهزیوها تبخیر حلال بیشتری را نشان دادند (01/0 P< ). P&B NT در تمام زمان‌های خشک کردن با هوا بیشترین کاهش وزن را نشان داد (01/0 P< ). ادهزیوها مقادیر مختلف تبخیر را در زمان‌های مختلف خشک کردن با هوا نشان دادند (01/0 P< ).

  نتیجه‌گیری: ادهزیو‌هایی که استن و یا الکل را به همراه آب به عنوان حلال دارند، رفتار‌های پایدارتری را نسبت به مواردی که به طور خالص از ادهزیو‌های آبی استفاده می‌شود ، نشان می‌دهند و شرایط نگهداری مساعدتری دارند.


سعید نعمتی انارکی، حامد کرکه آبادی، نازنین زینب گرشاسب‌زاده،
دوره 29، شماره 1 - ( 4-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از متداول‌ترین مشکلات در سیستم‌های باندینگ ریزنشت می‌باشد. ریزنشت مشکلات کلینیکی مختلفی مانند حساسیت پس از ترمیم، رنگ گرفتگی حاشیه‌ای و نکروز پالپ را شامل می‌شود که می‌توان این مشکلات را با سیستم‌های مختلف باندینگ به حداقل رساند. لذا در این تحقیق میزان ریزنشت سه نوع باندینگ سلف اچ نسل 6 و 7 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.

روش بررسی: تحقیق به صورت تجربی (Experimental Study) و بر روی 30 دندان پره‌مولر انسان که در طی مراحل ارتودنسی خارج شده بودند انجام شد. حفرات CI V با ابعاد 2×3×2 میلی‌متر تهیه شدند، مارژین اکلوزالی در مینا و مارژین سرویکالی در سمان قرار داده شد. نمونه‌ها به 3 گروه 10 تایی تقسیم شدند و از باندینگ‌های Clearfil SE bond (سلف اچ نسل 6)، G bond ( سلف اچ نسل 7) و Opti bond solo plus (سلف اچ نسل 6) استفاده گردید و نمونه‌ها با کامپوزیت Z100 (3M ESPE, USA) ترمیم گردیدند. نمونه‌ها برای 24 ساعت در نیترات نقره قرار گرفتند. پس از این مرحله، نمونه‌ها به صورت باکولینگوالی برش داده شد و میزان ریزنشت توسط استریومیکروسکوپ با بزرگ‌نمایی 20 برابر مورد بررسی و امتیازدهی قرار گرفت و با تست Kruskal-walis ارزیابی شد.

یافته‌ها: این مطالعه نشان داد که در ناحیه اکلوزال با استفاده از Opti bond solo plus در 80% موارد درجه ریزنشت 1 (نفوذ رنگ تا 3/1 دیواره حفره)، در 10% موارد درجه ریزنشت 4) نفوذ ماده رنگی در طول دیواره آگزیال) وجود دارد. درمورد Clearfil SE bond در 50% موارد درجه ریزنشت صفر (بدون ریزنشت)، در 40% موارد درجه ریزنشت 1 و در 10% موارد درجه ریزنشت 2 ( نفوذ تا 3/2 دیواره حفره) می‌باشد. درمورد G bond در 80% موارد ریزنشت صفر و 20% ریزنشت 2 مشاهده شد ولی در ناحیه ژنژیوال بین سه گروه اختلاف معنی‌داری وجود ندارد (P>0.05).

نتیجه‌گیری: میزان ریزنشت در ناحیه ژنژیوال حفره در هیچ کدام از سه گروه تفاوت معنی‌داری نداشت. ولی بین Opti bond solo plus و دو گروه G bond و Clearfil SE bond در ناحیه اکلوزال تفاوت معنی‌دار بود به صورتی که برتری با دو گروه اخیر بود.



صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله دندانپزشکی می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by: Yektaweb