جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای اسماعیلی

محمود موسی زاده، محمود نکویی مقدم، محمدرضا امیراسماعیلی،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

زمینه و هدف: بیماران بهانه و علت وجودی برای ایجاد بیمارستان ها هستند. لذا تامین نیازها و برآوردن توقعات آنها، یکی از مهمترین وظایف بیمارستانها می باشد، از این رورضایت بیمار به عنوان ابزاری قابل اعتماد برای بررسی کیفیت مراقبت های انجام شده در دهه اخیر مورد توجه قرار گرفته است. لذا در مقالۀ حاضرمستندات مرتبط با رضایت بیماران در ایران مورد بررسی قرار گرفت و با استفاده از متاآنالیز، میزان رضایت کلی آنها برآورد گردید.
روش کار: مقالات مرتبط با رضایت بیماران با جستجوی کلید واژه های مرتبط در بانک های اطلاعاتی مختلف شناسایی گردید و بعد از اعمال معیارهای ورود به مطالعه، 26مطالعه استخراج گردید. نتایج با استفاده از دستورات متاآنالیز به کمک نرم افزار Stata11 مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: 14058 بیمار در 26 مطالعه وارد شده به این متاآنالیز مورد بررسی قرار گرفتند. بر اساس مدل اثر تصادفی، درصد رضایت کلی بیماران 5/70 با فاصله اطمینان 6/77-3/63 ولی بر اساس مدل اثر ثابت، درصد رضایت کلی بیماران، 5/82 با فاصله اطمینان 1/83-9/81 برآورد می گردد.
نتیجه گیری: میزان رضایتمندی بیماران در ایران در مقایسه با سایر کشورها در سطح مطلوبی قرار دارد. علاوه بر این میزان رضایت کلی بیماران در سالهای اخیر روند افزایشی داشته است که می توان آن را به اقداماتی چون روش های مختلف بهبود کیفیت، مشتری مداری، تکریم ارباب رجوع قابل انتساب دانست.


حسین ابراهیمی پور، علی وفایی نجار، غلام عباس نوری، حبیب الله اسماعیلی، سارا جمیلی،
دوره 14، شماره 1 - ( 3-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: ترخیص بیمار از مهمترین مراحل تاثیرگذار در رضایتمندی بیمار و جزو چالش‌های مدیریتی در بسیاری از بیمارستان‌ها است. پژوهش حاضر با هدف اندازه‌گیری زمان انتظار بیماران در فرایند ترخیص و عوامل تأثیرگذار بر آن در بیمارستان امام رضا (ع) انجام شده است.

مواد و روش ها: در این مطالعه مقطعی زمان انتظار بیماران ترخیص شده از کلیه بخش‌های بستری بیمارستان امام رضا (ع) شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 455 بیمار به عنوان نمونه انتخاب شدند.  و زمان ترخیص آن ها در شش ایستگاه(داخل بخش، فاصله بین بخش تا مدارک پزشکی، در مدارک پزشکی، فاصله بین مدارک پزشکی تا حسابداری، محاسبه هزینه ها در حسابداری و پرداخت هزینه‌ها) با استفاده از روش زمان سنجی ساعت متوقف شونده اندازه‌گیری گردید. سپس داده‌ها با استفاده آمار توصیفی و تحلیلی و به کمک نرم افزار SPSS 16  در سطح معنی داری 0.05 تحلیل شد.

نتایج: میانگین مدت زمان انتظار بیماران برای ترخیص در کل بیمارستان امام رضا (ع) 504.26 دقیقه با انحراف معیار 362.96 دقیقه بود.در بین بخش‌های مختلف نیز بخش گوش ‌و حلق‌ و‌ بینی دارای کمترین و بخش سوختگی دارای بیشترین میانگین مدت زمان انتظار ترخیص بودند.

نتیجه گیری: با توجه به این که بیشترین زمان انتظار مریوط به ایستگاه شماره یک (در داخل بخش‌های بستری) و نیز ایستگاه شماره شش (پرداخت هزینه) می باشد لذا پیشنهاد می‌گردد با انجام راهکارهای اصلاحی در این دو ایستگاه از قبیل تغییر ساعت ویزیت و تدوین برنامه زمان‌بندی شده جهت ارسال پرونده‌ها از بخش‌ها به حسابداری به کاهش زمان انتظار بیماران کمک نمود.


دکتر ابراهیم جعفری پویان، طاهره شریفی، دکتر سارا امامقلی پور، دکتر میر سعید یکانی نژاد، سمانه اسماعیلی،
دوره 17، شماره 2 - ( 6-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: اعتباربخشی بیمارستانی روشی موثر جهت ارزشیابی در نظام سلامت کشورهاست که با هدف بهبود کیفیت خدمات و ارتقاء عملکرد و کارایی آنها انجام می شود. پژوهش حاضر، درصدد تعیین ارتباط بین درجه اعتباربخشی با کارایی فنی بیمارستانها می باشد.
مواد و روش ها: برای محاسبه کارایی فنی شاخص های کلیدی دروندادی و بروندادی بیمارستان شامل مواردی از قبیل نسبت پزشک به تخت، میزان مرگ و میر و عفونت بیمارستانی شناسایی گردید. به منظور نزدیک کردن کارایی فنی به عملکرد بیمارستان، در کنار شاخصهای معمول جهت سنجش کارایی، از شاخص کیفیت خدمات نیز استفاده گردید. برای اندازه گیری کیفیت نمونه ای (554 نفر) از بیماران بیمارستانها به روش تصادفی طبقه ای تحت مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه توسعه یافته کیفیت خدمات بستری، چک لیست استخراج شاخص های عملکردی بود. سپس همبستگی بین نمرات کارایی فنی و درجه اعتباربخشی بیمارستانها با استفاده از نرم افزار DEAP و SPSS بررسی گردید.
نتایج: میانگین کارایی فنی بیمارستان ها 94/0 بدست آمد که نشان دهنده وجود 1/5 درصد ظرفیت افزایش کارایی بیمارستانها بود. میانگین کیفیت در بیمارستانهای تحت مطالعه 4.13 (حداقل 3.9 تا حداکثر 4.3) ارزیابی شد. همبستگی معناداری بین درجه اعتباربخشی و کارایی فنی بیمارستان ها یافت نشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در دوره های آتی اعتباربخشی، توجه به کارایی بیمارستانها نیز در سنجه ها گنجانده شود تا اعتباربخشی به اهداف خود، که ارتقاء کارایی یکی از آنهاست، دست یابد. ضمن آنکه بهتر است در محاسبات کارایی بیمارستان، از شاخص هایی که نشانگر بهتری برای عملکرد بیمارستانهاست، نیز استفاده گردد.
 


دکتر مهدی جعفری سیریزی، دکتر انور اسماعیلی، دکتر رحیم خدایاری زرنق، دکتر جلال عربلو، دکتر عبیدالله فرجی،
دوره 18، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های مدیران سازمان‌ها، رفتارهای کاری انحرافی کارکنان می‌باشد. رفتار کاری انحرافی عبارت است از رفتار ارادی که هنجارهای سازمانی را نقض کرده و سلامتی سازمان و کارکنان یا هر دو را تهدید می‌کند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط هوش هیجانی و رفتار شهروندی سازمانی با گرایش به انحراف کاری کارکنان بود.
مواد و روش‌ها: این مطالعه یک مطالعه مقطعی به‌صورت توصیفی تحلیلی بود. جامعه‌ مورد مطالعه 290 نفر از کارکنان (کارمندان اداری و پرستاران) چهار بیمارستان منتخب شهر تهران شامل شهید مطهری، شهید رجایی، حضرت رسول و دکتر شریعتی بودند. روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای بود. ابزار جمع‌آوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه هوش هیجانی شوت، رفتار شهروندی سازمانی پودساکف و رفتار کاری انحرافی بنت و رابینسون بود. روایی و پایایی این پرسشنامه‌ها در مطالعات قبلی تأیید شده بود. برای تجزیه‌وتحلیل اطلاعات از آزمون‌های تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، تست تعقیبی توکی و ضریب همبستگی پارامتری پیرسون استفاده شد.
نتایج: از میان متغیرهای دموگرافیک و سازمانی تنها سن با گرایش به رفتارهای کاری انحرافی رابطه آماری معنی‌دار داشت (012/0p=). میان هوش هیجانی، رفتار شهروندی سازمانی و بعد احترام و تکریم با رفتارهای کاری انحرافی در سازمان رابطه آماری معنادار و معکوس مشاهده شد (0001/0p=).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که هرچقدر افراد سازمان دارای سطح هوش هیجانی بالاتری باشند، نگرش مثبت‌تری نسبت به سازمان خواهند داشت و حس فداکاری و تعهد کاری بیشتری نسبت به سازمان در خود احساس نموده ، رفتارهای شهروندی بیشتری در سازمان و گرایش کمتری به انجام تخلف کاری دارند.
 
فاطمه اسماعیلی، دکتر محمدحسین مهرالحسنی، دکتر رضا گودرزی، دکتر محسن بارونی،
دوره 18، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: رشد شدید هزینه های مراقبت سلامت و محدودیت منابع، توجه به ارتقای کارایی و استفاده بهینه از منابع را به عنوان یکی از اولویت های اصلی نظام سلامت مطرح نموده است. هدف این پژوهش، تعیین کارایی بخش درمان مستقیم واحدهای مدیریت درمان سازمان تامین اجتماعی کشور با استفاده از روش تحلیل مرزی تصادفی طی سال های 1394-1387 بوده است.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و عملکرد بخش درمان مستقیم 30 واحد مدیریت درمان سازمان تامین اجتماعی کشور ایران با استفاده از روش تحلیل مرزی تصادفی مورد بررسی قرار گرفته است. تعداد تخت فعال، پزشک، پرستار و تعداد پرسنل اداری به عنوان متغیرهای نهاده و متغیر ترکیبی نتیجه تحلیل عاملی به عنوان متغیر ستانده در نظر گرفته شده است. کارایی واحدها با استفاده از نرم افزار Frontier4.1 محاسبه شده و جهت بررسی عوامل موثر بر کارایی، از نرم افزار Stata14 استفاده شده است.
نتایج: میانگین کارایی فنی واحدهای مورد بررسی، 816/0 به دست آمده است. با توجه به مقدار شاخص آزمون نسبت درستنمایی ( 45/100= LR تابع تولید کاب- داگلاس به عنوان بهترین مدل در نظر گرفته شده است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته­های این مطالعه، تعدیل نیروی انسانی مازاد، برنامه ریزی اقتضایی جهت افزایش کارایی و مدیریت منابع باید در اولویت اهداف مدیران و مسئولان مربوطه قرار گیرد تا بتوان سطح کارایی را در واحدهای مورد مطالعه افزایش و میزان هزینه ها را به حداقل ممکن کاهش داد.
سید هادی حسینی، سید محمد هادی موسوی، مصطفی اسماعیلی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه: بیمارستان‌ها به دلیل ماهیت پیچیده محل تعارضات بوده و الزام به داشتن هوش هیجانی برای مدیریت اثربخش آن مطرح می‌باشد؛ یافته‌های متناقضی در همبستگی ویژگی‌های فردی با هوش هیجانی و مدیریت تعارض وجود دارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی دقیق همبستگی این موارد در بین مدیران رده‌های مختلف بیمارستانی به انجام رسید.
مواد و روش‌ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1398 در میان 100 نفر از مدیران ارشد و میانی 8 بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران با پرسشنامه سه‌قسمتی: ویژگی‌های فردی، هوش هیجانی و راهبردهای مدیریت تعارض به انجام رسید. جهت تحلیل نتایج از 20SPSS و آزمون‌های پیرسون، t و آنالیز واریانس استفاده گردید.
نتایج: میان حیطه‌های هوش هیجانی با حیطه راهبرد راه‌حل گرایی مدیریت تعارض رابطه معنادار مستقیم مشاهده شد (001/0 <). همچنین همبستگی معنادار مستقیم میان: سن، وضعیت تا هل، رشته تحصیلی، پست سازمانی، سابقه کار و سابقه کار در پست مدیریتی با هوش هیجانی مشاهده گردید و میان راهبردهای عدم مقابله و راه‌حل گرایی به ترتیب با سن و سابقه کار روابط مستقیم و معنادار برقرار بود. (05 /0 <)
نتیجه‌گیری: لازم است برای ارتقای هوش هیجانی و بهبود مدیریت تعارض در بیمارستان‌ها اقدام مقتضی صورت پذیرد و با توجه به روابط معنادار و مستقیم مشاهده شده می‌توان به ویژگی‌های فردی مرتبط با هوش هیجانی و مدیریت تعارض برای گزینش مدیران مربوطه توجه نمود.
بهشته جبلی، محمد ورهرام، مهدی کاظم پور، شیرین اسماعیلی، حبیب امامی، الهام قازانچایی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه: پس از افزایش موارد ابتلا و گسترش جهانی ویروس کووید 19، مراکز درمانی بدنبال این بحران با تعدادی از مشکلات و چالش‌ها مواجه شدند. متولیان نظام سلامت در کشورهای مختلف جهان به منظور افزایش کیفیت و ایمنی خدمات درمانی و مدیریت بهینه آن‌ها چه در شرایط بحرانی و چه در شرایط غیر بحرانی روش‌های متعددی را به کار گرفته‌اند که تعهد سازمان را به ارتقای کیفیت افزایش می‌دهند.
مواد و روش ها: این مطالعه یک پژوهش مقطعی تحلیلی می‌باشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته بر اساس 903 استاندارد اعتباربخشی ابلاغی وزارت بهداشت با روش نمونه‌گیری در دسترس از 326 نفر از کارکنان مرکز مسیح دانشوری در سال 1399 جمع آوری شده است. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS ویرایش 22 تجزیه‌وتحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد از میانگین 8 حیطه مرتبط با استانداردهای اعتباربخشی، مشارکت‌کنندگان در حیطه‌های اخلاق حرفه‌ای و رعایت حقوق‌ گیرنده خدمت، کنترل عفونت، بهداشت محیط و پسماند بیشترین رعایت را در شرایط اضطرار کووید 19 ذکر نمودند و حیطه‌های مدیریت بالینی و ایمنی بیمار در رده‌های بعدی قرار گرفتند.
نتیجه‌گیری: بر اساس نظر مشارکت‌کنندگان، رعایت حیطه‌های بهداشت محیط و پسماند، حقوق‌گیرنده خدمت و کنترل عفونت در مواجهه با اپیدمی کرونا کاربردی‌تر بوده است. به نظر می‌رسد اصول اعتباربخشی به عنوان استاندارهای بهبود کیفیت مورد پذیرش قرار گرفته است و می‌تواند راهنمایی مؤثر در آمادگی مواجه مراکز درمانی در شرایط اضطرار باشد.

محمدرضا شهرکی، حمیدرضا اسماعیلی،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: یکی از کاربردهای اصلی هوش مصنوعی در حوزه مدیریت بهینه پسماندهای بیمارستانی است که به پیش‌‎بینی حجم و نوع پسماندها می‌‎پردازد. هدف این مطالعه، شناسایی و رتبه‌‎بندی ریسک‌‎های استفاده از سیستم‌‎های هوش مصنوعی در مدیریت پسماندهای بیمارستانی با استفاده از رویکرد تصمیم‌‎گیری چند شاخصه می‌‎باشد.
مواد و روش‌‎ها: این مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی است که در سال 1402 در دو بیمارستان علی ابن ابیطالب و خاتم‌‎الانبیاء شهرستان زاهدان صورت گرفته است. تعداد 10 نفر از پرسنل این دو بیمارستان به عنوان اعضای خبره پنل دلفی انتخاب گردیدند که به منظور وزن‌‎دهی ریسک‌‎ها از روش آنتروپی شانون و جهت رتبه‌‎بندی ریسک‌‎ها از روش تاپسیس استفاده گردید.
نتایج: در این مطالعه به‌منظور تعیین میزان اتفاق‌نظر میان اعضای پنل دلفی، از ضریب هماهنگی کندال استفاده شد. نتیجه ضریب کندال برای مرحله اول، دوم و سوم دلفی به ترتیب برابر با 3/6، 1/7 و 3/7 بود. وزن‌‎دهی شاخص‌‎ها با استفاده از مراحل روش آنتروپی شانون و بر اساس سه شاخص شدت تأثیر (3/0)، احتمال وقوع (4/0) و احتمال کشف (32/0) انجام پذیرفت. سپس جهت رتبه‌‎بندی ریسک‌‎های شناسایی‌‎شده بر اساس روش تاپسیس مهم‌‎ترین ریسک‌‎ها به ترتیب زیرساخت‌‎های لازم (847/0)، نیاز به داده‌‎های دقیق و کامل (751/0) و بودجه (749/0) بودند.
نتیجه‌‎گیری: مدیران مراکز بهداشتی و درمانی با استفاده از روش‌‎های تصمیم‌‎گیری چند شاخصه قادر خواهند بود تا به شناسایی و رتبه‌‎بندی ریسک‌‎های استفاده از سیستم‌‎های هوش مصنوعی در مدیریت پسماندهای بیمارستانی بپردازند و با توجه ‌به اولویت‌‎ها، جهت تقویت مدیریت پسماندها بپردازند.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیمارستان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb