جستجو در مقالات منتشر شده


4 نتیجه برای بهزادی

فرانک بهزادی گودری، سودابه وطن خواه، ساناز زرگر، فاطمه حسینی،
دوره 8، شماره 2 - ( 4-1388 )
چکیده

زمینه و هدف: تجهیزات پزشکی نقش اساسی در روند تشخیص و درمان بیماران و یا به عبارتی سلامت جامعه بر عهده دارند، از طرف دیگر رشد روز افزون تکنولوژی و افزایش فزاینده قیمت های تجهیزات موجب گردیده که همه روزه بخش عظیمی از سرمایه کلان کشور به منظور خرید این نوع تجهیزات به صورت ارز از کشور خارج شود. نظر به اینکه در سطح کنونی از پیشرفت و توسعه اقتصادی ، توان تولید انواع گوناگونی از تجهیزات پزشکی و اقلام دارویی و ...در کشور بالا بوده و با در نظر گرفتن اهمیت ارز آوری برای کشور و نیز با عنایت به مشکلات سیاسی و اقتصادی موجود در منطقه و وجود رقبا، زمانی که توان تولید کالا و ارائه خدمات در کشور بالا بوده و بتوان بازار داخلی را تحت پوشش قرار داد، نه تنها می توان از واردات بی رویه جلوگیری کرد، بلکه می توان در بسیاری موارد،اقدام به صادرات کرد.هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی توسعه کمی صادرات تجهیزات پزشکی با تاکید بر ماده 87 قانون برنامه چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بود که بر طبق آن وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بایستی 30% از مصارف ارزی خود را از محل صادرت کالا و خدمات سلامت تامین نماید.

مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی کاربردی است که به روش کمی انجام گرفت.داده ها از طریق چک لیست هایی که از طریق مصاحبه با کارشناسان تکمیل گردیده است و مراجعه با سازمان های ذیربط و مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی و بررسی سوابق تحقیقاتی موجود گردآوری شده است.چک لیست ذکر شده شامل آیتم هایی از قبیل میزان واردات و صادرات (به میلیون دلار)،تعداد گواهینامه های بین المللی CE,FDA.ISO، تعداد شرکت های تولیدی صادر کننده،تعداد شرکت هایی که در نمایشگاه های بین المللی و خارجی حضور داشته اند، در سال‌های قبل (1382و1383)و بعد از قانون برنامه چهارم توسعه(1384،1385و1386)می باشد.اطلاعات گرد آوری شده با استفاده از روش‌های آمار توصیفی شامل جداول مقایسه ای و تطبیقی، نمودارها و شاخص های درصد و نسبت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

یافته ها: صادرات تجهیزات پزشکی کشور از 08/1 درصد واردات قبل از قانون برنامه چهارم توسعه و اجرای ماده 87، به 77/1 درصد واردات، بعد از قانون افزایش یافته است که نشان می دهد، میزان صادرات تجهیزات پزشکی کشور از درصد رشدی معادل  88/63 درصد برخوردار بوده است. نسبت تعداد گواهینامه های بین المللی به تعداد شرکت های تولیدی صادرکننده از 14/1 به 12/2 بعد از قانون برنامه چهارم افزایش پیدا کرده است. این نسبت از رشدی معادل 96/85 درصد برخوردار بوده است.تعداد شرکت های تجهیزات پزشکی حاضر در نمایشگاههای بین‌المللی نیز، از 13 شرکت به 71 شرکت، بعد از قانون برنامه چهارم افزایش یافته است.

نتیجه گیری:در بحث توسعه کمی، میزان رشد محقق شده در رقم صادرات حوزه تجهیزات پزشکی (با وجود افزایش مستمر واردات این حوزه!) در دو سال آغازین قانون برنامه، به عنوان تنها یکی از حوزه های چند گانه ارز آور وزارت بهداشت، تا حدودی چشم گیر بوده است.در بحث توسعه کیفی، به موازات افزایش تعداد شرکت های تولیدی صادر کننده بعد از قانون برنامه چهارم، تعداد گواهینامه های بین المللی که امکان صادرات به سایر کشورها و بازارهای بین المللی بیشتری را نسبت به قبل فراهم می آورد نیز افزایش یافته است که در نهایت منجر به افزایش رشد کمی حاصله در این زمینه نیز می شود.افزایش تعداد شرکت های حاضر در نمایشگاههای بین المللی موید این نکته است که کیفیت تجهیزات پزشکی تولید داخل کشور نیز روند صعودی را دنبال کرده است که این امر نیز در معرفی صنعت تجهیزات پزشکی کشور به بازار جهانی نقش موثری را ایفا نموده است.


محمود نکویی مقدم، فرانک بهزادی گودری، حسن کشاورز،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1391 )
چکیده

زمینه وهدف: یکی از اهداف اصلی هر سازمانی، دستیابی به موفقیت است. موفقیت‌های چشمگیر دهه اخیر سازمان‌هایی با حداقل امکانات از یک سو و شکست سازمان‌هایی با بهترین توانایی‌های مادی از سوی دیگر، بیانگر نقش قابل توجه عوامل غیر مادی و معنوی در موفقیت آنها بوده است که در این میان فرهنگ سازمانی به عنوان عاملی موثر در عملکرد سازمان تلقی می‌گردد. پژوهش حاضر با هدف یافتن رابطه بین فرهنگ سازمانی و موفقیت سازمانی در بیمارستان های منتخب دولتی استان کرمان صورت گرفته است.
مواد وروش ها: تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به صورت مقطعی در نیمه دوم سال 1388، در بیمارستان های دولتی شهرستان های کرمان، سیرجان و رفسنجان انجام گرفت. برای شناسایی فرهنگ سازمانی از مدل ریچارد دفت و برای تعیین موفقیت سازمانی از مولفه های ناطق استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای شامل 16 سوال در خصوص ابعاد فرهنگ سازمانی و 8 سوال در خصوص موفقیت سازمان بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت.نمونه گیری به روش تصادفی ساده و اندازه نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید.اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری شامل آماره های توصیفی(جداول و نمودارهای فراوانی) و آماره های استنباطی(آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن،آزمون کای دو، آزمون t ، آزمون Anova) و با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.
نتایج: از میان انواع فرهنگ های سازمانی حاکم بر جو سازمان ها فرهنگ بروکراتیک با نمره میانگین3/162، غالب ترین فرهنگ حاکم بر جو سازمان ها شناسایی شده و سایر فرهنگ ها به ترتیب نمره میانگین کسب کرده عبارتند از :فرهنگ مشارکتی:2/722، فرهنگ انعطاف پذیری:2/525 و فرهنگ ماموریتی:2/405.مقایسه میانگین شاخص های موفقیت سازمان نشان داد که مولفه انعطاف پذیری با نمره میانگین 2/96 بالاترین مولفه و سایر مولفه ها به ترتیب نمره میانگین کسب کرده عبارتند از: مولفه انسجام :2/885، مولفه سرعت:2/88 و مولفه نوآوری:2/725.در تفکیک داده های تحقیق به دو دسته 1-مراکز تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی و وزارت بهداشت و2- مراکز تحت پوشش تامین اجتماعی نتایج نشان داد که فرهنگ سازمانی غالب بر بیمارستان های تحت پوشش وزارت بهداشت، فرهنگ بروکراتیک و فرهنگ غالب در بیمارستان های تحت پوشش تامین اجتماعی فرهنگ مشارکتی می باشد.. همچنین میانگین نمره موفقیت سازمانی در بیمارستان‌های تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی به صورت معنی‌داری بالاتر از میانگین نمره موفقیت سازمانی بیمارستان‌های تحت پوشش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود. از نظر ارتباط فرهنگ سازمانی با موفقیت سازمانی تنها فرهنگ مشارکتی همبستگی مثبت با موفقیت سازمانی داشت و در سایر فرهنگ‌ها یا فرض عدم وجود رابطه تایید شد و یا همبستگی منفی حاصل شد.
نتیجه گیری: بیمارستان ها اصلی ترین سازمان های ارائه دهنده خدمت در نظام سلامت و حوزه بهداشت و درمان کشور می باشند، پیاده سازی فرهنگ های مشارکتی و انعطاف پذیری، بیمارستان را در پاسخگویی به نیازهای مراجعین و بیماران افزایش داده و ضمن تامین رضایتمندی مشتریان، در راستای تحقق رسالت اصلی سازمان بیمارستان که ارائه خدمت می باشد، نقش انکار ناپذیری ایفا خواهد کرد.


فرناز عطار جان نثار نوبری، ترانه یوسفی نژادی، فرانک بهزادی گودری، محمد عرب،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده

زمینه و هدف: هدف از مدیریت خطاهای بالینی، ارتقاء کیفیت مراقبت سازمان های بهداشتی و درمانی و اطمینان از ایمنی بیماران می باشد. به این منظور، این مطالعه به شناسایی و ارزیابی حالات خطای ممکن در بخش مراقبت های ویژه (ICU) یکی از بیمارستان های تهران با رویکرد تحلیل حالات و اثرات خطا (FMEA) با هدف کاهش وقوع خطرات می پردازد.

مواد و روش ها: پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی است که داده های آن به صورت کیفی و از طریق مشاهده مستقیم، بررسی سوابق و اسناد و بحث گروهی متمرکز (FGD) با صاحبان فرآیند در بخش مراقبت های ویژه  یکی از بیمارستان های غیردولتی تهران در سال 93 گردآوری شد. تحلیل داده ها مطابق با روش FMEA، بر اساس عدد اولویت ریسک (RPN) به صورت کمی انجام شد.

نتایج: طبق روش FMEA، 378 حالت خطای ممکن در 180 فعالیت بخش مراقبت های ویژه، شناسایی و ارزیابی گردید. سپس با تعیین قابلیت اطمینان 90%، مجموعاً 18 حالت خطا با  100RPN≥ به عنوان خطاهای با ریسک غیرقابل قبول شناسایی و تحلیل شد.

نتیجه گیری: شناسایی 18 خطا با ریسک غیرقابل قبول از بین 378 حالت خطاهای شناسایی شده، علت یابی آنها و ارائه اقدامات اصلاحی، همگی حاکی از قابلیت بالای روش FMEA در شناسایی، ارزیابی، الویت بندی و تحلیل خطاهای ممکن  در بخش حساس و پیچیده ای نظیر بخش مراقبت های ویژه در بیمارستان می باشد.


محمود نکویی مقدم، آناهیتا بهزادی، خلیل کلوانی، زهرا نادرخواه،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: برندینگ و بازاریابی یکی‌ از نیازهای اساسی‌ هر سازمان برای بقا و بالا بردن کیفیت محصولات و خدمات ارائه ‌شده می‌باشد. امروزه حیطه کاربرد بازاریابی به سازمان‌های بهداشتی و درمانی نیز رسیده و یکی از الزامات مهم برای ارتقای کیفیت خدمات سلامت ارائه شده­ی بیمارستان‌ها می‌باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در بیمارستان‌ می باشد.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی­­_تحلیلی بود. نمونه ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، 350 ﻧﻔﺮ از بیماران بیمارستان‌های خصوصی منتخب شهر تهران و کرمان در سال 1399 ﺑﻮد که با روش نمونه‌گیری تصادفی طبقه‌ای انتخاب ﺷﺪند. اطلاعات نمونه منتخب ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از پرﺳﺸﻨﺎﻣﻪ مطالعه‌ی چاهال و بالا که روایی و پایایی آن محاسبه شد جمع‌آوری ﮔﺮدیﺪ. ﺟﻬﺖ تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از ورژن 14 نرم‌افزار Stata استفاده ﺷﺪ.
نتایج: میانگین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در گروه زنان و نیز گروه تحصیلی کمتر از دیپلم و گروه جراحی بیشتر بود. همچنین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری از نظر جنسیت، نوع بیمه، علت بستری و میزان تحصیلات بین طبقات مختلف، اختلاف معناداری وجود داشت. ابعاد مختلف ارزش برند بیمارستان شامل کیفیت درک شده (در حد متوسط)، وفاداری بیمار (در حد متوسط)، تصویر برندینگ (در حد خوب) و ارزش برند خدمات (در حد خیلی خوب) ارزیابی شدند و میانگین ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری در حد بالایی قرار داشت.
نتیجه‌گیری: بیمارستان­ها با ارتقا خدمات ارائه شده‌ی خود از طریق ارتقا کیفیت و ارتقا تصویر برندینگ و ارزش برند خدمات، می‌توانند در جهت جذب و حفظ بیماران و نیز ایجاد مزیت رقابتی نسبت به بیمارستان‌های دیگر گام بردارند. نتایج این مطالعه نشان از تاثیر مثبت کیفیت درک شده، وفاداری بیمار، تصویر برند و ارزش برند خدمات بر ارزش ویژه برند مبتنی بر مشتری دارد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیمارستان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb