جستجو در مقالات منتشر شده


10 نتیجه برای درگاهی

رضا صفدری، حسین درگاهی، لیلا شاهمرادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده

سابقه و هدف: ارزیابی یک سیستم اطلاعات، بدون تحلیل درک کاربران آن سیستم غیر ممکن است. رضایت کاربر به عنوان ضمانت اجرای موفق یک سیستم اطلاعات محسوب می شود. توجه به زمینه استفاده از سیستم اطلاعاتی (کاربر، وظیفه، تجهیزات و محیط)، نوع کاربر و تجربه کامپیوتری کاربر در ارزیابی کیفیت ارگونومیک سیستم های نرم افزاری ضروری است. به همین منظور در این پژوهش کیفیت ارگونومیک نرم افزارHIS ایران با سه نرم افزار دیگر مقایسه می شود.

مواد و روش‌ها: مطالعه از نوع مقایسه ای بوده و در 1389 انجام شد. ابتدا سیستم های اطلاعات بیمارستانی ایران با استفاده از ابزار استانداردی به نام ایزومتریک 9241 ارزیابی شد. سپس نتایج ارزیابی سیستم اطلاعات بیمارستانی ایران با سه نرم افزار کشورهای دیگر مقایسه شد. این نرم افزارها شامل نرم افزار IS-H*med (ارزیابی انجام شده توسط هامبورگ و همکاران در 2004)، نرم افزار SAP-HR (مطالعه انجام شده توسط گروبر در سال 2000) و نرم افزار مایکروسافت واژه پرداز برای ویندوزها (پژوهش انجام شده توسط گدیگا و همکاران در سال 1999) است. در این پژوهش از آزمون t-test یک نمونه ای[1] و میانگین جهت مقایسه معیارهای مورد نظر در نرم افزارهای مختلف استفاده شد. داده ها با استفاده از SPSS و Excel تحلیل شدند.

یافته ها: یافته های حاصل از مقایسه IS-H*med و  HIS نشان داد HIS نسبت به IS-H*med از نظر همه معیارهای ایزومتریک به طور معنی دارای دارای قابلیت استفاده بیشتری است. از نظر کاربران نرم افزار HIS نسبت به SAP-HR از نظر معیارهای "مناسب برای انجام وظیفه"، "تحمل خطا" و "قابلیت یادگیری" به طور معنی داری دارای قابلیت استفاده بیشتری بود ولی از نظر معیارهای قابلیت خود توصیفی، تطابق با انتظارات کاربر و قابلیت شخصی سازی اختلاف معنی دار نبود. HIS در مقایسه با نرم افزار واژه پرداز مایکروسافت به طور معنی داری از قابلیت استفاده کمتری برخوردار بود.

نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد سیستم اطلاعات بیمارستانی ایران نسبت به سه نرم افزار دیگر از نظر ارگونومیکی دارای کیفیت متوسط است. پیشنهاد می شود هنگام طراحی و توسعه سیستم های اطلاعاتی به انتظارات کاربران از سیستم توجه بیشتری شود.


محمد عرب، زهرا اسکندری، عباس رحیمی، ابوالقاسم پوررضا، حسین درگاهی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده

سابقه و هدف: بیمارستانها با افزایش تقاضا ، کمبود امکانات و هزینه های رو به تزاید روبه رو هستند ، مراجعات مجدد بیماران به بیمارستانها که به دلایل مختلف صورت گرفته و منجر به بستری مجدد بیماران می شود سبب اشغال تخت های بیمارستانی شده و هزینه های بیمارستانی را برای بیمارستانها و بیماران افزایش می دهد. بررسی علل مراجعات مجدد منجر به بستری و  یافتن راهکارهای کاهش این مراجعات می تواند  سبب کاهش هزینه های بیمارستانی برای بیمارستان و بیمار شده و بهره وری منابع بیمارستانی را افزایش دهد و با ارائه خدمات با کیفیت مطلوب و استاندارد  و استقرار فرایندهای مناسب در بیمارستان می توان رضایت بیماران را جلب نموده و از درد و رنج آنان کاست .

مواد و روش ها : در این بررسی مقطعی 250 بیمار که سابقه مراجعه مجدد داشتند از 9 بیمارستان مورد مطالعه قرار گرفتند. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از رایانه و دفاتر پذیرش وکارت اندکس در پرسش نامه ثبت شد و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی  ، میانگین و انحراف معیار  وبا استفاده از آزمون کایسکوئر و آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون دقیق  فیشر  تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها : 8/17% بیماران مورد مطا لعه 2بارو 6/80%  بیش از 2 بار در بیمارستان بستری شده اند .  بیشترین افرادی که برای بار دوم و بیشتر در بیمارستان بستری شده اند در گروه سنی بیش از 60 سال قراردارند ( 8/32% ). آزمون کایسکوئر ارتباط معنی داری را بین افزایش سن مراجعین در نوبت دوم و سوم و علل مراجعه آنان ( عوارض بیماری و جراحی ) و عفونت  نشان می دهد ..در گروه بندی بیماریها به عنوان علت مراجعه مجدد اکثر بیماران   ( 1/23% در نوبت دوم و 2/20% در نوبت سوم ) به علت بیماریهای سیستم گردش خون مجددا در بیمارستان بستری شده اند . میانگین هزینه اقامت بیمارانی که به این علت در نوبت دوم و سوم در بیمارستان بستری شده اند 3241532 تومان و 1576593 تومان می باشد . از نظر علت مراجعه ،پیگیری یکی از شایعترین عللی است که باعث مراجعه مجدد بیماران و بستری انان می شود . رابطه بین علت مراجعه مجدد و طول اقامت در هردو نوبت معنی دار بوده است . پیگیری درمان  با 101 مورد و میانگین هزینه 1802757 تومان در نوبت دوم و 84 مورد و میانگین هزینه 1205283 تومان در نوبت سوم جزو بالاترین هزینه های علل بستری مجدد می باشد ضمن اینکه بیشترین میانگین مدت اقامت در نوبت دوم و سوم پس از بخش پوست مربوط به بخش جراحی ( با 67/10 روز و 98/9 روز ) است و بیشترین میانگین هزینه بیماران مربوط به بخش جراحی با 3854 354 تومان و 168 3911 تومان برای نوبت های دوم و سوم است.

نتیجه گیری : بیشترین مراجعات مجدد در گروههای سنی بالای 60 سال انجام میشود و از مهمترین علل مراجعات مجدد در نوبت های دوم و سوم پیگیری درمان ، عوارض بیماری و عود بیماری است که می تواند حاکی از درمان ناقص در مراجعات قبلی و عدم رعایت پروتکل های درمانی و استاندارد نبودن ابزار و امکانات بیمارستانی باشد . نتایج نشان می دهد مراجعات مجدد باعث افزایش اقامت بیماران شده و هزینه های اضافی را به بیماران ، بیمارستانها و سازمانهای بیمه گر تحمیل می نماید لذا می توان با اصلاح و رعایت دقیق پروتکل های درمانی و استاندارد نمودن فرآیند ها و ابزار های بیمارستانی و اموزش کارکنان و استفاده از روشهای نوین تشخیص و درمان از بروز این هزینه ها جلوگیری و رضایت بیماران را افزایش داد.


حسین درگاهی، فائزه فروزانفر، محمد بختیاری، زینب رجب نژاد،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه وسایل و تجهیزات پزشکی در امر تشخیص، درمان، آموزش، توان بخشی و بازتوانی بیماران نقش مهمی دارند. اما در سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه و حتی توسعه یافته این نوع دستگاه ها وضعیت مطلوبی از نظر قابلیت استفاده و تعمیر و نگهداری نداشته اند. به همین دلیل، در مدیریت تجهیزات پزشکی در این کشورها از دهه قبل تاکنون تغییرات اساسی و پردازش مجدد انجام شده است. این پژوهش با هدف تعیین وضعیت مدیریت تجهیزات پزشکی با رویکرد ارزشیابی معیار قابلیت استفاده(usability) به منظور ایجاد تغییر و پردازش مجدد در مدیریت مزبور در بیمارستان های عمومی آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر بصورت توصیفی و به روش مقطعی در طول سال 1391 در تعداد 8 بیمارستان عمومی آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. ابزار گردآوری داده ها برگه مشاهده خود ساخته پژوهشگر شامل 38 سوال در مورد وضعیت مدیریت تجهیزات پزشکی و هم چنین پرسشنامه Nielsen در خصوص قابلیت و نحوه استفاده از این دستگاه ها بود که توسط سرپرستاران بخش های ICU، CCU و اتاق عمل با کمک سرپرست تجهیزات پزشکی هر بیمارستان در تعداد 56 بخش تکمیل گردید و داده های بدست آمده در نرم افزار SPSS جمع آوری شد و سپس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج: بخش های مورد نظر در بیمارستان های تحت مطالعه از نظر مدیریت تجهیزات پزشکی وضعیت مطلوبی ندارند. هم چنین، از نظر معیارهای قابلیت و نحوه استفاده از دستگاه ها و کاربری نظام اطلاعات الکترونیک، شرایط مطلوبی در این بیمارستان ها مشاهده نمی شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل شده از این پژوهش به ویژه در زمینه قابلیت استفاده از دستگاه های پزشکی، لزوم کسب آگاهی بیشتر کاربران تجهیزات پزشکی و سرپرستاران بخش های بالینی بیمارستان ها از معیارهای مربوطه و روشهای ارزشیابی آنها و ارتباط مناسب با صاحبان و تولیدکنندگان تجهیزات پزشکی در زمینه بکارگیری این معیارها در ساخت تجهیزات پزشکی و آشنایی مدیران و سیاست گذاران تجهیزات پزشکی با معانی و مفاهیم پردازش مجدد، به منظور انتخاب و خرید دستگاه های کارآمد توصیه می شود.
دکتر حسین درگاهی، علی اکبر رازقندی، زینب رجب نژاد،
دوره 15، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت یادگیری تیمی و تغییر فرآیندها، لازم است تا کارکنان آزمایشگاه های بالینی با فرآیند یادگیری سازمانی آشنا شوند. لذا این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین قابلیت یادگیری سازمانی در کارکنان آزمایشگاه های بالینی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام  شد.

مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی–تحلیلی بود که  به صورت مقطعی در سال 93-1392 بر روی 85 نفر از کارکنان آزمایشگاه‌های بالینی تعداد پنج بیمارستان که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده بودند انجام شد. ابزار پژوهش در این مطالعه، پرسشنامه Gomez و همکاران در چهار بعد تعهد مدیریت، دیدگاه نظام مند، فضای باز و آزمایشگری، و انتقال دانش  و 17 گویه بود. رتبه بندی سوالات پرسشنامه با استفاده از مقیاس لیکرت  پنج تایی بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 19 و تستهای آماری T-test و ضریب همبستگی پیرسون ، Welch استفاده گردید.

نتایج: میانگین کلی یادگیری سازمانی در کارکنان آزمایشگاه‌های مورد مطالعه برابر 11/3 بود که نشان دهنده وضعیت نسبتاً مطلوب در این زمینه بود. هم چنین مشخص شد که بین آزمایشگاه ها از نظر قابلیت تعهد مدیریت اختلاف معنی داری وجود داشت)002/0(P=. بین سطح تحصیلات کارکنان با بعد انتقال و یکپارچه سازی دانش نیز ارتباط معنی داری دیده شد(04/0(P=.

نتیجه گیری: فرآیند قابلیت یادگیری سازمانی در آزمایشگاه های بالینی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران وضعیت چندان مطلوبی ندارد. لذا استقرار نظام ایمنی بیمار، راه اندازی نظام ثبت خطا و اشتباهات، و تشویق کارکنان به گزارش خطا از اهم عناصری است که باید به منظور استقرار کامل نظام یادگیری سازمانی در آزمایشگاه های بالینی مورد توجه قرار گیرد. 


دکتر حسین درگاهی، صدیقه اسدی، دکتر بتول احمدی، دکتر محمود محمودی،
دوره 17، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه سازمان ها دریافته اند که عمر آنها تداوم نخواهد یافت مگر اینکه یک راهبرد برای مدیریت و ارزش گذاری دانش سازمانی خود داشته باشند. از عناصر جلوبرنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متکی به خلاقیت و نوآوری است. هدف از این مطالعه تعیین رابطه مدیریت دانش با خلاقیت و نوآوری سازمانی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران  بود.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی بود که بر روی 120 نفر از کارکنان بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال 94-1393 انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه مدیریت دانش Probst و همکاران، پرسشنامه خلاقیت سازمانی حسن بیگی، و پرسشنامه نوآوری سازمانی Patchen استفاده گردید. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی پیرسون در سطح معناداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد بین مدیریت دانش با خلاقیت سازمانی(001/0 p<،0.661r =) و نوآوری سازمانی(001/0 p< 0.325r =) از نظر آماری ارتباط معنی داری وجود دارد که این ارتباط نشان دهنده تاثیر پذیری بیشتر خلاقیت سازمانی نسبت به نوآوری سازمانی از متغیر مدیریت دانش بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد با بهبود مدیریت دانش، خلاقیت و نوآوری سازمانی نیز افزایش می یابد بنابراین سیاست گذاران، رهبران و مدیران بیمارستان باید در جهت ایجاد نظام مدیریت دانش بکوشند تا بدینوسیله موجب بهبود خلاقیت و نوآوری در سازمان گردند و در نهایت کارایی اثر بخشی عملکرد بیمارستان نیز ارتقاء یابد.


دکتر حسین درگاهی، رستم زالوند،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: حضور تمام وقت پزشکان با ارتقا بسیاری از شاخص های عملکرد بیمارستان ها ارتباط دارد. با توجه به چالش های موجود، پژوهش حاضر با هدف تحلیل موقعیت طرح تمام وقت جغرافیایی پزشکان با استفاده از مدل SWOT و ارائه مدل ماتریس TOWS در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
 
مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به روش مقطعی بود که در سال 96-95 انجام شد. بر اساس‌ فرمول‌ کوکران‌ حجم نمونه‌ به‌ تعداد 234 نفر از پزشکان شاغل در این طرح به روش تصادفی ساده انتخاب‌ گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق­ساخته بود که روایی صوری و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. داده ها پس از جمع­آوری، توسط نرم­افزارهای SPSS و با استفاده از مدل SWOT مورد تحلیل قرار گرفت و راهبردهای TOWS ارائه گردید.
 
نتایج: مهمترین نقاط ضعف طرح، افزایش حجم­کاری پزشکان، همکاری نامناسب پزشکان متخصص و نبود نظام مناسب پرداخت جبران خدمت و مهمترین نقطه قوت آن نیز جذب و بکارگیری پزشکان جوان و آموزش بهتر دانشجویان پزشکی بود. از مهمترین فرصت ها و تهدیدهای این طرح نیز به ترتیب ایجاد رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی و خروج پزشکان با تجربه از بخش دولتی و جذب آن در بخش خصوصی عنوان شد.
 
نتیجه گیری: بر اساس یافته­های این تحقیق، راهبردهای مدل TOWS می تواند مبنای پیشنهادات نویسندگان این پژوهش جهت ارتقای طرح مزبور باشد
دکتر حسین درگاهی، کامران ایراندوست، سید مرتضی مجتبائیان،
دوره 18، شماره 2 - ( 5-1398 )
چکیده

مقدمه: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی میزان آمادگی بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران برای اجرای برنامه های ارتقای کیفیت و ممیزی بالینی از دیدگاه مدیران انجام شده است.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر مطالعه­ای توصیفی-تحلیلی از نوع کاربردی می باشد که به صورت مقطعی در سال 1397 در چهار بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. جامعه آماری20 نفر از مدیران بیمارستان های منتخب بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه دو قسمتی بود که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفت. در این مطالعه از نرم افزار SPSS نسخه 23 و همچنین از آزمون­های آماری بهره گرفته شد.
نتایج: میزان اثربخشی و آمادگی بیمارستان ها در اجرای برنامه ممیزی بالینی درحیطه مربوط به داده ها و اطلاعات، کارتیمی و بازخورد هر کدام برابر60%،  منابع، طراحی و اجرا، مدیریت ممیزی بالینی و شواهد و استانداردها هر کدام برابر 55%، بیماری و آموزش برابر 50 % و نیروی انسانی برابر 45% می باشد. همچنین با افزایش تعداد دفعات ممیزی های بالینی، آمادگی بیمارستان ها برای پروژه های بهبود کیفیت افزایش می یابد.
نتیجه گیری: با توجه به اثر بخشی و آمادگی کم بیمارستان­ها در اجرای برنامه ممیزی بالینی به خصوص در حیطه منابع انسانی (45%) لازم است که مدیران و برنامه­ریزان برنامه های ممیزی بالینی در بیمارستان ها با شناخت دقیق این عوامل در جهت کنترل محیط سازمانی به بهبود اثربخشی برنامه های ممیزی کمک کنند.


دکتر حسین درگاهی، سجاد اله دادی، عباس سالاروند،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده

زمینه و هدف: نیروی انسانی، اساس نظامهای بهداشتی- درمانی را تشکیل میدهد و پرستاران بخش وسیعی از این جامعه هستند؛ بنابراین توجه و رسیدگی به عوامل تأثیرگذار بر عملکرد پرستاران ضروری است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه ابعاد سلامت روانی با تعهد سازمانی و اخلاق کاری پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران بررسی شد.
مواد و روش‎ها: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آن شامل پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در تابستان 1393 بود. 242 نفر از پرستاران بیمارستانهای سینا، بهارلو، امام خمینی، ولیعصر و امیراعلم از طریق نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای خود گزارشی GHQ-28، تعهد سازمانی آلن و مییر (OCQ) و اخلاق کاری (Petty, 1995) پاسخ دادند. داده‌ها با نرمافزار SPSS-23  و با استفاده از Pearson correlation coefficient ، ANOVA، One-Sample t-test و Independent t-test تجزیهوتحلیل شد.
نتایج: ابعاد اختلال در کارکرد اجتماعی (01/0P≤، 19/0-=r) و افسردگی (01/0P≤، 23/0-=r) با اخلاق کاری رابطه دارند. بعد نشانههای جسمانی هم با تعهد سازمانی پرستاران رابطه دارد (05/0P≤، 15/0-=r). میانگین ابعاد نشانههای جسمانی (28/0±45/7)، اضطراب و بیخوابی (27/0±97/6) و اختلال در کارکرد اجتماعی (19/0±53/6) در بین پرستاران زن بالاتر از حد متوسط است.
نتیجهگیری: ابعاد سلامت روانی پرستاران با تعهد سازمانی و اخلاق کاری آن‌ها رابطه دارد. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران نامطلوب است. بنابراین رسیدگی به مسائل و مشکلات پرستاران در سطوح بالا مثل وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری و سطوح پایین مثل مدیریت پرستاری بیمارستانها ضروری است.

محمود بیگلر، حسین درگاهی، زهره قربانی، سیما گرشاسبی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده

زمینه و هدف: توانمندسازی کارکنان از بهترین و کارآمدترین راهبردهای توسعه و شکوفایی و افزایش بهره‌وری نیروی انسانی در سازمان‌ها است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط اثربخشی دوره‌های توانمندسازی کارکنان با بهره‌وری نیروی انسانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به‌صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان ستادی معاونت‌های دانشگاه برابر 1452 نفر بود. حجم نمونه نیز با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر 304 تعیین شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل دو پرسشنامه اثربخشی دوره‌های توانمندسازی Hersey ترجمه‌شده توسط جعفری و همکاران و بهره‌وری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت بود. روایی محتوی و سازه شامل همگرا و واگرا و همچنین پایایی پرسشنامه‌ها با ضریب 86/0 و 89/0 با استفاده از روش آلفا کرونباخ بدست آمد. تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS نسخه 23 انجام شد و برای ارائه یافته‌های توصیفی از جداول توزیع فراوانی و برای ارائه یافته‌های تحلیلی از مدل‌سازی معادلات ساختاری و دیگر روش‌های آمار استنباطی بهره‌برداری شد.
نتایج: میانگین اثربخشی دوره‌های توانمندسازی کارکنان و بهره‌وری نیروی انسانی موردمطالعه از مطلوبیت نسبتاً بالا برخوردار بود. همچنین ارتباط مثبت و مستقیم دوره‌های توانمندسازی کارکنان با بهره‌وری نیروی انسانی به اثبات رسید.
نتیجه‌گیری: استفاده از روش‌های مختلف توانمندسازی کارکنان در بدو استخدام مانند جامعه‌پذیری سازمانی، آموزش‌های مستمر ضمن خدمت به‌صورت کارگاهی، حضوری و مجازی در جهت تقویت ویژگی‌های شخصیتی خودباوری، سازگاری و نوآوری کارکنان به بهره‌وری سازمانی و فردی کمک می‌کند.
احمد عربخانی، حسین درگاهی، راهب قربانی، اسرافیل رشدی،
دوره 22، شماره 1 - ( 3-1402 )
چکیده

زمینه و هدف: توسعه نظام سلامت موجب افزایش سطح سلامتی افراد جامعه می­گردد. مطالعـه حاضر بـا هـدف طراحـی و روان‌سنجی "مقیاس توسعه­یافتگی نظام سلامت " انجام شد.
مواد و روش‌ها: روش پژوهـش حاضـر از نـوع ترکیبی (کیفی کمی) می‌باشد. در بخـش کیفـی، مصاحبـه نیمـه سـاختاریافته بـا 11 تـن از خبرگان به صورت هدفمند با حداکثر تنوع انجـام و نتایج به روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه‌وتحلیل گردید. در بخـش کمـی، ابتدا روایـی صـوری پرسشنامه از طریق مصاحبه با 10 تـن از خبرگان انجام شد. در نهایت روایـی سـازه بـا نظر 220 تـن از متخصصین امر بـه روش تحلیـل عاملـی اکتشـافی (با مقیاس کایزر-مایر-الکین) و تأییدی (به صورت روایی واگرا، همگرا و شاخص‌های برازش) بـا اسـتفاده از نرم‌افزارهای SPSS و لیـزرل انجام شـد. پایایی نیز بـا محاسـبه ضریـب آلفـا کرونبـاخ و پایایی ترکیبی اندازه‌گیری شـد.
نتایج: "مقیاس توسعه­یافتگی نظام سلامت " بـا 40 عبارت حاصل از یافته‌های مطالعه کیفی طراحی شـد. در بخـش کمـی نسبت روایـی صـوری و محتوایی ابعاد پرسشنامه به صورت کیفی تائید شد (بــرای تمام عبــارات بین 80/0 تا 0/1). روایـی سـازه بـه روش تحلیـل عاملـی اکتشـافی و تأییدی انجام گردید و روایی همگرا بیـن 53/0 تـا 75/ 0 و روایی واگرا بین 54/0 تا 1، به دست آمـد. سازگاری درونی ابزار با ضریـب آلفـا کرونبـاخ بیـن 75/0 تـا 86/0 و ضریب پایایی ترکیبی بین 72/0 تا 80/0 به دست آمد.
نتیجه­گیری: روایی و پایایی "مقیـاس توسعه­یافتگی در نظام سلامت " در این مطالعه تائید شـد. در نتیجه اسـتفاده از آن جهت سـنجش میـزان توسعه­یافتگی در نظام سلامت توسط پژوهشگران این حوزه پیشنهاد می‌گردد.


صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیمارستان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb