14 نتیجه برای رفیعی
شهرام رفیعی فر،
دوره 5، شماره 1 - ( 2-1383 )
چکیده
افراد در همکاری با یکدیگر می توانند سلامت فردی را بهبود بخشیده و جوامع سلام تری را خلق کنند. سلامت جوامع نه فقط به سلامت افراد بلکه به این مساله بستگی دارد که جنبه های فیزیکی و اجتماعی جوامع، مردم را قادر سازد که سالم زندگی کنند. سلامت و کیفیت زندگی به بسیاری از عوامل و کیفیت زندگی به بسیاری از عوامل و سیستم های اجتماعی وابسته است و فقط به یک سیستم مراقبت پزشکی و بهداشتی مناسب وابسته نیست. ایجاد تغییرات در برخی سیستم های بیرون از بخش سلامت (نظیر مدارس) ، می تواند به طور موثر و کارآمدی منجر به بهبود سلامت بخش عظیمی از جامعه گردد. جوامعی که « مشتاق بهبود سلامت گروه های خاص در معرض خطر» هستتند. متوجه شده اند که با توسعه همکاری ها در جوامع خود و افزایش حمایت محیط های اجتماعی و فیزیکی از تغییرات سلامت، موفق تر خواهند بود. اکثر مشکلات سلامت با بیش از یک عامل پر خطر رفتاری روبرو بوده و بطور همزمان با عوامل محیطی و اجتماعی نیز مرتبط می باشند. جوامع برخوردار از برنامه های موثر بهبود سلامت باید برای مقابله با تعیین کننده های متعدد هر یک از مشکلات سلامت آماده شوند. توسعه درگیری سایر سیستم های اجتماعی در تغییرات سلامت نیازمند اجرای مداخلات جامع با راه کارهای متعدد مداخله ای مانند مداخله های آموزشی، سیاسی و محیطی در موقعیت های مختلف مانند جامعه. مراکز ارایه خدمات بهداشتی درمانی، مدارس، دانشگاه ها و در محیط های کار می باشد. راه کارهای آموزشی شامل تلاش هایی برای افزایش آگاهی بهداشتی، برقراری ارتباط و ایجاد مهارت می باشد. راه کارهای سیاسی شامل ایجاد قوانین، مقررات، آیین نامه های رسمی و غیر رسمی هستند که به عنوان راهنمای رفتاری فردی و گروهی، اتخاذ و پذیرفته می شوند. راه کارهای محیطی نیز بیانگر معیارهایی برای حساس سازی یا کنترل محیط قانونی، اجتماعی، اقتصادی و فیزیکی می باشد که محیطی حمایتی تر برای سلامت و تندرستی فراهم می سازند. راه کارهای آموزشی، سیاسی و محیطی هنگجامی موثرند که در اکثر موقعیت های مربوطه بکار روند. « موقعیت ها» ، « کانال هایی» برای دسترسی به مخاطبین مورد نظر و هم « راه کارهایی» برای پوشش بیشترین جمعیت ممکن هستند. چنین موقعیت هایی، عمده ترین ساختار های مداخله در سطوح سیاسی برای تسهیل، انتخاب های سلامت بخش هستند. « خروج از دایره بسته بخش سلامت» برای « توسعه موقعیت های تسهیل کننده انتخاب های سلامت بخش» ، دیر زمانی است که آغاز شده و بسیاری از مدیران متعهد و با تجربه بخش سلامت کشور، تشنه توسعه مشارکت پویای سایر بخش های توسعه در تامین و ارتقای سلامت و کیفیت زندگی مردم هستند.
سیما رفیعی، سینا عبدالله زاده،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1387 )
چکیده
سیما رفیعی،
دوره 7، شماره 1 - ( 4-1387 )
چکیده
ابوالقاسم پور رضا، حلیمه توحیدی، سیما رفیعی،
دوره 8، شماره 5 - ( 1-1388 )
چکیده
ناهید توکلی، آرش شاهین، مریم جهانبخش، حبیب اله مختاری، مریم رفیعی،
دوره 13، شماره 0 - ( ویژه نامه ی تله مدیسن 1393 )
چکیده
سیما رفیعی، ابوالقاسم پوررضا، عباس رحیمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش مدیریت منابع انسانی در سازمانها بسیار حیاتی است و فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمانها جلوهای از عملکرد مدیریت منابع انسانی است. یکی از ابعاد فرهنگ سازمانی اختلاف قدرت (Power Distance) میباشد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش کارکنان بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص فاصله قدرت موجود در سازمان و بررسی آثار آن انجام پذیرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی میباشد که در آن نمونه 306 نفری از مدیران (سرپرستان) و کارکنان بیمارستانهای تحت مطالعه شرکت داده شده اند. برای هر گروه از آنها پرسشنامه جداگانهای که توسط فرانسسکو و چن (2000) طراحی شده بود جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. دادهها از طریق نرم افزار SPSS 16 مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: در سطح اطمینان 95% میان نگرش کارکنان از فاصله قدرت موجود در سازمان با متغیرهای رضایت شغلی، تعهد سازمانی، ادراک از تبعیض آمیز بودن روابط سازمانی و آمادگی آنها به پذیرش مسئولیت های کاری ارتباط معنادار آماری وجود دارد (P value<0.05). همچنین میان نگرش مدیران نسبت به فاصله قدرت با متغیرهای برخورد با کارکنان، توجه به صلاحیت و شایستگی آنها، دادن آزادی عمل و استقلال کاری به آنان و نیز اعمال و پشتیبانی های لازم از آنها ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید.
نتیجه گیری: اشاعه فرهنگ فاصله قدرت کم در سازمان سبب می شود تا کارکنان از سازمان تحت فعالیت خود احساس عدالت و برابری داشته و به شیوه ای موثر در سازمان و در راستای اهداف سازمانی مشغول به فعالیت گردند، بدین نحو رضایت شغلی آنان بیشتر شده و وفاداری و تعهد به سازمان نیز ارتقا می یابد.
دکتر محمد موسوی جد، دکتر سیروس قنبری، خلیل زندی، بیتا رفیعی زاد، حامد سیف پناهی، مریم نورالدینی،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
چکیده: زمینه و هدف: بر اساس گزارشات، پرستاران بهطور مکرر و مستقیم با مرگ و میرها، رنجها، جراحتها، فشارهای روانی و جسمانی زیادی روبرو هستند. بهمنظور غلبه بر چنین شرایطی، یک راهکار اصلی پیشِروی مدیران، توانمندسازی کارکنان است. با این رویکرد هدف از پژوهش حاضر، تعیین نقش رهبری اخلاقی در ارتقای توانمندسازی روانشناختی پرستاران بود. مواد و روشها: پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری دادهها توصیفی - تحلیلی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران بیمارستانهای دولتی شهر سنندج (410 نفر) بود که با استفاده از شیوه نمونهگیری تصادفی ساده، 148 آزمودنی به عنوان نمونه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامهی رهبری اخلاقی (صالحنیا، 1391) و نسخه دوازده سؤالی پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی (وتن و کمرون، 1988) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخهی 16 و آزمونهای آماری تحلیل عاملی تأییدی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که گویههای پرسشنامههای پژوهش قابل تقلیل به مؤلفههای زیربنایی بودند. نتایج همچنین نشان داد که بین رهبری اخلاقی و مؤلفههای آن با توانمندسازی و ابعادش رابطه معنیداری وجود داشت. نهایتاً نیز مشخص شد که دو مؤلفهی الگو بودن و عملگرایی میتوانند بهطور مناسبی پیشبینی کننده توانمندسازی روانشناختی باشند. نتیجهگیری: بر مبنای یافتههای پژوهش، مدیران در بیمارستانها میتوانند با نمایش رفتارهای اخلاقی مناسب و تلاش در جهت تقویت روابط بین فردی و ترویج اینگونه رفتارها در میان پیروان، زمینههای ارتقای توانمندسازی روانشناختی پرستاران را فراهم آورند.
سیدمحسن عزیزی، زهره گودرزی، نفیسه رفیعی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عوامل مؤثر در تحقق اهداف هر سازمان، انگیزش شغلی کارکنان است. بنابراین توجه به عوامل مؤثر در انگیزش کارکنان یکی از مهمترین وظایف مدیران سازمانها میباشد. در این راستا هدف این پژوهش تعیین رابطه جوسازمانی و ماهیت شغل با انگیزش شغلی است.
مواد و روشها: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود .جامعه آماری آن شامل تمامی کارکنان بیمارستانهای شهر اصفهان است. با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران و به روش نمونهگیری تصادفی تعداد 141 نفر از کارکنان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. جهت جمعآوری دادههای پژوهش از سه پرسشنامه جوسازمانی، ماهیت شغل و انگیزش شغلی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 و آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون ساده، تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی LSD صورت گرفت.
نتایج: یافتهها نشان داد که بین جوسازمانی با انگیزش شغلی (42/0) و ماهیت شغل با انگیزش شغلی (36/0) رابطه مثبت و معنیداری در سطح 01/0P< وجود دارد. همچنین جوسازمانی (18/0) و ماهیت شغل (13/0) پیشبینی کننده واریانس انگیزش شغلی هستند. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه نشان داد که بین انگیزش شغلی کارکنان برحسب نوع استخدام تفاوت معنیداری وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به تأثیر جوسازمانی و ماهیت شغل در انگیزش شغلی کارکنان، مدیران باید به این دو عامل بیش از پیش توجه نشان دهند.
دکتر حمید رواقی، دکتر سیما رفیعی، دکتر مریم محسنی، دکتر پیغام حیدرپور، دکتر محمد عرب،
دوره 15، شماره 3 - ( 5-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: حاکمیت بالینی چارچوبی است که سازمانهای ارائه دهنده خدمات سلامت را موظف به پاسخگویی در برابر حفظ و ارتقای کیفیت خدمات بالینی مینماید. هدف این مطالعه تعیین چالشهای موجود در مسیر ارزیابی برنامه حاکمیت بالینی از دیدگاه ارزیابان کشوری این برنامه بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع پژوهش کیفی بوده که در سال 1392 با مشارکت ارزیابان کشوری برنامه حاکمیت بالینی انجام گرفته است. دادهها از طریق مصاحبه چهره به چهره با ارزیابان جمعآوری شد و به روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: یافتههای مطالعه در سه تم اصلی شامل مشکلات مرتبط با استانداردهای حاکمیت بالینی، چالشهای موجود در مسیر ارزیابی برنامه و پیشنهاداتی جهت بهبود فرایند ارزیابی طبقهبندی شد. از نقطه نظر ارزیابان، مهم ترین چالشهای موجود در مسیر ارزیابی برنامه حاکمیت بالینی نبود دانش و مهارتهای کافی در برخی ارزیابان، فقدان هماهنگیهای لازم میان تیم ارزیاب، مقاومت برخی دانشگاهها و مراکز ارزیابی شونده از فرایند ارزیابی و نبود دستورالعملی جامع با هدف پاسخگویی به ابهامات موجود در مسیر ارزیابی و هدایت هر چه موثرتر ارزیابان بود.
نتیجه گیری: تقویت فرهنگ ارتقای کیفیت در بیمارستان ها و افزایش حساسیت کارکنان نسبت به استمرار برنامه، انتخاب صحیح ارزیابان و اطمینان از آگاهی آنان نسبت به مسئولیتها و اختیارات خود، به روز نگاه داشتن آموزشهای ارائه شده به ارزیابان و اعمال شاخصهای یکسان در ارزیابی پیشرفت برنامه حاکمیت بالینی به بهبود فرایند ارزیابی و رفع مشکلات مرتبط با آن کمک شایان توجهی می کند.
دکتر روح الله عسکری، نعیمه کی قبادی، فاطمه جعفری ندوشن، دکتر سیما رفیعی،
دوره 16، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از اصول اساسی در مراقبت کل نگر در پرستاری توجه به معنویت و مراقبت معنوی از بیماران میباشد که به عنوان عامل مهمی در موفقیت فرایندهای مراقبتی مطرح شده است. هدف از مطالعه حاضر تعیین نگرش پرستاران نسبت به معنویت و مراقبت معنوی در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال 1395 بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی بوده که به صورت مقطعی در سال 1395 بر روی 133 نفر از پرستاران شاغل در سه بیمارستان آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد انجام پذیرفت. جمعآوری دادهها در این مطالعه با استفاده از پرسشنامه استاندارد SSCRS (The Spirituality and Spiritual Care Rating Scale ) انجام گرفت که دارای دو بخش معنویت شامل 15 سؤال و مراقبت معنوی شامل 8 سؤال بود. داده های بدست آمده از پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 در سطح معناداری کمتر از 05/0 مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت.
نتایج: میانگین نمره نگرش پرستاران نسبت به معنویت و مراقبت معنوی به ترتیب 89/7+15/31 و 5/5 ± 05/21 بدست آمد. میان نگرش پرستاران نسبت به معنویت و مراقبت معنوی و عواملی چون رده شغلی(03/0 p=) و جنسیت(01/0=p) تفاوت معنادار آماری مشاهده شد. در حالیکه میان نگرش آنان با سایر ابعاد سن، تحصیلات، وضعیت استخدامی و وضعیت تأهل رابطه معناداری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای بدست آمده از مطالعه، نگرش پرستاران نسبت به معنویت در مقایسه با مراقبت معنوی وضعیت مطلوبتری داشت. بنابراین با وجود نگرش مثبت پرستاران نسبت به معنویات، آموزش و اطلاعرسانی بیشتر در این خصوص به آنان میتواند تاثیرات بالقوه موثری بر مراقبتهای بالینی و کیفیت درمان گذارد.
دکتر سیما رفیعی، محمد زکریا کیائی، پژمان صادقی، وحید مختومی، دنیا اصغری،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عواملی که بر عملکرد شغلی پرستاران در محیطهای کاری اثر گذاشته و توان آنان را برای انجام موثر وظایف و مسئولیتهای شغلی تحت الشعاع قرار میدهد، فرسودگی شغلی است. هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش واسطهای فرسودگی شغلی در رابطه میان کیفیت زندگی کاری و عملکرد شغلی پرستاران شاغل در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1396 بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی- مقطعی بوده که در بین 178 نفر از پرستاران شاغل در بخشهای اورژانس بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین انجام گرفت. برای سنجش متغیرهای اصلی پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد کیفیت زندگی کاری Walton (Quality of Working Life/QWL)، فرسودگی شغلی Maslach and Jackson (Job Burnout) و عملکرد شغلی Paterson (Job Performance) استفاده شد و دادههای حاصل توسط نرم افزار SPSS نسخه 20 با آزمون های آماری توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی چندگانه و تعدیل یافته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و سطح معناداری زیر 0.05 در نظر گرفته شد.
نتایج: نتایج بدست آمده از مطالعه حاضر نشان داد که اکثریت پرستاران از کیفیت زندگی کاری پائینی برخوردار بوده، تا حد متوسطی توجهی فرسودگی شغلی را تجربه کرده و عملکرد شغلی در حد متوسط به بالا داشتهاند. همچنین کیفیت زندگی کاری پرستاران عامل 21% (R2= 0.21 p=0.04) از تغییرات در متغیر عملکرد شغلی آنها بوده است و از سویی این ارتباط تحت تاثیر نقش واسطهای متغیر فرسودگی شغلی نیز قرار داشته است (≠0, p=0.02β).
نتیجه گیری: توجه به اهمیت کیفیت زندگی کاری و تلاش در جهت ایجاد بسترهای مناسب در راستای تقویت ابعاد مختلف کیفیت زندگی کاری میتواند نقش موثری در بهرهوری کارکنان داشته و شرایط لازم برای پیشبرد اهداف عملکردی آنان را فراهم سازد.
دکتر سیما رفیعی، محمد زکریا کیائی، پژمان صادقی، زهرا رحمتی،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین ارکان سلامتی، بعد معنوی و توجه به آن در کنترل تنش و اضطرابهای ناشی از محیطهای کاری میباشد که به عنوان عامل مهمی در موفقیت عملکرد شغلی پرستاران و تضمین سلامت جسمی و روانی آنان مطرح است. هدف از مطالعه حاضر پیشبینی نقش سلامت معنوی در استرس شغلی پرستاران شاغل در مرکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی قزوین در سال 1396 بود.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی مقطعی بود که بر روی پرستاران شاغل در بیمارستان ولایت شهر قزوین انجام پذیرفت. جمعآوری دادههااز طریق دو پرسشنامه استاندارد سلامت معنوی و استرس شغلی پرستاران انجام گرفت. دادههای بدست آمده از طریق نرم افزارSPSS نسخه 22 و با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون چندمتغیره در سطح معناداری کمتر از 05/0 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: وضعیت سلامت معنوی پرستاران و استرس شغلی آنان با میانگین در حد متوسط به ترتیب 2/5±8/70 و 3/2±6/77 ارزیابی شد. سلامت معنوی در هر دو بعد سلامت مذهبی و وجودی، جنسیت، سابقه کاری و وضعیت استخدامی پرستاران با استرس شغلی ارتباط آماری معنادار داشت (p<0.05). همچنین نتایج بدست آمده از مدل رگرسیون چندگانه نشان دادکه این متغیرها 25% از واریانس استرس شغلی را پیشبینی می نمایند.
نتیجهگیری: با توجه به نقش سلامت معنوی بر استرس شغلی پرستاران، تقویت این بعد از سلامت افراد از طریق آگاهیرسانی به آنان در این خصوص و بیان تاثیرات بالقوهای که میتواند بر سلامت جسمی و روانی آنها و عملکرد شغلیشان داشته باشد توصیه میشود.
سعیده علیدوست، دکتر عزیز رضاپور، رحیم سهرابی، رقیه محمدیبخش، دکتر علی سرابی آسیابر، نرگس رفیعی،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به افزایش روزافزون افراد بیمهشده، اتکای بیمارستانها به منابع حاصل از سازمانهای بیمهگر افزایش مییابد که سهم نسبتاً زیادی از این درآمدها به دلایل مختلف دریافت نمیشود و به عنوان کسورات درآمدی بیمارستانها محسوب میشود. لذا این مطالعه باهدف تعیین علل کسورات درآمدی و راهکارهای کاهش آنها در بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کیفی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی در سال 1396 انجام شد. دادهها به روش مصاحبه نیمهساختارمند با 17 نفر از مسئولین و کارشناسان امور مالی و درآمد بیمارستانها جمعآوری شد و با استفاده از نرمافزار MAXQDA.10 و روش تحلیل چارچوبی گاله (2013) تحلیل شد.
نتایج: بر اساس تحلیل چارچوبی، 2 طبقه برای علل اصلی کسورات شامل علل مستقیم و علل ریشهای شناسایی شد. همچنین 8 طبقه برای راهکارهای کاهش کسورات شامل تعامل با سازمانهای بیمهگر؛ ارزیابی، تحلیل و پسخوراند وضعیت کسورات؛ هماهنگی و توانمندسازی نیروی انسانی؛ سازماندهی صحیح نیروی انسانی؛ تقویت کانالهای نظارتی؛ اقدامات انگیزشی، برنامهریزی صحیح و ساختارسازی شناسایی شدند.
نتیجهگیری: کسورات در کل فرآیند تبدیل خدمت به درآمد صورت میگیرد و مهمترین عامل مؤثر در آن عدم آگاهی و انگیزه کارکنان برای کنترل کسورات میباشد. برای کنترل کسورات مشارکت همه صاحبان فرآیند در بیمارستان و سازمانهای بیمهگر و بهویژه تعهد مدیریت ارشد بیمارستان ضروری است.
دکتر محمد علی زحل، دکتر سیما رفیعی، ندا اسماعیل زاده ها، ساناز جمشیدی، نفیسه راستگو،
دوره 18، شماره 4 - ( 11-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به سیر مزمن بیماری انسدادی مزمن ریوی و مشکلات متعددی که برای فرد و جامعه ایجاد میکند، مطالعه حاضر با هدف تحلیل نقش متغیرهای سبک زندگی بر عود بیماری و بستری بیمارستانی در این مبتلایان انجام شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر از نوع آینده نگر بود که طی آن، مبتلایان به بیماری انسدادی مزمن ریوی مراجعه کننده به مرکز سرپایی تخصصی ریه در شهر قزوین که با تشخیص بیماری COPD بر اساس تاریخچه بالینی بیمار و نتایج بدست آمده از تست اسپیرومتری طی سه ماهه پائیز 96 مورد معاینه و ویزیت قرار گرفتند، در مطالعه شرکت داده شدند. به منظور جمعآوری اطلاعات پژوهش، از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک بیماران، پرسشنامه فعالیت فیزیکی و نیز پرسشنامه سنجش وضعیت تغذیه استفاده شد. از آزمون رگرسیون لاجستیک جهت شناسایی عوامل خطر موثر در عود بیماری و میزان تاثیر آنها بر این متغیر وابسته استفاده شد.
یافتهها: در مطالعه حاضر 128 بیمار مبتلا به بیماری انسدادی مزمن ریوی (1/78% مرد با میانگین سنی 9/11±3/65) مورد پژوهش قرار گرفتند. میان متغیرهای فعالیت فیزیکی، وضعیت تغذیهای، مصرف سیگار، BMI بیماران و عود بیماری منجر به بستری بیمارستانی ارتباط آماری معنادار وجود داشت (p<0.05)؛ به نحویکه با افزایش سن بیماران، کاهش BMI، مصرف سیگار به تعداد سالهای بیشتر و انجام فعالیت فیزیکی محدود احتمال بستری بیمارستانی مبتلایان افزایش مییافت.
نتیجهگیری: شواهد نشان میدهد تاکید بر رویکردهای سلامت محور میتواند در کاهش بار مراجعات بیمارستانی مبتلایان به بیماری انسدادی مزمن ریوی موثر باشد. این قبیل راهبردها در عین اثربخشی به دلیل کم هزینه بودن از هزینه اثربخشی قابل توجهی نیز برخوردارند