3 نتیجه برای وحدتی
مینو افشانی، دکتر حجت وحدتی، دکتر محمد حکاک، دکتر سید نجم الدین موسوی،
دوره 17، شماره 3 - ( 8-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: افشاگری به عنوان ابزاری کنترلی در جهت جلوگیری از فعالیت ها و تخلفات غیرقانونی و غیراخلاقی سازمان که در نهایت به ضرر جامعه خواهد بود ، لازم است در سازمان تشویق شود. ویژگی های شخصیتی افراد عاملی اثرگذار در قصد افشاگری تخلفات می باشد. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین چهار ویژگی شخصیتی افراد ( کانون کنترل درونی، هویت اخلاقی، برون گرایی و مسئولیت پذیری) و قصد افشاگری کارکنان، در دانشگاه علوم پزشکی مشهد می پردازد.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه ی مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی است. این مطالعه بر روی 251 نفر ازکارکنان سازمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد انجام شده است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای اطلاعات پیشین در مورد پژوهش استفاده گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار اسمارت پی ال اس( Smart PLS ) به منظور مدل یابی به روش حداقل مربعات جزئی، تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نظر به اینکه مقدار ضریب استاندارد شده میان متغیرهای مستقل یعنی کانون کنترل درونی، هویت اخلاقی، برونگرایی و مسئولیت پذیری و قصد افشاگری به عنوان متغیر وابسته به لحاظ آماری معنادار (P< 0.005) می باشد، تمامی متغیرهای مستقل دارای تاثیر مثبت و معناداری بر قصد کارکنان برای افشاگری تخلفات سازمانی هستند.
نتیجه گیری: با توجه به اینکه افراد با کانون کنترل درونی، برونگرا و مسئولیت پذیر و پایبند به ارزش های اخلاقی در مقابل مشاهده تخلفات سازمانی نمی توانند سکوت اختیار کنند، بهتر است سازمان ها برای جلوگیری از تخلفات احتمالی در سازمان و جلوگیری از لطمه به بقاء سازمان و آسیب به جامعه، از کارکنانی که دارای این ویژگی های اخلاقی هستند در پست های حساس تر و یا در جایگاه هایی که احتمال تخلفات سازمانی در آن بالاست استفاده کنند.
فاطمه وحدتی، محمدرضا محمدخانی، امید خسروی زاده، رعنا سهیلی راد، سوگل ساریخانی، بهمن احدی نژاد،
دوره 19، شماره 4 - ( 10-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستانهای آموزشی علاوه بر فراهم کردن خدمات اثربخش و عادلانه برای گروههای کمدرآمد، برای اینکه عملکرد عملیاتی متوازن و مثبتی داشته باشند، باید سهم قابل ملاحظهای از تقاضای گروههای پردرآمد را بدست آورند. این مطالعه با هدف بررسی میزان بازارگرایی مراکز آموزشی-درمانی قزوین انجام شده است.
مواد و روشها: این پژوهش مطالعهای توصیفی-تحلیلی است که در سال 1399 در مراکز آموزشی-درمانی دانشگاه علوم پزشکی قزوین بصورت مقطعی و دادهها در بازه یک ماهه، از طریق پیمایش پرسشنامهای گردآوری شد. جامعه موردمطالعه، کل کارکنان شاغل در 6 بیمارستان این دانشگاه بود که از روش نمونهگیری سهمی-تصادفی انتخاب گردید. اطلاعات موردنیاز با جمعآوری 411 پرسشنامه سنجش بازارگرایی، بدست آمده و در فضای نرمافزار SPSS 16 آنالیز شدند. برای مقایسه میانگینها از آنالیز واریانس یکطرفه با فاصله اطمینان 95 درصد، استفاده شد.
نتایج: میزان بازارگرایی کل بیمارستانها 88/2 از 5 بدست آمد. بعد توجه به مشتری بیشترین میانگین (32/3 از 5) و بعد توجه به رقیب کمترین میانگین (80/2 از 5) را داشتند. میانگین بعد هماهنگی بین وظایف نیز 86/2 از 5 بود. به غیر از بعد توجه به رقیب، ازنظر میزان بازارگرایی، توجه به مشتری و هماهنگی بین وظایف، تفاوت معنادار آماری دیده شد (05/0>p).
نتیجهگیری: این بیمارستانها از نظر میزان بازارگرایی، مشتریگرایی و توجه به رقیب به ترتیب در وضعیت متوسط، بالاتر و کمتر از متوسط هستند. برای بدست آوردن بازار خدمات پرسود، بیمارستانها باید برنامه راهبردی در مقابل رقبا پیاده و وظایف کارکنان را در جهت تقویت بازارگرایی هدایت کنند.
سوگل ساریخانی، امید خسروی زاده، بهمن احدی نژاد، محمدرضا محمدخانی، فاطمه وحدتی، رعنا سهیلی راد،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت از مهمترین عواملی است که میتواند بر عملکرد سازمانی مانند بیمارستان تأثیر بگذارد. بنابراین بررسی سبک مدیریت به کار گرفته در بیمارستانها میتواند راه گشای بسیاری از مسائل بیمارستان باشد. در این مطالعه سبکهای مدیریتی بهکارگرفته شده در مراکز آموزشی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی قزوین بررسی و تعیین شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، نمونهای 411 نفری با استفاده از روش نمونهگیری سهمی تصادفی از جامعه 2265 نفری کارکنان شاغل در بیمارستانهای دانشگاهی شهر قزوین انتخاب شد. دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامه معتبر سبک مدیریت کلارک و از طریق پیمایش ادراک کارکنان در سال 1399 گردآوری شدند. در نهایت اطلاعات به دست آمده در فضای نرمافزارهای استتا 15 و اس پی اس اس 16 مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: سبک دستوری بیشترین میانگین کل (22/3) و سبک واگذارکننده کمترین میانگین کل (87/2) را به دست آوردند. افراد، بیشترین فراوانی (42 درصد) را برای گویههای مربوط به سبک دستوری و کمترین فراوانی (25 درصد) را برای گویههای سبک واگذارکننده گزارش کردند. به غیر از سبک دستوری، از نظر میزان بهکارگیری سبکهای مشارکتی و واگذارکننده، بین بیمارستانها تفاوت معنادار وجود داشت.(05/0>p).
نتیجهگیری: در تمام بیمارستانهای موردمطالعه مدیران بیشتر از سبک دستوری استفاده میکردند. پیشنهاد میشود از طریق برگزاری کارگاههای دورهای، مدیران بیمارستانها با تکنیکها و مزایای سبکهای مشارکتی و واگذارکننده آشنا شوند.