31 نتیجه برای دانش
علی رضا یوسفی، زهرا ابراهیم، بهجت محمد زاده، دکتر پیوند باستانی،
دوره 17، شماره 4 - ( 11-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: وفاداری به برند یکی از مهم ترین عوامل موثر در حفظ، ماندگاری و موفقیت سازمان های عظیمی همچون بیمارستان به شمار می رود. این مطالعه با هدف تعیین مولفه های موثر بر وفاداری بیماران به برندهای بیمارستانی در بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام پذیرفت.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1396 انجام شد. جامعه پژوهش را بیماران ترخیصی که در بازه زمانی فروردین ماه تا اسفندماه سال 1396 در بیمارستان های آموزشی شیراز تحت مراقبت های بستری بودند، در بر گرفت که تعداد 385 نفر به صورت تصادفی طبقه ایی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد و داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و آزمونهایT-test ، ANOVA و رگرسیون خطی چندگانه با بهره گیری از نرم افزار SPSS نسخه 23 در سطح معنی داری 5%=α تحلیل گردید.
نتایج: سه متغیر رضایت بیماران (333/0 β=، 0.001>P)، اعتماد به برند (265/0 β=، 007/0P=) و تعهد به رابطه (181/0 β=، 011/0P=)، تاثیر مستقیم و معناداری بر وفاداری بیماران به برند بیمارستانی داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، مدیران بیمارستانی می بایستی با برنامه ریزی صحیح شرایطی همچون دادن اطلاعات کافی در رابطه با درمان به بیماران، پیگیری وضعیت سلامتی آنان پس از ترخیص و تقویت روابط با پرسنل بیمارستان را در راستای بهبود وضعیت و ارتقاء سه مولفه رضایت بیماران، اعتماد و تعهد به رابطه در بیمارستان خود فراهم آورند تا بدین طریق شاهد افزایش وفاداری بیماران به برندهای بیمارستانی باشند
دکتر حسین درگاهی، رستم زالوند،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: حضور تمام وقت پزشکان با ارتقا بسیاری از شاخص های عملکرد بیمارستان ها ارتباط دارد. با توجه به چالش های موجود، پژوهش حاضر با هدف تحلیل موقعیت طرح تمام وقت جغرافیایی پزشکان با استفاده از مدل SWOT و ارائه مدل ماتریس TOWS در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به روش مقطعی بود که در سال 96-95 انجام شد. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 234 نفر از پزشکان شاغل در این طرح به روش تصادفی ساده انتخاب گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محققساخته بود که روایی صوری و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. داده ها پس از جمعآوری، توسط نرمافزارهای SPSS و با استفاده از مدل SWOT مورد تحلیل قرار گرفت و راهبردهای TOWS ارائه گردید.
نتایج: مهمترین نقاط ضعف طرح، افزایش حجمکاری پزشکان، همکاری نامناسب پزشکان متخصص و نبود نظام مناسب پرداخت جبران خدمت و مهمترین نقطه قوت آن نیز جذب و بکارگیری پزشکان جوان و آموزش بهتر دانشجویان پزشکی بود. از مهمترین فرصت ها و تهدیدهای این طرح نیز به ترتیب ایجاد رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی و خروج پزشکان با تجربه از بخش دولتی و جذب آن در بخش خصوصی عنوان شد.
نتیجه گیری: بر اساس یافتههای این تحقیق، راهبردهای مدل TOWS می تواند مبنای پیشنهادات نویسندگان این پژوهش جهت ارتقای طرح مزبور باشد
زهرا طهماسبی، دکتر مریم تاجور، دکتر محمد عرب،
دوره 18، شماره 1 - ( 2-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: بدلیل وجود اقلام با ارزش و گرانقیمت در انبارهای بیمارستانها، مدیریت علمی انبار و ارزشیابی مداوم آنها نقش مهمی در حفظ و بهبود عملکرد آنها و عملکرد بخشهای بیمارستانی دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد انبارهای مرکزی بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
مواد و روش ها : برای انجام این مطالعه مقطعی، چک لیستی طراحی و اعتبارسنجی گردید که با استفاده از آن، وضعیت 39 انبار مرکزی واقع در 14 بیمارستان از ابعاد ساختاری، فرآیندی و پیامدی مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از آنالیزهای توصیفی وضعیت عملکرد انبارها ارزیابی شد و از آزمونهای همبستگی برای بررسی ارتباط بین نمره ارزشیابی عملکرد انبارها و ویژگی های انبارها و انبارداران استفاده شد.
نتایج: وضعیت انبارهای بیمارستانها بطور کلی در حد قابل قبولی قرار داشت. با این حال نواقص و مشکلاتی بخصوص از ابعاد ساختاری و سپس فرآیندی مشاهده شد که نیاز به توجه و رسیدگی فوری داشت. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که بین عملکرد انبارها با تعداد تخت های مصوب بیمارستان، مساحت انبار و تعداد کارکنان انبارها همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت (p<0/05).
نتیجه گیری: با وجود شرایط نسبتا مطلوب انبارها، بعضی از آیتم ها، بخصوص در بعد ساختاری و سپس بعد فرآیندی در وضعیت نامناسبی قرار داشتند و به دلیل اهمیت ویژه آنها نیازمند رسیدگی سریع می باشند. همچنین از آنجا که بیمارستانهای با تخت بیشتر که دارای انبارهای بزرگتر و کارکنان بیشتری در انبارها بودند، نمرات بالاتری در ارزشیابی کسب کردند، انبارهایی که چنین شرایطی نداشند باید در اولویت توجه و رسیدگی قرار گیرند.
دکتر حسین درگاهی، سجاد اله دادی، عباس سالاروند،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
زمینه و هدف: نیروی انسانی، اساس نظامهای بهداشتی- درمانی را تشکیل میدهد و پرستاران بخش وسیعی از این جامعه هستند؛ بنابراین توجه و رسیدگی به عوامل تأثیرگذار بر عملکرد پرستاران ضروری است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه ابعاد سلامت روانی با تعهد سازمانی و اخلاق کاری پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران بررسی شد.
مواد و روشها: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آن شامل پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در تابستان 1393 بود. 242 نفر از پرستاران بیمارستانهای سینا، بهارلو، امام خمینی، ولیعصر و امیراعلم از طریق نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای خود گزارشی GHQ-28، تعهد سازمانی آلن و مییر (OCQ) و اخلاق کاری (Petty, 1995) پاسخ دادند. دادهها با نرمافزار SPSS-23 و با استفاده از Pearson correlation coefficient ، ANOVA، One-Sample t-test و Independent t-test تجزیهوتحلیل شد.
نتایج: ابعاد اختلال در کارکرد اجتماعی (01/0P≤، 19/0-=r) و افسردگی (01/0P≤، 23/0-=r) با اخلاق کاری رابطه دارند. بعد نشانههای جسمانی هم با تعهد سازمانی پرستاران رابطه دارد (05/0P≤، 15/0-=r). میانگین ابعاد نشانههای جسمانی (28/0±45/7)، اضطراب و بیخوابی (27/0±97/6) و اختلال در کارکرد اجتماعی (19/0±53/6) در بین پرستاران زن بالاتر از حد متوسط است.
نتیجهگیری: ابعاد سلامت روانی پرستاران با تعهد سازمانی و اخلاق کاری آنها رابطه دارد. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران نامطلوب است. بنابراین رسیدگی به مسائل و مشکلات پرستاران در سطوح بالا مثل وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری و سطوح پایین مثل مدیریت پرستاری بیمارستانها ضروری است.
وحید علی پور، عزیز رضا پور، ابراهیم حسن زاده، سعید باقری، محمد رضا شیخی چمان، یعقوب یوسفی،
دوره 18، شماره 3 - ( 7-1398 )
چکیده
محمود بیگلر، حسین درگاهی، زهره قربانی، سیما گرشاسبی،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: توانمندسازی کارکنان از بهترین و کارآمدترین راهبردهای توسعه و شکوفایی و افزایش بهرهوری نیروی انسانی در سازمانها است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط اثربخشی دورههای توانمندسازی کارکنان با بهرهوری نیروی انسانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که بهصورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان ستادی معاونتهای دانشگاه برابر 1452 نفر بود. حجم نمونه نیز با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر 304 تعیین شد. ابزار گردآوری دادهها شامل دو پرسشنامه اثربخشی دورههای توانمندسازی Hersey ترجمهشده توسط جعفری و همکاران و بهرهوری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت بود. روایی محتوی و سازه شامل همگرا و واگرا و همچنین پایایی پرسشنامهها با ضریب 86/0 و 89/0 با استفاده از روش آلفا کرونباخ بدست آمد. تحلیل دادهها توسط نرمافزار SPSS نسخه 23 انجام شد و برای ارائه یافتههای توصیفی از جداول توزیع فراوانی و برای ارائه یافتههای تحلیلی از مدلسازی معادلات ساختاری و دیگر روشهای آمار استنباطی بهرهبرداری شد.
نتایج: میانگین اثربخشی دورههای توانمندسازی کارکنان و بهرهوری نیروی انسانی موردمطالعه از مطلوبیت نسبتاً بالا برخوردار بود. همچنین ارتباط مثبت و مستقیم دورههای توانمندسازی کارکنان با بهرهوری نیروی انسانی به اثبات رسید.
نتیجهگیری: استفاده از روشهای مختلف توانمندسازی کارکنان در بدو استخدام مانند جامعهپذیری سازمانی، آموزشهای مستمر ضمن خدمت بهصورت کارگاهی، حضوری و مجازی در جهت تقویت ویژگیهای شخصیتی خودباوری، سازگاری و نوآوری کارکنان به بهرهوری سازمانی و فردی کمک میکند.
حسین دهقان زاده، محمد مسگرپور، سیدمرتضی حسینی شکوه، محمدکریم بهادری، جواد خوش منظر،
دوره 20، شماره 1 - ( 3-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به ضرورت قانونی تغییر رویکرد دانشگاهها از نظام بودجهریزی سنتی به نظام بودجهریزی عملیاتی، این شیوه از بودجهریزی با چالشهایی همراه است. این مطالعه با هدف امکانسنجی و اولویتبندی ابعاد بودجهریزی عملیاتی در یک دانشگاه علوم پزشکی نظامی انجام شد.
مواد و روشها: مطالعه به صورت توصیفی-تحلیلی در سال 99 در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول 68 نفر از مدیران، کارکنان و کارشناسان معاونت طرح و برنامه و امور مالی دانشگاه علوم پزشکی به روش سرشماری و در مرحله دوم 10 نفر از خبرگان به صورت هدفمند وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری دادهها دو پرسشنامه روا و پایا بود. دادهها در مرحله اول با استفاده از آزمون t و نرمافزار SPSS و در مرحله دوم با رویکرد AHP و نرمافزار Expert Choice تجزیهوتحلیل شد.
نتایج: میانگین نمره کلی بودجهریزی عملیاتی و هر یک از ابعاد توانایی، اختیار و پذیرش بودجهریزی عملیاتی به ترتیب 3/2، 39/2، 38/2 و 31/2 و در سطح نامطلوب قرار داشت (05/0> P). همچنین معیار توانایی با وزن 547/0، پذیرش با وزن 244/0 و اختیار با وزن 209/0 به ترتیب بیشترین وزن و اهمیت را در پیادهسازی نظام بودجهریزی عملیاتی دارند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج توجه به سه بعد اصلی توانایی، اختیار و پذیرش در پیادهسازی بودجهریزی عملیاتی در جامعه موردمطالعه ضروری است هر چند توجه به بعد توانائی و اجزاء آن شامل توانائی نیروی انسانی، توانائی فنی و توانائی ارزیابی عملکرد از اهمیت بیشتری برخوردار است.
علیرضا گلابدوست، عباس منوریان، عباس نرگسیان،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: رسانههای اجتماعی یکی از ابزارهای کمهزینه است که توسط بسیاری از سازمانها مورداستفاده قرار میگیرد. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل پاسخگویی عمومی مبتنی بر بهکارگیری رسانههای اجتماعی در دانشگاههای دولتی علوم پزشکی شهر تهران است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر با استفاده از روش داده بنیاد تحلیل موقعیت کلارک صورت پذیرفت. برای استخراج مؤلفههای اصلی این مدل با 21 نفر از خبرگان در سال 1400 مصاحبههای عمیقی انجام شده است. افراد مورد مطالعه این تحقیق را مدیران و کارشناسان دانشگاههای پزشکی شهر تهران (تهران، شهید بهشتی، ایران) تشکیل دادند که مشارکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند از نوع نمونهگیری نظری انتخاب شدند.
نتایج: تحلیل موقعیت پاسخگویی در دانشگاههای علوم پزشکی نشان داد عرصه اصلی و تعیینکننده «دولت» است. این عرصه در دل خود «وزارت بهداشت» را دارد. عرصه سوم، خود «دانشگاههای علوم پزشکی» و جهانهای اجتماعی فعال در آن است. عرصه چهارم، «واحدهای روابط عمومی» است، اما در گوشه این عرصههای متداخل، عرصه «جامعه مخاطب» قرار دارد.
نتیجهگیری: اساس و پایه پاسخگویی بر دادن گزارش و اطلاعات است. دانشگاهها بایستی آزادی عمل لازم را به کارکنان خود در ارائه گزارش مستقیم بدهند. با توجه به یافتههای پژوهش پیشنهاد میشود که با شکلدهی یک دپارتمان تخصصی روابط عمومی در رابطه با پاسخگویی عمومی علاوه بر شناسایی ظرفیتها، نسبت به رفع موانع موجود اقدام نمایند.
فرشید نصراله بیگی، پوران رئیسی، فربد عبادی فرد آذر،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عواملی که بهرهوری پرسنل را کاهش میدهد فرسودگی شغلی است؛ بنابراین، هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی از دیدگاه مدیران و پرسنل ستادی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این مطالعه مقطعی شامل 657 نفر از مدیران و کارکنان ستادی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران بود که بر اساس جدول مورگان 242 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دادههای پژوهش با کمک دو پرسشنامه فرسودگی شغلی و کارکردهای مدیریت منابع انسانی جمعآوری شد.
نتایج:174 نفر (7/70%) افراد مشارکتکننده در مطالعه زن، میانگین سن و سابقه کاری افراد 3/41 و 8/15 با انحراف معیار 35/7 سال بود. 9/78 درصد افراد متأهل و 1/69 درصد آنها از وضعیت حقوق دریافتی خود راضی نبودند. ابعاد ارزیابی نتیجه گرا، شرح شغلی شفاف و آموزش گسترده به ترتیب با میانگینهای 17/4، 12/4 و 03/4 از 7 بیشترین امتیاز را در بین ابعاد مختلف کارکردهای منابع انسانی داشتند. ابعاد مختلف فرسودگی نشان داد که بیشترین مقدار میانگین مربوط به احساس عدمکفایت شخصی و مسخ شخصیت (72/4) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی با فرسودگی شغلی ارتباط آماری معناداری با ضریب همبستگی 439/0- وجود دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: با بهبود کارکردهای مدیریت منابع انسانی، فرسودگی شغلی به طور معناداری کاهش خواهد یافت.
افشین مؤیدی نیا، کریم کیاکجوری،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
مقدمه: در عصر حاضر، پیادهسازی فرآیند نوآوری باز برای هر سازمانی لازم و ضروری میباشد و بیمارستانها به عنوان اصلیترین مراکز درمانی از این امر مستثنی نیستند. در واقع، بیمارستانها به عنوان واحدهای عملیاتی سلامت، همواره در معرض مستقیم تغییرات در حوزه خدمات درمانی هستند. از اینرو پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر نوآوری باز در بیمارستانهای دولتی استان گیلان پرداخته است.
مواد و روشها: این پژوهش بر حسب هدف یک مطالعه کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری دادهها در دسته تحقیقات توصیفی قرار دارد که به صورت مقطعی در سال 1400 انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد و کارکنان بیمارستانهای دولتی استان گیلان به تعداد 1600 نفر بودند. به منظور نمونهگیری از روش نمونهگیری غیرتصادفی قضاوتی به منظور دسترسی به اعضای جامعه (مدیران ارشد و کارکنان با حداقل مدرک کارشناسی) استفاده شد. 250 پرسشنامه جهت انجام آزمون مورد استفاده قرار گرفت. ابزار گرداوری دادهها پرسشنامههای استاندارد است. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ و روایی پرسشنامهها از طریق روایی صوری و محتوایی، روایی همگرا و واگرا مورد تائید قرار گرفت. جهت آزمون فرضیههای تحقیق از روش مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نرمافزارهای مورد استفاده در این پژوهش، نرمافزار SPSS 26 و نرمافزار Smart PLS3 میباشد.
نتایج: نتایج حاصل از آزمون مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که از بین عوامل برونسازمانی همکاری با شرکا و کاربر، از بین عوامل سازمانی درونسازمانی، ساختار سازمان، یادگیری اکتشافی و فرهنگ سازمان و در نهایت از بین عوامل فردی درونسازمانی، انگیزه بر نوآوری باز بیمارستانهای دولتی استان گیلان تأثیرگذار هستند. تأثیر اعتماد بین شرکا، تکنولوژی، ویژگیهای شخصیتی و دانش بر نوآوری باز بیمارستانها رد شد.
نتیجهگیری: بیمارستانها باید به طور مشترک با سایر واحدهای خدمات بهداشتی، دانشگاهها و کاربران برای گذر از سیستم نوآوری بسته به سمت نوآوری باز، سیاستهای مناسبی تدوین کرده و اقدامات مؤثر در این راستا را مورد حمایت قرار دهند.
مهدی رعدآبادی، محمد صادقی، مسعود صفاری، محدثه کریمی زاده، عزت دهقان منشادی، مهدی جبین پور، الهام حاجی مقصودی،
دوره 21، شماره 2 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از چالشهایی که امروزه سازمانها با آن روبرو هستند، مسئله حفظ کارکنان است. در این میان پرداختن به علل بازنشستگی زودهنگام در بین کارکنان بخش سلامت از اهمیت دوچندانی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف بررسی علل بازنشستگی پیش از موعد در بازنشستگان دانشگاه علوم پزشکی یزد انجام شد.
مواد و روشها: پژوهش توصیفی حاضر بر روی کلیه افراد با بازنشستگی پیش از موعد در دانشگاه علوم پزشکی یزد بین سالهای 1395 تا 1398 انجام شد. گردآوری اطلاعات از طریق بررسی پرونده پرسنلی، سامانه بازنشستگی و مصاحبه با افراد انجام شد. توصیف دادهها با استفاده از آمارههای توصیفی و نرمافزار SPSS ویرایش 21 انجام گرفت.
نتایج: میانگین سالهای از دست رفته خدمتی 7/3 سال بود. در مجموع بیش از 528 سال خدمتی از دست رفته وجود داشت. اکثریت بازنشستگان در پستهای خدماتی و بهیاری (1/47 درصد) و در مراکز بیمارستانی (45 درصد) و بهداشتی (9/42 درصد) شاغل بودند. بررسی علل بازنشستگی زودهنگام نشان میدهد بیشترین علل بازنشستگی مربوط به خسته کننده بودن محیط کار (7/55 درصد)، مشکلات جسمی و بیماریهای زمینهای (7/40 درصد) و کمبود حمایت از سوی مسئولین (3/24 درصد) بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج، حمایت چندجانبه در سازمان، ارتقاء پاداشها و مزایای اقتصادی، ایجاد روحیه در افراد سازمان، رعایت اصول بهداشتی روانی، کاهش اضطراب و ایجاد امید و افزایش میزان مشارکت کارکنان در فرآیند تصمیمگیری میتواند بر کاهش بازنشستگی پیش از موعد مؤثر باشد.