۳۳۵ نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله ی اصیل
محمدرضا شهرکی، حمیدرضا اسماعیلی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از کاربردهای اصلی هوش مصنوعی در حوزه مدیریت بهینه پسماندهای بیمارستانی است که به پیشبینی حجم و نوع پسماندها میپردازد. هدف این مطالعه، شناسایی و رتبهبندی ریسکهای استفاده از سیستمهای هوش مصنوعی در مدیریت پسماندهای بیمارستانی با استفاده از رویکرد تصمیمگیری چند شاخصه میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی و مقطعی است که در سال ۱۴۰۲ در دو بیمارستان علی ابن ابیطالب و خاتمالانبیاء شهرستان زاهدان صورت گرفته است. تعداد ۱۰ نفر از پرسنل این دو بیمارستان به عنوان اعضای خبره پنل دلفی انتخاب گردیدند که به منظور وزندهی ریسکها از روش آنتروپی شانون و جهت رتبهبندی ریسکها از روش تاپسیس استفاده گردید.
نتایج: در این مطالعه بهمنظور تعیین میزان اتفاقنظر میان اعضای پنل دلفی، از ضریب هماهنگی کندال استفاده شد. نتیجه ضریب کندال برای مرحله اول، دوم و سوم دلفی به ترتیب برابر با ۳/۶، ۱/۷ و ۳/۷ بود. وزندهی شاخصها با استفاده از مراحل روش آنتروپی شانون و بر اساس سه شاخص شدت تأثیر (۳/۰)، احتمال وقوع (۴/۰) و احتمال کشف (۳۲/۰) انجام پذیرفت. سپس جهت رتبهبندی ریسکهای شناساییشده بر اساس روش تاپسیس مهمترین ریسکها به ترتیب زیرساختهای لازم (۸۴۷/۰)، نیاز به دادههای دقیق و کامل (۷۵۱/۰) و بودجه (۷۴۹/۰) بودند.
نتیجهگیری: مدیران مراکز بهداشتی و درمانی با استفاده از روشهای تصمیمگیری چند شاخصه قادر خواهند بود تا به شناسایی و رتبهبندی ریسکهای استفاده از سیستمهای هوش مصنوعی در مدیریت پسماندهای بیمارستانی بپردازند و با توجه به اولویتها، جهت تقویت مدیریت پسماندها بپردازند.
سید مسعود موسوی، سجاد بهاری نیا، آیسا مردانی، نجمه باقیان،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: تعهد سازمانی پرستاران به عنوان یکی از مهمترین جنبههای کارکنان بیمارستان تحت تأثیر عوامل زیادی از جمله دلبستگی شغلی است که باعث ایجاد احساس انگیزه و تعهد در آنها و افزایش کیفیت خدمات میشود. در این پژوهش به بررسی ارتباط بین تعهد سازمانی و دلبستگی شغلی در پرستاران شاغل در بیمارستانهای آموزشی منتخب دانشگاه علوم پزشکی شهید صدوقی یزد در سال ۱۴۰۱ پرداخته شده است.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی و تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه پرستاران بیمارستان شهید صدوقی یزد بود که بر اساس فرمول کوکران ۲۹۸ نفر مورد بررسی قرار گرفتند. گردآوری دادهها با پرسشنامههای شغلی ادواردز و کیلپاتریک (۱۹۸۴) و تعهد سازمانی آلن و مییر (۱۹۹۰) انجام شد. دادهها با استفاده از آزمون مجذور کای و با نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و همچنین نرم افزار معادلات ساختاری لیزرل تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج: %۱۷/۴۳ پرستاران از شغل خود راضی بودند و %۱۷/۴۰ دارای تعهد سازمانی بودند. یافتهها نشان داد بین دلبستگی شغلی و تعهد سازمانی ارتباط معنیداری وجود داشت (P<۰,۰۰۱). میانگین نمره بعد عاطفی (۷۶/۰ ± ۷۵/۳)، بعد مستمر (۲۶/۰ ±۹۷/۳)، بعد تکلیفی (۳۶/۰ ± ۶۵/۳) و دلبستگی شغلی (۹۳/۰ ± ۷۴/۳) به دست آمده است.
نتیجهگیری: با در نظر گرفتن رابطه معنیداری مستقیم رضایت شغلی پرستاران با فعالیت سازمانی و ارتباط مستقیم بین آنها، مدیران باید به عوامل مؤثر بر رضایت شغلی توجه داشته باشند زیرا رضایت شغلی مسئولیتپذیری کارکنان را افزایش میدهد.
احمد طهماسبی قرابی، عسگر آقایی هشجین، عفت جهانبانی، محمد کایدخورده، منصور ظهیری، محمود لطیفی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بررسی میزان رضایت شغلی در هر سازمانی به دلیل اثرات آن با استفاده از یک ابزار معتبر ضروری است. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی روایی و پایایی ویرایش فارسی پرسشنامه رضایت شغلی اسپکتور در میان کارکنان مراکز فوریتهای پزشکی انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی- تحلیلی در میان ۲۷۰ نفر از کارکنان مراکز فوریتهای پزشکی شهرستان اهواز بین بهمن ۱۳۹۹ تا خرداد ۱۴۰۰ انجام گرفت. جمعآوری دادهها به روش سرشماری و با استفاده از پرسشنامه بررسی رضایت شغلی اسپکتور انجام شد. بررسی روایی صوری، محتوایی و ترجمه پرسشنامه توسط متخصصان انجام گرفت. برای ارزیابی روایی همگرا و واگرا و پایایی از شاخصهای بارهای عاملی، متوسط واریانس استخراج شده (AVE)، بارهای عاملی متقابل، آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی در نرمافزار SMART-PLS ۳ استفاده شد.
نتایج: روایی صوری، محتوایی و ترجمه پرسشنامه توسط متخصصان متناسب با جامعه ایرانی تأیید شد. تمامی بارهای عاملی گویههای پرسشنامه و شاخص AVE برای تمامی سازهها بالاتر از ۴/۰ بود. شاخص AVE برای کل پرسشنامه ۵۲۳/۰ بود. بررسی بارهای عاملی متقابل، روایی واگرا را تأیید کردند. شاخص آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای همه سازههای پرسشنامه بالاتر از ۷/۰ بود. ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی برای کل پرسشنامه به ترتیب ۸۳/۰ و ۸۸/۰ بود.
نتیجهگیری: روایی و پایایی این پرسشنامه متناسب با جامعه ایرانی در سطح بالایی تأیید شد؛ بنابراین این پرسشنامه میتواند جهت ارزیابی رضایت شغلی کارکنان در سازمانها به ویژه سازمانها و مراکز بهداشتی درمانی مورد استفاده قرار گیرد.
عسگر آقایی هشجین، علی نعمتی، سید محمد طباطبائی جبلی، پوریا فرخی،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: کشور ایران یکی از ۱۰ کشور جهان از منظر میزبانی از جمعیت پناهندگان و مهاجران در جهان محسوب میگردد. پناهندگان و مهاجران از مهمترین گروههای آسیبپذیر در همهگیری کرونا بودند. مطالعه حاضر باهدف بررسی میزان بهره-مندی پناهندگان و مهاجران از خدمات سلامت در همهگیری کرونا در مراکز بهداشتی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه نیمه تجربی در سال ۱۴۰۰ در شهر تهران انجام گرفت. محیط پژوهش شامل تمام شبکههای بهداشت و درمان، بیمارستانهای عمومی و تخصصی بود. دادهها از طریق بررسی اسناد و اطلاعات ثبتشده در سامانه سینا جمعآوری شدند. کل خدمات ارائهشده در چهار گروه خدمات مراقبتهای اولیه، سرپایی، اورژانس و بستری بیمارستانی دستهبندی شدند. برای تحلیل دادهها از آزمون chow و مدل Interrupted time series با استفاده از بستههای نرمافزاری Wats و Sctest با نرمافزارR نسخه۴,۳.۰ انجام گرفت.
نتایج: با شروع همهگیری کرونا، کاهش در میزان بهرهمندی پناهندگان و مهاجران از خدمات سرپایی، اورژانس و بستری بیمارستانی معنیدار (۰۰۱/۰P-value<) بوده است درحالیکه این کاهش برای خدمات مراقبتهای اولیه معنیدار گزارش نشد. همچنین بعد از شروع همهگیری کرونا فقط میزان بهرهمندی از خدمات بستری (۰۱۳/۰P-value<) یکروند افزایشی معنیدار را نشان داد.
نتیجهگیری: با شیوع همهگیری کرونا میزان بهرهمندی پناهندگان و مهاجران از کلیه خدمات سلامت شامل مراقبتهای اولیه، سرپایی، اورژانس و بستری کاهشیافته است. پوشش بیمهای کامل پناهندگان، درمان رایگان پناهندگان کمبضاعت، افزایش آگاهی پناهندگان برای استفاده بیشتر از خدمات سلامت، کاهش موانع اجتماعی اقتصادی موجود و تسهیل تعامل بین ارائهدهندگان و پناهندگان پیشنهاد میگردد.
مهرک پورمطهری، سعاد محفوظ پور، شهرام توفیقی، شقایق وحدت، ایروان مسعودی اصل،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: در حالیکه منابع سلامت بطور فزاینده با محدودیت بیشتری مواجه میشود، استفاده از خدمات تصویربرداری پزشکی به میزان معناداری افزایش یافته است. بهصورت میانگین، هزینههای مرتبط با خدمات تشخیصی حدود ۱۰% کل مخارج سلامت را تشکیل میدهد و این مقدار مدام در حال افزایش است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی علل بهرهمندی غیرمنطقی از خدمات تصویربرداری پزشکی و ارائه راهکارهای اصلاحی اجرا شده است.
مواد و روشها: با رویکرد توصیفی- پیمایشی پژوهش، در گام اول با استفاده از رویکرد کتابخانهای مطالعات صورت گرفته در این حوزه در پایگاههای داده بینالمللی و ملی، با استفاده از کلیدواژهها در بازه زمانی ۱۹۹۰ تا نوامبر ۲۰۲۱ جستجو شد. در گام دوم با تدوین پرسشنامه، مجموعهای از مصاحبه نیمه ساختاریافته با کارشناسان و متخصصان انجام شد. برای تحلیل دادهها از رویکرد شش مرحلهای تماتیک براون و کلارک و نرمافزار MAXQDA استفاده شد.
نتایج: ابتدا ۶۰۵ مطالعه شناسایی شد که در مجموع هفت مورد آنها واجد شرایط ورود به مطالعه بودند. در بخش دوم در مجموع ۱۲ مصاحبه عمیق اجرا و در مجموع ۶۵ کد استخراج شد که در قالب ۱۲ تم، دستهبندی شدند. روشهای مختلفی برای کنترل بهرهمندی غیر مقتضی از خدمات تشخیصی و درمانی معرفی شدهاند، از جمله مداخلات سیاستی، پایش و ارزیابی و آموزش.
نتیجهگیری: استفاده غیر مقتضی از خدمات سلامت در اکثر کشورها چالش مهمی محسوب میشود؛ که مهمترین عوامل مؤثر شامل: پوشش ناکامل بیمهها و پرداخت از جیب بیماران، نگرانیهای حقوقی و پزشکی تدافعی و پر کردن شکاف دانشی میباشند.
رحیم صفوی میرمحله، محمدرحیم رمضانیان، محمود مرادی، مصطفی ابراهیم پور ازبری،
دوره ۲۲، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: بیتردید وضعیت سلامت یکی از مهمترین شاخصهای توسعه و پیشرفت اجتماعی میباشد. ارائه مراقبتهای بهداشتی نیز یک چالش عمده برای زندگی بشر است و مدیریت زنجیره تأمین در حوزه سلامت، از اهمیت استراتژیک برخوردار است. هدف این تحقیق، تحلیل و مقایسه نتایج فراترکیب با تحلیل مضمون در شناسایی مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی میباشد.
مواد و روشها: رویکرد این تحقیق، بهصورت کیفی (فراترکیب و تحلیل مضمون) و مقایسه نتایج آنها در شناسایی مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی میباشد. در گام اول؛ با رویکرد فراترکیب و مرور نظاممند مطالعات مرتبط در بیستوسه سال اخیر، مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی شناسایی شدند. بدین منظور، ابتدا تعداد ۱۰۰ مقاله شناسایی و پس از چند مرحله بررسی و پالایش، تعداد ۲۶ مقاله مبنای انجام تحقیق قرار گرفت. در گام بعدی، مخاطرات زنجیره تأمین داروسازی ایران با روش تحلیل مضمون و مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و نمونهگیری هدفمند به دست آمدند و در نهایت نتایج این دو رویکرد با هم مقایسه و تحلیل شدند.
نتایج: در رویکرد فراترکیب، ۱۰ مخاطره به عنوان مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی جهان به صورت عام به دست آمد و همچنین با رویکرد تحلیل مضمون، ۱۰ مخاطره به عنوان مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی ایران بهصورت خاص به دست آمد. بر اساس نتایج، شش مخاطره کیفیت پایین مواد اولیه، پیچیدگی و ناسازگاری سیستمهای اطلاعاتی، تأمین ارز و پرداختهای مالی خارجی، حملونقل و بیمهها، افزایش قیمت مواد اولیه، در دسترس نبودن دارو در هر دو رویکرد فراترکیب و تحلیل مضمون مشترک بودند و به عنوان مخاطرات زنجیرههای تأمین صنعت داروسازی جهان به صورت عام و همچنین مخاطرات زنجیره تأمین صنعت داروسازی ایران به صورت خاص مطرح میباشند.
نتیجهگیری: ذینفعان زنجیره تأمین داروسازی ایران (از جمله بیمارستانها)، در اولویت نخست، باید برای بهبود عملکرد زنجیره تأمین بر روی این ۶ مخاطره مشترک تمرکز نموده و برای مدیریت آنها برنامهریزی نمایند. در اولویت دوم، بر روی ۴ مخاطره غیرمشترک که از طریق تحلیل مضمون بهعنوان مخاطرات مختص زنجیره تأمین صنعت داروسازی ایران به دست آمد، متمرکز و اقدامات و فعالیتهای کنترلی را اعمال نمایند.
اسرا خلیلی، علی محمد مصدق راد، شهرام غفاری، ابراهیم جعفری پویان،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت بهینه کارکنان بهعنوان یکی از اساسیترین منابع مدیریت در بهبود خدمات سلامت همیشه مدنظر است. چراکه منابع انسانی مهمترین سرمایه هر سازمانی به شمار میرود. شناسایی چالشهای این حوزه برای تقویت کیفیت خدمات در برنامهریزیها در سطح بیمارستان و سازمان میتواند مثمر ثمر باشد.
مواد و روشها: پژوهش کیفی حاضر با استفاده از مصاحبههای نیمه ساختاریافته با ۵۳ نفر از مدیران و تصمیمگیرندگان کلیدی بیمارستانهای تأمین اجتماعی در شهر تهران، بر اساس روش نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی، انجام شد. برای تحلیل دادهها، از استراتژی تحلیل موضوعی استفاده شد. صحت و قدرت یافتههای کیفی از روش بازبینی مشارکتکنندگان و خبرگان حاصل گردید.
نتایج: چالشهای متعددی در حوزه منابع انسانی در پنج گروه اصلی و ۲۰ زیرگروه در بیمارستانها شناسایی گردید که عمدتاً عبارت بودند از: معیوب بودن فرآیند نیرو یابی و استخدام نیروی انسانی، شرایط شغلی نامناسب کارکنان، ضعف سازماندهی نیروی انسانی، ضعف آموزش منابع انسانی، ابهام در قوانین و مقررات شغلی. راهکارهای شناساییشده برای بهبود عملکرد نیز در پنج گروه اصلی و ۲۹ زیرگروه دستهبندی شدند: ارتقاء فرآیند جذب و استخدام، پیاده کردن فرهنگ پویایی سازمانی، ارتقا بهرهوری و کارایی نیروی انسانی و هدایت بیمارستانها به سمت سازمانهای یادگیرنده، آموزشهای اثربخش و جامع، ایجاد شفافیت در قوانین و مقررات مخصوصاً شفافسازی در شرح شغل.
نتیجهگیری: شناسایی دورهای چالشهای منابع انسانی و بهرهگیری از راهکارهای علمی و عملیاتی مبتنی بر شواهد، میتواند در بهبود مدیریت منابع انسانی و عملکرد این بیمارستانها تأثیر بسزایی داشته باشد.
جمیل صادقی فر، نسیم ایوانی، قاسم رجبی واسوکلایی، ناصر فرهمند مقدم، شهرام اختیاری،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: خلق درآمدهای پایدار، تقویت نگاه اقتصادی، بهینهسازی و مدیریت هزینهها و خلق درآمدها در نظام سلامت به طور ویژه بیمارستانها که به عنوان مرکز اصلی ارائه خدمات درمانی به شمار میروند؛ از اهمیت ویژهای برخوردار است و به یکی از سیاستهای اولویتدار، مهم و حیاتی تبدیل شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه هزینه ثبت شده در پرونده بیمار با تعرفه مصوب گلوبال در اعمال جراحی بیمارستان امام خمینی (ره) کرمانشاه به انجام رسید.
مواد و روشها: پژوهش حاضر به صورت توصیفی - مقطعی در بیمارستان آموزشی درمانی امام خمینی (ره) کرمانشاه در سال ۱۴۰۰ به انجام رسید. جامعه پژوهش شامل مستندات مالی مشمول تعرفه گلوبال، در بازه زمانی ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ و ۶ ماهه اول سال ۱۴۰۰ بود. دادههای مورد نیاز از سامانه اطلاعات بیمارستانی (HIS) جمعآوری و به کمک نرمافزار Excel تحلیل گردید.
نتایج: از مجموع ۳۵۷ پرونده شامل ۱۳ نوع عمل جراحی بررسی شده در این مطالعه، اعمال جراحی لوزه، ناخنک و آپاندیسیت ضررده و سایر اعمال سود ده بودند. با در نظر گرفتن متوسط هزینه واقعی در هر یک از اعمال جراحی، در ۱۴ درصد از اعمال جراحی، هزینه گلوبال کمتر از متوسط هزینه واقعی و در ۸۶ درصد موارد جراحی، احتساب هزینه عمل جراحی با تعرفه گلوبال به سود بیمارستان بوده است.
نتیجهگیری: به رغم اینکه اکثر مراکز اعمال جراحی گلوبال ضررده هستند، اما دارا بودن برنامهریزی عملیاتی مبتنی بر ظرفیتهای حیاتی و طرحریزی اقدامات اصلاحی در راستای کاهش هزینههای گلوبال با رویکرد مدیریت مدت اقامت بیمار، میتواند افزایش کارایی و بهرهوری را به دنبال داشته باشد.
سعید مرادی، محمدرضا ربیعی مندجین، محمد محمدی،
دوره ۲۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اجرای مؤلفههای مؤثر بر شایسته گزینی و برخوردار از توانمندیهای لازم برای پستهای کلیدی و حساس و توجه به اصل شایستهسالاری در توزیع قدرت و تقسیم وظایف و مسئولیتها میان نخبگان جامعه، افزون بر آنکه در ثبات و رشد و پیشرفت کشور مؤثر است از رموز موفقیت و ماندگاری زمامداران به حساب میآید. از این رو هدف مقاله حاضر تبیین مؤلفههای مؤثر بر شایسته پروری مدیران بیمارستانهای دولتی با رویکرد سیاستهای کلی نظام سلامت می¬باشد.
مواد و روشها: روش تحقیق مورد استفاده به لحاظ هدف، توسعه¬ای؛ و از نظر روش انجام کیفی که در آن از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کتب، مقالات، اسناد و منابع آگاه انسانی مشتمل بر خبرگان مدیریت دولتی، مدیران بیمارستانها با مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد یا بالاتر و حداقل سابقه ده سال سابقه کاری در زمینه مدیریت بیمارستانها هستند. در تحقیق حاضر رویکرد هدفمند و روش مصاحبه نیمه ساختاریافته و ابزار تحقیق پروتکل مصاحبه با خبرگان تا رسیدن به اشباع نظری بود (۱۶ مصاحبه).
نتایج: در مجموع ۱۸ عامل شایسته پروری در ۷۵ مؤلفه و ۶۷۱ بُعد شناسایی شد؛ که با پیادهسازی مدل اشتراوس کوربین؛ شرایط علی عبارت از؛ رئیس، پزشکان و کارکنان. شرایط مداخلهگر نیز شامل اقتصاد، فناوری پژوهش و آموزش محسوب شدند. علاوه بر این اهداف و رسالتها، بستر سازمانی، خلاقیت، خدمات و ساختار در شرایط زمینهای در نظر گرفته شدند. عوامل مدیریت منابع انسانی، روابط عمومی و مذهب، راهبردها شناخته شد و پیامدهای حاصل، تخصص، اقتصاد دانشبنیان، بینالمللی شدن طبقهبندی شد.
نتیجهگیری: با توجه به یافته¬های پژوهش، به نظر می¬رسد جهت پیشرفت، ارتقا، تعالی بیمارستانها که در سلامت افراد جامعه دخیل هستند می¬توان با استفاده از عوامل فوق، موجب گسترش شایسته پروری مدیران، بیمارستانهای دولتی گردید.
سید محمد مهدی حیدری بغدادآبادی، علیرضا معطوفی، علی فرهادی محلی، مجتبی طبری،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستانها به دلیلِ نقشی که در ارتقاء سلامت و بهداشت عمومی در بسترهای اجتماعی جوامع دارند، نیازمندِ استانداردهای مدونی هستند تا ضمن حفظ کیفیت درمان، به افزایش سطح رضایت اجتماعی منتج گردد. ارزیابی خطمشی اعتباری بیمارستانی به عنوان یک فرآیندِ سیستماتیک در این عرصه تلقی میشود که میتواند پیامدهای گستردهای به لحاظ مطلوبیت اجتماعی و عملکردی بیمارستانها داشته باشد. هدف این مطالعه ارائهی الگوی ارزیابی خطمشیِ اعتباربخشی بیمارستانی بر اساس فرآیندِ پدیدارشناسی پارادایمی میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه با الگوبرداری از رویکردِ هاسرل تلاش شد تا طی پنج گام تحلیلی، نسبت به ارائهی الگوی پدیدارشناسی پارادایمهای ارزیابی خطمشیِ اعتباربخشی بیمارستانی اقدام شود. برای این منظور ابتدا از طریق مصاحبه با خبرگان و کدگذاری باز، تلاش شد تا مضامین گزارهای پدیدهی مورد بررسی، مشخص شود. سپس با تشکیل گروه کانونی جهت بحث و تبادل نظر برای تفکیک شناختی هریک از گزارهها در قالب یک مؤلفه، از چکلیست ارزیابی کیو بهره برده شد تا هریک از گزارهها در حد فاصل ۶+ تا ۶- امتیازبندی شوند و نسبت به شناسایی خوشهبندیهای پارادایمی پدیدهی مورد بررسی اقدام لازم صورت گیرد.
نتایج: نتایج در بخش کیفی طی ۲۰ مصاحبه انجام شده، تعداد ۱۳۸ کد باز را مشخص ساخت که پس از حذف زوائد و تکرار کدهای باز مشابه، ۵۰ مضمون گزارهای تعیین شدند تا با اتکاء گامهای پیادهسازی رویکردِ هاسرل (۲۳)، خوشهبندی مفهومی در قالب چارچوب پدیدار شناسی پارادایمی تعیین شود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه شکلگیری الگوی ارزیابی خطمشیِ اعتباربخشی بیمارستانی مبتنی بر شرایط علّی، مداخلهگر، زمینهای، استراتژیها و پیامدها تلقی نمود که میتواند در ارتقاء سطح اثربخشی ارائهی خدمات بهداشت و درمانی در جامعه مؤثر باشد.
احسان عامری،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: در طرح تحول نظام سلامت، اولین بسته خدمتی برنامهای برای کاهش میزان پرداخت بیماران بستری در بیمارستانهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بود؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر، ارزیابی خطمشی کاهش میزان پرداختی بیماران بستری در "مراکز آموزشی درمانی" دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان بود.
مواد و روشها: پژوهش حاضر مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی که در سال ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۱ مورد بررسی قرار گرفته بود. نمونه آماری ۳۸۴ نفر از کارکنان، کادر درمانی و پزشکان در "مراکز آموزشی درمانی" دانشگاه علوم پزشکی استان گلستان بودند که بهصورت تصادفی ساده در این مطالعه شرکت کردند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه ۳۵ سؤالی، محقق ساخته بود که بعد از تأیید روایی آن توسط خبرگان، اساتید راهنما و مشاور، پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ برآورد و عدد ۸۳/۰ به دست آمد که نشاندهنده پایایی پرسشنامه میباشد. دادهها با استفاده از نرمافزار spss۲۲، آزمونهای کلموگروف– اسمیرنوف و آزمون تی تک نمونه تحلیل شد.
نتایج: در محور کاهش میزان پرداختی بیماران بستری در بیمارستانهای وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی طرح تحول نظام سلامت، بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب شکافی در حد ۱۱/۰- مشاهده میشود که با توجه به مجموع میانگین بهدستآمده و این که بیانگر عدم دستیابی به اهداف اجرایی طرح تحول نظام سلامت در محور کاهش میزان پرداختی بیماران بستری است. نقطه تلاقی این دو وضعیت روی ماتریس بررسی شکاف، نشاندهنده شکاف در حوزه نظارتی میباشد.
نتیجهگیری: بررسی نتایج حاکی از آن است که طرح تحول سلامت توانسته میزان پرداختی بیماران را کاهش دهد، ولی این اثربخشی در حد تحقق اهداف محور اول طرح نبوده است و در این زمینه ساماندهی روند بیمه همگانی و منابع مالی مورد نیاز ضروری میباشد.
خاطره خانجانخانی، تینا صیرفی، سجاد بهاری نیا، عاطفه ابراهیمی، سید مسعود موسوی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: اشتباهات دارویی که احتمال رخداد آنان توسط کادر پرستاری بیشتر از سایر کارکنان بیمارستان است، میتواند عوارض جبرانناپذیری را برای بیماران ایجاد نماید. هدف از این مطالعه، بررسی عوامل مؤثر بر بروز خطاهای دارویی پرستاران در بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی یزد بود.
مواد و روشها: این مطالعه از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به صورت مقطعی در سال ۱۴۰۱ انجام پذیرفت. ۳۰۲ پرستار از ۴ بیمارستان آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی یزد انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه استاندارد بود که خطاهای دارویی را در سه حیطه عوامل مدیریتی، انسانی و محیطی مورد بررسی قرار میداد. دادهها با استفاده از آزمونهای t، ANOVA و ضریب همبستگی پیرسون با بهرهگیری از نرمافزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شد.
نتایج: عوامل مدیریتی مهمترین عامل تأثیرگذار در وقوع خطای دارویی شناخته شد. مهمترین علت خطای دارویی در سه حیطه عوامل مدیریتی، انسانی و محیطی به ترتیب شامل کمبود تعداد پرستار نسبت به تعداد بیمار (۴۴/۲±۳۴/۴)، خستگی ناشی از بارکاری (۹۸/۰±۱۷/۴) و تراکم زیاد کار در یک شیفت کاری (۶-۱۲ ساعت) بوده است. تنها بین عوامل محیطی مرتبط با بروز خطاهای دارویی با جنسیت (۰۰۸/۰=p) رابطه آماری معناداری مشاهده شد.
نتیجهگیری: بکارگیری راهکارهای کاهش خستگی ناشی از بارکاری نظیر برقراری تعادل در شیفت کاری پرستاران و همچنین افزایش نیروی کار به منظور ارتقای سطح توانمندی پرستاران پیشنهاد میگردد. از طرفی دیگر تدوین پروتکلهای استاندارد، نظارت مستمر بر تجویز داروها به همراه ترویج فرهنگ کار تیمی، نقش مهمی در کاهش خطاها ایفا میکند.
حسن جعفری، محمدکاظم رحیمی، فرنوش قمی، عطیه دهقان نیری،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: هوش سیاسی بالا نزد مدیران، میتواند موجب افزایش بهرهوری و عملکرد سازمانی و مهارتهای مدیریتی از جمله مهارتهای ارتباطی مدیران گردد. با توجه به اهمیت هوش سیاسی و مهارتهای ارتباطی مدیران، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط هوش سیاسی با مهارتهای ارتباطی در مدیران و مسئولان واحدهای بیمارستانهای آموزشی شهر یزد انجام شد.
مواد و روشها: این پژوهش به صورت توصیفی-مقطعی و از نوع کاربردی و بر روی ۶۵ نفر از مدیران بیمارستانها و به صورت سرشماری انجام شد. از دو پرسشنامه استاندارد استفاده و تحلیل دادهها با استفاده از آمارههای توصیفی و آزمونهای آماری تحلیلی در نرم افزار SPSS ۲۶ انجام شد.
نتایج: میانگین و انحراف معیار هوش سیاسی برابر با (۱۱,۹۶±۱۰۷,۱۵) و مهارتهای ارتباطی برابر با (۷,۴۶±۵۹,۴۶) و بالاتر از متوسط بود. بین میانگین نمره کلی هوش سیاسی با هیچکدام از متغیرهای دموگرافیک ارتباط معنیداری وجود نداشت. بین میانگین نمره کلی مهارتهای ارتباطی با متغیرهای دموگرافیک نیز فقط در متغیر جنسیت ارتباط معنیداری مشاهده شد (P-value=۰,۰۲۹). از بین ابعاد هوش سیاسی بیشترین میانگین مربوط به بعد صداقت آشکار (۳,۲۱±۳۱.۸۷) و کمترین بازیهای اجتماعی (۳.۵۹±۲۰.۴۷) و از بین ابعاد مهارتهای ارتباطی بیشترین مربوط به مهارت کلامی (۲.۵۳±۱۸,۷۶) و کمترین مهارت بازخورد (۲.۹۶±۱۹,۸۴) بود. آزمون همبستگی اسپیرمن نیز نشان داد بین هوش سیاسی و مهارتهای ارتباطی همبستگی مثبتی وجود دارد (۵۲۷/۰= r).
نتیجهگیری: تأکید بر ابعاد هوش سیاسی و مهارتهای ارتباطی مدیران و شناسایی وضعیت و بهکارگیری اقدامات اصلاحی در راستای ارتقای عملکرد آنها، حائز اهمیت میباشد. همچنین با توجه به پایینتر بودن میانگین ابعاد بازیهای اجتماعی از هوش سیاسی و مهارت بازخورد از مهارتهای ارتباطی در این مطالعه، برنامهریزی و اجرای برنامههای مناسب جهت ارتقا آنها ضروری به نظر میرسد.
رضا رضایتمند، علی اکبر فضائلی، مریم رمضانیان،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
علی غفاریان، اعظم چراغی، مسعود فردوسی،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پیادهسازی اعتباربخشی بهعنوان یکی از رایجترین و معتبرترین روشهای ارزیابی کیفیت خدمات بیمارستانی، همواره برای بیمارستانها با چالشهایی همراه بوده است. هدف این پژوهش، شناسایی چالشهای اعتباربخشی در بیمارستانهای کوچک و تک تخصصی از دیدگاه افراد درگیر در این فرایند بود.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه کیفی توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا است که با مشارکت ۳۰ نفر از کارکنان بیمارستانهای هدف، ارزیابان کشوری اعتباربخشی و کارشناسان ستادی دفتر نظارت و اعتباربخشی وزارت بهداشت انجام شد. مصاحبهها بهصورت نیمه ساختاریافته و جلسات انفرادی برگزار شد. دادهها با روش تحلیل محتوا و با استفاده از نسخه ۲۰ نرمافزار Max-QDA مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: چالشهای اعتباربخشی بیمارستانهای کوچک در قالب ۴ تم «فرایند اعتباربخشی»، «نیروی انسانی»، «ساختاری» و «مالی» طبقهبندی شدند. چالشهای اعتباربخشی بیمارستانهای تک تخصصی در قالب ۳ تم «فرایند اعتباربخشی»، «نیروی انسانی» و «یکسان بودن سنجهها» طبقهبندی شدند. پایین بودن انگیزه کارکنان و آموزش ناکافی آنها در زمینه اعتباربخشی و چالشهای مرتبط با ارزیابان، چالشهای مشترک اعتباربخشی بین بیمارستانهای کوچک و بیمارستانهای تک تخصصی بودند.
نتیجهگیری: بیمارستانهای کوچک و بیمارستانهای تک تخصصی علاوه بر چالشهای عمومی اعتباربخشی، با توجه به شرایط خاص خود ازلحاظ تفاوتهای ماهیتی با سایر بیمارستانها، با چالشهای دیگری نیز مواجه هستند. به سیاستگذاران پیشنهاد میشود برای اجرای موفق این برنامه در ایران، جوانب مختلف تمامی چالشهای شناساییشده را مطالعه و این نکات را در برنامهریزیها برای پیادهسازی برنامه اعتباربخشی بیمارستانی در سطح کشور مدنظر قرار دهند.
الهه ترابی، رضا میرزایی، احمد حیدری، جلیل جراحی فریز،
دوره ۲۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: در این پژوهش تأثیر عوامل فیزیکی و ظاهری محیط بیمارستان بر استرس بیماران در قبل و بعد از عمل جراحی، مورد بررسی قرار گرفته است تا با رویکرد ارتقا کیفیت محیطهای درمانی، به بهبود کیفیت محیطهای درمانی و کاهش استرس بیماران کمک کند؛ و به نتایج قابل اعتماد و پیشنهادات عملی برای بهبود محیطهای درمانی بپردازد.
مواد و روشها: رویکرد پژوهش، توصیفی_تحلیلی میباشد. نمونه پژوهش بخش جراحی عمومی مورد توجه قرار گرفته است. برای جمعآوری اطلاعات از یک پرسشنامه (بیمار) قبل و بعد از عمل جراحی برای اولویتبندی متغیرها استفاده شده است. روایی پرسشنامه به وسیله نرمافزار ۳Smart PLS و پایایی نیز با آلفای کرونباخ سنجیده شده است. اطلاعات گردآوری شده به کمک معادلات ساختاری تحلیل گردید.
نتایج: بیشترین تأثیرگذاری بر کاهش استرس بیماران مرد قبل از عمل جراحی به مؤلفههای حسی و کمترین تأثیرگذاری را مؤلفه شکلی دارد. بعد از عمل جراحی، بیشترین تأثیرگذاری را مؤلفههای حسی و کمترین تأثیر را پیکرهبندی فضا دارد. در زنان نیز، بیشترین تأثیرگذاری قبل از عمل جراحی به مؤلفه معنایی و کمترین تأثیر را مؤلفه شکلی دارد. بعد از عمل جراحی در زنان، بیشترین تأثیر را مؤلفه معنایی و کمترین را مؤلفه شکلی دارد.
نتیجهگیری: جنسیت بیماران و عوامل کالبدی محیط بیمارستان میتواند در کاهش استرس بیماران عمل جراحی مؤثر باشد هویت و معنای فضاها (مانند تجهیز فضاهای انتظار با عناصر آرامبخش و آسایشبخش) نمادهای فرهنگی و مذهبی مرتبط با بهبود و ارتقای سلامت، القای احساس آرامش، امنیت و دلگرمی به بیماران، رنگهای آرامبخش، ایجاد صداهای آرامبخش صداهای طبیعی، استفاده از بوهای خوشایند، بهرهگیری از بافتها و بازتابهای نور طبیعی در طراحی محیطهای بیمارستانی مدنظر قرار گیرند.
شادی خلیل اللهی، نسرین کاظمی، سعید بشارتی، عاطفه عابدینی، محمد ورهرام،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقدمه: پیچیدگی و نوسانات شدید محیطی همراه با بروز سوانح و خطرات غیره منتظره، احتمال اختلال در زنجیره تأمین بیمارستان را افزایش داده است. تابآوری زنجیره تأمین، یکی از راهبردهای مقابله با این چالشها و تداوم ارائه خدمات مناسب و کارآمد بیمارستان در زمان فاجعه است. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی با استفاده از میک مک فازی بود.
مواد و روشها: این پژوهش کیفی - کمی، جامعه پژوهش اعضا هیئتعلمی مطلع از موضوع در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، روسای ادارههای تجهیزات پزشکی دانشگاه و معاونت درمان، مسئولین واحدهای تجهیزات پزشکی بیمارستانها، مدیران شرکتهای تولیدکننده تجهیزات پزشکی، مدیران شرکتهای واردکننده تجهیزات پزشکی بودند. ابزار گردآوری اطلاعات چکلیست و مصاحبه بود. تجزیهوتحلیل دادهها به روش تکمیل ماتریس فازی و تحلیل ماتریس با نرمافزار میک-مک فازی انجام شد.
نتایج: عامل «مدیریت لجستیک» تأثیرگذاری بیشتری بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی سرمایهای بیمارستانی دارد. «عوامل یکپارچگی و هماهنگی و ایجاد روابط تعاونی، رقابت، انعطافپذیری، مدیریت منابع انسانی و مدیریت ریسک – مدیریت بحران» به عنوان عواملی که کمترین تأثیرگذاری را دارند شناخته شدند و عوامل «شرایط محیطی، شفافیت و حراست، سیستم اشتراک اطلاعات و مدیریت منابع انسانی» کمترین تأثیرپذیری را دارند. «عوامل اقتصادی» به عنوان یک عامل با تأثیر غیرمستقیم بسیار قوی، تأثیر مهمی بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی دارند.
نتیجهگیری: برای افزایش تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی، توجه به «مدیریت لجستیک و عوامل اقتصادی» بسیار حیاتی است. علاوه بر این، عواملی مانند «چابکی و سرعت، مدیریت ریسک-مدیریت بحران، رقابت، یکپارچگی و هماهنگی و ایجاد روابط تعاونی» نیز از تأثیر غیرمستقیم متوسطی برخوردارند.
فرخ لقا محمدی، دکتر ماندانا صاحب زاده، یحیی همت یار طباطبایی،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: مقدمه: پیچیدگی و نوسانات شدید محیطی همراه با بروز سوانح و خطرات غیره منتظره، احتمال اختلال در زنجیره تأمین بیمارستان را افزایش داده است. تابآوری زنجیره تأمین، یکی از راهبردهای مقابله با این چالشها و تداوم ارائه خدمات مناسب و کارآمد بیمارستان در زمان فاجعه است. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی با استفاده از میک مک فازی بود.
مواد و روشها: این پژوهش کیفی - کمی، جامعه پژوهش اعضا هیئتعلمی مطلع از موضوع در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، روسای ادارههای تجهیزات پزشکی دانشگاه و معاونت درمان، مسئولین واحدهای تجهیزات پزشکی بیمارستانها، مدیران شرکتهای تولیدکننده تجهیزات پزشکی، مدیران شرکتهای واردکننده تجهیزات پزشکی بودند. ابزار گردآوری اطلاعات چکلیست و مصاحبه بود. تجزیهوتحلیل دادهها به روش تکمیل ماتریس فازی و تحلیل ماتریس با نرمافزار میک-مک فازی انجام شد.
نتایج: عامل «مدیریت لجستیک» تأثیرگذاری بیشتری بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی سرمایهای بیمارستانی دارد. «عوامل یکپارچگی و هماهنگی و ایجاد روابط تعاونی، رقابت، انعطافپذیری، مدیریت منابع انسانی و مدیریت ریسک – مدیریت بحران» به عنوان عواملی که کمترین تأثیرگذاری را دارند شناخته شدند و عوامل «شرایط محیطی، شفافیت و حراست، سیستم اشتراک اطلاعات و مدیریت منابع انسانی» کمترین تأثیرپذیری را دارند. «عوامل اقتصادی» به عنوان یک عامل با تأثیر غیرمستقیم بسیار قوی، تأثیر مهمی بر تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی دارند.
نتیجهگیری: برای افزایش تابآوری زنجیره تأمین تجهیزات پزشکی بیمارستانی، توجه به «مدیریت لجستیک و عوامل اقتصادی» بسیار حیاتی است. علاوه بر این، عواملی مانند «چابکی و سرعت، مدیریت ریسک-مدیریت بحران، رقابت، یکپارچگی و هماهنگی و ایجاد روابط تعاونی» نیز از تأثیر غیرمستقیم متوسطی برخوردارند.
میلاد مهری، محمد عفت پناه، ابراهیم جعفری پویان، محمد عرب،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سوءاستفاده از سیستمهای بیمه درمانی یکی از چالشهای اساسی نظام سلامت است که میتواند آسیبهای جدی به همراه داشته باشد. این مطالعه به تحلیل موارد سوءاستفاده و ارائه راهکارهای کاهش آنها در فرآیندهای بیمه پایه سازمان بیمه سلامت ایران میپردازد.
مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع کاربردی و به روش کیفی میباشد که دادههای آن با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمعآوری شده است. برای انجام مصاحبهها از دیدگاه صاحبنظران سازمان بیمه سلامت ایران استفاده شد. برای تحلیل دادهها از تحلیل محتوای قراردادی با کمک نرمافزار MAXQDA ۲۰ استفاده شد.
نتایج: مصادیق سوءاستفاده در بیمه سلامت ایران در دو دسته اصلی «ارائهدهندگان» و «گیرندگان خدمات سلامت» و ۱۸ زیرمجموعه طبقهبندی شد. سپس، علل و عوامل زمینهساز در دو بعد کلان (عوامل اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی، قانونی و تکنولوژیک) و خرد (فرآیندهای اجرا، نظارت و ارائه خدمات) تحلیل گردید. در نهایت، راهکارهای کاهشی در سه حوزه اصلی «برنامهریزی»، «اجرایی» و «کنترلی» ارائه شد که شامل بازنگری و اصلاح قوانین و مقررات، توسعه زیرساختهای تکنولوژیک و تقویت اطلاعات در حوزه برنامهریزی، احراز هویت خدمتگیرندگان و ارائهدهندگان خدمات سلامت در حوزه اجرایی و تقویت نیروهای نظارتی و انجام بازرسیهای مستمر در حوزه کنترلی بود.
نتیجهگیری: بازنگری و اصلاح قوانین و مقررات در حوزه بیمهگری، بهبود و ارتقاء زیرساختهای فناوری، آموزش مستمر ارزیابان خسارت، بهبود ارتباطات بینسازمانی و تقویت نظارت بر عملکرد ارائهدهندگان خدمات سلامت میتواند از جمله راهکارهای مؤثر در جهت جلوگیری از بروز سوءاستفادهها در سازمان بیمه سلامت ایران بودند.
فاطمه سادات وهاب زاده مقدم، احمد ودادی، کرم اله دانشفرد،
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: سازمان امن، سازمانی است که امنیت روانی ایجاد میکند تا هر یک از اعضای سازمان این اطمینان را داشته باشند که به دلیل طرح سؤالات، صحبت در مورد ایدهها، نگرانیها یا اشتباهات، تحقیر، خندیده یا تنبیه نمیشوند. هدف از این پژوهش، ارائه مدل سازمان امن در نظام بهداشت و درمان ایران (با تأکید بر بیمارستانهای تأمین اجتماعی) است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی (آمیخته) انجام گرفت. در مرحله کیفی از «روش فراترکیب، دلفی خبرگان و آنتروپی شانون» برای شناسایی مؤلفههای تشکیلدهنده سازمان امن استفاده شد و در مرحله کمّی نیز با استفاده از «مدلسازی معادلات ساختاری» (از طریق توزیع پرسشنامه میان کارکنان بیمارستانهای تأمین اجتماعی شهر تهران) به اعتبارسنجی مدل پژوهش پرداخته شد.
نتایج: مدل سازمان امن متشکل از دو بُعد «رفتاری» و «ساختاری» است. بُعد رفتاری شامل «مؤلفههای رفتاری مدیران» و «مؤلفههای رفتاری کارکنان» است. بُعد ساختاری شامل «مؤلفههای سازمانی»، «مؤلفههای منابع انسانی» و «مؤلفههای محیطی» میباشد. مهمترین ویژگیهای سازمان امن عبارتاند از: ایجاد امنیت روانشناختی در سازمان، صراحت و رک-گویی، شفافیت و پاسخگویی، گوش دادن متواضعانه، ارزیابی سریع و مراقبت از کارکنان، درس گرفتن از اشتباهات، تشویق یادگیری، اشتراکگذاری دانش، پرهیز از سکوت و ترویج صحبت کردن کارکنان، پاسخدهی مؤثر، طراحی و اجرای ساختارهای منسجم برای استخراج ایدهها و دغدغهها، فرهنگسازی مناسب.
نتیجهگیری: برای ایجاد سازمان امن، مدیران باید هم به ابعاد رفتاری و هم ابعاد ساختاری توجه داشته باشند؛ البته ابعاد رفتاری اهمیت و نقش بیشتری در مقایسه با ابعاد ساختاری دارند. در میان ابعاد رفتاری نیز «رفتار کارکنان» مهمترین عامل برای ایجاد سازمان امن است و تمرکز مدیران سازمان باید بر ایجاد رفتارهای امنیتمحور در سازمان باشد. دستاوردهای این پژوهش میتواند نقطه آغازی برای پژوهشهای آتی و بررسی پیشرانها و پسرانهای سازمان امن در سایر بسترهای سازمانی باشد