320 نتیجه برای نوع مطالعه: مقاله ی اصیل
فرشید نصراله بیگی، پوران رئیسی، فربد عبادی فرد آذر،
دوره 20، شماره 2 - ( 6-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهمترین عواملی که بهرهوری پرسنل را کاهش میدهد فرسودگی شغلی است؛ بنابراین، هدف مطالعه حاضر تعیین رابطه بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی و فرسودگی شغلی از دیدگاه مدیران و پرسنل ستادی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.
مواد و روشها: جامعه آماری این مطالعه مقطعی شامل 657 نفر از مدیران و کارکنان ستادی معاونت بهداشت دانشگاه علوم پزشکی ایران بود که بر اساس جدول مورگان 242 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. دادههای پژوهش با کمک دو پرسشنامه فرسودگی شغلی و کارکردهای مدیریت منابع انسانی جمعآوری شد.
نتایج:174 نفر (7/70%) افراد مشارکتکننده در مطالعه زن، میانگین سن و سابقه کاری افراد 3/41 و 8/15 با انحراف معیار 35/7 سال بود. 9/78 درصد افراد متأهل و 1/69 درصد آنها از وضعیت حقوق دریافتی خود راضی نبودند. ابعاد ارزیابی نتیجه گرا، شرح شغلی شفاف و آموزش گسترده به ترتیب با میانگینهای 17/4، 12/4 و 03/4 از 7 بیشترین امتیاز را در بین ابعاد مختلف کارکردهای منابع انسانی داشتند. ابعاد مختلف فرسودگی نشان داد که بیشترین مقدار میانگین مربوط به احساس عدمکفایت شخصی و مسخ شخصیت (72/4) بود. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین کارکردهای مدیریت منابع انسانی با فرسودگی شغلی ارتباط آماری معناداری با ضریب همبستگی 439/0- وجود دارد (05/0P<).
نتیجهگیری: با بهبود کارکردهای مدیریت منابع انسانی، فرسودگی شغلی به طور معناداری کاهش خواهد یافت.
سید محمد حسن صافی، محمد حسین صادقیان،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مهمترین و مشکلترین فرایند در هر سازمان ایجاد تحول در سازمان است چرا که امروزه سازمانها بایستی با توجه به تغییرات محیط واکنش نشان دهند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر مدیریت تحولگرا در سازمان بر کیفیت زندگی کاری کارکنان بیمارستان شهدای تجریش تهران میباشد.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی تحلیلی بود که به صورت مقطعی در بیمارستان شهدای تجریش در سال 1399 انجام شد. ابزار جمعآوری پرسشنامه مدیریت تحولگرا (باس وآولیو) و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری (والتون 1973) بود. بر اساس فرمول کوکران تعداد 234 نفر از کارکنان بیمارستان شهدای تجریش تهران به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی مورد تائید قرار گرفت. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون معادلات ساختاری استفاده شد.
نتایج: یافتهها نشان داد که مدیریت تحولگرا همبستگی مثبت و معناداری بر محیط کاری دارای ایمنی و بهداشت، فرصت رشد و امنیت، پرداخت منصفانه و کافی، قانونگرایی کارکنان، وابستگی اجتماعی، یکپارچگی و انسجام اجتماعی، توسعهی قابلیتهای انسانی و فضای کلی زندگی کاری دارد. علاوه بر این 92 درصد واریانس کیفیت زندگی کاری توسط مدل تحقیق تبیین میشود.
نتیجهگیری: مدیران ارشد با توجه به تأیید تأثیر مدیریت تحولگرا بر توسعه قابلیتهای انسانی برنامههای مناسبی را برای اجرای کیفیت زندگی کاری تنظیم و اجرا نمایند و شرایطی را فراهم آورند تا کارکنان در سازمان و کار خود لذت ببرند.
سجاد قربانی زاده، فاطمه تجر، زهرا اسدی پیری، ستار رضایی، یاسر مخیری، ثریا نورائی مطلق،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
مقدمه: نابرابریهای اجتماعی- اقتصادی در استفاده از خدمات دندانپزشکی یک چالش عمده سیاستهای سلامت در بسیاری از کشورها است. این مطالعه مقطعی با هدف بررسی نابرابری اجتماعی اقتصادی در بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی در لرستان و مقایسه با استانهای همجوار انجام شده است.
روش: دادههای مورد نیاز از پیمایش هزینه و درآمد خانوار جمعآوری گردید. حجم نمونه شامل 5547 خانوار استانهای غرب کشور بود. جهت تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی از روش رگرسیونی لاجستیک و جهت سنجش نابرابری بین گروههای درآمدی از شاخص تمرکز و منحنی تمرکز استفاده گردید. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار استاتا نسخه 14 انجام شد.
نتایج: بیشترین و کمترین درصد بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی در میان خانوارها به ترتیب مربوط به استانهای همدان (02/7 درصد) و لرستان (19/3 درصد) میباشد. نتایج شاخص تمرکز نشان داد بهرهمندی و هزینههای خدمات دندانپزشکی در میان خانوارهای با وضعیت اقتصادی- اجتماعی بالاتر متمرکز است؛ به عبارت دیگر نابرابری به نفع ثروتمندان است. زن بودن سرپرست خانوار و افزایش بعد خانوار منجر به کاهش بهرهمندی از این خدمات میگردد. سطح تحصیلات بالاتر سرپرست خانوار و افزایش تعداد افراد شاغل و افراد باسواد خانوار ارتباط مثبتی با بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی نشان داد.
نتیجهگیری: بهرهمندی از خدمات دندانپزشکی در بین گروههای اقتصادی- اجتماعی بالاتر به طور معناداری بیشتر بود. این نابرابریها با معرفی و اجرای سیاستهای هدفمند، قابل اجتناب هستند. خانوارهای با درآمد پایین، سطح تحصیلات کمتر و بیکاران باید در تمرکز سیاستگذاری برای مقابله با نیازهای برآورده نشده مراقبتهای دندانپزشکی قرار گیرند.
مهرداد استیری، میترا رضوانی، عباس نرگسیان،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: عملکرد پرستاران به عنوان بزرگترین عنصر منابع انسانی سازمانهای خدمات درمانی و سلامت، تأثیر مهمی بر کیفیت و نتایج درمان بیماران دارد. هدف از این تحقیق بررسی تأثیرات بازاریابی داخلی بر عملکرد پرستاران با در نظر گرفتن نقش میانجیگری عجین شدن پرستاران با شغل میباشد.
مواد و روشها: در این راستا ضمن مروری بر ادبیات نظری متغیرهای اصلی پژوهش، از روش تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری به بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد پرستاران با بررسی نقش میانجیگری عجین شدن با شغل پرداختیم. جامعه آماری این پژوهش شامل پرستاران بیمارستانهای ساسان و پارسیان بوده است که برای نمونهگیری از روش طبقهای استفاده شده است. برای جمعآوری دادهها در این تحقیق از پرسشنامه، به منظور تجزیهوتحلیل دادهها، از آزمونهای کلموگروف- اسمیرنوف جهت تست نرمال بودن و از آزمون تحلیل مسیر و مدلسازی معادلات ساختاری جهت تائید فرضیهها، استفاده شد.
نتایج: نتایج نشان داد که بازاریابی داخلی با کمک به افزایش عجین شدن پرستاران با شغلشان، باعث افزایش عملکرد آنها میشود. بر اساس نتایج به دست آمده بازاریابی داخلی هرچند به صورت مستقیم باعث عجین شدن پرستاران با شغل میشود ولی تأثیر مستقیمی بر افزایش عملکرد پرستاران ندارد.
نتیجهگیری: مهمترین دستاورد این پژوهش تائید رابطه مثبت میان پیادهسازی برنامههای بازاریابی داخلی بر عملکرد شغلی پرستاران میباشد. بر اساس یافتههای این پژوهش مدیران و دستاندرکاران مراکز خدمات بهداشت و درمان میتوانند با اجرای بازاریابی داخلی ضمن اثرگذاری بر نگرشهای مثبت شغلی پرستاران به ویژه عجین شدن آنان با کار خود، عملکرد شغلی آنان را بهبود بخشند.
علی رضاپور، فروغ رودگرنژاد، نیما رنجی جیفرودی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: گردشگری سلامت بهعنوان یکی از صنایع درآمدزا و رقابتی در دنیا مطرح شده و از حوزههای نوین گردشگری است. هدف مطالعه حاضر، ارائه مدل مفهومی تأثیرات توسعه گردشگری سلامت در بهزیستی جامعه میباشد.
مواد و روشها: این پژوهش بهصورت کیفی و از نوع اکتشافی میباشد. جامعه پژوهش شامل اساتید دانشگاهی و مدیران گردشگری سلامت بود. 15 نفر به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند و از طریق مصاحبههای نیمه ساختاریافته و عمیق در مطالعه مشارکت نمودند. تحلیل دادهها با نرمافزار MAXQDA10 و با رویکرد نظریه داده بنیاد بر مبنای سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت. برای بررسی روایی، به دو شیوه بازخور مشارکتکننده و دریافت نظرات همکاران و برای اطمینان از پایایی در مصاحبهها، به دو روش بازآزمون و دو کدگذار عمل شد.
نتایج: مبنای تحلیل دادهها 100 کلیدواژه (کدهای باز) بود که با شناسایی ارتباط بین کدها، مفاهیم مشترک در 18 مفهوم طبقهبندی شد. مفاهیم اصلی با روش کدگذاری محوری، در جایگاه و مقولههای مناسب قرارگرفت. از آنجا که ردپای امکانات پزشکی و بهداشتی، زیرساختهای گردشگری سلامت و سیاستهای توسعه روابط، در اغلب دادهها و نقل قولهای مصاحبهشوندگان مشاهده گردید، بهعنوان زیر مقولههای محوری گردشگری سلامت انتخاب و این سه مورد در مرکز مدل قرار گرفته و سایر مقولهها با آن مرتبط شدند.
نتیجهگیری: توسعه گردشگری سلامت، ابزاری برای توسعه جامعه محسوب شده و موجب افزایش سرمایهگذاری در بخشهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه، اشتغالزایی، افزایش درآمد و رضایت و نشاط مردم میشود و موجبات توسعه رفاه، بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی را فراهم میآورد.
سوگل ساریخانی، امید خسروی زاده، بهمن احدی نژاد، محمدرضا محمدخانی، فاطمه وحدتی، رعنا سهیلی راد،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیریت از مهمترین عواملی است که میتواند بر عملکرد سازمانی مانند بیمارستان تأثیر بگذارد. بنابراین بررسی سبک مدیریت به کار گرفته در بیمارستانها میتواند راه گشای بسیاری از مسائل بیمارستان باشد. در این مطالعه سبکهای مدیریتی بهکارگرفته شده در مراکز آموزشی- درمانی دانشگاه علوم پزشکی قزوین بررسی و تعیین شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه توصیفی – تحلیلی، نمونهای 411 نفری با استفاده از روش نمونهگیری سهمی تصادفی از جامعه 2265 نفری کارکنان شاغل در بیمارستانهای دانشگاهی شهر قزوین انتخاب شد. دادههای موردنیاز با استفاده از پرسشنامه معتبر سبک مدیریت کلارک و از طریق پیمایش ادراک کارکنان در سال 1399 گردآوری شدند. در نهایت اطلاعات به دست آمده در فضای نرمافزارهای استتا 15 و اس پی اس اس 16 مورد تحلیل قرار گرفت.
نتایج: سبک دستوری بیشترین میانگین کل (22/3) و سبک واگذارکننده کمترین میانگین کل (87/2) را به دست آوردند. افراد، بیشترین فراوانی (42 درصد) را برای گویههای مربوط به سبک دستوری و کمترین فراوانی (25 درصد) را برای گویههای سبک واگذارکننده گزارش کردند. به غیر از سبک دستوری، از نظر میزان بهکارگیری سبکهای مشارکتی و واگذارکننده، بین بیمارستانها تفاوت معنادار وجود داشت.(05/0>p).
نتیجهگیری: در تمام بیمارستانهای موردمطالعه مدیران بیشتر از سبک دستوری استفاده میکردند. پیشنهاد میشود از طریق برگزاری کارگاههای دورهای، مدیران بیمارستانها با تکنیکها و مزایای سبکهای مشارکتی و واگذارکننده آشنا شوند.
ابراهیم جعفری پویان، بتول احمدی، بهشته ابراهیمی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: هزینه کرد در بخش سلامت نیازمند مدیریت هوشمند منابع است. این مطالعه با هدف تعیین میزان مخاطرات اخلاقی مرتبط با رفتار ارائهکنندگان خدمات در نسخ دارویی پرداختی سازمان بیمه انجام شد.
مواد و روشها: جامعه آماری اسناد دارویی پرداختی استان تهران در سال 1398 بود. 2000 نسخه مربوط به 500 بیمهشده به روش تصادفی از بانک اطلاعاتی سازمان جمعآوری شد. دو نشانگر "ناهمخوانی یک دارو با سابقه بیماری یا طیف دارویی یک بیمهشده" و "تعداد نسخههای دارای بار مالی بیشتر از میانگین بار مالی معمولِ بیماری یک بیمار"، با داده نسخ تطبیق و با نرمافزار SPSS نسخه 24 تجزیهوتحلیل شد. از یک داروساز با تجربه برای بررسی طیف دارویی تمامی نسخ کمک گرفته شد.
نتایج: 4/5 درصد از کل نسخ دارای داروهای ناهمخوان و 4/6 درصد دارای بار مالی مازاد بود. بیشترین مخاطرات به تفکیک تخصص مربوط به پزشکان عمومی بود (16% با بار مالی مازاد 000/500/87 ریال). بیشترین تعداد و مبلغ ریالی مخاطرات به تفکیک گروه بیمهشدگان مربوط به سرپرستان (63/0 درصد با بار مالی مازاد 000/000/26 ریال) بود. مخاطرات در نسخ مراکز نظامی نسبت به مراکز خصوصی و دولتی بیشتر و در مراکز طرف قرارداد (48%) و غیر طرف قرارداد (52%) نسبتاً مساوی بود.
نتیجهگیری: سوءاستفاده در ارائه خدمات سلامت ریسکی عمده برای مدیران مراقبتهای بهداشتی در کشورهایی است که برنامه بیمه درمانی دارند که ردیابی هوشمندانه آن بسیاری از هزینههای شرکتهای بیمه را کاهش و از کمبود داروهای حیاتی جلوگیری مینماید.
سید هادی حسینی، سید محمد هادی موسوی، مصطفی اسماعیلی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: بیمارستانها به دلیل ماهیت پیچیده محل تعارضات بوده و الزام به داشتن هوش هیجانی برای مدیریت اثربخش آن مطرح میباشد؛ یافتههای متناقضی در همبستگی ویژگیهای فردی با هوش هیجانی و مدیریت تعارض وجود دارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی دقیق همبستگی این موارد در بین مدیران ردههای مختلف بیمارستانی به انجام رسید.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1398 در میان 100 نفر از مدیران ارشد و میانی 8 بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران با پرسشنامه سهقسمتی: ویژگیهای فردی، هوش هیجانی و راهبردهای مدیریت تعارض به انجام رسید. جهت تحلیل نتایج از 20SPSS و آزمونهای پیرسون، t و آنالیز واریانس استفاده گردید.
نتایج: میان حیطههای هوش هیجانی با حیطه راهبرد راهحل گرایی مدیریت تعارض رابطه معنادار مستقیم مشاهده شد (001/0 P <). همچنین همبستگی معنادار مستقیم میان: سن، وضعیت تا هل، رشته تحصیلی، پست سازمانی، سابقه کار و سابقه کار در پست مدیریتی با هوش هیجانی مشاهده گردید و میان راهبردهای عدم مقابله و راهحل گرایی به ترتیب با سن و سابقه کار روابط مستقیم و معنادار برقرار بود. (05 /0 P <)
نتیجهگیری: لازم است برای ارتقای هوش هیجانی و بهبود مدیریت تعارض در بیمارستانها اقدام مقتضی صورت پذیرد و با توجه به روابط معنادار و مستقیم مشاهده شده میتوان به ویژگیهای فردی مرتبط با هوش هیجانی و مدیریت تعارض برای گزینش مدیران مربوطه توجه نمود.
پگاه سلیمی پرمهر، مانی یوسف وند، مهناز میرصانع، ناصر یوسف زاده کندوانی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف تدوین پرسشنامهی رضایت شغلی و بررسی روایی و پایایی آن در راستای ایجاد ابزاری مناسب برای اندازهگیری رضایت شغلی در میان کارکنان مجتمع بیمارستانی یاس انجام شده است.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، از روایی صوری، نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی برای بررسی روایی و جهت بررسی پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و روش دو نیمه کردن در بین 150 نفر از پرسنل درمانی استفاده شد. در پرسشنامه نهایی چهار حیطه: سبک رهبری، ماهیت شغل، نظام پاداش، ارزیابی عملکرد و جو سازمانی به عنوان حیطههای اصلی مورد بررسی قرار گرفت. برای گزارش میانگین متغیرهای کمی در سطوح مختلف متغیرهای کیفی به وسیله آزمون آنالیز واریانس (آنوا) آزمون و بررسی شد.
نتایج: از تعداد 150 نفر شرکتکننده در مطالعه تعداد 111 زن و 39 مرد بودند. نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی دارای مقادیر قابل قبول بوده است. پایایی پرسشنامه نیز از روش آلفای کرونباخ برابر با 0.92 گزارش شد که نشان از قابل قبول بودن همسانی درونی پرسشنامه دارد. حیطه سبک رهبری با میانگین (4.91 ± 10.53) کمترین میزان رضایت و حیطه ماهیت شغل با میانگین (7.05 ± 21.24) بیشترین میزان رضایت را به همراه داشت.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که پرسشنامه رضایت شغلی یاس از اعتبار و قابلیت اطمینان کافی برای ارزیابی میزان رضایت شغلی در میان کارکنان مراکز درمانی برخوردار است. همچنین میزان رضایت شغلی در اکثر حیطههای بررسی شده متوسط بوده است.
عباسعلی رستگار، مهدیه ویشلقی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: قلدری سازمانی منجر به ایجاد شرایط استرسزای غیرقابل کنترلی میشود که افراد نمیتوانند با ذهنی آسوده وظایف خود را انجام دهند و دچار پریشانی و خستگی عاطفی و تحلیلرفتگی میشوند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تأثیر قلدری سازمانی بر خستگی عاطفی با میانجیگری پریشانی روانشناختی پرستاران میباشد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمعآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری پژوهش، پرستاران بیمارستان شریعتی تهران میباشند. بر مبنای نمونه گیری تصادفی ساده، 148 پرسشنامه صحیح عودت داده شد و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و AMOS دادههای پژوهش مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه قلدری سازمانی اینرسن و همکاران (2009)، پریشانی روانشناختی کسلر و همکاران (2003) و خستگی عاطفی مسلج و جکسون (1981) استفاده شده است.
نتایج: قلدری سازمانی بر خستگی عاطفی پرستاران تأثیر مستقیم و معناداری دارد و به طور غیرمستقیم از طریق میانجیگری پریشانی روانشناختی بر خستگی عاطفی پرستاران تأثیر معناداری دارد.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر در زمینه قلدری سازمانی و پریشانی روانشناختی پرستاران نوآوریهایی به همراه داشته است و به مدیران و سرپرستان بیمارستانها در درک تأثیرگذاری قلدری سازمانی بر خستگی عاطفی پرستاران کمک میکند تا با فراهم نمودن شرایط مساعد کاری مانع از بروز خستگی عاطفی در کارکنان شوند همچنین با توجه به تأثیر قلدری سازمانی بر پریشانی روانشناختی، مدیران با ایجاد جوی دوستانه باعث شوند تا چنین حالات روانشناختی در پرستاران رخ نداده و با روحیه و انگیزه بالایی بتوانند در راه خدمت به مردم گام بردارند.
فرزانه فولادی، معصومه فولادی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: پاندمی کووید-19 و پیکهای همهگیری فشار مضاعفی بر سیستم درمان وارد میکند، در این بحران تابآوری کادر پرستاری از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان فرسودگی شغلی و تابآوری در کادر پرستاری خط مقدم در مناطق پرخطر در زمان شیوع کووید-19 صورت گرفته است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و جامعه پژوهش آن کادر پرستاری کل ایران است. بر اساس آمار وزارت بهداشت جامعه آماری این پژوهش برابر با 125369 نفر است. در این پژوهش به کمک ابزار پرسشنامه محقق ساخته و با توزیع خوشهای بین 384 نفر اطلاعات جمعآوری شده است. تجزیهوتحلیل اطلاعات در این پژوهش توسط نرمافزار SPSS و SMART-PLS صورت گرفته است.
نتایج: بر اساس یافتههای مطالعه تمامی اطلاعات گردآوریشده نرمال هستند. نتایج تحلیل عاملی بهدستآمده رابطه معنادار معکوس بین تابآوری و فرسودگی شغلی را نشان میدهد و همچنین احساس موفقیت فردی به عنوان یکی از گویههای فرسودگی شغلی تأثیر بسزایی در تابآوری دارد.
نتیجهگیری: لازم است برای افزایش تابآوری کادر پرستاری در این شرایط به عوامل مؤثر در فرسودگی شغلی آنها اهمیت ویژهای قائل شد و برای کاهش آن برنامهریزی نمود. در این مسیر میتوان با تدوین برنامههای آموزشی و تغییر در سبک ارائه خدمت احساس عدم موفقیت فردی و در نتیجه فرسودگی شغلی را کاهش داد.
بهشته جبلی، محمد ورهرام، مهدی کاظم پور، شیرین اسماعیلی، حبیب امامی، الهام قازانچایی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: پس از افزایش موارد ابتلا و گسترش جهانی ویروس کووید 19، مراکز درمانی بدنبال این بحران با تعدادی از مشکلات و چالشها مواجه شدند. متولیان نظام سلامت در کشورهای مختلف جهان به منظور افزایش کیفیت و ایمنی خدمات درمانی و مدیریت بهینه آنها چه در شرایط بحرانی و چه در شرایط غیر بحرانی روشهای متعددی را به کار گرفتهاند که تعهد سازمان را به ارتقای کیفیت افزایش میدهند.
مواد و روش ها: این مطالعه یک پژوهش مقطعی تحلیلی میباشد. اطلاعات از طریق پرسشنامه محقق ساخته بر اساس 903 استاندارد اعتباربخشی ابلاغی وزارت بهداشت با روش نمونهگیری در دسترس از 326 نفر از کارکنان مرکز مسیح دانشوری در سال 1399 جمع آوری شده است. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS ویرایش 22 تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج: نتایج نشان داد از میانگین 8 حیطه مرتبط با استانداردهای اعتباربخشی، مشارکتکنندگان در حیطههای اخلاق حرفهای و رعایت حقوق گیرنده خدمت، کنترل عفونت، بهداشت محیط و پسماند بیشترین رعایت را در شرایط اضطرار کووید 19 ذکر نمودند و حیطههای مدیریت بالینی و ایمنی بیمار در ردههای بعدی قرار گرفتند.
نتیجهگیری: بر اساس نظر مشارکتکنندگان، رعایت حیطههای بهداشت محیط و پسماند، حقوقگیرنده خدمت و کنترل عفونت در مواجهه با اپیدمی کرونا کاربردیتر بوده است. به نظر میرسد اصول اعتباربخشی به عنوان استاندارهای بهبود کیفیت مورد پذیرش قرار گرفته است و میتواند راهنمایی مؤثر در آمادگی مواجه مراکز درمانی در شرایط اضطرار باشد.
راحله پنجه کوبی، فرزاد فیروزی جهانتیغ،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
زمینه و هدف: با بالا رفتن دشواریها، سطح عدم اطمینان و خطر موجود در زنجیرهتأمین افزایش مییابد. دارو یک محصول راهبردی است و به صورت مستقیم با سلامتی جامعه ارتباط دارد. این پژوهش با هدف ارزیابی عوامل خطرزنجیرهتامین دارویی با روشهای هوش مصنوعی انجام شده است.
مواد و روشها: با مرور متون و مصاحبه با 6 نفر از کارشناسان خبره که دارای مدرک تحصیلی کارشناسیارشد و دکتری تخصصی بودند و تجربهای بین 7 تا 15 سال در زمینه خطر و زنجیرهتامین دارو داشتند، عوامل خطر شناسایی شدند. در نهایت با استفاده از شبکههای عصبی پرسپترون چندلایه و ماشینهای بردار پشتیبان با توابع کرنلخطی، چندجملهای و پایهشعاعی در دو کلاس کمخطر و پرخطر در نرمافزار پایتون طبقهبندی گردیدند.
نتایج: 22عامل در 5 دسته دارایی، شبکه حمل و نقل، دولت و بازار، راهبردی و تهیه و تامینکننده شناسایی و با استفاده از شبکههای عصبی طبقهبندی شدند. تغییرات بهره و تورم، تغییرات نرخارز، عدم انعطافپذیری در تولید و اختلال در خدمات مشتری به ترتیب بیشترین اهمیت را در خطرهای زنجیره تامین دارو دارند. نتایج معیارهای ارزیابی نشان داد، مدل پرسپترون چندلایه عملکرد بهتری نسبت به ماشینهای بردار پشتیبان با توابع کرنلخطی، چندجملهای و پایهشعاعی داشته است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد که شبکههای عصبی مصنوعی قادر به طبقهبندی عوامل خطر زنجیرهتامین دارو با دقت قابل قبولی هستند. در نتیجه طبقهبندی عوامل خطر با دقت 07/97% نشاندهنده توانایی بالای شبکه پرسپترون چندلایه در ارزیابی خطر زنجیره تامین دارو است.
بهاره هاشمی مقدم، محمدرضا کریمی علویجه، نجیمه السادات کیانوش فرد، شهین ابراهیم بابایی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: امروزه مفهوم رضایتمندی بیماران در تمام دنیا در حوزه مراقبتهای پزشکی اهمیت بسیار ویژهای یافته است و سهم عمده این رضایتمندی متأثر از کیفیت و تنوع خدمات هتلینگ بیمارستانهامیباشد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر کیفیت خدمات غیرپزشکی (هتلینگ) بیمارستانها بر رضایت گیرندگان خدمت با تأکید بر نقش واسط رضایت از خدمات پزشکی در بیمارستانهای شهید فیاضبخش، شهید هاشمینژاد و مسیحدانشور است.
مواد و روشها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی و توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق شامل گیرندگان خدمات در بیمارستانهای مورد مطالعه به تعداد 48043 بوده است. روش نمونهگیری به صورت تصادفی ساده نسبتی قضاوتی میباشد. برای تعیین حجم نمونه از جدول کرجسی و مورگان استفاده گردید. اطلاعات لازم از طریق پرسشنامهی محقق ساخته جمعآوری گردید. به منظور تجزیهوتحلیل دادهها و آزمون فرضیات از آمار توصیفی و استنباطی (کولموگروف-اسمیرنوف، تی دونمونه، آنووا، همبستگی پیرسون و رگرسیون دو متغیره) از طریق نرمافزارSPSS22 و همچنین بهمنظور بررسی برازش مدل و تحلیل عاملی تأییدی از نرمافزار لیزرل و جهت سنجش اهمیت و وزن متغیرهای مورد بررسی، از روش آنتروپی شانون استفاده شد.
نتایج: شناخت وزن و اولویت هر یک از متغیرهای تحقیق نشان میدهد، بهطورکلی دیدگاه گیرندگان خدمت در زمینه خدمات غیرپزشکی بیمارستانها، خدمات طی درمان، خدمات نظافت و بهداشت، خدمات رفاهی، منابع انسانی، ساختمان و تأسیساتو تغذیه بیمار، به ترتیب دارای بیشترین به کمترین وزن و اولویت میباشند.
نتیجهگیری: رضایت گیرندگان خدمات غیرپزشکی در وضعیت معمولی قرار دارند.با برقراری سیستم مدیریت مشارکتی و تشخیص اولویتها و نیازهای درمانی آنها، این وضعیت را به حالت مطلوب برسانند.
سپیده صفاوردی خان، اصغر آقایی هشتجین، آیدین آرین خصال،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: تحلیل علل ریشهای به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای مدیریت حوادث بوده که هدف آن شناخت دلایل واقعی یک مسئله و پیدا نمودن راههایی جهت حذف این علل است. جراحی از جمله حیطههایی است که امکان بروز خطای بالینی در آن قابل توجه است. بنابراین، هدف این مطالعه، تبیین نقاط ضعف و چالشهای کاربرد تحلیل علل ریشهای وقایع جراحی و شناخت تجربه کارکنان پیرامون فناوری مذکور است.
روشها: این مطالعه از نوع کیفی و از طریق مصاحبه با خبرگان در سال 1400 به انجام رسید. با 20 نفر از تیم تحلیل علل ریشهای شاغل در بیمارستانهای آموزشی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران مصاحبه شد. پس از پیاده سازی مصاحبهها، از نرمافزار MAXQDA نسخه 10 به منظور تحلیل محتوای موضوعی و استخراج مفاهیم مرتبط با اهداف پژوهش استفاده شد.
یافتهها: اکثریت افراد مشارکت کننده زن، سرپرستار، دارای سن 30 تا 40، سابقه کار 11 تا 15، و شاغل در بیمارستان هاشمینژاد بودند. مهمترین نقاط ضعف شناسایی شده برای تحلیل علل ریشهای شامل نقص در اجرای صحیح فرآیند تحلیل علل ریشهای و عدم مشارکت افراد، بیمارستانها و دانشگاهها در این فرآیند بود.
نتیجهگیری: مدیران و سیاستگذاران سلامت باید در جهت کاهش نقاط ضعف تحلیل علل ریشهای از طریق تشریح ضرورت این فرآیند، تحلیل علل ریشهای بلافاصله پس از هر رخداد بالینی، ارزیابی اثربخشی تحلیل علل ریشهای، ارائه بازخورد کافی از سوی مقامات بالادست درمانی، فرهنگسازی تحلیل علل ریشهای، تامین امکانات لازم برای انجام این تحلیلها، ارائه دستورالعملهای شفاف تشویق و تنبیه کارکنان اقدام نمایند.
یحیی سلیمی، علی کاظمی کریانی، شاهین سلطانی، فرید نجفی، ژیلا عظیمی، بهمن روشنی، سینا احمدی، ستار رضایی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر ارزیابی تأثیر طرح تحول نظام سلامت بر شیوع سزارین و زایمان طبیعی در بیمارستانهای دولتی استان کرمانشاه میباشد.
مواد و روشها: در مطالعه حاضر دادههای سزارین و زایمان طبیعی در 17 بیمارستان دولتی در دورهی زمانی 1388 تا 1398 جمعآوری و مورد ارزیابی قرار گرفت. متغیرهای اصلی این مطالعه شامل شیوع سزارین و شیوع زایمان طبیعی برای یک دورهی 121 ماه بود که هر دو متغیر از تقسیم تعداد زایمانهای به صورت سزارین و طبیعی بر کل تعداد زایمانها به دست آمد. برای ارزیابی تأثیر طرح تحول نظام سلامت بر روی شیوع سزارین و زایمان طبیعی از رویکرد سری زمانی منقطع و رگرسیون قطعهای استفاده شد.
نتایج: میانگین شیوع سزارین در دورهی زمانی قبل و بعد از اجرای طرح تحول نظام سلامت به ترتیب برابر با 5/42 و 2/43 درصد بود. در ماههای قبل از شروع مداخله میزان سزارین 13/0 درصد در حال افزایش بود که از نظر آماری معنیدار بود. در اولین ماه بعد از اجرای مداخله، شیوع سزارین 6/3 درصد کاهش معنیدار یافت. سهم سزارین در ماههای بعد از اجرا طرح تحول نظام سلامت در مقایسه با قبل از مداخله به صورت ماهیانه 12/0 درصد افزایش را نشان داد که از لحاظ آماری هم معنیدار بود.
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که در کوتاهمدت طرح تحول نظام سلامت منجر به کاهش معنیدار سزارین شده است اما در ماههای بعد از اجرای طرح شیوع سزارین دوباره افزایش یافته است.
مرضیه خراسانی گرده کوهی، سید محمود طاهری، محمد علی چراغی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: شناسایی صلاحیتها، مبانی بسیار بااهمیتی برای طراحی یک برنامه جانشینپروری و مدیریت کارآمد منابع انسانی است. بررسیها نشان میدهد این امر مهم با استفاده از مدل صلاحیت در سطح مدیران میانی مغفول واقعشده است. روشهای مبتنی بر منطق فازی امکان صورتبندی ریاضی مفاهیم مبهم، همچون صلاحیت را فراهم مینماید؛ مطالعه حاضر باهدف طراحی مدل صلاحیت مدیران میانی پرستاری با استفاده از دلفی فازی در نیمه دوم 1399 انجام شد.
روش کار: مطالعه ازنظر هدف، کاربردی و از نوع مطالعات مدیریت سیستم بهداشتی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مدیران خدمات پرستاری (مترونها) بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران بودند. روش نمونهگیری سرشماری و نمونههای پژوهش، شامل 14 نفر از مدیران خدمات پرستاری (خبرگان) بودند. پس از بررسی متون، مدل مفهومی اولیه طراحی شد. در گام اول مطالعه جهت دریافت نظرات خبرگان مبنی بر تأیید سطحبندی مدل از فرم نظرخواهی استفاده شد. در گام دوم شاخصها، به روش دلفی فازی غربالگری شدند.
نتایج: تمامی شرکتکنندگان خانم و 9 نفر دارای مدرک کارشناسی ارشد بودند. میزان موافقت خبرگان با سطحبندی مدل، 90 درصد بود که دلالت بر تأیید آن داشت. در روش دلفی فازی، شاخصها با مقادیر قطعی بالاتر از 7/0 توسط خبرگان تأیید شد. مدل طراحیشده مشتمل بر 3 بُعد فنی، ارتباطی، ادراکی، 6 مؤلفه، 14 شاخص و 28 زیر شاخص بود.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد معیارهای لازم جهت انتخاب مدیران میانی پرستاری، ابعاد یا حیطههای مختلف صلاحیت ازجمله فنی، ارتباطی و ادراکی را شامل میشوند. مدیران ارشد میتوانند جهت دستیابی به طرحریزی مناسب برای برنامه جانشینپروری از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.
سید محمدمهدی باکی هاشمی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: هر ساله هزاران نفر بدلیل عدم ارائه خدمات بهموقع و کافی در مراکز درمانی جان خود را از دست داده یا دچار ضایعات غیرقابل برگشت میشوند. این پژوهش به دنبال شناسایی و اولویتبندی عوامل مؤثر بر تقاضای انتقال بیماران و ارائه اثربخشترین اقدامات جهت تسهیل این فرآیند است.
روشها: این تحقیق از نظر روش، ترکیبی و از نظر نوع پژوهش، تحقیقی استقرایی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران عالی و میانی دانشگاه علوم پزشکی گیلان هستند که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند 30 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب گردیدند. در ابتدا با استفاده از دادههای کیفی به دست آمده از مطالعات اکتشافی عوامل مؤثر بر تقاضای انتقال بیماران مشخص گردید، سپس با استفاده از روش دلفی فازی این عوامل اولویتبندی شد.
نتایج: در بخش اول مجموعهای از عوامل مؤثر بر تقاضای انتقال بیماران شناسایی و در بخش دوم میزان اهمیت و اولویت این عوامل مشخص شد. نتایج پژوهش چهارده عامل اصلی از جمله توزیع نامتناسب نیروی انسانی متخصص، برنامهریزی غیر اثربخش، مدیریت ناکارآمد و ناکارآمدی نیروی انسانی را نشان میدهد.
نتیجهگیری: توزیع نامناسب نیروی انسانی متخصص، برنامهریزی غیر اثربخش و مدیریت ناکارآمد، به عنوان دلایل تقاضای انتقال بیماران شناسایی شده است که توجه ویژه مدیران نظارتی و مدیریت توسعه سازمان و تحول اداری دانشگاه را طلب مینماید. به نظر میرسد تشکیل کارگروه ویژه نظارت و برنامهریزی رفع موانع به صورت متمرکز در بالاترین سطح سازمانی و نگاه ویژه به گزارشات مرکز پایش مراقبتها به عنوان اثربخشترین اقدام، میتواند نسبت به مدیریت فرآیند اعزام، برنامهریزی، نظارت و حذف موانع عمل نماید.
زینب شاکر، زهره شاکر، محسن بارونی، اسما صابرماهانی،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان سازمان است که ارتقای عملکرد آن بسیار حائزِ اهمیت است. برای این کار باید میزان توزیع منابع و عملکرد بیمارستانها را ارزیابی کنیم. یکی از راههای ارزیابی عملکرد بیمارستانها محاسبه کارایی آنها است. در این مطالعه کارایی توزیع منابع مالی و انسانی بیمارستانهای دولتی به تفکیک استانها مورد بررسی قرار میدهیم.
مواد و روشها: در این مطالعه دادههای 31 استان، کشور ایران جمعآوری شد. نهاده (شامل: تعداد پزشک، تعداد پرستار و تعداد تخت فعال تعدیل شده به ازای ده هزار نفر جمعیت) و ستانده (تعداد موارد بستری و تعداد موارد سرپایی به ازای هر ده هزار نفر) بود. دادهها از سالنامههای و مطالعات جمعآوری شد. کارایی بخش درمان استانها با نرمافزار DEAP انجام شد.
نتایج: بیشترین میزان نهاده (پرستار، پزشک، تخت) مربوط به بیمارستانها و مراکز بهداشتی درمانی استانهای سمنان، یزد، مازندران میباشد؛ و کمترین میزان نهاده مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان، خوزستان، خراسان شمالی بود. بیشترین ستاده (بستری و سرپایی) مربوط به استان آذربایجان شرقی است و کمترین ستاده، مربوط به استان همدان بود. میانگین کارایی مقیاس، کارایی متغیر نسبت به مقیاس و کارایی ثابت نسبت به مقیاس برای کل بیمارستانهای کشور به ترتیب 0.565، 0.813 و 0.47 میباشد.
نتیجهگیری: با توزیع مناسب و صحیح منابع بین استانها میتوانند کارایی توزیع منابع را افزایش دهیم.
مسلم محسن بیگی، محمد زارع زاده، خدیجه نصیریانی، محمد رنجبر، محمدرضا وفایی نسب،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: با وجود چالشهای متعدد، مشارکت عمومی-خصوصی در بیمارستانها به عنوان یکی از جذابترین بسترهای سرمایهگذاری برای بخش خصوصی شناخته میشود. پژوهش حاضر با هدف تبیین چالشهای مشارکت بخش خصوصی با بیمارستانهای دولتی با استفاده از مدل مشارکت دولتی- خصوصی در بیمارستانهای دولتی شهر یزد انجام گرفت.
مواد و روشها: پژوهش کیفی حاضر در سال 1400 انجام شد. دیدگاه 15 نفر از اعضای هیئتعلمی، روسا، مدیران و کارشناسان عملیاتی در خصوص مشارکت بخشهای خصوصی و امور مرتبط با واگذاری و انعقاد قراردادها و طرفین بخش خصوصی از طریق راهنمای مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته استخراج و با روش تحلیل محتوا در سه مرحله کدگذاری تحلیل شد.
نتایج: در مجموع 10 طبقه اصلی شامل مشکلات اقتصادی و سیاستگذاری، آمادگی ناکافی نیروی انسانی، کمبود مرجع پشتیبان، ضعف قوانین در زمینه مشارکت، کمبود دانش و تجربه در مدیران در زمینه مشارکت، کمبود شفافیت مالی، تعارض منافع، ضعف هماهنگی، کمبود آمادگی فرهنگی و اعتمادسازی و کمبود برنامه و نظارت در زمینه مشارکت و 28 زیر طبقه استخراج شد.
نتیجهگیری: چالشهای مرتبط با مسائل سیاستی و عدم ثبات ناشی از آن، ناهماهنگی واحدهای مختلف، عدم آمادگی نیروی انسانی و جزئیات قرارداد در بهکارگیری مدلهای مختلف مشارکت عمومی خصوصی در بیمارستانها وجود داشته که در این زمینه استفاده از رویههای یکسان، شفافسازی شرایط و الزامات بخش خصوصی جهت مشارکت و تدوین قوانین و قراردادهای عاری از هرگونه کاستی و ضعف که به زیانبخش دولتی منجر شود توصیه میگردد.