9 نتیجه برای خانواده
فربد عبادی فرد آذر، حمید حقانی، فرح السادات هاشمی،
دوره 8، شماره 5 - ( 1-1388 )
چکیده
آذر طل، فرشته مجلسی، عباس رحیمی، داود شجاعی زاده، بهرام محبی،
دوره 10، شماره 4 - ( 12-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: هرسازمان به منظور آگاهی از میزان مطلوبیت و مرغوبیت فعالیتهای خود بالاخص در محیطهای پیچیده و پویا نیاز مبرم به نظام ارزشیابی دارد. از سوی دیگر فقدان نظام ارزشیابی و کنترل در یک سیستم به معنای ارتباط نداشتن با محیط درون وبرون سازمان تلقی می گردد که پیامد آن کهولت و مرگ سازمان است.
مواد و روشها: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی است که در مورد بخش زنان وزایمان انجام شده است. ابزار گردآوری دادهها شامل مطالعات کتابخانهای، پرسشنامه ها، مطالعات میدانی و استفاده از نظر متخصصین بود. ترسیم درختواره شاخصها با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام و برای روایی تحقیق از تکنیک دلفی استفاده شده است.
نتایج: در فرایند ترسیم درختواره شاخصهای ارزشیابی عملکرد انجام چند مرحله لازم است. 1. تدوین شاخصهای عملکردی 2. گروهبندی شاخصها و ترسیم درختواره 3. وزندهی شاخصها
نتیجه گیری: ارزشیابی عملکرد بخشهای مختلف بیمارستان باید در مقاطع زمانی مشخص و با استفاده از یک مدل نظام مند انجام گیرد. برای این کار تدوین شاخصهای عملکردی مخصوص هر بخش الزامی است؛ یافتههای این تحقیق نشان داد که مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی می تواند یک الگوی مناسب برای این کار باشد.
ابوالحسن افکار، ابوالقاسم پوررضا، وجیه الله خدابخشی نژاد، فردین مهرابیان،
دوره 12، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: طرح پزشک خانواده یکی از اقدامات ناظر به رفرم در بخش سلامت است که مهم ترین پیامدهای آن می تواند افزایش دسترسی مردم به پزشک بویژه برای مناطق محروم باشد. هدف از این مطالعه برسی نقاط قوت و ضعف پزشک خانواده در دو شهرستان فومن و شفت در سال1390 بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی و از نوع کاربردی می باشد. در این مطالعه کلیه اعضاء تیم های درمان، مشتمل بر پزشکان خانواده، ماماها، بهورزان، کارشناسان و کاردانان و همچنین 856 نفر از گیرندگان خدمت در این دو شهرستان مشارکت نموده اند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی و پایایی آن تائید شده است.
یافته ها: از نظر ارائه دهندگان خدمت، مهم ترین نقاط قوت نظام ارجاع و طرح پزشک خانواده؛ تأمین دسترسی آسان مردم به خدمات درمانی، کاهش هزینه های درمانی بیماران و مهم ترین نقاط ضعف آن پائین بودن حقوق و دستمزد پزشکان، ارجاع معکوس، عدم دسترسی به پزشک خانواده در تمام اوقات شبانه روز بود. از دیدگاه گیرندگان خدمت؛ مهم ترین نقاط قوت طرح دسترسی آسان به پزشک و مهم ترین نقاط ضعف آن نیز برخورد نامناسب بیمارستان ها و عدم ارائه خدمت در طول شبانه روز بود.
نتیجه گیری: به منظور رفع نقاط ضعف و بهبود کیفیت خدمات، آموزش کارکنان سطوح مختلف نظام شبکه، نظارت جامع تر و انجام ارزیابی های مقطعی به همراه نظارت موثر بر عملکرد صاحبان فرایندهای پزشک خانواده پیشنهاد می گردد.
محمد عرب، میلاد شفیعی ، مریم ایری، حسین صفری، فرهاد حبیبی، علی اکبری ساری، رقیه خبیری،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: طرح پزشک خانواده شکلی از نظام ارائه مراقبت هاست که اجرای صحیح آن، ارتقاء سلامت را به دنبال دارد. آگاهی از نگرش پزشکان خانواده نسبت به شغل خود، نقش مهمی در اجرای بهتر طرح ایفا می نماید. مطالعه حاضر با هدف تبیین نگرش پزشکان خانواده شاغل در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران نسبت به شغل خود انجام شده است.
مواد و روش ها: مطالعه از نوع کیفی و در سال 90 انجام شد. به منظور رسیدن به اشباع اطلاعاتی از کلیه پزشکان خانواده در مراکز بهداشتی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران که 33 نفر بودند، در قالب دو مصاحبه انفرادی و چهار جلسه بحث گروهی متمرکز، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید. در نهایت، با استفاده از روش چارچوب مفهومی، تحلیل دادهها انجام شد.
نتایج: در تحلیل داده ها، 3 موضوع کلی با عنوان عوامل ترغیب پزشکان به انتخاب پزشک خانواده و ادامه خدمت (شامل2 زیرموضوع عوامل اقتصادی، عوامل فرهنگی و محیطی و شرایط کاری) ، چالش های طرح (شامل2زیرموضوع زمینه سازی برای اجرای طرح، شرایط کاری و محدودیت های حرفه ای)، و اصلاحات موردنیاز برای اجرای صحیح برنامه (در سطح سیاستگزاری و در سطح اجرایی) شناسایی شد.
نتیجه گیری: از آنجایی که عوامل اقتصادی، فرهنگی و عوامل محیطی و شرایط کاری در ترغیب پزشکان خانواده نقش اصلی را دارند، لذا بیشترین چالش های طرح نیز مربوط به آنها بوده و نیازمند اصلاحاتی در سطوح کلان و خرد می باشد. همچنین فراهم نمودن زمینه های لازم از طریق فرهنگ سازی در جامعه نیز می تواند در اجرای بهتر این طرح تاثیر گذار باشد.
زهره ترقی، احترام السادات ایلالی، طاهره یعقوبی، فائزه نوروزی نژاد، فروغ ناصری، سید کاظم باقرنژاد، رضاعلی محمدپور،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
هدف: دیدگاه های متفاوتی در مورد حضور خانواده در عملیات احیا قلبی – تنفسی وجود دارد. مطالعه حاضر با هدف مقایسه نگرش پزشکان؛ پرستاران و بستگان درجه اول بیمار نسیت به حضور اعضای خانواده درطی عملیات احیا قلبی تنفسی در بیمارستان های اموزشی دانشگاه علوم پزشکی مازندران طراحی گردید.
مواد و روش ها : در این مطالعه توصیفی نگرش 120 پزشک؛200پرستارو 148 نفراز بستگان درجه اول بیمارمقایسه شد.روش نمونه گیری ، تصادفی طبقه بندی شده بود.ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که اعتبار ان از طریق "اعتبار محتوی" و پایایی ان از طریق ازمون مجدد تایید شد(r=o/83). این پرسشنامه شامل سوالاتی در مورد مشخصات جمعیت شناختی ، تجارب مثبت و منفی و نگرش نسبت به حضور اعضای خانواده در طی عملیات احیا بود. تحلیل داده ها با استفاده از ازمون های اماری مجذور خی (x2)و فیشر و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام شد.
نتایج: اکثریت پزشکان و پرستاران(5/92%پزشکان، 80%پرستاران) حضور خانواده در طی عملیات احیا رازیان بار میدانستند. ازمون دقیق فیشر تفاوت معنی داری بین نظر پزشکان و پرستاران نشان داد
(df=1 pvalue= 0/002 x2=9/037). عمده ترین دلیل منفی بودن نگرش پزشکان و پرستاران در تحقیق ما ، مداخله اعضای خانواده در عملیات احیا (8/90% پزشکان ،5/86% پرستاران ) بوده است. کمتر از نیمی از بستگان درجه اول بیمار (48 %)تمایل به حضور در عملیات احیا داشتند. تفاوت معنی داری بین نگرش بستگان درجه اول بیمار از یک سو ، و پزشکان و پرستاران از سوی دیگر وجود داشت (p=000)
نتیجه گیری: با توجه به تفاوتی که در دیدگاه پزشکان،پرستاران و بستگان درجه اول بیمار نسبت به حضور اعضای خانواده در طی عملیات احیاوجود دارد ، بهتر است در هر بیمارستان برنامه مشخصی در رابطه با شرایط حضور اعضای خانواده در طی عملیات احیا تهیه شود.
امیر اشکان نصیری پور، مهرک پورمطهری،
دوره 13، شماره 4 - ( 12-1393 )
چکیده
زمینه و هدف :امروزه
کیفیت زندگی کاری به عنوان یک مفهوم جهانی در مدیریت منابع انسانی و توسعه سازمانی
موردتوجه قرار گرفته و ارتقای آن کلید اصلی موفقیت مدیریت هر سازمان به شمار می
رود.همچنین تعارض کار –خانواده
پدیده مهمی است که
هم کارکنان و هم کارفرمایانشان را تحت تاثیر قرار می دهد.این مطالعه به تعیین
همبستگی کیفیت زندگی کاری با میزان تعارض
کار-خانواده آنان می پردازد.
مواد و روشها:
این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی
و مقطعی است .جامعه آماری پرستاران بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران با حجم
نمونه215 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه 29 سوالی کیفییت زندگی
کاری کاسیو(casio) همچنین پرسشنامه 18 سوالی تعارض کار–خانواده کارلسون(Carlson) بود. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی اسپیرمن استفاده شد.
یافته ها: از بین مولفه های کیفیت زندگی کاری، امتیازات
مادی و آموزش با میزان تعارض کار–خانواده
رابطه معنی داری نداشتند، ولی بین تعارض کار –
خانواده با دموکراسی در سازمان001/0 P=، مشارکت در
تصمیم گیری009/0 P=،طراحی شغل017/0
P=،فضای کاری در سازمان004/0 P=، رابطه معنی داری وجود داشت. در نهایت بین
کیفیت زندگی کاری پرستاران با میزان تعارض
کار- خانواده رابطه معنی دارمشاهده شد
(001/0> P و 26 /0r=).
نتیجه گیری: به دلیل رابطه معنادار بین کیفیت زندگی کاری و
تعارض کار – خانواده پرستاران، می
توان نتیجه گرفت که با برنامه ریزی صحیح جهت
افزایش کیفیت زندگی کاری پرستاران می توان شاهد کاهش تعارض کار –خانواده آنان بود.
محمدجواد کبیر، ناهید جعفری، محمد نعیمی طبیعی، ابراهیم میکانیکی، حسن اشرفیان امیری، سیدداود نصراللهپور شیروانی، ارسلان داداشی، قاسم اویس،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از وظایف اصلی پزشک خانواده تشکیل پرونده سلامت و ثبت کلیه خدمات ارائه شده میباشد. این مطالعه به منظور تعیین کمیت و کیفیت تشکیل پرونده سلامت و ثبت خدمات ارائه شده در برنامه پزشک خانواده در استانهای شمالی ایران انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی در شش ماهه دوم 1391 انجام گرفت. 139 مرکز مجری طرح پزشک خانواده و بیمه روستایی در سه استان گلستان، مازندران و گیلان بصورت تصادفی منظم به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و در مراکز منتخب عملکرد ثبتی کلیه پزشکان خانواده بررسی شد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. دادهها در SPSS نسخه 18 در سطح معنیداری 05/0>P تحلیل شد.
نتایج: از 189 پزشک خانواده مورد مطالعه، 43 پزشک (23 درصد) مشخصات بیماران ارجاع داده شده به سطح2 و نتایج آن را در فرم سابقه ارجاع ثبت میکردند. از 1890 خانوار بررسی شده، 1559 خانوار دارای پرونده سلامت بودند که پرونده سلامت 892 خانوار (57 درصد) بطورکامل تکمیل شد. از 5869 نفر اعضای خانوار مورد بررسی، 4229 نفر حداقل یکبار توسط پزشک خانواده خود معاینات دورهای شدند که نتایج معاینات دورهای انجام شده 1919 نفر (46 درصد) بطور کامل ثبت گردید. میزان ثبت فرم سابقه ارجاع به پزشک متخصص در استانهای شمالی ایران تفاوت معنیدار وجود داشت (001/0=P).
نتیجه گیری: کمیت و کیفیت تشکیل پرونده سلامت و ثبت خدمات ارائه شده در سطح مورد انتظار نبوده و نیاز به مداخلات متناسب دارد.
حسین علائی، نیلوفر امیری قلعه رشیدی، مجتبی امیری،
دوره 19، شماره 3 - ( 9-1399 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه پزشک خانواده از مهمترین تلاشهای نظام سلامت ایران برای ایجاد نظام ارجاع در کشور، تدوین و در چند استان به اجرا درآمد، ولی به دلایلی چند با چالشهای اساسی روبرو شد که موجب عدم پیشرفت برنامه گردید لذا پژوهش حاضر با هدف تحلیل برنامه مذکور به منظور شناسایی علل و چالشهای عدم پیشرفت برنامه صورت گرفت.
مواد و روشها: مطالعه گذشتهنگر حاضر از نوع تحلیل سیاست، یک پژوهش کیفی است، در آن نمونهگیری مبتنی بر هدف بوده و جمعآوری دادهها با استفاده از تحلیل اسناد و مصاحبه نیمهباز انجام شده است. تحلیل دادهها از طریق تحلیل تم در چارچوب مثلث سیاستگذاری و با استفاده از نرمافزار MAXQDA انجام شد.
نتایج: بر اساس چارچوب مطالعه، چالشهای برنامه در بعد زمینه عبارتاند از: تضاد منافع، قائم به فرد بودن برنامهها، عدم ثبات در مدیریت و برنامهها، توجه ناکافی به فرهنگسازی و منابع و زیرساختها، در بعد محتوا عبارتاند از: رویکرد اجرایی نامتناسب، عدم بومیسازی، انتخاب ابزار نامناسب، شفافیت ناکافی و ابهام در اهداف، وظایف و مسئولیتها. در بعد فرآیند؛ چالشهای فرآیند بر اساس چرخه خطمشیگذاری مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجهگیری: اجرای برنامه پزشک خانواده متأثر از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مدیریتی است. از آنجا که این برنامه مجدداً مورد توجه وزارت بهداشت قرار گرفته است، لازم است سیاستگذاران و تصمیم گیران نظام سلامت با در نظر گرفتن موانع و چالشهای مطرح شده به اصلاح محتوا و روشهای اجرای برنامه اهتمام ورزند.
علیرضا براتی، مجید میرمحمدخانی، سمانه قدس، اسماعیل مشیری،
دوره 21، شماره 3 - ( 9-1401 )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعه حاضر به بررسی مولفه های اصلی که باید برای پیاده سازی نظام ارجاع در شهرستان بجنورد مد نظر قرار بگیرد، پرداخته است.
روش ها: در این مطالعه ترکیبی (کمی-کیفی) روش جمع آوری مولفه های اصلی به صورت مصاحبه با خبرگان بود که در نهایت اهمیت تمام مولفه های استخراج شده به صورت یک پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای بررسی دسته بندی مولفه ها در مجموعه های اصلی، از روش تحلیل عاملی اکتشافی با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد.
نتایج: مولفه های پرکاربرد توسط خبرگان شامل "توانمندسازی (دانشی، مهارتی، روانشناختی) منابع انسانی دخیل در نظام ارجاع "، " توجه به انگیزش منابع انسانی دخیل در نظام ارجاع" و "تدوین فرایندهای مناسب نظام ارجاع و بازمهندسی فرایندها به فراخور شرایط" بودند. همچنین در نهایت تمام مولفه ها در سه گروه از الزامات اصلی در نظام ارجاع شهرستان بجنورد به سه دسته تقسیم بندی شدند که شامل الزامات سازمانی و مدیریتی، نیروی انسانی و فناوری اطلاعات بودند.
نتیجه گیری: به طور خلاصه مولفه های فراوانی می توانند در ارتقا نظام ارجاع کمک کنند که این مولفه ها می توانند در مجموعه الزامات سازمانی و مدیریتی، نیروی انسانی و فناوری دسته بندی شوند. برنامه ریزی دقیق جهت دستیابی به مولفه های تعریف شده در نظام ارجاع می تواند به بهبود نظام سلامت منتهی شود.