جستجو در مقالات منتشر شده


۱۴ نتیجه برای علوم پزشکی تهران

سیما رفیعی، ابوالقاسم پوررضا، عباس رحیمی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: نقش مدیریت منابع انسانی در سازمانها بسیار حیاتی است و فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمانها جلوه‌ای از عملکرد مدیریت منابع انسانی است. یکی از ابعاد فرهنگ سازمانی اختلاف قدرت (Power Distance) می‌باشد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش کارکنان بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص فاصله قدرت موجود در سازمان و بررسی آثار آن انجام پذیرفته است. مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی می‌باشد که در آن نمونه ۳۰۶ نفری از مدیران (سرپرستان) و کارکنان بیمارستانهای تحت مطالعه شرکت داده شده اند. برای هر گروه از آنها پرسشنامه جداگانه‌ای که توسط فرانسسکو و چن (۲۰۰۰) طراحی شده بود جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. داده‌ها از طریق نرم افزار SPSS ۱۶ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: در سطح اطمینان ۹۵% میان نگرش کارکنان از فاصله قدرت موجود در سازمان با متغیرهای رضایت شغلی، تعهد سازمانی، ادراک از تبعیض آمیز بودن روابط سازمانی و آمادگی آنها به پذیرش مسئولیت های کاری ارتباط معنادار آماری وجود دارد (P value<۰,۰۵). همچنین میان نگرش مدیران نسبت به فاصله قدرت با متغیرهای برخورد با کارکنان، توجه به صلاحیت و شایستگی آنها، دادن آزادی عمل و استقلال کاری به آنان و نیز اعمال و پشتیبانی های لازم از آنها ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید. نتیجه گیری: اشاعه فرهنگ فاصله قدرت کم در سازمان سبب می شود تا کارکنان از سازمان تحت فعالیت خود احساس عدالت و برابری داشته و به شیوه ای موثر در سازمان و در راستای اهداف سازمانی مشغول به فعالیت گردند، بدین نحو رضایت شغلی آنان بیشتر شده و وفاداری و تعهد به سازمان نیز ارتقا می یابد.
محمد عرب، مسلم شریفی، محمود محمودی، بهمن خسروی، روزبه هژبری، علی اکبری ساری، بتول احمدی، فرخ افتخار،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف:در سالهای اخیر حاکمیت بالینی به عنوان مدلی برای تبیین اصول بهبود مستمر کیفیت در خدمات سلامت معرفی شده است.این بررسی در نظر دارد با استفاده از ابزار سنجش جو سازمانی حاکمیت بالینی میزان آمادگی بیمارستانهای مورد مطالعه را برای اجرای برنامه های حاکمیت بالینی مورد بررسی قرار دهد. مواد و روش ها: این بررسی در ۱۴ بیمارستان دولتی و غیر دولتی واقع در شهر تهران برای ارزیابی وضعیت آمادگی این بیمارستانها برای اجرای حاکمیت بالینی انجام شد.بدین منظور ۸۰۰ نفر از پزشکان و پرستاران شاغل در این بیمارستانها مورد پرسش قرار گرفته اند.داده ها در نرم افزار SPSSنسخه ۱۷و با استفاده از آزمون های همبستگی و مقایسه میانگین ها و همچنین آماره های توصیفی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان دهنده آمادگی هر دو نوع بیمارستان دولتی و غیر دولتی برای اجرای برنامه حاکمیت بالینی بود. یافته های حاصل از بررسی میدانی نشان داد که میانگین امتیاز جو سازمانی حاکمیت بالینی در بیمارستانهای مورد بررسی (۱۴/۳) بالاتر از حد متوسط(۵/۲) است. نتیجه گیری:این بررسینشان داد که آمادگی لازم برای اجرای برنامه های حاکمیت بالینی در بیمارستانها در حد قابل قبولیوجود دارد.با این حال با اجرای حاکمیت بالینی تلاش می شود استراتژی واحد و جامعی برای بهبود مستمر کیفیت در خدمات بالینی به کار گرفته شود.
دکتر محمد عرب، فرهاد حبیبی نوده، دکتر عباس رحیمی فروشانی، دکتر علی اکبری ساری،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده

مقدمه: پسماندهای بیمارستانی به علت دارا بودن عوامل خطرناک سمی و بیماری زا از جمله زائدات پاتولوژیک، عفونی، داروئی، شیمیایی و رادیواکتیو از حساسیت خاصی برخوردارهستند. این مطالعه با هدف بررسی میزان رعایت اقدامات ایمنی توسط کارکنان مسئول جمع آوری پسماند های بیمارستانی در بیمارستان های دولتی تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. مواد و روش ها: مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی در سال ۱۳۹۱، ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود. بر اساس توزیع فراوانی، نمره کل ایمنی افراد به سه گروه ضعیف(نمره کمتر از ۲۶)، متوسط(نمره بین ۲۶ تا ۳۰) و خوب( نمره بیشتر از ۳۰) تقسیم‌بندی و با استفاده از نرم افزارآماری Spss۱۸ و آزمونهای آماریT-Test و آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج: در بین بیمارستان های مورد مطالعه ۳/۳۳ درصد آنها دارای وضعیت ایمنی خوب و ۵/۵۵ درصد آنها دارای وضعیت ایمنی متوسط و ۲/۱۱ درصد آنها دارای وضعیت ایمنی ضعیف بودند. ارتباط آماری معناداری بین میزان تحصیلات خدمه، سن، سابقه کار و آموزش به خدمه با میانگین نمره وضعیت ایمنی آنها وجود داشت. نتیجه گیری: اجرای استانداردها و قوانین ملی جاری و رفع کمبودها، برنامه ریزی صحیح، استفاده ار کارکنان جوان در کنار کارکنان باسابقه تر، دوره های آموزشی بیشتر، اهمیت و احترام قائل شدن برای خدمه و مورد توجه قرار دادن آنها می تواند به بهتر شدن ایمنی در جمع آوری پسماندهای بیمارستانی کمک کند
دکتر حسین درگاهی، علی اکبر رازقندی، زینب رجب نژاد،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: با توجه به اهمیت یادگیری تیمی و تغییر فرآیندها، لازم است تا کارکنان آزمایشگاه های بالینی با فرآیند یادگیری سازمانی آشنا شوند. لذا این پژوهش با هدف ارزیابی و تعیین قابلیت یادگیری سازمانی در کارکنان آزمایشگاه های بالینی بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام  شد.

مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی–تحلیلی بود که  به صورت مقطعی در سال ۹۳-۱۳۹۲ بر روی ۸۵ نفر از کارکنان آزمایشگاه‌های بالینی تعداد پنج بیمارستان که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده بودند انجام شد. ابزار پژوهش در این مطالعه، پرسشنامه Gomez و همکاران در چهار بعد تعهد مدیریت، دیدگاه نظام مند، فضای باز و آزمایشگری، و انتقال دانش  و ۱۷ گویه بود. رتبه بندی سوالات پرسشنامه با استفاده از مقیاس لیکرت  پنج تایی بود. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ و تستهای آماری T-test و ضریب همبستگی پیرسون ، Welch استفاده گردید.

نتایج: میانگین کلی یادگیری سازمانی در کارکنان آزمایشگاه‌های مورد مطالعه برابر ۱۱/۳ بود که نشان دهنده وضعیت نسبتاً مطلوب در این زمینه بود. هم چنین مشخص شد که بین آزمایشگاه ها از نظر قابلیت تعهد مدیریت اختلاف معنی داری وجود داشت)۰۰۲/۰(P=. بین سطح تحصیلات کارکنان با بعد انتقال و یکپارچه سازی دانش نیز ارتباط معنی داری دیده شد(۰۴/۰(P=.

نتیجه گیری: فرآیند قابلیت یادگیری سازمانی در آزمایشگاه های بالینی بیمارستان‌های دانشگاه علوم پزشکی تهران وضعیت چندان مطلوبی ندارد. لذا استقرار نظام ایمنی بیمار، راه اندازی نظام ثبت خطا و اشتباهات، و تشویق کارکنان به گزارش خطا از اهم عناصری است که باید به منظور استقرار کامل نظام یادگیری سازمانی در آزمایشگاه های بالینی مورد توجه قرار گیرد. 


دکتر ابراهیم جعفری پویان، دکتر گلرخ عتیقه چیان، آمنه سرادار،
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: بیمارستانها به دلیل ماهیت کاری خود مستقیماً تحت تأثیر حوادث و بحرانها قرار دارند که ارائۀ خدمات در آنها تنها با پرسنل آگاه که توانایی و اعتماد بنفس لازم برای مواجهه با بحرانها را داشته باشند امکانپذیر است. هدف از این پژوهش تعیین خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقابله با حوادث و بلایا بود.

 مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و کاربردی بود که در سال ۱۳۹۴ در کلیه بیمارستان های دولتی وابسته و خصوصی تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. جامعه پژوهش تمامی مدیران ارشد بیمارستان ها بودند و داده ها از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته که از نظر روایی و پایایی تأیید شده بود،  جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.

نتایج: سطح خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستانها در مواجهه با بحرانها در حد متوسط ارزیابی شد (۱۰۱ از ۱۳۰) که در بین مردان متاهل با سابقه حضور در شرایط بحرانی بیشتر بود. همچنین در بین مدیران اورژانس و مسن تر نیز تا حدی (بطور حاشیه ای) بالاتر بود. با این وجود، متغیرهایی همچون سابقۀ شرکت در دوره های آموزشی مدیریت بحران و عضویت در سیستم فرماندهی رابطه ای با خودکارآمدی نشان نداد.

نتیجه گیری: با توجه به ارتباط خودکارآمدی افراد با سن و سابقه حضور در شرایط بحرانی، به‌نظر می رسد باید در انتخاب افراد برای این نوع شرایط به این متغیرها دقت بیشتری لحاظ گردد. همچنین، دارا بودن تجارب موفق در ادارۀ موقعیت های چالش برانگیز باعث ارتقاء سطح خودکارآمدی مدیران می گردد. از این رو، استفاده از روشهایی همچون شبیه سازی و یا انجام مانورها می تواند به آشنا ساختن مدیران با شرایط احتمالی در هنگام وقوع سوانح کمک شایانی نماید. 


یگانه حیاطی، دکتر حجت رحمانی، دکتر محمد عرب،
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: سلامت پرسنل بیمارستان در افزایش بهره­وری، نقش تعیین کننده­ای دارد و از آن جایی که رسالت اصلی بیمارستان، ارتقای سلامت جامعه است؛به منظور دستیابی به این رسالت والا، پایش، حفظ و ارتقا سلامت  عمومی کارکنان ضروری می­باشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت عمومی این قشر تاثیرگذار و شناسایی چندی ازعوامل مرتبط باآن، تدوین شد.

مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی با نتایج کاربردی است که به روش مقطعی بر روی    ۳۲۰نفرازکارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران که به صورت نمونه گیری طبقه بندی-تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت.جهت جمع­آوری داده­ها، از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS از طریق آزمون های آماری T-test و ANOVA تجزیه تحلیل شد.

نتایج: نتایج نشان دادکه ۵/۴۷%  افرادحاضر در پژوهش مشکوک به اختلالات سلامت عمومی بودند؛ شیوع نشانگان جسمانی،اضطراب،اختلالات کارکرد اجتماعی وافسردگی به ترتیب ۹/۵۳%، ۳/۴۹%، ۵/۷۹% و ۶/۱۴% بدست آمد. میان سلامت عمومی کارکنان و ویژگی های دموگرافیک انان از قبیل جنسیت، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی، واحد شغلی، وضعیت مسکن ونوع استخدام ارتباط معناداری وجود داشت(۰۵/۰>P). همچنین تفاوت­های فردی مدیران بر سلامت عمومی کارکنان تحت سرپرستی ایشان، تاثیرگذار بود.

نتیجه گیری: میزان سلامت عمومی کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقایسه با مطالعات مشابه در داخل و خارج از ایران، در وضعیت خوبی قرار نداردلذا پیشنهاد می­شود سیاستگزاران ذیربط وزارت بهداشت و مدیران بیمارستان های مورد مطالعه در جهت ارتقا سلامت پرسنل، برنامه­ها وراهکارهایی را در الویت قرار دهند.


علی مرادی، خالد رحمانی، دکتر ابراهیم جعفری پویان، رسول یاراحمدی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: از آنجا که انتخاب نادرست یک مدیر ممکن است به انتخاب های ناصحیح در موارد دیگر سازمان منتج شود لازم است سازمانها به این مسئله مهم توجه نمایند و ساز و کارهای مدونی برای انتخاب مدیران در سطوح مختلف داشته باشند. با توجه به اهمیت این موضوع این مطالعه با هدف رتبه بندی شاخصهای کلیدی مرتبط با صلاحیت مدیران رده عملیاتی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.   
مواد و روش ها: در این مطالعه با استفاده از روش تاپسیس فازی(fuzzy TOPSIS)، یک روند منطقی و سیستماتیک برای رتبه بندی شاخصهای انتخاب مدیران  عملیاتیآماده شد. برای دستیابی به معیارهای تأثیرگذار  ابتدا شاخص‌های مهم و مرتبط توسط خبرگان از میان فهرست مبسوط شاخص های مربوطه که از مرور متون، مستندات و گزارشات رسمی شناسائی شده بودند، انتخاب، سپس پرسشنامه ای براساس شاخصهای انتخابی طراحی و بعد از تایید روایی و پایایی (۰,۹۵=α) بین ۵۰ نفر از مدیران میانی و عملیاتی توزیع گردید.  در نهایت با کمک معیارهای SMART نسبت به وزن دهی و رتبه بندی شاخص ها اقدام و کلیدسازی شاخص ها انجام شد.
نتایج: از۵۰ نفر شرکت کننده در این مطالعه ۳۷(۷۴%) نفر آنها مرد و بقیه زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن شرکت کنندگان در مطالعه به ترتیب ۶۸/۴۱ و ۰۶/۷ سال بود. با مرور منابع و مطالعات انجام شده در این زمینه در مجموع ۴۸ شاخص که با صلاحیت مدیران بیشتر تناسب داشتند، شناسائی شد. از شاخصهای شناسائی شده ۳۶ شاخص بر اساس نظر اساتید و خبرگان علوم مدیریت و مدیران اجرایی که دارای اهمیت و تناسب بیشتری با صلاحیت مدیران رده عملیاتی داشتند، به عنوان شاخصهای کلیدی انتخاب شدند. در اکثر موارد همبستگی بین شاخصها مثبت  بود. بر اساس تجزیه و تحلیلهای فازی شاخصهای تحصیلات عالی در رشته مدیریت، رعایت وقت و زمان، قدرت بیان، آراستگی و اعتقاد به نظم و قانون به ترتیب با ضرایب نزدیکی ۲۰۵/۰ ، ۲۰۴/۰ ، ۲۰۳/۰ ، ۲۰۲/۰ و ۱۹۷/۰ رتبه های اول تا پنجم را به خود اختصاص دادند.
نتیجه‌گیری: این مطالعه نشان داد، معیارهای تحصیلات عالی در زمینه علوم مدیریت و تسلط مدیر بر جنبه های فنی مدیریت سازمان در صدر ویژگیهای انتخاب مدیران قرار دارد. دانشگاههای علوم پزشکی و سازمانهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی درمانی می‌توانند جهت تدوین دستورالعمهای انتخاب مدیران از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.


دکتر حسین درگاهی، صدیقه اسدی، دکتر بتول احمدی، دکتر محمود محمودی،
دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: امروزه سازمان ها دریافته اند که عمر آنها تداوم نخواهد یافت مگر اینکه یک راهبرد برای مدیریت و ارزش گذاری دانش سازمانی خود داشته باشند. از عناصر جلوبرنده مدیریت دانش، فرهنگ سازمانی متکی به خلاقیت و نوآوری است. هدف از این مطالعه تعیین رابطه مدیریت دانش با خلاقیت و نوآوری سازمانی در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران  بود.
مواد و روش ها: این پژوهش یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی بود که بر روی ۱۲۰ نفر از کارکنان بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی تهران در سال ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد. جهت جمع آوری اطلاعات از فرم اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه مدیریت دانش Probst و همکاران، پرسشنامه خلاقیت سازمانی حسن بیگی، و پرسشنامه نوآوری سازمانی Patchen استفاده گردید. داده ها در نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ و با استفاده از آمار توصیفی، آزمون تی تست، آنالیز واریانس و همبستگی پیرسون در سطح معناداری کمتر از ۰۵/۰ تجزیه و تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان داد بین مدیریت دانش با خلاقیت سازمانی(۰۰۱/۰ p<،۰,۶۶۱r =) و نوآوری سازمانی(۰۰۱/۰ p< ۰,۳۲۵r =) از نظر آماری ارتباط معنی داری وجود دارد که این ارتباط نشان دهنده تاثیر پذیری بیشتر خلاقیت سازمانی نسبت به نوآوری سازمانی از متغیر مدیریت دانش بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد با بهبود مدیریت دانش، خلاقیت و نوآوری سازمانی نیز افزایش می یابد بنابراین سیاست گذاران، رهبران و مدیران بیمارستان باید در جهت ایجاد نظام مدیریت دانش بکوشند تا بدینوسیله موجب بهبود خلاقیت و نوآوری در سازمان گردند و در نهایت کارایی اثر بخشی عملکرد بیمارستان نیز ارتقاء یابد.


دکتر ابراهیم جعفری پویان، طاهره شریفی، دکتر سارا امامقلی پور، دکتر میر سعید یکانی نژاد، سمانه اسماعیلی،
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

زمینه و هدف: اعتباربخشی بیمارستانی روشی موثر جهت ارزشیابی در نظام سلامت کشورهاست که با هدف بهبود کیفیت خدمات و ارتقاء عملکرد و کارایی آنها انجام می شود. پژوهش حاضر، درصدد تعیین ارتباط بین درجه اعتباربخشی با کارایی فنی بیمارستانها می باشد.
مواد و روش ها: برای محاسبه کارایی فنی شاخص های کلیدی دروندادی و بروندادی بیمارستان شامل مواردی از قبیل نسبت پزشک به تخت، میزان مرگ و میر و عفونت بیمارستانی شناسایی گردید. به منظور نزدیک کردن کارایی فنی به عملکرد بیمارستان، در کنار شاخصهای معمول جهت سنجش کارایی، از شاخص کیفیت خدمات نیز استفاده گردید. برای اندازه گیری کیفیت نمونه ای (۵۵۴ نفر) از بیماران بیمارستانها به روش تصادفی طبقه ای تحت مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه توسعه یافته کیفیت خدمات بستری، چک لیست استخراج شاخص های عملکردی بود. سپس همبستگی بین نمرات کارایی فنی و درجه اعتباربخشی بیمارستانها با استفاده از نرم افزار DEAP و SPSS بررسی گردید.
نتایج: میانگین کارایی فنی بیمارستان ها ۹۴/۰ بدست آمد که نشان دهنده وجود ۱/۵ درصد ظرفیت افزایش کارایی بیمارستانها بود. میانگین کیفیت در بیمارستانهای تحت مطالعه ۴,۱۳ (حداقل ۳,۹ تا حداکثر ۴.۳) ارزیابی شد. همبستگی معناداری بین درجه اعتباربخشی و کارایی فنی بیمارستان ها یافت نشد.
نتیجه گیری: پیشنهاد می گردد در دوره های آتی اعتباربخشی، توجه به کارایی بیمارستانها نیز در سنجه ها گنجانده شود تا اعتباربخشی به اهداف خود، که ارتقاء کارایی یکی از آنهاست، دست یابد. ضمن آنکه بهتر است در محاسبات کارایی بیمارستان، از شاخص هایی که نشانگر بهتری برای عملکرد بیمارستانهاست، نیز استفاده گردد.
 


دکتر حسین درگاهی، رستم زالوند،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: حضور تمام وقت پزشکان با ارتقا بسیاری از شاخص های عملکرد بیمارستان ها ارتباط دارد. با توجه به چالش های موجود، پژوهش حاضر با هدف تحلیل موقعیت طرح تمام وقت جغرافیایی پزشکان با استفاده از مدل SWOT و ارائه مدل ماتریس TOWS در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
 
مواد و روش‌ها: مطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی ـ تحلیلی به روش مقطعی بود که در سال ۹۶-۹۵ انجام شد. بر اساس‌ فرمول‌ کوکران‌ حجم نمونه‌ به‌ تعداد ۲۳۴ نفر از پزشکان شاغل در این طرح به روش تصادفی ساده انتخاب‌ گردید. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق­ساخته بود که روایی صوری و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. داده ها پس از جمع­آوری، توسط نرم­افزارهای SPSS و با استفاده از مدل SWOT مورد تحلیل قرار گرفت و راهبردهای TOWS ارائه گردید.
 
نتایج: مهمترین نقاط ضعف طرح، افزایش حجم­کاری پزشکان، همکاری نامناسب پزشکان متخصص و نبود نظام مناسب پرداخت جبران خدمت و مهمترین نقطه قوت آن نیز جذب و بکارگیری پزشکان جوان و آموزش بهتر دانشجویان پزشکی بود. از مهمترین فرصت ها و تهدیدهای این طرح نیز به ترتیب ایجاد رقابت بخش دولتی با بخش خصوصی و خروج پزشکان با تجربه از بخش دولتی و جذب آن در بخش خصوصی عنوان شد.
 
نتیجه گیری: بر اساس یافته­های این تحقیق، راهبردهای مدل TOWS می تواند مبنای پیشنهادات نویسندگان این پژوهش جهت ارتقای طرح مزبور باشد
زهرا طهماسبی، دکتر مریم تاجور، دکتر محمد عرب،
دوره ۱۸، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: بدلیل وجود اقلام با ارزش و گرانقیمت در انبارهای بیمارستانها، مدیریت علمی انبار و ارزشیابی مداوم آنها نقش مهمی در حفظ و بهبود عملکرد آنها و عملکرد بخشهای بیمارستانی دارد. مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی عملکرد انبارهای مرکزی بیمارستانهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
مواد و روش ها : برای انجام این مطالعه مقطعی، چک لیستی طراحی و اعتبارسنجی گردید که با استفاده از آن، وضعیت ۳۹ انبار مرکزی واقع در ۱۴ بیمارستان از ابعاد ساختاری، فرآیندی و پیامدی مورد ارزیابی قرار گرفت. با استفاده از آنالیزهای توصیفی وضعیت عملکرد انبارها ارزیابی شد و از آزمونهای همبستگی برای بررسی ارتباط بین نمره ارزشیابی عملکرد انبارها و ویژگی های انبارها و انبارداران استفاده شد.
نتایج: وضعیت انبارهای بیمارستانها بطور کلی در حد قابل قبولی قرار داشت. با این حال نواقص و مشکلاتی بخصوص از ابعاد ساختاری و سپس فرآیندی مشاهده شد که نیاز به توجه و رسیدگی فوری داشت. همچنین نتایج مطالعه نشان داد که بین عملکرد انبارها با تعداد تخت های مصوب بیمارستان، مساحت انبار و تعداد کارکنان انبارها همبستگی مثبت و معناداری وجود داشت (p<۰/۰۵).
نتیجه گیری: با وجود شرایط نسبتا مطلوب انبارها، بعضی از آیتم ها، بخصوص در بعد ساختاری و سپس بعد فرآیندی در وضعیت نامناسبی قرار داشتند و به دلیل اهمیت ویژه آنها نیازمند رسیدگی سریع می باشند. همچنین از آنجا که بیمارستانهای با تخت بیشتر که دارای انبارهای بزرگتر و کارکنان بیشتری در انبارها بودند، نمرات بالاتری در ارزشیابی کسب کردند، انبارهایی که چنین شرایطی نداشند باید در اولویت توجه و رسیدگی قرار گیرند.
دکتر حسین درگاهی، سجاد اله دادی، عباس سالاروند،
دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: نیروی انسانی، اساس نظامهای بهداشتی- درمانی را تشکیل میدهد و پرستاران بخش وسیعی از این جامعه هستند؛ بنابراین توجه و رسیدگی به عوامل تأثیرگذار بر عملکرد پرستاران ضروری است. هدف از این پژوهش تعیین رابطه ابعاد سلامت روانی با تعهد سازمانی و اخلاق کاری پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران بود. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران بررسی شد.
مواد و روش‎ها: این تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آن شامل پرستاران بیمارستانهای عمومی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در تابستان ۱۳۹۳ بود. ۲۴۲ نفر از پرستاران بیمارستانهای سینا، بهارلو، امام خمینی، ولیعصر و امیراعلم از طریق نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند و به پرسشنامههای خود گزارشی GHQ-۲۸، تعهد سازمانی آلن و مییر (OCQ) و اخلاق کاری (Petty, ۱۹۹۵) پاسخ دادند. داده‌ها با نرمافزار SPSS-۲۳  و با استفاده از Pearson correlation coefficient ، ANOVA، One-Sample t-test و Independent t-test تجزیهوتحلیل شد.
نتایج: ابعاد اختلال در کارکرد اجتماعی (۰۱/۰P≤، ۱۹/۰-=r) و افسردگی (۰۱/۰P≤، ۲۳/۰-=r) با اخلاق کاری رابطه دارند. بعد نشانههای جسمانی هم با تعهد سازمانی پرستاران رابطه دارد (۰۵/۰P≤، ۱۵/۰-=r). میانگین ابعاد نشانههای جسمانی (۲۸/۰±۴۵/۷)، اضطراب و بیخوابی (۲۷/۰±۹۷/۶) و اختلال در کارکرد اجتماعی (۱۹/۰±۵۳/۶) در بین پرستاران زن بالاتر از حد متوسط است.
نتیجهگیری: ابعاد سلامت روانی پرستاران با تعهد سازمانی و اخلاق کاری آن‌ها رابطه دارد. همچنین وضعیت سلامت روانی در بین پرستاران نامطلوب است. بنابراین رسیدگی به مسائل و مشکلات پرستاران در سطوح بالا مثل وزارت بهداشت و سازمان نظام پرستاری و سطوح پایین مثل مدیریت پرستاری بیمارستانها ضروری است.

محمود بیگلر، حسین درگاهی، زهره قربانی، سیما گرشاسبی،
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

زمینه و هدف: توانمندسازی کارکنان از بهترین و کارآمدترین راهبردهای توسعه و شکوفایی و افزایش بهره‌وری نیروی انسانی در سازمان‌ها است. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین ارتباط اثربخشی دوره‌های توانمندسازی کارکنان با بهره‌وری نیروی انسانی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شده است.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که به‌صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کارکنان ستادی معاونت‌های دانشگاه برابر ۱۴۵۲ نفر بود. حجم نمونه نیز با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر ۳۰۴ تعیین شد. ابزار گردآوری داده‌ها شامل دو پرسشنامه اثربخشی دوره‌های توانمندسازی Hersey ترجمه‌شده توسط جعفری و همکاران و بهره‌وری نیروی انسانی هرسی و گلداسمیت بود. روایی محتوی و سازه شامل همگرا و واگرا و همچنین پایایی پرسشنامه‌ها با ضریب ۸۶/۰ و ۸۹/۰ با استفاده از روش آلفا کرونباخ بدست آمد. تحلیل داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد و برای ارائه یافته‌های توصیفی از جداول توزیع فراوانی و برای ارائه یافته‌های تحلیلی از مدل‌سازی معادلات ساختاری و دیگر روش‌های آمار استنباطی بهره‌برداری شد.
نتایج: میانگین اثربخشی دوره‌های توانمندسازی کارکنان و بهره‌وری نیروی انسانی موردمطالعه از مطلوبیت نسبتاً بالا برخوردار بود. همچنین ارتباط مثبت و مستقیم دوره‌های توانمندسازی کارکنان با بهره‌وری نیروی انسانی به اثبات رسید.
نتیجه‌گیری: استفاده از روش‌های مختلف توانمندسازی کارکنان در بدو استخدام مانند جامعه‌پذیری سازمانی، آموزش‌های مستمر ضمن خدمت به‌صورت کارگاهی، حضوری و مجازی در جهت تقویت ویژگی‌های شخصیتی خودباوری، سازگاری و نوآوری کارکنان به بهره‌وری سازمانی و فردی کمک می‌کند.
علیرضا گلابدوست، عباس منوریان، عباس نرگسیان،
دوره ۲۰، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: رسانه‌های اجتماعی یکی از ابزارهای کم‌هزینه است که توسط بسیاری از سازمان‌ها مورداستفاده قرار می‌گیرد. هدف از این تحقیق کیفی ارائه مدل پاسخگویی عمومی مبتنی بر به‌کارگیری رسانه‌های اجتماعی در دانشگاه‌های دولتی علوم پزشکی شهر تهران است.
مواد و روش‌ها: پژوهش حاضر با استفاده از روش داده بنیاد تحلیل موقعیت کلارک صورت پذیرفت. برای استخراج مؤلفه‌های اصلی این مدل با ۲۱ نفر از خبرگان در سال ۱۴۰۰ مصاحبه‌های عمیقی انجام شده است. افراد مورد مطالعه این تحقیق را مدیران و کارشناسان دانشگاه‌های پزشکی شهر تهران (تهران، شهید بهشتی، ایران) تشکیل دادند که مشارکت‌کنندگان با استفاده از روش نمونه‌گیری هدفمند از نوع نمونه‌گیری نظری انتخاب شدند.
نتایج: تحلیل موقعیت پاسخگویی در دانشگاه‌های علوم پزشکی نشان داد عرصه اصلی و تعیین‌کننده «دولت» است. این عرصه در دل خود «وزارت بهداشت» را دارد. عرصه سوم، خود «دانشگاه‌های علوم پزشکی» و جهان‌های اجتماعی فعال در آن است. عرصه چهارم، «واحدهای روابط عمومی» است، اما در گوشه این عرصه‌های متداخل، عرصه «جامعه مخاطب» قرار دارد.
نتیجهگیری: اساس و پایه پاسخگویی بر دادن گزارش و اطلاعات است. دانشگاه‌ها بایستی آزادی عمل لازم را به کارکنان خود در ارائه گزارش مستقیم بدهند. با توجه به یافته‌های پژوهش پیشنهاد می‌شود که با شکل‌دهی یک دپارتمان تخصصی روابط عمومی در رابطه با پاسخگویی عمومی علاوه بر شناسایی ظرفیت‌ها، نسبت به رفع موانع موجود اقدام نمایند.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به فصلنامه بیمارستان می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb