19 نتیجه برای مدیران
محمود نکویی مقدم، سجاد دلاوری، مینا سلاجقه، محمد حسین قربانی،
دوره 9، شماره 1 - ( 6-1389 )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از الزامات اداره امور بیمارستانها، بهعنوان سازمانهای ﭘیچیده و ﭘر از تعارض، این است که مدیران ارشد و میانی آن شیوههای رهبری و استراتژیهای مدیریت تعارض و میزان تناسب با آن را را به خوبی بشناسند و بر آن اساس یک شیوه صحیح مدیریتی را اعمال نمایند تا در افزایش کارایی و اثربخشی عملکرد در بیمارستان و ارایه خدمات با کیفیت، نقش فعالی ایفا کنند. بنابراین هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نمره
[1]LPC فیدلر (بهعنوان مصداقی از سبک رهبری) و راهبردهای مدیریت تعارض (عدم مقابله، راهحل گرایی و کنترلی) است.
مواد و روشها: در این پژوهش که به شکل میدانی انجام شده است، برای بررسی سبک رهبری از نمره LPCفیدلر و برای بررسی راهبردهای مدیریت تعارض از پرسشنامه مدیریت تعارض استفاده گردید که پایایی پرسشنامههای مذکور با آزمون آلفاکرونباخ به ترتیب برابر با 90/0 و 88/0 به دست آمد. جامعه آماری شامل مدیران، روسا و مسئولین بخشها و واحدهای بیمارستانهای آموزشی شهر کرمان (81 نفر) تشکیل میدهد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، نمونهای 67 نفری انتخاب شد و پرسشنامه در بین آنها توزیع گردید. در نهایت برای تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای استنباطی کلموگروف اسمیرنف، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل ماتریس همبستگی استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از پژوهش بیان میکند که جامعه مورد بررسی از سبک رهبری رابطه مدارتر استفاده میکنند و راهبردهای مدیریت تعارض مورد استفاده بهترتیب عدم مقابله، راه حل گرایی و کنترلی میباشد. همچنین مشاهده گردید که بین نمره LPC و راهبردهای عدم مقابله و راهحل گرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و ضریب همبستگی پیرسون بهترتیب برابر با 512/0 و 298/0 بهدست آمد. اما بین نمره LPC و راهبرد کنترلی رابطه منفی ولی معناداری وجود دارد (474/0- =r).
نتیجهگیری: بر طبق یافتههای تحقیق میتوان بیان کرد که مدیران رابطهمدارتر ترجیح میدهند از راهبردهای مدیریت تعارض عدم مقابله و راهحل گرایی استفاده کنند ولی مدیران وظیفهمدار، راهبرد کنترلی را بیشتر ترجیح میدهند. با توجه به اینکه راهبرد مدیریت تعارض مورد استفاده، بیشتر عدم مقابله است، توصیه میشود که دلایل استفاده از این راهبرد مورد بررسی قرار گیرد و تلاش شود تا افراد دیدگاههای متضاد خود را بیان و آزادانه اظهار نظر کنند که منجر به بهبود عملکرد سازمان گردد. اما سبک رهبری رابطهمدار در تعاملات بلند مدت سبک مناسبی است که نگهداری و تداوم آن باید مورد توجه قرار گیرد.
مصطفی الله وردی، سید محمد احسان فرح آبادی، حانیه السادات سجادی،
دوره 9، شماره 3 - ( 11-1389 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجایی که تعدد و ترکیب عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی در سازمان های مختلف به دلیل اختلاف در ویژگی های محیط داخلی و خارجی متفاوت می باشد، لذا این پژوهش با هدف اولویت بندی عوامل موثر بر بهره وری نیروی انسانی از دیدگاه مدیران میانی اجراگردید،تا ضمن فراهم نمودن مبنایی برای تصمیمات مدیران منابع انسانی در زمینه برنامه ریزی و نگهداری نیروی انسانی، موجب کاهش هزینه های ناشی از ترک خدمت کارکنان گردد.
مواد و روش ها: مطالعه توصیفی حاضر به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1388 انجام گرفت. مدیران میانی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند که با توجه به محدود بودن از نمونه گیری استفاده نشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه یمحقق ساخته ای بود که روایی آن به صورت محتوایی تأیید و پایایی نیز با محاسبه آلفای کرونباخ 935/0 محاسبه شد. داده هایِ جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار آماری SPSS تحلیل گردید؛ در تحلیل داده ها بیشترین و کمترین امتیاز به ترتیب 5 و 1 بود.
یافته ها: رعایت عوامل مربوط به شیوه و سبک مدیریتی سازمان با میانگین امتیاز 41/4 مهمترین دسته از عوامل مؤثر بر بهره وری نیروی انسانی شناخته شد. عوامل مرتبط بافردبا میانگین امتیاز 3/4،فرهنگ با میانگین امتیاز 1/4، ساختار سازمانیبا میانگین امتیاز 06/4، سیستم های پاداشبا میانگین امتیاز 4، دوره های آموزشیبا میانگین امتیاز85/3و عوامل مربوط به فضای فیزیکی سازمانبا میانگین امتیاز8/3در رده های بعدی اهمیت قرار داشتند.
نتیجه گیری: اصلاح نظامهای استخدامی و ساختارهای تشکیلاتی، غنی سازی شغلی، برنامه ریزی آموزشی طبق نیاز، تفویض اختیار به مدیران سطوح میانی و سرپرستی جهت تصمیم گیری، اجرای برنامه های تشویقی می تواند در جهت افزایش بهره وری نیروی انسانی و در نتیجه ارتقا نظام سلامت مؤثر باشد.
محمد عرب، حجت زراعتی، حسین شعبانی نژاد، مسعود غلامعلی لواسانی، علی اکبری ساری، مهدی ورمقانی،
دوره 10، شماره 2 - ( 4-1390 )
چکیده
زمینه و هدف: مهارت های هوش هیجانی عامل اصلی در اثربخشی رهبری و موفقیت شغلی مدیران به شمار می آید.لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی میزان هوش هیجانی مدیران و ارتباط آن با عملکرد آنان در بیمارستانهای منتخب خصوصی و دولتی شهر تهران انجام گردید.
مواد و روشها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی تحلیلی با نتایج کاربردی است که به روش مقطعی (cross-sectional) انجام شده است . جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه مدیران ارشد و میانی بیمارستانهای دولتی و خصوصی تحت پوشش دانشگاههای علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی است. تعداد 120 نفر از مدیران ارشد و میانی بیمارستانها بعنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید.این حجم برای اطمینان 95% و دقت 4 با استفاده از فرمول محاسبه گردید.برای ارزیابی عملکرد هر مدیر از دیدگاه 3 نفر از کارکنان بیمارستانهای مورد مطالعه استفاده شد که برای جمع آوری و نظرات دیدگاههای کارکنان لازم بود نظرات 360نفرازکارکنان از طریق پرسشنامه جمع آوری شودبدین ترتیب تعداد 480 پرسشنامه تنظیم گردید. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در پژوهش ،یک پرسشنامه استاندارد(پرسشنامه شرینک) و یک پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده قرار گرفت ضریب همبستگی پرسشنامه محقق ساخته 88/0 درصد بدست آمد که نشاندهنده پایایی مناسب پرسشنامه می باشد. آزمون هایی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت عبارتند از آزمون Kolmogrov Smirnov، Manwitny, Kruskal-Wallis.
یافته ها: بین هوش هیجانی مدیران و عملکرد آنها ارتباط وجود دارد ولی هیچ یک از حیطه های هوش هیجانی از لحاظ آماری معنی دار نمی باشد. در بین حیطه های مختلف هوش هیجانی مهارتهای اجتماعی دارای بالاترین میزان (60%)و خودانگیزشی دارای پایین ترین میزان (50%)است و میزان هوش هیجانی کل مدیران نیز 56% می باشد.
نتیجه گیری: در مجموع نتایج این مطالعه معنی دار بودن رابطه هوش هیجانی و عملکرد مدیران از دیدگاه کارکنان را تایید نمی نماید.
رامین روانگرد، ویدا کشتکاران، شهاب نیک نام، علیرضا یوسفی، علیرضا حیدری،
دوره 12، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده
زمینه و هدف: شیوه تصمیم گیری مدیران بیمارستان بیانگر الگوی عادتی است که آنها در تصمیم گیری استفاده می کنند. هدف از انجام این مطالعه تعیین میزان استفاده مدیران بیمارستانها از شیوه های مختلف تصمیم گیری در بیمارستانهای دولتی و خصوصی شیراز بود.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی در 28 بیمارستان دولتی و خصوصی شهر شیراز انجام شد. 106 نفر از مدیران امور اداری، مالی، مدیر داخلی و پرستاری بیمارستانها به صورت سرشماری در مطالعه شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه( با آلفای کرونباخ 86/0) جمع آوری گردید و با استفاده از آزمونهایT-Test و ANOVA در سطح معنی داری 5%=α آنالیز شد.
نتایج: مدیران شرکت کننده در مطالعه از شیوه تصمیم گیری عقلایی بیشتر و از شیوه اجتناب از تصمیم گیری کمتر استفاده می کردند. مدیران مسن تر، مدیران رسمی و پیمانی و مدیران بیمارستانهای خصوصی به طور معنی داری از شیوه تصمیم گیری شهودی بیشتر استفاده می کردند. مدیرانی که دوره آموزشی مدیریت را نگذرانده بودند به طور معنی داری بیشتر از شیوه تصمیم گیری شهودی و وابسته استفاده می کردند. مدیرانی که در رشته های پرستاری و مامایی تدریس کرده بودند، به طور معنی داری بیشتر از شیوه عقلایی استفاده می کردند.
نتیجه گیری: ایجاد زمینه کافی برای اخذ تصمیم گیری علمی و مبتنی بر شواهد بیشتر در همه مدیران بیمارستان احساس می گردد. لذا ، شناسایی موانع موجود و فراهم آوردن بستر لازم جهت توانمندسازی مهارتهای تصمیم گیری توسط مدیران پیشنهاد می گردد.
سیما رفیعی، ابوالقاسم پوررضا، عباس رحیمی،
دوره 13، شماره 1 - ( 3-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: نقش مدیریت منابع انسانی در سازمانها بسیار حیاتی است و فرهنگ سازمانی حاکم بر سازمانها جلوهای از عملکرد مدیریت منابع انسانی است. یکی از ابعاد فرهنگ سازمانی اختلاف قدرت (Power Distance) میباشد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه نگرش کارکنان بیمارستانهای منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص فاصله قدرت موجود در سازمان و بررسی آثار آن انجام پذیرفته است.
مواد و روش ها: این مطالعه توصیفی تحلیلی و از نوع مقطعی میباشد که در آن نمونه 306 نفری از مدیران (سرپرستان) و کارکنان بیمارستانهای تحت مطالعه شرکت داده شده اند. برای هر گروه از آنها پرسشنامه جداگانهای که توسط فرانسسکو و چن (2000) طراحی شده بود جهت جمع آوری اطلاعات استفاده گردید. دادهها از طریق نرم افزار SPSS 16 مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: در سطح اطمینان 95% میان نگرش کارکنان از فاصله قدرت موجود در سازمان با متغیرهای رضایت شغلی، تعهد سازمانی، ادراک از تبعیض آمیز بودن روابط سازمانی و آمادگی آنها به پذیرش مسئولیت های کاری ارتباط معنادار آماری وجود دارد (P value<0.05). همچنین میان نگرش مدیران نسبت به فاصله قدرت با متغیرهای برخورد با کارکنان، توجه به صلاحیت و شایستگی آنها، دادن آزادی عمل و استقلال کاری به آنان و نیز اعمال و پشتیبانی های لازم از آنها ارتباط معنادار آماری مشاهده گردید.
نتیجه گیری: اشاعه فرهنگ فاصله قدرت کم در سازمان سبب می شود تا کارکنان از سازمان تحت فعالیت خود احساس عدالت و برابری داشته و به شیوه ای موثر در سازمان و در راستای اهداف سازمانی مشغول به فعالیت گردند، بدین نحو رضایت شغلی آنان بیشتر شده و وفاداری و تعهد به سازمان نیز ارتقا می یابد.
سیدجمال الدین طبیبی، سمیه حیدری، امیر اشکان نصیری پور، سید مرتضی حسینی شکوه4، احمد عامریون، فاطمه مشایخی ،
دوره 13، شماره 2 - ( 5-1393 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان به عنوان مهمترین و اصلی ترین مرکز ارائه خدمات بهداشتی درمانی می باشد. بی شک مدیریت مناسب و موثر این مرکز درمانی میتواند بسیار حائز اهمیت باشد .هدف مطالعه حاضر تعیین عملکرد وظایف مدیریتی مدیران حرفه ای و غیر حرفه ای در بیمارستانهای منتخب تهران از نظر کارکنان بود.
مواد و روش ها :دراین پژوهش توصیفی جامعه مورد مطالعه کارکنان ده بیمارستان منتخب تهران بود. برای انجام این پژوهش از پرسشنامه حاوی 41 سئوال استفاده گردید که اعتبار علمی آن توسط افراد خبره و پایائی آن با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (90 درصد) تائید شد. پس از ورود داده ها در نرم افزار SPSS، برای توصیف داده ها از جداول توزیع فراوانی، نمودارها و شاخص های مرکزی و پراکندگی بهره گرفته شد . برای سنجش همبستگی احتمالی میان متغیرهای مطالعه از ضریب همبستگی توافقی C استفاده شد.
نتایج : در حیطه های وظایف مدیریت( برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی و کنترل) پاسخ ها مدیران حرفه ای در مقایسه با مدیران غیر حرفه ای روندی افزایشی از گزینه به ندرت تا همیشه را داشت و ضریب همبستگی توافقی C ارتباط آماری معنی داری را میان این حیطه ها و نوع مدیران( حرفه ای و غیر حرفه ای) نشان دادکه به ترتیب عبارت از003/0 P=، 006/0 P=، 001/0 P=و0001/0 Pبود.
نتیجه گیری : آموزش حرفه ای مدیران جهت انجام وظایف مدیریتی در بیمارستانها یک ضرورت اجتناب ناپذیر است.
سید حسام سیدین، محمد محسنی، آغافاطمه حسینی، مهدی غرسی منشادی، حشمت اله اسدی،
دوره 14، شماره 2 - ( 5-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستان یکی از نهادهای مهم در نظام نوین درمانی میباشد و پاسخگویی نیز از مهمترین عملکردهای سازمانی است. پاسخگویی یک نیروی پیشبرنده است که بر عوامل اصلی فشار وارد میآورد تا در برابر عملکرد خود مسئول باشند. این مطالعه با هدف بررسی نظام پاسخگویی عملکرد بیمارستانها انجام گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی بصورت مقطعی در سال 1392 در 12 بیمارستان آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. دادهها بوسیلهی چک لیست پاسخگویی عملکرد جمعآوری شد. دادهها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی و بوسیلهی نرم افزار 19 SPSS تحلیل شد.
نتایج: به طور کلی وضعیت پاسخگویی عملکرد بیمارستانها دارای میانگین 50/1(از 2 نمره) و در وضعیت "خوب" (متوسط به بالا) قرار داشت. بُعد برنامهریزی استراتژیک بیشترین میانگین (21/0±85/1) و بُعد مشارکت ذینفعان کمترین میانگین(46/0±12/1) رابه خود اختصاص دادند. بین همهی متغیرها(بجز محرکها) با پاسخگویی عملکرد همبستگی مثبت و معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری: ضعف در هر قسمتی از عملکرد میتواند دیگر قسمتها را تحت تأثیر قرار دهد و بر عملکرد کل بیمارستان تأثیر منفی داشته باشد. با توجه به وضعیت کنونی پاسخگویی عملکرد بیمارستانها و اهمیت آن، تقویت ابعاد دارای نقاط ضعف و رسیدگی به نواقص پاسخگویی عملکرد باید در اولویت کاری مدیران قرار گیرد.
احمد عامریون، مصطفی شهابی نژاد،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1394 )
چکیده
زمینه و هدف: برنامه استراتژیک دربیمارستانها به خودی خود به اجرا در نخواهد آمد و مدیرانی که می خواهند برنامه ریزی استراتژیک را برای دستیابی به موفقیت مورد استفاده قرار دهند، موانعی بر سر راه اجرای آن دارند . هدف از این پژوهش آن است که با بررسی دیدگاه مدیران، موانع اجرای برنامه استراتژیک در بیمارستانها شناسایی شود.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی- مقطعی در تمامی بیمارستانهای شهرکرمان در سال1393 انجام شد. تعداد کل نمونه ها 53 نفر از رؤسا ، مدیران داخلی ، بهبود کیفیت ، دفاتر پرستاری و مجریان برنامه استراتژیک بیمارستانها بود و انتخاب نمونه ها بصورت سرشماری صورت گرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه شامل اطلاعات دموگرافیک و عوامل انسانی ، فرایندی ، ساختاری و نهادی تاثیر گذار در اجرای استراتژی ها، جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با SPSS نسخه 21 انجام شد.
نتایج: نتایج نشان داد که موانع اجرای برنامه استراتژیک به ترتیب مرتبط با عوامل ساختاری(68/6±71/27)، عوامل فرایندی (06/10±54/19) ، عوامل انسانی (37/5±09/19) و عوامل نهادی (52/4±73/15) بود. بین میزان سوابق مدیریت و موانع اجرای برنامه استراتژیک در بیمارستانها ، ارتباط معنی داری وجود نداشت(05/0> P).
نتیجه گیری: رؤسا و مدیران بیمارستانها بایستی از موانع یا عوامل شکست تصمیمات استراتژیک دربیمارستانها آگاهی کامل داشته تا در زمان اجرای فرایند مدیریت استراتژیک، با آینده نگری و مدیریت بهتر یا تغییر رویکردها بتوانند به نتایج دلخواه دست یابند.
دکتر علی محمد مصدق راد، مریم سعادتی،
دوره 15، شماره 1 - ( 3-1395 )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه به کارگیری متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی و کتابداران بالینی در بیمارستان ها برای تامین نیازهای اطلاعاتی و دسترس پذیرساختن اطلاعات مبتنی بر شواهد امری ضروری میباشد. لذا این مطالعه با هدف تعیین وضعیت به کارگیری متخصصان کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی در بیمارستانهای شهر تهران در سال 1392 انجام شد.مواد و روشها: مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود. جامعه پژوهش شامل کل 152 بیمارستان مستقر در شهر تهران بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه گردآوری و توسط آمار توصیفی و با کمک نرمافزارSPSS نسخه 18تحلیل شد.نتایج: تنها سیزده تن از کارکنان درکتابخانههای بیمارستانی دارای مدرک تحصیلی کتابداری و اطلاع رسانی پزشکی بودند. 28 نفر از کارکنان نیز از فارغ التحصیلان کتابداری دانشگاههای وزارت علوم و مابقی از رشتههای غیرمرتبط درکتابخانههای بیمارستانی اشتغال داشتند. اکثر کارکنان (3/51%) مشغول به کار درکتابخانههای بیمارستانی که دارای تحصیلات دانشگاهی در رشته مرتبط نبودند؛ به صورت تجربی آموزش دیده و بقیه با روشهای دیگر در این حرفه مشغول به کار شده بودند. همچنین اکثر آنان طی مراحل رسمی استخدام و از طریق معرفی دوستان و آشنایان بهکارگرفته شده بودند.
نتیجه گیری: کتابخانه های بیمارستانی شهر تهران از نظر نیروی تخصص مرتبط با رشته کتابداری پزشکی دارای کمبود اساسی میباشند. لذا، این کتابخانهها نمی توانند در انجام وظایف حرفهای خود از جمله اطلاعرسانی و رفع نیازهای اطلاعاتی کادر درمان به خوبی عمل کنند. ضروری است، مدیران بیمارستانها در به کارگیری و رفع موانع اشتغال کتابداران پزشکی در کتابخانه های بیمارستانی توجه بیشتری داشته باشند.
بهناز کرمانی، حسن درویش، محمدعلی سرلک، پیرحسین کولیوند،
دوره 15، شماره 4 - ( 10-1395 )
چکیده
مقدمه و هدف: در دنیای پرتلاطم کسب وکار کنونی، سازمانها در تلاش و رقابتاند تا شایستهترین مدیران را بعنوان یک مزیت رقابتی، شناسایی، جذب و حفظ کنند. هدف از مطالعه حاضر تعیین ارتباط شایستگیهای رهبری کادر اجرایی و مدیران با عملکرد بیمارستانها بود.
مواد و روش ها: این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود که بصورت مقطعی در سال 1394 انجام شد. این مطالعه در یک بیمارستان دولتی آموزشی و یک بیمارستان دولتی غیر آموزشی و یک بیمارستان خصوصی انجام شد که هر سه به لحاظ تخصص، عمومی و از نظر اندازه درحد متوسط و در شهر تهران بودند. جامعه پژوهش مسئولین کلیه واحدها و بخشها مطابق با استانداردهای اعتباربخشی بود. روش نمونهگیری سرشماری بود و از پرسشنامه ارزیابی شایستگیهای رهبری مبتنی بر چارچوب شایستگی های رهبری بالینی (CLCF) و برای ارزیابی عملکرد بیمارستانها نیز از امتیازات ارزشیابی بر اساس استانداردهای اعتباربخشی ملی بیمارستانها سال 93 که مبنای رتبه بندی سال 94 بیمارستانها بود استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t، کای دو، رگرسیون چندمتغیره و ANOVA تحلیل شد.
یافته ها: نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت معنادار بین شایستگیهای رهبری و عملکرد بیمارستانها بود (001/0-=α ، 556/0R=). کلیه مولفههای شایستگی (خصوصیات فردی (446/0R=)، کار با دیگران (529/0R=)، مدیریت خدمات (569/0R=)، بهبود خدمات (445/0R=)، تعیین مسیر (269/0R=) نیز با عملکرد رابطه مثبت ومعناداری داشتند. شایستگیهای رهبری با تحصیلات (368/0R=)، نوع استخدام (209/5f=) و نوع بیمارستان (252/15f=) وعملکرد با وضعیت تأهل (038/0R=)، سابقه مدیریت (273/0R=) و نوع بیمارستان (352/4f=) رابطه مثبت ومعناداری نشان دادند.
نتیجه گیری: امروزه سازمانهایی موفق خواهند بود که بتوانند شایستهترینها را جذب، حفظ ونگهداری کرده واز خدمات آنها درجای مطلوب بهره بگیرند. بیتوجهی به این مهم وعدم استفاده از پتانسیلهای موجود میتواند تأثیر منفی برعملکرد افراد، واحدها و بیمارستانها داشته باشد. استفاده از رویکردها، الگوها و تجربیات در بیمارستانها با عملکرد برتر در این راستا مثمرثمر خواهد بود.
یگانه حیاطی، دکتر الهام موحد، دکتر محمد عرب،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: مدیران بیمارستانها خواه ناخواه تاثیر مهمی بر سلامت کارکنان خود دارند و از انجایی که همبستگی و انسجام حرفه ای در سایه تعادل روانی فراهم می گردد؛ برخورداری از سلامت روان در میان پرسنل بیمارستان حائز اهمیت بسیاری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت سبک رهبری مدیران و ارتباط آن با سلامت روان کارکنان بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران تدوین شد.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی-مقطعی بوده و حجم نمونه شامل 91 مدیر اجرائی، میانی و 320 کارمند بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی تهران و ابزار پژوهش پرسشنامه های سبک رهبری فیدلر و سلامت عمومی بود. داده های بدست آمده با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به وسیله نرم افزار SPSS ویرایش 22 موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج: نرخ پاسخدهی 85% بود. اکثر مدیران سبک رهبری وظیفه مدار را اتخاذ نمودند. میان سبک رهبری مدیران با سلامت روان، مشکلات جسمانی، اضطراب، کارکرد اجتماعی و افسردگی پرسنل رابطه آماری معناداری برقرار بود(05/0>P).
نتیجه گیری: مدیران با اتخاذ سبک رهبری رابطه مدار می توانند در ارتقای سلامت روان پرسنل اثرگذار باشند و در راستای پیشگیری و کاهش اختلالات سلامت روان در میان کارکنان ضروری بنظر می رسد که آموزش مدیران در مباحث رهبری و به کارگیری الگو ها و سبک های رهبری مناسب در موقعیت های گوناگون مورد توجه قرار گیرد.
محمدرضا توکلی، دکتر سعید کریمی، دکتر مرضیه جوادی، دکتر علیرضا جباری،
دوره 16، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
زمینه و هدف:در سال 1374 دستورالعمل اداره نظام نوین امور بیمارستان ها(کارانه) ابلاغ گردید و این طرح به مدت 20 سال در بیمارستانها اجرا شد. در اوایل مهر 1393 دستورالعمل جدید طرح کارانه با عنوان طرح مبتنی بر عملکرد با هدف رفع نواقص طرح قبلی مورد بازبینی قرار گرفت و به اجرا درآمد. هدف اصلی پژوهش تعیین راهکارهای اصلاحی ارتقا عملکرد نظارت و بهبود اجرای دستورالعمل جدید طرح کارانه در سال1394بود.
مواد و روش ها:تحقیق حاضر به شیوه کیفی از نوع فنومنولوژی بود. از مصاحبه عمیق برای گردآوری داده ها استفاده شد. نمونه های مورد بررسی یازده نفر از مدیران میانی و ارشد و اساتید دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها تحلیل محتوایی بود.
یافته ها:در این پژوهش، هشت تم اصلی و ده تم فرعی به دست آمد که هشت تم اصلی عبارت از سیاستگذاری صحیح، اصلاح سیستم مدیریت در نظام سلامت، بسترسازی فرهنگی در حمایت از نظارت، برنامه ریزی صحیح، ایجاد انگیزه در پزشکان، اصلاح زیرساختها، بهبود سیستم آموزش و اطلاع رسانی و ایجاد تعاملات سازنده مدیران ارشد و مسئولان مراکز بود.
نتیجه گیری:.به منظورکارآمدتربودن سیستم سلامت، بایستی نقاط ضعف دستورالعمل جدید طرح کارانه به خوبی بررسی شود وبا برطرف کردن چنین نقاط ضعفی بتوان بااجرای طرح جدیدباعث رضایت مندی بیشتر پزشکان وپرسنل رافراهم نمود. پیشنهادمیگردد برای بهتر اجرایی شدن طرح از راهکارهای اصلاحی موجود در این پژوهش استفاده شده و همچنین پایش مستمرونظارت قویتربرطرح ادامه پیدا کند تاطرح به اهداف اصلی خودکه رضایت پرسنل و بیماران است برسد.
دکتر ابراهیم جعفری پویان، دکتر گلرخ عتیقه چیان، آمنه سرادار،
دوره 16، شماره 2 - ( 4-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: بیمارستانها به دلیل ماهیت کاری خود مستقیماً تحت تأثیر حوادث و بحرانها قرار دارند که ارائۀ خدمات در آنها تنها با پرسنل آگاه که توانایی و اعتماد بنفس لازم برای مواجهه با بحرانها را داشته باشند امکانپذیر است. هدف از این پژوهش تعیین خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقابله با حوادث و بلایا بود.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات توصیفی- تحلیلی و کاربردی بود که در سال 1394 در کلیه بیمارستان های دولتی وابسته و خصوصی تحت نظارت دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام گرفت. جامعه پژوهش تمامی مدیران ارشد بیمارستان ها بودند و داده ها از طریق پرسشنامه ای محقق ساخته که از نظر روایی و پایایی تأیید شده بود، جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد.
نتایج: سطح خودکارآمدی مدیران ارشد بیمارستانها در مواجهه با بحرانها در حد متوسط ارزیابی شد (101 از 130) که در بین مردان متاهل با سابقه حضور در شرایط بحرانی بیشتر بود. همچنین در بین مدیران اورژانس و مسن تر نیز تا حدی (بطور حاشیه ای) بالاتر بود. با این وجود، متغیرهایی همچون سابقۀ شرکت در دوره های آموزشی مدیریت بحران و عضویت در سیستم فرماندهی رابطه ای با خودکارآمدی نشان نداد.
نتیجه گیری: با توجه به ارتباط خودکارآمدی افراد با سن و سابقه حضور در شرایط بحرانی، بهنظر می رسد باید در انتخاب افراد برای این نوع شرایط به این متغیرها دقت بیشتری لحاظ گردد. همچنین، دارا بودن تجارب موفق در ادارۀ موقعیت های چالش برانگیز باعث ارتقاء سطح خودکارآمدی مدیران می گردد. از این رو، استفاده از روشهایی همچون شبیه سازی و یا انجام مانورها می تواند به آشنا ساختن مدیران با شرایط احتمالی در هنگام وقوع سوانح کمک شایانی نماید.
یگانه حیاطی، دکتر حجت رحمانی، دکتر محمد عرب،
دوره 16، شماره 3 - ( 8-1396 )
چکیده
زمینه و هدف: سلامت پرسنل بیمارستان در افزایش بهرهوری، نقش تعیین کنندهای دارد و از آن جایی که رسالت اصلی بیمارستان، ارتقای سلامت جامعه است؛به منظور دستیابی به این رسالت والا، پایش، حفظ و ارتقا سلامت عمومی کارکنان ضروری میباشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین وضعیت سلامت عمومی این قشر تاثیرگذار و شناسایی چندی ازعوامل مرتبط باآن، تدوین شد.
مواد و روش ها: این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی با نتایج کاربردی است که به روش مقطعی بر روی 320نفرازکارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران که به صورت نمونه گیری طبقه بندی-تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت.جهت جمعآوری دادهها، از پرسشنامه استاندارد سلامت عمومی استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS از طریق آزمون های آماری T-test و ANOVA تجزیه تحلیل شد.
نتایج: نتایج نشان دادکه 5/47% افرادحاضر در پژوهش مشکوک به اختلالات سلامت عمومی بودند؛ شیوع نشانگان جسمانی،اضطراب،اختلالات کارکرد اجتماعی وافسردگی به ترتیب 9/53%، 3/49%، 5/79% و 6/14% بدست آمد. میان سلامت عمومی کارکنان و ویژگی های دموگرافیک انان از قبیل جنسیت، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی، واحد شغلی، وضعیت مسکن ونوع استخدام ارتباط معناداری وجود داشت(05/0>P). همچنین تفاوتهای فردی مدیران بر سلامت عمومی کارکنان تحت سرپرستی ایشان، تاثیرگذار بود.
نتیجه گیری: میزان سلامت عمومی کارکنان بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران در مقایسه با مطالعات مشابه در داخل و خارج از ایران، در وضعیت خوبی قرار نداردلذا پیشنهاد میشود سیاستگزاران ذیربط وزارت بهداشت و مدیران بیمارستان های مورد مطالعه در جهت ارتقا سلامت پرسنل، برنامهها وراهکارهایی را در الویت قرار دهند.
علی مرادی، خالد رحمانی، دکتر ابراهیم جعفری پویان، رسول یاراحمدی،
دوره 17، شماره 1 - ( 2-1397 )
چکیده
زمینه و هدف: از آنجا که انتخاب نادرست یک مدیر ممکن است به انتخاب های ناصحیح در موارد دیگر سازمان منتج شود لازم است سازمانها به این مسئله مهم توجه نمایند و ساز و کارهای مدونی برای انتخاب مدیران در سطوح مختلف داشته باشند. با توجه به اهمیت این موضوع این مطالعه با هدف رتبه بندی شاخصهای کلیدی مرتبط با صلاحیت مدیران رده عملیاتی در دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه با استفاده از روش تاپسیس فازی(fuzzy TOPSIS)، یک روند منطقی و سیستماتیک برای رتبه بندی شاخصهای انتخاب مدیران عملیاتیآماده شد. برای دستیابی به معیارهای تأثیرگذار ابتدا شاخصهای مهم و مرتبط توسط خبرگان از میان فهرست مبسوط شاخص های مربوطه که از مرور متون، مستندات و گزارشات رسمی شناسائی شده بودند، انتخاب، سپس پرسشنامه ای براساس شاخصهای انتخابی طراحی و بعد از تایید روایی و پایایی (0.95=α) بین 50 نفر از مدیران میانی و عملیاتی توزیع گردید. در نهایت با کمک معیارهای SMART نسبت به وزن دهی و رتبه بندی شاخص ها اقدام و کلیدسازی شاخص ها انجام شد.
نتایج: از50 نفر شرکت کننده در این مطالعه 37(74%) نفر آنها مرد و بقیه زن بودند. میانگین و انحراف معیار سن شرکت کنندگان در مطالعه به ترتیب 68/41 و 06/7 سال بود. با مرور منابع و مطالعات انجام شده در این زمینه در مجموع 48 شاخص که با صلاحیت مدیران بیشتر تناسب داشتند، شناسائی شد. از شاخصهای شناسائی شده 36 شاخص بر اساس نظر اساتید و خبرگان علوم مدیریت و مدیران اجرایی که دارای اهمیت و تناسب بیشتری با صلاحیت مدیران رده عملیاتی داشتند، به عنوان شاخصهای کلیدی انتخاب شدند. در اکثر موارد همبستگی بین شاخصها مثبت بود. بر اساس تجزیه و تحلیلهای فازی شاخصهای تحصیلات عالی در رشته مدیریت، رعایت وقت و زمان، قدرت بیان، آراستگی و اعتقاد به نظم و قانون به ترتیب با ضرایب نزدیکی 205/0 ، 204/0 ، 203/0 ، 202/0 و 197/0 رتبه های اول تا پنجم را به خود اختصاص دادند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد، معیارهای تحصیلات عالی در زمینه علوم مدیریت و تسلط مدیر بر جنبه های فنی مدیریت سازمان در صدر ویژگیهای انتخاب مدیران قرار دارد. دانشگاههای علوم پزشکی و سازمانهای ارائه دهنده خدمات بهداشتی درمانی میتوانند جهت تدوین دستورالعمهای انتخاب مدیران از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.
یوسف مسعودیان، قاسم رجبی واسوکلایی،
دوره 20، شماره 3 - ( 9-1400 )
چکیده
اهمیت نظام سلامت به عنوان زیربنای اساسی نظامات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ... در همه گیری کووید19 بر تصمیم سازان، تصمیم گیران و سیاست گذاران مبرهن و آشکار شده است. از این رو با توجه به پویایی و تحول این حوزه و شرایطی که همه گیری کووید-19 به وجود آورده است؛ نقش مدیران بیمارستان ها به عنوان نقشی محوری در دستیابی به اهداف نظام سلامت و اداره مطلوب و موثر بیمارستان ها مهم شمرده می شود و نقشی تعیین کننده و جایگزین ناپذیری در موفقیت یا شکست راهبرد ها و برنامه های ملی و دانشگاهی دارند. در شرایط کنونی که کشور با تحریم اقتصادی روبرو است، رعایت عدالت در انتخاب، انتصاب و تغییرات مدیریتی و به کارگیری شایسته و موثر مدیران بیمارستان ها می تواند راهبرد مقابله ای اثر بخش با مشکلات و چالش های ناشی از آن که گریبان گیر نظام سلامت نیز است، باشد. می توان بیان کرد عواملی نظیر سبک رهبری و مدیریتی، فرهنگ سازمانی، مدیریت مطلوب کارکرد های مدیریت منابع انسانی و شناخت بستر های شایسته گزینی می تواند به ارتقاء عملکرد کمک نماید.
مدیران بیمارستان ها باید شایستگی های خود را تقویت نمایند تا بتوانند در راستای ارتقا بهره وری فردی و سازمانی ایفای نقش کنند. تجربه نشان داده است که شایستگی هایی نظیر همگامی با سیاست های کلان و راهبرد های ترسیمی دولت، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دانشگاه ها؛ برخورداری از تحصیلات و دانش مرتبط با حوزه مدیریت و اقتصاد سلامت؛ قدرت برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی؛ توانایی مدیریت بحران و حوادث غیر قابل پیش بینی؛ وجود تعهد فردی و سازمانی در ویژگی فردی و شخصیتی؛ حق مداری و اجرای عدالت در تصمیمات، سیاست گذاری ها و برنامه های مدیریتی- اجرایی؛ برخورداری از بینش سیاسی و اجتماعی؛ توانایی تفکر تحلیلی و سیستمی؛ توانایی ایجاد تغییر، خلاقیت و نوآوری؛ بهره مندی از مهارت آینده نگری؛ برخورداری از قدرت تصمیم گیری و رهبری افراد؛ مهارت شبکه سازی و مدیریت زمان؛ توجه به عدم تعارض منافع؛ توانایی اقناع سازی و رفع تعارض؛ روزآمدی و برخورداری از مهارت کار با فناوری و تکنولوژی؛ بهره مندی از ویژگی پاسخگویی فردی و سازمانی؛ مهارت مالی، بیمه ای، بودجه ریزی و اقتصاد سلامت و همچنین خلق و صیانت از منابع مالی؛ توانایی و دانش اعتبار بخشی، نظارت و ارزیابی عملکرد؛ آشنا به مسائل عمرانی و مدیریت منابع فیزیکی می تواند مبنای انتصاب و انتخاب مدیران بیمارستان ها باشد. اساسا تغییر نگرش سیاستگذاران و مجریان به کاربرد این شایستگی ها در انتخاب مدیران در ارائه خدمات مطلوب به مردم در راستای افزایش پاسخگویی، ایجاد فراهمی و دسترسی عادلانه به خدمات و حفاظت مالی از گیرندگان خدمت پیشنهاد می گردد تا در شرایط کنونی که کشور با مشکلات اقتصادی عدیده ای روبرو است، اختلالی در روند ارائه خدمات صورت نپذیرد.
Sarshar E, Samiee R. present a meritocratic process model in administrative system with human resources improvement approach at Golestan University of Medical Sciences. Career and Organizational Counseling. 2020;12(43):199-216.
سید هادی حسینی، سید محمد هادی موسوی، مصطفی اسماعیلی،
دوره 20، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: بیمارستانها به دلیل ماهیت پیچیده محل تعارضات بوده و الزام به داشتن هوش هیجانی برای مدیریت اثربخش آن مطرح میباشد؛ یافتههای متناقضی در همبستگی ویژگیهای فردی با هوش هیجانی و مدیریت تعارض وجود دارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی دقیق همبستگی این موارد در بین مدیران ردههای مختلف بیمارستانی به انجام رسید.
مواد و روشها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1398 در میان 100 نفر از مدیران ارشد و میانی 8 بیمارستان منتخب دانشگاه علوم پزشکی تهران با پرسشنامه سهقسمتی: ویژگیهای فردی، هوش هیجانی و راهبردهای مدیریت تعارض به انجام رسید. جهت تحلیل نتایج از 20SPSS و آزمونهای پیرسون، t و آنالیز واریانس استفاده گردید.
نتایج: میان حیطههای هوش هیجانی با حیطه راهبرد راهحل گرایی مدیریت تعارض رابطه معنادار مستقیم مشاهده شد (001/0 P <). همچنین همبستگی معنادار مستقیم میان: سن، وضعیت تا هل، رشته تحصیلی، پست سازمانی، سابقه کار و سابقه کار در پست مدیریتی با هوش هیجانی مشاهده گردید و میان راهبردهای عدم مقابله و راهحل گرایی به ترتیب با سن و سابقه کار روابط مستقیم و معنادار برقرار بود. (05 /0 P <)
نتیجهگیری: لازم است برای ارتقای هوش هیجانی و بهبود مدیریت تعارض در بیمارستانها اقدام مقتضی صورت پذیرد و با توجه به روابط معنادار و مستقیم مشاهده شده میتوان به ویژگیهای فردی مرتبط با هوش هیجانی و مدیریت تعارض برای گزینش مدیران مربوطه توجه نمود.
سراج الدین گری، سعید بینات،
دوره 21، شماره 1 - ( 3-1401 )
چکیده
سردبیر محترم
ارائه خـدمات تمام سازمانهای حوزه سلامت نیازمند یک سیسـتم هدفمند و ناظر بر کیفیت خدمات است. در صنایع مختلف، اعتباربخشی به عنوان نماد کیفیت شناخته میشود که از طریق آن، سازمان به استانداردهای عملکردی مشخصی دست مییابد و فرصتی برای سازمان مهیا میشود که عملیات خود را در برابر استانداردهای ملی یا بین المللی ارتقا دهد.
با عنایت به تأثیر مدیران اجرایی هر سازمان در اداره و اخذ تصمیمگیریهای سازمانی، مدیران و دیدگاه اجرایی آنان به استانداردها، نقش بهسزایی در روند اجرایی این فرآیند خواهد داشت. لذا در بخشی از مطالعهای که با هدف «تدوین چارچوب اعتباربخش برای درمانگاههای مستقل نظامی» انجام شد، پس از انتخاب اولیه 95 استاندارد از طریق مرور نظامند، لازم بود تا نظرات مدیران باسابقه کاری مرتبط (میانگین سابقه کار 14.5 سال) در خصوص ضرورت هر یک از استانداردها اخذ گردد. همه افراد مشارکت کننده در این قسمت، مدیران ستادی یا مدیران ارشد درمانگاههای مستقل نظامی بودند.
از میان 95 گویه 57 گویه مورد توافق متخصصین قرار گرفت. تیم پژوهشگر گویههای «تایید نشده» را نیز مورد بررسی قرار دادند. با وجود اینکه هدف از مطالعه و فلسفه اعتباربخشی به صراحت برای افراد مشارکت کننده شرح داده شده بود ولی با این حال استانداردهایی در نظرخواهی رد شده بودند که به مقولات مهم و ارزشمندی مانند آموزش و بررسی وضعیت سلامت افراد تحت پوشش درمانگاهها اشاره داشتند. از گویههای حذف شده میتوان به این موارد اشاره کرد. «در درمانگاه در بازههای زمانی مختلف کلاسهای آموزشی متناسب با بیماریهای شایع منطقه برای بیماران مزمن و دائمیبرگزار میگردد.»؛ «درمانگاه گزارش بیماریهای واگیر و غیر واگیر مشخصشده توسط سازمانهای بالادست را بهموقع گزارش میکند.»؛ «در درمانگاه بستههای آموزشی عمومیمتناسب با تخصصهای موجود و بیماریهای شایع منطقه تهیهشده است (تصاویر، پمفلت،....).» و «شواهد نشان میدهد که اطلاعات مربوط به کیفیت و ایمنی بیمار در این درمانگاه ثبت، تحلیل و در اختیار مسئولین مربوطه قرار گرفته و برای بهبود مستمر استفاده میشود.»
به طور کلی، تئوریهای مربوط به عملکرد سازمانها که مبتنی بر «رویکرد سازمان محور» هستند تأیید میکنند که ویژگیها و نگاه افراد در خطوط تولید مختلف و یا سازمانهای مختلف میتواند بر میزان و کیفیت تولید سازمان اثرگذار باشد[3]. به عبارت دیگر این گروه از مطالعات بیان میکنند که سازمانهای مشابه با مدیران متفاوت میتوانند نتایج متفاوت به دست آورند که ناشی از ویژگیهای فکری و شخصی مدیران است.
نتایج مطالعه ما نشان داد که توافق افراد در مورد استانداردهایی که برای ارتقا و سلامتمحوری جامعه تحت پوشش مهم هستند پایین است و این یعنی از نظر این افراد این استانداردها اهمیت کم تری دارند. در حالی که مجموعه اقدامات این مدیران در مراکز خود، سمت و سوی خدمات مراکز درمانی تحت مدیریت آنها را مشخص میکند 4 و ترکیب این دو در بلند مدت میتواند سلامت افراد تحت پوشش مراکز را تحت تأثیر قرار دهد.
تأمین منابع کشور در حال و آینده منوط به پیاده سازی طرحها و برنامههای دقیق راهبردی بر اساس یک دوراندیشی، آیندهنگری و روشنبینی عمیق است. به طور خلاصه اگر استراتژی کلان یک سازمان سلامت محور شدن اقدامات مراکز وابسته باشد، لازم است تا دیدگاه مدیران میانی به واسطه آموزشهای لازم تصحیح گردد و بدین وسیله سلامت افراد تحت پوشش ارتقا یابد.
Safdari, R. and Z. Meidani (2007). "Health Services Accreditation Standards for information management in Canada, New Zealand and USA: a comparative study." Qazvin Uni Med Sci 11(1): 73-78.
Gray, S. and S. Bayyenat (2021). "Accreditation framework for military independent clinical centers in Iran." Hospital 19(4): 65-76.
Bloom, N., & Van Reenen, J. (2007). Measuring and explaining management practices across firms and countries. The quarterly journal of Economics, 122(4), 1351-1408.
مهدیان و ترکاشوند. (1399). تبیینِ نظاممندِ اندیشهی دفاعی مقام معظم فرماندهی کل قوا (حفظالله تعالی). فصلنامه مدیریت نظامی, 20(80), 1-30
سعیده افشاری، شقایق وحدت، ایروان مسعودی اصل، سمیه حسام،
دوره 22، شماره 4 - ( 11-1402 )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت منابع انسانی شایسته در پیشرفت سازمانی عصر حاضر، سازمانها، ضمن سعی در انتخاب و جذب نیروهای کارا، درصددند توانمندیهای آنان را ارتقا دهند؛ لذا تفکر شایستهسالاری، یکی از دغدغههای سازمانهای امروزی است.
مواد و روشها: مطالعهی حاضر از نوع کیفی است که با روش تحلیل محتوا در سال 1399 انجام شد. جامعه آماری مطالعه افراد کلیدی تصمیمگیرنده و سیاستگذار در سازمانهای موفق و مطرح کشور در جانشین پروری و دارای مطالعات معتبر همچون سپاه و بانکداری بودند. مشارکتکنندگان در این پژوهش 15 نفر از خبرگان بودند که به صورت هدفمند و گلوله برفی مطالعه شدند و نمونهگیری تا رسیدن دادهها به حد اشباع ادامه پیدا کرد. دادهها از طریق مصاحبهی ساختاریافته جمعآوری و تحلیل و کدگذاری آنها با کمک نرمافزار 11 MAXQDA انجام شد.
نتایج: با توجه به بررسیها، یافتهها در پنج موضوع اصلی: اهداف استراتژیک و تحلیل نیازها در یک راستا، ارتباطات راهبردی و ساختار سازمانی، استعدادیابی و توانمندسازی، توسعه و تعالی شایستگان و پایش برنامههای جانشین پروری و 13 درونمایه فرعی استخراج گردید.
نتیجهگیری: پیشنهاد میگردد سازمانها و مدیران حمایت و تعهد همهجانبه در اجرای برنامه جانشین پروری را به کار بگیرند تا منجر به بهبود تصمیمات و سیاستهای سازمانی گردد و افراد توانمند و شایسته در پستهای کلیدی و مهم به کار گرفته شوند. همچنین به دنبال آن افزایش کیفیت کاری، افزایش انگیزه پرسنل، کاهش اتلاف منابع و ارتقای مسیر کاری کارکنان حاصل گردد.