جستجو در مقالات منتشر شده



زهرا اعلائی، روح اله قاسمی، محمدرضا پورمند، علی کریمی، انسیه ماسوریان، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: تولوئن از رایجترین نوع ترکیبات آلی فرار است که سمی بوده و سبب آسیب کبد و کلیه می شود. این ترکیب در بسیاری از صنایع شیمیایی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو حذف تولوئن از جریان هوای خروجی صنایع دارای اهمیت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه ای نقش کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده با باکتری سودوموناس پوتیدا و همچنین بررسی عملکرد سیستم بیوفیلتراسیون باکتری سودوموناس پوتیدا تثبیت شده بر کربن فعال به منظور جذب و تجزیه تولوئن از جریان هوا در یک سیستم بیوفیلتراسیون و احیا کربن فعال است.
روش کار: ابتدا به منظور رشد باکتری، پیش کشت به مدت 24 ساعت بر روی انکوباتور شیکردار با سرعت 150rpm در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس باکتری ها بر روی کربن فعال قرار داده شدند و عمل تثبیت صورت گرفت. در ادامه 2 ستون با کربن فعال دست نخورده و کربن فعال تثبیت شده با باکتری پر شد. کارایی هر کدام از سیستم ها با حجم بستر، گذر حجمی گاز و تراکم های مختلف از آلاینده در دو سیکل مورد بررسی قرار گرفت. سیکل اول به منظور بررسی میزان کارایی دو سیستم در حذف تولوئن و سیکل دوم به منظور بررسی احیای کربن فعال بعد از خاموشی سیستم صورت گرفت. به منظور بدست آوردن مقدار جذب تولوئن در سیستم بیوفیلتراسیون، تراکم های مختلفی از تولوئن ساخته و به سیستم وارد شد. با نمونه برداری از ورودی و خروجی ستون ها و تزریق نمونه ها به دستگاه گاز کروماتوگرافی مقدار کارایی حذف تولوئن در شرایط مختلف مطالعه بدست آمد.   
یافته ها: نتایج تست های آماری نشان داد که افزایش حجم بستر و کاهش گذر حجمی گاز کارایی حذف تولوئن را به طور چشمگیری افزایش می دهد. نتایج عملکرد بیوفیلتر نشان داد که حداکثر کارایی کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده در سیکل اول به ترتیب معادل %95 و %89 در مدت زمان 14 ساعت بود. کربن فعال تثبیت شده در سیکل دوم توانایی جذب تولوئن را با کارایی %81 داشته در حالی که کربن فعال دست نخورده به مراتب کارایی خیلی کمتری از خود نشان داد و این مقدار تقریبا %28 بود. همچنین با توجه به معنی داری در اختلاف میانگین کارایی ها می توان بهترین عملکرد سیستم را در جریان هوای 1 لیتر بر دقیقه، تراکم ورودی 45 پی پی ام و حجم بستر 260 میلی لیتر مشاهده نمود.
نتیجه گیری: کارایی حذف تولوئن در کربن فعال دست نخورده در سیکل اول بالاتر از کربن فعال تثبیت شده بود اما در سیکل دوم کارایی حذف کربن فعال تثبیت شده به مراتب بالاتر از کربن فعال دست نخورده بود. که می توان نتیجه گرفت، کربن فعال تثبیت شده توسط باکتری های موجود احیا شده و این عمل طول عمر و ظرفیت کربن فعال را افزایش می دهد.

زهرا تارین، عبدالرحمان بهرامی، محسن گودرزی، فرشید قربانی شهنا،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نظری و تجربی زیادی در خصوص ارتقاء عملکرد سیکلون ها انجام شده است. به‌طورکلی پارامترهای هندسی سیکلون در تعیین عملکرد آن نقش اساسی را بر عهده دارند. لوله خروجی هوا به‌عنوان یکی از اجزاء سخت‌افزاری سیکلون، تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای در الگوی جریان داخلی سیکلون، افت فشار و حتی بازده غبارگیری دارد.
روش کار: مطالعه حاضر بر روی یک سیکلون مدل استیرمند بازده بالا انجام شد. دو مدل از لوله خروجی هوای سیکلون به‌گونه‌ای طراحی و ساخته شد که بتوان آن را به‌راحتی از سیکلون جدا و مجدد به آن اضافه نمود. درون جداره داخلی لوله هوای خروجی تیغه‌های مارپیچ (هم جهت و خلاف جهت با جریان هوا) تعبیه شد. فاصله طول گام در تیغه‌ها معادل 1.5 محاسبه شد. دستگاه مولد غبار، ذرات سیلیس را با غلظت حدود 2.1gr/m3 به درون هوای ورودی تزریق می‌نمود. از دستگاه شمارنده ذرات برای اندازه‌گیری غلظت ذرات استفاده شد و با استفاده از یک مانومتر، افت فشار سیکلون قرائت شد. نتایج بازده غبارگیری سیکلون برای سه گروه ذرات کل، PM10 و PM2.5 در حالات مختلف محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت.  
یافته ها: تعبیه تیغه‌های مارپیچی هم‌راستا با جهت جریان هوای چرخشی داخل سیکلون باعث افزایش 7.75، 7.33 و 6.75 درصدی در بازده کل،PM10 و PM2.5 شد. نتیجه بازده جمع‌آوری در حالتی که جهت مارپیچ تیغه‌ها در خلاف جهت چرخش هوای خروجی بود به ترتیب افزایش 2.6 و 2.33 و 1.5 درصد را نشان داد. اثر تیغه‌های مارپیچ بر افت فشار در حالت اول (هم‌جهت) سبب کاهش افت فشار (%2.5 -) و در حالت دوم (خلاف جهت) سبب افزایش افت فشار گردید (%2.03 +). بهترین فاکتور کیفیت نیز مربوط به سیکلون با تیغۀ هم‌راستا با جریان بود.
نتیجه گیری: استفاده از تیغه‌های مارپیچ در دیواره داخلی لوله خروجی سیکلون بخصوص در حالتی که هم‌راستا با جهت چرخش جریان هوا باشد با افزایش بازده غبارگیری و کاهش افت فشار در مجموع منجر به بهبود عملکرد و کیفیت سیکلون می‌شود و در حالتی که تیغه‌های مارپیچ هم‌جهت با جریان هستند سبب کاهش افت فشار در سیکلون می‌شود.

اصغر هادی، علیقلی نیایی، اعظم سیفی، یحیی رسول زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: رشد سریع جمعیت و صنعتی شدن باعث افزایش روزافزون آلاینده‌های شیمیایی شده است. فرمالدئید به دلیل توزیع گسترده در هوا و ماهیت بسیار سمی آن، یکی از رایج‌ترین و شناخته‌شده‌ترین آلاینده‌های هوا می‌باشد. نتایج برخی مطالعات نشان می‌دهد که مواجهه کارکنان، هم در محیط‌های صنعتی و هم در محیط‌های بیمارستانی و آزمایشگاهی بیش‌ازحد مجاز مواجهه می‌باشد؛ بنابراین وجود یک سیستم کنترلی مناسب برای کاهش میزان مواجهه کارکنان ضروری است. لذا این مطالعه با هدف سنتز و مشخصه یابی نانوفتوکاتالیست ناهمگن Ag3PO4/TiO2 و بررسی کارایی این فتوکاتالیست در حذف فرمالدئید گازی انجام شد.
روش کار: از روش ترسیب درجا برای سنتز نانوکامپوریت Ag3PO4/TiO2 استفاده شد. خواص ساختاری و مورفولوژی فتوکاتالیست سنتز شده با استفاده از آنالیزهای پراش اشعه ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، طیف‌سنجی جذبی مرئی-فرابنفش و آنالیز مساحت ویژه سطح (BET) تعیین گردید. تست راندمان تخریب فتوکاتالیست ناهمگن سنتز شده بر روی فرمالدئید گازی با استفاده از یک فتوراکتور استاتیک 3/2 لیتری انجام گرفت.  
یافته ها: طیف جذبی UV-Vis نمونهAg3PO4/TiO2 سنتز شده به‌طور قابل‌توجهی در مقایسه با TiO2 به ناحیه نور مرئی گسترش پیدا کرده است. باند گپ نانوکامپوزیت سنتز شده eV 2/3 محاسبه شد. تصاویر SEM نشان داد که اندازه متوسط ذرات نانوکامپوزیت حدود 102 نانومتر می‌باشد. نتایج تست راندمان تخریب نشان داد که 63% فرمالدئید موجود در داخل فتوراکتور تحت تابش نور مرئی پس از 90 دقیقه به‌وسیله فتوکاتالیست Ag3PO4/TiO2 حذف شده است.
نتیجه گیری: روش سنتز به کار گرفته‌شده در این مطالعه جهت سنتز نانوکامپوزیت Ag3PO4/TiO2 با توجه به آنالیزهای انجام‌گرفته بسیار کارآمد و مناسب بود. فتوکاتالیست Ag3PO4/TiO2 عملکرد مناسبی تحت تابش نور مرئی داشت و از آن می‌توان در سیستم‌های کنترل آلاینده استفاده نمود.
مقداد کاظمی، صبا کلانتری، علیرضا عباسی، عباس رحیمی فروشانی، حسین مولوی، امیرحسین منتظمی، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

مقدمه: در سال‌های اخیر ساخت مدیاهای تصفیه‌کننده هوا و به‌ویژه فیلترهای نانوالیافی با استفاده از مواد پلیمری و روش الکتروریسی در بحث کنترل آلودگی هوا بسیار موردتوجه قرار گرفته است. تولید مدیایی با کارایی بالا و افت فشار پایین موضوعی مهم در بحث فیلتراسیون هوا می‌باشد که مطالعات اخیر یافته‌های خوبی را در این خصوص در بسترهای نانوالیافی ارائه کرده است. مطالعه حاضر با هدف امکان‌سنجی ساخت مدیایی از جنس پلی‌اتیلن ترفتالات (PET) الکتروریسی شده جهت ربایش ذرات زیرمیکرونی و میکرونی از جریان هوا انجام گرفته است.
روش کار: به‌منظور تعیین شرایط بهینه دستگاهی در ساخت مدیای PET، ابتدا طی یک مطالعه پایلوت درصدهای مختلف وزنی از محلول پلیمری PET در مخلوطی از تری فلورو استیک اسید (TFA) و دی‌کلرومتان (DCM) (70:30) تهیه و نیز پارامترهای مختلف دستگاهی الکتروریسی محلول (دو پمپ مدل ESDP30) موردبررسی و آنالیز قرار گرفت و تحت شرایط بهینه مذکور، فرآیند الکتروریسی انجام شد. به‌منظور بررسی خصوصیات سطحی و مورفولوژیک مدیاهای نانوالیافی تولیدشده در شرایط بهینه، از SEM و برای ارزیابی میزان افت فشار و کارایی به دام اندازی ذرات، از دستگاه تست کارایی و افت فشار ماسک و مدیا استفاده شد. 
یافته ها: بر اساس یافته‌های مطالعه، شرایط بهینه الکتروریسی محلول پلیمری PET در غلظت 20% وزنی به دست آمد. بر اساس نتایج، میانگین قطر نانوالیاف در مدیاهای تولیدی در شرایط بهینه، 163±600 نانومتر به دست آمد که دارای افت فشار 5.5±26.33 پاسکال، کارایی 1.67±97.42 درصد برای ذرات زیر میکرون و 0.21±99.85 درصد برای ذرات میکرونی و مقدار فاکتور کیفیت برابر با 0.1740 بود.
نتیجه گیری: مدیاهای تولیدشده، توانایی ربایش و حذف ذرات از جریان هوا را برای ذرات زیر میکرونی در گستره 99-96 درصد و برای ذرات میکرونی در گستره 100-99 درصد و میانگین افت فشار 5.5±26.33 پاسکال دارا هستند.
سید سعید کیخسروی، فرهاد نژاد کورکی، سنوران زمانی،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

مقدمه: امروزه، آلودگی هوا از مهم‌ترین نگرانی‌های بهداشتی و محیط زیستی محسوب می‌شود. هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی به آلاینده‌های شیمیایی H2S و SO2 و ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه با این ترکیبات با استفاده از ترکیبی از روش‌های مدل AERMOD و SQRA است.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و مقطعی بوده که در سال 2021 در یکی از پالایشگاه‌های گازی پارس جنوبی در منطقه خلیج‌فارس انجام گردید. بدین‌صورت که ابتدا میزان آلایندگی خروجی از دودکش‌های پالایشگاه توسط دستگاه Testo 350 XL اندازه‌گیری شد. برای شبیه‌سازی پراکندگی آلاینده‌های شیمیایی H2S و SO2 از مدل AERMOD استفاده شد. بررسی میزان مواجهه تنفسی و ارزیابی ریسک سلامت پرسنل پالایشگاه و ساکنین اطراف آن با استفاده از روش توصیه‌شده، توسط دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.  
یافته ها: ماده شیمیایی H2S و SO2 به‌عنوان مخاطره‌آمیزترین مواد شیمیایی معرفی گردیدند. نتایج نشان داد که بیشترین مقادیر ریسک برای  H2S در بین گروه‌های مواجهه، واحد SRU، سمت غرب واحد Gas Train و ساختمان گیت پاس پالایشگاه و بیشترین مقادیر ریسک برای SO2 در بین گروه‌های مواجهه، ساختمان HSE، درب حراست، کانکس کارگران، ساختمان آتش‌نشانی، مخازن، واحد تولید بخار، سمت غرب واحد Gas Train، سالن غذاخوری و ساختمان گیت پاس پالایشگاه بوده است. از نظر فراوانی H2S سطح ریسک کم تا متوسط و SO2 سطح ریسک کم تا زیاد را به دست آوردند.
نتیجه گیری: این مدل می‌تواند راهکار مناسب و سریع در مدیریت برتر میزان غلظت آلاینده‌ها و هم‌چنین یک راه‌حل امیددهنده در راستای افزایش توانایی تصمیم‌گیرندگان برای ارزیابی ریسک سلامت پرسنل صنایع باشد. هم‌چنین در این راستا اطمینان از نتایج پایش کیفی و کاهش هزینه‌های نمونه‌برداری مطرح می شود.
سیاوش آزاد، یوسف رشیدی، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: پارامترهای مهم ارزیابی عملکرد ماسک‌های حفاظت تنفسی ذرات، کارایی فیلتراسیون و مقاومت تنفسی فیلتر ماسک در برابر عبور جریان هوا است که این دو پارامتر با هم رابطه‌ای مستقیم داشته و به‌طور معمول، با افزایش هرکدام، دیگری نیز افزایش می‌یابد. پژوهش‌هایی جهت ارتقای کارایی فیلتراسیون نانوالیاف با حفظ شرایط مطلوب مقاومت تنفسی که حداقل سختی تنفس را برای استفاده‌کننده ی ماسک ایجاد نماید، انجام شده است. این مطالعه، تأثیر به‌کارگیری غشاء کامپوزیتی نانوالیاف پلی اکریلونیتریل (PAN) و نانوذرات رس مونتموریلونیت (MMT) در ارتقای عملکرد فیلتر ماسک‌های حفاظت تنفسی پالایش ذرات با افزایش کارایی فیلتراسیون ضمن حفظ شرایط بهینه ی مقاومت تنفسی را مورد بررسی قرار می‌دهد.
روش کار: ابتدا محلول پلیمری PAN حاوی مقادیر صفر، ۱%، ۲%، ۳% و ۵% نانوذرات MMT آماده گردید و سپس غشاء کامپوزیتی نانوالیاف PAN/MMT در دستگاه الکتروریسی تهیه شد. کارایی فیلتراسیون در محدوده ی قطرهای ۰/۳، ۰/۵، ۱ و ۳ میکرون و با استفاده از آئروسل کلرید سدیم، اندازه‌گیری و مقاومت تنفسی فیلتر نیز در سه گذر حجمی ۳۰، ۸۵ و ۹۵ لیتر بر دقیقه اندازه‌گیری شد.  
یافته ها: کارایی فیلتراسیون نانوفیلترهای کامپوزیتی سنتزشده برای پالایش ذرات، با اضافه کردن نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN افزایش می‌یابد که میزان بهینه ی MMT، ۲% تعیین گردید که بدون ایجاد تفاوت معنی‌داری در میزان مقاومت تنفسی، سبب ارتقای کارایی فیلتراسیون ذرات ۰/۳، ۰/۵، ۱ و ۳ میکرونی به ترتیب به میزان ۴/۲، ۴/۸۸، ۳/۷۷ و ۲/۷۵ درصد شد. دلیل اصلی این نتایج را می‌توان به بهبود ریخت‌شناسی نانوفیلترهای کامپوزیتی سنتز‌شده، پس از افزودن نانوذرات MMT نسبت داد که سبب ایجاد بهترین ویژگی‌های ریخت‌شناسی مناسب فیلتراسیون ذرات با اضافه کردن ۲% نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN شده است؛ به‌گونه‌ای که ضمن توزیع یکنواخت و ابعاد کوچک‌تر الیاف، تغییر محسوسی نیز در دانسیته ی فشردگی و تخلخل به وجود نمی‌آورد.
نتیجه گیری: در صورت اضافه کردن ۲% نانوذرات MMT به نانوالیاف PAN و استفاده از نانوالیاف کامپوزیتی به‌دست‌آمده در ساخت ماسک‌های ذرات، ماسک حاصل بدون افزایش سختی تنفس برای فرد استفاده‌کننده، با افزایش ۴/۲ درصدی کارایی فیلتراسیون ذرات در مقایسه با نانوالیاف PAN همراه خواهد بود که می‌تواند در شرایط آلودگی هوا، سبب حفاظت بیشتر افراد استفاده‌کننده در برابر آلاینده‌های ذره‌ای گردد.
عادل جعفری فتح، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، مجید حبیبی محرز،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: با گسترش پاندمی کووید ۱۹ (COVID-۱۹) و عدم ایجاد حفاظت کافی توسط تجهیزات حفاظتی موجود، توجه بسیاری از پژوهشگران به توسعه ی تجهیزات حفاظت تنفسی ارتقایافته، سوق یافته است. نانوفیبرهای الکتروریسی‌شده، به دلیل دارا بودن خواص ویژه و قطر الیاف در ابعاد نانومتری، گزینه ی مناسبی جهت ارتقای خصوصیات عملکردی بسترهای معمول مورد استفاده در ماسک‌ها هستند. هدف مطالعه ی حاضر، بهینه‌سازی فرایند الکتروریسی برای ساخت بسترهای نانوفیبری پلی اکریلونیتریل (PAN) بر پایه ی جاذب چارچوب‌های ایمیدازول زئولیتی-۸ (ZIF۸) و به‌کارگیری بستر بهینه‌شده در ماسک‌های پزشکی به‌منظور افزایش عملکرد حفاظتی این ماسک‌ها است.
روش کار: در این مطالعه، برای سنتز ZIF۸، از روش دوستدار محیط زیست در محیط آبی استفاده شد. در ادامه، محلول‌های پلیمری PAN/ZIF۸ در حلال دی متیل فرمامید آماده‌سازی شده و سپس نحوه ی اثر پارامترهای الکتروریسی، ازجمله غلظت محلول پلیمری، ولتاژ اعمالی الکتروریسی، فاصله ی الکتروریسی و دبی تزریق پلیمر بر روی قطر و یکنواختی (درصد ضریب تغییرات نانوفیبرها) با بهره‌گیری از طرح آزمایشات سطح-پاسخ (RSM) بر اساس طرح مرکب مرکزی (CCD) مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت بستر PAN/ZIF۸ بهینه شده و بستر PAN بر روی زیرلایه ی اسپان باند، الکتروریسی شد و وزن پایه، میانگین قطر فیبرها، راندمان فیلتراسیون، افت فشار و فاکتور کیفیت بسترها مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: با توجه به نتایج کسب‌شده، شرایط بهینه ی الکتروریسی محلول پلیمری PAN/ZIF۸ برای پارامترهای غلظت محلول پلیمری، ولتاژ الکتروریسی، دبی تزریق و فاصله ی الکتروریسی، به ترتیب w/v% ۷۰، kv ۲۰، ml.hr ۰/۴ و ۱۸ cm به دست آمد. همچنین نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بود که ماسک دارای بستر نانوفیبری PAN/ZIF۸ با وجود وزن پایه ی کمتر، از عملکرد فیلتراسیون بهتر (۹۸/۵۱%)، افت فشار پایین‌تر (۳۱/۴۲ Pa) و درنهایت فاکتور کیفیت بالاتر (Pa ۰/۱۴۰۱) در مقایسه با سایر ماسک‌های مورد بررسی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بوده که بسترهای ساخته‌شده ی PAN/ZIF۸، از عملکرد فیلتراسیونی خوبی برای استفاده در تجهیزات حفاظت تنفسی برخوردار هستند و می‌توان با مدل توسعه داده‌شده، نانوفیبرهای یکنواخت و پیوسته با قطر دلخواه را برای کاربردهای خاص، به‌ویژه در ساختار بسترهای فیلتراسیونی ماسک‌های حفاظت تنفسی استفاده کرد.
عادل مظلومی، علی‌محمد مصدق‌راد، فریده گلبابایی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، سجاد زارع، مهدی محمدیان، رمضان میرزایی، ایرج محمدفام، حسن صادقی نائینی، مسعود ریسمانچیان، یحیی رسول زاده، غلامعباس شیرالی، محمود حیدری، یحیی خسروی، حامد دهنوی، ملیحه کلاهدوزی، هانیه اخلاص، میرغنی سیدصومعه، سولماز بالاجمادی، مهدی غرسی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

 
مقدمه: مدیریت استراتژیک، با تعیین جهت حرکت سازمان و تهیه چشم‌انداز استراتژیک و بیانیه مأموریت، زمینه رشد، سودآوری، تولید و گنجاندن برنامه‌های ایمنی و سلامت کارکنان در سراسر سازمان را فراهم می‌کند. همچنین وجود یک برنامه استراتژیک جهت تقویت علمی و کاربردی رشته بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار یکی از اولویت‌های دانشگاهی و صنعتی کشور است. هدف از مطالعه حاضر ارائه برنامه استراتژیک توسعه رشته تخصصی مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار در ایران می‌باشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مطالعات اقدام پژوهی مشارکتی است که در سال 1400 انجام شد. کمیته تدوین برنامه‌ریزی استراتژیک متشکل از 20 نفر از اساتید، کارشناسان و دانشجویان مقطع دکترا بودند طی 14 هفته با تشکیل جلسات منظم هفتگی و با جمع‌آوری اطلاعات درون سازمان و برون سازمان و تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در محیط اقدام به تعیین مأموریت، دورنما، ارزش‌ها و اهداف کلی و اختصاصی سازمان برای سال‌های 1400 تا 1404 نموند. همچنین، اقدامات لازم  برای دستیابی به اهداف تعیین شده شناسایی و برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف در زمینه ارتقای عملکرد رشته تخصصی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار تدوین شدند.
یافته ها: انجام این پژوهش کاربردی منجر به ارزشیابی استراتژیک محیط درونی و بیرونی رشته تخصصی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، تعیـین جهـت استراتژی‌های اساسی، مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی شد. درنهایت هفت هدف اختصاصی و 286 اقدام برای ارتقای عملکرد رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار مشخص شد. در تحلیل SWOT انجام‌گرفته از محیط داخلی و خارجی رشته بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، 27 نقطه قوت، 7 نقطه‌ضعف، 26 فرصت و 12 تهدید به دست آمد. طبق نتایج ماتریس SWOT موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار در موقعیت استراتژی‌های احتیاطی و حفظ شرایط موجود قرار دارد.
نتیجه‌گیری: این برنامه، در راستای برنامه 4 ساله رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار نوشته شده است. در تدوین برنامه به اسناد و سیاستهای ارگان‌های بالادستی توجه شده است. موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، استراتژی محتاطانه است. در این موقعیت می‌توان استراتژی‌های حفظ شرایط موجود را به کاربرد؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود با تمرکز بر استراتژی‌های محتاطانه تا حد امکان نقاط ضعف رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار و ایمنی کار کاهش یابد و قابلیت‌های استراتژیک آن افزایش یابد. رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار به‌تدریج از سال دوم اجرای برنامه استراتژیک می‌تواند بر توسعه فعالیت‌ها متمرکز شود.
نعمت اله کرد، عبدالرحمن بهرامی، عباس افخمی، فرشید قربانی شهنا، محمدجواد عصاری، مریم فرهادیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مقدمه: بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن (BTEX) دسته‌ای از هیدروکربن‌های آروماتیک تک حلقه‌ای هستند که به دلیل ویژگی‌های خطرناک آنها به عنوان ترکیبات فرار سمی طبقه‌بندی می‌شوند. ترانس، ترانس- موکونیک اسید (tt-MA)، ماندلیک اسید (MA)، هیپوریک اسید (HA)، و متیل هیپوریک اسید (MHA) به ترتیب می توانند به عنوان شاخص های بیولوژیکی قابل اعتماد در ارزیابی مواجهه شغلی با BTEX استفاده شوند.
روش کار: در مطاله حاضر، یک چارچوب آلی کووالانسی مغناطیسی با پیوند ایمین (Fe3O4@TFPA-Bd)، برای اولین بار سنتز گردید و به عنوان جاذب جدید در روش میکرواستخراج با جاذب انباشته (MEPS) استفاده شد. از بنزیدین (Bd) و تریس (4- فرمیل فنیل) آمین (TFPA) به عنوان بلوک های ساختاری اصلی همراه با نانوذرات Fe3O4 به عنوان هسته مغناطیسی برای سنتز جاذب استفاده گردید. جاذب سنتز شده جهت استخراج میکرونی هیپوریک اسید، مندلیک اسید، ترانس، ترانس- موکونیک اسید و 3- متیل اسید هیپوریک (m-MHA) از نمونه های ادرار و سپس تجزیه توسط کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) مورد استفاده قرار گرفت. برخی از پارامترهای موثر بر عملکرد استخراج همچون: حجم نمونه، حجم حلال استخراج کننده، تعداد سیکل های استخراج، pH  و دمای محلول نمونه، بهینه سازی شدند. جاذب سنتز شده با میکروسکوپ الکترونی روبشی و عبوری (SEM و TEM)، طیف سنج مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) و پراش اشعه ایکس (XRD) بررسی کیفی شد.
یافته ها: روش توسعه‌یافته دارای حد آشکارسازی پایین (برای مثال ۰۲/۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر برای tt-MA، 3=S/N)، حد تشخیص خوب (۰6/۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر برای tt-MA، 10=S/N)، حدود دینامیکی خطی (5/0-320 میکروگرم بر میلی لیتر برای MA، ۹۹/۰ نتیجه‌گیری: این روش جدید برای تعیین بیومارکرهای BTEX از نمونه‌های ادرار قابل کاربرد و پیشنهاد می گردد و می‌تواند جایگزین مناسبی برای روش‌های متداول آماده سازی باشد.
سمانه خداوردلو، محمدرضا پورمند، انسیه ماسوریان، روح اله قاسمی، صبا کلانتری، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مقدمه: تولوئن یکی از رایج‌ترین ترکیب آلی فرار است. مواجهه طولانی مدت با آن منجربه اثرات سوء سلامتی می‌شود. بیوفیلتراسیون یکی از روش‌های کنترل آلاینده‌های آلی هوا است. در این مطالعه باکتری سودوموناس پوتیدا با قابلیت تخریب هیدروکربن انتخاب و توانایی آن در تجزیه بیولوژیکی تولوئن مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: آزمایشات به دو شیوه، در دو روز و به مدت پنج ساعت انجام شد. هر شیوه شامل سه راکتور نمونه (A، B، C) و یک راکتور شاهد (D) بود. در شیوه اول مقدار باکتری در راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 2 مک فارلند و میزان تزریق تولوئن به راکتورها یکسان (5/0 میکرولیتر) و در شیوه دوم، میزان تزریق تولوئن به راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 5/1 میکرولیتر و نیز 5/1 میکرولیتر در راکتور شاهد و مقدار باکتری در آنها یکسان (1 مک فارلند) بود. نمونه‌های گازی تولوئن و نیز CO2 به صورت دوره‌ای آنالیز شد.
یافته ها: در شیوه اول تجزیه تولوئن بین سه راکتور اختلاف معنی داری داشت (002/0=p-value). نتایج شیوه دوم نیز بین سه راکتور اختلاف معنی‌دار داشت (001/0>p-value). تجزیه تولوئن در دو شیوه نیز با هم اختلاف معنی داری داشت (232/0=p-value). مقدار تولید CO2 در شیوه دوم (003/0=p-value) و شیوه اول (001/0>p-value) اختلاف معنی‌دار داشت ولی در مقایسه دو شیوه باهم اختلاف معنی داری مشاهده نشد(15/0=p-value).
نتیجه‌گیری: افزایش غلظت باکتری در راکتورهای رشد منجر به افزایش تجزیه تولوئن در زمان کوتاه تری می‌شود ولی افزایش تولوئن در راکتورهای رشد با روند تجزیه بیولوژیکی اثر همسو ندارد.
میرغنی سیدصومعه، فریده گلبابائی، رضا ارجمندی، فرزام بابائی سمیرمی، علی محمدی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: علی‌رغم قانون منع استفاده از الیاف آزبست در کشور، مطالعه‌های متعدد موجود، نشان‌دهنده وجود الیاف آزبست در هوای شهرهای مختلف از جمله شهر تهران است که دلیل آن می‌تواند کاربرد وسیع این ماده معدنی در گذشته در فرآورده‌های مختلف ساختمانی مانند ایرانیت، لوله‌های آزبستی، عایق‌های سیستم‌های سرمایش و گرمایش و هم‌چنین تجهیزات اصطکاکی، لنت ترمز، صفحه کلاج و استهلاک آن‌ها باشد. هم‌چنین، ورود کالاهای غیراستاندارد از مجاری غیرقانونی نیز می‌تواند به عنوان یک عامل دیگر آلودگی هوا به الیاف آزبست مطرح باشد. وجود آزبست در هوای کلان‌شهرها در دراز مدت می‌تواند منجر به ایجاد اثرات نامطلوب بر سلامتی شهروندان و سیستم تنفسی آنان شود و در نهایت منجر به ایجاد فیبروز ریوی و سرطان ریه یا مزوتلیوما گردد. بنابراین، مطالعه حاضر با هدف بررسی کمی و کیفی انتشار و پراکنش الیاف آزبست در هوای شهر تهران طی سال ۱۳۹۶، طراحی و به اجرا درآمد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی-توصیفی، غلظت الیاف آزبست در هوای شهر تهران طی فصول و ماه‌های مختلف سال ۱۳۹۶، در ۱۱ نقطه منتخب بر اساس داده‌ها و اطلاعات بدست آمده از شرکت کنترل کیفیت هوا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نمونه‌برداری، آماده‌سازی و تجزیه نمونه‌ها براساس روش NIOSH7400 انجام گردیده است. بررسی کیفی الیاف مشاهده‌شده میکروسکوپی با استفاده از اطلس الیاف آزبست صورت گرفت و پس از اطمینان از نوع لیف، بررسی کمی الیاف به روش میکروسکوپ فازکنتراست انجام و نتایج حاصل با استفاده از فرمول‌های مربوطه به غلظت الیاف آزبست در هوا تبدیل گردید.  
یافته ها: نتایج حاصل از بررسی نمونه‌ها در چهار فصل مختلف نشان داد که بیشترین میزان پراکندگی غلظت الیاف آزبست مربوط به فصل بهار با میانگین ۰/۰۰۱۳۴ (± ۰/۰۰۰۲) f/ml و کمترین میزان پراکندگی مربوط به فصل تابستان با مقدار میانگین
 ۰/000117 (± ۰/۰۰۰4) f/ml بوده است. با توجه به مناطق مختلف منتخب شهری تحت مطالعه و در نظر گرفتن ماه انجام مطالعه، کمترین غلظت الیاف آزبست در شهریور ماه در منطقه ۲۱ (شادآباد) با غلظت ۰/۰۰۰22 f/ml بوده است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از یافته‌های این تحقیق نشان داد که میانگین تراکم الیاف آزبست بر اساس فصول سال متغیر بوده است و با توجه به حد آستانه قابل پذیرش این آلاینده در هوای عمومی شهرها، میانگین غلظت اندازه‌گیری‌شده در تمامی فصول بالاتر از حدود مجاز یعنی f/ml ۵-۱۰×۵ بوده است و لزوم اقدام کاربردی مراکز تصمیم‌گیر در خصوص پیشگیری و کنترل این آلاینده‌ها از هوای عمومی شهر تهران ضرورت می‌یابد.
 
پوریا احمدی جلال‌دهی، ژیلا یاوریان، فریده گلبابایی، صبا کلانتری، عباس رحیمی فروشانی، حسین عباسلو،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: کووید-19 در سالهای اخیر یکی از مهم‌ترین معضل بهداشتی در جهان بوده که منجر به مرگ و میر و بیماری بسیاری از افراد گردیده است. مراکز بهداشتی –درمانی به عنوان خط مقدم که غالباً بیماران و افراد مشکوک به آن مراجعه می‌کردند، منبعی برای انتقال بیماری از طریق هوا به عنوان راه اصلی انتقال آن بوده اند. لذا، مطالعه حاضر به بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد کووید-19 در یک مرکز درمانی پرداخته است.
روش کار: در مطالعه حاضر، دو بخش اتاق نمونه‌گیری و سالن انتظار یک مرکز منتخب بهداشتی-درمانی منتخب کرونا جهت ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-19 تحت دو سناریوی مختلف و با در نظر گرفتن فعالیت، تعداد مراجعین، مدت زمان مواجهه و نرخ تنفس انتخاب شدند. به منظور بررسی ارزیابی ریسک انتقال هوابرد ویروس کووید-19 از معادله ویلز-ریلی استفاده شد.  
یافته ها: این مطالعه نشان داد که با افزایش بار ویروسی، میزان کوانتای منتشر شده برای همه انواع فعالیت‌ها افزایش پیدا می‌کند. میزان نرخ انتشارکوانتا، در فعالیت از نوع صحبت با صدای غیریکنواخت، در هر دو بخش مورد بررسی بیشتر از سایر فعالیت‌های بازدمی بوده است (P-Value<0.001) و در عمل تنفس به نسبت سایر فعالیت‌ها کمتر است. همچنین در اتاق نمونه‌گیری، میزان کلی نرخ انتشارکوانتا اندکی بیشتر از سالن انتظار بود که البته از نظر آماری معنادار نبود. همچنین، محاسبه ریسک انتقال هوابرد نشان داد که احتمال انتقال هوابرد ویروس در اتاق نمونه گیری حدود 2 تا 8 درصد بالاتر از سالن انتظار بوده و استفاده از ماسک می‌تواند به میزان 77 تا 81 احتمال انتقال ویروس را کاهش دهد. 
نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه همواره ریسک انتقال هوابرد در اتاق نمونه‌گیری و سالن انتظار وجود داشته و استفاده از ماسک باعث کاهش چشمگیر احتمال انتقال هوابرد ویروس می‌شود. بنابراین، اتخاذ تدابیر بهداشتی مناسب مانند جلوگیری از تجمع، استفاده از ماسک، پرهیز از صحبت با صدای بلند، رعایت فاصله گذاری اجتماعی می‌تواند به کاهش احتمال انتقال هوابرد ویروس کووید منجر شود.
مهدی علی نیا آهندانی، صبا کلانتری، منیره خادم، فاطمه جعفری، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: ترکیبات آلی فرار (VOC’s)، از جمله آلاینده‌های خطرناک هوا هستند که جهت نمونه‌برداری از آن‌ها از لوله‌های جاذب نمونه‏‌‏بردار زغال فعال استفاده می‌شود. هدف این مطالعه، بررسی ساختار و عملکرد لوله‌ جاذب زغال فعال ساخت داخل در مقایسه با نمونه تجاری متداول آن در بازار جهت نمونه‌برداری از ترکیبات آلی فرار، به‌ویژه تولوئن، می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه تجربی از دو نوع لوله جاذب نمونه‏‌‏بردار زغال فعال ساخت داخل و مدل تجاری شرکت SKC به‌عنوان نمونه مرجع استفاده شد. جهت بررسی ساختار ریخت شناسی از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، تعیین ساختار تخلخل از آنالیز BET و جهت پایش عنصری از آزمون EDAX  استفاده شد. به منظور بررسی عملکرد جذبی، تحت شرایط یکسان، غلظت های مختلف آلاینده از لوله ها عبور داده شد و نتایج در روزهای 0، 15 و 30 آنالیز شدند. در نهایت امکان کاربرد عملی  لوله های جاذب نمونه‏‌‏بردار به منظور نمونه‏‌‏برداری از تولوئن در هوای یک واحد جایگاه سوخت نیز بررسی شد.  
یافته ها: نتایج نشان داد سطح ویژه و حجم منافذ لوله جاذب نوع تجاری با تفاوت اندکی از لوله جاذب ساخت داخل بیشتر است. نتایج تست EDAX مقادیر اندک (1%) از عناصر ناخالصی در جاذب ساخت داخل را نشان داد. بررسی اثر زمان بازیافت و تراکم ورودی آلاینده در هردو جاذب معنادار شد. نتایج فاز میدانی نشان داد میانگین جذب در جاذب های ساخت داخل و نوع تجاری تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند. میزان صحت و دقت عملکرد لوله جاذب ساخت داخل به ترتیب 77/90 و 76/91 درصد به‌دست آمد. با بررسی تاثیر روز بازیافت در فاز میدانی، این ارتباط برای جاذب ساخت داخل به صورت معنادار، و برای جاذب تجاری ارتباطی یافت نشد.
نتیجه گیری: کارایی جذب تولوئن توسط لوله های جاذب ساخت داخل در نمونه‏‌‏برداری از تراکم های بالا با نوع تجاری آن علارغم وجود تفاوت های ساختاری اندک شباهت بسیاری داشته، اما برای کاربرد در محیط هایی با تراکم پایین (10 ppm و کمتر) توصیه نمی شود.
 
صبا کلانتری، بهمن پورحسن، زهرا بیگ زاده، ویدا شهبازیان، علی جهانی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: شیوع بیماری کووید-19 تاثیر عمده ای بر محیط های کاری و همچنین نیروی کار داشته است، در نتیجه شناسایی مهم ترین راهکارها و استراتژی های پیشگیرانه و کنترلی و سنجش کارایی آنها اهمیت ویژه ای دارند. مطالعات مختلف نشان داده اند که روش های هوش مصنوعی می‌توانند برای پیش بینی مسائل پیچیده و غیر خطی از جمله پیش بینی رفتار انواع بیماری ها نظیر بیماری کووید-19 و پارامتر های مؤثر بر آن مفید واقع شوند. هدف از این مطالعه بررسی تأثیر اقدامات پیشگیرانه و رفتار های بهداشتی در پیشگیری از بیماری کووید-19 در محیط های شغلی با استفاده از مدل های یادگیری ماشین مختلف بوده است.
روش کار: بدین منظور، اطلاعات جمعیت شناسی و رفتارهای بهداشتی افراد در یک صنعت پالایش نفت جمع آوری گردید. سپس مدل چند لایه پرسترون (MLP) ، تابع پایه شعاعی (RBF) و ماشین بردار پشتیبان (SVM) به منظور بهبود تجزیه تحلیل تاثیرات اقدامات پیشگیرانه بر روی عفونت کووید-19 مقایسه شدند. در نهایت، مهم‌ترین عوامل مؤثر بر احتمال ابتلا به بیماری کووید-۱۹ با استفاده از تحلیل آنالیز حساسیت تعیین شدند.   
یافته ها: نتایج نشان داد دقت بدست آمده در پیش‌بینی تأثیر اقدامات پیش‌گیری‌کننده و رفتارهای بهداشتی بر بیماری کووید-19 در محیط‌های شغلی 1/78%، 2/81% و 1/78% به ترتیب برای MLP، RBF و SVM است و مدل RBF به عنوان دقیق ترین مدل برای پیش بینی میزان تأثیر رفتارهای بهداشتی بر بیماری کووید-19 عمل می کند. علاوه بر این، میزان فاصله اجتماعی با مشتریان، دفعات شست و شوی دست ها و ضد عفونی کردن دست ها، وجود مواد شوینده و ضد عفونی کننده برای دست ها و سطوح در محل کار و  تجمع برای خوردن غذا و میان وعده مهم ترین رفتار های بهداشتی مؤثر بر شیوع کووید-19 در محل کار شناسایی شدند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد توجه به اقدامات پیشگیرانه و رفتارهای بهداشتی در پیشگیری از بیماری کووید-19 موثر بوده است. علاوه برآن استفاده از الگوریتم یادگیری ماشین و ابزارهای بدست آمده از آن همچون سیستم پشتیبانی تصمیم گیری (DSS)  می توانند ابزاری قدرتمند در جهت مدیریت هرچه بهتر اقدامات کنترلی در محیط های کاری باشند.
سید حسین نظیری، مصطفی پویاکیان، صدیقه صادق‌حسنی، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: در اثر پیشرفت چشمگیر فناوری نانو، افزایش مصرف نانومواد مهندسی‌شده، شکاف اطلاعاتی و عدم قطعیت‌های موجود در رابطه با ‏مخاطرات محصولات جدید نانو، توسعه و بکارگیری چارچوب‌ها و ابزارهایی که بتواند از منظر حفظ سلامت انسان و محیط‌زیست، ‏به شناسایی مخاطرات، کاهش احتمال مواجهه و کنترل ریسک نانومواد مهندسی‌شده بیانجامد، مورد توجه مراجع مختلف قرار ‏گرفته است. با‌ این حال، در اغلب رویکردهای ارزیابی یا مدیریت ریسک نانومواد مهندسی‌شده، تمام معیارهای مورد نظر برآورده ‏نمی‌شوند. این مطالعه با هدف بررسی و معرفی چارچوب‌ها و ابزارهای توسعه یافته مختلف برای نانومواد مهندسی‌شده در حوزه ‏مدیریت ریسک ایمنی، بهداشت و محیط‌زیست در فناوری نانو انجام گردید.‏
روش کار: جستجوی چارچوب‌ها و ابزارهای مربوطه در پایگاه‌های داده ‏Scopus، ‏Web of Science‏ و مراجع ‏NIOSH، ‏ECHA‏ و ‏ISO‏ با ‏استفاده از کلید واژه‌های «نانومواد مهندسی‌شده»، «چارچوب»، «ابزار»، «مدیریت ریسک»، «مواجهه شغلی»، «محیط‌زیست»، ‏‏«ارزیابی ریسک» و «فناوری نانو» انجام شد. از بین نتایج جستجو، چارچوب‌ها و ابزارهای مدیریت و ارزیابی ریسک ایمنی، بهداشتی ‏و زیست‌محیطی که به طور مستقیم به مخاطرات، اثرات بالقوه و مدیریت ریسک داده‌های نانومواد مهندسی‌شده پرداخته‌اند، برای ‏مطالعه انتخاب گردید.‏  
یافته ها: از میان نتایج بدست آمده، 17 چارچوب مدیریتی و 11 ابزار ارزیابی توسعه یافته در حوزه مدیریت ریسک شغلی، سم‌شناختی و ‏زیست‌محیطی در رابطه با مخاطرات نانومواد مهندسی‌شده انتخاب شده، مورد معرفی و بحث قرار گرفت. چارچوب‌ها و ابزارهای ‏مختلف با هدف شناسایی و ارزیابی مخاطرات بالقوه و ریسک ناشی از مواجهه با نانومواد مهندسی‌شده از منظر دامنه، اهداف، ‏رویکردهای ارزیابی ریسک و خروجی تفاوت داشته و کاربردهای مختلفی را ارائه می‌کنند.‏
نتیجه گیری: چارچوب‌ها و ابزارهای مختلف توسعه یافته در رابطه با ارزیابی و مدیریت ریسک‌ نانومواد مهندسی‌شده، هر یک دارای قابلیت‌ها، ‏کاربردها و محدودیت‌های به خصوصی بوده که می‌تواند سازمان‌ها را در نیل به اهداف ایمنی، بهداشت و محیط‌زیست در حوزه ‏فناوری نانو یاری نماید. در حال حاضر، هیچ اتفاق نظری در مورد بهترین ابزار ارزیابی یا چارچوب مدیریت ریسک نانومواد وجود ‏ندارد و نیاز به تحقیق، توسعه و همکاری بیشتر در این حوزه برجسته می‌باشد.‏
 
پریسا فرهمندیان، عبدالله محمّدیان هفشجانی، عبدالمجید فدایی، رمضان صادقی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: سرطان ریه دومین سرطان شایع جهان است. استعمال دخانیات، تماس شغلی و محیطی از مهم‌ترین علل بروز سرطان ریه هستند. کادمیم به‌دلیل توانایی در افزایش خطر سرطان ریه، به‌عنوان عنصری سرطان‌زا برای انسان شناخته می‌شود. هدف از این مطالعه، برآورد نتیجه‌ای کلی از تمام مطالعات انجام شده در زمینه ارتباط کادمیم با سرطان ریه است.
روش کار: در مطالعه حاضر، مطالعاتی که تا ماه می سال ۲۰۲۲ ارتباط بین کادمیم و سرطان ریه را ارزیابی کرده‌اند، جست‌وجو و بازیابی شده است. از نمودار قیفی با هدف تعیین وجود تورش انتشار، از آزمون‌‌های آماری (x2) و  I2 جهت تعیین هتروژنسیتی، از روش متارگرسیون برای تشخیص ریشۀ ناهمگنی‌ها و از رویکرد آنالیز حساسیت به‌منظور شناسایی اثر هر مطالعه بر نتیجۀ کلی استفاده شد. همۀ تجزیه‌وتحلیل‌ها در این مطالعه، توسط نرم‌افزار آماری Stata نسخه 15انجام شد.  
یافته ها: در این مطالعه مشاهده شد که شانس ابتلا به سرطان ریه نسبت به گروه پایه، در افراد مواجهه یافته/مواجهه با دوز بالاتر از سطح پایه کادمیم، برابر با (024/0= p-value ; 62/1 - 06/1: CI 95 %) 31/1 می‌باشد که از نظر آماری معنی‌دار است. بر اساس نتایج آزمون ایگر (178/0 = p-value) و بگ (276/0 = p-value) در این مطالعه تورش انتشار مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش مروری، مواجهه با کادمیم منجر به افزایش 31% خطر ابتلا به سرطان ریه می‌شود که این میزان افزایش خطر از نظر آماری معنی‌دار است؛ بنابراین می‌توان بیان کرد کادمیم عامل خطری برای سرطان ریه می‌باشد.
صبا کلانتری، محمدرضا پورمند، انسیه ماسوریان، میرغنی سیدصومعه، زهرا برخورداریان، سارا حاجی نژاد، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مقدمه: از دهه های گذشته، محافظت از سیستم تنفسی یک موضوع حیاتی بوده است و بدین منظور راهکارهای مختلفی از جمله استفاده از ماسک های تنفسی پیشنهاد گردیده است. یکی از مهم ترین پارامترهای مورد سنجش در ماسک ها، کارایی آنها در میزان حذف ذرات و عوامل میکروبی است. در این راستا مطالعه حاضر با هدف ارزیابی فیلتراسیون باکتریایی و ذره ای ماسک های پزشکی انجام شد.
روش کار: در این مطالعه از استاندارد ملی 6138، منطبق بر استاندارد EN14683 استفاده گردید. سوسپانسیون باکتریایی استافیلوکوکوس اورئوس از طریق نبولایزر از سطح مقطع ماسک تحت دبی 3/28 لیتر بردقیقه عبور داده شد. در هر یک از طبقات برخورد دهنده نیز پلیت های حاوی آگار سویا قرار گرفت. کارایی فیلتراسیون باکتریایی (BFE) ماسک از طریق شمارش کلنی های باکتریایی عبوری احتمالی از مدیای ماسک تعیین گردید. برای کلیه ماسکهای تحت بررسی میزان افت فشار و کارایی بدام اندازی ذرات نیز تعیین گردید و ارتباط بین فیلتراسیون باکتریایی و ذرات مورد بررسی قرار گرفت..  
یافته ها: براساس نتایج عملکرد بدام اندازی ذرات برای اندازه ذره 3 میکرون، ماسکها به سه گروه دارای راندمان بالای 99%، بالای 95% و 90% دسته بندی شدند. براساس استاندارد ملی 6138، کلیه ماسکها دارای افت فشار قابل قبول زیر 40 پاسکال بودند. میزان فیلتراسیون باکتریایی مورد قبول برای ماسک های نوع I براساس استاندارد ملی 6138 بایستی بالای 95 درصد باشد. نتایج نشان داد که ماسک های نوع A و B دارای میزان فیلتراسیون باکتریایی قابل قبول هستند و بین انواع ماسک های مورد بررسی از نظر راندمان باکتریایی و ذره ای همبستگی معنا داری وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که انواع مختلف ماسک های تحت بررسی از نظر راندمان فیلتراسیون ذرات و باکتری اختلاف معنادار  دارند. علاوه براین رابطه همبستگی معناداری بین راندمان فیلتراسیون باکتریایی و ذرات، وجود دارد. 
مهدی محمدیان، نفیسه نصیرزاده، اکبر احمدی آسور، سپیده کیوانی، فاطمه فصیح رامندی، فریده گلبابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مقدمه: در سال های اخیر مواجهه با نانو ذرات در محیط های شغلی به عنوان یک چالش شناخته شده، برای متخصصان بهداشت حرفه ای بوده است. در این زمینه استفاده از تجهیزات حفاظت فردی به عنوان راهکاری برای کاهش مواجهه شاغلان دانسته شده است. با توجه به اینکه مسیر استنشاقی و پوستی اصلی ترین مسیر مواجهه در محیط های کاری هستند، آگاهی از کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی اهمیت ویژه دارد. لذا این مطالعه با یک رویکر دامنه ای به بررسی کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی و پوستی به منظور کنترل نانو ذرات موجود در محیط های کاری پرداخته است. 
روش کار: این مطالعه در سال 2022 با رویکرد مرور دامنه‌ای یا محدود انجام شد. چارچوب پنج مرحله ای Arksey و O’Malley به عنوان روش پژوهشی انتخاب گردید. به منظور دسترسی به داده ها، جست و جو در پایگاه‌های اطلاعات علمی PubMed, Google Scholar ,Science direct ,Web of Science, Scopus  انجام گرفت. همچنین به منظور جمع آوری مطالعات از نرم افزار EndNote و برای تحلیل یافته ها از نرم افزار  Microsoft Excel استفاده شد.  
یافته ها: در جست و جوی اولیه 1014 مقاله شناسایی گردید، در نهایت 38 مقاله برای بررسی کارایی تجهیزات حفاظت فردی وارد مطالعه شدند. 25 مقاله در زمینه ماسک‌های تنفسی، 6 مقاله در رابطه با دستکش‌های حفاظتی و 7 مقاله دیگر لباس‌های حفاظتی را به خود اختصاص دادند. کارایی تجهیزات حفاظت تنفسی با شاخص های مختلفی در مطالعات سنجیده شده است که مهمترین آنها شاخص نافذترین اندازه ذره یا s می باشد. برای تجهیزات حفاظت پوستی نیز استانداری جهت سنجش کارایی وجود نداشته و فقط در برخی از مطالعات بر پایه قابلیت نفوذ هوا در منسوج و یا از طریق سیستم شبیه‌سازی بسته پیشنهاد شده است.
نتیجه گیری: گرچه کارایی تجهیزات حفاظت فردی موجود، نتایج خوبی را برای کنترل نانوذرات نشان می دهد، با این حال سایز ذره یکی از پارامترهای مهم در تعیین کارایی بوده که بایستی با توجه به شرایط محیط کار مورد توجه قرار گیرد. از این رو پیشنهاد می شود مطالعات بیشتری برای بهبود کارایی آنها به کارگرفته شود، همچنین  تست های استاندارد برای ارزیابی کارایی آنها توسعه داده شود.
الهه چوبینه، صابر اعظمی آغداش، علی اسماعیلی، سید شمس‌الدین علیزاده،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مقدمه: انتشار غیرمنتظره مایعات و گازهای بسیار خطرناک در صنایع شیمیایی فرایندی سال ها گزارش شده است. اگر این مواد به درستی کنترل نشوند، احتمال وقوع فاجعه وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته، موضوع مدیریت ایمنی فرآیند همچنان مورد بحث می باشد. PSM برای مدیریت ریسک پرسنل، اموال، محصول، محیط‌زیست و اعتبار شرکت ایجاد شده است. این مطالعه با هدف بررسی و گردآوری چالش‌ها و دستاوردهای اجرای PSM و توصیه‌هایی جهت بهبود آن انجام شده است.
روش کار: طی یک بررسی سیستماتیک، مجموعه‌ای از مقالات علمی منتشر شده در بازه زمانی 2000 تا 2023، از پایگاه‌های اطلاعاتی مانند Science Direct، Web of Science، PubMed و Scopus انتخاب شدند. پس از بررسی کامل چکیده، عناوین و متون کامل آنها، در نهایت 49 مقاله برای ورود به پژوهش انتخاب و بر اساس معیارهای مختلف از جمله سال انتشار، نویسندگان، دستاوردها، چالش ها و ... دسته بندی شدند.  
یافته ها: PSM در ایالات متحده به دلیل تعداد بالای صنایع شیمیایی فرآیندی و وجود آن در قالب قانون  OSHA در این کشور، بیشترین مطالعه را داشته است. حوزه های عملیاتی، ممیزی و منابع دارای بیشترین تعداد چالش در مسیر پیاده سازی PSM می باشد و کاهش شدت رویدادهای شیمیایی فرآیندی و افزایش بهره وری از مهمترین دستاوردهای پیاده سازی PSM به شمار می روند.
نتیجه گیری: ایمنی فرایند به‌عنوان یک حوزه بین‌رشته‌ای به مهارت‌های فنی و عملیاتی زیادی نیاز دارد. برنامه‌های مدیریت ایمنی فرایند در طول سال‌ها بهبود یافته‌اند و پیاده‌سازی آنها مؤثرتر شده است؛ ولی با این‌حال، حوادث هنوز اتفاق می‌افتد و با رشد صنایع شیمیایی فرآیندی و افزایش تقاضا، احتمال افزایش تعداد حوادث وجود خواهد داشت. برای دستیابی به تعالی در ایمنی فرایند و حفظ آن، نگاهی عمیق به موضوعات مقررات مبتنی بر ریسک، شایستگی، برتری عملیاتی و درس‌گرفتن از حوادث ضروری است.
 
عباس بهرامی، حسین اکبری، مهدی ملکوتی خواه،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: از آنجایی که استخدام دانش آموختگان برای کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است، هدف از این مطالعه بررسی وضعیت استخدامی دانش آموختگان رشته مهندسی ایمنی و بهداشت حرفه ای از دانشگاه علوم پزشکی کاشان از زمان تأسیس رشته در سال 1375 تا سال 1402 می باشد.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در سال 1402 انجام شد و وضعیت استخدامی دانش آموختگان را با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بررسی کرد. این پرسشنامه شامل مشخصات دموگرافیک، 5 سؤال برای افراد بیکار و 60 سؤال برای افراد شاغل بود. تجزیه و تحلیل نتایج با استفاده از نرم افزار SPSS v16 انجام شد.  
یافته ها: 229 دانش آموخته در این مطالعه شرکت کردند. نتایج فراوانی افراد شاغل و بیکار در این پژوهش نشان داد که 198 نفر (5/86 درصد) شاغل و 31 نفر (5/13 درصد) در زمان مطالعه بیکار بوده اند. اکثر شرکت کنندگان شاغل، 46 درصد (90 نفر) در بخش صنعت و معدن کار می کنند. بررسی اثربخشی دوره آموزشی مشمولان شاغل در شغل مورد نظر نشان داد که 88 نفر (4/44 درصد) بر این باورند که موضوع دروس تدریس شده با نیازهای کاری در حد متوسط سازگار است. 
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که این رشته تحصیلی از نظر شغلی مناسب بوده و احتمال شاغل شدن دانش آموختگان آن بالاست. از طرفی به دلیل رشد صنعت در ایران امید است در آینده نیز روند نیاز به مهندس بهداشت حرفه ای افزایش یابد. با پیشرفت صنایع و گسترش تولید، نیاز به کنترل عوامل زیان آور و ارتقای سلامت کارگران بیش از پیش دیده می شود و این امر باعث می شود دانش آموختگان این رشته در آینده موقعیت شغلی مناسبی داشته باشند. از سوی دیگر، شرایط تحصیلی باید از نظر کیفیت برنامه های آموزشی و درسی دانشگاه ارتقا یابد.
 

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb