جستجو در مقالات منتشر شده


۲۷ نتیجه برای اعظم

محمد رضا منظم، پروین نصیری، کمال اعظم، الناز نصیرلو،
دوره ۱، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

مقدمه: به طور کلی تمام وسایل ماشینی (زمینی، هوایی و دریایی) که در صنعت ، کشاورزی و حمل و نقل به کار می روند، انسان را در معرض ارتعاش قرار می دهند. ارتعاشات ایجاد شده می توانند مخل آسایش و راحتی و موجب تقلیل کار مؤثر شوند و بر سلامتی و ایمنی افراد اثر بگذارند. قرار گرفتن بدن به مدت طولانی در معرض ارتعاشاتی با شدت بالاتر از آستانه مجاز، سبب بروز اختلالات فیزیولوژیک می شود.

روش کار: نوع مطالعه توصیفی- مقطعی است. جامعه پژوهش شامل ۵۸۴ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. ابزار گردآوری داده ها به صورت مصاحبه حضوری و استفاده از فرم ارزیابی بوده است . در این مطالعه ارتعاش تمام بدن از طریق صندلی شبیه ساز ارتعاش به نمونه ها وارد شد و در ولتاژ ۹۰ و ۹۵ میلی ولت، فرکانس ۲۰ و ۲۵ هرتز و محور ،z و x میزان تراز مواجهه معادل توسط دستگاه ارتعاش سنج اندازه گیری گردید.

یافته ها: در این تحقیق داده ها مؤید آن است که شدت اختلال روانی در زنان بیش از مردان است. اختلالات روانی در فرکانس ۲۵ هرتز، ۳ برابر فرکانس ۲۰ هرتز می باشد و نیز با افزایش شتاب ارتعاش، اختلالات روانی بیش تری در افراد مشاهده می شود. افراد بلند قامت نسبت به افراد کوتاه قامت از سلامت روانی بیش تری در اثر ارتعاش تمام بدن برخوردار هستند.

نتیجه گیری: در این بررسی ارتباط بین قد و تأثیر ارتعاش در اختلالات روانی پر اهمیت تر تلقی می شود و در مقایسه ا تأثیر وزن، افراد بلندتر نسبت به افراد کوتاه تر با هر وزنی از سلامت روانی بیش تری در ارتباط با تأثیر آنی ارتعاش تمام بدن برخوردار می باشند.


پروین نصیری، ایرج علی محمدی، محمد حسین بهشتی، کمال اعظم،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: تیلر یک تراکتور دستی چند منظوره است که در ابتدا برای شخم زدن زمین و بعدا برای فعالیتهای دیگر کشاورزی استفاده می شود. ارتعاش منتقله از دسته تیلر به کاربران احتمال دارد منجر به بروز صدمات زیادی از جمله ناراحتی ، درد و اختلالات اسکلتی عضلانی گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی مواجهه با ارتعاش دست و بازو در کاربران تیلر مدل HT۹۰۰ به عنوان فراوانترین مدل تیلر مورد استفاده می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه ۴۰ کاربر تیلر مدل HT ۹۰۰ در شهرستان کاشمر استان خراسان رضوی مورد بررسی قرار گرفتند . اندازه گیری ارتعاش دست و بازو بر اساس استاندارد ISO ۵۳۴۹-۱ و ISO ۵۳۴۹-۲ در ۳ حالت مختلف، ساکن و دنده خلاص (درجا) ، انتقال به زمین و شخم زدن زمین در دنده های مختلف انجام شد. جهت اندازه گیری ارتعاش از ارتعاش سنج پاسخ انسان B$K مدل ۲۵۱۲ استفاده شد.

.

یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در تمام موقعیتهای اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش دست و بازو بیش از میزان استاندارد بوده و خطر بروز اختلالات ناشی از ارتعاش وجود دارد. بیشترین میزان مواجهه با ارتعاش در حالت شخم زدن تیلر می باشد . میزان مواجهه در ۳ حالت شخم زدن ، انتقال و درجا کار کردن تیلر به ترتیب برابر ۱۶,۹۵ ، ۱۴.۱۶ و ۸.۶۵ متر بر مجذور ثانیه می باشد. در تمام حالات اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش در جهت x نسبت به جهت y و z بیشتر بود.

.

نتیجه گیری: این مطالعه بر نیاز برای مداخله و اتخاذ تدابیر کنترلی و مدیریتی جهت حذف و کاهش ارتعاش دست و بازو منتقله از تیلر به دست کاربران جهت جلوگیری از بروز مشکلات عمده از جمله وقوع اختلالات اسکلتی – عضلانی ، ناراحتی و خستگی زودرس تاکید فراوان داشته و همچنین تیاز به انجام مطالعات بیشتر جهت شناسایی منابع ارتعاش بر روی انواع مختلف تیلر نیز امری ضروریست.


پروین نصیری، ایرج علی محمدی، محمد حسین بهشتی، کمال اعظم، روح اله حاجی زاده،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: رانندگان تراکتور در طول رانندگی به‌طور دایم در معرض ارتعاش تمام بدن قرار دارند که این مساله ممکن است منجر به بروز اختلالات سیستم‌های اسکلتی – عضلانی ، عصبی ، گردش خون و بروز بیماری‌های شغلی ناشی از ارتعاش گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی مواجهه رانندگان تراکتور با ارتعاش کل بدن می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه پارامترهای مربوط به ارتعاش تمام بدن مانند شتاب ریشه مجموع مربعات، شتاب معادل کلی ، میزان دوز ارتعاش و فاکتور قله به صورت مجزا در سه جهت (x ، y و z) در ۳ تراکتور مسی فرگوسن مدل ۱۶۵ و در ۳ حالت مختلف انتقال (بدون تریلی، همراه تریلی خالی و همراه با تریلی با بار خاک) شخم زدن زمین و بارگیری تریلی خاک با تراکتور و در وضعیت‌های کاری با دنده‌های مختلف بر اساس رهنمودهای استاندارد ISO ۲۶۳۱ اندازه گیری شده و با میزان مجاز مقایسه شد.

.

یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که در تمام موقعیت‌های اندازه گیری شده، میزان مواجهه با ارتعاش کل بدن بیش از میزان مجاز بوده و ریسک بروز اختلالات ناشی از آن وجود دارد. بیشترین میزان مواجهه با ارتعاش(برایند ۳ جهت ) در حالت انتقال با تریلی خالی (m/s۲ ۴۳,۱۱)، انتقال با تریلی با بار خاک (m/s۲ ۱۸.۹۲) و (شخم زدن زمین با دنده ۲ (m/s۲ ۱۷.۳۹) می‌باشد. بیشترین میزان CF ( فاکتور قله) نیز برای حالت انتقال بدون تریلی با دنده ۳ (۱۰.۷) ، سپس شخم زدن زمین( ۷.۳۵ ) و بارگیری (۶.۵۰) به‌دست آمد. بالاترین مقدار دوز ارتعاش به ترتیب برای حالت انتقال با تریلی خالی با دنده ۴ (m/s۱.۷۵ ۱۸۹.۹۲) و دنده ۳ (m/s۱.۷۵ ۱۰۸.۱۵) به‌دست آمد در تمام حالات اندازه گیری شده میزان مواجهه با ارتعاش در جهت y نسبت به جهت x و z بیشتر بود.

.

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه بیانگر آن است که رانندگان تراکتور با ارتعاش کل بدن بیش از حد مجاز مواجه بوده و ممکن است در دراز مدت با عوارض ناشی از این مواجهه دچار شوند. در نتیجه این مطالعه بر نیاز به مداخله و اتخاذ تدابیر کنترلی و مدیریتی جهت حذف و کاهش ارتعاش کل بدن رانندگان و به منظور جلوگیری از بروز مشکلات عمده از جمله وقوع اختلالات اسکلتی – عضلانی ، ناراحتی و خستگی زودرس تاکید فراوان دارد و همچنین نیاز به انجام مطالعات بیشتر جهت شناسایی منابع ارتعاش بر روی انواع مختلف تراکتور نیز امری ضروریست.


حامد آقائی، حسین کاکویی، سید جمال الدین شاهطاهری، فریبرز امیدی، صفورا عارفیان، کمال اعظم،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده

مقدمه: PAHها، ترکیباتی با حلقه های بنزنی ناشی از سوخت ناقص مواد آلی هستند که از آسفالت داغ متصاعد می‌شوند. این ترکیبات به دلیل پایداری، تجمع پذیری زیستی، اثرات سرطان‌زایی و جهش زایی به عنوان یکی از نگرانی های جوامع علمی در محیط کار و محیط زیست به‌شمار می‌روند. از آنجایی که آسفالت‌کاران نیز به واسطه شغل خود با این ترکیبات مواجه هستند، لذا در این تحقیق سعی شده است با اندازه‌گیری غلظت PAH ها در منطقه تنفسی‌شان میزان مواجهه آنها را موردارزیابی قرار دهیم.

.

روش کار: در این مطالعه نمونه های هوای تنفسی کارگران با روش ۵۵۰۶ NIOSH و با استفاده از فیلتر PTFE و جاذب XAD-۲ جمع آوری گردید. به منظور استخراج آنالیت ها از فیلتر و جاذب از حمام التراسونیک و حلال استونیتریل استفاده شد. همچنین جهت آنالیز نمونه ها HPLC-UV مورد استفاده قرار گرفت.

.

یافته ها: در نمونه های مورد مطالعه حداکثر میزان مواجهه با ∑PAH مربوط به وظیفه کمک فینیشر با ۴۸/۱۷۵۴ نانوگرم برمتر مکعب و حداقل میزان مواجهه مربوط به وظیفه چرب کن با ۶۵/۲۴ نانوگرم بر مترمکعب به دست آمد. در میان آسفالت‌کاران میزان مواجهه با نفتالین بیش از سایر هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک بود (دامنه ۷۲/۶۴۸-۳۵/۲ نانو گرم بر متر مکعب). در وظایف مختلف آسفالت‌کاری میزان مواجهه با PAH ها در وظیفه کمک فینیشر با اکثر وظایف دیگر اختلاف معناداری را نشان داد.

.

نتیجه گیری: برآورد غلظت هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک در منطقه تنفسی آسفالت‌کاران نشان داد که میزان مواجهه با این ترکیبات پایین تر از حدود مجاز اعلام شده توسط NIOSH ،ACGIH ،OSHA و ایران می باشد. با توجه به پتانسیل سرطان‌زایی بالای برخی از این ترکیبات و عدم تعیین حدود مجاز شغلی برای آنها مانند کریزن و بنزو آلفا آنتراسن پیشنهاد می شود که ضمن استفاده از راهکارهای فنی برای کنترل مواجهه با PAH ها از وسایل حفاظت فردی مناسب از قبیل ماسک تنفسی و لباس های مناسب استفاده شود. این مطالعه همچنین نشان داد که بین میزان مواجهه در اکثر وظایف آسفالت‌کاری با هیدروکربن های چند حلقه آروماتیک اختلاف معناداری وجود دارد که می تواند ناشی از نزدیکی به منبع آسفالت داغ و همچنین گازهای خروجی از اگزوز ماشین الات راهسازی باشد.


محمدرضا منظم اسماعیل پور، فریده گل‌بابایی، فریدون خدایاری، کمال اعظم،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: گرما یکی از عوامل زیان آور فیزیکی محیط کار است.مواجهه با گرما و ایجاد تنش گرمایی در فرد، علاوه بر تأثیر منفی بر سلامتی، بهره‌وری او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.هدف از این پژوهش تعیین افت بهره‌وری ناشی از استرس گرمایی در وظایف شغلی مختلف صیفی کاران شهرستان دره شهر در فصل تابستان است.

.

روش کار: این مطالعه توصیفی– مقطعی در تابستان ۱۳۹۳ روی صیفی‌کاران شهرستان دره شهر انجام شد.پس از تعیین حجم نمونه، فعالیت‌های صیفی‌کاری به روش آنالیز سلسله مراتبی مشخص گردید و اندازه‌گیری WBGT بر اساس استاندارد ISO۷۲۴۳ انجام شد.مقدار متابولیسم با استفاده از استاندارد ISO۸۹۹۶ برآورد گردید. سپس با توجه به مقدار متابولیسم نوع کار مشخص شده، با دانستن WBGT و بار کاری و با استفاده از مدل ظرفیت کاری، افت بهره‌وری در وظایف مختلف صیفی‌کاری و نهایتا افت بهره‌وری کل محاسبه گردید.

.

یافته ها: میانگین WBGT برای فعالیت‌های شخم زدن، کرت بندی، کاشتن بذر، آبیاری، کودپاشی، وجین، سم پاشی و برداشت به ترتیب ۹/۲۹، ۲۸/۳۱، ۶۶/۳۰، ۳۹/۳۱، ۹۹/۳۱، ۷۵/۳۱، ۰۸/۳۱و ۳/۳۰ درجه سانتی گراد به دست آمد. میزان WBGT در مقایسه با مقدار استاندارد ISO۷۲۴۳ در تمام فعالیت‌های صیفی‌کاری، بیشتر از حد مجاز بود.بیشترین مقدار WBGT در فعالیت کودپاشی c°۹۹/۳۱ و کمترین مقدار آن در شخم زدن C°۹۸/۲۹ به دست آمد. نتایج آزمون آماری ANOVA تفاوت معناداری در WBGT در سه ارتفاع سر،کمر و قوزک پا نشان نداد.بیشترین مقدار افت بهره‌وری برای شغل وجین و کمترین مقدار آن برای شغل شخم زدن به دست آمد.مقدار افت بهره‌وری کل برای کار صیفی‌کاری ۳/۶۹ درصد در ساعت حاصل شد که ناشی از فعالیت فیزیکی بالا در محیط کار و انجام کار در فضای باز و قرار گرفتن در معرض تابش مستقیم خورشید، به دلیل استرس گرمایی وارد شده به کارگر است.

.

نتیجه گیری: بهره وری متغیری است که از گرمای محیط کار تأثیر می پذیرد. بر اساس نتایج این مطالعه، میزان بهره‌وری در وظایف شغلی مختلف صیفی‌کاران در اثر گرما کاهش پیدا می‌کند که این کاهش تحت تأثیر افزایش دما تشدید خواهد شد و ممکن است بر اقتصاد منطقه تأثیرگذار باشد.بنابراین نیاز به انجام مطالعات بیشتر به منظور بهینه کردن شرایط کار ضروری است.


محمد حسن صفریان، سید ابوالفضل ذاکریان، جبرئیل نسل سراجی، کمال اعظم،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: در مشاغل آزمایشگاهی با توجه به ماهیت کاری، طیف گسترده ای از ابزارآلات دستی مورداستفاده قرار می گیرد. استفاده طولانی‌مدت و تکراری از این ابزارآلات باعث شده است که کارکنان آزمایشگاه ها اغلب از اختلالات اندام فوقانی رنج ببرند. مطالعه حاضر با هدف بررسی کاربردپذیری انواع مختلف پیپت ‌های مورداستفاده در آزمایشگاه های دانشگاه علوم پزشکی تهران به کمک روش های ارزیابی ذهنی کاربردپذیری برای انتخاب بهترین نوع طراحی و اجرا گردید.

.

روش کار: این مطالعه مقطعی به‌صورت توصیفی- تحلیلی و بر روی ۳۵ نفر از کارکنان شاغل در آزمایشگاه های دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفت. در ابتدا ۴ نوع از پرکاربردترین پیپت های موجود در آزمایشگاه ها انتخاب و ویژگی‌های مربوط به کاربردپذیری آن ها شامل جنبه های فیزیکی و طراحی با استفاده از مقیاس آنالوگ بصری(VAS) مورد بررسی قرار گرفت. قضاوت در رابطه با کاربردپذیری پیپت ها نیز با توجه به معیارهای ارایه  شده توسط سازمان جهانی استاندارد به شماره (۱۹۹۸) ۱۱-۹۲۴۱ و (۲۰۰۶) ۲-۲۰۲۸۲ انجام پذیرفت. تجزیه  تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ویرایش ۲۲ صورت گرفت.

.

یافته ها: ارزیابی کلی کاربران در رابطه با ویژگی های پیپت ها نشان داد که بیشترین نمره مقیاس VAS متعلق به پیپت  A و پس ‌از آن به ترتیب مربوط به پیپت های C و D می باشد. پیپت B به‌عنوان نامطلوب‌ترین پیپت از منظر کاربران انتخاب گردید. نتایج مربوط به معیارهای کاربردپذیری پیپت ها نشان داد از بین ۴ نوع پیپت مورد بررسی، پیپت A در ۲ معیار (رضایت و اثربخشی) از ۳ معیار مورد بررسی دارای رتبه اول بود و در معیار کارایی رتبه اول به پیپت C و رتبه دوم به پیپت A تعلق گرفت. پیپت نوع B در کلیه معیارها بدترین شرایط را به دست آورد.

.

نتیجه گیری: پیپت های کوتاهتر و سبک تر که مطابق با اصول ارگونومیک طراحی شده است دارای کاربردپذیری بالاتری از نظر کاربران بوده و می تواند باعث ارزیابی ذهنی بهتر آن ها نسبت به دیگر نمونه ها گردد..


رضوان عابدینلو، سید جمال‌الدین شاه طاهری، روح الدین مرادی، راضیه دیوانی، کمال اعظم،
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

مقدمه: هیدروکربن‌های چندحلقه‌ای آروماتیک (PAHs) متعلق به گروهی از آلاینده‌های آلی پایدار (POPs)هستند که در محیط زیست نتیجهی احتراق ناقص مواد آلی، فوران آتش فشان‌ها و آتش سوزی جنگل‌ها و مزارع کشاورزی می‌باشند، اما عمده منبع تولید این آلودگی‌ها عامل انسانی است. این ترکیبات امروزه جزء نگرانی‌های اصلی در موضوع آلاینده‌ها بوده و می‌توانند به راحتی وارد سیستم‌های خشکی و آبی شوند. جذب مولکول‌های هیدروکربن‌های آروماتیک و پلی آروماتیک بر روی سطوح نانوتیوب‌های کربنی (CNTs) در طی سال‌های اخیر افزایش یافته است.

روش کار: دراین مطالعه جذب فنانترن (به عنوان نماینده‌ای از گروه هیدروکربن‌های چندحلقه‌ای آروماتیک) برروی نانو تیوب کربنی چنددیواره در محیط آلی بررسی شد. تمام آزمایشات در محیط آزمایشگاه با دمای ۲± ۲۴ صورت گرفت. متغیرهای مختلف شامل نوع حلال، حجم حلال، pH محیط، زمان جذب و غلظت فنانترن بهینه و بیشترین راندمان جذب تحت عوامل بهینه سازی شده به‌دست آمد. نمونه‌ها با دستگاه HPLC آنالیز شد.

یافته ها: نتایج نشان دادکه متانول با حجم ۱۰میلی لیتر، با زمان جذب ۵/۱ ساعت و غلظت ppm ۳/۱ بیشترین راندمان جذب را دارد. pH محیط تاثیری در راندمان جذب نشان نداد.

نتیجه گیری: نانوتیوب‌های کربنی چنددیواره ظرفیت جذب بالایی برای جذب فنانترن دارند. در محیط آلی میزان جذب فنانترن برروی جاذب نانویی کربنی ازنوع چنددیواره بالاتر از ۹۰% و باتوجه به ماده مصرفی دراین مطالعه ۹۲% به‌دست آمد. تکرارپذیری روز به روز و درطول یک روز نتیجه فوق الذکر را تاییدکردند.


مصطفی جعفری زاوه، حمید شیرخانلو، فریده گلبابایی، اکرم تبریزی، کمال اعظم، مهدی قاسم خانی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: یکی از ترکیبات مهم آلودگی هوای بسیاری از محیط‌های کار ترکیبات آلی فرار مانند زایلن می‌باشد. از مهمترین و متداولترین روش‌های مورد استفاده در کنترل ترکیبات آلی فرار روش جذب سطحی است. هدف این مطالعه بررسی حذف زایلن از هوا توسط جاذب نانو کربن اکتیو در مقایسه با نانوکربن اکتیو بوده است.
 

روش کار: آزمایشات جذب سطحی زایلن بر روی نانو کربن اکتیو و کربن اکتیو در حالت استاتیک (Batch) در ویال‌های شیشه ای با حجم ۱۰ میلی لیتر صورت گرفت. آنالیز توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به دتکتور FID انجام شد. عوامل مختلف شامل زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما مورد مطالعه قرار گرفت.
 

یافته‌ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (°C۲۵) در حالت استاتیک و در مدت زمان تماس ۱۰ دقیقه برای کربن اکتیو و نانو کربن اکتیو به ترتیب ۸/۳۴۹ و ۴۳۵ میلی گرم بر گرم به‌دست آمد. تصاویر میکروسکوپی SEM نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب نانوکربن اکتیو زیر ۱۰۰ نانومتر می‌‌باشد و تصاویر میکروسکوپی TEM نشان دهنده اندازه ذرات برابر با ۳۰ نانومتر بود. هم‌چنین تصاویر  XRDنشان دهنده ساختار مکعبی جاذب نانوکربن اکتیو می‌‌باشد.
 

نتیجه گیری: نتایج نشان داد ظرفیت جذب در رطوبت ثابت با افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما افزایش می‌‌یابد. نتایج نشان داد جاذب نانوکربن اکتیو در مقایسه با کربن اکتیو ظرفیت جذب بیش‌تری برای حذف زایلن دارد.


اکرم تبریزی، فریده گلبابایی، حمید شیرخانلو، مصطفی جعفری زاوه، کمال اعظم، رسول یاراحمدی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: ترکیبات آلی فرار یکی از مهم‌ترین آلاینده‌های منتشره به هوا ناشی از فعالیت‌های صنعتی بوده و دارای اثرات سوء بر روی انسان و محیط زیست می‌باشد. از این رو لازم است قبل از ورود به اتمسفر حذف شوند. هدف این مطالعه ارزیابی ظرفیت حذف زایلن از هوا توسط جاذب‌های نانوگرافن و نانو گرافن اکسید در مقایسه با جاذب کربن فعال است.

روش کار: پس از تهیه جاذب‌های کربن فعال، نانو گرافن و نانو گرافن اکسید، آزمایشات بررسی ظرفیت جذب سطحی جاذب‌ها در حالت استاتیک (Batch) در ویال شیشه ای به حجم ۱۰ میلی لیتر انجام گرفت. عوامل مختلف مورد مطالعه شامل مدت زمان تماس، مقدار جاذب، غلظت زایلن و دما بوده. ایزوترمهای جذب لانگمویر برای بررسی ظرفیت جذب زایلن بر روی جاذب‌ها مورد استفاده قرار گرفت. هم‌چنین آنالیز نمونه‌ها توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به آشکارساز یونیزاسیون شعله ای (GC-FID) انجام شد.

یافته ها: ظرفیت جذب زایلن در دمای محیطی (۲۵°C) و در مدت زمان تماس ۱۰دقیقه برای جاذب کربن فعال ۸/۳۴۹، نانو گرافن اکسید ۵/۱۴و نانوگرافن ۴۹۰ میلی گرم بر گرم به‌دست آمد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) نشان داد اندازه ذرات در مورد جاذب‌های نانو گرافن و نانو گرافن اکسید زیر ۱۰۰ نانومتر می‌باشد و تصاویر میکروسکوپ الکترونی عبوری (TEM) نشان دهنده اندازه ذرات برابر با ۴۵ نانومتر در جاذب نانوگرافن و ۶۵ نانومتر در جاذب نانو گرافن اکسید بود. از طرفی تصاویر دستگاه پراش اشعه ایکس (XRD) ساختار مکعبی نانو جاذب‌ها را نشان داد.

نتیجه گیری: در رطوبت ثابت، افزایش مدت زمان تماس و افزایش دما تا ۴۵ درجه سانتی گراد منجر به افزایش میزان ظرفیت جذب جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید گردید و تاثیر مثبتی بر روی ظرفیت جذب جاذب‌ها داشت. نتایج نشان داد که نانوگرافن ظرفیت جذب بالاتری نسبت به دیگر جاذب‌های نانوگرافن اکسید و کربن فعال برای حذف زایلن از جریان هوا دارد. اصلاح جاذب نانو گرافن و نانو گرافن اکسید با مواد دیگر به منظور افزایش امکان به‌دام افتادن آلاینده بر روی آن پیشنهاد می‌گردد.


کوروش سایه میری، مرضیه بیگم بیگدلی شاملو، مرضیه خطایی، فرقان ربیعی فخر، میلاد اعظمی،
دوره ۶، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: مواجهه با سرب مشکل بهداشت جهانی به شمار می‌رود. اثرات زیان‌بار و جبران ناپذیر این فلز سنگین بر روی انسان در مطالعات مختلف ثابت شده است. کارگران صنایع مرتبط با سرب بیش‌تر از جمعیت عادی در معرض سرب قرار دارند. مطالعات متعددی در زمینه مواجهه شغلی و ارزیابی بیولوژیک سرب در کارگران ایران انجام شده است و برآورد کلی از آن وجود ندارد؛ لذ امطالعه حاضر با هدف بررسی مواجهه شغلی و ارزیابی بیولوژیک سرب در کارگران ایران به روش مرور سیستماتیک و متاآنالیز انجام شد.

روش کار: این مطالعه بر اساس بانک‌های Magiran، Iranmedex، SID، Medlib، Trials Register، Scopus، PubMed، Science Direct ، Cochrane ، Embase، Web of Science، Springer، Online Library Wiley و هم چنین موتورجستجوی Google Scholar در بازه ی زمانی ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۶ با استفاده از کلیدواژه‌های استاندارد انجام شد. سپس تمام مقالات مرور شده که دارای معیار ورود به مطالعه بودند مورد بررسی قرار گرفتند. ترکیب داده‌ها با استفاده از مدل اثرات تصادفی و با استفاده از نرم افزار Stata Ver,۱۱.۱ انجام شد.

یافته ها: در بررسی ۳۴ مطالعه واجد شرایط، میانگین غلظت سرب خون در کارگران ایران ۸/۴۲ (فاصله اطمینان ۹۵%: ۴۹/۵۰-۱۵/۳۵) برآورد گردید. کم‌ترین و بیش‌ترین غلظت سرب خون به ترتیب مرتبط با غرب(µg/dl ۲۸/۳۴) و مرکز (µg/dl ۹۲/۴۵) بود. در بررسی میانگین غلظت سرب خون به تفکیک شغل، کم‌ترین این میزان در کارگران صنایع نساجی (µg/dl ۳/۱۲) و بیش‌ترین این میزان در کارگران معادن زینک-سرب(µg/dl ۶/۷۲)
به‌دست آمد. میانگین سرب هوای تنفسی در کارگران ایران در ۴ مطالعه مورد بررسی mg/m۳ ۲۳/۰(فاصله اطمینان ۹۵%: ۳۳/۰-۱۴/۰) برآورد گردید.

نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن میانگین غلظت سرب در خون و هوای تنفسی توصیه می‌شود فعالیت‌های حفاظتی و غربال‌گری مکرر افزایش یابد و معاینات کلینیکی و پاراکلینیکی به صورت برنامه ریزی شده از کارگران به عمل آید.


جواد ساجدی فر، امیرحسین کوکبی، کمال اعظم، سمیه فرهنگ دهقان، علی کریمی، فریده گلبابایی،
دوره ۶، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: امروزه جوش‌کاری با الکترود دستی پوشش دار یا SMAWی (Shielded Metal Arc Welding) پرمصرف ترین نوع جوش‌کاری در میان جوش‌کاری‌های قوس الکتریکی می‌باشد. در طول عملیات جوش‌کاری معمولاً عوامل زیان‌آور مختلفی از قبیل فیوم ها، گازها،  گرما، صدا و پرتو فرابنفش تولید می‌شوندکه از دیدگاه بهداشت شغلی، مهم‌ترین این عوامل فیوم‌های جوش‌کاری می‌باشند. مطالعه حاضر سعی دارد تا با مقایسه تراکم عددی و جرمی فیوم‌های منتشره در فرآیندهای جوش‌کاری SMAW مشخص کند که کدام‌یک از تراکم‌های عددی یا جرمی شاخص بهتری از مواجهه با فیوم‌ها را در فرآیندهای جوش‌کاری نشان می‌دهد.

روش کار: این در مطالعه حاضر، دستگاه پایش‌گر گردوغبار GRIMM مدل ۱,۱۰۶ برای ارزیابی تراکم عددی و جرمی فیوم‌های جوش‌کاری SAMW بر روی استیل زنگ نزن ۳۰۴ با ضخامت ۴/۰ میلی متر مورد استفاده قرار گرفت. نمونه برداری از هوا به منظور پایش ذرات در فاصله ۴۱ سانتی متری که نماینده ناحیه تنفسی اپراتور جوش‌کار می‌باشد، انجام شد. سنجش تراکم عددی و جرمی فیوم‌ها در شرایطی صورت گرفت که ولتاژ ۲۵ ولت و قطبیت الکترود به‌صورت جریان مستقیم الکترود مثبت یا DCEPی(Direct Current Electrode Negative) بود.

یافته ها: میزان تراکم عددی و جرمی کلی فیوم‌های جوش‌کاری در ناحیه تنفسی اپراتور جوش‌کار به ترتیب ۱۱۴۰۴۵۱ ذره بر لیتر و µg/m۳ ۱۱/۱۶۳۱ است. بیش‌ترین تراکم عددی مربوط به ذرات در ردیف اندازه  ۳۵/۰ تا ۵/۰ میکرومتر (NC۱) با ۹۳۸۹۷۶ ذره بر لیتر و کم‌ترین آن مربوط به ذرات در ردیف اندازه ۵ تا ۵/۶ میکرومتر (NC۷) و ذرات بزرگ‌تر از ۵/۶ میکرومتر (NC۸) به ترتیب با ۲۸۸ و ۴۶۳ ذره بر لیتر بود. هم‌چنین، بالاترین میزان تراکم جرمی مربوط به ذرات در ردیف اندازه  ۳۵/۰ تا ۵/۰ میکرومتر (MC۱) و ذرات بزرگ‌تر از ۵/۶ میکرومتر (MC۸) به ترتیب با میزان ۴۵۰ و µg/m۳ ۳۵۵ می‌باشد.

نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که بین تراکم عددی و جرمی به عنوان دو شاخص ارزیابی ذرات در محدوده سایزی تطابق وجود ندارد و با کوچک‌تر شدن سایز ذرات این عدم تطابق مشهودتر است. از آن‌جایی که ذرات کوچک‌تر به قسمت‌های تحتانی دستگاه تنفسی نفوذ می‌کنند و پتانسیل بالاتری برای اعمال اثرات نامطلوب بهداشتی را دارند، لزوم سنجش و ارزیابی ذرات در ردیف اندازه‌های مختلف و بخصوص کسر ریزتر ذرات احساس می‌شود. لذا تصور می‌شود صرفا در نظر گرفتن  تراکم جرمی و عدم توجه به تراکم عددی در ارزیابی مواجهه با ذرات در محیط‌های کار صنعتی و به خصوص در فرآیند جوش‌کاری، ارزیابی صحیح و درستی از اثرات بهداشتی فیوم‌های جوش‌کاری به عنوان سم سیستمیک ارگان‌های بدن منعکس نخواهد کرد.


بهرام هراتی، سید جمال الدین شاه طاهری، علی کریمی، کمال اعظم، علیرضا احمدی، مریم افضلی راد، علی هراتی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

مقدمه: در طول ده سال گذشته، بسیاری از گروه‌های متخصص ملی و بین المللی جهت بهبود وضعیت محیط کار از روش ارزیابی ریسک استفاده می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی ریسک مواجهه کارکنان با آلاینده‌های هوا در یکی از صنایع خودروسازی به منظور ارزیابی ریسک بهداشتی در منطقه تنفسی کارکنان انجام گرفت.  

روش کار: مطالعه حاضر به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۴ انجام گرفت. روش‌های شماره ۷۶۰۲ و NIOSH ۱۵۰۱ جهت نمونه برداری و آنالیز ترکیبات BTEX و سیلیس از منطقه تنفسی کارکنان استفاده گردید. تعداد ۴۰ نمونه از ترکیبات BTEX اندازه‌گیری و آنالیز آنها توسط گازکروماتوگرافی مجهز به آشکارساز شعله ای یونی انجام گرفت. تعداد ۶ نمونه هوا برای برآورد تراکم سیلیس در منطقه تنفسی کارکنان اندازه‌گیری شد. آنالیز نمونه‌های سیلیس با استفاده از روش اسپکتروفتومتری انجام گرفت. درجه خطر (HR) و درجه مواجهه کارکنان با مواد شیمیایی (ER) محاسبه شده و سپس سطح ریسک بهداشتی مواجهه با مواد شیمیایی تعیین گردید. در نهایت، برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن تعیین گردید.

یافته ها: کارکنان واحد مورد بررسی در طول فعالیت کاری خود با ۵ ماده شیمیایی سیلیس، بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن مواجهه داشتند. در میان آلاینده‌های موجود در منطقه تنفسی کارکنان، سیلیس و بنزن به عنوان خطرناک ترین آلاینده و دارای سطح ریسک بالا شناسایی شدند. با توجه به نتایج برآورد ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون ناشی از مواجهه با بنزن، مواجهه تجمعی کارکنان برابر ۱/۲۳ پی پی ام در سال برآورد گردید که ریسک نسبی ابتلا به سرطان خون کارکنان مواجهه یافته با بنزن برابر ۱/۱ محاسبه شد. نتایج آزمون‌های آماری اختلاف معنی داری بین مواجهه کارکنان با آلاینده ها، با سن و سابقه کار را نشان داد به طوری که با افزایش سن و سابقه کار میزان مواجهه کاهش می‌یابد (P<۰,۰۰۱).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در صنعت خودروسازی بنزن و سیلیس دارای بالاترین ریسک می‌باشند. هم‌چنین کارکنان سالن رنگ صنایع خودروسازی که به طور مستقیم در مواجهه با بنزن هستند، در معرض خطر ابتلا به سرطان خون می‌باشند.


مسعود حمه رضایی، فریده گلبابایی، پروین نصیری، کمال اعظم، سمیه فرهنگ دهقان، اسعد فتحی، فائزه دارابی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: یکی ازعوامل زیان آور درصنایع فولاد، استرس‌های حرارتی می‌باشد که سلامت وایمنی شاغلین را مورد تهدید قرار می‌دهد وموجب بیماری‌ها واختلالات متعددی می‌گردد. هدف ازمطالعه حاضر ارزیابی استرس حرارتی درصنایع فولاد ومقایسه شاخص‌های استرس گرمایی WBGT، DI، HSI واسترین حرارتی پیش بینی شده (PHS) دربرآورد استرس گرمایی وتعیین شاخص بهینه می‌باشد.
 

روش کار: مطالعه حاضر در قالب مطالعه ای توصیفی- تحلیلی برروی۲۲۰ نفر از کارکنان شاغل در سه صنعت فولاد کشور  انجام گرفت. پارامترهای محیطی و فیزیولوژیکی مختلف براساس استاندارد هایISO ۷۷۲۶  و ISO ۹۸۸۶
در سه نوبت اندازه گیری و در نهایت متوسط وزنی زمانی شاخص های استرس گرمایی مذکورمحاسبه شد و با استفاده ازنرم افزار SPSS نسخه ۲۰ موردآنالیز آماری قرارگرفت.
 

یافته ها: متوسط وزنی زمانی شاخص های استرس حرارتی WBGT (℃۲۸,۲۸)، DI (℃۲۹.۱۱) و HSI (%۶۵.۷)  بیش تر ازحدود مجاز بود. پارامترهای فیزیولوژیک (دمای دهانی، دمای گوش، دمای  سطح پوست، فشارسیستول ودیاستول وضربان قلب) درنوبت دوم (ظهر) بیش ترین مقداررا نشان دادند. شاخص WBGT  نسبت به شاخص های دیگربیش ترین همبستگی را با دمای گوش، دهانی، پوست وضربان قلب داشت (به ترتیب،
 ۴۰۸/۰= r، ۳۱۴/۰= r، ۴۵۹/۰= r و ۳۰۲/۰ = r وP < ۰,۰۵)، درحالی که بافشار خون سیستول ودیاستول، همبستگی معناداری نشان نداد(P >۰.۰۵) .ضریب همبستگی بین شاخص استرس حرارتی WBGT وشاخص های DI، PHS و HSI بیش ترین مقدار را دارا بود (به ترتیب، ۹۴۵/۰ = r، ۶۸۱/۰= r و ۶۰۰/۰= r وP < ۰.۰۵).
 

نتیجه گیری: باتوجه به همبستگی شاخص های موردبررسی وپارامترهای فیزیولوژیک، چنین نتیجه گیری شدکه شاخص WBGT بیش ترین ضریب همبستگی را با اکثر پارامترهای فیزیولوژیک موردمطالعه داراست و لذا برای ارزیابی استرس گرمایی باچنین شرایط آب و هوایی دراین صنعت، شاخص WBGT نسبت به شاخص های دیگر مورد مطالعه، بهینه ترین شاخص کاربردی است.


مجتبی ذکایی، محسن فلاحتی، هادی اسدی، مسعود رفیعی، محمد نجفی، اعظم بیابانی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: در سراسر دنیا تلاش های بسیاری انجام می شود تا ابزارهای مناسبی برای تحقق توسعه پایدار شهری و دست یابی به یک شهر پایدار انتخاب و به کار گرفته شود. استقرار سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)،
یکی از ابزارهای تحقق توسعه پایدار شهری است. سنجش عمل کرد یک سازمان در حوزه HSE پیش نیازی برای بهبود مستمر می باشد که روح سیستم های مدیریتی جدید HSE است. لذا هدف اصلی از انجام این پژوهش ارایه یک الگوی کاربردی جهت رتبه بندی کمی مناطق مختلف شهرداری تهران از لحاظ عمل کرد HSE با استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه می باشد.
روش کار: در این مطالعه توصیفی-کاربردی، پس از تعیین محورهای عمل کردی و شاخص های ارزیابی عمل کرد مربوط به هر یک از آن ها (۲۹ محور عمل کردی و ۱۵۴ شاخص ارزیابی عمل کرد) از طریق طراحی پرسش نامه و بر اساس نظرات گروه خبرگان، وزن محورها و شاخص های عمل کردی با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی مشخص شد.   
یافته ها: در این مطالعه محورهای عمل کردی فرآیند محور HSE نسبت به محورهای نتیجه محور HSE ارزش وزنی بالاتری را به خود اختصاص داد. در محورهای عمل کردی فرآیند محور HSE، محورهای عمل کردی«تعهد و رهبری» و «شناسنامه HSE مشاغل»، در محورهای عمل کردی نتیجه محور HSE، محورهای عمل کردی «ایمنی» و «بهداشت» و در محورهای عمل کردی مدیریت شهری، محورهای عمل کردی«پایداری اقتصادی» و «معماری و شهرسازی» به ترتیب بالاترین و پایین ترین ارزش وزنی را کسب نمودند.
نتیجه گیری: نتایج ارزیابی و اعتبارسنجی شاخص ها و محورهای عمل کردی منتخب نشان داد که در طراحی و تعیین مدل ارزیابی عمل کرد HSE شهرداری ها، علاوه بر محورها و شاخص های حوزه HSE، فاکتورهای تاثیر گذار بر مدیریت شهری می تواند تاثیر چشم گیری بر عمل کرد شهرداری ها در حوزه HSE داشته باشد.
معصومه صدری خانلو، محمدرضا منظم، کمال اعظم، علیرضا مرتضی پور، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: نزدیک به یک سوم افراد در مشاغلی مشغول به کار هستند که استفاده از آوا، بخشی از کار آن ها محسوب می شود. معلمان به عنوان بزرگ ترین گروه کاربران حرفه ای آوا، در معرض خطر ابتلاء به اختلالات کلامی می باشند. هدف از این مطالعه، بررسی اختلالات کلامی و ریسک فاکتورهای تاثیرگذار بر آن در معلمان می باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی و توصیفی-تحلیلی در سال ۱۳۹۵ بر روی ۷۳ معلم زن و مرد مقطع ابتدایی در شهرستان ساوه به روش نمونه گیری تصادفی انجام شد. پرسش نامه ی محقق ساخته ریسک فاکتورهای تاثیرگذار بر اختلالات کلامی با هدف شناسایی عوامل خطرساز، پرسش نامه ی( ۳۰- Voice Handicap Index( VHI با هدف ارزیابی میزان اختلالات کلامی و پرسش نامه علایم با هدف بررسی شکایات کلامی در اختیار معلمان قرار گرفت که در مطالعات گذشته روایی و پایایی آن مورد تایید واقع شده بود. سپس داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی تست و مجذورکای در نرم افزار اس پی اس اس نسخه ۲۴ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.  
یافته ها: پایایی پرسش نامه ی محقق ساخته ریسک فاکتورهای تاثیرگذار بر اختلالات کلامی با محاسبه آلفای کرونباخ (۷۳۶/۰) تایید و روایی آن نیز با نظر کارشناسان در خصوص کفایت تعداد سوالات، عدم وجود ابهام و بررسی تناسب محتوایی، به اثبات رسید. براساس نتایج به دست آمده، در ۵۵ درصد از معلمان مورد مطالعه، درجاتی از مشکلات کلامی مشاهده شد. هم چنین نتایج نشان داد میزان اختلالات کلامی در معلمان زن به مراتب بیش تر از معلمان مرد می باشد (۰۰۱/۰>p). اختلال در عمل کرد تارهای صوتی و سابقه آلرژی به عنوان ریسک فاکتورهای عمومی، استفاده از ماژیک و سیستم تهویه فرسوده به عنوان ریسک فاکتورهای محیطی، استراحت کلامی ناکافی و استرس شغلی به عنوان ریسک فاکتورهای شغلی باعث افزایش مشکلات کلامی در معلمان شدند. از میان علایم مرتبط با اختلالات کلامی در معلمان مورد مطالعه خستگی کلامی(۵۱ درصد) و گرفتگی صدا (۳۷ درصد) در مقایسه با سایر علایم، شیوع بیش تری داشتند.
نتیجه گیری: با توجه به شیوع اختلالات کلامی در نیمی از معلمان مورد مطالعه و تاثیر ریسک فاکتورهای مختلف عمومی، محیطی و شغلی نظیر سابقه آلرژی، اختلال در عمل کرد تارهای صوتی، ابزار تدریس، سیستم تهویه فرسوده، استراحت کلامی ناکافی و استرس شغلی بر افزایش اختلالات کلامی آن ها، شناخت عوامل خطرساز اختلالات کلامی به منظور کنترل آن ها در معلمان  امری ضروری به نظر می رسد. هم چنین می توان نتیجه گیری نمود که معلمان و متولیان امر آموزش و پرورش با رعایت اصول ارگونومی و بهداشت شغلی می توانند از آوایی سالم بهره مند گردند.
فرانک نجاریان، فریده گلبابایی، اصغر قهری، کمال اعظم،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده

مقدمه: سووفلوران جزء گازهای هوشبری مورد استفاده در اتاق ‌های عمل می ‌‌باشد که در مطالعات مختلفی مواجهه شغلی با آن در مراکز درمانی و یا تحقیقاتی گزارش شده‌ است. با توجه به روند افزایشی مصرف گاز هوشبری سووفلوران و اثرات مضر آن به همراه اکسید نیتروز بر سلامتی پرسنل در مواجهه مانند زایمان زودرس، ناهنجاری ‌های جنینی و افزایش سقط خود بخودی، حذف آن از هوای محیط کار بویژه مراکز درمانی توسط روش ‌های ارزان قیمت و بهینه امری ضروری می‌‌ باشد. بدین منظور در این مطالعه به بررسی جذب سطحی سووفلوران از هوا توسط دو کامپوزیت شامل جاذب کربن فعال/ نانو اکسید گرافن/ نانو اکسید تیتانیوم و جاذب کربن فعال/ نانو اکسید گرافن/ اکسید تیتانیوم پرداخته شد.
روش کار: در این مطالعه ابتدا به تثبیت نانو‌ ذرات و ذرات ‌اکسید‌تیتانیوم بر روی کامپوزیت‌ های کربنی زغال فعال/ نانو اکسید گرافن پرداخته شد، سپس به منظور تعیین ویژگی ‌های آن‌ ها از آزمایشات تفرق اشعه ایکس (XRD) ، ایزوترم جذب اسپکتروفتومتری مادون قرمز با تبدیل فوریه (FTIR) و میکروسکوپ الکترونی روبشی (FE-SEM) استفاده شد. پس از تعیین ویژگی جاذب ها، نقطه شکست و ظرفیت جذب سطحی سووفلوران توسط هر دو جاذب سطحی در شرایط کاملا یکسان، با استفاده از معادله ویلر اصلاح شده محاسبه گردید. در نهایت جهت آنالیز آماری داده ها از نرم افزارها و ابزارهای Microsoft Office Excel ۲۰۱۶ و SPSS Statistic version ۲۱ IBM استفاده  شد.  
یافته ها: نتایج حاصل از تعیین ویژگی نانوکامپوزیت های مورد مطالعه (XRD و FE-SEM) نشان داد که عمل تثبیت ‌نانو ذرات و ذرات بالک ‌اکسید‌تیتانیوم به‌ خوبی انجام شده‌ است، نتایج BET نیز نشان داد تثبیت نانو ذرات اکسید تیتانیوم بر روی بستر کربنی باعث کاهش مساحت سطحی ویژه جاذب در مقایسه با جاذب حاوی ذرات اکسید تیتانیوم می گردد. همچنین نتایج FTIR، گروه‌های عاملی هر دو جاذب را مشخص کرد. در نهایت ظرفیت جذب سطحی سووفلوران برای بسترهای کربنی آغشته به نانو ذرات و ذرات ‌اکسید‌تیتانیوم به ترتیب برابر با ۷/۲۴۰ و  ۵/۲۱۰ میلی‌گرم سووفلوران در هر گرم جاذب محاسبه شد (۰۰۱/۰>P-Value ).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد در شرایط یکسان، جاذب کربنی آغشته به نانو ذرات ‌اکسید‌تیتانیوم نسبت به جاذب آغشته به ذرات ‌اکسید‌تیتانیوم دارای ظرفیت جذب بالاتری برای جذب سووفلوران می ‌باشد، که این افزایش می تواند در نتیجه تغییرات شیمی سطح (افزایش گروه های عاملی) در کامپوزیت های حاوی نانو ذرات اکسید تیتانیوم باشد.
اعظم بیابانی، محسن فلاحتی، ایرج علیمحمدی، مجتبی ذکایی، حامد جلیلیان، علی دهقانی، محمد نجفی مجره،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: تعیین روش هایی جهت ارزیابی استرس های حرارتی در محیط های کاری مختلف یکی از چالش های مهم محققین در این زمینه می باشد. مطالعه حاضر با هدف اعتبارسنجی شاخص های WBGT و ارزیابی فشارگرمایی (HPA) از طریق اندازه گیری برخی پاسخ های فیزیولوژیک در مناطق نفت خیز جنوب ایران انجام گردید.
روش کار: این مطالعه توصیفی- تحلیلی بر روی ۱۵۴ نفر از شاغلین پایانه های نفتی خارک، عسلویه و ماهشهر در سه شرایط کاری شامل محیط مسقف، محیط روباز و محیط استراحت در فصل تابستان انجام گردید. میزان استرس حرارتی موجود در محیط کار توسط شاخص WBGT  و روش ارزیابی فشار گرمایی مورد بررسی قرار گرفت، که بدین منظور پارامترهای محیطی دمای خشک،دمای تر، دمای تشعشعی، رطوبت نسبی، فشار بخارآب و سرعت جریان هوا تعیین شد. بمنظور محاسبه شاخص  WBGTعلاوه بر روش قرائت مستقیم توسط دستگاه WBGT meter از استاندارد ۷۲۴۳-ISO نیز استفاده گردید. به منظور اعتبار سنجی شاخص های مذکور نیز اندازه گیری پارامترهای فیزیولوژیکی دمای دهانی، دمای تمپان و متابولیسم فعالیت همزمان با اندازه گیری پارامترهای محیطی صورت گرفت.   
یافته ها: نتایج آزمون آماری Paired Sample T-test نشان می دهد میانگین شاخص WBGT و ارزیابی احتمال فشار گرمایی در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<۰/۰۵). همچنین میانگین شاخص های فیزیولوژیک دمای دهانی و دمای تمپان و متابولیسم کاری در محیط مسقف و روباز دارای اختلاف معنادار می باشد(p<۰/۰۵). آزمون همبسـتگی بین شاخص WBGT بعنوان متغییر مستقل و روش ارزیابی فشار گرمایی بعنوان متغییر وابسته معنادار بوده (P<۰,۰۵) و از همبستگی بالایی برخوردار است (۹۱۴/۰ =R۲)  میزان همبستگی بین شاخص WBGT با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<۰.۰۵) و بترتیب برابر (۴۲۳/۰ =R۲)، (۳۳۵/۰ =R۲) و (۵۲۳/۰ =R۲) می باشد. میزان همبستگی بین روش ارزیابی احتمال فشار گرمایی(HPA) با پارامتر های دمای دهانی، دمای تمپان و میزان متابولیسم کاری معنادار بوده (P<۰.۰۵) و بترتیب برابر
 (۶۳۲/۰ =R۲)، (۶۰۵/۰ =R۲) و (۵۷۹/۰ =R۲) می باشد. این نتایج نشان می دهد میزان همبستگی بین روش ارزیایی احتمال فشار گرمایی با پارامترهای فیزیولوژیک بیشتر از میزان همبستگی WBGT با این پارامترها می باشد.
نتیجه گیری: این تحقیق نشان داد با توجه به ماهیت  شغلی کارکنان شاغل در مناطق نفت خیز شاخص WBGT  و ارزیابی فشار گرمایی روش های مفیدی جهت ارزیابی استرس حرارتی موجود در پایانه های نفتی می باشند. همچنین مشخص گردید ارزیابی فشار گرمایی برای اندازه گیری استرس حرارتی در این مناطق از اعتبار بالاتری برخوردار می باشد.
آیسا قاسمی کوزه کنان، محمدرضا منظم اسماعیل پور، صبا کلانتری، علی کریمی، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: پوست به عنوان وسیع ترین اندام بدن انسان می تواند در معرض عوامل زیان آور متعددی در محیط کار قرار گیرد. از جمله این عوامل زیان آور تابش فرابنفش می باشد. مواجهه با تابش فرابنفش در محیط های باز می تواند ۲ تا ۹ برابر بیش از مواجهه با آن در فضاهای کاری سرپوشیده باشد. مواجهه با تابش فرابنفش منجر به تغییر رنگدانه ها، اریتمی، پیری زودرس، سرطان پوست و آسیب DNA می شود. یکی از راه های عدم مواجهه و یا کاهش مواجهه با تابش فرابنفش و پیشگیری از اثرات سوء آن مانند سرطان پوست و غیره می تواند استفاده از منسوجات مناسب باشد. لذا هدف از این مقاله ساخت نانوالیاف پلی آکریلونیتریل (PAN) با خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش با استفاده از غلظت های مختلف از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO۲) می باشد.
روش کار: نانوالیاف ۱۰% وزنی پلی آکریلونیتریل با بارگذاری نانوذرات TiO۲ در غلظت های۰، ۱، ۵، ۱۰ و ۱۵% وزنی (نسبت به پلیمر) با استفاده از روش الکتروریسی تهیه شد. به منظور انجام فرآیند الکتروریسی از سرنگ با نیدل G۲۱، نرخ تغذیه ۲/۱ میلی لیتر بر ساعت، فاصله سر نازل از درام جمع آوری کننده ۱۵ سانتی متر، ولتاژ ۲۰ کیلو ولت و سرعت چرخش درام ۲۵۰ دور بر دقیقه استفاده گردید. خصوصیات ریخت شناسی نانوالیاف با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و گروه های عاملی نانوالیاف به منظور اثبات بارگذاری نانوذرات TiO۲ با طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) بررسی گردید. خاصیت حفاظت نانوالیاف در برابر تابش فرابنفش با اندازه گیری میزان عبور فرابنفش طبق روش BS EN ۱۳۷۵۸-۱:۲۰۰۲ و نیز محاسبه فاکتور حفاظت فرابنفش (UPF) بر اساس استاندارد AS/NZ ۴۳۹۹:۱۹۹۶ مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: نتایج نشان داد که خصوصیات ریخت شناسی و قطر نانوالیاف در غلظت های مختلف از بارگذاری نانوذره TiO۲ متفاوت بوده و افزایش غلظت این نانوذره منجر به افزایش قطر نانوالیاف شده است. مقایسه گروه های عاملی در دو گروه نانوالیاف بارگذاری شده با TiO۲ و نانوالیاف فاقد این نانوذره، نشان داد که نانوذرات TiO۲ به منظور ایجاد خاصیت حفاظتی به طور موفقیت آمیزی بر نانوالیاف بارگذاری شده اند. همچنین نتایج نشان داد که بارگذاری نانوذرات TiO۲ خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش را در مقایسه با نانوالیاف PAN افزایش داده که این خاصیت حفاظتی با افزایش غلظت نانوذره بارگذاری شده بر روی الیاف تا ۱۵%، بیشتر می شود.
نتیجه گیری: تمامی نتایج نشان دهنده تولید موفق نانوالیاف محافظ در برابر تابش فرابنفش با بارگذاری نانوذرات TiO۲ می باشد که می تواند برای حفاظت شاغلین در معرض تابش فرابنفش مورد استفاده قرار گیرد.
فرهاد فروهر مجد، اعظم صالحی، کریم ابراهیم پور،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

مقدمه: یکی از مهمترین عوارض مواجهه با اشعه یونیزان تومورهای سرطانی است که در اثر آسیب اکسیداتیو DNA رخ می دهد. از آنجایی که پرتوکاران بیشترین تماس و دوز تجمعی اشعه یونیزان را دارند، بررسی میزان استعداد ابتلا به سرطان در این قشر از ضرورت بالایی برخوردار است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف اندازه گیری سطح ۸-هیدروکسی ۲-دئوکسی گوانوزین( ۸-OHdG) ادرار کارکنان پرتوکاران شاغل در بیمارستانها ومراکز درمانی به عنوان بیومارکر آسیب اکسیداتیو و مقاسه آن با میزان دوزموثرتجمعی پرتو انجام گرفت.
روش کار: در این مطالعه مقطعی ۷۰ نمونه در دوگروه (۳۵ نفر پرتوکارشامل گروههای پزشکی هسته ای، رادیوتراپی،رادیولوژی و سی تی اسکن و ۳۵ نفرغیرپرتوکار )جهت مطالعه انتخاب شدند.ابتدا نتایج فیلم بج از بیمارستانها جمع آوری گردید .از آنجائیکه هردوره پایش فیلم بج دوماه است وباتوجه به فرمول مربوطه، دوز موثرتجمعی پرتوجهت ۶ دوره گذشته (یکسال گذشته ) و ۳۰دوره گذشته(۵ سال گذشته) بدست آمد.سپس در پایان شیفت کاری نمونه ادرار هر دوگروه جهت تعیین غلظت ۸-OHdG گرفته شد.نمونه ها به روش SPE (solid-phase extraction ) استخراج شدند و بعد از آن غلظت ماده مذکور توسط دستگاه GC/MS قرائت گردید.نهایتا داده های حاصل از تعیین غلظت  ۸-OHdG و دوز موثرتجمعی پرتو از طریق نرم افزار SPss تحلیل شد.  
یافته ها: نتایج بدست آمده  نشان داد که پرتویونیزان ضمن اینکه بر افزایش سطح ۸-OHdG به عنوان یکی از بیومارکرهای اکسیداتیو در بدن پرتوکاران تاثیر داشته است بلکه سطح ۸-OHdG  در بدن پرتوکاران با میانگین دوز موثرتجمعی پرتو در ۳۰ دوره گذشته و ۶ دوره گذشته نیز ارتباط مستقیم دارد. (P=۰,۰۰۹)
نتیجه گیری: رعایت اصول حفاظت پرتویی از سوی پرتوکاران منجر به کاهش پرتوگیری وبه نوبه خود موجب کاهش سطح استرس اکسیداتیو ودر نتیجه کاهش اثرات احتمالی پرتو میگردد.
آذر مهرابی متین، مهسا الفی، محمد رضا منظم، عادل مظلومی، کمال اعظم،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده

مقدمه: صدا می‌تواند بر برخی از جنبه‌های سلامتی انسان از جمله عملکرد شناختی تأثیر بگذارد. علاوه بر تراز فشار صوت و مدت‌زمان مواجهه، ویژگی‌های سایکوآکوستیک صدا نیز ممکن است باعث اثرات مخرب بر انسان شود. تعداد مطالعات اندکی درباره تأثیرات ویژگی‌های کیفی صدا بر عملکرد شناختی وجود دارد. در این مطالعه، هدف پیدا کردن میزان بلندی و تیزی صدایی بود که بیشترین تأثیر مخرب را بر عملکرد شناختی افراد داشته باشد.
روش کار: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۰ دانشجوی پسر از دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد. صداها در دو کانال تولید شدند که کانال چپ صدای صورتی را به‌عنوان صدای پس‌زمینه تولید کرد. بلندی و تیزی صدای صورتی به ترتیب ۷/ ۱۹ سون و ۲/۴۹ آکوم می‌باشد. کانال راست صداهایی با سطوح بلندی و تیزی متفاوت تولید کرد که محدوده بلندی صداها ۹/۶۷-۸/۸۷ سون و محدودۀ تیزی صداها ۶/۴-۱/۰۷ آکوم می‌باشد. درنهایت، ده صدا با بلندی و تیزی‌های مختلف استفاده شد. دانشجویان تست MPST را جهت سنجش زمان واکنش و میزان دقت در مواجهه با ده نوع صدای مختلف و حالت سکوت انجام دادند. زمان واکنش و نسبت دقت پس از پنج دقیقه مواجهه با صدا اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار SPSS نسخۀ ۲۲ آنالیز شدند. ۰۵/۰>P به‌عنوان سطح معنادار در نظر گرفته شد.  
یافته ها: زمان واکنش و میزان دقت با افزایش سطح تیزی صدا افزایش یافت. اگرچه، تغییر در سطوح بلندی و تیزی تأثیر معناداری بر سرعت و دقت دانشجویان ندارد. سرعت عملکرد در مواجهه با صدای شمارۀ ۳ با بیشترین بلندی (۶۷/۹ = L , ۱/۰۷=SH) در مقایسه با حالت سکوت بهبود یافت (۰/۰۵=p-value). میانگین میزان دقت نیز در مواجهه با صدای شمارۀ ۹ در مقایسه با حالت سکوت کاهش یافت (۰/۰۴=p-value).
نتیجه گیری: صداهای با بلندی و تیزی‌های مختلف، اثر معناداری بر پارامترهای عملکرد شناختی نداشتند. اگرچه، میزان دقت و سرعت واکنش به ترتیب در مواجهه با صدای ۹ با بیشترین بلندی و صدای ۳ با بیشترین تیزی در مقایسه با حالت سکوت کاهش یافتند.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb