جستجو در مقالات منتشر شده


15 نتیجه برای امیدی

حامد آقائی، حسین کاکویی، سید جمال الدین شاهطاهری، فریبرز امیدی، صفورا عارفیان، کمال اعظم،
دوره 3، شماره 4 - ( 11-1392 )
چکیده

مقدمه: PAHها، ترکیباتی با حلقه های بنزنی ناشی از سوخت ناقص مواد آلی هستند که از آسفالت داغ متصاعد می‌شوند. این ترکیبات به دلیل پایداری، تجمع پذیری زیستی، اثرات سرطان‌زایی و جهش زایی به عنوان یکی از نگرانی های جوامع علمی در محیط کار و محیط زیست به‌شمار می‌روند. از آنجایی که آسفالت‌کاران نیز به واسطه شغل خود با این ترکیبات مواجه هستند، لذا در این تحقیق سعی شده است با اندازه‌گیری غلظت PAH ها در منطقه تنفسی‌شان میزان مواجهه آنها را موردارزیابی قرار دهیم.

.

روش کار: در این مطالعه نمونه های هوای تنفسی کارگران با روش 5506 NIOSH و با استفاده از فیلتر PTFE و جاذب XAD-2 جمع آوری گردید. به منظور استخراج آنالیت ها از فیلتر و جاذب از حمام التراسونیک و حلال استونیتریل استفاده شد. همچنین جهت آنالیز نمونه ها HPLC-UV مورد استفاده قرار گرفت.

.

یافته ها: در نمونه های مورد مطالعه حداکثر میزان مواجهه با ∑PAH مربوط به وظیفه کمک فینیشر با 48/1754 نانوگرم برمتر مکعب و حداقل میزان مواجهه مربوط به وظیفه چرب کن با 65/24 نانوگرم بر مترمکعب به دست آمد. در میان آسفالت‌کاران میزان مواجهه با نفتالین بیش از سایر هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک بود (دامنه 72/648-35/2 نانو گرم بر متر مکعب). در وظایف مختلف آسفالت‌کاری میزان مواجهه با PAH ها در وظیفه کمک فینیشر با اکثر وظایف دیگر اختلاف معناداری را نشان داد.

.

نتیجه گیری: برآورد غلظت هیدروکربن های چند حلقه ای آروماتیک در منطقه تنفسی آسفالت‌کاران نشان داد که میزان مواجهه با این ترکیبات پایین تر از حدود مجاز اعلام شده توسط NIOSH ،ACGIH ،OSHA و ایران می باشد. با توجه به پتانسیل سرطان‌زایی بالای برخی از این ترکیبات و عدم تعیین حدود مجاز شغلی برای آنها مانند کریزن و بنزو آلفا آنتراسن پیشنهاد می شود که ضمن استفاده از راهکارهای فنی برای کنترل مواجهه با PAH ها از وسایل حفاظت فردی مناسب از قبیل ماسک تنفسی و لباس های مناسب استفاده شود. این مطالعه همچنین نشان داد که بین میزان مواجهه در اکثر وظایف آسفالت‌کاری با هیدروکربن های چند حلقه آروماتیک اختلاف معناداری وجود دارد که می تواند ناشی از نزدیکی به منبع آسفالت داغ و همچنین گازهای خروجی از اگزوز ماشین الات راهسازی باشد.


فریده گل بابایی، روح الدین مرادی راد، لیلا امیدی، سمیه فرهنگ دهقان، سامان روشنی،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

مقدمه: ترکیبات هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه‌ای (PAHs) به یکی از مهم ترین نگرانی های زیست محیطی تبدیل شده-اند. جذب سطحی فنانترن و نفتالن بر روی بستر کربن فعال از انتشار این ترکیبات در محیط‌زیست جلوگیری می نماید. مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان جذب سطحی فنانترن و نفتالن بر روی بستر کربن فعال در حلال آلی ان - هگزان انجام گردید.

.

روش کار: این مطالعه تجربی ناپیوسته در مقیاس آزمایشگاهی و در محلول سنتتیک ان - هگزان که حاوی فنانترن و نفتالن بود انجام گردید. جهت تنظیم pH از اسید کلریدریک و سود یک نرمال استفاده گردید. غلظت اولیه و باقی مانده فنانترن و نفتالن به روش اسپکتروفتومتری به ترتیب در طول موج 270 و 266 نانومتر تعیین گردید.

.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که نفتالن در محیط اسیدی با 5=pH و زمان تماس 8 ساعت حداکثر جذب (4/7 میلی‌گرم بر گرم) را بر روی کربن فعال دارد. حداکثر جذب فنانترن 34/8 میلی گرم بر گرم و در 7=pH و زمان تماس 11 ساعت بوده است. افزایش زمان تماس و غلظت اولیه PAHsسبب افزایش ظرفیت جذب گردید. هم‌چنین نتایج آزمایش ها نشان داد که فرآیند مدل سینتیک جذب این دو ترکیب از معادله درجه دوم کاذب و ایزوترم تعادلی مدل فروندلیچ پیروی می‌کند.

.

نتیجه گیری: فرآیند جذب PAHs ارتباطی قوی با مدل ایزوترم فروندلیچ نشان داد. تئوری لانگمیر دارای ارتباط ضعیفی با نتایج حاصل از جذب سطحی بر روی کربن فعال در حلال آلی ان - هگزان بود.


فاطمه دهقانی، سید ابوالفضل ذاکریان، اسما زارع، فریبرز امیدی، زهرا مرادپور، ابوذر عینی پور، مسعود قنبری کاکاوندی،
دوره 6، شماره 4 - ( 9-1395 )
چکیده

مقدمه: درصد بالایی از اختلالات اسکلتی - عضلانی محیط کار به علت وضعیت بدنی نامناسب و طراحی غیر ارگونومیک ایستگاه کار در حین برداشتن و جابه جایی بار می‌باشد. برای اجتناب از این صدمات باید مشاغل به گونه ای طراحی شوند تا ریسک فاکتورهای ارگونومی را به طور مناسبی کنترل کرد. هدف از این مطالعه به کارگیری اقدامات مداخله ای ارگونومیک برای کاهش ریسک فاکتورهای ارگونومیک در واحد کیسه‌گیری یک کارخانه تولید مواد معدنی پودری می‌باشد.

روش کار: این مطالعه به صورت مقطعی بر روی 20 نفر از کارگران بخش کیسه‌گیری انجام شد. شناسایی ریسک فاکتورهای ارگونومیکی از طریق فیلم برداری،‌ بررسی پرونده‌های پزشکی، مصاحبه با کارگران و نیز استفاده از روش  REBA صورت گرفت. مداخلات انجام شده، شامل تغییر ارتفاع نوار نقاله و استفاده از پالت فنری(Spring table) بود. آنالیز داده‌ها با استفاده از آزمون تی - تست زوجی به‌وسیله نرم افزار SPSS 18‌ انجام شد.

یافته ها: قبل از انجام مداخله ارگونومیکی، در مجموع  75 درصد پوسچرهای ارزیابی شده توسط روش REBA نمره 8- 10 (سطح خطر بالا) و 25 درصد آن‌ها نمره 11 تا 15 ( سطح خطر خیلی بالا) را به دست آوردند که به ترتیب سطح اولویت‌های اقدام اصلاحی 3و 4 را نشان میدهند. پس از اجرای مداخلات ارگونومیکی، در مجموع 90 درصد از پوسچرهای آنالیز شده سطح اولویت اقدام اصلاحی 2 با سطح خطر متوسط و 10 درصد پوسچر‌های آنالیز شده باقی‌مانده سطح خطر بالا را نشان دادند. مقایسه نتایج به دست آمده روش REBA قبل و بعد از انجام مداخله اختلاف معناداری را نشان داد (P-Value <0.05).

نتیجه گیری: براساس یافته‌های حاصل از این پژوهش، به‌کار‌گیری مداخلات ارگونومیکی سطح اقدامات اصلاحی را به مقدار زیادی کاهش داده و ممکن است قادر به بهبود پوسچرهای مرتبط با کار باشد.


اسماء زارع، سعید یزدانی راد، فاطمه دهقانی، فریبرز امیدی، ایرج محمد فام،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه: با وجود تلاش‌های مداوم برای کاهش خطای انسانی در سیستم‌های مختلف، اشتباهات و رفتار نا ایمن علت اصلی وقوع حوادث در محیط کار می‌باشد. مطالعات زیادی برای شناسایی و بهبود خطای انسانی در سال‌های اخیر انجام گرفته‌اند. تعداد زیاد مطالعات خطای انسانی با تنوع بالای مباحث، مرور کلی در این زمینه را برای محققان دشوار ساخته است. بنابراین یک مرور سیستماتیک مطالعات گذشته، بهترین راه برای به اشتراک گذاشتن یافته‌های مفید مطالعات و در دسترس قرار گرفتن گرایشات مطالعات آینده در زمینه خطای انسانی می‌باشد.

روش کار: مقالات بعد از جستجوی سیستماتیک در پایگاه‌های داده معتبر، بر اساس عنوان مقاله، سال انتشار، عنوان مجله/کنگره، شهر/ منطقه، سطح سازمان بندی، شغل مورد بررسی، نوع سازمان و روش استفاده شده رمزگذاری شدند و به بررسی دقیق براساس کدبندی‌ها پرداخته شد.

یافته ها: سه گروه مطالعات خطای انسانی شناسایی شدند. گروه اول مطالعات از جنبه مدیریت ایمنی، ارزیابی و برنامه ریزی ایمنی به بررسی خطای انسانی پرداخته‌اند. گروه دوم تاثیرات خصوصیات فردی مثل رفتار فرد، ادراک و میزان آموزش را بر میزان خطای انسانی بررسی کرده‌اند. گروه سوم اطلاعات حاصل از حوادث پیشین را برای بهبود رفتار افراد و کاهش خطای انسانی به کار گرفته‌اند. به‌منظور تعیین بهتر گرایشات مطالعات، از جنبه‌های زمانی و موضوعی به بحث راجع به مباحث پرداخته شده است.

نتیجه گیری: در آخر، در این مطالعه مروری، شکاف‌های مطالعاتی مرتبط با خطای انسانی شناسایی و راهکارهای مناسب ارایه گردید.


فاطمه دهقانی، فریده گلبابایی، سید ابوالفضل ذاکریان، فریبرز امیدی، محمد علی منصورنیا،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

مقدمه: اثرات سوء ترکیبات آلی فرار از اختلالات جزیی تا سرطان زایی برخی ترکیبات نظیر بنزن، شناخته شده اند. هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی با ترکیبات BTEX در یک صنعت خودروسازی و ارزیابی ریسک بهداشتی مواجهه با این ترکیبات بوده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی که در واحد رنگ یک صنعت خودروسازی شامل کابین، پیش رنگ و سالن رنگ انجام شد،پس از جمع آوری نمونه و تجزیه ی آن با دستگاه GC-MS، ترکیبات BTEX به عنوان آلاینده های اصلی شناسایی شدند. در مرحله ی بعداز روش بهینه شده NIOSH1501 جهت نمونه برداری و آنالیز ترکیبات و از روش EPA برای ارزیابی ریسک استفاده شد.

یافته ها: نتایج آنالیز نمونه ها نشان داد که مقدار غلظت بنزن در کابین رنگ بیش تر از مقدار مجاز مواجهه شغلی می باشد. میزان ریسک سرطان زایی برای بنزن و اتیل بنزن به ازای هر 1000 نفر در کابین رنگ به ترتیب برابر با 10 و 5/2، در پیش رنگ برابر با 63/3 و 8/1 و در سالن رنگ برابر با 27/1 و 39/ 0 به دست آمد. ریسک غیر سرطان برای بنزن در کلیه بخش ها و برای زایلن در کابین رنگ و پیش رنگ بالاتر از حد مجاز توصیه شده می باشد.

نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن ریسک سرطان زایی ترکیبات بنزن و اتیل بنزن و هم چنین ریسک غیر سرطان برای دو ترکیب بنزن و زایلن، پایش بیولوژیکی کارگران، بهبود سیستم های کنترلی موجود وبه کار گیری اقدامات کنترلی فنی و مهندسی مدرن برای کنترل میزان مواجهه با این ترکیبات توصیه می شود.


فریبرز امیدی، رضا علی فلاح زاده، فاطمه دهقانی، بهرام هراتی، سعید براتی چمگردانی، وحید غریبی،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1397 )
چکیده

مقدمه: کارگران صنایع تولید فولاد به طور گسترده با ترکیبات آلی فرار مواجهه دارند. با توجه به اثرات بهداشتی این ترکیبات، هدف از این مطالعه تعیین میزان مواجهه شغلی با ترکیبات BTEX و هم چنین ارزیابی ریسک سرطان زایی ناشی از بنزن و غیر سرطان زایی این ترکیبات در یک صنعت فولاد بوده است.

روش کار: این مطالعه مقطعی در واحد تولید کک یک صنعت تولید فولاد انجام شد. پس از جمع آوری نمونه های فردی از منطقه تنفسی کارگران و تجزیه ی آن با دستگاه گاز کروماتوگرافی مجهز به آشکار ساز یونش شعله ای (GC-FID) مطابق روش شماره 1501 انستیتوی ملی ایمنی و بهداشت شغلی (NIOSH 1501)، میزان مواجهه با ترکیبات BTEX به صورت کمی تعیین شد. در مرحله ی بعد، با استفاده از روش شبیه سازی مونت کارلو ریسک سرطان زایی برای بنزن و ریسک غیر سرطان زایی برای ترکیبات BTEX محاسبه گردید.

یافته ها: نتایج آنالیز نمونه ها نشان داد که مقدار غلظت بنزن در بخش های انرژی و بیوشیمی و تصفیه بنزول بیش تر از حد مجاز مواجهه شغلی می باشد. در بین واحدهای مطالعه شده، بخش تصفیه بنزول به عنوان آلوده ترین بخش، دارای بالاترین غلظت از ترکیبات BTEX بود. ریسک غیر سرطان زایی برای کلیه ترکیبات BTEX در تمام بخش های مورد مطالعه کوچک تر از یک به دست آمد. مقدار ریسک سرطان زایی برای بنزن در واحدهای انرژی و بیوشیمی، تصفیه بنزول و کوره آزمایشی بالاتر از حداکثر مقدار قابل قبول تعیین شده توسط آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده (US EPA) می باشد.

نتیجه گیری: با توجه به بالا بودن غلظت بنزن در واحدهای انرژی و بیوشمی و تصفیه بنزول و هم چنین بالا بودن ریسک سرطان زایی آن‌، بهبود سیستم های کنترلی موجود و به کار گیری سیستم های کنترلی فنی و مهندسی پیشرفته برای کنترل میزان مواجهه شغلی الزامی است.


مریم رامین ثابت، مهران پورحسین، منیره خادم، فریبرز امیدی، فریده گلبابایی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 8، شماره 4 - ( 10-1397 )
چکیده

مقدمه: تعیین مقدار سموم در مایعات زیستی به خاطر غلظت ناچیز سموم و پیچیدگی ترکیب نمونه ، یک مشکل جدی برای محققان می باشد. هدف مطالعه حاضر توسعه یک روش جدید آماده سازی نمونه با صحت و دقت بالا و مدت زمان کوتاه برای تعیین مقدار سم دیازینون می باشد.
روش کار: برای استخراج و تعیین مقادیر سم دیازینون در نمونه های ادرار، از روش میکرو استخراج مایع-مایع پخشی و دستگاه کروماتوگرافی مایع با عمل کرد بالا مجهز به شناساگر ماورا بنفش استفاده شد. برای بهینه سازی عوامل موثر بر استخراج دیازینون از روش یک عامل در یک زمان بهره برداری گردید. عوامل مختلف مانند نوع  و حجم حلال استخراج کننده، نوع و حجم حلال پخش کننده، مدت زمان و سرعت سانتریفیوژ کردن، افزودن نمک و تاثیر pH، مورد مطالعه و بهینه سازی قرار گرفت.
یافته ها: بر اساس نتایج بهینه سازی به دست آمده، سطوح بهینه متغیرهای نامبرده برای آفت کش دیازینون شامل 150 میکرولیتر تتراکلرید کربن به عنوان حلال استخراج کننده، 5/1 میلی لیتر متانول به عنوان حلال پخش کننده، pH برابر 6، 5 دقیقه زمان سانتریفوژ با سرعت 4000 دور در دقیقه و 0% وزنی-حجمی نمک افزوده شده به دست آمد.
ضریب هم بستگی معادل 9965/0 حاصل شد که نشان دهنده خطی بودن در محدوده وسیعی از غلظت سم می باشد. LOD و LOQ به ترتیب کم تر از 7/0 و 5 میکروگرم بر لیتر محاسبه شد. مقادیر انحراف معیار برای تکرار پذیری روز به روز و هم چنین تکرار پذیری در یک روز برای سه غلظت انتخاب شده (50، 200 و 1000 میکروگرم در لیتر)، کم تر از 4 درصد بود که نشان دهنده صحت و دقت بالای روش بهینه سازی است. مقادیر غنی سازی و راندمان استخراج برای دیازینون به ترتیب به طور میانگین معادل 245 و 99% می باشد.
نتیجه گیری: مطابق نتایج به دست آمده، روش میکرو استخراج مایع-مایع پخشی با موفقیت برای استخراج دیازینون از نمونه های ادرار توسعه یافته است. هم چنین در مقایسه با سایر روش های استخراج، روش ارایه شده در مطالعه حاضر دارای مزایایی از قبیل زمان استخراج کوتاه تر، تکرارپذیری بهتر و عامل غنی سازی بالاتر می باشد.
صابر مرادی حنیفی، لیلا امیدی، غلامرضا مرادی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

مقدمه: رایج ترین پیامد حوادث ایجاد شده در خطوط گاز طبیعی اشتعال و انفجار است. نتایج مطالعات نشان داده است که میزان رخداد حوادث در خطوط انتقال گاز طبیعی بالا بوده و با توجه به این که تعداد زیادی از افراد در مجاورت این خطوط انتقال ساکن هستند، شدت حوادث نیز بالا می باشد. هدف از مطالعه حاضر محاسبه کمی ریسک و مدل سازی حادثه نشت گاز از خطوط لوله گاز طبیعی در یک نیروگاه گازی تولید برق با استفاده از نرم افزار Areal locations of hazardous atmospheresز (ALOHA) بود.
روش کار: از روش محاسبه کمی ریسک جهت شناسایی و اولویت بندی مخاطرات استفاده گردید. مدل سازی پیامدهای ناشی از نشت گاز طبیعی از خطوط لوله انتقال گاز با استفاده از نرم افزار ALOHA انجام شد. محاسبات مرتبط با ریسک فردی بر اساس داده های آماری موجود در منابع انجام گردید.   
یافته ها: اثرات ناشی از تابش حرارتی آتش فورانی جدی ترین خطر ناشی از نشت گاز طبیعی است. با در نظر گرفتن سه دیافراگم نشتی 80، 130 و 300 میلی متر، ریسک فردی برای هر دیافراگم به ترتیب 073/0، 114/0 و 569/0 و تعداد مرگ و میر به ترتیب 115، 400 و 3386 نفر برآورد گردید. با افزایش دیافراگم نشتی، تعداد مرگ و میر افزایش و میزان تجمعی حادثه کاهش یافت.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، اثرات ناشی از تابش حرارتی مهم ترین پیامد ناشی از نشت گاز طبیعی بوده و ریسک فردی و اجتماعی بالاتر از محدوده قابل قبول بود.
فاطمه دهقانی، سید ابوالفضل ذاکریان، فریده گلبابایی، فریبرز امیدی،
دوره 9، شماره 1 - ( 1-1398 )
چکیده

مقدمه: مواجهه با حلال ها ی آلی موجب اثرات سوء بر سیستم های مختلف از جمله سیستم اعصاب مرکزی، تغییرات رفتاری و شناختی، اختلالات خواب و همچنین تغییر در خلق و خوی افراد می شود. این مطالعه با هدف بررسی اثرات مواجهه طولانی مدت با مخلوط حلال ها ی آلی بر ابعاد خلقی مثبت و منفی کارگران یک صنعت رنگ انجام شد.
روش کار: در این مطالعه مقطعی براساس نتایج آنالیز GC-MS و همچنین اثرات عصبی-رفتاری  ترکیبات BTEX، این ترکیبات به عنوان حلال ها ی آلی شاخص انتخاب و مطابق با  روش 1501 سازمان NIOSH  مقدار این ترکیبات به صورت کمی تعیین شد. همچنین عملکرد خلقی افراد با استفاده از نسخه فارسی پرسشنامه برومز 8 عاملی ارزیابی شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS ورژن 24 مورد آنالیز قرار گرفت.   
یافته ها: میانگین مواجهه با مخلوط حلال ها ی آلی در بخش های مختلف گروه مورد دارای مقادیر متفاوت  27/0، 76/0 و 6/2 ppm گزارش شد. با افزایش میزان مواجهه با مخلوط ترکیبات آلی از چارک اول تا چارک چهارم، نمرات خستگی و آرامش با همبستگی قوی (7/0 = r) افزایش می یافت. همچنین نمرات خستگی و آرامش در گروه هایی با مواجهه بالاتر به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود. همچنین میزان نمرات تنش، افسردگی و خشم در گروه مورد مواجهه بطور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود (05/0 > P-value). بین سایر عوامل مانند سن و سابقه کار، همچنین مصرف سیگار و خرده مقیاس های مختلف خلقی ارتباط معناداری یافت نشد. (05/0 > P-value)
نتیجه گیری: مواجهه با ترکیبات BTEX، در طولانی مدت سبب تغییر وضعیت های خلقی افراد در حوزه های مختلف مثبت و منفی خلقی می شود. همچنین افزایش میزان مواجهه با مخلوط حلال ها ی آلی دارای همبستگی مثبت با نمرات خستگی و آرامش بود.
سیده مریم طاهری، منیره خادم، فریبرز امیدی، علیرضا صدیقی، محدثه دل آرام، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: آفت کش ها جزء وسیع ترین ترکیبات شیمیایی مورد استفاده در دنیا بوده و همچنین در میان خطرناک ترین ترکیبات برای موجودات زنده جای می گیرند. اگرچه آفت کش ها تاثیرات بسزایی در بهبود بهره وری در کشاورزی و افزایش تولید غذا دارند، فرآیند های تولید، فرمولاسیون، دخیره، انتقال و بازاریابی محصولات کشاورزی و استفاده وسیع از این مواد منجر به بروز مواجهه های شغلی و آلودگی زیست محیطی و حضور باقی مانده آن ها در مواد غذایی می شود .علف کش بنتازون از جمله سموم رایج مورد استفاده در کشاورزی و باغبانی می باشد که اثرات مهم آن بر سلامتی انسان مورد نگرانی و مطالعه گسترده می باشد لذا ارزیابی مواجهه های شغلی و محیطی توسط روش های دقیق و معتبر ضروری به نظر می رسد. هدف از مطالعه حاضر سنتز و تعیین ساختار پلیمر قالب مولکولی به عنوان یک جاذب نوین و اختصاصی در فرآیند آماده سازی، آنالیز انتخابی و سریع علف کش بنتازون به عنوان آلاینده شغلی و محیطی در نمونه بیولوژیکی بود.
روش کار: برای سنتز پلیمر قالب مولکولی از روش پلیمریزاسیون ترسیبی استفاده شد این روش برای تهیه ذرات با توزیع اندازه و شکل مناسب به کار برده شده است بدین شکل اندازه ذرات به حد زیر میکرون و نانو رسیده و نیازی به خرد کردن و غربال نمودن در اکثر موارد وجود نخواهد داشت. به دلیل کاهش اندازه ذرات وتخلخل پذیری زیاد، جذب و بازیافت ترکیبات الگو سریعتر و با کارایی بالاتر انجام می گردد. جهت سنتز پلیمر از نسبت 1:4:30 مولکول الگو ( بنتازون) : مونومر عاملی ( متاکریلیک اسید): اتصال دهنده عرضی ( اتیلن گلیکول دی متا کریلات) استفاده گردید. عوامل بسیاری در قابلیت جذب و  بازیافت و کارایی پلیمرهای قالب مولکولی تاثیر دارند که عواملی مانند pH نمونه، مقدار پلیمر قالب مولکولی، مدت زمان جذب بوسیله امواج فراصوت، درصد اسید، حجم حلال شویش و مدت زمان بازیافت بوسیله امواج فراصوت را می توان نام برد.  
یافته ها: عوامل مؤثر در جذب و بازیافت بنتازون بهینه سازی شدند و نتایج حاصل از بهینه سازی نشان داد که بالاترین جذب در2=pH، مقدار پلیمر814/30 میلی گرم، مدت زمان جذب 3/7 دقیقه، درصد اسید 1/1 حجم حلال شویش 7/2 میلی لیتر و مدت زمان واجذب 165 ثانیه بدست می آید. جهت استخراج نمونه‌های بیولوژیکی، روش ارائه شده بر روی نمونه‌ی ادرار بررسی گردیدو میزان باز یافت %100 محاسبه شد.    
نتیجه گیری: نتایج بررسی ها برای نمونه بیولوژیک نشان داد که آنالیت بدون تاثیر پذیری از عوامل موجود در بستر با راندمان بالا اندازه گیری شده است . و این نشان از گزینش پذیری بالای این پلیمر سنتز شده برای مولکول هدف دارد.
سعید امیدی، قربانعلی جنت فریدونی، ربیع ا... فرمانبر، محمود حیدری،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: درک ریسک در ایمنی و بهداشت از اهمیت بالایی برخوردار است و بر رفتار اثر می گذارد. بسیاری از حوادث به این علت رخ می دهند که افراد درک درستی از آنها ندارند. حوادث می توانند پیامد مهم درک ریسک یا به طور دقیق تر درک نادرست از ریسک باشند. آموزش همواره به طور گسترده ای به عنوان یکی از اجزای مهم در برنامه های کنترل خطرات شغلی و مدیریت خطرات شناخته می شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر مداخله آموزشی  مبتنی بر نظریه رفتاربرنامه ریزی شده بر درک ریسک کارکنان آتش نشانی واحدهای عملیاتی انجام شد.
روش کار: این مطالعه از نوع کارآزمایی شاهد دار تصادفی می باشد، که بر روی 92 نفر از آتش نشانان شهر رشت در سال 1397 صورت گرفت. نمونه گیری به صورت خوشه ای بود و آتش نشانان به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل، هر گروه 46 نفر قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سه بخش، اطلاعات جمعیت شناختی، درک ریسک، تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. برنامه آموزشی شامل 5 جلسه 75-30 دقیقه ای برای هرگروه (6 گروه 8-7 نفری) براساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. داده ها در دو نوبت قبل و 1 ماه بعد از مداخله آموزشی جمع آوری شد و به وسیله آزمون های آماری کای دو، تی مستقل و زوجی، یو من ویتنی و ویلکاکسیون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.   
یافته ها: میانگین سنی آتش نشانان مورد مطالعه 17/5±91/35سال بود و اختلاف معناداری بین دو گروه از لحاظ متغیرهای دموگرافیک مشاهده نگردید. بین دو گروه تحت مداخله و کنترل قبل از مداخله آموزشی، اختلاف معناداری از لحاظ درک ریسک، سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده و رفتارهای خودگزارش دهی وجود نداشت، اما پس از اجرای مداخله آموزشی این متغیرها در گروه تحت مداخله افزایش معناداری یافت.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشانگر بهبود درک ریسک آتش نشانان بر اثر مداخله آموزشی مبتنی بر سازه های تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. بنابراین، تئوری رفتار برنامه ریزی شده می تواند به عنوان چهارچوب نظری مناسب برای طراحی و اجرای مداخلات درک ریسک آتش نشانان بکار رود.
لیلا امیدی، حسین کریمی، سعید موسوی، غلامرضا مرادی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: جو ایمنی پتانسیل تأثیر بر عملکرد ایمنی شاغلین در صنایع پرمخاطره را دارد. تاب‌آوری نیز به‌عنوان یک مفهوم درحال‌توسعه، توانایی تأثیر بر بهبود مستمر عملکرد ایمنی را دارد. هدف از مطالعه حاضر، تعیین تأثیر تاب‌آوری به‌عنوان یک فاکتور سازمانی بر عملکرد ایمنی (رفتار ایمن) کارکنان در یک صنعت تولید فولاد است. انتظار می‌رود که جو ایمنی در رابطه میان تاب‌آوری و عملکرد ایمنی نقش میانجی گر داشته باشد.
روش کار: این مطالعه در سال 1399 در یک صنعت تولید فولاد انجام شد. جهت سنجش متغیرهای موردمطالعه، پرسشنامه‌ای حاوی سه بخش سنجش تاب‌آوری، سنجش جو ایمنی و سنجش عملکرد ایمنی در میان 250 نفر از شاغلین توزیع گردید. پرسشنامه تاب‌آوری حاوی 19 آیتم بود که تاب‌آوری سازمان را در 6 بعد سنجش می‌نمود. جهت سنجش عملکرد ایمنی از دو بعد انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی استفاده گردید و جهت سنجش جو ایمنی از پرسشنامه‌ای حاوی 19 آیتم در 4 بعد شامل ارتباطات ایمنی، درک ایمنی سرپرست، درک ایمنی همکاران و فشار کاری استفاده شد.  
یافته ها: نتایج سنجش برازش مدل ارتباطی با استفاده از مدل معادلات ساختاری نشان داد که تأثیر تاب‌آوری سازمانی بر جو ایمنی (0/05=P و 0/23=β) و همچنین تأثیر جو ایمنی بر عملکرد ایمنی (0/01=P و 0/43=β) معنی‌دار بود. بعلاوه، اثر غیرمستقیم تاب‌آوری سازمانی بر عملکرد ایمنی از طریق جو ایمنی 0/66 گزارش گردید؛ بنابراین، بر اساس نتایج، جو ایمنی دارای نقش میانجی‌گری در رابطه میان تاب‌آوری سازمانی و عملکرد ایمنی است.
نتیجه گیری: ارتقاء تاب‌آوری سازمانی و جو ایمنی سبب ارتقاء عملکرد ایمن شاغلین می‌شود. تاب‌آوری سازمانی و ابعاد سازنده آن مانند فرهنگ گزارش دهی، یادگیری و آگاهی سبب بهبود هر دو بعد سازنده عملکرد ایمنی (انطباق با ایمنی و مشارکت در ایمنی) می‌گردد.
زهرا بیگ زاده، فریده گل بابایی، مهدی نیکنام شاهرک، فریبرز امیدی، سید جمال الدین شاه طاهری،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: داروهای آنتی‌نئوپلاستیک که برای درمان سرطان استفاده می‌شوند به دلیل عملکرد غیرانتخابی، علاوه بر سلول‌های سرطانی، سلول‌های سالم را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهند و پیامدهای نامطلوبی برای سلامتی دارند. با توجه به خطرات بالقوه، ارزیابی و کنترل آلودگی محیطی این داروها در محیط‌های شغلی ضروری است. این مطالعه به بررسی کارایی Wipeهای تجاری موجود برای نمونه‌برداری از داروی آنتی‌نئوپلاستیک 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف می‌پردازد.
روش کار: این مطالعه کارایی پنج نوع Wipe تجاری (فیلتر سلولزی Whatman، سواپ پنبه‌ای، فیلتر MilliporeTM، پد گاز استریل و پد الکلی) را برای نمونه‌برداری از داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف (استیل، وینیل و سرامیک) بررسی کرده است. محل نمونه‌برداری با استفاده از قاب‌های یک‌بار مصرف مقوایی مشخص شد و 1000 میکرولیتر از محلول µg/ml 1 داروی 5-فلورواوراسیل بر روی سطح پخش گردید. فرآیند نمونه‌برداری و استخراج طبق الگوی توصیه‌شده توسط NIOSH انجام شد. ابعاد قاب مورد استفاده 10 × 10 سانتی‌متر بود که مساحت نمونه‌برداری را به 100 سانتی‌متر مربع محدود می‌کرد. آنالیز توسط کروماتوگرافی با عملکرد بالا (HPLC) انجام گرفت. نتایج با استفاده از نرم‌افزار Prism GraphPad نسخه 8 تحلیل شدند.  
یافته ها: کارایی جمع‌آوری انواع Wipe بر روی سطوح مختلف بین 2/11% تا 2/86% متغیر بود. کمترین بازیابی مربوط به فیلتر Millipore بر روی سطح وینیل و بیشترین بازیابی مربوط به پد الکلی بر روی سطح استیل بود. میانگین کارایی استخراج برای Wipeهای مختلف بین 8/43% تا 8/98% متغیر بود؛ که کمترین میزان بازیابی مربوط به فیلتر Millipore و بیشترین مربوط به پد الکلی بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که پد الکلی نسبت به سایر Wipeها عملکرد بهتری در جمع‌آوری و استخراج داروی 5-فلورواوراسیل از سطوح مختلف دارد. همچنین، سطوح سخت و صاف، مانند استیل و سرامیک، مناسب‌ترین سطوح برای نمونه‌برداری به‌شمار می‌روند. این نتایج می‌تواند به بهبود روش‌های نمونه‌برداری و کاهش مواجهه با داروهای آنتی‌نئوپلاستیک کمک کند. 
 
زهرا خدابخش، لیلا امیدی، خدیجه مصطفائی دولت آباد، متین آل احمد، حسین جوینی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: اثرات دومینو یک زنجیره از حوادث با احتمال رخداد کم و پیامد بالا هستند که در آن یک حادثه اولیه (حریق یا انفجار) در یک واحد باعث بروز حوادث ثانویه در واحدهای مجاور می شود. شبکه های بیزین برای مدل سازی الگوهای انتشار اثرات دومینو و برای تخمین احتمال این اثرات در سطوح مختلف بکار گرفته شده اند. ساختار انعطاف‌پذیر و تکنیک‌های مدل‌سازی منحصربه‌فرد ارائه‌شده توسط شبکه های بیزین امکان تحلیل اثرات دومینو را از طریق یک چارچوب احتمالی، با در نظر گرفتن اثرات هم‌افزایی فراهم می‌سازد.
روش کار: ابتدا جمع آوری اطلاعات اولیه مرتبط با جایگاه مخازن ذخیره و تعیین سناریو حادثه انجام، سپس مقادیر بردار تشدید تابش حرارتی (میزان شار گرمایی دریافتی) توسط سایر مخازن در صورت رخداد حریق در یک مخزن با استفاده از نرم افزار ALOHA تعیین گردید. مقادیر شار حرارتی دریافتی با  مقدار آستانه 15 کیلووات بر متر مربع مقایسه و تخمین احتمال اثرات دومینو و گسترش سناریو اولیه به مخازن مجاور با استفاده از شبکه های بیزین صورت پذیرفت.  
یافته ها: یافته های حاصل از بررسی مقادیر شار حرارتی نشان داد که از میان هشت مخزن مورد مطالعه، دو مخزن با توجه به محل استقرار آن ها در محوطه مخازن دارای بیشترین پتانسیل گسترش اثرات دومینو هستند. همچنین، نتایج پیاده سازی شبکه های بیزین در نرم افزار GeNIe، نشان داد که احتمال گسترش حریق و اثرات دومینو به سایر مخازن ذخیره با وقوع رخداد حریق اولیه در دو مخزن ذکر شده و در نظر گرفتن آن ها به عنوان واحد اولیه بیش از سایر مخازن است. 
نتیجه گیری: مدل‌سازی اثرات دومینو و بکارگیری اقدامات پیشگیرانه سبب کاهش احتمال تشدید اثرات دومینو می گردد. در نظر گرفتن اثرات هم‌افزایی رویدادهای مراتب مختلف از طریق در نظر گرفتن بردارهای تشدید سبب مدیریت ریسک مناسب و تعیین اقدامات پاسخ اضطراری در محوطه مخازن ذخیره می گردد.
 
مریم قلع جهی، لیلا امیدی، علی کریمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده

مقدمه: ایمنی در صنایع فرآیندی از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا این صنایع معمولاً با مواد شیمیایی خطرناک و فرآیندهای پیچیده سروکار دارند که در صورت بروز حوادث می‌توانند پیامدهای جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشند. یکی از نگرانی‌های عمده در این صنایع، اثرات دومینو است که به انتقال و تشدید حوادث از یک بخش به بخش دیگر اشاره دارد. این پدیده می‌تواند منجر به وقوع حوادث زنجیره‌ای و افزایش شدت آسیب‌ها شود. به همین دلیل، کاربرد و قوت مدل‌های تحلیلی در ارزیابی این اثرات اهمیت ویژه‌ای دارد. در این راستا، هدف مطالعه حاضر، ارزیابی اثرات دومینو و تحلیل آسیب‌پذیری مخازن ذخیره فرآورده‌های نفتی با استفاده از تئوری گراف و شبکه بیزین در یک صنعت فرآیندی است. این رویکرد به شناسایی نقاط ضعف سیستم کمک کرده و امکان پیش‌بینی حوادث بالقوه را فراهم می‌آورد که در نهایت می‌تواند به بهبود تدابیر ایمنی و کاهش خطرات مرتبط منجر شود.
روش کار: در این پژوهش، پس از جمع‌آوری اطلاعات اولیه مرتبط با جایگاه مخازن ذخیره و تعیین سناریوی حادثه، مخازن مورد مطالعه با توجه به نوع مواد ذخیره‌شده و جانمایی آن‌ها، با نظر کارشناسان انتخاب شدند. این مخازن به صورت گره‌های گراف مدل‌سازی شده و احتمال گسترش حادثه میان آن‌ها به شکل کمان‌های گراف نمایش داده شد. برای مدل‌سازی پیامد حوادث و محاسبه میزان تشعشع حرارتی ناشی از وقوع حریق در هر مخزن به مخازن مجاور، از نرم‌افزار مدلسازی ALOHA استفاده شد. همچنین، برای مدل‌سازی اثرات دومینو و تحلیل آسیب‌پذیری، از تئوری گراف و شبکه بیزین بهره‌گیری شد و محاسبه شاخص‌های تئوری گراف با استفاده از نرم‌افزار آماری R و بسته igraph انجام گرفت.  
یافته ها: اثرات دومینو در مخازن با توجه به مخازن هدف مربوط به سناریوی حریق استخری مشخص گردیدند و به صورت گراف جهت دار مدل سازی شدند. مخزن شماره 4 تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین مخزن در گسترش و راه اندازی اثرات دومینو با بالاترین شاخص بینیت (2381/0)، شاخص نزدیکی خارجی(35211/0) و شاخص نزدیکی داخلی (3663/0) تعیین شد. همچنین بر اساس شاخص نزدیکی کل، محتمل ترین توالی درگیر شدن مخازن در حریق های ناشی از اثرات دومینو مشخص گردید.
نتیجه گیری: مدل‌سازی اثرات دومینو با استفاده از شبکه‌های بیزین و تئوری گراف به‌منظور کاهش احتمال تشدید این اثرات پیشنهاد می‌شود و نتایج آن می‌تواند برای استراتژی‌های بهینه اطفای حریق نیز مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، تحلیل آسیب‌پذیری با استفاده از تئوری گراف و تعیین مخازن از نظر پتانسیل راه‌اندازی و گسترش حریق، می‌تواند در زمینه مدیریت ریسک اثرات دومینو مفید باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb