جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای بهرامی

مهدی جمشیدی راستانی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، سمیه حسینی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده

مقدمه: از جمله علل پایش سیستم‌های تهویه، تبعیت از مقادیر طراحی و رعایت استاندارد‌های تهویه  (VS) پس از نصب و هم‌چنین نگه‌داشتن ادامه کار سیستم تهویه با حداکثر عملکرد را در طول عمرش می‌باشد، لذا این مطالعه با هدف ارزیابی عملکرد سیستم تهویه مکنده موضعی کنترل گردوغبار توسط اندازه‌گیری پارامترهای عملیاتی و مقایسه با استانداردهای تهویه و مقادیر طراحی صورت گرفت.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی می‌باشد که در سه بخش اندازه‌گیری، پایش و بررسی پارامترهای هودها، کانال‌ها و فن سیستم تهویه بر روی وضعیت موجود سیستم، اسناد (طراحی) و استانداردهای توصیه شده صورت گرفت. فشار استاتیک، فشار سرعت، سطح مقطع و دبی بر اساس توصیه‌های منابع علمی مختلف و تهویه صنعتی ACGIH اندازه‌گیری گردید و با مقادیر طراحی و توصیه شده استاندارد با استفاده از نرم افزار SPSS16 مقایسه شد.

یافته ها: نتایج آزمون آماری t زوجی بین دبی‌ها و سرعت‌های طراحی و وضعیت موجود، در نقاط مختلف تفاوت معنی‌داری نشان می‌دهد، نتایج کاهش بیش از 50% در وضعیت موجود نسبت به وضعیت طراحی را نشان می‌دهد و سرعت انتقال طراحی بیش از 3/1 برابر مقادیر استاندارد طراحی شده‌است و سرعت انتقال موجود در حدود 65% مقدار استاندارد می‌باشد.

نتیجه گیری: کاهش و عدم انطباق نتایج اندازه‌گیری‌های پارامترهای عملیاتی (پس از گذشت حداقل دو دهه) با مقادیر استاندارد و طراحی، موید و دلیل کافی برای وجود گرفتگی‌ها، سایش‌ها، نشتی‌ها، عدم بالانس کانال‌های سیستم و ناکارآمدی آن در برخی انشعابات می‌باشد. از آن‌جا که نتایج اندازه‌گیری، مبنایی برای سیستم وجود ندارد (با فرض کار کردن سیستم با حداکثر مقادیر در زمان راه اندازی)، یکی از دلایل این تغییرات را می‌توان به عدم وجود برنامه تعمیرات و  نگه‌داری صحیح و مرتب نسبت داد.


مهدی جمشیدی راستانی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، سمیه حسینی، عبداله برخورداری،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه: کارایی هودها در سیستم تهویه مکنده موضعی تحت تاثیر هندسه، موقعیت آن نسبت به فرآیند و میزان هوای مکشی توسط آن قرار دارد. این مطالعه با هدف ارایه و به کارگیری روشی کاربردی و ساده برای ارزیابی مشکلات بالقوه هودهای سیستم تهویه موضعی با تکیه بر استانداردهای مربوطه در یک واحد آهن‌سازی انجام شد.

روش کار: در این مطالعه مقطعی ـ توصیفی، بر اساس استانداردهای تهویه توصیه شده توسط ACGIH، چک‌لیستی به منظور شناسایی و بررسی مشکلات بالقوه سه نوع هود فرآیند سرند اکساید تهیه شد. این چک‌لیست برای ارزیابی متغیرهای سخت‌افزاری هودها به منظور بررسی مشکلات و اعمال تغییرات اصلاحی، تکمیل گردید. تفاوت مفاد استاندارد توصیه شده در چک‌لیست با نقشه‌های طراحی و وضعیت موجود سیستم به عنوان عدم انطباق (مشکل بالقوه) در هر بخش در نظر گرفته شد. در نهایت تفاوت بین بایدها (توصیه‌ها)ی استاندارد، اطلاعات استخراجی از نقشه‌های طراحی (اسناد سیستم) و نتایج بررسی وضعیت هودهای موجود، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته ها: بر اساس نتایج آزمون آماری، به ترتیب نتایج میانگین وضعیت موجود هودها، نقشه‌ها (اسناد طراحی) و استاندارد برای متغیرهای محصورسازی پایین دست ریزش (41m/2، 38/2 و 60/1)، فاصله عمودی زیر دهانه هود تا روی نوار نقاله (39m/0 ،37/0 و61/0)، فاصله طولی محصورسازی نوار نقاله پس از هود (225m/1، 288/1و 296/0) و تعداد هودها (17،18 و 31) بود. در مقایسه بین نتایج وضعیت موجود هودها و اسناد طراحی تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید(05/0≤ P-value). در مقایسه نتایج وضعیت موجود هودها و اسناد طراحی با استاندارد تفاوت معنی‌داری مشاهده گردید(05/0≥ P-value). به ترتیب بین نتایج میانگین وضعیت موجود هودها، نقشه‌ها (اسناد طراحی) با استاندارد برای متغیرهای دبی هود (3cfm/813، 9/2276 و 9/3085) و سرعت انتقال کانال‌های منتهی به هودها (3fpm/2289، 5/5083 و 3500) تفاوت معنی‌داری دیده شد(05/0≥ P-value).

نتیجه گیری: این روش برای سیستم‌های تهویه موضعی با شبکه گسترده‌ای از  هودها و منابع انتشار آلاینده قابلیت کاربرد دارد. از جمله مزایای این روش، قابلیت کاربرد راحت آن به عنوان یکی از الزامات تحویل سیستم از پیمانکار و کاربرد آن جهت بررسی مشکلات بالقوه (ظاهری/سخت افزاری) همه هودهایی است که استانداردهای تهویه برای آن ها ارایه شده است. هم چنین با مقایسه نتایج وضعیت موجود هودها با مشخصات طراحی و تطبیق آن ها با استانداردها، می‌توان به عدم انطباق‌ها در طول عمر و فرآیند تعمیرات و نگه داشت سیستم پی‌برد.


شیوا سوری، عبدالرحمان بهرامی، صابر علیزاده، فرشید قربانی شهنا، داود نعمت الهی،
دوره 10، شماره 2 - ( 3-1399 )
چکیده

مقدمه: در این مطالعه جاذب Zn3(Btc)2 (چارچوب فلزی آلی) برای اولین بار در جهان برای نمونه برداری از بنزوآلفاپایرن  در هوا معرفی شد. هدف از این مطالعه توسعه ی روش نمونه برداری و آنالیز بنزوآلفاپایرن  در هوا به وسیله ی تله سوزنی پر شده با Zn3(Btc)2 می باشد.
روش کار: جاذب Zn3(Btc)2 به روش الکتروشیمیایی سنتز شد و ویژگی های آن به وسیله ی دستگاه های FTIR ، FE-SEM و PXRD مشخص گردید. به منظور ساخت غلظت معین از بنزوآلفاپایرن  از یک اتاقک شیشه ای با دمای 120 درجه سانتیگراد استفاده شد. فاکتور های موثر بر راندمان تله سوزنی با در نظر گرفتن یک بازه عملیاتی مشخص جهت دستیابی به بالاترین راندمان با استفاده از روش سطح پاسخ مورد ارزیابی و بهینه سازی قرار گرفتند. همچنین کارایی روش پیشنهادی در محیط واقعی مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: بالاترین راندمان واجذب بنزوآلفاپایرن  از تله سوزنی حاوی جاذب Zn3(Btc)2 در دمای 379 درجه سانتیگراد و زمان ماند 9 دقیقه بدست آمد. با نگهداری نمونه گیر به مدت 60 روز کاهش معنی داری در نمونه ایجاد نشد. حد تشخیص و حد کمی سازی بنزوآلفاپایرن 01/0 و 03/0 میلی گرم بر مترمکعب بدست آمد. درصد انحراف استاندارد مقادیر اندازه گیری بنزوآلفاپایرن  در اگزوز خودروی دیزلی 1/4 درصد محاسبه شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج تحقیق حاضر، روش توسعه یافته از تکرارپذیری و تجدیدپذیری قابل قبولی برخوردار بوده و می تواند به عنوان روشی برای نمونه برداری از بنزوآلفاپایرن  با بازده جمع آوری بالا در غلظت های پایین استفاده شود.
سجاد بهرامی، احد ستوده، ناصر جمشیدی، محمدرضا علمی، محمد سعید پورسلیمان،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه: صنایع شیمیایی به دلیل استفاده از تأسیسات و فرایندهای پیچیده همواره ریسک‌هایی برای محیط‌زیست و جوامع به همراه دارند. در مخازن آمونیاک نیز ریسک انفجار به دلیل برخی ویژگی‌های آمونیاک می‌تواند بسیار محتمل باشد. هدف از این مطالعه ارزیابی ریسک انفجار در مخزن آمونیاک در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه است. 
روش کار: به این منظور از روش درخت خطای فازی برای برآورد احتمال قابلیت اطمینان در رویدادهای پایه استفاده‌شده است. در این مطالعه پس از ترسیم درخت خطا برای شناسایی رویدادهای پایه، با استفاده از نظرات کارشناسان به ارزیابی احتمال وقوع رویدادهای پایه پرداخته شد و احتمال برش‌های حداقل نیز از طریق دروازه‌های منطق بولین محاسبه گردید.   
یافته ها: طبق نتایج به‌دست‌آمده احتمال وقوع رویداد اصلی برابر با 054997/0 به‌دست‌آمده و در اولویت‌بندی برش‌های حداقل نیز عمل نکردن شیرهای اطمینان فشار به‌عنوان مؤثرترین عامل در وقوع رویداد اصلی و پس‌ازآن عمل نکردن شیرهای کنترلی و خطاهای انسانی شناسایی گردید.
نتیجه گیری: بر طبق نتایج می‌توان با استفاده از نظرات کارشناسان، در قالب روش درخت خطای فازی به ارزیابی ریسک سناریوهای مختلف در صنایع اقدام نمود. به‌طورکلی در ارزیابی ریسک سناریوی انفجار در مخزن آمونیاک مشخص شد که برخی نقص های کوچک و جزئی و حتی خطاهای سهوی انسانی، می توانند به‌عنوان یک عامل مهم در وقوع انفجار مؤثر باشند. 
 
هانیه اخلاص، حمیدرضا پورآقا، محمدرضا منظم، رامین مهرداد، پریسا بهرامی، مژگان زعیم دار،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده

مقدمه: بیشتر مطالعات قبلی در خصوص ارتباط مواجهه با صدا و سلامت روان بر روی مشاغل صنعتی با مواجهه با ترازهای بالای صدا و یا مواجهه با صداهای محیط زیست صورت پذیرفته است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین مواجهه با ترازهای متوسط صدای محیط کار با افسردگی، اضطراب و استرس در کارکنان مشاغل غیر صنعتی (کادر اداری ) است. 
روش کار: این مطالعه مقطعی که با استفاده از دیتاهای فاز ثبت نام مطالعه کوهورت کارکنان دانشگاه علوم پزشکی تهران - ایران بر روی 3899 نفر از کارکنان که در هفت گروه شغلی مشغول کار بودند انجام پذیرفت. مواجهه با صدا با استفاده از شاخص Leq10min بررسی شده و افسردگی، اضطراب و استرس نیز بوسیله پرسشنامه DASS-42 بررسی گردید.   
یافته ها: شیوع افسردگی شدید و خیلی شدید %2/8 ، شیوع اضطراب شدید و خیلی شدید%9/7 و فراوانی استرس شدید و خیلی شدید 11% مشاهده گردید. همچنین %5/14 از شرکت کنندگان در این مطالعه با صدای بیش از 70 دسی بل مواجهه داشتند. بیشترین میزان متوسط مواجهه برای کارکنان فنی با تراز 3/71 دسی بل و کمترین میزان مواجهه برای گروه شغلی اداری دفتری با میانگین مواجهه 1/59 دسی بل اندازه گیری شد. ابتلا به افسردگی شدید با مواجهه با صدای بیش از 70 دسی بل با نسبت شانس 5.22 :OR دارای ارتباط معنادار بود. همچنین اضطراب و استرس شدید در مواجهه با ترازهای صدای بیش از 70 دسی بل به ترتیب با نسبت شانس 1.16 :OR و 1.17 :OR دارای ارتباط بود. 
نتیجه گیری: در محیط های کاری با مشاغل غیر صنعتی مواجهه با ترازهای متوسط صدا می تواند به صورت مستقل با افسردگی شدید در  ارتباط باشد .
زهرا تارین، عبدالرحمان بهرامی، محسن گودرزی، فرشید قربانی شهنا،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نظری و تجربی زیادی در خصوص ارتقاء عملکرد سیکلون ها انجام شده است. به‌طورکلی پارامترهای هندسی سیکلون در تعیین عملکرد آن نقش اساسی را بر عهده دارند. لوله خروجی هوا به‌عنوان یکی از اجزاء سخت‌افزاری سیکلون، تأثیر قابل‌ملاحظه‌ای در الگوی جریان داخلی سیکلون، افت فشار و حتی بازده غبارگیری دارد.
روش کار: مطالعه حاضر بر روی یک سیکلون مدل استیرمند بازده بالا انجام شد. دو مدل از لوله خروجی هوای سیکلون به‌گونه‌ای طراحی و ساخته شد که بتوان آن را به‌راحتی از سیکلون جدا و مجدد به آن اضافه نمود. درون جداره داخلی لوله هوای خروجی تیغه‌های مارپیچ (هم جهت و خلاف جهت با جریان هوا) تعبیه شد. فاصله طول گام در تیغه‌ها معادل 1.5 محاسبه شد. دستگاه مولد غبار، ذرات سیلیس را با غلظت حدود 2.1gr/m3 به درون هوای ورودی تزریق می‌نمود. از دستگاه شمارنده ذرات برای اندازه‌گیری غلظت ذرات استفاده شد و با استفاده از یک مانومتر، افت فشار سیکلون قرائت شد. نتایج بازده غبارگیری سیکلون برای سه گروه ذرات کل، PM10 و PM2.5 در حالات مختلف محاسبه و مورد مقایسه قرار گرفت.  
یافته ها: تعبیه تیغه‌های مارپیچی هم‌راستا با جهت جریان هوای چرخشی داخل سیکلون باعث افزایش 7.75، 7.33 و 6.75 درصدی در بازده کل،PM10 و PM2.5 شد. نتیجه بازده جمع‌آوری در حالتی که جهت مارپیچ تیغه‌ها در خلاف جهت چرخش هوای خروجی بود به ترتیب افزایش 2.6 و 2.33 و 1.5 درصد را نشان داد. اثر تیغه‌های مارپیچ بر افت فشار در حالت اول (هم‌جهت) سبب کاهش افت فشار (%2.5 -) و در حالت دوم (خلاف جهت) سبب افزایش افت فشار گردید (%2.03 +). بهترین فاکتور کیفیت نیز مربوط به سیکلون با تیغۀ هم‌راستا با جریان بود.
نتیجه گیری: استفاده از تیغه‌های مارپیچ در دیواره داخلی لوله خروجی سیکلون بخصوص در حالتی که هم‌راستا با جهت چرخش جریان هوا باشد با افزایش بازده غبارگیری و کاهش افت فشار در مجموع منجر به بهبود عملکرد و کیفیت سیکلون می‌شود و در حالتی که تیغه‌های مارپیچ هم‌جهت با جریان هستند سبب کاهش افت فشار در سیکلون می‌شود.

عادل جعفری فتح، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، مجید حبیبی محرز،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: با گسترش پاندمی کووید ۱۹ (COVID-۱۹) و عدم ایجاد حفاظت کافی توسط تجهیزات حفاظتی موجود، توجه بسیاری از پژوهشگران به توسعه ی تجهیزات حفاظت تنفسی ارتقایافته، سوق یافته است. نانوفیبرهای الکتروریسی‌شده، به دلیل دارا بودن خواص ویژه و قطر الیاف در ابعاد نانومتری، گزینه ی مناسبی جهت ارتقای خصوصیات عملکردی بسترهای معمول مورد استفاده در ماسک‌ها هستند. هدف مطالعه ی حاضر، بهینه‌سازی فرایند الکتروریسی برای ساخت بسترهای نانوفیبری پلی اکریلونیتریل (PAN) بر پایه ی جاذب چارچوب‌های ایمیدازول زئولیتی-۸ (ZIF۸) و به‌کارگیری بستر بهینه‌شده در ماسک‌های پزشکی به‌منظور افزایش عملکرد حفاظتی این ماسک‌ها است.
روش کار: در این مطالعه، برای سنتز ZIF۸، از روش دوستدار محیط زیست در محیط آبی استفاده شد. در ادامه، محلول‌های پلیمری PAN/ZIF۸ در حلال دی متیل فرمامید آماده‌سازی شده و سپس نحوه ی اثر پارامترهای الکتروریسی، ازجمله غلظت محلول پلیمری، ولتاژ اعمالی الکتروریسی، فاصله ی الکتروریسی و دبی تزریق پلیمر بر روی قطر و یکنواختی (درصد ضریب تغییرات نانوفیبرها) با بهره‌گیری از طرح آزمایشات سطح-پاسخ (RSM) بر اساس طرح مرکب مرکزی (CCD) مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت بستر PAN/ZIF۸ بهینه شده و بستر PAN بر روی زیرلایه ی اسپان باند، الکتروریسی شد و وزن پایه، میانگین قطر فیبرها، راندمان فیلتراسیون، افت فشار و فاکتور کیفیت بسترها مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: با توجه به نتایج کسب‌شده، شرایط بهینه ی الکتروریسی محلول پلیمری PAN/ZIF۸ برای پارامترهای غلظت محلول پلیمری، ولتاژ الکتروریسی، دبی تزریق و فاصله ی الکتروریسی، به ترتیب w/v% ۷۰، kv ۲۰، ml.hr ۰/۴ و ۱۸ cm به دست آمد. همچنین نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بود که ماسک دارای بستر نانوفیبری PAN/ZIF۸ با وجود وزن پایه ی کمتر، از عملکرد فیلتراسیون بهتر (۹۸/۵۱%)، افت فشار پایین‌تر (۳۱/۴۲ Pa) و درنهایت فاکتور کیفیت بالاتر (Pa ۰/۱۴۰۱) در مقایسه با سایر ماسک‌های مورد بررسی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بوده که بسترهای ساخته‌شده ی PAN/ZIF۸، از عملکرد فیلتراسیونی خوبی برای استفاده در تجهیزات حفاظت تنفسی برخوردار هستند و می‌توان با مدل توسعه داده‌شده، نانوفیبرهای یکنواخت و پیوسته با قطر دلخواه را برای کاربردهای خاص، به‌ویژه در ساختار بسترهای فیلتراسیونی ماسک‌های حفاظت تنفسی استفاده کرد.
نعمت اله کرد، عبدالرحمن بهرامی، عباس افخمی، فرشید قربانی شهنا، محمدجواد عصاری، مریم فرهادیان،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مقدمه: بنزن، تولوئن، اتیل بنزن و زایلن (BTEX) دسته‌ای از هیدروکربن‌های آروماتیک تک حلقه‌ای هستند که به دلیل ویژگی‌های خطرناک آنها به عنوان ترکیبات فرار سمی طبقه‌بندی می‌شوند. ترانس، ترانس- موکونیک اسید (tt-MA)، ماندلیک اسید (MA)، هیپوریک اسید (HA)، و متیل هیپوریک اسید (MHA) به ترتیب می توانند به عنوان شاخص های بیولوژیکی قابل اعتماد در ارزیابی مواجهه شغلی با BTEX استفاده شوند.
روش کار: در مطاله حاضر، یک چارچوب آلی کووالانسی مغناطیسی با پیوند ایمین (Fe3O4@TFPA-Bd)، برای اولین بار سنتز گردید و به عنوان جاذب جدید در روش میکرواستخراج با جاذب انباشته (MEPS) استفاده شد. از بنزیدین (Bd) و تریس (4- فرمیل فنیل) آمین (TFPA) به عنوان بلوک های ساختاری اصلی همراه با نانوذرات Fe3O4 به عنوان هسته مغناطیسی برای سنتز جاذب استفاده گردید. جاذب سنتز شده جهت استخراج میکرونی هیپوریک اسید، مندلیک اسید، ترانس، ترانس- موکونیک اسید و 3- متیل اسید هیپوریک (m-MHA) از نمونه های ادرار و سپس تجزیه توسط کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا (HPLC) مورد استفاده قرار گرفت. برخی از پارامترهای موثر بر عملکرد استخراج همچون: حجم نمونه، حجم حلال استخراج کننده، تعداد سیکل های استخراج، pH  و دمای محلول نمونه، بهینه سازی شدند. جاذب سنتز شده با میکروسکوپ الکترونی روبشی و عبوری (SEM و TEM)، طیف سنج مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) و پراش اشعه ایکس (XRD) بررسی کیفی شد.
یافته ها: روش توسعه‌یافته دارای حد آشکارسازی پایین (برای مثال ۰۲/۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر برای tt-MA، 3=S/N)، حد تشخیص خوب (۰6/۰ میکروگرم بر میلی‌لیتر برای tt-MA، 10=S/N)، حدود دینامیکی خطی (5/0-320 میکروگرم بر میلی لیتر برای MA، ۹۹/۰ نتیجه‌گیری: این روش جدید برای تعیین بیومارکرهای BTEX از نمونه‌های ادرار قابل کاربرد و پیشنهاد می گردد و می‌تواند جایگزین مناسبی برای روش‌های متداول آماده سازی باشد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb