جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای حبیبی

احسان فرورش، عادل مظلومی، مجید حبیبی محرز، سید محمود تقوی شهری، شعری سوری، سپیده محرمی،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

مقدمه: به هر گونه اختلال یا آسیب سیستم اسکلتی -عضلانی که ممکن است در اثر شغل فرد به وجود آمده باشد یا به وسیله آن تشدید گردد، اختلالات اسکلتی عضلانی گفته می شود. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی ارگونومیکی وضعیت انجام کار و عوامل موثر بر اختلالات اسکلتی–عضلانی آرایشگران شهرستان سردشت ایران در سال 1389 انجام گرفته است.

روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد. بر اساس سرشماری، کل آرایشگران شهرستان سردشت که تعداد آن ها 110 نفر می باشد مورد بررسی قرار گرفتند. از پرسشنامه نوردیک، دوربین فیلم برداری و چک لیست ربا جهت انجام این کار بهره گرفته شده است.

یافته ها: افراد مورد پژوهش 42/9 درصد مرد و 57/1 درصد زن بودند. میانگین سنی مردان و زنان مورد پژوهش به ترتیب برابر 8/18+-31/73 و 6/75+-25/12 بود. درد آرنج دارای بیش ترین شیوع ( 90 درصد) و پس از آن درد نواحی گردن، مچ/ دست، شانه، باسن/ران، پشت، پا/مچ پا، زانو و کمر به ترتیب با میزان شیوع 71 ،70، 68، 66، 63، 56، 48 و 45 شیوع بعدی را به خود اختصاص دادند. با توجه به ارزیابی پوسچر به عمل آمده، 27/6 % افراد مورد پژوهش سطح خطر متوسط به بالا در مواجهه با عوامل خطرزای اختلالات اسکلتی عضلانی داشتند.

نتیجه گیری: شیوع بالای اختلالات اسکلتی- عضلانی در اندام های فوقانی نشان می دهد که پوسچرهای نامناسب کاری، استفاده از ابزار کاری نامناسب، حرکات تکراری زیاد و مدت زمان کار طولانی برای آرایش از دلایل عمده شیوع زیاد این اختلالات در اندام های فوقانی این گروه شغلی می باشد هم چنین با توجه به سطح خطر بالای به دست آمده، افزایش شیوع این اختلالات در آرایشگران در آینده پیش بینی می گردد.


سید ابوالفضل ذاکریان، احسان فرورش، اصغر نوران، حیدر محمدی، مجید حبیبی محرز،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

هدف: بر اساس تئوری بیوریتم در هنگام تغییر جهت هر یک از چرخه های زیستی از فاز مثبت به منفی و برعکس، فرد یک روز بحرانی و ناپایدار را تجربه می کند که او را مستعد خطا و حادثه می نماید. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین چرخه های زیستی و پتانسیل وقوع حوادث می باشد.

روش کار: در مطالعه حاضر سوابق ثبت شده 1280 فرد حادثه دیده که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، مورد بررسی قرار گرفت و بحرانی بودن روز وقوع حادثه با استفاده از نرم افزار Easy Biorhythm Calculator برای تمامی افراد تعیین گردید.

نتایج: این مطالعه نشان داد که فراوانی حوادث در روز های بحرانی و بخش منفی چرخه فیزیکی بیش تر از میزان مورد انتظار و برای روز های بحرانی و بخش منفی چرخه های هوشی و هیجانی کم تر از حد مورد انتظار می باشد.

نتیجه گیری: به دلیل ماهیت فیزیکی اغلب فعالیت های کاری موجود در بخش خودروسازی می توان بیان کرد که در فعالیت های فیزیکی، فراوانی وقوع حوادث در بخش منفی و روز های بحرانی چرخه فیزیکی که در آن فرد از لحاظ جسمانی آمادگی انجام کارهای فیزیکی سنگین را ندارد، بیش تر از میزان مورد انتظار بوده است.


زهره محبیان، حبیب اله دهقان، احسان اله حبیبی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه: استرس حرارتی یکی از عوامل زیان آور فیزیکی محیط کار است که می تواند باعث اختلال در عمل‌کردهای شناختی افراد شود. هدف از این تحقیق بررسی اثر سطوح مختلف گرما بر روی میزان توجه و زمان واکنش در شرایط آزمایشگاهی بود.

روش کار: در این مطالعه تجربی 33 نفر از دانشجویان دانشکده بهداشت شامل 17مرد و16زن با میانگین و انحراف معیار سنی1/22 (±3/2) مورد بررسی قرارگرفتند. پس از 5/1 ساعت مواجهه با دو سطح دمای C‏°22 و C°37 ،درصد توجه افراد با استفاده از آزمون عمل‌کرد پیوسته و زمان واکنش آنها با استفاده از دستگاه سنجش زمان واکنش اندازه‌گیری شد. داده‌ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: نتایج آزمو‌ن‌های توجه وزمان واکنش نشان داد که با افزایش دما، میانگین میزان توجه کاهش و زمان واکنش افزایش می‌یابد که از نظر آماری این تفاوتها معنادار بود (001/0˂P).درصد توجه درشرایط مواجهه با دمای 22درجه سانتی‌گراد به‌طور معناداری بیش‌تر از میزان مربوطه در دمای 37 درجه سانتی‌گراد بود (001/0˂P). زمان واکنش درشرایط مواجهه با دمای 37 درجه سانتی‌گراد به‌طور معنی داری بیش‌تر از میزان مربوطه در دمای 22 درجه سانتی‌گراد بود (001/0˂P).

نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که گرما از طریق افزایش زمان واکنش و کاهش درصد توجه افراد منجربه افت عمل‌کردهای شناختی آنها می‌شود. بنابراین در پست‌های کاری مانند اتاق‌های فرمان و صنایع مختلف که نیاز به توجه، تمرکز و عکس‌العمل سریع دارند در نظر گرفتن و بهینه‌سازی شرایط گرما به منظور افزایش سطح توجه و کاهش زمان واکنش ضروریست.


حمید سرخیل، شاهرخ رهبری، مهیار حبیبی راد، جواد توکلی،
دوره 7، شماره 3 - ( 6-1396 )
چکیده

مقدمه: استفاده از اصول ایمنی ذاتی در فاز‌های ابتدایی طراحی فرآیند بسیار کارآمد می‌باشد، چرا که ارزان و پربازده است. در حالی‌که در فاز‌های ابتدایی طراحی فرآیند اطلاعات کاملی در دسترس نیست. استفاده از شاخصی معتبر به منظور ارزیابی ایمنی ذاتی می‌تواند بسیار کارآمد باشد، به طوری‌که با مقایسه نتایج کمی می‌توان بهترین مسیر به منظور طراحی فرآیندی ایمن تر را انتخاب نمود.

روش کار: در این تحقیق توسط روش ماتریس سه بعدی سلسله مراتبی غربالی، شاخص هایی جامع به منظور ارزیابی ایمنی ذاتی فرآیند (ISD) و هم‌چنین ارزیابی هزینه ناشی از اجرای طراحی ذاتاً ایمن (ISDC) مورد بررسی قرار گرفته است. از طرفی با استفاده از شاخص‌های معرفی شده ایمنی ذاتی فرآیند تولید استیک اسید و هزینه‌های ناشی از اجرای ISD ارزیابی شده است. ابعاد ماتریس‌های ISD و ISDC شامل 1) بردار اقدامات چهارگانه طراحی ذاتاً ایمن،  2) بردار مکانی طراحی ذاتاً ایمن و 3) بردار پارامتر (کمیت) طراحی ذاتاً ایمن می باشد.

یافته ها: به منظور بهینه سازی اجرای طراحی ذاتاً ایمن و بهینه سازی هزینه‌ها از سه فرضیه استفاده شده است که از این میان، فرضیه استفاده از دو فرآیند با ظرفیت نصف به عنوان طراحی با بیش‌ترین سطح ایمنی ذاتی و فرضیه استفاده از متانول 50% به عنوان کم هزینه ترین فرآیند انتخاب شده اند.

نتیجه گیری: در این ارزیابی‌ها امتیاز کل شاخص ایمنی ذاتی برای فرضیات سه گانه به ترتیب برابر با 55، 70 و 135 بوده و هزینه غیر ریالی کل فرضیات سه گانه به ترتیب برابر با 858.000، 746.000 و  803.000 دلار برآورد شده است. به طوری‌که این ابزار تاثیر سناریوهای مختلف در طراحی ذاتاً ایمن را نشان می‌دهد و هم‌چنین می‌تواند تضاد بین چهار اصل اساسی ISD و تاثیر آن بر روی عوامل ایمنی و هزینه، با استفاده از یک سیستم جایگزینی تامین کننده متانول را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد.


مجید حبیبی محرز، فریده گلبابایی، ایل ج یو، اصغر صدیق زاده، محمد علی منصورنیا، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره 8، شماره 1 - ( 1-1397 )
چکیده

مقدمه: نانوالیاف ساخته شده از طریق فرآیند الکتروریسی گزینه مناسبی جهت ساخت بسترهای فیلترکننده ذرات ریز مقیاس معرفی شده اند. مطالعه حاضر با هدف ساخت بسترهای نانولیفی پلی اورتان از طریق فرآیند الکتروریسی و  بررسی تاثیر پارامترهای مختلف از قبیل دانسیته فشردگی، سرعت سطحی فیلتراسیون و نوع ذره تست بر راندمان فیلتراسیون نانو ذرات از هوا و عامل کیفیت بسترهای نانولیفی پلی اورتان انجام گرفت.

روش کار: بسترهای نانولیفی از طریق فرآیند الکتروریسی محلول پلیمر پلی اورتان (15 درصد وزنی) با سیستم حلال متشکل از دی متیل فرمامید و تتراهیدروفوران با نسبت اختلاط 3 به 2 تولید گردیدند. سپس سیستم تست عمل کرد فیلتراسیون در آزمایش گاه گروه مکانیک سیالات دانشگاه هانیانگ کشور کره جنوبی ساخته شد و راندمان فیلتراسیون و افت فشار بسترهای تولیدی مورد بررسی قرار گرفتند.

یافته ها: افزایش مدت زمان الکتروریسی، موجب افزایش دانسیته فشردگی، افت فشار اولیه و راندمان فیلتراسیون بسترها می شود وعامل کیفیت بسترها به دلیل افزایش افت فشار کاهش می یابد. با افزایش زمان الکتروریسی از 15 دقیقه به 45 دقیقه، افت فشار بستر از 7 به 32 پاسکال افزایش یافته و میانگین درصد کارایی به طور متوسط بین 10-9 درصد برای ذرات تست KCl و  DEHS اضافه شد.هم چنین نتایج نشان داد که با افزایش سرعت سطحی از 2 سانتی متر در ثانیه به 5 و 10 سانتی متر در ثانیه، راندمان فیلتراسیون برای ذرات با اندازه کم تر از 425 نانومتر و عامل کیفیت در تمامی سایزها کاهش می یابد.

نتیجه گیری: با توجه به نتایج فوق می توان نتیجه گیری نمود که بسترهای ساخته شده از لحاظ راندمان فیلتراسیون و عامل کیفیت مقادیر قابل قبولی را به منظور کاربردهای فیلتراسیونی دارا می باشند. علاوه براین ضخامت و وزن پایه کم و هم چنین سهولت در تولید نیز از دیگر مزایای بسترهای نانولیفی نسبت به بسترهای معمول می باشد.


فرزانه فدائی، احسان اله حبیبی، فرشته کرمیانی، اکبر حسن زاده، زهرا اردودری،
دوره 10، شماره 1 - ( 1-1399 )
چکیده

مقدمه: تاثیر تمرینات ورزشی در پیشگیری از اختلالات اسکلتی عضلانی اندام های فوقانی، توجه محققان را به خود جلب کرده است. از سویی، در مونتاژکاران به دلیل اینکه قسمتی از بدن  مکررا و بدون استراحت مورد استفاده قرار میگیرد، خطر ابتلا به این اختلالات افزایش می یابد. این مطالعه با هدف بررسی اثر8 هفته کینزیوتیپ و ورزش بر پایداری چنگش قدرتی زنان مونتاژکار یک صنعت تولید قطعات الکتریکی انجام شد.
روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی روی 40 کارگر زن شاغل در واحد مونتاژ یک صنعت تولیدی انجام شد. افراد به مدت هشت هفته و هر هفته دو بار به انجام ورزش و استفاده از کینزیوتیپ پرداختند. پایداری چنگش قبل و بعد از مداخله توسط دستگاه دینامومتر(SAEHAN Hydraulic Hand Dynamometer SH 5001) و با مشخص کردن حداکثر زمانی )بر حسب ثانیه ( که فرد قادر به ادامه یک سوم حداکثر انقباض ارادی بود، تعیین شد. برای ارزیابی ناتوانی اندام فوقانی هم از پرسشنامه DASH استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS 20 تجزیه و تحلیل شد و P value کمتر از 05.0 معنادار تلقی گردید.  
یافته ها: در مطالعه حاضر،  میانگین پایداری چنگش دست راست و چپ در گروه کینزیوتیپ و ورزش به ترتیب قبل از مداخله 10.55 و9.51 و بعد از مداخله 20.55 و 16.18 بدست آمد. همچنین نمره ناتوانی اندام فوقانی در گروه کینزیوتیپ و ورزش قبل و بعد از مداخله بترتیب 38.71 و 25.07 بدست آمد (0.05> P).
نتیجه گیری: طبق نتایج، انجام تمرینات ورزشی و نیز استفاده از نوار چسب های کینزیوتیپ، موجب افزایش زمان پایداری چنگش  و نیز کاهش ناتوانی اندام فوقانی خواهد شد.
پیمانه حبیبی، سید ناصر استاد، احد حیدری، محمدرضا منظم، عباس رحیمی فروشانی، محمود قاضی خوانساری، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

مقدمه: تغییرات اقلیم و وجود فرآیندهای گرمازا در محیط‌های کاری منجر به افزایش اثرات ناشی از استرس­ حرارتی در افراد شاغل شده که به‌عنوان یک نگرانی مهم به‌ویژه درکشورهای گرمسیری و نیمه گرمسیری به وجود آمده است. تشخیص زودرس بیومارکرها در القای آسیب DNA مرتبط با تنش گرمایی می‌تواند در شناسایی و ارزیابی‌های مرتبط با حوزه بهداشتی و ایمنی از جمله متخصصین بهداشت و سلامت شغلی و همچنین به پیشگیری از بیماری‌های جدی ناشی از استرس­حرارتی در مشاغل مختلف با ماهیت فرآیندهای گرمازا و یا فصول مختلف گرم سال کمک کند. لذا این مطالعه مروری با هدف بررسی بیومارکرهای تشخیصی در القای آسیب DNA ناشی از استرس­حرارتی در مواجهه شغلی می‌باشد.
روش کار: به‌منظور دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظام‌مند در پایگاه‌های اطلاعاتی از قبیل PubMed، Scopus، Google Scholar و Web of Science انجام گردید. علاوه بر این، لیست رفرنس مقالات کاملاً مرتبط نیز موردبررسی و جستجو قرار گرفت. درنهایت بر اساس معیارهای ورود (مطالعات انجام‌شده بر روی مشاغل مختلف، بیومارکرهای مختلف در محیط‌های کاری گرم، کلیه مقالات منتشرشده بدون محدودیت زمانی تا پایان آوریل 2022 و انگلیسی‌زبان) و خروج از مطالعه، مقالات مرتبط شناسایی و موردبررسی قرار گرفتند.
یافته‌ها: در این مطالعه تعداد 9234 مقاله جمع‌آوری شد. در این بین،  2209 مقاله تکراری بوده و از مطالعه حذف گردید. 7166 مقاله بعد از مطالعه و بررسی عنوان و چکیده حذف شدند. 21 مقاله به دلیل عدم تطابق با معیارهای ورود به مطالعه، حذف شدند. درنهایت 7 مقاله به‌صورت کامل موردبررسی و تحلیل قرار گرفت. بیومارکرهای تشخیصی شامل 8-هیدروکسی-2-دی آکسی گوانوزین (8-OHdG)، میکرونوکلئی، مایع سیمن، پروتئین‌های شوک حرارتی (HSP70) و لکوسیت در القای آسیب DNA ناشی از استرس­حرارتی در مواجهه شغلی استخراج گردید.
نتیجه‌گیری: بر اساس مرور مطالعات، بیومارکرهای شناسایی‌شده در القای آسیب DNA به‌منظور بررسی اثرات استرس ­حرارتی درنتیجه مواجهه شغلی با شرایط آب و هوایی بسیار گرم مناسب می‌باشند. درک و شناسایی بیومارکرهای مناسب در القای آسیب DNA می‌تواند به متخصصین در حوزه سلامت و ایمنی از طریق تعیین مقدار و بزرگی پاسخ‌های استرس ­حرارتی در مواجهه شغلی با دماهای مختلف و انجام اقدامات و مداخلات مناسب به‌منظور کنترل و کاهش اثرات مخرب ناشی از استرس ­حرارتی شغلی کمک کند. همچنین این مطالعه می‌تواند به‌عنوان یک مطالعه اولیه برای انجام تحقیقات بیشتر در آینده در نظر گرفته شود.
عادل جعفری فتح، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، مجید حبیبی محرز،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: با گسترش پاندمی کووید ۱۹ (COVID-۱۹) و عدم ایجاد حفاظت کافی توسط تجهیزات حفاظتی موجود، توجه بسیاری از پژوهشگران به توسعه ی تجهیزات حفاظت تنفسی ارتقایافته، سوق یافته است. نانوفیبرهای الکتروریسی‌شده، به دلیل دارا بودن خواص ویژه و قطر الیاف در ابعاد نانومتری، گزینه ی مناسبی جهت ارتقای خصوصیات عملکردی بسترهای معمول مورد استفاده در ماسک‌ها هستند. هدف مطالعه ی حاضر، بهینه‌سازی فرایند الکتروریسی برای ساخت بسترهای نانوفیبری پلی اکریلونیتریل (PAN) بر پایه ی جاذب چارچوب‌های ایمیدازول زئولیتی-۸ (ZIF۸) و به‌کارگیری بستر بهینه‌شده در ماسک‌های پزشکی به‌منظور افزایش عملکرد حفاظتی این ماسک‌ها است.
روش کار: در این مطالعه، برای سنتز ZIF۸، از روش دوستدار محیط زیست در محیط آبی استفاده شد. در ادامه، محلول‌های پلیمری PAN/ZIF۸ در حلال دی متیل فرمامید آماده‌سازی شده و سپس نحوه ی اثر پارامترهای الکتروریسی، ازجمله غلظت محلول پلیمری، ولتاژ اعمالی الکتروریسی، فاصله ی الکتروریسی و دبی تزریق پلیمر بر روی قطر و یکنواختی (درصد ضریب تغییرات نانوفیبرها) با بهره‌گیری از طرح آزمایشات سطح-پاسخ (RSM) بر اساس طرح مرکب مرکزی (CCD) مورد بررسی قرار گرفت. درنهایت بستر PAN/ZIF۸ بهینه شده و بستر PAN بر روی زیرلایه ی اسپان باند، الکتروریسی شد و وزن پایه، میانگین قطر فیبرها، راندمان فیلتراسیون، افت فشار و فاکتور کیفیت بسترها مورد بررسی قرار گرفت.  
یافته ها: با توجه به نتایج کسب‌شده، شرایط بهینه ی الکتروریسی محلول پلیمری PAN/ZIF۸ برای پارامترهای غلظت محلول پلیمری، ولتاژ الکتروریسی، دبی تزریق و فاصله ی الکتروریسی، به ترتیب w/v% ۷۰، kv ۲۰، ml.hr ۰/۴ و ۱۸ cm به دست آمد. همچنین نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بود که ماسک دارای بستر نانوفیبری PAN/ZIF۸ با وجود وزن پایه ی کمتر، از عملکرد فیلتراسیون بهتر (۹۸/۵۱%)، افت فشار پایین‌تر (۳۱/۴۲ Pa) و درنهایت فاکتور کیفیت بالاتر (Pa ۰/۱۴۰۱) در مقایسه با سایر ماسک‌های مورد بررسی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر، حاکی از این بوده که بسترهای ساخته‌شده ی PAN/ZIF۸، از عملکرد فیلتراسیونی خوبی برای استفاده در تجهیزات حفاظت تنفسی برخوردار هستند و می‌توان با مدل توسعه داده‌شده، نانوفیبرهای یکنواخت و پیوسته با قطر دلخواه را برای کاربردهای خاص، به‌ویژه در ساختار بسترهای فیلتراسیونی ماسک‌های حفاظت تنفسی استفاده کرد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb