جستجو در مقالات منتشر شده


24 نتیجه برای حسینی

آرام تیرگر، ارسلان شیرویه، محمود حاجی احمدی، سید رضا حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده

مقدمه: کار در هوای آزاد و طی فصل گرم مانند شرایطی که کشاورزان، به‌ویژه طی فصل برداشت برنج، با آن روبه‌رو هستند، با خطر گرما و رطوبت زیاد و به طبع آن ظهور انواع گوناگونی از اختلالات ناشی از فشار گرمایی روبروست. هدف از انجام این بررسی، تعیین وضعیت عوامل مستعد کننده و شیوه های پیشگیری از اختلالات ناشی از گرما در گروهی از کشاورزان به‌ویژه طی فصل برداشت برنج بوده است.
روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، 340 تن از کشاورزان یکی از شهرهای ساحلی استان مازندران (شهر سرخرود) مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه ها به‌صورت تصادفی و خوشه ای از میان کشاورزان 42 روستای این منطقه انتخاب گردیدند. اطلاعات مورد نظر با استفاده از یک فرم، متناسب با اهداف پژوهش جمع آوری و با استفاده از نرم افزار SPSS به کمک شاخص‌های آمار توصیفی و هم‌چنین آزمون آماری کای دو مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری نتایج 05/0>p در نظر گرفته شد.
یافته ها: پردازش داده ها نشان داد میانگین سن و سابقه کار کشاورزان به ترتیب 9/11±8/42 و 2/13±26 سال و نسبت بی‌سوادی 34 درصد بوده است. سنجش شاخص توده بدن گویای آن بوده که بیش از 50 درصد از کشاورزان با مشکل اضافه وزن یا چاقی روبه‌رو بوده و حدود 15 درصد حداقل به یک بیماری مزمن نظیر بیماری قلبی عروقی، کلیوی، دیابت یا فشار خون مبتلا بوده اند. تقریباً 95 درصد از آنان از ضرورت آشامیدن آب پیش از شروع بکار و کلیه کشاورزان از ضرورت جایگزینی املاح به‌عنوان اقدام پیشگیری بی اطلاع بودند. انجام آزمون آماری کای دو بر روی متغیر سردرد به‌عنوان شایع‌ترین علامت و یکی از علایم اولیه اختلالات ناشی از گرما، با دیگر متغیرهای مستعد کننده اختلالات، فاقد اختلاف معنی دار آماری بوده است.
نتیجه گیری: یافته ها گویای آنند که کشاورزان مورد بررسی طی فصل تابستان با توجه به عواملی چون توزیع سنی، تحصیلات، شاخص توده بدن، میزان آگاهی های بهداشتی، وضعیت مصرف دارو و ابتلاء به بیماری های مزمن، بسیار مستعد ابتلاء به انواع اختلالات ناشی از گرما هستند و از سویی آگاهی مطلوبی از عوامل مستعد کننده و شیوه های پیشگیری ندارند. بنابراین، آموزش علایم اولیه و اقدامات کنترلی به منظور حفظ سلامت کشاورزان ضروری است


حسین کاکویی، سجاد موسوی، داود پناهی، منصو رضا زاده آذری، مصطفی حسینی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده

مقدمه: کارگران شاغل در صنایع ساختمانی از جمله کارگران معادن زیرزمینی و حفر تونل های شهری مانند مترو، به اقتضای شغلی در معرض خطر ابتلاء به بیماری سیلیکوزیس قرار دارند. این بیماری سخت و زیان آور در نتیجه استنشاق گردوغبار حاوی سیلیس آزاد ایجاد می­گردد. از جمله عوامل موثر بر ابتلاء کارگران ساختمانی به این بیماری مقدار سیلیس آزاد در گردوغبار می باشد. براین اساس، در جهت تعیین حدود مجاز مواجهه شغلی گردوغبار قابل استنشاق حاوی سیلیس، تعیین درصد سیلیس آزاد گردوغبار قابل استنشاق ضروری است. هدف از این مطالعه توصیفی – تحلیلی مقطعی، تعیین میزان غلظت سیلیس آزاد و گردوغبار کل در فرایند های مختلف احداث تونل متروی تهران خط یک ایستگاه قیطریه است.
روش بررسی: در این پژوهش، میزان سیلیس آزاد و گردوغبار کل هوای داخل تونل در حال احداث اندازگیری شد. نمونه برداری از گردوغبار قابل استنشاق و کل، با استفاده از پمپ نمونه بردار و سیکلون انجام گرفت. تعیین مقدار گردوغبار کل به روش وزن سنجی و تعیین مقدار سیلیس آزاد بر اساس روش NIOSH 7601انجام گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد که فرایند‌های حفاری وسیمان زنی، به ترتیب از بیش‌ترین ( 76/0±63/37 میلی گرم بر متر مکعب) و کم‌ترین (80/0 ± 88/9 میلی گرم بر متر مکعب) میزان تراکم گردوغبار کل برخوردار می­باشد. بیشترین میزان تراکم سیلیس آزاد گردوغبار قابل استنشاق در فرایند حفاری 006/0 ± 407/0 میلی گرم بر متر مکعب و کم‌ترین میزان تراکم سیلیس آزاد گردوغبار قابل استنشاق در فرایند آرماتور بندی برابر با 008/0± 110/0 میلی گرم بر متر مکعب مشاهده شد. در این راستا، بیش‌ترین و کم‌ترین میزان تراکم سیلیس آزاد در گردوغبار کل نیز به ترتیب مربوط به فرایند های حفاری (39/0 ± 46/2 میلی گرم بر متر مکعب) و تخلیه ( 37/0 ± 60/1 میلی گرم بر متر مکعب ) بود.
نتیجه گیری: با مقایسه میانگین وزنی زمانی گردوغبار قابل استنشاق در فرایند های مختلف احداث تونل با حدود مواجهه شغلی محاسبه شده بر اساس میزان سیلیس آزاد، اختلاف معنی داری مشاهده شد. بر این اساس، میزان تراکم گردوغبار در تونل متروی تهران بالاتر از حدود مجاز مواجهه شغلی می‌باشد

زینب کاظمی، عادل مظلومی، جبرائیل نسل سراجی، مصطفی حسینی، صدیقه باریده،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: ازجمله مشاغل پرمسوولیت در صنعت ریلی، شغل لکوموتیورانی است. لکوموتیوران نیازمند عملکردهای شناختی متعددی از قبیل توجه مستمر، شناسایی اشیاء، حافظه، برنامه ریزی و تصمیم گیری می باشد. سطوح بالای خستگی ازجمله علل ایجاد حوادث توسط لکوموتیورانان است. عوامل متعددی بر افزایش خستگی لکوموتیورانان اثرگذار می باشد که بارکاری از مهم ترین این فاکتورها است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی بارکاری لکوموتیورانان قطارهای مسافری و اثر آن بر خستگی این افراد می باشد. روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی تحلیلی می باشد که در میان 100 نفر از لکوموتیورانان نیروی کشش راه آهن که با استفاده از نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، صورت گرفت. به منظور ارزیابی وضعیت بارکاری و خستگی لکوموتیورانان به ترتیب از پرسشنامه NASA-TLX و مقیاس خستگی Samn-Perelli استفاده گردید. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از تست های Paired t-test و Spearman صورت گرفت. یافته ها: نتایج به‌دست آمده نشان داد که لکوموتیورانان، دو بعد تلاش و کوشش و بارذهنی خود را به ترتیب با میانگین های 22/74 و 31/73 به‌عنوان مهم ترین ابعاد بارکاری ارزیابی کرده اند. بین بارکاری و میزان خستگی قبل از حرکت و نیم ساعت قبل از رسیدن به مقصد (مربوط به مسیر رفت) ارتباط معنی داری به‌دست نیامد (05/0
پروین نصیری، بهزاد فولادی، محمدرضا منظم، غلامرضا حسن زاده ، سعید فراهانی، مصطفی حسینی، لیلا ابراهیمی قوام آبادی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

مقدمه: مواجهه با صدا به عنوان یک عامل مخاطره آمیز شناخته شده است و یکی از اثرات اولیه آن ایجاد استرس ناشی از صدا می باشد. کورتیزول- به عنوان هورمون بیان کننده استرس - در مطالعات ردیابی استرس ناشی از صدا استفاده می گردد. در این مطالعه دو هدف بررسی گردید :1-اندازه گیری و مقایسه غلظت های کورتیزول بزاقی صبح و عصر روزکاری و استراحت در دو گروه ( کارگران که در معرض مواجهه با صدای صنعتی می باشند و گروه شاهد که در مواجهه با صدای صنعتی نمی باشند). 2- تعیین ارتباط بین مواجهه با صدای صنعتی و غلظت‌های کورتیزول بزاقی گروه ها.روش کار: 200 نفر مرد در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه های بزاقی به ترتیب در ساعت 7 و 16 جمع آوری شدند. هم چنین تراز صدا توسط دستگاه صدا سنج و دوزیمتر تعیین گردید. آزمون های t‏ جفتی - مستقل و رگرسیون جهت تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: بین غلظت کورتیزول بزاقی صبح روز استراحت و کار در هر دو گروه اختلافی دیده نشد(P<0.012). با مقایسه غلظت کورتیزول بزاقی عصر در روز کار با روز استراحت در گروه کارگران اختلاف معنادار دیده شد(P<0.05)، در حالی که این امر در خصوص گروه شاهد مشاهده نگردید. غلظت کورتیزول بزاقی عصر روزکاری در کارگران در معرض صدای صنعتی در مقایسه با غلظت کورتیزول بزاقی عصر روزکاری در گروه شاهد به طور معناداری بالاتر بود(P<0.001).نتیجه گیری: در این مطالعه مشخص گردیدکه مواجهه با صدای صنعتی در تراز های بالاتر از dBA 80 بر میزان ترشح کورتیزول بزاقی تاثیر می گذارد.
قاسم طوری، عادل مظلومی، مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 1 - ( 2-1392 )
چکیده

مقدمه: در تقابل انسان - ماشین رفتار انسان نقش تعیین کننده ای در ایجاد ریسک و بروز حادثه دارد. مدل های فرهنگ ایمنی زمینه ساز ارزیابی فرهنگ ایمنی بوده و با ارایه یک دیدگاه کلی محقق را به سمت جنبه های موثر بر ایمنی سازمان هدایت می کند. هدف از مطالعه حاضر طراحی و ارایه پرسشنامه اختصاصی فرهنگ ایمنی مطابق با مدل بومی در یک صنعت خودروسازی می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه مقطعی - تحلیلی، پرسشنامه ای بر مبنای سه دسته عوامل مدیریتی، فردی و سازمانی، با 16 مولفه و 37 سوال طراحی و بین سی نفر از کارکنان یک شرکت خودروسازی توزیع شد و پایایی و روایی آن مورد مطالعه قرار گرفت.

 .

یافته ها: در خصوص پایایی پرسشنامه عدد آلفای کرونباخ 855/0 به‌دست آمد. در ارتباط با روایی پرسشنامه، محتوای آن از جنبه های ساده و مفهوم بودن با روش تحلیل خبرگان (Expert analysis) توسط چند نفر از متخصصین ایمنی و بهداشت حرفه  مورد بررسی قرار گرفت. همچنین طبق تحلیل عاملی صورت گرفته، این بررسی از نظر مولفه های تشکیل دهنده فرهنگ، دارای ده مولفه موثر شناخته شد.

 .

نتیجه گیری: تاکنون ابزاری اختصاصی جهت ارزیابی فرهنگ ایمنی که مطابق با یک مدل بومی ارایه شود، وجود نداشته‌است. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که ارزیابی فرهنگ ایمنی با استفاده از پرسشنامه طراحی شده در این صنعت مورد اعتماد و معتبر می باشد.


سجاد کازرونیان، سید ابوالفضل ذاکریان، جبرئیل نسل سراجی، سید مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

مقدمه: در حال حاضر استرس شغلی به عنوان یکی از مهم‌ترین معضلات زندگی جوامع بشری شناخته می شود که دارای نتایج مثبت یا منفی می‌باشد. استرس در صورت نبودن هماهنگی میان نیاز های شغلی، قابلیت ها، توانایی ها و خواسته های فرد ایجاد می شود. بسیاری از پیامدهای رفتاری، جسمی و روانی ناشی از استرس شغلی می باشد. این مطالعه با هدف بررسی روایی و پایایی پرسشنامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) در راستای ایجاد ابزاری مناسب جهت سنجش و بررسی میزان استرس شغلی برای اولین بار در ایران انجام گردید.

.

روش کار: در این مطالعه ی مقطعی 228 نفر از پرسنل آتش نشانی شهر تهران طی نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای انتخاب شده و به سؤالات پرسش نامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) پاسخ دادند. به منظور روایی و پایایی پرسشنامه تعداد 20 نفر از افراد جامعه مورد مطالعه انتخاب شده و پس از بررسی روایی محتوایی پرسشنامه، جهت بررسی پایایی از تست آلفای کرونباخ و آزمون همبستگی درون خوشه ای و جهت تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 18 استفاده گردید.

.

یافته ها: میانگین سنی شرکت کنندگان 30.8 (4.9 = SD) و میانگین سابقه کاری در آتش نشانی 7.4 (4.8 = SD) به‌دست آمد. جهت بررسی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ تمامی فاکتور های تاًثیر گذار در پرسشنامه بالای 0.7 به‌دست آمد و همچنین ضریب همبستگی درون خوشه‌ای پرسشنامه از طریق تست بازآزمایی در تمام فاکتور های تاًثیر گذار به جز فاکتور های محیط فیزیکی و خواسته های ذهنی که در حد متوسط بودند، بالای 0.7 نتیجه شد که این مقادیر به‌دست آمده در حد مطلوبی می باشند.

.

نتیجه گیری: با توجه به این که شاخص های روایی و پایایی پرسشنامه همگی در حد مطلوبی گزارش گردید می توان از پرسشنامه استرس شغلی عمومی نایوش (GJSQ) به عنوان پرسشنامه روا و پایا در ایران، جهت سنجش و بررسی میزان استرس شغلی استفاده نمود.


فریده گلبابایی، صابر مرادی حنیفی، حمید حسنی، حمید شیرخانلو، سید مصطفی حسینی،
دوره 3، شماره 3 - ( 9-1392 )
چکیده

مقدمه: آلاینده های موجود در هوای ورودی به توربین های گازی سبب سایش ، خوردگی ، بسته شدن مجاری سرمایش و در نهایت منجر به کاهش توان و بازدهی توربین و زیان اقتصادی قابل ملاحظه می شوند . لذا پایش هوای ورودی به‌منظور انتخاب سیستم فیلتراسیون صحیح و ارزیابی وضعیت فیلتراسیون هوای ورودی به توربین ضروری است . بدین جهت این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت هوای ورودی به توربین های گازی دریک نیروگاه گازی در تهران – ایران به اجرا درآمد.

.

روش کار: در این مطالعه مقطعی غلظت آلاینده های هوای ورودی به توربین های گازی فیات ، آسک ، هیتاچی و میتسوبیشی یک نیروگاه گازی در نیمه دوم فصل بهار ارزیابی شد.بدین منظور 12 سری نمونه با استفاده از دستگاه نمونه بردار کاسکید ایمپکتور هشت مرحله ای مدل AN – 200 ساخت کارخانه OGAWA ژاپن با فیلتر های استرسلولزی جمع آوری شد سپس با استفاده از روش گراویمتری، میزان تراکم ذرات در ردیف های مختلف اندازه سنجش و با استفاده از دستگاه جذب اتمی تراکم هشت عنصر سدیم، پتاسیم ، سرب، جیوه، روی، آلومینیوم، مس وکادمیوم سنجش و داده ها با نرم افزار SPSS16 تحلیل شد.

.

یافته ها: نتایج این بررسی نشان داد متوسط غلظت گردو غبار با قطر آئرودینامیکی کوچکتر از 7/4 میکرون برای ورودی واحد آسک حدود 64 درصد ،واحد فیات 66 درصد ، واحد هیتاچی 60 درصد، واحد میتسیوبیشی 67 درصد، و در مجموع 25/64 درصد می باشد. همچنین تراکم عناصر موجود در هوا مانند سدیم، پتاسیم، مس، جیوه، کادمیوم، سرب و آلومینیوم در ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشتر از ذرات بزرگتر از 5 میکرون برآورد گردید. مقایسه میانگین تراکم‌های به‌دست آمده در ورودی‌های توربین گازی نشان داد که اختلاف معناداری بین مقادیر به‌دست آمده در واحد فیات و هیتاچی وجود ندارد (P>0/05) اما مقایسه میانگین تراکم در سایر واحدها اختلاف معناداری با یکدیگر نشان داد(P<0/05).

.

نتیجه گیری: با توجه به توزیع جرمی ذرات بر حسب ردیف های مختلف اندازه مشاهده می گردد که غلظت ذرات کوچکتر از 7/4 میکرون بیشترین تراکم ذرات را به خود اختصاص داده است .این ذرات قادرند به پره های توربین ها آسیب رسانند، به ویژه آن که تراکم عناصر سدیم و پتاسیم که از عناصر خورنده می باشند نیز در این ردیف بیشترین تراکم (200 میکروگرم بر متر مکعب) را به خود اختصاص داده است. بنابراین باید در انتخاب سیستم فیلتراسیون در ورودی توربین های گازی این مساله مورد توجه قرار گیرد


محمد انصاری، عادل مظلومی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان، سید مصطفی حسینی، فریده گلبابایی،
دوره 4، شماره 2 - ( 4-1393 )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی به‌عنوان یکی از خطرات و فاکتورهای آسیب رسان شغلی و مساله‌ ساز در محیط‌های کاری گرم محسوب می‌شود. کار کردن تحت شرایط استرس گرمایی ممکن است باعث اختلالاتی در سلامت فرد گردد. مطالعات مختلف نشان داده اند که استرس در محیط های کاری باعث افزایش غلظت هورمون های استرسی مانند کورتیزول می‌شود. از آنجایی که استرس گرمایی یکی از استرس های جدی در صنایع گرم همچون ذوب فلزات است، این مطالعه با هدف بررسی اثر استرس گرمایی بر غلظت هورمون کورتیزول کارگران شاغل در یکی از صنایع ذوب فلزات انجام شده است.

روش کار: در این مطالعه مقطعی تعداد 70 نفر در دو گروه مورد و شاهد (35 نفر گروه مورد از واحد ریخته گری و 35 نفر گروه شاهد از سالنی که در آن استرس گرمایی وجود نداشت) مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل گردید و سپس جهت بررسی تغییرات سطح هورمون استرسی (کورتیزول) از افراد در حین انجام کار (در ساعت 9:30 تا 10 صبح) نمونه خون گرفته شد و نتایج آن مقدار استاندارد هورمون کورتیزول بین ساعات 7 تا 10 صبح مقایسه شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT و (Wet Bulb Globe Temperature) در سه ارتفاع پا، کمر و سر جهت تعیین WBGT متوسط، ارزیابی گردید. همچنین اندازه‌گیری صدا و روشنایی نیز در نقاط توقف کارگران (ایستگاه‌های کاری) انجام شد. داده‌های این پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16مورد آنالیز قرار گرفتند.

یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد میانگین شاخص WBGT در گروه مورد C° 33 و در گروه شاهد C° 7/16 بود. همچنین یافته‌های آزمایشگاهی نشان داد که غلظت کورتیزول در گروه مورد (گروه مواجه با گرما) به‌صورت معناداری از گروه شاهد بالاتر است (0/001


نتیجه گیری: نتایج مطالعه ی حاضر نشان داد که استرس های فیزیکی محیط کاری نیز می توانند باعث تغییرات فیزیولوژیکی در بدن انسان شوند. بنابراین تغییرات سطح هورمونی و پیامدهای آن در محیط های کاری گرم باید در مبحث بهداشت شغلی مد نظر قرار گیرد.

 


روح اله حاجی زاده، فریده گلبابایی، محمد رضا منظم اسماعیل پور، محمد حسین بهشتی، احمد مهری، مصطفی حسینی، اسماعیل خداپرست،
دوره 4، شماره 4 - ( 10-1393 )
چکیده

مقدمه: استرس گرمایی در محیط های کاری بیشتر مشاغل خصوصا مشاغلی که محیط کارشان روباز است و همچنین از طریق فرایند کار گرما دریافت می کنند، یک خطر جدی برای سلامتی و ایمنی کارگران به شمار می آید. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت استرس گرمایی در کارگاه های آجرپزی شهرستان قم بر اساس شاخص WBGT و همچنین بررسی ارتباط بین WBGT و شاخص های فیزیولوژیکی است.

 

روش کار: این مطالعه در 40 کارگاه آجرپزی شهرستان قم انجام شد. اندازه گیری WBGT بر اساس استاندارد ISO7243 صورت گرفت. همچنین پاسخ های فیزیولوژیکی 184 نفر کارگر( یک تا 5 نفر از هرکارگاه) شامل دمای دهانی، دمای پوست، دمای سرخرگ کاروتید گوش، نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک هم‌زمان با سنجش شرایط جوی اندازه گیری شد.. در نهایت با استفاده از نرم افزار SPSS16 تجزیه و تحلیل آماری انجام گرفت.

 

یافته ها: میانگین شاخص WBGT برای مشاغل مختلف آجرپزی شامل کوره، جابجایی بار، نوار نقاله، خشت زنی و گلگیری ترتیب ○C 8/30، ○C 74/26، ○C 58/26 و ○C 24/25 و در مجموع میانگین WBGT، 98/27 به‌دست آمد. میزان WBGT در مقایسه با میزان استاندارد ISO7243 درتمام کارگاه ها اندازه گیری شده بیشتر از حد مجاز است. میانگین WBGT در بخش کوره دارای بیشترین میزان WBGT بود(○C 8/30) میانگین WBGT در سه ارتفاع سر، شکم و پا اختلاف معناداری نداشت (آزمون T-test). اختلاف بین میانگین WBGT با میانگین دمای دهانی، دمای پوست و دمای سرخرگ کاروتید گوش به ترتیب 203/0، 319/0، 49/0 به‌دست آمد که بیشترین ضریب همبستگی را با دمای سرخرگ کاروتید گوش نشان داد و همچنین بین شاخص WBGT با میانگین نبض، فشارخون سیستولیک و دیاستولیک رابطه معناداری مشاهده نشد(05/0

P).

 

نتیجه گیری: میزان استرس حرارتی در کلیه ی کارگاه های آجرپزی مورد مطالعه بیشتر از حدود مجاز توصیه شده بود و در این میان کارگران بخش کوره با استرس حرارتی بیشتری مواجه بودند که نیاز به کنترل های ویژه ای می باشد و باید تدابیری برای کنترل استرس حرارتی این کارگران اتخاذ شود.


فریده گلبابایی، عادل مظلومی، سمیه محمودخانی، زینب کاظمی، مصطفی حسینی، مرضیه عباسی نیا، سمیه فرهنگ دهقان،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

مقدمه: کار در محیط‌های گرم و شرایط جوی نامناسب، به‌عنوان یکی از متداول‌ترین مشکلات بهداشت شغلی می‌تواند به بیماری‌های ناشی از گرما و حتی در مواردی به مرگ منجر شود. استرس گرمایی فرآیند شناختی دخیل در تصمیم گیری و تبدیل وظایف ساده به پیچیده را مختل می‌نماید. لذا هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی توجه انتخابی و زمان واکنش کارگران ریخته گری یک شرکت‌خودروسازی و بررسی اثر استرس گرمایی بر پارامترهای مذکور می باشد.

.

روش کار: در این مطالعه کوهورت گذشته نگر 70 نفر از کارگران شاغل در یک صنعت گرم در دو گروه مواجه و غیر مواجه مورد بررسی قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک برای هر فرد تکمیل و میزان صدا و روشنایی محیط کار به عنوان عوامل مخدوش کننده احتمالی سنجش شد. سپس جهت بررسی اثر گرما بر توجه انتخابی و زمان واکنش از افراد قبل و در حین انجام کار آزمون‌های استروپ 1، 2، و 3 گرفته شد. جهت بررسی شرایط محیطی نیز شاخص WBGT در سه ارتفاع پا، کمر و سر اندازه گیری گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

.

یافته ها: نتایج سنجش WBGT نشان داد که میانگین شاخص WBGT در گروه مواجه C° 33 و در گروه غیر مواجه C° 7/16 بود. همچنین طبق یافته های حاصل از آزمون استروپ، بین طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون‌های استروپ 1 و 2 با گرما رابطه معناداری وجود ندارد (05/0> Pvalue) ولی متغیرهای مذکور در آزمون استروپ 3 با گرما رابطه مستقیم و معناداری دارند (0001/0< Pvalue). به‌علاوه، شاخص‌های طول آزمون، زمان واکنش و تعداد خطا در آزمون استروپ 3 در گروه مواجه (گروه مواجه با گرما) به‌صورت معناداری از گروه غیر مواجه بالاتر بود.

.

نتیجه گیری: نتایج مطالعه‌ی حاضر نشان داد که استرس گرمایی موجب افزایش زمان واکنش و کاهش توجه انتخابی در افراد می‌شود. بنابراین می‌توان گرما را به عنوان یک عامل استرسی در محیط‌های کاری گرم، معرفی کرده و ضروری است در خصوص طراحی مشاغل و فعالیت هایی که مستلزم توجه انتخابی و یا زمان واکنش می باشند عامل گرما را مدنظر قرار داد.


فریده گلبابایی، مریم رستمی اقدم شندی، محمدرضا منظم، مصطفی حسینی، محسن یزدانی،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده

مقدمه: کارگران شاغل در محیط های روبازعلاوه برگرمای ناشی از فرایند کاری، در معرض گرمای ناشی ازشرایط جوی منطقه و تابش های خورشیدی می‌باشند که این امر با گرم شدن کره زمین حادتر شده است.از اینرو هدف از انجام این مطالعه اندازه گیری و ارزیابی شاخص دمای ترگویسان به‌منظور ارزیابی استرس های حرارتی و نیزسنجش پاسخ‌های فیزیولوژیکی کارگران مشاغل روباز و تاکید بر لزوم توجه مضاعف به این گروه های شغلی می باشد.

.

روش کار: این مطالعه به صورت توصیفی تحلیلی درمرداد ماه سال 1393 انجام شد. اندازه‌گیری شاخص دمای تر گویسان یا WBGT در ساعات مختلف بر اساس استاندارد ISO7243 انجام شد و نیز پاسخ‌های فیزیولوژیکی 53 نفرکارگر شامل ضربان قلب، فشارخون، دمای دهانی، دمای پوستی در 9 گروه شغلی شامل کارگران شهرداری و بتن‌سازی، باربران، کارگران راه‌سازی و ساختمانی و سنگ‌بری، کشاورزان، مامورین راهنمایی رانندگی و دستفروشان که درمحیط روبازمشغول به فعالیت بودند، مورد سنجش قرار گرفت.

.

یافته ها: میانگین شاخصWBGT برای تمام مشاغل روبازاندازه گیری شده به جزکارگران شهرداری، دست‌فروشان، مامورین راهنمایی رانندگی و کارگران سنگ‌بری، بیشتر از مقدار حد مجاز بود. بیشترین میزان میانگینWBGT مربوط به شغل راه‌سازی و کمترین میزان آن مربوط به کارگران شهرداری (به ترتیب 27 و 26 درجه سانتی‌گراد) می باشد.آزمون همبستگی نشان داد بین شاخص WBGT و پارامترهای فیزیولوژیک ارتباط مستقیم و مثبت معنادار وجود دارد و بیشترین ضریب همبستگی مربوط به ضربان قلب می باشد (492/0r=).

.

نتیجه گیری: کارگران کارگاه بتن سازی ،راه‌سازی، باربری، ساختمانی و کشاورزی در تمامی ساعات روز در معرض بیشترین میزان مواجهه بر اساس شاخص WBGT بودند و کارگران شهرداری نیز کمترین میزان مواجهه را داشتند. از طرفی استرس حرارتی با استرین های مورد مطالعه همبستگی معنی داری داشت. بنابراین انجام مطالعات بیشتر و ایجاد تدابیری برای مراقبت از این کارگران امری ضروری است.


مهدی جمشیدی راستانی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، سمیه حسینی،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده

مقدمه: از جمله علل پایش سیستم‌های تهویه، تبعیت از مقادیر طراحی و رعایت استاندارد‌های تهویه  (VS) پس از نصب و هم‌چنین نگه‌داشتن ادامه کار سیستم تهویه با حداکثر عملکرد را در طول عمرش می‌باشد، لذا این مطالعه با هدف ارزیابی عملکرد سیستم تهویه مکنده موضعی کنترل گردوغبار توسط اندازه‌گیری پارامترهای عملیاتی و مقایسه با استانداردهای تهویه و مقادیر طراحی صورت گرفت.

روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی- مقطعی می‌باشد که در سه بخش اندازه‌گیری، پایش و بررسی پارامترهای هودها، کانال‌ها و فن سیستم تهویه بر روی وضعیت موجود سیستم، اسناد (طراحی) و استانداردهای توصیه شده صورت گرفت. فشار استاتیک، فشار سرعت، سطح مقطع و دبی بر اساس توصیه‌های منابع علمی مختلف و تهویه صنعتی ACGIH اندازه‌گیری گردید و با مقادیر طراحی و توصیه شده استاندارد با استفاده از نرم افزار SPSS16 مقایسه شد.

یافته ها: نتایج آزمون آماری t زوجی بین دبی‌ها و سرعت‌های طراحی و وضعیت موجود، در نقاط مختلف تفاوت معنی‌داری نشان می‌دهد، نتایج کاهش بیش از 50% در وضعیت موجود نسبت به وضعیت طراحی را نشان می‌دهد و سرعت انتقال طراحی بیش از 3/1 برابر مقادیر استاندارد طراحی شده‌است و سرعت انتقال موجود در حدود 65% مقدار استاندارد می‌باشد.

نتیجه گیری: کاهش و عدم انطباق نتایج اندازه‌گیری‌های پارامترهای عملیاتی (پس از گذشت حداقل دو دهه) با مقادیر استاندارد و طراحی، موید و دلیل کافی برای وجود گرفتگی‌ها، سایش‌ها، نشتی‌ها، عدم بالانس کانال‌های سیستم و ناکارآمدی آن در برخی انشعابات می‌باشد. از آن‌جا که نتایج اندازه‌گیری، مبنایی برای سیستم وجود ندارد (با فرض کار کردن سیستم با حداکثر مقادیر در زمان راه اندازی)، یکی از دلایل این تغییرات را می‌توان به عدم وجود برنامه تعمیرات و  نگه‌داری صحیح و مرتب نسبت داد.


هادی اسدی، عادل مظلومی، مروارید ظریف یگانه، مصطفی حسینی، مهین حق شناس، پریسا حاجی زاده مقدم،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: یکی از پیامدهای مهم جهانی شدن و پیشرفت به خصوص در کشورهای در حال توسعه حوادث شغلی است، به طوری که در دنیای امروزی هزینه این حوادث لطمه‌ی سنگینی را به اقتصاد کشورها وارد می‌کند. لذا با توجه به اهمیت موضوع هدف از این پژوهش برآورد  مالی بهروری از دست رفته در اثر مرگ‌های ناشی ازکار در ایران در سال 1392 می‌باشد.

روش کار: برای انجام این پژوهش از داده‌های سیستم ثبت حوادث مرکز سلامت محیط و کار وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی استفاده گردید. برای برآورد مالی بهره‌وری از دست رفته از فرمول مورد استفاده توسط مراکز کنترل و پیش‌گیری از بیماری آمریکا (CDC) استفاده شد. در نهایت بعد از جایگزینی پارامترهای لازم میزان بهره‌وری از دست رفته محاسبه گردید.

یافته ها: مجموع مقدار سال‌های از دست رفته عمر برای مرگ‌های ناشی از حوادث شغلی، 15/1293سال محاسبه شد. هم‌چنین میزان ریالی بهره‌وری از دست رفته در کشور، 06/730513 ریال برآورد گردید. بیش‌ترین زیان ایجاد شده مربوط به گروه سنی 59-50 سال بود.

نتیجه گیری: منفی بودن مقدار میزان افزایش بهره‌وری، بالا بودن مقدار میزان تنزیل، کم بودن مقدار امید به زندگی در کشور و هم‌چنین پایین بودن دستمزدهای کارگران، از دلایل  بسیار ناچیز تاثیر منفی مرگ‌های ناشی از کار بر روی بهره‌وری کشور می‌باشد.


مهدی ملکوتی خواه، علی کریمی، سیدمصطفی حسینی، امیر رستگارخالد،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده

مقدمه: تعارض کار-خانواده به‌عنوان پارامتری اجتماعی می‌تواند بر تمرکز افراد و برسلامت کارگران اثرگذار باشد. هدف از این مطالعه ارایه مدل تئوری ارتباط بین تعارض کار-خانواده و حوادث شغلی با درنظر گرفتن پارامترهای مهمی هم‌چون استرس شغلی و سلامت فردی در یکی از صنایع فولاد کشور می‌باشد.

روش کار: جامعه آماری پژوهش، کارکنان بخش فولادسازی یکی از صنایع فولاد کشور می‌باشد. این مطالعه مقطعی-تحلیلی بوده و 270 نفر در دو گروه حادثه دیده (گروه مورد) و بدون حادثه (گروه شاهد) انتخاب شدند، پرسش‌نامه 4 بخشی شامل پرسش‌های دموگرافیک، پرسش‌نامه‌های 18 سوالی تعارض کار-خانواده، استرس شغلی 35 سوالی و سلامت عمومی 28 سوالی توسط افراد مورد مطالعه تکمیل گردید. داده‌های این مطالعه با استفاده از نرم افزار AMOS مورد تحلیل قرار گرفت و مدل مربوطه ارایه گردید.

یافته ها: نتایج مطالعه نشان می‌دهد که مدل ارایه شده شاخص‌های برازش را به‌خوبی پوشش می‌دهد و بارهای عاملی همه ی پارامترها معنی دار  می‌باشند(p<0.001). هم‌چنین سلامت فردی و استرس شغلی با ضریب بالا می‌تواند بر تعارض کار-خانواده تاثیر بگذارد و تعارض کار-خانواده در بروز حادثه اثر گذار می‌باشد.

نتیجه گیری: کاهش تعارض کار-خانواده به عنوان شاخصی اجتماعی که یک عامل  زمینه ای در بروز استرس می‌باشد، می‌تواند در پایین آوردن میزان حوادث  شغلی موثر بود و سیستم مدیریتی سازمان می‌تواند با مدیریت بهینه این عامل مهم، سطح ایمنی شاغلین خود را  ارتقاء دهد.


طاهره موسوی، فریده گلبابایی، محمدرضا پورمند، ساسان رضایی، مصطفی حسینی، مهرداد حلمی کهنه شهری، انسیه ماسوریان، علی کریمی،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1396 )
چکیده

 مقدمه: امروزه از فیلترهای هپا در بیمارستان‌ها، اتاق‌های پاک، هودهای میکروبیولوژی، اتاق‌های جراحی و داروسازی‌ها جهت حذف میکروارگانیسم‌ها و کاهش مخاطرات بهداشتی استفاده می‌شود. هدف این مطالعه افزایش راندمان فیلترهای هپا با استفاده از تابش UVC جهت کاهش تراکم میکروارگانیسم‌ها می‌باشد..

روش کار: بستر تست جهت سنجش میکروارگانیسم‌های استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، باسیلوس سوبتیلیس، آسپرژیلوس نایجر و پنی‌سیلیوم ساخته شد. سوسپانسیون قارچ‌ها و باکتری‌ها به ترتیب با غلظت CFU/ml 107 و 106 تهیه و توسط مه‌پاش به داخل کانال اسپری گردید. نمونه‌برداری در حالت تابش UVC (با شدت mW/cm2 8/1) و عدم تابش آن به سطح فیلترها در بازه‌های زمانی 60، 90 و 120 دقیقه انجام گرفت. تراکم میکروارگانیسم‌ها برحسب CFU/m3 تعیین گردید.

یافته ها: اختلاف میانگین تراکم هر چهار نوع میکروارگانیسم استافیلوکوکوس اپیدرمیدیس، باسیلوس سوبتیلیس، آسپرژیلوس نایجر و پنی‌سیلیوم، در حالت تابش UVC  به سطح فیلتر معمولی هپا، نسبت به عدم تابش UVC در هر سه بازه زمانی 60، 90 و 120 دقیقه معنادار بود (P value< 0.05) که نشان‌دهنده‌ی کاهش تراکم میزان نفوذ میکروارگانیسم‌های هوابرد اعم از باکتری و قارچ توسط تابش UVC به سطح فیلتر هپا می‌باشد. کاهش میکروارگانیسم‌ها توسط تابش UVC به این دلیل است که تابش UVC، مواد مولکولی ضروری برای عامل سلولی را تغییر می‌دهد. UVC در دیواره سلول میکروارگانیسم‌ها نفوذ کرده، درنتیجه اسیدهای نوکلئیک و دیگر مواد سلولی حیاتی را تحت تأثیر قرار داده و سبب تخریب و یا غیرفعال کردن میکروارگانیسم‌ها می‌گردد.

نتیجه گیری: تابش UVC به سطح فیلتر هپا اثر مثبتی در کاهش میکروارگانیسم‌ها دارد، به این دلیل که تابش UVC می تواند علاوه بر کاهش تراکم باکتری‌ها سبب کاهش قارچ‌ها نیز ‌شود. درحالی‌که طبق مطالعات بررسی شده در سایر کشورها تابش UVA تنها در کاهش باکتری‌ها تأثیرگذار است. بنابراین برای رسیدن به هدف افزایش کارایی و راندمان فیلترهای هپا، تابش UVC به سطح فیلتر هپا می‌تواند تأثیر به‌سزایی در کاهش میکروارگانیسم‌ها اعم از باکتری و قارچ داشته باشد.


مهدی جمشیدی راستانی، فرشید قربانی شهنا، عبدالرحمن بهرامی، سمیه حسینی، عبداله برخورداری،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه: کارایی هودها در سیستم تهویه مکنده موضعی تحت تاثیر هندسه، موقعیت آن نسبت به فرآیند و میزان هوای مکشی توسط آن قرار دارد. این مطالعه با هدف ارایه و به کارگیری روشی کاربردی و ساده برای ارزیابی مشکلات بالقوه هودهای سیستم تهویه موضعی با تکیه بر استانداردهای مربوطه در یک واحد آهن‌سازی انجام شد.

روش کار: در این مطالعه مقطعی ـ توصیفی، بر اساس استانداردهای تهویه توصیه شده توسط ACGIH، چک‌لیستی به منظور شناسایی و بررسی مشکلات بالقوه سه نوع هود فرآیند سرند اکساید تهیه شد. این چک‌لیست برای ارزیابی متغیرهای سخت‌افزاری هودها به منظور بررسی مشکلات و اعمال تغییرات اصلاحی، تکمیل گردید. تفاوت مفاد استاندارد توصیه شده در چک‌لیست با نقشه‌های طراحی و وضعیت موجود سیستم به عنوان عدم انطباق (مشکل بالقوه) در هر بخش در نظر گرفته شد. در نهایت تفاوت بین بایدها (توصیه‌ها)ی استاندارد، اطلاعات استخراجی از نقشه‌های طراحی (اسناد سیستم) و نتایج بررسی وضعیت هودهای موجود، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.

یافته ها: بر اساس نتایج آزمون آماری، به ترتیب نتایج میانگین وضعیت موجود هودها، نقشه‌ها (اسناد طراحی) و استاندارد برای متغیرهای محصورسازی پایین دست ریزش (41m/2، 38/2 و 60/1)، فاصله عمودی زیر دهانه هود تا روی نوار نقاله (39m/0 ،37/0 و61/0)، فاصله طولی محصورسازی نوار نقاله پس از هود (225m/1، 288/1و 296/0) و تعداد هودها (17،18 و 31) بود. در مقایسه بین نتایج وضعیت موجود هودها و اسناد طراحی تفاوت معنی‌داری مشاهده نگردید(05/0≤ P-value). در مقایسه نتایج وضعیت موجود هودها و اسناد طراحی با استاندارد تفاوت معنی‌داری مشاهده گردید(05/0≥ P-value). به ترتیب بین نتایج میانگین وضعیت موجود هودها، نقشه‌ها (اسناد طراحی) با استاندارد برای متغیرهای دبی هود (3cfm/813، 9/2276 و 9/3085) و سرعت انتقال کانال‌های منتهی به هودها (3fpm/2289، 5/5083 و 3500) تفاوت معنی‌داری دیده شد(05/0≥ P-value).

نتیجه گیری: این روش برای سیستم‌های تهویه موضعی با شبکه گسترده‌ای از  هودها و منابع انتشار آلاینده قابلیت کاربرد دارد. از جمله مزایای این روش، قابلیت کاربرد راحت آن به عنوان یکی از الزامات تحویل سیستم از پیمانکار و کاربرد آن جهت بررسی مشکلات بالقوه (ظاهری/سخت افزاری) همه هودهایی است که استانداردهای تهویه برای آن ها ارایه شده است. هم چنین با مقایسه نتایج وضعیت موجود هودها با مشخصات طراحی و تطبیق آن ها با استانداردها، می‌توان به عدم انطباق‌ها در طول عمر و فرآیند تعمیرات و نگه داشت سیستم پی‌برد.


احسان گروسی، عادل مظلومی، رضا کلانتری، مصطفی حسینی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه: پرستاری از جمله مشاغلی است که در آن شاغلین به علت بارکاری فیزیکی و استرس شغلی بالا در معرض ریسک خستگی و اختلالات اسکلتی و عضلانی قرار دارند. متصل کردن ست سرم به محلول های سرمی یکی از وظایف تکراری پرستاران در هر شیفت کاری می باشد که می تواند باعث ایجاد درد و ناراحتی در دست شود. هدف از انجام  پژوهش طراحی و ارزیابی ارگونومیکی دستگاه متصل کننده ست سرم به محلول سرم در شغل پرستاری می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی و مداخله ای بوده که بر روی 12 نفر از پرستاران (6 زن و 6 مرد)  در سه فاز انجام شد. فاز اول بررسی وضعیت متصل کردن دستی ست سرم، فاز دوم طراحی و ساخت دستگاه متصل کننده ست سرم و فاز سوم ارزیابی ارگونومیکی دستگاه ساخته شده بود. در فاز اول و سوم میزان کوشش درک شده توسط پرستاران با مقیاس ده    گزینه ای بورگ و سطح فعالیت انقباضی عضلات دست با روش الکترومیوگرافی در هنگام متصل کردن ست سرم مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات حاصل از فاز اول (متصل کردن دستی) با اطلاعات فاز سوم (متصل کردن مکانیکی) توسط آزمون های آماری مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته ها: میانگین کوشش درک شده توسط پرستاران در حالت متصل کردن دستی ست سرم 1.2±5  (از10) و در حالت متصل کردن مکانیکی 0.49±2.3 به دست آمد. بین میزان فعالیت انقباضی 5 عضله از 6 عضله مورد بررسی (باز کننده انگشتان، دو سر بازو، سه سر بازو، دلتویید و خم کننده رادیال مچ) در دو حالت اتصال دستی و مکانیکی تفاوت های معنی داری با    05/0>P-value  وجود داشت.

نتیجه گیری: استفاده از دستگاه متصل کننده ست سرم با کاهش کوشش درک شده و کاهش سطح فعالیت انقباضی عضلات در ناحیه دست و مچ دست همراه بود. این دستگاه  می تواند به عنوان یک ابزار ارگونومیک کار پرستاران، برای راحت سازی وظیفه متصل کردن ست سرم به محلول مورد استفاده قرار گیرد.


مهسا آذرنیا قوام، عادل مظلومی، محمدرضا حسینی،
دوره 9، شماره 4 - ( 10-1398 )
چکیده

مقدمه: حوادث صنعتی یکی از مشکلات عمده جوامع امروزی است. مطالعات انجام شده در زمینه حوادث نشان می دهد که مهمترین و اصلی ترین علت در بروز آنها عامل انسانی است. به همین منظور هدف از این مطالعه شناسایی و ارزیابی ریسک خطاهای انسانی در فعالیت های مربوط به بهره برداری از تأسیسات برق شرکت توزیع نیروی برق تهران می باشد.
روش کار: مطالعه ی حاضر، از نوع کیفی و به صورت مقطعی می باشد که با مشاهده مستقیم فعالیت ها، مصاحبه و بررسی مستندات و دستورالعمل ها، وظایف و زیروظایف با روش تجزیه و تحلیل سلسه مراتبی (H.T.A) آنالیز و نتایج در قالب چارت های H.T.A ارائه گردید. در مرحله بعد، بر اساس دستورالعمل SHERPA برگه کار مربوطه تکمیل گردید.   
یافته ها: تجزیه و تحلیل برگه های کار SHERPA نشان داد که در مجموع 3399 خطا برای 759 وظیفه شناسایی شد که 57/39 % خطاها از نوع عملکردی، 04/32 % از نوع بازبینی، 32/7 % از نوع بازیابی، 64/19 % از نوع ارتباطی و 80/1 % از نوع انتخابی بودند. با توجه به نتایج ارزیابی ریسک انجام شده 47/12 % خطاها در سطح ریسک غیرقابل قبول، 57/59 % نامطلوب، 02/20 % قابل قبول ولی نیاز به تجدید نظر و 93/7 %  قابل قبول بدون نیاز به تجدید نظر(ایمن) می باشند.
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، بیشترین نوع خطای شناسایی شده از نوع عملکردی می باشد و در همین راستا برای کاهش این نوع خطا با استفاده از اقدامات اصلاحی لازم از جمله انتخاب افراد مناسب در جایگاه مناسب شغلی، آموزش، نظارت دومی، استفاده از ماشین های هوشمند، استفاده از سیستم های tag out و چک کردن در زمان مناسب و به روز نمودن دستورالعمل های مورد استفاده، مفید و موثر می باشد.
عبدالصمد احمدوند، رضا ارجمندی، علی محمدی، عادل مظلومی، سید علی رضا میرزا حسینی،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده

مقدمه: ارزیابی عملکرد HSE مبتنی بر مدل های تحلیلی به روز از جمله مهندسی تاب آوری بخصوص در صنایع خودروسازی که از پیامدهای هر سه گروه ایمنی ، بهداشت و محیط زیست متأثر می باشد از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مطالعه حاضر با هدف مروری بر عوامل موثر بر ارزیابی عملکرد مدیریت HSE مبتنی بر مهندسی تاب آوری بصورت موردی در صنایع خودروسازی انجام شده است.
روش کار: برای جمع آوری و طبقه بندی داده ها، مقالات انتشار یافته مورد جستجو و استناد قرار گرفت. در این مطالعه پایگاه های اینترنتیمعتبرشامل:Google Scholar  ، Web of SciencesScopus ، PubMed مورد جستجو قرار گرفتند. همچنین پایگاه های اینترنتی فارسی شامل magiran ،  civilica، SID مورد بررسی قرار گرفتند . در مجموع تعداد 211 مقاله استخراج شد که پس از غربالگری آنها  توسط یک تیم چهار نفره از کارشناسان ارشد HSE  به لحاظ محتوایی و موضوعی و حذف مقالات غیرمرتبط ، متن کامل مقالات مرتبط دریافت شده و مورد بررسی جزئی تر قرار گرفتند و درنهایت ۱۸ مقاله انتخاب و مورد مطالعه کامل قرارگرفت.   
یافته ها: یافته های حاصل از ۱۸ مقاله مورد مطالعه نشان داد که عملکرد HSE در صنایع مختلف می تواند تحت تأثیر عوامل متعدد قرار گیرد که از جمله مهمترین عوامل می توان به فرهنگ سازمانی، یادگیری و آموزش ، عوامل سیاسی/ اقتصادی ، شایستگی و مهارت کارکنان، استراتژی و برنامه های کلان سازمان، دارایی و منابع مالی اشاره نمود. در صنعت خودروسازی نیز با توجه به تهدیدات برون سازمانی و ضعف های درون سازمانی ممکن است شرایطی بوجود بیاید که علاوه بر بروز اشکالاتی در فرآیندهای مختلف، عملکرد مجموعهHSE  را نیز تحت تاثیر قرار دهد. از جمله عوامل برون سازمانی می توان به تحریم ها، مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سطح کلان ، نبود قطعات و تجهیزات تولیدی اشاره کرد و در بعد درون سازمانی کاهش تولید ، کاهش بودجه تخصیصی به مدیریت ها و افزایش حوادث و بیماری ها، بالا رفتن هزینه های پزشکی و درمانی، افزایش انتظارات کارکنان و غیره از جمله عواملی هستند که می توانند عملکرد مدیریتهای HSE را تحت تاثیر قرار دهند.
نتیجه گیری: براساس مطالعه مدلهای مختلف ارائه شده در زمینه تاب آوری، می توان نتیجه گرفت که عملکرد HSE سازمان ها ، مجزا ازدیگر فاکتورهای مدیریتی و تصمیم گیریهای کلان سازمان نمی باشد، بلکه بسیاری از عوامل برون سازمانی و درون سازمانی شاخص های HSE را تحت تاثیر قرار می دهد، لذا از این منظر توجه به مقوله تاب آوری در مدیریت HSE ضروری است به دلیل اینکه در مراحل مختلف دوره عمر یک سازمان و شرایط متعدد آن اگر مدیریت HSE همگام و متناسب با فاکتور های تاثیر گذار حرکت نکند، موضوع HSE در سازمان به یک مقوله انفعالی و کم اهمیت جلوه خواهد کرد .
راضیه جانی زاده، علی خوانین، محمد شریف حسینی، الهام یحیائی، عاطفه محمدی نژاد، حسن اصیلیان مهابادی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: با توجه به توسعه روزافزون استفاده از ترکیبات آلی فرّار ازجمله تولوئن و اثرات سوء آن‌ها برسلامتی افراد، روش‌های متنوعی از جمله تلفیق پلاسمای سرد و کاتالیست/فتوکاتالیست  جهت کنترل این ترکیبات توسعه یافته است.هدف از انجام این مطالعه کارایی تلفیق فتوکاتالیست HZSM-5/TiO2 و پلاسمای سرد جهت حذف بخارات تولوئن است.
روش کار: جهت تهیه فتوکاتالیست از زئولیت HZSM-5 و TiO2 در 3 و 8 درصد وزنی استفاده شد. ذرات TiO2 با استفاده از روش تلقیح بر روی زئولیت HZSM-5 نشانده شدند. برای بررسی خصوصیات فتوکاتالیست از آزمون‌های پراش اشعه ایکس، میروسکوپ الکترونی روبشی و تعیین سطح ویژه استفاده گردید. بخارات تولوئن در غلظتppm  2±58 با استفاده از سیستم دینامیک تولید و در فشار و دمای محیط و رطوبت 6 درصد از راکتور حاوی 1 گرم فتوکاتالیست به‌طور مداوم عبور داده شد. درنهایت راندمان حذف  برای سه حالت پلاسما ، پلاسما و فوتوکاتالیست 3 و 8 درصد وزنی در محدوده ولتاژی 4000 تا 8000 ولت بافاصله 500 ولت محاسبه گردید.  
یافته ها: در مطالعه حاضر راندمان حذف بخارات تولوئن به ترتیب 9/44، 36/75 و 68/66 درصد برای پلاسما ، HZSM-5/TiO2 3% و HZSM-5/TiO2 8% وزنی بدست آمد که HZSM-5/TiO2 3% بهترین راندمان را نشان داد. همچنین با افزایش ولتاژ، راندمان حذف نیز افزایش یافت به‌طوری‌که در ولتاژ 7000 ولت به حداکثر خود رسید.
نتیجه گیری: افزودن فتوکاتالیست HZSM-5/TiO2 به پلاسمای سرد سبب افزایش قابل‌ملاحظه‌ای در راندمان حذف آلاینده گردید و همچنین HZSM-5/TiO2 3% بهترین راندمان را نشان داد. استفاده از این تلفیق می‌تواند راهکار مؤثری برای حذف بخارات تولوئن در محیط‌های صنعتی بدون به مصرف انرژی بالا باشد. با توجه به نتایج به‌دست‌آمده پیشنهاد می‌شود این تلفیق برای سایر ترکیبات آلی فرار نیز موردبررسی قرار گیرد.

صفحه 1 از 2    
اولین
قبلی
1
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb