8 نتیجه برای حسین زاده
محمد شکاری، غلامعباس شیرالی، طاهر حسین زاده،
دوره 4، شماره 1 - ( 2-1393 )
چکیده
مقدمه: بررسی حوادث نشان می دهد که بیش از 90 درصد حوادث صنعتی به عامل انسانی مربوط است و تنها بر پایه اقدامات فنی مهندسی و وضع قوانین و مقررات ایمنی نمی توان رفتارهای ایمن را در صنایع نهادینه نمود. بنابراین با ایجاد یک فرهنگ مثبت و مؤثر ایمنی است که می توان افراد را از خطرات موجود آگاه نموده و حوادث را در محیط کار کاهش داد. با این توصیف، هدف این مطالعه ارزیابی فرهنگ ایمنی در بین کارکنان آزمایشگاه های یکی از شرکت های پتروشیمی با استفاده از یک پرسشنامه ی استاندارد شده می باشد.
.
روش کار: در این مطالعه که از نوع توصیفی-تحلیلی بود از یک پرسشنامه استاندارد شده ی فرهنگ ایمنی که مشتمل بر 40 سوال مرتبط با 5 حوزه ی آموزش، محیط کار، اولویت ایمنی، تبادل اطلاعات و تعهد مدیریت می شد، استفاده گردید. بدین منظور، تمام کارکنان آزمایشگاه های شرکت مذکور به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شد. برای ثبت پاسخ ها از مقیاس های پنج نقطه ای لیکرت استفاده گردید.
.
یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که میانگین نمره فرهنگ ایمنی کارکنان آزمایشگاهها 7/136 بود که مطابق قاعده تعریف شده، مثبت ارزیابی میگردد. در این راستا، اولویت ایمنی با حداکثر نمره (9/31) و تعهد مدیریت با حداقل نمره (2/25) در بین ابعاد مذکور فرهنگ ایمنی رتبه بندی شدند.
.
نتیجه گیری: وجود فرهنگ ایمنی مثبت و قوی در کارکنان باعث جلوگیری از بروز بسیاری از حوادث شغلی خواهد شد. به عبارت دیگر، یک فرهنگ ایمنی مثبت قوی در بین کارکنان، حرکت سازمان جهت دستیابی به استانداردهای بالاتر ایمنی را تسهیل خواهد کرد.
مسعود نقاب، کیامرث حسین زاده، جعفر حسن زاده،
دوره 4، شماره 3 - ( 6-1393 )
چکیده
مقدمه: بنزین مخلوط پیچیده ای از بالغ بر 500 هیدرو کربن مختلف است. حذف سرب از بنزین توام با افزودن مقدار قابل توجهی از هیدروکربنهای عطری تک حلقهای دارای سمیت کلیوی و کبدی، نظیر تولوئن و زایلن همراه بوده است. هدف اصلی این مطالعه، تعیین این نکته بود که آیا مواجهه با بنزین بدون سرب تحت شرایط کاری عادی با عوارض کبدی و کلیوی همراه است یا خیر.
.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، تعداد 200 نفر از کارگران دارای مواجهه شغلی با بنزین بدون سرب در پمپ بنزینهای شیراز و 200 نفر فاقد مواجهه مورد بررسی قرار گرفتند.با استفاده از روشهای استاندارد غلظت تولوئن و زایلن در هوا اندازه گیری شد. علاوه بر آن نمونه خون و ادرار برای آزمایشات روتین بیوشیمیایی عملکرد کلیه و کبد از کارگران گرفته شد.
.
یافته ها: میانگین هندسی غلظت بنزن، تولوئن و زایلن در هوای پمپ بنزینها به ترتیب 24/0، 37/0و64/0 پی پی ام بدست آمد. نتایج آزمایشات بیوشیمیایی خون نشان داد میانگین بیلیروبین مستقیم،آسپارتات آمینوترانسفراز،آلانین آمینو ترانسفراز، اوره خون و کراتینین بهطور معنی داری در گروه دارای مواجهه بیش از گروه مرجع بوده، آلبومین سرم،پروتیین، سدیم و پتاسیم در گروه مواجهه بهطور معنی داری کمتر از گروه فاقد مواجهه میباشد. بیلیروبین توتال،آلکالین فسفاتاز و پتاسیم هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه نداشت. میانگین تمام پارامترها در هر دو گروه مواجهه و فاقد مواجهه در محدوده طبیعی قرار داشت.
.
نتیجه گیری: میانگین مواجهه کارگران پمپ بنزینها با تولوئن و زایلن از حدود مجاز مواجهه شغلی این ترکیبات کمتر است. با اینوجود، چنین مواجههای موجب تغییراتی جزیی، تحت بالینی و پیش پاتولوژی در تستهای عملکردی کلیه و کبد کارگران مواجهه یافته شده است، اگرچه اهمیت کلینیکی و ارزیابی نتایج درازمدت تغییرات مشاهده شده در تستهای عملکرد کبد و کلیه کارگران مواجهه یافته در مقایسه با گروه فاقد مواجهه نیازمند مطالعات بیشتری است.
اسماعیل کرمی، زهرا گودرزی، طاهر حسین زاده، غلامعباس شیرالی ،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده
مقدمه: روش های سنتی تجزیه و تحلیل خطر به دلیل ضعفهای آن برای سیستم های فنی- اجتماعی امروزی از کارایی لازم برخوردار نمی باشند. روش تجزیه و تحلیل فرایند تئوری سیستم (STPA) که جزء روشهای سیستماتیک تجزیه و تحلیل میباشد به عنوان یک روش جایگزین مناسب، از یک منطق قدرتمند برای شناسایی خطرات در چنین سیستم هایی سود می برد. هدف این مطالعه، تجزیه و تحلیل خطرات با استفاده از روش STPA در سیستم های خاموش کننده واحد بخار یک نیروگاه برق می باشد.
.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش موردی از نوع کیفی است. با استفاده از روش STPA، خطرات مرتبط تعریف، دیاگرام ساختار کنترلی ایمنی در بخش های مختلف فرایند ترسیم و اقدامات کنترلی ناکافی و عوامل سببی آن شناسایی شد.
.
یافته ها: برای واحد بخار نیروگاه، فاجعه بارترین حوادث مربوط به آسیب ها و خطرات دستگاه توربین (تغییر دور توربین) تشخیص داده شد. سپس با ترسیم دیاگرام ساختار کنترل ایمنی سیستم های خاموش کننده مرتبط با تغییر دور توربین، دستگاه PLC به عنوان مهم ترین بخش سیستم کنترلی و اپراتور به عنوان بخش استراتژیک و ﺗﺄثیر گذار بر روی سیستم کنترلی تشخیص داده شدند. در ادامه با تجزیه و تحلیل خطرات برای توربین، بیش از 54 عامل سببی با جزییات مربوطه شناسایی گردید.
.
نتیجه گیری: روش STPA با توجه به ساختار مدون و سیستماتیک خود میتواند در شناسایی کامل تر خطرات و عوامل سببی ایجاد کننده ی خطرات در سیستمهای خاموش کننده اضطراری ﻣﺆثر باشد. بنابراین توسعه چنین ابزارهایی برای افراد مرتبط با سیستمهای حساس از نظر ایمنی مفید خواهد بود.
غلامعباس شیرالی، طاهر حسین زاده، داود افشاری، محمد سعید مرادی،
دوره 5، شماره 2 - ( 4-1394 )
چکیده
مقدمه: تابلوهای ایمنی اطلاعات را در قالب دستورالعمل های مربوط به مخاطرات و آسیب های صنعت فراهم میکنند. این تابلوها به شرطی می توانند مؤثر واقع شوند که طراحی آنها منطبق با اصول ارگونومی و براساس ویژگیهای شناختی طراحی باشد. هدف این مقاله، بررسی ارتباط ویژگیهای شناختی تابلوها و قابلیت حدس، و تدوین یک مدل رگرسیونی برای آن بوده است.
.
روش کار: این مطالعه مقطعی- توصیفی بر روی 100 نفر از شاغلین یک صنعت پتروشیمی صورت گرفت. جهت جمع آوری داده ها از یک پرسشنامه 3 بخشی استفاده شد: بخش اول اطلاعات دموگرافیک، بخش دوم ویژگیهای شناختی طراحی تابلوها و بخش سوم آزمون قابلیت حدس. سپس برای ارتباط ویژگیهای شناختی با قابلیت حدس علایم، یک مدل رگرسیونی ارایه گردید.
.
یافتهها: میانگین و انحراف معیار برای قابلیت حدس کل تابلوهای آزمون به ترتیب 73/63 و 36/4 بهدست آمد. ویژگی "آشنایی" کمترین امتیاز (15/49) را به خود اختصاص داد. ویژگیهای "نزدیکی معنایی" (390/0 =β) و "معنی داری" (369/0=β) بیشترین ارتباط را با قابلیت حدس علایم ایمنی داشت.
.
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه جهت افزایش قابلیت حدس علایم ایمنی (73/63) به حداقل میزان استانداردهای موجود، استفاده از اصول طراحی ارگونومیک تابلوها و آموزش ضروری است تا ویژگیهای شناختی و به ویژه بعد " آشنایی" با کمترین امتیاز و دو بعد " معنی داری" و " نزدیکی معنایی" با بیشترین امتیاز، ارتباط ﻣﺅثر با قابلیت حدس علایم را تعدیل نماید. مدل رگرسیون ارایه شده برای این صنعت می تواند در مطالعات آینده برای پیش بینی قابلیت حدس تابلوهای ایمنی مورد استفاده شود.
نجمه ابراهیمی، لیلا صادق مقدم، فهیمه حسین زاده، نرجس بحری،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1399 )
چکیده
مقدمه: پرستاری به عنوان حرفه ای پر استرس و طاقت فرسا شناخته شده و با توجه به ماهیت استرس زا و پر تنش این شغل، پرستاران بیش از سایر مشاغل ، دچار فرسودگی می شوند که این امر بر کاهش کیفیت مراقبت های بهداشتی و درمانی مؤثر است. هوش هیجانی یکی از عوامل مهم پیش بینی کننده سلامت روان شناختی افراد است و به عنوان عامل متمایز کننده ی عملکرد سازمانی و کسب موفقیت های شغلی نقش مهمی را ایفا می کند. هدف این مطالعه بررسی ارتباط هوش هیجانی با ویژگی های فردی و شغلی پرستاران است.
روش کار: در این پژوهش تحلیلی- مقطعی، 135 نفر از پرسنل پرستاری شاغل در بیمارستان های گناباد با استفاده از روش سرشماری به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار ورود به مطالعه ، رضایت آگاهانه و کتبی پرستاران و شاغل بودن آنان در بیمارستان های شهرستان گناباد بود و نقص در تکمیل پرسشنامه ها یا مخدوش بودن پرسشنامه و انصراف از شرکت در مطالعه به عنوان معیار خروج در نظرگرفته شد. و با پرسشنامه ی هوش هیجانی شیرینگ و فرم اطلاعات جمعیت شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و آزمون های آماری کای اسکوئر، آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. سطح معنا داری کمتر از 05/0 درنظرگرفته شد.
یافته ها: 6/72 درصد از شرکت کنندگان در این پژوهش زن بودند. اکثریت پرستاران، متاهل(5/81 درصد) بودند. 4/87 درصد از پرسنل پرستاری از هوش هیجانی بالا برخوردار بودند. در این مطالعه، بین ویژگی های فردی با هوش هیجانی کل ، ارتباط معنی داری یافت نشد ؛ این در حالی است که از میان مشخصات شغلی، بین شیفت کاری(03/0= P) و وضعیت استخدامی(03/0= P)با هوش هیجانی کل، ارتباط معنا داری وجود داشت. نتایج آزمون ها نشان دادند که بین مؤلفه ی هوشیاری اجتماعی با سطح تحصیلات(019/0= P) و وضعیت استخدامی(001/0= P) و بین مؤلفه ی مهارت های اجتماعی با شیفت کاری (003/0= P) و وضعیت تأهل پرستاران (007/0= P) ارتباط معنا داری وجود داشته است
نتیجه گیری: با توجه به یافته ها، می توان با درنظر گرفتن شیفت های کاری مناسب برای پرستاران و نیز با رسمی نمودن آن ها به جهت ایجاد تعهد سازمانی قوی ، در راستای استفاده ی بهینه ی پرستاران از هوش هیجانی بالاتر بهره گرفت تا در نهایت منجر به ارتقای عملکرد پرستاران شود.
دلنیا جهانی، فرانک جبارزاده تبریزی، عباس داداش زاده، پروین سربخش، مینا حسین زاده،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: پرستاران بخش اورژانس در محیطی پراسترس کار میکنند که این میتواند سلامت روانی آنها را تحت تأثیر قرار داده و باعث کاهش کیفیت زندگی کاری آنها شود. انطباقپذیری مسیر شغلی بهعنوان توانمندی فردی قلمداد میشود که کارکنان را قادر میسازد تا خود را به بهترین شکل با تغییرات دنیای کاری هماهنگ ساخته و از پیامدهای منفی ناشی از عدم تناسب با شغل در امان بمانند. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین انطباقپذیری مسیر شغلی و ارتباط آن با کیفیت زندگی کاری در پرستاران شاغل در بخش اورژانس انجام شد.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود که با مشارکت 104 نفر از پرستاران شاغل در بخش اورژانس بیمارستانهای آموزشی-درمانی تبریز که با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی انتخاب شده بودند، انجام گردید. برای جمعآوری اطلاعات از چکلیست اطلاعات دموگرافیک، فرم فارسی پرسشنامه انطباقپذیری مسیر شغلی ساویکاس و پرسشنامه کیفیت زندگی کاری بروکس و اندرسون استفاده شد. دادههای جمعآوریشده توسط نرمافزار آماری SPSS16 و با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی) تجزیهوتحلیل شدند.
یافته ها: در این مطالعه میانگین نمره کل انطباقپذیری شغلی و کیفیت زندگی کاری به ترتیب 25/01±85/55 از دامنۀ قابل کسب 120-24 و 22/56±141/15 از دامنۀ قابل کسب 252-42 بود که در حد متوسط میباشند. 85/6 درصد پرستاران شرکتکننده در این مطالعه از کیفیت زندگی کاری متوسط برخوردار بودند. همچنین نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین نمره کل انطباقپذیری شغلی و تمامی ابعاد آن با نمره کل کیفیت زندگی کاری ارتباط مثبت و معنیداری وجود دارد (0/05>P). نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انطباقپذیری مسیر شغلی بهطور معنیداری کیفیت زندگی کاری را پیشبینی میکند (0/001>P).
نتیجه گیری: انطباقپذیری مسیر شغلی و کیفیت زندگی کاری پرستاران شرکتکننده در این مطالعه در حد متوسط بود. ازآنجاییکه همبستگی بین انطباقپذیری شغلی پرستاران و کیفیت زندگی کاری وجود داشت و انطباقپذیری بهعنوان یک متغیر پیشبین در بهبود کیفیت زندگی کاری شناخته شد؛ لذا پیشنهاد میگردد بهمنظور بهبود کیفیت زندگی کاری پرستاران، اقداماتی در جهت افزایش انطباقپذیری شغلی از طریق آموزش یا مداخلات مشاورهای صورت گیرد.
مهری منگلی کمسفیدی، علیرضا شهرکی، فرانک حسین زاده سلجوقی،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: روش FMEA، یک روش ساختار یافته جهت پیدا کردن و شناخت حالات شکست یک سیستم و محاسبه اثرات ناشی از آن میباشد. در این روش، عدد اولویت ریسک برای هر حالت شکست بر اساس ضرب سه پارامتر احتمال وقوع، شدت اثر و قابلیت کشف بدست میآید که مورد انتقاد بسیاری از محققان قرار گرفته است. در این تحقیق به منظور رفع معایب این روش نظیر رتبه بندی حالات شکست و وزن دهی پارامترها یک مدل پیشنهادی در محیط فازی ارائه گردید.
روش کار: مدل پیشنهادی در این مقاله شامل مدل غیرخطی میخایلوف برای وزن دهی پارامترهای روش FMEA و مدل تاپسیس تجدیدنظر شده برای رتبه بندی حالات شکست میباشد که از این ترکیب برای اولین بار به منظور بهبود روش تجزیه و تحلیل خطرات و اثرات ناشی از آن استفاده شد.
یافته ها: مدل پیشنهادی در مجتمع مس شهربابک به منطور ارزیابی ریسکهای ایمنی ارائه گردید بر اساس نتایج حاصل از تحقیق مشخص گردید که در این مدل پیشنهادی پارامتر شدت اثر و قابلیت کشف به ترتیب دارای وزن 0/479 و 0/186 میباشند و نتایج رتبه بندی نشان داده است که ریسک سقوط از ارتفاع از بالاترین و گیر افتادن بین اجسام از کمترین اولویت برخوردار میباشند.
نتیجه گیری: درمدل پیشنهادی با اتکا به روشهای برنامه ریزی غیرخطی میخایلوف و تاپسیس تجدید نظر شده به ترتیب وزن قطعی پارامترها بدون مرحله رتبه بندی اعداد فازی و رتبه بندی ریسکها با معیارهای بیشتری ارائه گردید؛ لذا مدل پیشنهادی از توانایی بالاتری نسبت به FMEA سنتی برخوردار میباشد و کاربرد آن برای تعیین رتبه بندی ریسکها توصیه میگردد.
سقراط عمری شکفتیک، جمال بیگانه، مائده حسین زاده، حمیدرضا جعفری ندوشن، ندا مهرپرور،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: محیط های کاری اغلب دارای خطرات بالقوه ای همچون مواجهه با مواد شیمیایی سمی هستند. انجام یک ارزیابی ریسک بهداشتی به کارفرمایان در راستای شناسایی خطرات موجود ناشی از این مواد و اجرای کنترل های لازم کمک می کند. لذا هدف از انجام این مطالعه بحث، بررسی و معرفی روش های ارزیابی ریسک بهداشتی مواد شیمیایی است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مرور روایتی است. بمنظور کسب اطلاعات لازم، جستجوی متون فارسی و انگلیسی در پایگاه های داده Web of Science، PubMed، Scopus، SID و Magiran انجام شد. در این جستجو از کلمات کلیدی مانند «health risk assessment»، «chemicals» و «nanomaterials» استفاده شده است.
یافته ها: ارزیابی ریسک بهداشتی کمی و کیفی نقش مهمی در سلامت شغلی دارد، بطوریکه هر روش سطوح مختلفی از عمق و دقت را ارائه می دهد. مدل آژانس حفاظت از محیط زیست (EPA)، مدل مالزی، شبیهسازی مونت کارلو، مدلسازی فارماکوکینتیک مبتنی بر فیزیولوژی (PBPK)، مدلهای رابطه کمی ساختار-فعالیت (QSAR)، ارزیابی خطر احتمالی (PRA)، ارزیابی تأثیر چرخه زندگی (LCIA) و مدل دوز-پاسخ مبتنی بر بیولوژی (BBDR) از جمله مهمترین روشهای کمی، مدل COSHH، مدل ICCT، مدل ICMM، مدل استرالیا و مدل رومانی از مهمترین روشهای کیفی و مدل سنگاپور، روش LEC و مدل SEP نیز روشهای نیمه کمی برای ارزیابی ریسک بهداشتی مواد شیمیایی هستند. عدم قطعیتهای اساسی در داده های سمشناختی، دسترسی محدود به دادهها و رفتارهای منحصربهفرد و پیچیده نانومواد در محیطهای کاری سبب ارجحیت روش های کیفی نسبت به روش های کمی در ارزیابی ریسک فعالیتهای مربوط به نانومواد شده است.
نتیجه گیری: بطور کلی، تکامل روش های ارزیابی ریسک بهداشتی نشان دهنده یک حرکت پیوسته در جهت افزایش دقت، صحت، قابلیت اطمینان و ارتباط بیشتر آنها است. همگام با شکوفایی و گسترش دانش ما، ارزیابی ریسک بهداشتی نیز برای رسیدگی به چشم انداز پیچیده و در حال تحول خطرات شیمیایی و تضمین حفاظت از سلامت انسان و محیط زیست، بخوبی در حال تحول است.