حمیدرضا حیدری، فریده گلبابایی، شهرام ارسنگ جنگ، علی اکبر شمسی پور،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده
مقدمه: با توجه به توسعه شاخصهای گرمایی متعدد و محدودیتهای مربوط به هر یک، در این مطالعه کاربردپذیری و اعتبار سنجی شاخص دما- رطوبت (Humidex) در مقابل شاخص استاندارد دمای تر گویسان (WBGT) و دمای تیمپانیک افراد مد نظر بوده است.
روش کار: این مطالعه بهصورت مقطعی در بهار و تابستان 1392 در مشاغل روباز نواحی بیابانی و نیمه بیابانی کشور ایران و بر روی163کارگر مرد انجام گرفت. پارامترهای محیطی و دمای تیمپانیک افراد بهطور همزمان اندازهگیری و شاخصهای حرارتی تعیین شدند. با استفاده از نرم افزار SPSS 20، نمودارهای همبستگی خطی و ضریب توافق Kappa تجزیه و تحلیل آماری انجام شد.
یافته ها: همبستگی دو شاخص Humidex و WBGT در هر دو ناحیه بیابانی و نیمه بیابانی، بسیار بالا بهدست آمد (98/0
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد شاخص Humidex میتواند به عنوان جایگزین مناسبی برای شاخص استاندارد WBGT مورد استفاده قرار گیرد، اما چنانچه ارزیابی شرایط دمایی پایین و یا بسیار بالا مد نظر باشد، اکتفا به نتایج ارزیابی شاخص Humidex نمی تواند برآورد واقع بینانه ای از استرینهای حرارتی وارد بر فرد را نشان دهد.
مهدی اصغری، پروین نصیری، محمدرضا منظم، فریده گل بابایی، حسین عربعلی بیک، علی اکبر شمسی پور، آرمین الله وردی،
دوره 7، شماره 1 - ( 1-1396 )
چکیده
مقدمه: برای ارزیابی استرس حرارتی در محیط های کاری از شاخص های مختلفی استفاده می شود اما هیچکدام از این شاخصها مورد پذیرش همگان واقع نشده اند. هدف از انجام این مطالعه، تعیین معیارهای موثر در انتخاب یک شاخص استرس حرارتی و همچنین وزن دهی این معیارها می باشد.
روش کار: مطالعه حاضر یک پژوهش کیفی و از نوع کاربردی میباشد که طی 10 مرحله طراحی و اجرا گردید. در این مطالعه ابتدا با استفاده از تکنیک دلفی و نظرات خبرگان (30 نفر)، معیارهای موثر در انتخاب یک شاخص استرس حرارتی تعیین و سپس برای وزن دهی و اولویت بندی این معیارها از آنالیز سلسله مراتبی فازی استفاده شد.
یافته ها: با تکمیل پرسشنامه ارسالی توسط خبرگان و بررسی نظرات آنها و با توجه به درصد پاسخ گویی، 11 معیار انتخاب شدند. معیار ساده بودن شاخص با 6/76 %، بیشترین درصد پاسخ گویی را بهخود اختصاص داد. اما وزن نسبی این معیار 041/0 بهدست آمد و کمترین وزن را پس از ارزان بودن از آن خود کرد و در مقایسه با دیگر معیارها دارای اهمیت کمتری بود. معیار استاندارد بودن با مقدار141/0، بیشترین وزن نسبی را بهخود اختصاص داد.
نتیجه گیری: میتوان نتیجه گرفت که برای داشتن یک اندازه گیری قابل اعتماد و صحیح، قدم اول انتخاب یک شاخص مناسب و صحیح میباشد. برای انتخاب یک شاخص، بر مبنای نظر متخصصین و خبرگان از نظر اهمیت، استاندارد بودن شاخص، مهمترین معیار انتخاب شاخص میباشد. از دیگر معیارهایی که باید مورد توجه قرار گیرد، دقت شاخص، اعتبار و قابلیت اطمینان و همبستگی مناسب با شاخصهای استرین فیزیولوژیکی است.
پروین نصیری، محمدرضا منظم، فریده گل بابایی، علی اکبر شمسی پور، حسین عربعلی بیک، مرضیه عباسی نیا، معصومه چاوشی، مهدی اصغری،
دوره 7، شماره 2 - ( 3-1396 )
چکیده
مقدمه: ایجاد تنش گرمایی تحت تاثیر عوامل متعددی است که میتوان به مجموعه ای از فاکتورها مانند عوامل فردی، محیطی و مدیریتی اشاره کرد. عوامل فردی سبب کاهش تحمل فرد نسبت به گرما شده و نقش مهمی در بروز ریسک بیماریهای ناشی از استرس حرارتی ایفا میکند. هدف از انجام این مطالعه مروری، بررسی مهمترین پارامترهای فردی تاثیر گذار بر استرس حرارتی و مطالعات صورت گرفته در این زمینه بود.
روش کار: در این مطالعه مروری از پایگاههای اطلاعاتی Web of Science ،Scopus ،Pubmed ،Iran Medex ، Magiran ،Google Scholar و SID استفاده شد. کلید واژههای استرس حرارتی، عوامل فردی، مواجهه با گرما در بازه زمانی سالهای 1995 تا 2015 مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت 75 مقاله وارد این مطالعه شدند.
یافته ها: در سطح فردی، مواجهه با یک ریسک فاکتور ممکن است باعث کاهش تحمل گرما در فرد شود، در حالی که ترکیبی از چند ریسک فاکتور به طور سینرژیسم، احتمال بروز بیماریهای ناشی از گرما را افزایش میدهد. ریسک فاکتورهای فردی شامل سن، جنسیت، چاقی، عدم سازش و تطابق، خستگی، نژاد، سابقه بیماریهای گرمایی و کم آبی بدن میباشند. علاوه بر این، برخی از بیماریها (بیماریهای قلبی عروقی، دیابت و یا بیماریهای عفونی) و یا مصرف برخی از داروها و مواد مخدر یا الکل میتواند تحمل گرما را کاهش دهند.
نتیجه گیری: با توجه به موارد اشاره شده و اهمیت پارامترهای فردی لازم است که در هنگام استخدام نیروی کار در محیطهای گرم، توجه ویژهای شود. پارامترهای فردی شود. همچنین با توجه به عدم وجود آگاهی و دانش کافی شاغلین لازم است برنامههای آموزشی مناسب با هدف کاهش اثرات استرس حرارتی تهیه گردد.
میلاد عباسی، محمدرضا منظم، منصور شمسی پور، حسین عرب علی بیک،
دوره 11، شماره 4 - ( 10-1400 )
چکیده
مقدمه: عملکرد شغلی یک ساختار اصلی در روانشناسی صنعتی و سازمانی است. مدل های عمومی و اختصاصی متعددی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی وجود دارند. اگرچه این روشها ممکن است اطلاعات ارزشمندی را ارائه دهند، اما هیچ یک از آنها پیچیدگی و طیف وسیعی از رفتارهایی را که عملکرد شغلی فردی را تشکیل می دهند، پوشش نمی دهند. لذا این مطالعه مروری با هدف شناسایی تمامی مدل های موجود و ادغام آنها جهت دستیابی به یک مدل مفهومی جامع برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی انجام گردید.
روش کار: برای دستیابی به اهداف این مطالعه، جستجوی نظام مند در پایگاه های اطلاعاتی از قبیل
PubMed, Scopus,Embase, و ProQuest انجام گردید. علاوه بر این، لیست منابع مقالات کاملا مرتبط نیز مورد بررسی و جستجو قرار گرفت. در نهایت با تکیه برا معیارهای ورود و خروج، مقالات مرتبط شناسایی و مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: جستجوی انجام شده در PubMed, Scopus,Embase و ProQuest در مجموع منجر به یافتن 12754 مقاله شد. پس از حذف مقالات تکراری و غیر مرتبط در نهایت 155 مقاله واجد شرایط، انتخاب شدند. از این تعداد، 83 مقاله بر اساس معیارهای خروج از مطالعه حذف شدند و 72 مطالعه باقی ماند. با غربالگری براساس متن کامل مقاله، 10 مطالعه غیرمرتبط و 5 مطالعه در خارج از دسترس نیز حذف شدند. نهایتا با بررسی مراجع ذکر شده در مقالات منتخب، 4 مقاله واجد شرایط دیگر که در استراتژی جستجو بازیابی نشده بودند، اضافه شدند. در نهایت، 61 مقاله برای بررسی بیشتر انتخاب شدند. از این میان، 19 مقاله به مدل عمومی و 19 مقاله به مدل اختصاصی ارزیابی عملکرد شغلی فردی پرداخته بودند. 23 مقاله باقی مانده نیز به توصیف و معرفی مدل ها پرداخته بودند.
نتیجه گیری: براساس مرور مطالعات، یک ساختار مفهومی برای ارزیابی عملکرد شغلی فردی استخراج گردید. ابعاد این ساختار عبارت بودند از: عملکرد وظیفه، عملکرد زمینه ای، عملکرد تطبیقی و رفتار کاری ضد تولید. این ابعاد تمامی رفتارهایی را که عملکرد شغلی فرد را تحت تاثیر قرار دهند پوشش دهد. با این وجود ممکن است بسته به زمینه کاربرد، اهمیت و جایگاه ابعاد اصلی متفاوت باشد. همچنین این مدل می تواند به عنوان یک مبنای نظری برای تحقیقات آینده در نظر گرفته شود.
احسان گروسی، عادل مظلومی، امیرهمایون جعفری، احمدرضا کیهانی، علی شریف نژاد، منصور شمسی پور، رامین کردی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: استفاده از اگزواسکلتون ها بهعنوان یک مداخله ارگونومیک نوین جهت کاهش ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی عضلانی و افزایش عملکرد انسان در انقلاب صنعتی نسل چهارم نمود پیدا کرده است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی استفاده از اگزواسکلتون گردنی هنگام کار در ارتفاع بالای سر از نقطهنظر سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانه بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 14 شرکتکننده مرد خواسته شد تا وظیفه شبیهسازی شده بستن پیچ و مهره در ارتفاع بالای سر را در دو حالت استفاده و بدون استفاده از اگزواسکلتون گردنی (مداخله ارگونومیکی) و دو زاویه پوسچرال گردن بهصورت تصادفی انجام دهند. حین اجرای وظیفه، فعالیت الکتریکی عضلات هدف در ناحیه گردن و شانه با روش الکترومیوگرافی سطحی ثبت میشد. علاوه بر این، در پایان اجرای هر وظیفه، شرکتکنندگان پرسشنامه میزان ناراحتی درک شده را تکمیل میکردند. پردازش سیگنالهای الکترومیوگرافی با نرمافزار Matlab 2017b انجام شد و میزان سطح فعالیت الکتریکی عضلات هدف نسبت به حداکثر فعالیت عضلانی نرمالسازی شد. آنالیز دادههای با مدل Random intercept mix در نرمافزار STATA 14 انجام شد.
یافته ها: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش معنادار میانگین ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانهها شد ولی در ناحیه سایر نواحی، تفاوتی آماری معناداری وجود نداشت. نتایج میانگین سطح فعالیت عضلات استرنوکلیدوماستوید و اسپلینوس کاپیتیس سمت راست و چپ در حین استفاده از اگزواسکلتون گردنی بهصورت معنیداری کاهشیافته بودند؛ اما این اختلاف برای عضلات ذوزنقهای افزایش معنیداری را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن شد که علت آن مربوط به توزیع وزن سر و گردن توسط جک نگهدارنده اگزواسکلتون در هنگام خمش رو به عقب گردن بود. در طراحی اگزواسکلتون گردنی برای ناحیه شانه و بازو حمایتی در نظر گرفته نشده بود که دلیل وجود نتایج غیر معنادار در ناحیه شانهها را توجیه میکند؛ بنابراین استفاده از اگزواسکلتون گردنی با اضافه کردن حمایت بیشتر در نواحی شانهها میتواند بهعنوان یک مداخله ارگونومیکی برای کار در ارتفاع بالای سر توصیه گردد.