جستجو در مقالات منتشر شده


20 نتیجه برای صادقی

رضوان عابدینلو، نرمین حسن زاده رنگی، یحیی خسروی، حامد جلیلیان، سپیده مجدآبادی، علی اصغر فرشاد، علی اکبر صادقی، حسن عماری،
دوره 5، شماره 1 - ( 1-1394 )
چکیده

مقدمه: محیط محله نقش مهمی در سلامتی ساکنین دارد. این مطالعه به منظور ارزیابی بهداشت، ایمنی و محیط محلات مرفه و محروم شهر تهران انجام گرفته تا بتواند با بهره گیری از رویکرد ابتکارات جامع محور، سلامت محله را بهبود بخشد.

.

روش کار: در این مطالعه میدانی، مولفه‌های موثر در قالب ابزار سنجش اندازه گیری بهداشت، ایمنی و محیط محله از طریق مشاهده، مصاحبه با ساکنین محله، نتایج اندازه گیری‌های قبلی و همچنین مرور مستندات مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 10 محله از طریق نمونه‌گیری خوشه‌ای از 374 محله شهر تهران انتخاب شد. به منظور مقایسه داده‌های میدانی و امکان تصمیم گیری در مورد وضعیت محلات نمونه، از روش کنترل چارت استفاده گردید.

.

یافته ها: نتایج سنجش میدانی مطالعه حاضر نشان داد بطور کلی وضعیت HSE در محله‌های مرفه و محروم شهر تهران در مرز هشدار قرار دارد.

.

نتیجه گیری: ابتکارات جامع محور می‌تواند الگوی مناسب برای توانمندسازی جوامع محلی در راستای ارتقای مولفه‌های بهداشت، ایمنی و محیط زیست محله باشد.


کیکاوس ازره، محسن پورصادقیان، محمد جواد فانی، محمد رضازاده، اردلان سلیمانیان،
دوره 6، شماره 3 - ( 6-1395 )
چکیده

مقدمه: مطالعات محدودی بر روی ارزیابی مواجهه رانندگان تاکسی‌ها با ارتعاش تمام بدن انجام شده است بنابراین این مطالعه با هدف ارزیابی مواجهه با ارتعاش تمام بدن و شوک‌های مکرر در رانندگان تاکسی‌های درون شهری و مقایسه روش‌های مختلف ارزیابی در این محیط شغلی انجام شد.

روش کار: فرایند اندازه گیری و ارزیابی مطابق با روش کار ارایه شده در استانداردهای  ISO 2631-1,5 و با استفاده از  دستگاه ارتعاش سنج  و آنالیزور SVAN 958  انجام گردید. اندازه گیری به کمک شتاب سنج سه محوره در شرایط معمول کاری روزانه در سطح نشیمن‌گاه صندلی در 9 تاکسی  انجام گرفت.

یافته ها: نتایج اندازه گیری در روش‌های ISO 2631-1 به‌طور کلی ریسک بزرگ‌تری را در مقایسه با روش فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه ، Sed ، ارایه شده در ISO 2631-5 نشان داد. مدت زمان محاسبه شده برای سطح عمل مواجهه در روش ریشه میانگین مربعات شتاب، مقدار ارتعاش و  فشار تراکمی استاتیک معادل روزانه  به ترتیب 55/4 ، 54/3 و 70/31 ساعت برآورد شد.

نتیجه گیری: تفاوت زیاد در زمان‌های حدود عمل و مجاز برآورد شده مواجهه  در روش‌های  مختلف بیان‌گر عدم هم‌خوانی روش‌های ارزیابی مذکور بود. بنابراین انجام پژوهش‌های آتی جهت اصلاح حدود ارایه شده در استاندارد ضروری است.


سهیل سعادت، ایرج علی محمدی، مژگان کاربخش، حسن عشایری، فریده صادقیان، شهربانو گلی، مهسا فیاض،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1397 )
چکیده

مقدمه: اختلال هوشیاری، توجه و عمل کرد همراه با خواب آلودگی و خستگی درپرستاران در شیفت‏های شبانه و طولانی مدت رخ می‏دهد و در پایان شیفت در هنگام بازگشت به خانه با افزایش خطر حوادث ترافیکی همراه است.هدف از مطالعه حاضر تعیین تاثیر شیفت شب بر توانایی های سایکوموتور رانندگی بعد ازشیفت در پرستاران است.
 

روش کار: یک مطالعه کوهورت برروی23 پرستار زن شب کار و24 پرستار زن روزکار 20 تا 40 ساله شاغل دربیمارستان سینا درتهران با استفاده ازسیستم کامپیوتری وینا انجام شد. تمرکز و توجه انتخابی، زمان واکنش، درک بینایی پیرامون و هماهنگی دو دستی از     توانایی های سایکوموتور رانندگی قبل و بعد از شیفت شب و روز اندازه گیری شد. آنالیز اطلاعات با استفاده از مدل رگرسیون خطی چندگانه و روش انتخاب گام به گام بازگشتی انجام شد.
 

یافته ها: در زمینه ی توانایی های سایکوموتور رانندگی در تست تمرکز و توجه انتخابی، متغیر قبول صحیح (038/0=p) و در تست درک بینایی پیرامون، دو متغیر توانایی تقسیم توجه (006/0= p) و میدان بینایی (019/0= p)
و در تست زمان واکنش متغیر میانگین زمان حرکت (034/0=p) با کارکردن در شیفت شب ارتباط معنی دار نشان دادند. اما تست هماهنگی دو دستی ارتباط معنی داری با شیفت شب نشان نداد.
 

نتیجه گیری: تمرکز و توجه انتخابی، درک بینایی پیرامون و زمان واکنش از توانایی های سایکوموتور رانندگی بعد از شیفت شب به طور معنی داری در پرستاران نقصان می یابد. این نتیجه شواهدی در مورد مکانیسم افزایش حوادث ترافیکی بعد از شیفت شب در پرستاران به مطالعات قبلی در این زمینه اضافه کرد


حسن صادقی نایینی، مریم عربشاهی،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده

یکی از اهداف عالی امروز جوامع ، چه در کشورهای توسعه یافته و چه رو به رشد، حصول درجات بالاتری از پایداری و ارتقا سطح کیفیت زندگی افراد است. توسعه پایدار یک رویکرد فراگیر و انسان محور است که می تواند ارتباط منطقی و سینرژیک با ارگونومی برقرار کند، چرا که ارگونومی نیز علمی چند نظامه و انسان محور است و در پی ارتقا کیفیت زندگی افراد است. تلفیق سینرژیک و هم افزای این دو حیطه موضوع اصلی این مقاله است. این بررسی از دومرحله تشکیل شده که در فاز نخست و در قالب یک مقاله مروری به کمک دو موتور جستجوی«PubMed» و«EBSCO» و اعمال کلید واژه های «ارگونومی» و «پایداری»، تلاش شده است تا کیفیت تلفیق این دو حوزه مورد دقت قرار گیرد. فاز دوم این تحقیق را یک مطالعه توصیفی تشکیل داده که در آن تعداد 38 پرسش نامه که در محیط گوگل طراحی و ارسال شده، مورد ارزیابی قرار گرفت. پرسش نامه ها از سوی کارشناسان داوطلب و فعال در حوزه سلامت حرفه ای  تکمیل گردید. نتایج بخش مروری و بررسی اولیه مقالات دریافت شده مبتنی بر معیارهای گزینش و حذف مقالات، منجر به حصول 12 مقاله شد. ارزیابی دقیق مقالات نشان داد که فصول مشترک بین ارگونومی صنعتی و پایداری   می تواند به رویکردی جدید در برنامه ریزی های سلامت پایدار محیط های کار بینجامد.نتایج بخش دوم این پژوهش نشان داد که متوسط درصد پوشش موضوعات ارگونومی با وجوه اجتماعی ، اکولوژیک و  اقتصادی پایداری به ترتیب 16، 10 و 12 درصد بوده است. تلفیق ویژگی های ارگونومی و مفاهیم پایداری به ویژه با تاکید بر حیطه های اجتماعی در هر دو رویکرد، می تواند فرآیندی موثر و قابل اجرا را در راستای ارتقا سطح ارگونومی صنعتی و کیفیت زندگی کاری افراد به همراه داشته باشد
حامد یارمحمدی، سید حسن نیک سیما، سودابه یارمحمدی، علیرضا خمر، حسین ماری اریاد، محسن پورصادقیان،
دوره 9، شماره 3 - ( 6-1398 )
چکیده

مقدمه: به هر گونه اختلال یا آسیب سیستم اسکلتی –عضلانی که ممکن است در اثر شغل به وجود آمده باشد یا به وسیله آن تشدید گردد، اختلالات اسکلتی عضلانی گفته می شود که یکی از دلایل مهم آسیب های شغلی و ناتوانی در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه هستند. مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان شیوع اختلالات اسکلتی - عضلانی در رانندگان جهت دست یابی به نتایجی کامل با قدرت آماری بالا، با استفاده از روش متاآنالیز انجام شد.
روش کار: مطالعه حاضر متاآنالیز و مرور سیستماتیک است که در این مطالعه مقالات از پایگاه های اطلاعاتی  ملی و بین المللی ،Scientific Information Database (SID) ، Google Scholar ، Science Direct ،,Scopus  PubMed (با استفاده از واژه MESH)، Pre Quest،, Iran MediX, SID, MedLib  و با استفاده از واژه های کلیدی فارسی شامل شیوع، اسکلت-عضلانی رانندگان و هم چنین کلید واژه های انگلیسی شامل Prevalence، Musculoskeletal، Drivers  استخراج گردید. بازه زمانی در انتخاب مقالات از سال 2000 تا 2017 بود. آنالیز داده ها با استفاده از متاآنالیز (مدل اثر تصادفی )انجام شد. جهت محاسبه عدم تجانس از شاخص های I2 و Q کوکران و هم چنین کلیه تحلیل های آماری با استفاده از نرم افزار STATA نسخه 14 استفاده گردید.  
یافته ها: در نهایت 22 مقاله وارد مطالعه شدند. کل حجم نمونه مورد بررسی 7706 نفر با میانگین 350 نفر در هر مطالعه بود. میزان شیوع اختلالات اسکلتی - عضلانی در اندام های مختلف  رانندگان به این ترتیب  درگردن، شانه، مچ / دست و آرنج در این مطالعه به ترتیب 26.19٪ (با فاصله اطمینان14.30-38) ،18.07  ٪ (با فاصله اطمینان10.16-25.99)  و 5.75٪( با فاصله اطمینان 3.22-8.27) بود. بیش ترین شیوع مربوط به  اختلال ناحیه تحتانی کمر(41.63) با (فاصله اطمینان50.17-33.09) و کم ترین شیوع مربوط به اختلال آرنج (7.45) با (فاصله اطمینان9.43-5.46) بود. سطح معناداری 0.05 برای تحلیل در نظر گرفته شد.
نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان می دهد  شیوع اختلالات اسکلتی – عضلانی ناشی از رانندگی در ناحیه کمری، گردنی و شانه در میان رانندگان در سطح بالایی قرار  دارد. هم چنین با توجه به سطح بالای شیوع، افزایش شیوع این اختلالات در رانندگان پیش بینی می گردد.جهت کنترل و کاهش این اختلالات، طراحی مناسب صندلی و تجهیزات خودرو ها، انجام معاینات دوره های رانندگان، انجام ورزش مناسب و در نظر گرفتن زمان استراحت کافی نسبت به ساعات کاری در شبانه روز، پیشنهاد  می شود. هم چنین برنامه های آموزش ارگونومی و بهداشت حرفه ای جهت کاهش ریسک ابتلا به اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با رانندگی توصیه می گردد.
 
محسن صادقی یارندی، فریده گلبابایی، علی کریمی، علی اصغر ساجدیان، وحید احمدی،
دوره 10، شماره 3 - ( 6-1399 )
چکیده

مقدمه: 3،1- بوتادین یکی از مهم ترین ترکیبات سرطانزای موجود در هوای تنفسی کارکنان شاغل در صنایع پتروشیمی می باشد. یکی از مهم ترین راه های تعیین سطح اثرات سرطانزایی و بهداشتی ناشی از مواجهه تنفسی با آلاینده های موجود در محیط کار، استفاده از روش های ارزیابی ریسک می باشد. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مقایسه ای ریسک سرطانزایی مواجهه تنفسی با 3،1- بوتادین در یک صنعت پتروشیمی با استفاده از دو روش سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا و دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور انجام گردید.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مقطعی بوده و در سال 1397 در یک صنعت پتروشیمی تولید کننده کوپلیمرهای آکریلونیتریل، بوتادین و استیرن (ABS) انجام گردید. میزان مواجهه تنفسی با 3،1- بوتادین با استفاده از متد شماره 1024 انستیتو ملی ایمنی و بهداشت شغلی اندازه گیری گردید. سپس به منظور ارزیابی ریسک سرطانزایی از دو روش سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (USEPA) و دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور استفاده گردید.  
یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین مواجهه تنفسی با 3،1- بوتادین در بین کلیه افراد مقدار 367/0±  253/0 پی پی ام  بوده و در کلیه موارد پایین تر از حد مجاز مواجهه می باشد. میانگین شاخص سرطانزایی طول عمر (LCR) در روش پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا  در بین کلیه افراد مورد مطالعه مقدار 3- 10 ×71/2 مشخص گردید. همچنین در این روش 2/82 درصد از افراد مورد مطالعه در محدوده ریسک سرطانزایی قطعی و 8/17 درصد نیز در محدوده ریسک احتمالی قرار دارند. نتایج حاصل از روش دپارتمان بهداشت شغلی سنگاپور نیز نشان داد که 2/91 درصد از افراد مورد مطالعه در محدوده ریسک سرطانزایی احتمالی و 8/8 درصد از افراد نیز در محدوده ریسک قطعی قرار دارند.
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که نتایج روش ارزیابی ریسک نیمه کمی سنگاپوری سازگاری مناسبی با نتایج روش کمی پیشنهادی توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا ندارد. لذا با توجه به دقت و جامعیت بالای روش ارزیابی ریسک سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا به عنوان روشی مرجع در دنیا به منظور ارزیابی ریسک سرطانزایی و بهداشتی مواجهه با مواد شیمیایی، پیشنهاد می گردد در مطالعات آینده از این روش به جای روش سنگاپوری استفاده گردد.
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده

مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه  شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در  این مطالعه  توصیفی- مقطعی، 150 نمونه فردی از 50 نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش 1501NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp3800، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.  
یافته ها: بر اساس نتایج،  بیشترین میزان مواجهه ( 0.44mg. (kg-day) -1) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه 44/0 و 71/0 برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (0.0012mg. (kg-day) -1) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (000001/0) و ریسک غیر سرطان(002/0) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
حمید رضا یاقوتی، آذر طل، رویا صادقی، عادل مظلومی، عباس رحیمی فروشانی، آرمان قادری،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده

مقدمه: در طراحی مداخلات، اصلاح رفتار در مورد استفاده از وسایل حفاظت فردی، شناسایی و تحلیل مخاطبان جایگاه مهم و ویژه ای دارد. هدف از این مطالعه، تعیین عوامل پیش بینی کننده آگاهی برای استفاده از وسایل حفاظت فردی بر اساس سازه های تئوری شناختی اجتماعی در کارگران کارخانه آلومینیوم ایران در سال 1397 بود.
روش کار: در این مطالعه توصیفی تحلیلی که به روش  مقطعی  اجرا شد، با مراجعه به خط تولید کارخانه آلومینیوم ایران در شهر اراک، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس سازه های تئوری شناختی-اجتماعی، شامل سوالات مربوط به اطلاعات دموگرافیک، آگاهی و پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بر سازه های تئوری شناختی – اجتماعی (Social Cognitive Theory)، توسط 188نفر از کارگران شاغل  تکمیل شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از آمار توصیفی، آزمون های chi-square و تحلیل رگرسیون لجستیک، در نرم افزار SPSS نسخه 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.  
یافته ها: از میان کارگران شرکت کننده در پژوهش، (88نفر)8/46 درصد افراد از آگاهی متوسط و(100نفر) 2/52 درصد از آگاهی بالایی برخوردار بودند. از میان متغیر های دموگرافیک، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، میزان درآمد، سن، سابقه کار و وضعیت استخدامی(05/0>p) و تمام سازه های تئوری شناختی- اجتماعی (05/0>p)، با میزان آگاهی ارتباط معنی داری داشتند که از بین آنها سطح تحصیلات و وضعیت استخدامی در مجموع 6/80 درصد و سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده 64 درصد از احتمال قرار گرفتن کارگران در گروه با آگاهی بالا را تبیین می نمود.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان داد که متغییر های سطح تحصیلات، وضعیت استخدامی، سازه های خودکنترلی، محیط و خودکارآمدی موانع درک شده می تواند جهت طراحی مداخلات آموزشی به منظور بهبود آگاهی کارگران در زمینه استفاده از وسایل حفاظت فردی مؤثر باشد.
سجاد سمیعی، محسن صادقی یارندی، رضا پوربابکی، صبا کلانتری، فریده گلبابایی،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: از دیدگاه بهداشت شغلی، سیستم تنفسی یکی از مهم ترین دستگاه های بدن است که می تواند تحت تاثیر عوارض، اختلالات و پیامدهای نامطلوب در محیط های کاری قرار گیرد. اسپیرومتری یکی از مهم ترین ابزارهای غربالگری و آزمایش تخصصی در معاینات ادواری شاغلان می باشد. در این مطالعه فاکتورهای موثر بر عملکرد ریوی کارکنان بخش های مختلف دانشگاه علوم پزشکی تهران مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و مقطعی بوده و در سال 1397 به منظور تعیین پارامترهای موثر بر عملکرد ریوی افراد بر اساس اطلاعات بدست آمده از فاز ثبت نام  مطالعه کوهورت سلامت کارکنان بر روی 300 نفر از کارمندان دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام پذیرفت. پس از جمع آوری داده ها، آنالیز اطلاعات توسط نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام گرفت. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های آماری پارامتریک تی دو نمونه ای مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. جهت تعیین میزان تاثیر متغیرهای مستقل بر پارامترهای عملکرد ریوی مورد مطالعه از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده گردید.  
یافته ها: مشاهده گردید که بین پارامترهای FVC و FEV1 و استعمال سیگار ارتباط معنی داری وجود دارد
(05/0 > P-value).  بین توده بدون چربی بدن (FFM)، سن و شاخص توده بدنی (BMI) با پارامتر FEV1/FVC نیز ارتباط معنی داری مشاهده گردید (05/0 > P-value). همچنین مشخص گردید بین نوع شغل افراد و پارامتر FVC ارتباط معنی داری وجود دارد (05/0 > P-value).
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر مشخص شد که نوع شغل افراد در عملکرد ریوی آنان تاثیر بسزایی دارد که دلیل آن مواجهه تنفسی با آلاینده های مختلف در گروه های شغلی مختلف می باشد. از دیگر عوامل تاثیر گذار در عملکرد ریوی افراد طی مطالعه حاضر می توان به سن، شاخص توده بدنی، شاخص توده چربی بدن، شاخص توده بدون چربی بدن و استعمال سیگار اشاره نمود.
داود پناهی، محسن صادقی یارندی، نورالدین قراری، زهرا آقاجانی علی‌آبادی، احمد سلطان‌زاده،
دوره 11، شماره 2 - ( 3-1400 )
چکیده

مقدمه: با توجه به اهمیت پیاده سازی سیستم های مدیریت ایمنی و سلامت شغلی در پیشگیری از بیماری های مختلف در محیط‌های شغلی و همچنین تعیین میزان اهمیت و نقش استقرا و اجرای سیستم های مدیریت سلامت شغلی در کنترل و کاهش شیوع بیماری کووید 19 در محیط های کاری به عنوان یکی از بخش های حساس و مهم جامعه، مطالعه حاضر با هدف مقایسه میزان شیوع ابتلا به بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع دارا و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی و همچنین ریسک فاکتورهای مدیریتی و اجرایی مرتبط در بخشی از صنایع ایران انجام پذیرفت.
روش کار: این مطالعه مقطعی در اردیبهشت ماه سال 1399 در حین شیوع بیماری کروناویروس در بخشی از صنایع تحت نظر دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام شده است. طی مطالعه حاضر مجموعا 70 صنعت مشتمل بر 24 صنعت فعال در حوزه تولید محصولات شیمیایی، 6 صنعت تولید قطعات خودرو، 14 صنعت تولید لوازم خانگی، 16 صنعت تولید محصولات بهداشتی و آرایشی، 4 صنعت تولید محصولات فلزی و 6 شرکت خدماتی بود. جامعه آماری مورد مطالعه شامل دو گروه از صنایع واجد سیستم‌‌ مدیریت سلامت شغلی (33 صنعت) و صنایع فاقد سیستم‌‌ مدیریت سلامت شغلی (37 صنعت) بود. در این مطالعه، چک‌لیستی برای جمع‌آوری داده‌های مطالعه بر اساس الزامات و پارامترهای سیستم‌های مدیریت سلامت شغلی و همچنین اطلاعات مرتبط با بیماری‌های واگیر و عفونی مانند کووید-19 طراحی گردید که شامل اطلاعات لازم در مورد ابتلا به بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع مورد مطالعه، طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-19 بود. تحلیل آماری داده‌های مطالعه با استفاده از آزمون‌ کای اسکوئر و آزمون دقیق فیشر و در محیط نرم افزار SPSS نسخه 23 انجام پذیرفت.  
یافته ها: تعداد کارگران شاغل در دو گروه صنایع واجد و فاقد سیستم‌‌ مدیریت سلامت شغلی به ترتیب 673 و 708 نفر بود. از 33 صنعت دارای سیستم‌‌ مدیریت سلامت شغلی، (1/12 %) 4 صنعت دارای سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست (HSE-MS)، (7/66 %) 22 صنعت استاندارد OHSAS 18001:2007 را اخذ نموده و (2/21 %) 7 صنعت نیز دارای گواهینامه ISO 45001:2018 بودند. مشخص گردید که مقادیر شیوع بیماری کووید-19 در صنایع فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی به طور معنی داری بالانر می باشد (05/0>p). همچنین یافته ها نشان داد که بین پارامترهای طب کار، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، آموزش و مشارکت کارکنان و همچنین پارامترهای مدیریت بیماری کووید-19 در دو گروه صنایع مورد مطالعه اختلاف معنی داری وجود دارد (05/0>P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین مقادیر امتیاز پارامترهای  طب کار و سیستم مدیریت اطلاعات سلامت شغلی، مدیریت ریسک خطرات بیولوژیک، آموزش و مشارکت کارکنان، مدیریت بیماری کووید-19 و در نهایت شیوع بیماری مذکور بین صنایع واجد و فاقد سیستم های مدیریت سلامت شغلی ارتباط معنی داری وجود داشته و اجرا و استقرار سیستم های مدیریت سلامت شغلی می تواند گامی موثر در راستای کاهش شیوع بیماری های ویروسی و واگیر همچون کووید-19 باشد.
آیسا قاسمی کوزه کنان، وحید احمدی مشیران، محسن صادقی یارندی، حامده گل محمدپور، بابک سرباز، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه: یکی از موارد مرتبط در حیطه منابع انسانی، کیفیت زندگی کاری است که از مهمترین عوامل اثر گذار بر آن بارکار به شکل های بارکار ذهنی و فیزیکی می باشد، بطوری که افزایش بارکار، می تواند باعث کاهش سطح عملکرد در یک و یا چند وظیفه شود.لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بارکار ذهنی- فیزیکی با کیفیت زندگی کاری کارگران در یک صنعت ریخته گری انجام پذیرفت.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و مقطعی بوده و بر روی 218 نفر از کارگران مرد یک صنعت ریخته گری انجام پذیرفت. در ابتدا بعد از بررسی شغلی، واحدهای با تنش های کاری بالا انتخاب گردیدند. برای جمع آوری و بررسی متغیرهای بار ذهنی و فیزیکی به ترتیب از پرسشنامه ناسا-تی ال ایکس و پرسشنامه بار فیزیکی استفاده شد. از پرسشنامه والتون نیز برای ارزیابی کیفیت زندگی کاری، استفاده شد. در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در محیط نرم افزار SPSS  نسخه 25 انجام پذیرفت.  
یافته ها: میانگین نمره کلی بارکار ذهنی و بارکار فیزیکی به ترتیب مقادیر 14/10 ± 87/70 و 74/2 ± 18/14 و میانگین نمره کلی کیفیت زندگی کاری نیز مقدار 32/11 ± 76/90 بدست آمد. مشخص گردید که ارتباط معکوس و معنی داری بین میانگین کیفیت زندگی کاری با بار فیزیکی (001/0=P) و بارکار ذهنی (01/0=P) وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین کیفیت زندگی کاری در بین گروه های مختلف متغیرهای دموگرافیک نشان داد که فقط بین گروه های سنی مختلف و کیفیت زندگی کاری ارتباط معنی داری وجود دارد (003/0=p). در نهایت مشخص گردید متغیرهای بارکار فیزیکی، بارکار ذهنی و سن توامان بر میانگین نمره کیفیت زندگی کاری افراد تاثیر معنی داری دارند (05/0 >P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری با بارکار ذهنی و فیزیکی ارتباط معناداری وجود دارد. از این رو پیشنهاد می شود که جهت افزایش سطح کیفیت زندگی کاری کارکنان اقدامات سازمانی و اجرایی با تمرکز بر کاهش بارکار ذهنی و فیزیکی انجام پذیرد.
 
زوتیق یازولی، پوتری جمیل، نور آتریا یوسف، کارمگام کاروپیا، کومار پریمال، حسن صادقی نایینی، سیواسانکار سامباسیوان، پوواناساواران پرومال،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده

مقدمه: کار در صنایع، امور خدماتی و سایر مشاغلی که انجام کار در آن‌ها مستلزم ایستادن‌های طولانی‌مدت بیش از دو ساعت می‌باشد، کارگران را در معرض مخاطرات بهداشتی موقت یا دائم قرار می‌دهد. در این مطالعه سعی شده تا اثر به‌کارگیری کف‌پوش‌های ضد خستگی حین انجام کارهای ایستاده بر سطح ناراحتی، خستگی و تنش‌های عضلانی پاها، موردبررسی قرار گیرد.
روش کار: تعداد 100 کارگر در یکی از صنایع تولیدی در استان سلانگور مالزی در دو گروه مورد (استفاده از زیرپایی) و کنترل و در طی دو ساعت کار ایستاده ممتد موردمطالعه قرار گرفتند. میزان ناراحتی درک شده با استفاده از مقیاس بورگ و سطح فعالیت عضلات ناحیه ساق با استفاده از دستگاه الکترومیوگرافی جمع‌آوری گردید.  
یافته ها: نتایج نشان داد که میزان تنش‌های عضلانی در اندام‌ها در گروهی که که از کف‌پوش‌های ضد خستگی استفاده می‌کرده‌اند به طور معنی‌داری در مقایسه با گروه کنترل برای نواحی زانو، عضلات ساق پا و کف پاها، به ترتیب به مقدار 1/8، 2/5 و 2/6 درصدکمتر بوده است. براساس مقیاس بورگ سطح ناراحتی احساس شده در عضلات نیز بین دو گروه اختلاف معنی‌داری داشته است (0/001> P).
نتیجه گیری: با استناد به نتایج به‌دست‌آمده، تجهیز سطوح انجام کار به کف‌پوش‌های ضد خستگی می‌تواند در کاهش ناراحتی‌های اسکلتی عضلانی و خستگی‌های ناشی از انجام کارهای ایستاده طولانی‌مدت مؤثر باشد.
ناصر نیک افشار، مصطفی کمالی، الهام اخلاقی پیرپشته، حسام‌الدین عسگری مجدآبادی، نصیر امانت، محسن پورصادقیان،
دوره 13، شماره 1 - ( 1-1402 )
چکیده

مقدمه: در سال‌های اخیر خواب‌آلودگی راننده یکی از دلایل اصلی تصادفات جاده‌ای می‌باشد که می‌تواند منجر به صدمات فیزیکی، مرگ‌ومیر و تلفات قابل‌توجه اقتصادی شود. آمارها نشان می‌دهد که به یک سیستم مناسب برای آشکارساز وضعیت خواب‌آلودگی راننده موردنیاز می‌باشد، به‌طوری‌که بتواند قبل از اینکه رویداد ناگواری اتفاق بیافتد هشدار لازم را بدهد. لذا این مطالعه مروری با هدف بررسی مطالعات سنسورهای تشخیص‌دهنده خواب‌آلودگی راننده و ارائه روش‌های ترکیبی تشخیصی و طرح مدل کارآمد انجام گرفت.
روش کار: این مطالعه مروری توصیفی از طریق یک جستجوی نظام‌مند و با استفاده از کلیدواژه‌های رانندگان و تشخیص خواب‌آلودگی در پایگاه‌های داده بین‌المللی شامل Scopus, Pubmed و  Web of Scienses انجام گرفت که شامل جدیدترین تحقیقات انجام‌شده مرتبط در این زمینه از سال 2005 تا سپتامبر 2021 بود. همچنین لیست منابع مطالعات نهایی برای یافتن مطالعات بیشتر بررسی شد تا روش‌ها و مطالعات خاص (تیپیک) مورد اشاره واقع شوند و با یکدیگر مقایسه شوند.
یافته ها: به‌طورکلی محققان خواب‌آلودگی راننده را با استفاده از سه روش انـدازه‌گیری بر اساس وسیله نقلیه، اندازه‌گیری رفتاری و اندازه‌گیری فیزیولوژیکی مورد ارزیابی قرار می‌دهند. جزئیات و نحوه انجام این اندازه‌گیری‌ها تأثیر و تفاوت زیادی روی سیستم‌های موجود ایجاد می‌کند. در این مطالعه مروری، هر سه اندازه‌گیری ذکرشده با استفاده از سنسورهای معین بررسی و همچنین مزیت‌ها و محدودیت‌های هر کدام موردبحث قرار گرفت. مقایسه شرایط رانندگی واقعی و شبیه‌سازی‌شده نیز موردبحث قرار گرفت. همچنین راه‌های مختلفی که میزان خواب‌آلودگی را به‌صورت آزمایشگاهی نشان می‌دهد، موردبررسی قرار گرفت. درنهایت پس از مقایسه تحلیلی بین روش‌های تشخیص خواب‌آلودگی، یک دیاگرام پیشنهادی برای ارائه مدل کارآمد که به‌صورت ترکیبی بود ارائه شد.
نتیجه گیری: به‌طورکلی می‌توان بیان داشت که با توجه به محدودیت‌های هریک از روش‌ها، نیاز است که با طراحی سیستم آشکارساز خواب‌آلودگی که ترکیبی از معیارهای رفتاری، عملکردی و سایر اندازه‌گیری‌ها است، بتوان به‌دقت سطح هوشیاری راننده را مشخص کرد. درنهایت این مدل ترکیبی (کارآمد) باید در محیط شبیه‌سازی ساخته و تست شده باشد تا با ارسال هشدار به راننده‌ای خواب‌آلود از تعداد تصادفات جاده‌ای اجتناب شود.
عادل مظلومی، علی‌محمد مصدق‌راد، فریده گلبابایی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، سجاد زارع، مهدی محمدیان، رمضان میرزایی، ایرج محمدفام، حسن صادقی نائینی، مسعود ریسمانچیان، یحیی رسول زاده، غلامعباس شیرالی، محمود حیدری، یحیی خسروی، حامد دهنوی، ملیحه کلاهدوزی، هانیه اخلاص، میرغنی سیدصومعه، سولماز بالاجمادی، مهدی غرسی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

 
مقدمه: مدیریت استراتژیک، با تعیین جهت حرکت سازمان و تهیه چشم‌انداز استراتژیک و بیانیه مأموریت، زمینه رشد، سودآوری، تولید و گنجاندن برنامه‌های ایمنی و سلامت کارکنان در سراسر سازمان را فراهم می‌کند. همچنین وجود یک برنامه استراتژیک جهت تقویت علمی و کاربردی رشته بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار یکی از اولویت‌های دانشگاهی و صنعتی کشور است. هدف از مطالعه حاضر ارائه برنامه استراتژیک توسعه رشته تخصصی مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار در ایران می‌باشد.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع مطالعات اقدام پژوهی مشارکتی است که در سال 1400 انجام شد. کمیته تدوین برنامه‌ریزی استراتژیک متشکل از 20 نفر از اساتید، کارشناسان و دانشجویان مقطع دکترا بودند طی 14 هفته با تشکیل جلسات منظم هفتگی و با جمع‌آوری اطلاعات درون سازمان و برون سازمان و تحلیل محیط داخلی و خارجی سازمان و شناسایی نقاط قوت و ضعف و فرصت‌ها و تهدیدهای موجود در محیط اقدام به تعیین مأموریت، دورنما، ارزش‌ها و اهداف کلی و اختصاصی سازمان برای سال‌های 1400 تا 1404 نموند. همچنین، اقدامات لازم  برای دستیابی به اهداف تعیین شده شناسایی و برنامه عملیاتی دستیابی به اهداف در زمینه ارتقای عملکرد رشته تخصصی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار تدوین شدند.
یافته ها: انجام این پژوهش کاربردی منجر به ارزشیابی استراتژیک محیط درونی و بیرونی رشته تخصصی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، تعیـین جهـت استراتژی‌های اساسی، مأموریت، دورنما، ارزشها و اهداف کلی شد. درنهایت هفت هدف اختصاصی و 286 اقدام برای ارتقای عملکرد رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار مشخص شد. در تحلیل SWOT انجام‌گرفته از محیط داخلی و خارجی رشته بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، 27 نقطه قوت، 7 نقطه‌ضعف، 26 فرصت و 12 تهدید به دست آمد. طبق نتایج ماتریس SWOT موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار در موقعیت استراتژی‌های احتیاطی و حفظ شرایط موجود قرار دارد.
نتیجه‌گیری: این برنامه، در راستای برنامه 4 ساله رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار نوشته شده است. در تدوین برنامه به اسناد و سیاستهای ارگان‌های بالادستی توجه شده است. موقعیت استراتژیک رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار، استراتژی محتاطانه است. در این موقعیت می‌توان استراتژی‌های حفظ شرایط موجود را به کاربرد؛ بنابراین، پیشنهاد می‌شود با تمرکز بر استراتژی‌های محتاطانه تا حد امکان نقاط ضعف رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار و ایمنی کار کاهش یابد و قابلیت‌های استراتژیک آن افزایش یابد. رشته مهندسی بهداشت حرفه‌ای و ایمنی کار به‌تدریج از سال دوم اجرای برنامه استراتژیک می‌تواند بر توسعه فعالیت‌ها متمرکز شود.
مجتبی ذکایی، مرضیه صادقیان، محسن فلاحتی، اعظم بیابانی،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: به دلیل افزایش ارائه خدمات الکترونیک به شهروندان در ادارات دولتی، تعداد کاربران کامپیوتر و در نتیجه بروز اختلالات اسکلتی عضلانی افزایش یافته است. لذا هدف این مطالعه پیش‌بینی و مدلسازی روابط پیچیده بین عوامل خطر اختلالات اسکلتی عضلانی در کاربران کامپیوتر شاغل در ادارات دولتی توسط شبکه عصبی مصنوعی بود.
روش کار: مطالعه مقطعی حاضر در سال 2020 روی 342 نفر از کارکنان ادارات مختلف دولتی شهر ساوه در ایران انجام گردید. ابتدا محقق به منظور شناسایی اولیه مشکلات از محیط کار بازدید نموده و عوامل محیطی را اندازه‌گیری کرد. با استفاده از پرسشنامه نوردیک و روش ROSA، ارزیابی ریسک ارگونومیک و بررسی عوامل روانی اجتماعی صورت پذیرفت. بمنظور تدوین مدل، تأثیر عوامل مختلف در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی با استفاده از آزمون رگرسیون لجستیک بررسی شد، سپس داده‌های حاصل توسط یکی از الگوریتم‌های شبکه عصبی جمع‌آوری و مدل‌سازی گردید و در نهایت یک مدل بهینه برای پیش‌بینی خطر اختلالات اسکلتی عضلانی توسط شبکه‌های عصبی مصنوعی ارائه شد.  
یافته ها: نتایج نشان داد با افزایش سطح تعاملات اجتماعی، سطح تقاضا، کنترل و رهبری در شغل، اختلالات اسکلتی عضلانی در مردان و زنان کاهش می‌یابد. بین شیوع اختلالات اسکلتی-عضلانی و میزان تقاضای شغل، سطوح کنترل شغل، سطوح تعاملات اجتماعی، سطوح رهبری، سطوح جو سازمانی، سطح رضایت شغلی و سطوح استرس رابطه معناداری وجود داشت. علاوه بر این، بین گزارش درد در ناحیه گردن، شانه و مچ/دست با نمره کلی ROSA رابطه معناداری وجود داشت. همچنین بین گزارش درد یا ناراحتی در ناحیه گردن با امتیاز خطر صفحه نمایش گوشی، مچ/دست با نمره خطر صفحه کلید-موس و همچنین شانه، قسمت بالای کمر، آرنج و پایین کمر با نمره ریسک صندلی رابطه معنادار وجود داشت. دقت مدل ارائه شده جهت پیش‌بینی اختلالات اسکلتی عضلانی نیز حدود 5/88 % بود که نشان‌دهنده قابل قبول بودن نتایج است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد چندین فاکتور در ایجاد اختلالات اسکلتی عضلانی نقش دارند که شامل عوامل فردی، محیطی، روانی اجتماعی و ایستگاه کاری می‌باشد. لذا در طراحی یک ایستگاه کاری ارگونومیک بایستی تاثیر توام عوامل ذکر شده مورد بررسی قرار گیرد. همچنین پیش‌بینی میزان تاثیرگذاری هر کدام از عوامل مذکور با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که این نوع مدلسازی می‌تواند به عنوان ابزاری جهت پیشگیری از اختلالات اسکلتی عضلانی و یا دیگر اختلالات چندعاملی کاربردپذیر باشد.
 
موسی جباری، حسن صادقی نائینی، پروین سپهر،
دوره 13، شماره 4 - ( 10-1402 )
چکیده

مقدمه: سقوط از ارتفاع یکی از حوادث شایع در محیط کاری ساخت و ساز می‌باشد. استفاده از وسایل حفاظت از سقوط فردی  مناسب از قبیل هارنس‌های ایمنی، یکی از راه‌های کنترلی موثر در این خصوص می‌باشد. در این مطالعه به بررسی سیستماتیک طراحی هارنس‌های ایمنی و اثرات تعلیق پرداخته شده است.
روش کار: در این مطالعه مروری سیستماتیک، مقالات منتشر شده در مجلات علمی در خصوص ایمنی سقوط و طراحی هارنس‌های ایمنی و پیامدهای ناشی از سقوط هنگام استفاده از هارنس در طی سال های2000 تا 2021 مورد بررسی قرار گرفت. جستجو با استفاده از  8 کلمه کلیدی هارنس تمام بدن، سیستم توقف سقوط، هارنس صنعتی، هارنس ارگونومی، طراحی هارنس، استاندارد‌های هارنس، حفاظت از سقوط و تجهیزات حفاظت فردی در مقابل سقوط با معادل انگلیسی در پایگاههای داده‌ای معتبر  انجام گردیده و مقالات مرتبط جمع‌آوری و انتخاب شدند. بعد از استخراج داده‌های مورد نیاز تقسیم بندی و آنالیز مطالعات انجام گردید  
یافته ها: براساس کلمات کلیدی مورد استفاده، 101 مقاله جمع‌آوری گردید و در نهایت پس از بررسی‌های انجام شده 23 مقاله مرتبط انتخاب و وارد مطالعه اصلی شد. مقالات انتخاب شده در دو گروه  شامل «طراحی هارنس‌ها و بهینه‌سازی سیستم‌های توقف سقوط» و  «مطالعات مربوط به پیامدهای تعلیق از ارتفاع و اثرات آن» تقسیم بندی شدند. مطالعات انجام شده نشان داد که 34/7  درصد از مطالعات در خصوص ایمنی هارنس، 34/7  درصد در خصوص ارگونومی هارنس، و 30/3 درصد مطالعات به بررسی پیامد تعلیق پرداخته‌اند. نتایج نشان داد بیشتر مطالعات در این خصوص در امریکا (39/7% از مقالات مورد بررسی) انجام گردیده است. 
نتیجه‌گیری: علایم و تغییرات فیزیولوژیک در زمان تعلیق هارنس بوجود می‌اید. هیچ مطالعه‌ای تاکنون به مرگ ناشی از تعلیق هارنس اشاره نکرده است. لوازم جانبی مناسب برای هارنس‌ها می‌تواند زمان تحمل تعلیق را طولانی‌تر کند. بیشترین مشکل در خصوص طراحی ارگونومیک هارنس‌ها وجود دارد. 
 
پریسا فرهمندیان، عبدالله محمّدیان هفشجانی، عبدالمجید فدایی، رمضان صادقی،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده

مقدمه: سرطان ریه دومین سرطان شایع جهان است. استعمال دخانیات، تماس شغلی و محیطی از مهم‌ترین علل بروز سرطان ریه هستند. کادمیم به‌دلیل توانایی در افزایش خطر سرطان ریه، به‌عنوان عنصری سرطان‌زا برای انسان شناخته می‌شود. هدف از این مطالعه، برآورد نتیجه‌ای کلی از تمام مطالعات انجام شده در زمینه ارتباط کادمیم با سرطان ریه است.
روش کار: در مطالعه حاضر، مطالعاتی که تا ماه می سال ۲۰۲۲ ارتباط بین کادمیم و سرطان ریه را ارزیابی کرده‌اند، جست‌وجو و بازیابی شده است. از نمودار قیفی با هدف تعیین وجود تورش انتشار، از آزمون‌‌های آماری (x2) و  I2 جهت تعیین هتروژنسیتی، از روش متارگرسیون برای تشخیص ریشۀ ناهمگنی‌ها و از رویکرد آنالیز حساسیت به‌منظور شناسایی اثر هر مطالعه بر نتیجۀ کلی استفاده شد. همۀ تجزیه‌وتحلیل‌ها در این مطالعه، توسط نرم‌افزار آماری Stata نسخه 15انجام شد.  
یافته ها: در این مطالعه مشاهده شد که شانس ابتلا به سرطان ریه نسبت به گروه پایه، در افراد مواجهه یافته/مواجهه با دوز بالاتر از سطح پایه کادمیم، برابر با (024/0= p-value ; 62/1 - 06/1: CI 95 %) 31/1 می‌باشد که از نظر آماری معنی‌دار است. بر اساس نتایج آزمون ایگر (178/0 = p-value) و بگ (276/0 = p-value) در این مطالعه تورش انتشار مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس نتیجه نهایی حاصل از این پژوهش مروری، مواجهه با کادمیم منجر به افزایش 31% خطر ابتلا به سرطان ریه می‌شود که این میزان افزایش خطر از نظر آماری معنی‌دار است؛ بنابراین می‌توان بیان کرد کادمیم عامل خطری برای سرطان ریه می‌باشد.
نرگس کایدانی، محسن صادقی یارندی، کوروش زارع، مژده بنیادی، احمد سلطان زاده،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: نوبت کاری همراه با ماهیت وظیفه در مشاغلی مانند پرستاری می‌توانند باعث شیوع آسیب‌ها و پیامدهای روانی در پرستاران شود که می‌تواند مولفه‌های مختلف زندگی پرستاران و در نهایت جامعه را متاثر سازد. این مطالعه با هدف بررسی پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی روانی مرتبط با نوبت کاری در پرستاران طراحی و انجام شده است.
روش کار: این مطالعه مقطعی در بین 636 پرستار از 7 بیمارستان در سال 1402 انجام شده است. ابزار جمع‌آوری داده‌ها در این مطالعه بخشی از پرسشنامه جامع ترجمه و اصلاح شده توسط چوبینه و همکاران بود. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از نرم‌افزار IBM SPSS نسخه 0/22 و سطح معنی داری 05/0 انجام پذیرفت  
یافته ها: از 636 پرستار مورد مطالعه 474 نوبت کار و 162 نفر روز کار بودند. میانگین سن و سابقه کار جامعه مورد مطالعه 25/5±26/37 سال و 78/4±60/11 سال بود. نتایج نشان داد شیوع پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی در گروه نوبت کار به طور معنی داری بیشتر از پرستاران روزکار می‌باشد (05/0>p). بیشترین شیوع پیامدهای روانی در پرستاران نوبت کار به ترتیب مربوط به خستگی (66/ 39%)، بی‌خوابی (08/ 36%) و کاهش کیفیت خواب (44/ 35%) بود.
نتیجه‌گیری: یافته‌های این مطالعه بیانگر این بود که پارامترهای سیستم نوبت کاری، ساعات کار در هفته، تحصیلات و بخش درمانی به عنوان مهمترین فاکتورهای موثر بر شیوع پیامدهای شناختی و روانی - اجتماعی و اختلال خواب در پرستاران به شمار می‌روند. بنابراین، پیشنهاد می‌شود یک برنامه مجزا برای هر یک از بخش‌های بیمارستانی برای کنترل و مدیریت پیامدهای روانی مرتبط با نوبت کاری در پرستاران طراحی و اجرا شود.
زهرا هاشمی، محمد‌جواد شیخ‌مظفری، آزما پوترا، مرضیه صادقیان، نسرین اسدی، سعید احمدی، معصومه علی‌دوستی،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: با وجود اینکه پنل‌های میکروسوراخدار (MPP) به عنوان نسل جدیدی از جاذب‌های صوتی و جایگزینی موثر برای جاذب‌های الیافی معرفی می‌شوند، این فناوری همچنان با چالش‌هایی مواجه است. مهم‌ترین ضعف این پنل‌ها، پهنای باند جذب محدود آنهاست که عمدتاً در اطراف فرکانس طبیعی متمرکز است. این محدودیت باعث می‌شود که MPP ها نتوانند به‌طور موثری طیف وسیعی از فرکانس‌ها را پوشش دهند، که این امر کارایی آنها را در کاربردهای مختلف کاهش می‌دهد. در نتیجه، بهینه‌سازی طراحی این پنل‌ها برای بهبود عملکرد جذب در گستره وسیع‌تری از فرکانس‌ها، به یکی از اهداف اصلی تحقیقات در این حوزه تبدیل شده است
روش کار: در این مطالعه از روش سطح پاسخ (RSM) با رویکرد طراحی مرکب مرکزی (CCD) و نرم‌افزار Design Expert برای تعیین میانگین ضریب جذب نرمال در محدوده فرکانسی ۱۲۵ تا ۲۵۰۰ هرتز استفاده شد. همچنین شبیه‌سازی‌های عددی به روش اجزاء محدود (FEM) برای اعتبارسنجی نتایج RSM انجام گرفت. پس از بهینه‌سازی، یک جاذب MPP طراحی، ساخته و ضریب جذب نرمال آن با استفاده از لوله امپدانس اندازه‌گیری شد. مدل تئوریک مدار معادل (ECM) نیز برای پیش‌بینی ضریب جذب نرمال برای MPP ساخته شده استفاده شد.  
یافته ها: فرایند بهینه‌سازی نشان داد که با تنظیم قطر سوراخ‌ها، درصد تخلخل و عمق حفره هوایی پشت پنل به ترتیب بر روی ۰.۳ میلی‌متر، ۲.۵% و ۲۵ میلی‌متر، حداکثر جذب در محدوده فرکانسی مورد نظر حاصل می‌شود. تحت این شرایط بهینه، میانگین ضریب جذب با پیش‌بینی‌های RSM در شبیه‌سازی‌های عددی، تئوریک و آزمایشگاهی هماهنگی نزدیک داشت و بهبود چشمگیری به میزان ۱۳.۸% نسبت به MPP غیر بهینه‌شده نشان داد.
نتیجه گیری: این مطالعه کارایی و اثربخشی استفاده از RSM را برای ارزیابی پارامترهای مختلف مؤثر بر عملکرد MPP به نمایش گذاشت. همچنین مدل عددی FEM و مدل تئوریک ECM همبستگی قابل توجهی با نتایج لوله امپدانس نشان دادند و به‌عنوان جایگزین‌های مقرون‌به‌صرفه و قابل اعتماد برای روش‌های آزمایشگاهی سنتی پیشنهاد می‌شوند. این مدل‌ها سطح توافق قابل قبولی با نتایج تجربی ارائه دادند و پتانسیل خود را در کاربردهای عملی تایید کردند.
پروین سپهر، موسی جباری، حسن صادقی نائینی، علی صالحی سهل آبادی، منصور ضیائی، وحید احمدی مشیران، مریم احمدیان، یونس مهری فر،
دوره 14، شماره 3 - ( 7-1403 )
چکیده

مقدمه: هارنس ایمنی نقش مهمی در جلوگیری از سقوط از ارتفاع دارد. هدف این مطالعه شناسایی علل عدم استفاده از هارنس ایمنی کار در ارتفاع  و بررسی میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده هارنس های ایمنی با ابزار محقق ساخته در بین کارگران ساختمانی شهر تهران بود.
روش کار: بدین منظور مصاحبه نیمه ساختار یافته ای با کارگران ساختمانی به منظور تعیین عوامل موثر بر عدم استفاده از هارنس انجام گردیده و داده ها وارد نرم افزار10 MAXQDA شد. سپس با توجه به نتایج حاصله که نشان دهنده نارضایتی کارگران از هارنس های موجود بود، میزان راحتی، رضایت و قابلیت استفاده از هارنس با استفاده از پرسشنامه SHUCAT تعیین شد.   
یافته ها: علل عدم استفاده از هارنس ایمنی در 4 گروه شامل عوامل مدیریتی، نگرشی، راحتی و طراحی هارنس و 27 زیر گروه شناسایی شد. میانگین رضایت و راحتی افراد از هارنس های ایمنی 25/6±8/26  بود که نشان می دهد افراد در استفاده از هارنس های ایمنی احساس راحتی و رضایت ندارند. میانگین قابلیت استفاده از هارنس های ایمنی نیز
  60/5 ±70/38 بود که نشان دهنده عدم کاربردپذیری  هارنس میباشد.
نتیجه گیری: طراحی مناسب هارنس ایمنی می تواند باعث افزایش راحتی و رضایت کارگران از هارنس گردیده و نهایتاً باعث افزایش تمایل به استفاده از هارنس گردد. نظرات کاربران و متخصصین می تواند به رفع نقص های موجود در هارنس ها  کمک نموده و منجر به طراحی محصولی بهتر گردد.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb