19 نتیجه برای قاسمی
ایرج محمدفام، عباس شفیع خانی، علی اکبر شفیع خانی، فخرالدین قاسمی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده
مقدمه: انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات یکی از فرآیندهای پیچیده و بسیار ضروری است که میتواند ایمنی و هزینه تجهیزات را تحت تأثیر قرار دهد. هدف اصلی این مقاله انتخاب استراتژی نگه داری و تعمیرات مبتنی بر ریسک بهمنظور بهبود شاخص های ایمنی، نگه داری و تعمیرات است.
روش کار: با توجه به بررسی متون و محدودیتهای صنعت مورد مطالعه، تعدادی از شاخص های مربوط به ایمنی، نگه داری و تعمیرات تعیین و مقدار عددی آن ها اندازه گیری شدند. سپس بهمنظور ارتقاء شاخص های منتخب، استراتژی مناسب برای تجهیزات بحرانی شرکت با استفاده از معیارهای هزینه، ریسک و قابلیت دسترسی در قالب فرآیند تحلیل شبکه ای فازی مشخص گردیدند. در مرحله پایانی پس از گذشت 12 ماه از پیاده سازی استراتژی، شاخصها مجدداً اندازه-گیری و ارزیابی شدند. جهت بررسی تغییرات قابلتوجه در شاخصها از آزمون آماری ویلکاکسون استفاده شد.
یافته ها: در پیادهسازی الگوی مذکور، نگه داری مبتنی بر شرایط نسبت به دیگر استراتژیها در بسیاری از موارد کارایی بیش تری داشت. بهبود در شاخص های ایمنی ونت بعد از پیادهسازی الگوی مذکور معنیدار بود. تحلیلهای آماری انجامشده نشان داد که بهبود در شاخصهای قابلیت اطمینان، قابلیت دسترسی، میانگین زمان بین نقایص و تعداد نقصهای خطرناک قبل و بعد از مداخله معنیدار بود (p≤0.5).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده هم زمان از سه معیار هزینه، ایمنی و قابلیت دسترسی در برنامهریزی نگه داری و تعمیرات میتواند به بهبود حوادث مرتبط با تجهیزات منتهی شود. درنهایت الگوی حاضر میتواند کارایی و رقابتپذیری سازمانها را با افزایش دسترسپذیری و کاهش هزینه های تجهیزات بهبود بخشد.
روح اله قاسمی، فریده گلبابایی، محمد جواد جعفری، محمدرضا پورمند، ساسان رضایی، رامین نبی زاده، انسیه ماسوریان،
دوره 9، شماره 2 - ( 3-1398 )
چکیده
مقدمه: امروزه آلودگی هوا به عنوان موضوع مهم محیطی و بهداشتی مطرح است. فرآیندهای کنترلی بیولوژیکی به دلیل دوام، صرفه اقتصادی و دوست دار محیط زیست توانستند جایگزین مناسبی برای روش های فیزیکوشیمیایی شوند. فناوری بیولوژیکی برمبنای فعالیت میکروارگانیسم ها قراردارد. در این مطالعه، قابلیت باکتری سودوموناز پوتیدا و قارچ پلاروتوس استراتوس در تصفیه جریان گازی آلوده حاوی تولوئن و تجزیه بیولوژیکی آن تحت شرایط عملیاتی مشابه مورد مقایسه قرار گرفت.
روش کار: بدین منظور، یک بیوفیلتر شامل دو ستون موازی در مقیاس آزمایش گاهی طراحی و ساخته شد و آزمایشات در این دو ستون برمبنای اندازه گیری کارایی حذف، ظرفیت حذف و افت فشار صورت گرفت، به گونه ای که در یکی از ستون ها باکتری و در دیگری قارچ تلقیح شد.
یافته ها: آزمایشات مربوط به باکتری 20 روز و آزمایشات مربوط به قارچ 14 روز به طول انجامید. میزان بار ورودی برای بیوفیلتر باکتریایی و برای بیوفیلتر قارچ به ترتیب عبارت از i 11.65±2.26 g/m3.h و 11.94±2.56 بودند. نتایج نشان داد بیوفیلتر قارچی ظرفیت حذف بالاتری را نسبت به بیوفیلتر باکتریایی دارد (9.65±3.53 دربرابر g/m3.h ر 9.18±2.6)، هرچند، افت فشار نیز در بیوفیلتر قارچی بالاتر از بیوفیلتر باکتریایی بود (1.1±0.32 دربرابر mm water ر1±0.28).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده بیوفیلتراسیون قارچی در حذف تولوئن از جریان هوا کاراتر می باشد.
وحید احمدی مشیران، علی کریمی، فریده گلبابایی، محسن صادقی یارندی، علی اصغر ساجدیان، آیسا قاسمی کوزه کنان،
دوره 10، شماره 4 - ( 9-1399 )
چکیده
مقدمه: ازجمله مواد آلی فرار که درصنایع پتروشیمی تولید یا استفاده می شوند استایرن می باشد. که مواجهه تنفسی با آن اختلالات و بیماری هایی به دنبال دارد. لذا هدف این مطالعه ارزیابی میزان مواجهه شغلی با بخارات استایرن و تعیین سطح ریسک اثرات سلامتی ناشی از آن به روش کمی در کارکنان صنعت پتروشیمی مورد مطالعه است.
روش کار: در این مطالعه توصیفی- مقطعی، 150 نمونه فردی از 50 نفر از کارکنان صنعت مورد مطالعه به روش 1501NIOSH، انجام گرفت. نمونه ها با دستگاه گاز کروماتوگرافی مدل Varian-cp3800، آنالیز شد. بعد از تعیین غلظت استایرن مورد مواجهه، با استفاده از روابط ارائه شده از سوی آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا(U.S EPA)، ریسک اثرات سلامتی استایرن بر کارکنان شاغل در این صنعت ارزیابی شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، بیشترین میزان مواجهه ( 0.44mg. (kg-day) -1) در واحد پلی بوتادین لاتکس (PBL) بود. بنابراین پیش بینی بالاترین ریسک سرطان و ریسک غیر سرطانی به ترتیب با میانه 44/0 و 71/0 برای واحد PBL بود. با توجه به این که کمترین میزان مواجهه (0.0012mg. (kg-day) -1) در واحد درایر به دست آمد. پیش بینی کمترین ریسک سرطان زایی (000001/0) و ریسک غیر سرطان(002/0) برای کارکنان همین واحد بود.
نتیجه گیری: بطور کلی در برخی از بخش های پتروشیمی مورد مطالعه بویژه در بخشPBL، میزان ریسک سلامتی بالاتر از حدود مجاز بود. لذا پیشنهاد می گردد، علاوه بر تهویه های طبیعی، از تهویه های مصنوعی به ویژه تهویه موضعی استفاده بشود.
آیسا قاسمی کوزه کنان، محمدرضا منظم اسماعیل پور، صبا کلانتری، علی کریمی، کمال اعظم، فریده گلبابایی،
دوره 11، شماره 1 - ( 1-1400 )
چکیده
مقدمه: پوست به عنوان وسیع ترین اندام بدن انسان می تواند در معرض عوامل زیان آور متعددی در محیط کار قرار گیرد. از جمله این عوامل زیان آور تابش فرابنفش می باشد. مواجهه با تابش فرابنفش در محیط های باز می تواند 2 تا 9 برابر بیش از مواجهه با آن در فضاهای کاری سرپوشیده باشد. مواجهه با تابش فرابنفش منجر به تغییر رنگدانه ها، اریتمی، پیری زودرس، سرطان پوست و آسیب DNA می شود. یکی از راه های عدم مواجهه و یا کاهش مواجهه با تابش فرابنفش و پیشگیری از اثرات سوء آن مانند سرطان پوست و غیره می تواند استفاده از منسوجات مناسب باشد. لذا هدف از این مقاله ساخت نانوالیاف پلی آکریلونیتریل (PAN) با خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش با استفاده از غلظت های مختلف از نانوذرات دی اکسید تیتانیوم (TiO2) می باشد.
روش کار: نانوالیاف 10% وزنی پلی آکریلونیتریل با بارگذاری نانوذرات TiO2 در غلظت های0، 1، 5، 10 و 15% وزنی (نسبت به پلیمر) با استفاده از روش الکتروریسی تهیه شد. به منظور انجام فرآیند الکتروریسی از سرنگ با نیدل G21، نرخ تغذیه 2/1 میلی لیتر بر ساعت، فاصله سر نازل از درام جمع آوری کننده 15 سانتی متر، ولتاژ 20 کیلو ولت و سرعت چرخش درام 250 دور بر دقیقه استفاده گردید. خصوصیات ریخت شناسی نانوالیاف با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و گروه های عاملی نانوالیاف به منظور اثبات بارگذاری نانوذرات TiO2 با طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) بررسی گردید. خاصیت حفاظت نانوالیاف در برابر تابش فرابنفش با اندازه گیری میزان عبور فرابنفش طبق روش BS EN 13758-1:2002 و نیز محاسبه فاکتور حفاظت فرابنفش (UPF) بر اساس استاندارد AS/NZ 4399:1996 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که خصوصیات ریخت شناسی و قطر نانوالیاف در غلظت های مختلف از بارگذاری نانوذره TiO2 متفاوت بوده و افزایش غلظت این نانوذره منجر به افزایش قطر نانوالیاف شده است. مقایسه گروه های عاملی در دو گروه نانوالیاف بارگذاری شده با TiO2 و نانوالیاف فاقد این نانوذره، نشان داد که نانوذرات TiO2 به منظور ایجاد خاصیت حفاظتی به طور موفقیت آمیزی بر نانوالیاف بارگذاری شده اند. همچنین نتایج نشان داد که بارگذاری نانوذرات TiO2 خاصیت حفاظت در برابر تابش فرابنفش را در مقایسه با نانوالیاف PAN افزایش داده که این خاصیت حفاظتی با افزایش غلظت نانوذره بارگذاری شده بر روی الیاف تا 15%، بیشتر می شود.
نتیجه گیری: تمامی نتایج نشان دهنده تولید موفق نانوالیاف محافظ در برابر تابش فرابنفش با بارگذاری نانوذرات TiO2 می باشد که می تواند برای حفاظت شاغلین در معرض تابش فرابنفش مورد استفاده قرار گیرد.
آیسا قاسمی کوزه کنان، وحید احمدی مشیران، محسن صادقی یارندی، حامده گل محمدپور، بابک سرباز، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده
مقدمه: یکی از موارد مرتبط در حیطه منابع انسانی، کیفیت زندگی کاری است که از مهمترین عوامل اثر گذار بر آن بارکار به شکل های بارکار ذهنی و فیزیکی می باشد، بطوری که افزایش بارکار، می تواند باعث کاهش سطح عملکرد در یک و یا چند وظیفه شود.لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بارکار ذهنی- فیزیکی با کیفیت زندگی کاری کارگران در یک صنعت ریخته گری انجام پذیرفت.
روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی و مقطعی بوده و بر روی 218 نفر از کارگران مرد یک صنعت ریخته گری انجام پذیرفت. در ابتدا بعد از بررسی شغلی، واحدهای با تنش های کاری بالا انتخاب گردیدند. برای جمع آوری و بررسی متغیرهای بار ذهنی و فیزیکی به ترتیب از پرسشنامه ناسا-تی ال ایکس و پرسشنامه بار فیزیکی استفاده شد. از پرسشنامه والتون نیز برای ارزیابی کیفیت زندگی کاری، استفاده شد. در نهایت تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی(ضریب همبستگی پیرسون، آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و رگرسیون خطی چندگانه) در محیط نرم افزار SPSS نسخه 25 انجام پذیرفت.
یافته ها: میانگین نمره کلی بارکار ذهنی و بارکار فیزیکی به ترتیب مقادیر 14/10 ± 87/70 و 74/2 ± 18/14 و میانگین نمره کلی کیفیت زندگی کاری نیز مقدار 32/11 ± 76/90 بدست آمد. مشخص گردید که ارتباط معکوس و معنی داری بین میانگین کیفیت زندگی کاری با بار فیزیکی (001/0=P) و بارکار ذهنی (01/0=P) وجود دارد. نتایج مقایسه میانگین کیفیت زندگی کاری در بین گروه های مختلف متغیرهای دموگرافیک نشان داد که فقط بین گروه های سنی مختلف و کیفیت زندگی کاری ارتباط معنی داری وجود دارد (003/0=p). در نهایت مشخص گردید متغیرهای بارکار فیزیکی، بارکار ذهنی و سن توامان بر میانگین نمره کیفیت زندگی کاری افراد تاثیر معنی داری دارند (05/0 >P).
نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که بین کیفیت زندگی کاری با بارکار ذهنی و فیزیکی ارتباط معناداری وجود دارد. از این رو پیشنهاد می شود که جهت افزایش سطح کیفیت زندگی کاری کارکنان اقدامات سازمانی و اجرایی با تمرکز بر کاهش بارکار ذهنی و فیزیکی انجام پذیرد.
زهرا اعلائی، روح اله قاسمی، محمدرضا پورمند، علی کریمی، انسیه ماسوریان، فریده گلبابایی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده
مقدمه: تولوئن از رایجترین نوع ترکیبات آلی فرار است که سمی بوده و سبب آسیب کبد و کلیه می شود. این ترکیب در بسیاری از صنایع شیمیایی به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد. از این رو حذف تولوئن از جریان هوای خروجی صنایع دارای اهمیت است. بنابراین هدف از انجام این مطالعه، بررسی مقایسه ای نقش کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده با باکتری سودوموناس پوتیدا و همچنین بررسی عملکرد سیستم بیوفیلتراسیون باکتری سودوموناس پوتیدا تثبیت شده بر کربن فعال به منظور جذب و تجزیه تولوئن از جریان هوا در یک سیستم بیوفیلتراسیون و احیا کربن فعال است.
روش کار: ابتدا به منظور رشد باکتری، پیش کشت به مدت 24 ساعت بر روی انکوباتور شیکردار با سرعت 150rpm در دمای 30 درجه سانتی گراد قرار گرفت و سپس باکتری ها بر روی کربن فعال قرار داده شدند و عمل تثبیت صورت گرفت. در ادامه 2 ستون با کربن فعال دست نخورده و کربن فعال تثبیت شده با باکتری پر شد. کارایی هر کدام از سیستم ها با حجم بستر، گذر حجمی گاز و تراکم های مختلف از آلاینده در دو سیکل مورد بررسی قرار گرفت. سیکل اول به منظور بررسی میزان کارایی دو سیستم در حذف تولوئن و سیکل دوم به منظور بررسی احیای کربن فعال بعد از خاموشی سیستم صورت گرفت. به منظور بدست آوردن مقدار جذب تولوئن در سیستم بیوفیلتراسیون، تراکم های مختلفی از تولوئن ساخته و به سیستم وارد شد. با نمونه برداری از ورودی و خروجی ستون ها و تزریق نمونه ها به دستگاه گاز کروماتوگرافی مقدار کارایی حذف تولوئن در شرایط مختلف مطالعه بدست آمد.
یافته ها: نتایج تست های آماری نشان داد که افزایش حجم بستر و کاهش گذر حجمی گاز کارایی حذف تولوئن را به طور چشمگیری افزایش می دهد. نتایج عملکرد بیوفیلتر نشان داد که حداکثر کارایی کربن فعال دست نخورده و تثبیت شده در سیکل اول به ترتیب معادل %95 و %89 در مدت زمان 14 ساعت بود. کربن فعال تثبیت شده در سیکل دوم توانایی جذب تولوئن را با کارایی %81 داشته در حالی که کربن فعال دست نخورده به مراتب کارایی خیلی کمتری از خود نشان داد و این مقدار تقریبا %28 بود. همچنین با توجه به معنی داری در اختلاف میانگین کارایی ها می توان بهترین عملکرد سیستم را در جریان هوای 1 لیتر بر دقیقه، تراکم ورودی 45 پی پی ام و حجم بستر 260 میلی لیتر مشاهده نمود.
نتیجه گیری: کارایی حذف تولوئن در کربن فعال دست نخورده در سیکل اول بالاتر از کربن فعال تثبیت شده بود اما در سیکل دوم کارایی حذف کربن فعال تثبیت شده به مراتب بالاتر از کربن فعال دست نخورده بود. که می توان نتیجه گرفت، کربن فعال تثبیت شده توسط باکتری های موجود احیا شده و این عمل طول عمر و ظرفیت کربن فعال را افزایش می دهد.
شعیب قاسمی، فاطمه فصیح رامندی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، سهیلا خداکریم اردکانی،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: مطالعه بر روی صدا به عنوان یک عامل فیزیکی زیان آور در محیط کار همواره مورد توجه متخصصان بهداشت حرفه ای بوده است. لیکن، جنبه های روانی و سایکوآکوستیکی صدا کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. از این رو، مطالعه حاضر به رنگهای مختلف صدا و کاربرد آنها در حوزه سایکوآکوستیک پرداخته است.
روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه مروری است که با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی Google Scholar ،ProQuest ،Science Direct ،PubMed و Scopus برای استخراج مقالات مرتبط با موضوع تحقیق در فاصله زمانی 50 ساله از سال 1970 تا 2020 انجام شد.
یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، به نظر میرسد صداهای رنگی و نیز صدای سفید، پتانسیل کاربرد بعنوان محرک های آکوستیکی در زمینه بهبود وضعیت خواب شاغلین به ویژه نوبت کاران، بهبود وضعیت حافظه، توجه و تمرکز به ویژه در مشاغل نیازمند به دقت و توجه بالا، بهبود عملکرد شناختی افراد در مشاغل مختلف، کاهش فعالیت سیستم اعصاب سمپاتیک و اضطراب و استرس به ویژه در مشاغل با استرس شغلی بالا، حفظ حریم خصوصی افراد بخصوص در ایستگاه های کاری در مجاورت یکدیگر، خاصیت پوشانندگی صدا و کاربرد در اهداف کنترل صوت و نیز درمان اختلالاتی چون بیماری تینیتوس، ADHD و هایپراکوزیس و غیره را دارا می باشند.
نتیجه گیری: توجه به رنگهای صدا و تأثیرات سایکوآکوستیکی آن نشان میدهد که اثرات صدا محدود به اثرات نامطلوب و مخرب آن نمی باشد. بلکه، جنبه های مثبت و کاربردی آن نیز می بایست مورد توجه قرار گیرد. آشنایی با چنین جنبه ها و معرفی آنها می تواند خلأهای اطلاعاتی موجود در این زمینه را شناسایی و راه را برای مرتفع کردن آنها هموار نماید.
مریم فیض عارفی، فخرالدین قاسمی، امید کلات پور،
دوره 12، شماره 3 - ( 6-1401 )
چکیده
مقدمه: واحد اکسیژن ساز بیمارستان یکی از بخشهای مهم و حیاتی بیمارستان بوده که وظیفه تأمین اکسیژن را بر عهده دارد. هرگونه نشت اکسیژن، علاوه بر قطع اکسیژن و عدم تأمین اکسیژن موردنیاز بیماران، ممکن است باعث انفجار، آتشسوزی و خسارات جانی و مالی گردد. ارزیابی ریسک میتواند ما را در پیشگیری از چنین حوادثی یاری نماید. هدف از این مطالعه تجزیهوتحلیل سناریوی نشت اکسیژن در واحد اکسیژن ساز بیمارستان با استفاده از تلفیق روشهای آنالیز درخت خطا و شبکه بیزین فازی است.
روش کار: ابتدا، تمامی رویدادهای پایه با پتانسیل ایجاد نشت اکسیژن شناسایی شدند. سپس، درخت خطا نشت اکسیژن طراحی و ترسیم گردید. این درخت خطا در شبکههای بیزین نگاشت گردید. با استفاده از منطق فازی احتمال رویدادهای پایه تعیین و با استفاده از تحلیل شبکه بیزین مهمترین فاکتورهای اثرگذار بر سناریوی نشت اکسیژن تعیین شدند.
یافته ها: بر اساس نتایج این مطالعه، نادیده گرفتن علامتگذاریها مهمترین رویداد پایه اثرگذار بر روی نشت از خط لوله و عدم قراردهی ماسک بر روی دهان بیمار مهمترین دلیل نشت اکسیژن در اتاق بیمار بوده است. در صورت وجود منابع حرارتی و شعلهای، نشت اکسیژن میتواند منجر به آتشسوزی یا انفجار گردد.
نتیجه گیری: نشت اکسیژن میتواند خطرات قابلتوجهی را در بیمارستانها به وجود آورد؛ بنابراین، آموزش کارکنان درزمینۀ خطرات نشت اکسیژن ضروری به نظر میرسد. همچنین باید به این نشتها و پیامدهای منفی آن در برنامهریزیهای اضطراری و مدیریت بحران بیمارستان توجه ویژهای شود.
فخرالدین قاسمی، سپیده نوریان، محمد بابامیری،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده
مقدمه: اشتیاق تعامل با تکنولوژی (ATI) به تمایل افراد به تعامل فعال با سیستمهای دیجیتال اشاره دارد. ATI یکی از مهمترین ویژگیهای شخصیتی بوده که تمامی جنبههای تعامل انسان-تکنولوژی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف این مطالعه بررسی ویژگیهای سایکومتری نسخه فارسی مقیاس ATI بوده است.
روش کار: با استفاده از ترجمه روبهجلو-روبهعقب، نسخه فارسی ATI تهیه گردید. روایی سازه مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و اکتشافی موردبررسی قرار گرفت. همبستگی ATI با سایر متغیرهای دموگرافیک و شخصیتی از قبیل سن، جنسیت، پنج ویژگی بزرگ شخصیتی و نیاز به شناخت بررسی گردید.
یافتهها: برخلاف نسخه اصلی ATI، نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی نشان داد که نسخه فارسی دارای دو زیرمقیاس است. زیرمقیاس اول از همه آیتمها به جز آیتم 3 تشکیل شده بود و آیتم 3 بهتنهایی زیرمقیاس دوم را تشکیل میداد؛ بنابراین، آیتم 3 از نسخه فارسی مقیاس ATI حذف گردید. پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرون باخ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که ضریب پایایی برای مقیاس 9 آیتمی 0/86 و برای نسخه 8 آیتمی 0/90 بوده است. درنتیجه، پایایی مقیاس از شرایط قابل قبولی برخوردار بوده است. ATI با برونگرایی، موافق بودن، وجدانی بودن و روانرنجوری رابطه معنیداری نداشت (0/05<p). ارتباط بسیار ضعیف ولی معنیداری بین ATI و باز بودن به تجربه مشاهده گردید. ارتباط متوسطی بین ATI و نیاز به شناخت وجود داشت. امتیاز ATI در آقایان بالاتر از خانمها بود و تفاوت معنیداری بین گروههای سنی مختلف ازنظر ATI مشاهده نگردید.
نتیجهگیری: برخلاف نسخه اصلی، نسخه هشت آیتمی مقیاس ATI جهت استفاده در ایران پیشنهاد میشود. سایر مشخصههای مقیاس فارسی از قبیل تکبعدی بودن و همبستگی با ویژگیهای فردی، مشابه نسخه اصلی است.
زینب کاظمی، عادل مظلومی، نوید ارجمند، زانیار کریمی، احمدرضا کیهانی، محمدصادق قاسمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: با توجه به شیوع بالای کمردرد در وظایف حمل دستی بار و ارتباط شناختهشده ی آن با بارهای ستون مهرهای و همچنین نادیده گرفتن اثر خستگی عضلانی و مکانیسمهای انطباقی بدن برای سازگار شدن با خستگی، مطالعه ی حاضر با هدف بررسی اثر وظیفه ی باربرداری تکراری بر سطح خستگی عضلات تنه و کینماتیک ستون مهرهای و بار در دست انجام شده است.
روش کار: از 18 آزمودنی مرد، خواسته شد تا یک جعبه را در وضعیت متقارن با فرکانس 10 بار در دقیقه تا زمان رسیدن به حداکثر خستگی از زمین بلند کرده و بر روی سطحی در ارتفاع کمر قرار دهند. اطلاعات حرکتی و ثبت همزمان سطح فعالیت عضلات، به ترتیب با استفاده از سیستم آنالیز حرکت اپتیکال و دستگاه الکترومایوگرافی انجام شد. شاخصهای میانگین زاویه و سرعت زاویهای، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی تنه و شاخصهای میانگین جابهجایی عمودی، سرعت جابهجایی عمودی و فاصله ی افقی بار تا مهره ی L5/S1، بهعنوان متغیرهای کینماتیکی بار مورد استفاده قرار گرفت. جهت کمیسازی خستگی عضلات، از شاخص فرکانس میانه استفاده شد. با توجه به متفاوت بودن تعداد سیکلهای باربرداری آزمودنیها، تعداد کل سیکلهای هر فرد به 5 بلوک مساوی تقسیم و آنالیزها به تفکیک هر بلوک انجام شد.
یافته ها: اثر معنیدار زمان بر زاویه ی تنه (0/004=p) و جابهجایی عمودی بار (0/001>p) را نشان می دهد. آنالیزها، مؤید اثر معنیدار زمان بر شاخص فرکانس میانه ی عضلات ارکتور اسپاینی راست (0/016=p) و چپ (0/014=p)، مولتی فیدوس راست (0/021=p) و چپ (0/001>p)، لاتیسیموس درسی راست (0/001=p) و رکتوس 1ابدومینوس چپ (0/039=p) است
نتیجه گیری: بهطور کلی، یافتهها مؤید تغییر در پارامترهای کینماتیکی همراه با کاهش محتوای فرکانسی سیگنالهای الکترومایوگرافی، بهعنوان شاخصهای سیستم اعصاب مرکزی در کنترل رفتار باربرداری، تحت شرایط دینامیک تکراری است. درک دقیق انطباقات سیستم اعصاب مرکزی، میتواند در مداخلاتی همچون طراحی ایستگاه کاری، طراحی اگزواسکلتون و یا آموزش کارگران جهت مدیریت اختلالات اسکلتی عضلانی، کاربرد داشته باشد.
علیرضا شقاقی، زینب کاظمی، علی شریف نژاد، احسان گروسی، مریم محمدعلیزاده، سیدحسین مهدوی، محمدصادق قاسمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده
مقدمه: در طیف گستردهای از مشاغل، کاربران در طول وظایف شغلی خود، مستلزم نشستنهای طولانیمدت هستند. نشستن طولانیمدت، با خستگی همراه است که منجر به تغییراتی همچون تغییرات کینماتیکی، نوسانات اندام فوقانی و تغییرات سطح فعالیت عضلانی میگردد که این موارد نیز میتوانند بارهای وارد بر ستون مهرهای را افزایش دهند. علیرغم اهمیت موضوع از جنبه ی گستردگی کارهای نشسته ی طولانیمدت و عوارضی که به دنبال دارد، مطالعات محدودی در این حوزه صورت گرفته است؛ بنابراین، هدف از مطالعهی حاضر، بررسی روند تغییرات سطح فعالیت و خستگی عضلات بالاتنه در وظایف نشستن طولانیمدت است.
روش کار: در این مطالعه، از ۲۰ آزمودنی (۱۰ مرد و ۱۰ زن) که از جامعه ی دانشجویان و با حداقل ۵ سال سابقهی کار با رایانه و در بازهی سنی ۲۰ تا ۳۰ سال انتخاب شدند، درخواست شد تا سه نوع وظیفه ی کار با کامپیوتر را بهصورت تصادفی به مدت ۹۰ دقیقه (هر وظیفه ۳۰ دقیقه) انجام دهند. شاخصهای مورد بررسی در این مطالعه، ناراحتی درک شده و خستگی عضلانی است. بهمنظور ارزیابی ناراحتی درکشده، از پرسشنامهی Visual Analogue Scale (VAS) و بهمنظور ارزیابی خستگی عضلانی، از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخصهای RMS و MPF استفاده گردید. برای تجزیهوتحلیل دادهها، از نرمافزار متلب و SPSS استفاده شده است.
یافته ها: با توجه به نتایج بهدستآمده، مشخص شد که میزان ناراحتی درکشده در اندامهای بدن در طی انجام وظایف نشسته، بهصورت معناداری افزایش پیدا میکند. زمان، دارای اثر معنیداری از لحاظ آماری بر سطح فعالیت عضلانی عضلات تراپزیوس فوقانی راست UTR))، ارکتور اسپاینی گردنی راست (ESCR) و ارکتور اسپاینی سینهای راست (ESTR) است (۰/۰۵>p). همچنین جنسیت، بر روند تغییرات سطح فعالیت عضلات UTL و ESCR دارای اثر معنیداری است. بهعلاوه، یافتهها، مؤید اثر تعاملی زمان و جنسیت بر سطح فعالیت عضله ی ESTR است. زمان نیز اثرات معنیداری از لحاظ آماری بر شاخص فرکانس میانه ی (MPF) عضلات UTR، ESCR، ESCL، ESTL و ESLL دارد.
نتیجه گیری: یافتههای بهدستآمده، نشان میدهد که با گذشت زمان، علاوه بر افزایش ناراحتی، سطح فعالیت عضلات نواحی گردنی و توراسیک افزایش یافته و همچنین خستگی عضلات این نواحی طی بلوکهای زمانی وظیفهی نشستن، افزایش مییابد.
مریم محمدعلیزاده، زینب کاظمی، احسان گروسی، احمدرضا کیهانی، علیرضا شقاقی، محمدصادق قاسمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: پوسچرهای نشسته طولانی از جمله ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی در محیطهای شغلی میباشند که منجر به افزایش ناراحتیهای اسکلتی-عضلانی در نواحی مختلف بدن میشوند. این ناراحتیها میتوانند اثر منفی بر سلامت افراد گذاشته و هزینههای زیادی را در غالب غیبتهای کاری، ناتوانیهای زودرس و کاهش بهره وری به جوامع تحمیل کنند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات کششی بر سطح ناراحتی و خستگی عضلات تنه در وظایف نشسته طولانی مدت میباشد.
روش کار: مطالعه تجربی حاضر بر روی 20 شرکتکننده سالم زن و مرد در دو شرایط آزمون کنترل و مداخله انجام شد. در حالت کنترل، آزمودنیها بدون هیچگونه مداخلهای به انجام وظایف شناختی (تماشای ویدیو، تایپ متن، اصلاح اشتباهات متن و تست شناختی nback) پرداختند. در وضعیت دوم (مداخله) از آزمودنی خواسته شد تا مجدداً تمامی وظایف تعریف شده را انجام دهد. در این حالت آزمودنی قبل از هر وظیفه، تمرینات کششی مشخصی را انجام و سپس به سراغ اجرای وظیفه میرفت. بمنظور ارزیابی ناراحتی درک شده از پرسشنامۀ Visual Analogue Scale و بمنظور ارزیابی خستگی عضلانی از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخصهای RMS و MPF استفاده گردید.
یافته ها: میزان ناراحتی در ناحیه دستها و بازوها (04/0 = p) و قسمت تحتانی کمر (03/0 = p) در وظیفه تماشای ویدئو در حالت کنترل بیشتر از مداخله بدست آمد. درخصوص سطح فعالیت عضلانی، سطح فعالیت عضله ارکتور اسپاینی گردنی راست در وظیفۀ تماشای ویدئو در حالت کنترل کمتر از مداخلۀ ورزشی بود. در تست شناختی nback و وظیفه اصلاح متن میزان فعالیت الکتریکی عضلۀ ارکتور اسپاینی کمری راست در حالت کنترل بصورت معناداری نسبت به شرایط مداخله ورزشی بیشتر بود. بین شاخص خستگی عضله ارکتور اسپاینی گردنی چپ در وظیفه تماشای ویدئو، بین حالت کنترل و مداخله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، خستگی عضلۀ ارکتور اسپاینی سینهای راست در وظیفه ویرایش متن در حالت کنترل بیشتر از مداخلۀ ورزشی بود؛ اما برای وظیفۀ nback در حالت مداخله میزان خستگی نسبت به کنترل، بیشتر بوده است.
نتیجهگیری: سطح ناراحتی درک شده در وظایف کار با کامپیوتر نشسته، در مداخله ورزشی به طور کلی کمتر از حالت کنترل میباشد. تمرینات کششی مورد استفاده در این پژوهش موجب بهبود سطح فعالیت عضلانی و کاهش میزان خستگی برخی عضلات تنه شد که البته تأثیر تمرینات به نوع وظیفه بستگی دارد. به طوریکه خستگی عضلات در دو وظیفه اصلاح متن و nback که ماهیت شناختی دارند بیش از سایر وظایف تحت تأثیر تمرینات کششی قرار گرفتند.
سمانه خداوردلو، محمدرضا پورمند، انسیه ماسوریان، روح اله قاسمی، صبا کلانتری، فریده گلبابایی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده
مقدمه: تولوئن یکی از رایجترین ترکیب آلی فرار است. مواجهه طولانی مدت با آن منجربه اثرات سوء سلامتی میشود. بیوفیلتراسیون یکی از روشهای کنترل آلایندههای آلی هوا است. در این مطالعه باکتری سودوموناس پوتیدا با قابلیت تخریب هیدروکربن انتخاب و توانایی آن در تجزیه بیولوژیکی تولوئن مورد بررسی قرار گرفت.
روش کار: آزمایشات به دو شیوه، در دو روز و به مدت پنج ساعت انجام شد. هر شیوه شامل سه راکتور نمونه (A، B، C) و یک راکتور شاهد (D) بود. در شیوه اول مقدار باکتری در راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 2 مک فارلند و میزان تزریق تولوئن به راکتورها یکسان (5/0 میکرولیتر) و در شیوه دوم، میزان تزریق تولوئن به راکتورهای نمونه 5/0، 1 و 5/1 میکرولیتر و نیز 5/1 میکرولیتر در راکتور شاهد و مقدار باکتری در آنها یکسان (1 مک فارلند) بود. نمونههای گازی تولوئن و نیز CO2 به صورت دورهای آنالیز شد.
یافته ها: در شیوه اول تجزیه تولوئن بین سه راکتور اختلاف معنی داری داشت (002/0=p-value). نتایج شیوه دوم نیز بین سه راکتور اختلاف معنیدار داشت (001/0>p-value). تجزیه تولوئن در دو شیوه نیز با هم اختلاف معنی داری داشت (232/0=p-value). مقدار تولید CO2 در شیوه دوم (003/0=p-value) و شیوه اول (001/0>p-value) اختلاف معنیدار داشت ولی در مقایسه دو شیوه باهم اختلاف معنی داری مشاهده نشد(15/0=p-value).
نتیجهگیری: افزایش غلظت باکتری در راکتورهای رشد منجر به افزایش تجزیه تولوئن در زمان کوتاه تری میشود ولی افزایش تولوئن در راکتورهای رشد با روند تجزیه بیولوژیکی اثر همسو ندارد.
آی سا قاسمی کوزه کنان، مصطفی پویا کیان، عباس علی پور، کاظم صمیمی، سید فرهاد طباطبایی قمشه،
دوره 14، شماره 1 - ( 1-1403 )
چکیده
مقدمه: طراحی علائم راهنمایی و رانندگی باید تواناییهای شناختی انسان را در نظر بگیرد تا درک رانندگان از علائم را افزایش دهد. ویژگیهای شناختی به عنوان یکی از مهمترین اصول ارگونومی از جمله عوامل موثر در طراحی تابلوها میباشند. هدف از این پژوهش تعیین اثر عناصر گرافیکی هشت تابلوی طراحی شده بر اساس ویژگیهای شناختی، در انتقال پیام «ممنوعیت استفاده از تلفن همراه» بود.
روش کار: این مطالعه در شش آموزشگاه تعلیم رانندگی در شهر تهران در سال 1393 انجام شد. در این مطالعه تعداد 174 نفر با میانگین سنی 5/23 و انحراف معیار 6 سال شرکت نمودند. سپس تابلوهای طراحی شده با استفاده از یک پرسش نامه رنگی به این شرکت کنندگان نشان داده شده و از آنان خواسته شد تا با مقیاس لیکرتی 0 تا 100 به ویژگیهای شناختی تابلوهای طراحی شده شامل عینیت، سادگی، معناداری و نزدیکی معنایی امتیاز دهند.
یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمره ویژگیهای شناختی تابلوهای طراحی شده در مقایسه با دیگر تابلوهای ترافیکی، صنعتی و دارویی بالاتر میباشد. در این مطالعه «نزدیکی معنایی» بهترین ویژگی پیشبینیکننده پیام تابلو بود. تابلویی که دارای نماد هندزفزی در شکل تابلو بود بهترین عملکرد را در انتقال پیام داشت.
نتیجهگیری: هدف نهایی این تحقیق پیشنهاد یکی از ۸ تابلوی طراحی شده برای ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در هنگام رانندگی بود که تابلوی گوشی دکمهای با نماد هندزفری توسط شرکت کنندگان بالاترین امتیاز را به دست آورد. با اینکه اغلب تلفنهای همراه موجود در بازار از نوع صفحه لمسی بوده و استفاده از تلفنهای دکمهای بسیار کاهش یافته است، لیکن نماد تلفن همراه دکمهای به عنوان نماد غالب هنوز کارکرد موثری در انتقال پیام دارد.
حسن مهری دیز، محمد صادق قاسمی، حسن سعیدی، مهسا ورمزیار، احسان گروسی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: بلندکردن بار در پوسچر نامناسب یکی از دلایل بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی ناحیه کمر میباشد. در این راستا محققان از شاخصهای گوناگونی به منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای بیومکانیکی و ریسک بروز این اختلالات استفاده کردهاند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین نیروی فشاری وارده به کف پا با نیروی فشاری وارده به ناحیه کمری (BCF) و شاخص بلندکردن بار (LI) در وظایف بلندکردن متقارن بار بود.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی از 13 نفر مرد سالم با محدوده سنی بین 25 تا 35 سال خواسته شد تا به صورت متقارن وظایف بلندکردن بارهای 7.5 و 15 کیلوگرمی را در 15 پوسچر شامل ضریب 3 فاصله افقی
(A-B-C) از بدن و 5 ارتفاع (1-5) انجام دهند. فشار وارده به کف پاها توسط 16 عدد سنسور FSR متناسب با 8 ناحیه آناتومیک از کف هر پا ثبت گردید. علاوه براین، نیروی وارده به دیسکهای بین مهرهای و شاخص ریسک بلندکردن بار (LI) به ترتیب با روش یوتا و معادله نایاش محاسبه شد. همچنین برای آنالیز آماری از نرم افزار SPSS (نسخه 21) استفاده شد.
یافته ها: با توجه به نتایج، زمانی که بار در نزدیکترین فاصله به بدن قرار داشت (A1-A5) بیشترین میزان فشار در ناحیه پاشنه و ناحیه متاتارس 4 و 5 پای چپ و راست ثبت شده بود. علاوه بر این، در بلندکردن بار 15 کیلوگرمی در پوسچرهای A2, B1, B2, C1, C2 و در بلندکردن بار 7.5 کیلوگرمی در پوسچر C2، میانگین نیروی فشاری وارده به کمر بیشتر از 700 پوند محاسبه گردید. در بلندکردن بار 15 کیلوگرمی در پوسچرهای B1, B2, B4, B5, C1-C5 و در بلندکردن بار 7.5 کیلوگرمی در پوسچرهای C1, C2, C4, C5 میانگین LI بیشتر از 1 بود. در بسیاری از پوسچرهای بلندکردن بارهای 7.5 و 15 کیلوگرمی، همبستگی معنیداری بین نیروی فشاری وارده به کف پا با مقدار LI و UTAH مشاهده شد (p-value < 0.05).
نتیجه گیری: یافتههای این مطالعه گواه بر وجود همبستگی معنادار بین توزیع فشار وارده به کف پا و پوسچرهای ایمن و ناایمن بلندکردن بار بود. بنابراین، میتوان از نتایج حاصل از تحلیل توزیع فشارهای وارده به کف پا بعنوان یک پیش بینی کننده تمایز ایمن و ناایمن بودن بلندکردن بار استفاده کرد. علاوه بر این، یافتههای این مطالعه با شناسایی سطوح ریسک بلندکردن بار در هر پوسچر، راه را برای تحقیقات آینده در مورد شناسایی و دسته بندی الگوهای فشاری ایمن و ناایمن کف پا برای ارائه مداخلات بهینه برای بلندکردن ایمن بار هموار میکند.
ایرج علیمحمدی، آتنا رفیعی پور، لیلا حسینی شفیعی، محمدرضا وفا، نرگس مقدسی، شهرام وثوقی، جمیله ابوالقاسمی، رعنا قاسمی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: چاقی و اضافه وزن از چالش های مهم بهداشتی در سراسر جهان است. از این رو در مطالعه حاضر به بررسی تأثیر مواجهه با صدا فرکانس بالا بر بروز چاقی، مصرف غذا و وزن چربی احشایی شکمی در خوکچه های هندی پرداخته شد.
روش کار: 24 خوکچه هندی نر بالغ در این مطالعه به طور تصادفی به 3 گروه (کنترل و دو گروه مواجهه) تقسیم شدند. گروه های مواجهه به طور جداگانه در یک دوره 30 روزه (به مدت 8 ساعت در روز و 5 روز در هفته) در مواجهه با صدای فرکانس بالا(8000 -2000 هرتز) با تراز فشار صوت 65 یا 85 دسی بل قرار گرفتند. میزان غذای دریافتی روزانه حیوانات ثبت شد. وزن بدن حیوانات در 6 نوبت (آغاز مطالعه، هر 6 روز یکبار و در پایان مواجهه) اندازهگیری شد. سپس حیوانات قربانی شده و وزن چربی احشایی شکمی آنها تعیین شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS V.22 و آزمون آماری ANOVA تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه، نشان داد که مواجهه با صدای فرکانس بالا در ترازهای فشار صوت 65 و 85 دسی بل، موجب افزایش وزن و افزایش میزان مصرف غذا می گردد (P-value<0.05) که در گروه مواجهه یافته باصدا 65 دسیبل، بیشتر از سایر گروهها بود. همچنین صدای فرکانس بالا تأثیر معنیداری بر روی افزایش وزن چربی احشایی شکمی در حیوانات مورد مطالعه داشت (P-value<0.05) که میانگین وزن چربی احشایی شکمی در گروه مواجهه یافته باصدا 85 دسیبل، نسبت به سایر گروه ها، بالاتر بود. اختلاف معنی داری بین گروه مواجهه 85 دسی بل و 65 دسی بل در وزن، میزان مصرف غذا و چربی احشایی شکمی یافت نشد (P-value>0.05).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مواجهه با صدا در فرکانس های بالا می تواند یک عامل مستعد کننده برای چاقی و پرخوری باشد که منجر به تشدید تأثیر صدا بر بروز سایر پیامدهای سلامتی از جمله ناراحتی های قلبی و عروقی شود.
سلیمه قاسمی، تورج دانا، مریم رباطی، زهرا عابدی، فریده گل بابایی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده
مقدمه: ارتقاء سلامت و محیط زیست یکی از مولفه های توسعه، رفاه اجتماعی و رشد اقتصادی است. یکی دیگر از عوامل مؤثر در افزایش هزینههای سلامت و کاهش سطح رفاه اجتماعی، حوادث و بیماریهای ناشی از کار است که هزینههای زیادی را بر افراد، صنایع و اقتصاد ملی کشورها تحمیل میکنند. لذا مطالعه حاضر با هدف ارائه یک مدل مفهومی برای شناسایی و رتبهبندی هزینه های محیطزیستی و بهداشتی بیماریهای ناشی از کار با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره انجام پذیرفت.
روش کار: مطالعه حاضر در سال 1402 انجام پذیرفت. برای دستیابی به هدف مطالعه، یک طبقه بندی مدل ارزیابی اقتصادی هزینه های زیست محیطی و بهداشتی بیماری های شغلی تدوین گردید. در پژوهش حاضر از روش دلفی برای شناسایی معیارهای بهداشتی و محیطزیستی و از روش تحلیل شبکه ای (ANP) برای وزندهی به زیرمعیارها استفاده گردید. در نهایت هزینه بهداشت و محیط زیست بر اساس اطلاعات موجود برآورد شد. بیمارستان فوق تخصصی نفت تهران نیز به عنوان محل مطالعه موردی انتخاب شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که عامل هزینه دارو و تجهیزات پزشکی با وزن 312/0 در بخش درمانی و عامل هزینه پسماند های ویژه و عفونی با وزن 085/0 مهمترین عامل در ارزیابی اقتصادی بودند. همچنین نتایج حاصل از مدل پارامتریک نشان داد که 84/99 درصد از هزینههای کل مربوط به هزینه بهداشتی و 16/0 درصد مربوط به هزینههای محیطزیستی است. بهطور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد 3/61 درصد از هزینههای بخش بهداشتی مربوط به دو بخش دارو و تجهیزات پزشکی و هزینه پرسنل شاغل خدمات دهنده و 7/91 درصد از هزینههای بخش محیطزیستی مربوط به تصفیه پساب و هزینه مصرف برق است.
نتیجه گیری: در این مطالعه یک مدل نیمه کمی برای براورد هزینه های بهداشتی و زیست محیطی ناشی از بیماری های شغلی ارائه گردید. نتایج مطالعه حاضر می تواند دیدگاه علمی جدیدی را در زمینه اجرای اقدامات کنترلی با استفاده از نقطه بهینه پارامترهای هزینه - فایده ایجاد کند. اجرای این مدل یکپارچه می تواند گامی عملی و موثر در تخصیص منابع و اولویت بندی مداخلات باشد.
فرزاد خلیلی، افشین مرزبان، محمود قاسمینژاد رائینی، عبدالله حیاتی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: نیشکر محصولی مهم و استراتژیک در بسیاری از کشورها از جمله ایران است. با وجود اینکه با ورود مکانیزاسیون و ماشینهای دروگر نیشکر، فرآیند تولید این محصول بهبود چشمگیری پیدا کردهاست، اما کاربران این دروگرها، با مشکلات ارگونومیکی و ایمنی متعددی مواجه هستند.
روش کار: در مطالعه حاضر، وضعیت موجود ارگونومیکی کاربران دروگر نیشکر، با بررسی برخی ارزیابیهای فیزیولوژیکی و فیزیکی آنها انجام شد. ارزیابیهای فیزیولوژیکی شامل ضربان قلب، دمای دهانی، انرژی مصرفی کاربر، شاخصهای استرین گرمایی (شاخص استرین ادراکی و شاخص استرین فیزیولوژیکی) و ارزیابی فیزیکی شامل برآورد میزان درد و ناراحتی اعضای بدن بود. همبستگی بین درد و ناراحتی اعضای بدن با برخی شاخص های دموگرافیکی و فیزیولوژیکی کاربران با استفاده از نرم افزار IBM SPSS 24 مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: میانگین ضربان قلب، انرژی مصرفی و شاخص استرین فیزیولوژیکی کاربران دروگر نیشکر بهترتیب 05/79 ضربه بر دقیقه، 81/18 کیلوژول بر دقیقه و 83/0 به دست آمد. میانگین سه شاخص احساس گرمایی، شدت فعالیت اعمال شده ادراکی و شاخص استرین ادراکی بهترتیب 40/4، 21/9 و 86/8 برآورد شد. همچنین، سابقه گرمازدگی، آسیب دیدگی حین کار و مشکلات عضلانی-اسکلتی بین کاربران مورد مطالعه به ترتیب 56%، 48% و 48% بدست آمد. سطح تحصیلات با درد و ناراحتی در تمامی اعضای بدن ارتباطی منفی (معنادار یا غیرمعنادار) برقرار کرده بود؛ به این معنی که افراد با سوادتر درد و ناراحتی کمتری داشتند و بالعکس.
نتیجه گیری: درد و ناراحتی در نواحی گردن و کمر بین کاربران دروگر نیشکر همچون بسیاری از فعالیت های کشاورزی، مقادیر بالاتری را نسبت به سایر اعضای بدن به خود اختصاص داد. علاوه بر این، همبستگی معنادار درد و ناراحتی در برخی نواحی بدن با ابعاد فیزیکی کاربران (قد و جرم) نشان دهنده ارتباط مشخصه های آنتروپومتریکی افراد با میزان بدن درد است. در این خصوص باید گفت درد و ناراحتی در برخی نواحی بدن بین کاربران کوتاهقامت تر و لاغرتر بالاتر بود.
مرضیه محمدی، زینب کاظمی، مرضیه ایزدی لای بیدی، محمدصادق قاسمی،
دوره 14، شماره 4 - ( 10-1403 )
چکیده
مقدمه: کارکنان اتاق عمل درگیر فعالیت های فیزیکی شغلی مانند وضعیت بدنی نامناسب، در دست گرفتن ابزار جراحی و ایستادن طولانی مدت می باشند که می تواند منجر به اختلالات اسکلتی-عضلانی شود. کمردرد شایع ترین و پرهزینه ترین مشکل در بین اختلالات اسکلتی-عضلانی در این افراد می باشد. هدف از این پژوهش تعیین رابطه بین فعالیت فیزیکی شغلی با کمردرد و ناتوانی کارکنان اتاق عمل بود.
روش کار: در این مطالعه 60 نفر از پرسنل اتاق عمل به صورت داوطلبانه با حداقل دو سال سابقه کار شرکت کردند. در پایان یک هفته کاری، به منظور تعیین میزان ناتوانی و درد از پرسشنامه میزان درد مزمن (GCP) و به منظور تعیین سطح فعالیت فیزیکی شغلی از پرسشنامه بین المللی فعالیت فیزیکی (IPAQ) استفاده شد. برای بررسی رابطه بین فعالیت بدنی با کمردرد و ناتوانی از رگرسیون خطی ساده استفاده شد.
یافته ها: طبق پرسشنامهGCP، کمر درد شغلی دربین 3/58% افراد گزارش شد و 7/41% سالم بودند. از میان افراد دارای کمردرد، شدت درد (22/18) 11/43 ثبت شد. ثبات درد به طور میانگین برابر با (95/0) 3/2 روز بود و میزان ناتوانی حاصل از درد (44/27) 09/32 به دست آمد. با استفاده از رگرسیون خطی ساده برای متغیرهای فعالیت شدید (02/0 =P-value)، زمان نشستن (01/0 =P-value) و درد مزمن (001/0 >P-value) فرض معناداری تأیید شد.
نتیجه گیری: فعالیت فیزیکی شغلی با شدت کم و با تکرار بالا و ایستادن طولانی مدت در یک وضعیت ثابت از شاخص ترین عوامل ایجاد کننده کمردرد در ناحیه کمر کارکنان اتاق عمل گزارش شد. درد مزمن در این افراد درجه دو گزارش شد که درد شدید و ناتوانی کم می باشد و در صورت عدم پیگیری به محدودیت حرکتی منجر می شود. بنابراین، مداخلات ارگونومی مؤثر جهت جلوگیری از آسیب های ناحیه کمر در افراد در معرض ناتوانی و درد کمر در محیط های کاری پیشنهاد می شود.