جستجو در مقالات منتشر شده


223 نتیجه برای محمد

زهرا زمانیان، مهدی جهانگیری، محمد امین نوروزی، اسداله افشین، علی نعمتی، امیرحسین داودیان طلب، حامد آقایی،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده


نیلوفر دامیار، رستم گلمحمدی، ایرج محمدفام، جواد فردمال،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده


محسن مشکانی، سید ابوالفضل ذاکریان، مهدی محمدیان مستان آباد،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده

زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از کار در بالا تنه[1]در دهه های گذشته به شدت گسترش یافته و در کشورهای پیشرفته به سطح همه گیری رسیده است. این موضوع از عوامل اصلی ناتوانی، زمان از دست رفتن کار و توجه به سلامت کارگران در این جوامع به شمار می‌رود.
روش کار:
برای ارزیابی خطرات جزییات شغل در فعالیت‌های تکراری، روشیبر طبق اهداف استاندارد ISO11228-3(2007)پیشنهاد شده است که در آن تمام اطلاعات لازم برای عوامل خطرزا مربوطه (نیرو، پوسچر، حرکات و...) ملاحظه گردیده است. این روش پیشنهادی به استناد ISO11228-3(2007) قابل کاربرد در فعالیت‌های چند وظیفه ای است و معیار پایه ای را بر اساس اطلاعات وسیع اپیدمیولو‍ژی برای پیش بینی وقوع اختلالات اسکلتی عضلانی ناشی از کار[2] در مواجهه‌ی جمعیت کارگری پیشنهاد کرده است.در این مطالعه از چک لیست و شاخص پیشنهادی  توسط استانداردISO11228-3(2007) استفاده شده است. شاخص پیشنهادی نسبتی است بین عدد[3]ATA و عدد [4]RTAکه برای ارزیابی اندام بالاتنه کاربرد دارد و نحوه ارزیابی آن شامل سه مرحله اساسی است.1- محاسبه تعداد فعالیت‌ها در دقیقه، عدد ATA، 2- محاسبه عدد RTA، 3- محاسبه شاخص پیشنهادی و انجام ارزیابی خطر (طبقه بندی در سه ناحیه سبز، زرد و قرمز که نشان‌دهنده سطح خخطر به ترتیب بدون خطر، خطر پایین و خطر بالا می‌باشد).

یافته ها: این روش در 4 ایستگاه کاری که شامل35 وظیفه بود و در یکی از صنایع خودروسازی پیاده سازی گردید که یک ایستگاه در ناحیه قرمز و بقیه در ناحیه‌ی سبز قرار گرفتند و نیازی به اقدامات اصلاحی نداشتند.

نتیجه گیری: روش انتخابی در این مطالعه، ابزاری مناسب، دقیق، سریع و کم هزینه برای ارزیابی شرایط ارگونومیک محیط کار می‌باشد.


4-(UL-WMSDs) [2]-WMSDS [3]-Overall number of actual actions within a shift [4]-Overall number of reference technical actions within a shift  


پروین نصیری، سمیه فرهنگ دهقان، محمد رضا منظم،
دوره 1، شماره 1 - ( 10-1390 )
چکیده

مقدمه: این تحقیق با هدف ارزیابی آلودگی صدا و امکان سنجی روش‌های کنترلی آن در یکی از مجتمع های پتروشیمی واقع در سایت 4 منطقه ویژه اقتصادی ماهشهر انجام شد.
روش‌کار: نخست صداسنجی محیطی به منظور تعیین میزان آلودگی صوتی در واحد های مختلف این مجتمع و شناسایی منابع اصلی مولد صدا انجام گرفت.پس از آن جهت انتخاب یک بخش به‌عنوان اولویت نخست کنترل صدا از میان سایر بخش‌های مجتمع مورد بررسی، فرمول محاسباتی ارایه گردید و انتخاب بخش مورد نظر بر مبنای آن انجام شد. منابع اصلی بخش انتخابی با مراجعه به نقشه های صوتی و منحنی های ایزوسونیک  تعیین و ویژگی های صوتی آن مشخص گردید.

یافته‌ها: نتایج اندازه گیری  محیطی صدا  حاکی از آن بود که از کل 1095 ایستگاه‌های اندازه‌گیری به ترتیب 16.7%،74.5%و8.8% آنهادر نواحی امن ،احتیاط و خطر قرار داشتند و سهم عمده‌ای از ناحیه خطر(54 %)  مربوط به واحد تامین هوا بود. 24 درصد از کل نقاط مورد بررسی در نواحی احتیاط  مجتمع، تراز صدایی بین 80 -85 dB Aداشته و از مجموع نواحی خطر این مجتمع 33.4 % دارای تراز بالای 90 dB A بودند.

نتیجه‌گیری: مطابق نتایج فرمول محاسباتی ارائه شده جهت تعیین اولویت کنترل در بین بخش‌های مختلف این مجتمع، بخش فشرده سازی در رتبه نخست قرار گرفت. از منابع صدا ساز بخش فشرده سازی "دستگاه درایر" به عنوان منبع اصلی جهت ارایه طرح کنترلی انتخاب گردید.     


سید ابوالفضل ذاکریان، احسان فرورش، اصغر نوران، حیدر محمدی، مجید حبیبی محرز،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

هدف: بر اساس تئوری بیوریتم در هنگام تغییر جهت هر یک از چرخه های زیستی از فاز مثبت به منفی و برعکس، فرد یک روز بحرانی و ناپایدار را تجربه می کند که او را مستعد خطا و حادثه می نماید. هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین چرخه های زیستی و پتانسیل وقوع حوادث می باشد.

روش کار: در مطالعه حاضر سوابق ثبت شده 1280 فرد حادثه دیده که شرایط ورود به مطالعه را داشتند، مورد بررسی قرار گرفت و بحرانی بودن روز وقوع حادثه با استفاده از نرم افزار Easy Biorhythm Calculator برای تمامی افراد تعیین گردید.

نتایج: این مطالعه نشان داد که فراوانی حوادث در روز های بحرانی و بخش منفی چرخه فیزیکی بیش تر از میزان مورد انتظار و برای روز های بحرانی و بخش منفی چرخه های هوشی و هیجانی کم تر از حد مورد انتظار می باشد.

نتیجه گیری: به دلیل ماهیت فیزیکی اغلب فعالیت های کاری موجود در بخش خودروسازی می توان بیان کرد که در فعالیت های فیزیکی، فراوانی وقوع حوادث در بخش منفی و روز های بحرانی چرخه فیزیکی که در آن فرد از لحاظ جسمانی آمادگی انجام کارهای فیزیکی سنگین را ندارد، بیش تر از میزان مورد انتظار بوده است.


ایرج محمدفام،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

مقدمه: بازارها فعال ترین و فراگیرترین مرکز حیات شهری در ایران بوده و بنابر ماهیت خاص خود، هم زمان کارکردهایی اقتصادی و اجتماعی نیز دارند. ماهیت و شدت خطرات به همراه کمیت و کیفیت مواد موجود در بازارها، باعث شده است که ارزیابی ایمنی بازارها به صورت پیش گیرانه اهمیت روزافزونی پیدا کند. هدف اصلی این مطالعه ارایه الگویی برای ارزیابی و مدیریت ریسک های ایمنی در بازارهای شهری است.

روش: با شناحت سیستم مورد مطالعه و بر اساس نتایج مطالعات قبلی، بررسی الگوهای مشابه، مصاحبه با کارشناسان، مقایسه زوجی و به کارگیری روش دلفی، الگوی ارزیابی و مدیریت ریسک طراحی گردید. الگو در بازار همدان تأیید و تصدیق شد.

یافته ها: نتایج نشان داد که از نظر خطرات کلی، 20/5 % درصد مناطق در ناحیه خطر بالا و 79/5 % درصد باقی مانده در ناحیه احتیاط قرار داشتند.

نتیجه گیری: استفاده از 22 پارامتر برای تعیین درجه خطر مناطق بازار و تعیین هم زمان چهار خطر کلی، پیشگیرانه، شناسایی و کنترلی از نقاط قوت الگوی حاضر بود.


محمد رضا منظم، پروین نصیری، کمال اعظم، الناز نصیرلو،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

مقدمه: به طور کلی تمام وسایل ماشینی (زمینی، هوایی و دریایی) که در صنعت ، کشاورزی و حمل و نقل به کار می روند، انسان را در معرض ارتعاش قرار می دهند. ارتعاشات ایجاد شده می توانند مخل آسایش و راحتی و موجب تقلیل کار مؤثر شوند و بر سلامتی و ایمنی افراد اثر بگذارند. قرار گرفتن بدن به مدت طولانی در معرض ارتعاشاتی با شدت بالاتر از آستانه مجاز، سبب بروز اختلالات فیزیولوژیک می شود.

روش کار: نوع مطالعه توصیفی- مقطعی است. جامعه پژوهش شامل 584 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. ابزار گردآوری داده ها به صورت مصاحبه حضوری و استفاده از فرم ارزیابی بوده است . در این مطالعه ارتعاش تمام بدن از طریق صندلی شبیه ساز ارتعاش به نمونه ها وارد شد و در ولتاژ 90 و 95 میلی ولت، فرکانس 20 و 25 هرتز و محور ،z و x میزان تراز مواجهه معادل توسط دستگاه ارتعاش سنج اندازه گیری گردید.

یافته ها: در این تحقیق داده ها مؤید آن است که شدت اختلال روانی در زنان بیش از مردان است. اختلالات روانی در فرکانس 25 هرتز، 3 برابر فرکانس 20 هرتز می باشد و نیز با افزایش شتاب ارتعاش، اختلالات روانی بیش تری در افراد مشاهده می شود. افراد بلند قامت نسبت به افراد کوتاه قامت از سلامت روانی بیش تری در اثر ارتعاش تمام بدن برخوردار هستند.

نتیجه گیری: در این بررسی ارتباط بین قد و تأثیر ارتعاش در اختلالات روانی پر اهمیت تر تلقی می شود و در مقایسه ا تأثیر وزن، افراد بلندتر نسبت به افراد کوتاه تر با هر وزنی از سلامت روانی بیش تری در ارتباط با تأثیر آنی ارتعاش تمام بدن برخوردار می باشند.


محمد جواد جعفری، فریبا کوهی، محمد موحدی، تیمور الله یاری،
دوره 1، شماره 2 - ( 12-1390 )
چکیده

مقدمه: ایمنی مشاغل پرمخاطره به ویژه در فعالیت های پالایشگاهی دارای اهمیت خاصی است. در این مقاله، مخاطرات جوشکاری در پالایشگاه تهران با استفاده از روش آنالیز ایمنی شغلی ارزیابی شده و اثربخشی راه های کنترلی در کاهش خطر مخاطرات مورد مطالعه قرار گرفته است. این مطالعه توصیفی بر روی 33 مخاطره از مجموع 10 مرحله ای عملیات جوشکاری در پالایشگاه تهران انجام شد.

 روش: به منظور اجرای روش آنالیز ایمنی شغلی، پس از تشکیل تیم مطالعه مراحل عملیات جوشکاری با استفاده از 2 روش مشاهده و مصاحبه با شاغلین تعیین گردید. سپس مخاطرات هر مرحله با استفاده از روش مشاهده، مصاحبه پر کردن چک لیست آنالیز ایمنی شغلی شناسایی شد. برای ارزیابی میزان خطر مخاطرات موجود، از عدد اولویت ریسک استفاده گردید. عدد اولویت خطر، طبق استاندارد شماره  AS/NZS  2004/4360  کشورهای نیوزیلند و استرالیا از عدد احتمال وقوع رویداد و شدت پیامد برآورد گردید. ارزیابی خطر برای شرایط موجود و در صورت اعمال راهکارهای کنترلی توصیه شده انجام شد و اثر بخشی راه های کنترلی از طریق آزمون های آماری ارزیابی گردید.

یافته ها: نتایج نشان داد که در شرایط موجود 27/3 درصد از مخاطرات مورد بررسی دارای عدد اولویت خطر 5 با پتانسیل خطر فوق العاده بالا، 3% مخاطرات دارای عدد اولویت خطر 4 با پتانسیل خطر بالا و 69/7% دارای عدد اولویت خطر 3 با پتانسیل متوسط می باشد. همچنین نتایج نشان داد که در صورت اعمال راه های کنترلی توصیه شده از سوی تیم کارشناسی، 21/2% مخاطرات مورد بررسی دارای عدد خطر 4 با پتانسیل خطر بالا، 6/1% دارای عدد اولویت خطر 3 با پتانسیل خطر متوسط، 48/5% دارای عدد خطر 2 با پتانسیل خطر پایین و 18/2% دارای عدد خطر 1 با پتانسیل خطر ناچیز خواهند شد.

نتیجه گیری: آزمون های آماری نتایج نشان داد که در صورت اجرای راهکارهای کنترلی، میانگین کمیت های احتمال وقوع، شدت پیامد و عدد اولویت خطر به صورت معنی داری کاهش می یابند.


محبوبه اسحاقی، رستم گلمحمدی، مهدی ریاحی خرم،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: هدف مطالعه حاضر، اولویت بندی روش‌های کنترل صدا با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) در شرکت شیشه همدان بود.

روش کار: مطالعه از نوع مقطعی- توصیفی- تحلیلی بوده و بر اساس نظر سنجی از کارشناسان از طریق پرسشنامه و روش دلفی، چهار معیار شامل هزینه، کارایی، قابلیت اجرا و عدم تداخل در فرایند و 11 گزینه روش کنترلی انتخاب گردید. اولویت بندی گزینه ها بر اساس معیارهای مورد مطالعه و تعیین ضرایب اهمیت انجام گرفت.

یافته ها: نتایج به‌دست آمده از این تحقیق نشان داد میزان ناسازگاری در تمام موارد کم‌تر از 10% بوده و سازگاری پاسخ‌ها مورد تایید قرار گرفته است. بر اساس نظر کارشناسان، معیار اجرایی بودن روش (277/0)  و گزینه استفاده از دیواره جداکننده کامل بین دو بخش اصلی(113/0) بالاترین اولویت را به ترتیب در بین معیارها  و روش‌های کنترلی به دست آورده است.

نتیجه گیری: به‌طور کلی در این مطالعه الگویی از ساختار تصمیم گیری بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی جهت تصمیم گیری در خصوص کنترل صدا معرفی گردید. این روش می تواند باعث بهبود فرایند تصمیم گیری شود و به عنوان روش کارامد و اثر بخش در اولویت بندی روش‌های کنترل صدا مورد استفاده قرار بگیرد. 


علیرضا چوبینه، محمد باقر تقی پور کازرونی، سید حمید رضا طباطبایی، مجتبی کمالی نیا،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: کمر درد یکی از شایع ترین و پرهزینه ترین مشکلات بهداشتی است که در شغل پرستاری از شیوع بالایی برخوردار بوده و  باعث کمبود نیروی پرستاری می گردد. این مطالعه با هدف تعیین میزان شیوع کمر درد در پرستاران، تعیین سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد و تعیین ارتباط بین سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد و شیوع آن انجام گردید.

روش کار: این مطالعه‌ی مقطعی، بر روی 118 پرستار رسمی و پیمانی شاغل در  8 بیمارستان دولتی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر شیراز با حداقل یک سال سابقه ی کار صورت پذیرفت. به منظور ارزیابی سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای کمر درد، از یک پرسشنامه‌ی چهار بخشی استفاده گردید. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار SPSS (ver 11.5)5 انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون‌های T-Test، One Way ANOVA و Duncan صورت گرفت.

یافته ها: طی یک‌سال گذشته 7/79 % (94 نفر) افراد مورد مطالعه به کمر درد مبتلا بودند که از این تعداد، 2/10 % (12نفر) را مردان و 5/69 % (82 نفر) را زنان تشکیل می دادند. سطح آگاهی پرستاران از ریسک فاکتورهای کمر درد در بیمارستان‌های مختلف از لحاظ آماری اختلاف معنی داری با هم نداشتند. نیمی از پرستاران در پاسخ به سوالات بسته، سطح آگاهی پایین تا متوسط و نیمی دیگر سطح آگاهی خوبی داشتند و بیش‌ترین منبع کسب اطلاعات افراد مورد مطالعه از ریسک فاکتورهای ایجاد کننده کمر درد  مربوط به دوران تحصیلات دانشگاهی بود.

نتیجه گیری: کمردرد در بین پرستاران مورد مطالعه از شیوع بالایی برخوردار است. سطح آگاهی آنان از ریسک فاکتورهای کمر درد نیاز به ارتقا داشته و علاوه بر آموزش‌های دانشگاهی که عمده منبع کسب اطلاعات آن‌ها در این زمینه می‌باشد، لازم است آموزش‌های ضمن خدمت به آنان ارایه شود.


محمد حاج آقازاده، حسین کاکویی، رحمت ستوده قره باغ، شهرآرا افشار، فریده گل بابایی، امیر معتمدداشلی برون، حامد حسنی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

 

مقدمه: اخیرا انتشار ترکیبات آلی فرار توسط فرآیندهای صنعتی به محیط زیست، مورد توجه قرار گرفته است. فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی به عنوان یکی از روش های نو ظهور در تصفیه هوا می تواند جایگزین روش های معمول مانند جذب سطحی آلاینده‌ها توسط ذغال فعال گردد. در فرآیند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی، مولکول های ترکیبات آلی به مولکول های آب و دی اکسید کربن تبدیل می گردند. هدف پژوهش حاضر مطالعه عوامل تاثیر گذار مانند غلظت، رطوبت نسبی و سرعت ظاهری گاز بر اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال بود.

روش کار: در این پژوهش اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در یک راکتور بستر سیال مورد مطالعه قرار گرفت. از دی‌اکسید تیتانیوم نشانده شده بر روی ذرات گاما آلومینا تحت نور فرابنفش به عنوان فوتوکاتالیست استفاده گردید. کارآیی فرایند اکسیداسیون فوتوکاتالیستی با اندازه گیری غلظت بخار متیل اتیل کتون در ورودی و خروجی راکتور بستر سیال تعیین گردید.

یافته ها: مطالعه اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در گستره غلظت 100 تا 800 پی پی ام در دو رطوبت نسبی 25% و 45% انجام گرفت. تخریب فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در رطوبت نسبی 45% نسبتا کمتر از رطوبت نسبی 25% بود. با افزایش غلظت اولیه متیل اتیل کتون از 200 تا 800 پی پی ام، کارآیی تخریب فوتوکاتالیستی کاهش یافت. در غلظت های اولیه 100 و 200 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز در کارایی تخریب متیل اتیل کتون تغییری ایجاد ننمود، ولی با افزایش غلظت از 200 به 800 پی پی ام، افزایش سرعت ظاهری گاز منجر به کاهش تخریب متیل اتیل کتون گردید.

نتیجه گیری: در اکسیداسیون فوتوکاتالیستی متیل اتیل کتون در راکتور بستر سیال، جذب رقابتی بین مولکول های آب و متیل اتیل کتون وجود دارد و در رطوبت بالاتر میزان تخریب آلاینده کاهش می‌یابد. در راکتور بستر سیال، با افزایش سرعت ظاهری گاز درصد تخریب فوتوکاتالیستی آلاینده آلی کاهش می یابد. به‌دلیل تعداد محدود محل های فعال در سطح کاتالیست، با افزایش غلظت اولیه آلاینده، کارآیی واکنش فوتوکاتالیستی کاهش می‌یابد.

 


داود اسکندری، نجف نوری زاده، هادی سعادتی، سعید محمد پور، عبدالله غلامی،
دوره 2، شماره 1 - ( 2-1391 )
چکیده

مقدمه: اختلالات اسکلتی- عضلانی مرتبط با کار ، شایع‌ترین بیماری ها و آسیب های شغلی کارگران را تشکیل می دهد. وضعیت های نامناسب بدن در حین کار و حمل بار دستی از مهم ترین عوامل خطر اختلالات اسکلتی- عضلانی در بین شاغلین حرفه‌های مختلف ‌می‌باشد. به دلیل اهمیت شناخت این عوامل و  پیشگیری از بروز، اختلالات مطالعه فوق با هدف بررسی شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی و ریسک فاکتور های شغلی آن در شاغلین صنعت خودرو سازی سایپا شهر کاشان در سال 1390انجام گردید.

روش کار: این مطالعه از نوع توصیفی مقطعی برروی37 فعالیت و 84 وظیفه کاری در بین کارگرانی که وظیفه حمل بار را بر عهده داشتند انجام گرفت. برای شناسایی اختلالات اسکلتی- عضلانی از پرسشنامه نقشه بدن(body map) استفاده گردید و ریسک فاکتور های شغلی مربوطه نیز با استفاده از روش شاخص کلیدی 1(KIM) به‌دست آمد. داده های به‌دست آمده نیز با استفاده از نرم افزار‌های  SPSS و Excel  تجزیه و تحلیل گردیدند.

یافته ها: بیش‌ترین شیوع اختلالات اسکلتی- عضلانی بین گروه‌های شغلی در نواحی کمر و قسمت فوقانی پشت (92%) بوده است. با توجه به نتایج به‌دست آمده از روش شاخص کلیدی ، افرادی که وظیفه حمل و نصب دستی تایر ، نصب صندلی و حمل موتور توسط شاتل را بر عهده داشتند، به ترتیب با کسب عدد ریسک 66، 52 و 52 دارای بیشترین سطح ریسک بودند. تعداد 3 نفر(3.6%) سطح ریسک 1،40 نفر(47.6%)  سظح ریسک 2، 38نفر(45.2%) سطح ریسک 3 و نیز 3نفر(3.6%)سطح ریسک 4را کسب نمودند.

نتیجه گیری: عمده ترین مشکل در شاغلین، مربوط به وضعیت نامطلوب بدن ،حمل بار دستی و پیچش و خمش در ناحیه کمر است و به همین دلایل اختلالات اسکلتی- عضلانی در ناحیه کمر بیش‌ترین شیوع را دارد.  با توجه به شیوع بالای اختلالات اسکلتی-عضلانی مداخلات ارگونومیکی مناسب مانند اقدامات مهندسی ومدیریتی می تواند متغیر های مورد نظر(پوسچر،وزن بار،زمان حمل بار، شرایط محیط کار)را در حد ممکن کاهش دهد وسطح ریسک را به حد قابل قبول برساند.


فاطمه ملک پور، یوسف محمدیان، علیرضا ملک پور، سجاد سلیمی، علیرضا سرکاری،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: هر سال در کشور ایران، هزاران نفر در  اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست می دهند و در بین حوادث رانندگی، تصادفات رانندگان موتور سوار مرگ آور است. نگرش به ایمنی، پیش بینی کننده رفتار مخاطره آمیز فرد است. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط بین شخصیت، نگرش به ایمنی و رفتارهای مخاطره آمیز در رانندگان می باشد.

روش کار: در این مطالعه از بین رانندگان شاغل موتور سیکلت سوار در شهر تهران، 254 نفر به طور تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه‌های شخصیت، نگرش به ایمنی و رفتار های مخاطره آمیز توسط این افراد پر شد و توسط نرم افزار SPSS16  آنالیز گردید.

یافته ها: بین حیطه های مختلف شخصیت (نگرانی ، عصبانیت، حالت احساس و هیجان، نوع دوستی، بیهنجاری)  و نگرش به ایمنی (جریان ترافیک در برابر اطاعت از قوانین، رانندگی با سرعت، رانندگی با هیجان) از لحاظ آماری ارتباط معنی داری یافت شد(P=0/001).

نتیجه گیری: نگرش به ایمنی پیش بینی کننده رفتار های مخاطره آمیز فرد است و شخصیت نیز به طور غیر مستقیم بر رفتار‌های مخاطره آمیز از طریق تاثیر بر نگرش به ایمنی  موثر می‌باشد. 


ایرج علیمحمدی، حسن جهانی هاشمی، علی اصغر فرشاد، مرتضی امینی، بهزاد حقّی، سمیّه نوری علی بیک کندی، اکرم مومنی‌زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: آسیب‌ها و حوادث شغلی همواره به عنوان یکی از معضلات پر اهمیت در محیط‌های کاری مطرح بوده‌اند. به دنبال ارایه مدل دومینوی هاینریش این اندیشه شکل گرفت که مهم‌ترین عامل بروز حادثه، انسان است. به همین جهت یکی از روش‌های قطعی در کاهش حوادث کنترل رفتارهای ناایمن در بین کارگرها است که آن هم از طریق ارتقاء سطح فرهنگ ایمنی عملی خواهد شد.

روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. تعداد 303 پرسشنامه تکمیل و با استفاده از نرم‌افزار SPSS17 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: در ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد. ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شد. ضریب KMO و آزمون کرویت بارتلت به ترتیب برابر 909/0 و 057/9785 به دست آمد. هم‌چنین چرخش واریماکس نشان داد که تمامی سوال‌های آزمون بر روی عوامل بار می‌شوند.

نتیجه گیری: نتایج این بررسی حکایت از اعتبار و روایی مطلوب و مناسب این پرسشنامه برای استفاده در صنایع شوینده و پاک کننده در داخل کشور دارد. فرهنگ ایمنی در صنایع شوینده و پاک کننده شامل 5 بُعد می‌باشد که با توجه به بارهای عاملی پرسش‌ها، عوامل به نام‌های «تعهد مدیریت»، «آموزش و تبادل اطلاعات»، «محیط حمایتی»، «عوامل بازدارنده» و «اولویت به ایمنی» نامگذاری شدند. به جز بُعد 4 و بُعد 5، بین بقیه ابعاد با یکدیگر و با فرهنگ ایمنی نهایی همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد. از میان همبستگی‌های به دست آمده، فرهنگ ایمنی بیشترین همبستگی مثبت را با بُعد «تعهد مدیریت» دارد (952/0=r)، بنابراین این بُعد، قوی‌ترین همبستگی را با فرهنگ ایمنی دارا می‌باشد. 

 


فریبا کیانی، محمدرضا خدابخش،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: آسیب های شغلی از عوامل مهم مرگ و میر و ناتوان ساز هزاران نفر در محیط کاری می باشد، بنابراین شناسایی عوامل مؤثر بر آسیب های شغلی از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش ها نشان می دهند که سبک رهبری تبادلی سرپرست نقش مهمی در تاثیر گذاری بر آسیب های شغلی دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک رهبری تبادلی در پیش بینی آسیب های شغلی کارکنان شرکت ذوب اهن اصفهان انجام شد. روش کار: این مطالعه توصیفی- همبستگی بر نمونه 189 نفر از کارکنان شرکت ذوب آهن اصفهان در سال 91- 1390 انجام گرفت، که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. اجرای پژوهش با استفاده از مقیاس سبک رهبری تبادلی سرپرست (Bass and Avolio, 1990)، پرسشنامه هوشیاری ایمنی (Barling, et al., 2002) و پرسشنامه رویدادهای مرتبط با ایمنی و آسیب های شغلی (Barling, et al., 2002) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نگارش 18 و آماره های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون انجام گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد سبک رهبری تبادلی سرپرست با هوشیاری ایمنی و رویدادهای مرتبط با ایمنی رابطه معنی داری داشت (p< 0.05). همچنین تحلیل رگرسیون حاکی از آن بود که سبک رهبری تبادلی سرپرست از طریق افزایش هوشیاری ایمنی و کاهش رویدادهای مرتبط با ایمنی، آسیب های شغلی را کاهش داد. نتیجه گیری: این پژوهش از اهمیت سبک رهبری تبادلی و آموختن آن به مدیران و سرپرستان سازمان ها حمایت می کند. نتایج و پیامدهای پژوهش و پیشنهادات برای تحقیقات آینده در این مقاله تشریح و تبیین می شود.
محمد جواد جعفری، ناهید شفیعیان، سعاد محفوظ‌پور، یدالله محرابی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: رضایت شغلی پرستاران همواره مورد توجه بیمارستان‌ها بوده است. رضایت شغلی عاملی است که بر کیفیت خدمات ارایه شده توسط پرستاران تأثیر گذار است. بسیاری از پرستاران به‌دلیل عدم رضایت از کار، شغل خود را ترک می‌کنند. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان شهدای عشایر شهر خرم آباد و ارتباط آن با میزان رضایت مندی شغلی پرستاران شاغل در آن انجام شد. روش کار: در این پژوهش توصیفی - همبستگی نمونه گیری به روش سرشماری و با مشارکت 239 پرستار شاغل در 18 بخش این بیمارستان انجام گرفت. داده های مورد نیاز شامل ویژگی های فردی و شغلی پرستاران، وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه پرستاران و سنجش رضایت شغلی با استفاده از پرسشنامه شاخص توصیفی شغل گردآوری شد. پرسشنامه‌های مورد استفاده پس از اعتبار بخشی در اختیار پرستاران قرار داده شد و پس از تکمیل جمع‌آوری گردید. داده ها به‌وسیله نرم افزار SPSS19، در سطح معنی داری p<0.05 با آزمون های کروسکال والیس، من ویتنی و آزمون همبستگی اسپیرمن آنالیز گردید.. یافته ها: بررسی نتایج در چهار حیطه ایمنی و بهداشت حرفه ای نشان داد که نمره وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان از دیدگاه اکثریت پاسخ گوها (3/5 ± 2/23) در سطح ضعیف و رضایت مندی شغلی نیز با کسب میانگین نمره (4/5 ± 8/31) در سطح ضعیف بود. رابطه بین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه ای بیمارستان و میزان رضایت از شغل پرستاری معنی دار بود(p-value=0.001). نتیجه گیری: میزان رضایت از شغل پرستاران و هم‌چنین وضعیت ایمنی و بهداشت حرفه‌ای بیمارستان مورد مطالعه نیاز به ارتقاء دارد.
حمید حسنی، سید ابولفضل ذاکریان، محمد حاجی اکبری، علیرضا مرتضی پور، هوشنگ طهماسبی، فرشاد میرزایی، الهه عموزارده، صغری مشتاقی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: ناراحتی های چشمی و سردرد از جمله مشکلات بهداشتی شایع در بین کاربران رایانه می باشد. هدف از مطالعه حاضر بررسی شیوع ناراحتی چشمی و سردرد ناشی از کار با رایانه و تعیین ارتباط این ناراحتی ها با برخی عوامل مؤثر در بین دانشجویان خوابگاهی دانشگاه علوم پزشکی تهران می باشد. روش کار: مطالعه توصیفی-مقطعی حاضر بر روی دانشجویان خوابگاهی انجام گرفت که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه (Musculo-skeletal Injury Reduction Tools for Health and Safety) ه MIRTH جمع آوری گردید. نتایج با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و به کمک شاخص های آمار توصیفی و آزمون همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:: از بین 744 پرسشنامه توزیع شده، تعداد 631 دانشجو پرسشنامه های تکمیل شده را بازگرداندند (84.4%). میانگین سنی جمعیت مورد مطالعه برابر با 3.6±22.72 سال بود.درصد فراوانی نسبی ناراحتی های چشمی 76.38 % برای خانم ها و 70.11 % برای آقایان محاسبه گردید. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که بین ناراحتی‌های چشمی و سردرد با متغیرهای جنس، مدت زمان کار روزانه با رایانه و استفاده از عینک ارتباط معنی دار وجود دارد (0.05
ایرج محمدفام، قاسم حسام، رزاق رحیم پور، مازیار ارسی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: یکی از عوامل تاثیرگذار بر خطای انسانی، شرایط اضطراری می‌باشد. این تحقیق با هدف ارزیابی خطاهای انسانی در شرایط اضطراری حریق و انفجار در انبار شرکت نفت همدان با استفاده از روش شاخص احتمال خطای انسانی (HEPI) انجام شد. روش کار: ابتدا سناریوی شرایط اضطراری بروز آتش سوزی و انفجار در انبار شرکت نفت طراحی و مانور مقابله با آن اجرا شد. سپس پرسشنامه رتبه‌بندی شده تجمع برای مانور تکمیل گردید. داده‌های جمع‌آوری شده جهت محاسبه احتمال موفقیت برای 18 حرکت مورد نیاز در شرایط اضطراری از نقطه شروع تجمع تا آخرین حرکت در پناهگاه موقت ایمن در قالب روش HEPI پردازش شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بیشترین احتمال بروز خطا در حرکت ایمن‌سازی محیط کار (فاز ارزشیابی) با احتمال 4/32 درصد و کمترین احتمال بروز خطا در حرکت کشف آلارم (فاز آگاهی) با احتمال 8/1 درصدرخ می‌دهد. همچنین بیشترین شدت خطا در فاز ارزشیابی و خروج و کمترین شدت خطا در فاز اگاهی و بازیابی می‌باشد. بالاترین سطح ریسک نیز مربوط به حرکت‌های ارزیابی مسیرهای خروج بالقوه و انتخاب یک مسیروگزینش مسیر خروج دیگر و کمترین سطح ریسک نیز مربوط به چهار حرکت فاز بازیابی می‌باشد. نتیجه گیری: برای کاهش ریسک واکنش در فاز خروج، یافته های این مطالعه بر ارزیابی دوره ای مسیرهای خروجی و اصلاح آن‌ها در صورت نیاز، برگزاری مانورهای بیشتر و تحلیل نتایج آنها به همراه ارایه بازخوردهای مناسب به کارکنان تاکید می کند.
فریده گلبابایی، علی فقیهی زرندی، پدرام ابراهیم نژاد، محمدرضا بانشی، حسین محسنی تکلو، احمدرضا شکری، داود پناهی،
دوره 2، شماره 3 - ( 9-1391 )
چکیده

مقدمه: مواجهه با ذرات هوابرد سیلیس کریستالی و گرد وغبار قابل استنشاق سیمان از مهمترین عوامل زیان آور مواجهه شغلی کارگران در صنایع سیمان است که لازم است مورد ارزیابی و پایش قرار گیرد. این مطالعه با هدف ارزیابی میزان مواجهه کارگران یک کارخانه سیمان واقع در شهرستان ساوه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان و سیلیس کریستالی انجام شد. روش کار: در این مطالعه ی مقطعی تعداد 62 نمونه گرد و غبار قابل استنشاق از منطقه تنفسی کارگران واحدهای مختلف کارخانه جمع آوری شد. نمونه برداری و تعیین مقدار گرد وغبار قابل استنشاق با استفاده از روش گراویمتری بر اساس روش 0600 سازمان NIOSH و تعیین مقدار محتوی سیلیس کریستالی آن با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری جذب مرئی براساس روش 7601 سازمان NIOSH انجام گرفت. یافته ها: بیشترین میانگین مواجهه کارگران با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در واحدهای آسیاب مواد و آسیاب سیمان و کمترین آن در قسمت اداری وکنترل عملیات و کوره برآورد شد. گستره مواجهه کارگران با گرد وغبار قابل استنشاق در واحدهای تولید کارخانهmg/m3 89/18 – 77/1 بود. گستره ی مواجهه کارگران با سیلیس کریستالی در مجموع واحدهای تولید 104/0 – 011/0 میلی گرم بر متر مکعب بود. در واحد آسیاب مواد بیشترین و در قسمت آسیاب سیمان کمترین میانگین مواجهه برآورد شد. میزان مواجهه شغلی کارگران با سیلیس کریستالی در 57% از موارد فراتر از حد مجاز توصیه شده توسط NIOSH و کمیته فنی بهداشت حرفه ای ایران (mg/m3 05/0) بود. میانگین سهم سیلیس کریستالی از گرد وغبار قابل استنشاق در کل نمونه های سایت تولید 17/1% بود که دامنه آن از 49/0% در آسیاب سیمان تا 7/1 و 53/1 درصد به‌ترتیب در کوره و سنگ شکن متغیر بود. نتیجه گیری: میزان مواجهه با گردوغبار قابل استنشاق سیمان در کلیه فرآیندهای تولید بالاتر از حد مجاز و در واحد اداری و کنترل عملیات پایین تر از آن بود. اما تراکم سیلیس کریستالی تنها در واحدهای آسیاب مواد و کوره بالاتر از حدود مجاز تماس شغلی بود. بیشترین مقادیر مواجهه با گرد و غبار قابل استنشاق در آسیاب موادو سیمان و در خصوص سیلیس کریستالی در واحدهای آسیاب مواد، سنگ شکن و کوره مشاهده شد. لذا واحدهای مذکور جهت به‌کارگیری اقدامات کنترلی باید در اولویت قرار گیرند.
رستم گلمحمدی، محسن علی آبادی، ابراهیم درویشی،
دوره 2، شماره 4 - ( 11-1391 )
چکیده

مقدمه: درصنعت فولاد دمنده‌های هوا که جهت تامین هوای فشرده مورد استفاده قرار می‎گیرند، از منابع صدای آزاردهنده محسوب می‎گردند. هدف این مطالعه تحلیل آکوستیکی سالن دستگاه دمنده هوای یک صنعت فولاد و مطالعه ویژگی‎های صدای آن به منظور طرح کنترل صدا می‌باشد. روش کار: اندازه‎گیری تراز صدا و تجزیه فرکانسی آن با استفاده از ترازسنج صدا مدلCASELLA-Cell.450 انجام گردید. توزیع تراز صدا در سطح کارگاه به‌صورت نقشه صوتی با استفاده از نرم افزار Surfer تهیه شد و ویژگی‎های جذب صوتی سطوح سالن و عایق‎بندی صوتی اتاق کنترل از طریق محاسبات متداول مورد تحلیل آکوستیکی قرارگرفت. با توجه به هدف کنترل مواجهه کارگران برای تعیین میزان مواجهه آنان با صدا از دوزیمتر مدل TES-1345استفاده گردید. طراحی مجدد درب و پنجره اتاق کنترل و نصب مواد جاذب صوت در سقف سالن دمنده پیشنهاد و سپس با ارزیابی مجدد صدا میزان تاثیر مداخلات در واحد مورد بررسی برآورد گردید. یافته ها: در سالن دمنده، تراز کلی فشار صوت (dB (Lin 4/95 فرکانس غالب آنHz 2000 در شبکه خطی Lin تعیین شد. تراز کلی فشار صوت در داخل اتاق کنترل (‎dB(A 4/95 بود. سطح جذب موثر صوتی سطوح داخلی سالن مذکور Sab.m2 082/0و زمان بازآوایی معادل آن 9/3 ثانیه و برای اتاق کنترل به ترتیب Sab.m2 04/0 و 4/3 ثانیه برآورد گردید و افت انتقال صوت دیوار جداکننده بین این دو قسمت(‎dB(A 7/13 تعیین شد. میانگین دوز صدای دریافتی کارگران230درصد تعیین گردید. نصب جاذب در سقف سالن سطح جذب موثر صوتی سطوح را به Sab.m2 33/0 افزایش داد و میزان افت انتقال صوت با اصلاح درب و پنجره ‎dB 20 برآورد شد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه خصوصا در بررسی توزیع تراز فشار صوت در محدوده داخل کارگاه و اتاق کنترل معلوم نمود که عامل اصلی نشت صدا در اتاق کنترل درب و پنجره بوده که در صورت اصلاح آن‌ها و نصب هم‌زمان جاذب در سقف سالن، دز مواجهه کارگران با صدا به 6/49 درصد و فقط با اصلاح درب و پنجره اتاق به 65/69 درصد کاهش می‎یابد.

صفحه 1 از 12    
اولین
قبلی
1
...
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb