جستجو در مقالات منتشر شده


6 نتیجه برای هاشمی

ایرج علیمحمدی، حسن جهانی هاشمی، علی اصغر فرشاد، مرتضی امینی، بهزاد حقّی، سمیّه نوری علی بیک کندی، اکرم مومنی‌زاده،
دوره 2، شماره 2 - ( 6-1391 )
چکیده

مقدمه: آسیب‌ها و حوادث شغلی همواره به عنوان یکی از معضلات پر اهمیت در محیط‌های کاری مطرح بوده‌اند. به دنبال ارایه مدل دومینوی هاینریش این اندیشه شکل گرفت که مهم‌ترین عامل بروز حادثه، انسان است. به همین جهت یکی از روش‌های قطعی در کاهش حوادث کنترل رفتارهای ناایمن در بین کارگرها است که آن هم از طریق ارتقاء سطح فرهنگ ایمنی عملی خواهد شد.

روش کار: در این مطالعه توصیفی- تحلیلی برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. تعداد 303 پرسشنامه تکمیل و با استفاده از نرم‌افزار SPSS17 تجزیه و تحلیل شدند.

یافته ها: در ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 به دست آمد. ساختار عاملی پرسشنامه با استفاده از روش تحلیل عاملی بررسی شد. ضریب KMO و آزمون کرویت بارتلت به ترتیب برابر 909/0 و 057/9785 به دست آمد. هم‌چنین چرخش واریماکس نشان داد که تمامی سوال‌های آزمون بر روی عوامل بار می‌شوند.

نتیجه گیری: نتایج این بررسی حکایت از اعتبار و روایی مطلوب و مناسب این پرسشنامه برای استفاده در صنایع شوینده و پاک کننده در داخل کشور دارد. فرهنگ ایمنی در صنایع شوینده و پاک کننده شامل 5 بُعد می‌باشد که با توجه به بارهای عاملی پرسش‌ها، عوامل به نام‌های «تعهد مدیریت»، «آموزش و تبادل اطلاعات»، «محیط حمایتی»، «عوامل بازدارنده» و «اولویت به ایمنی» نامگذاری شدند. به جز بُعد 4 و بُعد 5، بین بقیه ابعاد با یکدیگر و با فرهنگ ایمنی نهایی همبستگی مثبت و معنی‌داری وجود دارد. از میان همبستگی‌های به دست آمده، فرهنگ ایمنی بیشترین همبستگی مثبت را با بُعد «تعهد مدیریت» دارد (952/0=r)، بنابراین این بُعد، قوی‌ترین همبستگی را با فرهنگ ایمنی دارا می‌باشد. 

 


عبدالکاظم نیسی، سید اسماعیل هاشمی شیخ شبانی، طیبه رحیمی پردنجانی، نسرین ارشدی، کیومرث بشلیده،
دوره 3، شماره 2 - ( 5-1392 )
چکیده

مقدمه: مطالعات نشان می دهد که حدود 90 درصد حوادث ناشی از کار به علت رفتارهای ناایمن و خطای انسانی روی می دهند. شناسایی عواملی که پیش‌بینی کننده رفتارهای ناایمن هستند در پیشگیری از این حوادث مفید می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های شخصیتی، شناختی و سازمانی به عنوان پیش بین های رفتارهای ناایمن کارکنان صف یک شرکت صنعتی در شهر بجنورد می باشد.

.

روش کار: نمونه پژوهش در مرحله اصلی شامل 300 گارگر و در مرحله اعتباریابی شامل 100 کارگر بود، که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در ابتدا شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس رفتارهای ایمن، به دو گروه (ایمن و ناایمن) تقسیم شدند. سپس هر گروه، با استفاده از پرسشنامه شخصیتی پنج عامل بزرگ، پرسشنامه کارآمدی ایمنی، مقیاس تمرکز تنظیمی در کار، مقیاس جوّ ایمنی، مقیاس انگیزش ایمنی، مقیاس شایستگی ایمنی و پرسشنامه فشار کاری ادراک شده مورد سنجش قرار گرفتند. در این پژوهش برای تحلیل داده ها از روش تحلیل ممیز و در بخش اعتباریابی از تحلیل عاملی تاییدی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.

.

یافته ها: یافته های حاصل از کاربرد معادله ممیز، فرضیه پژوهش را تأیید کرد. به بیان دیگر، از روی متغیرهای روان رنجورخویی، برون‌گرایی، توافق جویی، وجدانی بودن، کارآمدی ایمنی، تمرکز تنظیمی و ابعاد آن، جوّ ایمنی و ابعاد آن، انگیزش ایمنی، شایستگی ایمنی و گرانباری نقش، می توان رفتارهای ناایمن کارکنان را پیش بینی شود.

.

نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر اهمیت شایستگی ایمنی، تمرکز پیشگیری، قوانین و رویه های ایمنی، کارآمدی ایمنی و وجدانی بودن را به عنوان پیش بین های رفتارهای کاری ناایمن نشان می دهد. بنابراین توصیه می شود در دوره های آموزش ایمنی و به منظور انتخاب افراد برای محیط های پرخطر، بر این متغیرها تکیه کنیم.


سپیده کیوانی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، فاطمه فصیح رامندی، اکبر احمدی آسور، ملیحه کلاهدوزی، زهرا هاشمی،
دوره 11، شماره 3 - ( 6-1400 )
چکیده

مقدمه: در مطالعات متعددی عملکرد آکوستیکی مواد جاذب طبیعی مورد بررسی قرار گرفته است. برخی از این مواد در محدوده فرکانسی کمتر از 1000 هرتز عملکرد ضعیفی دارند. در مطالعه حاضر، سعی گردید تا نقش توالی قرارگیری ساختارهای دو لایه مرکب متشکل از الیاف طبیعی و مصنوعی در بهبود ضریب جذب صوتی لیف طبیعی در محدوده فرکانس پایین(63 تا 1000 هرتز) به‌وسیله مدل‌سازی با روش عددی اجزاء محدود بررسی گردد.
روش کار: در این پژوهش، عملکرد آکوستیکی ساختارهای دو لایه متشکل از مواد جاذب طبیعی و مصنوعی با روش عددی اجزاء محدود و مدل Johnson-Champoux-Allard در نرم افزار COMSOL نسخه 5.3a بررسی گردید. مواد جاذب صوتی مورد مطالعه شامل لیف خرما، فوم پلی‌اورتان و لاستیک بود. همچنین، هر یک از ساختارهای دو لایه مرکب متشکل از ضخامت10 میلی متری لیف خرما به همراه ضخامت10 میلی متری از هر یک از مواد جاذب مصنوعی شامل لاستیک یا فوم پلی‌اورتان بود که با چینش متفاوت مواد جاذب در هر ساختار، در مجموع چهار نوع ساختار دو لایه مرکب بررسی گردید.  
یافته ها: جایگاه قرارگیری لیف طبیعی می‌تواند نقش مهمی در عملکرد صوتی ساختارهای دو لایه مرکب مورد بررسی ایفا نماید. به طوریکه در مقایسه ساختارهای دو لایه مورد بررسی با یکدیگر مشخص شد که هنگامیکه در ساختارهای دو لایه مرکب با ضخامت 20 میلی‌متر، لیف طبیعی به‌عنوان اولین لایه مواجهه یافته با صوت نرمال بود، روند عملکرد آکوستیکی تقریبا مشابه با ساختار تک لایه متشکل از ماده طبیعی با ضخامت 20 میلی‌متر دیده شد؛ اما، زمانی‌که در ساختارهای مرکب، جاذب مصنوعی اولین لایه مواجهه یافته با صوت بود، روند عملکرد جذب صوتی بهبود پیدا کرد.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده، ساختار مرکب دارای لایه فوقانی با چگالی بیشتر و تخلخل کمتر، روند جذب صوتی بهتری نسبت به ساختار تک لایه شامل ماده جاذب طبیعی را نشان داد.
زهرا هاشمی، محمدرضا منظم،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: جاذب‌های ریز سوراخ یکی از ساختارهایی هستند که امروزه به‌صورت گسترده مورداستفاده قرار می‌گیرند. مکانیسم جذب صدا توسط تلفات انرژی ویسکوز در حفرات روی صفحه صورت می‌گیرد. در این مطالعه خصوصیات آکوستیکی پانل‌های سوراخ‌دار غیر مسطح در زاویه مایل به روش عددی موردبررسی قرار گرفت.
روش کار: این مقاله به بررسی تأثیر شکل ظاهری بر روی عملکرد جاذب ریز سوراخ در فرکانس‌های پایین (کمتر از 500 هرتز) می‌پردازد. جهت پیش‌بینی ضریب جذب این دسته از جاذب‌ها از روش المان محدود سه‌بعدی استفاده شد. همچنین نتایج به‌دست‌آمده از جاذب‌های شکل دار با جاذب ریز سوراخ تخت مورد مقایسه قرار گرفت. بعد از صحت سنجی نتایج عددی با نتایج آزمایشگاهی ( امپدانس تیوب)، 6 طرح مختلف به‌عنوان شکل ظاهری صفحات ریز سوراخ در نرم‌افزار کامسول مالتی فیزیکس نسخه 5.3a تعریف شد.  
یافته ها: شکل دار کردن باعث ایجاد عمق متغیری در پشت صفحه سوراخ‌دار می‌شود و همین باعث ایجاد رزونانس در فرکانس‌های پایین‌تر می‌شود. به طور کلی شکل‌هایی که حالت فرورفته یا مقعر هستند نتایج بهتری نسبت به بقیه طرح‌ها و شکل تخت دارند و ضعیف‌ترین نتایج مربوط به شکل‌های محدب یا برآمده بودند.
نتیجه گیری: شکل‌دهی موجب ایجاد اختلاف‌فاز، زاویه‌دار شدن موج صوتی و همچنین نحوۀ انعکاسات موج صوتی می‌گردد و در نهایت باعث تغییر در ضریب جذب می‌شود.
زهرا هاشمی، محمدرضا منظم اسماعیل پور، نفیسه نصیرزاده، احسان فرورش، زهرا بیگ زاده، سمانه سالاری،
دوره 12، شماره 4 - ( 10-1401 )
چکیده

مقدمه: در دو دهه اخیر، رشد سریع صنایع و شهرنشینی باعث به وجود آمدن مشکلات متعددی همچون آلودگی صوتی شده است. یکی از مهمترین روش‌های حذف یا کاهش آلودگی صوتی استفاده از جاذب‌های صوتی است. معمولاً جاذب‌های صوتی متداول در محدوده فرکانسی پایین ناکارآمد بوده‌اند. برای بهبود خواص جذب در این فرکانس‌ها می توان از ترکیب‌های مختلفی بهره‌گرفت. این مطالعه با هدف، بررسی رفتار جذب صوت پانل ترکیبی الیاف کنف و صفحات میکرو سوراخ دار انجام گرفت.
روش کار: بعد از صحت سنجی نتایج الیاف کنف با روش عددی المان محدود1 ، از نرم افزار COMSOL 5.3a جهت مدل سازی جذب صوتی استفاده شد. پانل ترکیبی مورد مطالعه از ترکیب صفحه میکروسوراخ دار (MPP)، الیاف کنف و لایه هوا تشکیل شده بود. در این تحقیق به ترتیب چیدمان‌های مختلف لایه‌های پشتی صفحه میکروسوراخ‌دار، خصوصیات ساختاری MPP و ضخامت و عمق مختلف لایه‌ها مورد بررسی قرار گرفت. در هر مرحله، ساختاری که بهترین مقدار ضریب جذب را کسب کرده باشد؛ برای مرحله بعدی انتخاب و ثابت در نظر گرفته شدند.  
یافته ها: نتایج صحت‌سنجی نشان داد که روند مدل FEM با نتایج آزمایشگاهی (لوله امپدانس) منطبق است. همچنین چیدمان لایه‌های پشت MPP تأثیر مستقیمی بر عملکرد پانل ترکیبی داشته؛ بطوریکه با قرار دادن الیاف کنف در پشت MPP عملکرد بهتری در پیک فرکانسی حاصل شد. با وجود اینکه عمق محفظه پشت MPP تعیین‌کننده فرکانس رزونانسی است، اما در عمق یکسان، جنس و خصوصیات ماکروسکوپیک لایه‌های پشت MPP نقش مهمی در این زمینه داشته ‌است. همچنین در ساختارهایی‌که عمق بیشتری از لایه هوا نسبت به جاذب داشتند، در قطر (سوراخ) و عمق  (محفظه) مشابه، ماکزیمم جذب حاصل شد.
نتیجه گیری: پانل ترکیبی مطابق ساختار A با قطر سوراخ mm 0/5 و درصد سوراخ شدگی 2% می‌تواند عملکرد جذبی ضعیف محدوده باریک و پایین فرکانسی را به ترتیب با استفاده از الیاف کنف و MPP بهبود بخشد. به طور کلی با انتخاب مناسب پارامترهای ساختاری، می‌توان در محدوده فرکانسی خاص، جذب مناسبی را بدست آورد. در این زمینه استفاده از روش برآورد عددی برای تعیین رفتار جذب صوتی یک ماده، می‌تواند با دقت بالایی جایگزین روش‌های سخت و هزینه بر آزمایشگاهی شود.
اکبر احمدی آسور، محمدرضا منظم، ابراهیم تابان، زهرا هاشمی، سمیه امینی نسب،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مقدمه: اندازه ذرات عامل مهمی در کارایی جاذب‌های صدا می‌باشد. هدف از این مطالعه بررسی اثر اندازه ذرات (مش) بر ضریب جذب صوتی جاذب‌های ساخته شده از نی Arundo Donax و تعیین مش بهینه برای جذب صدا بوده است.
روش کار: ساقه نی پس از خردکردن در مش‌های 10، ۱۶، 20، ۳۰ و 40 با سود 5 درصد شستشو داده شد. برای ساخت نمونه‌ها با قطرهای 3 و 10 سانتی‌متری از PVA 10 درصد به‌عنوان. به عنوان چسب و برای تعیین ضریب جذب از لوله امپدانس دوکاناله طبق استاندارد ISO ۱۰۵۳۴-۲  استفاده شد. ۲۲ نمونه از مش 16 و 20 برای دستیابی به مش بهینه بر اساس روش RSM ساخته شد و شاخص SAA  (میانگین جذب صوتی) برای مقایسه نمونه‌ها و تعیین مش بهینه محاسبه گردید.
یافته ها: بیشترین ضریب جذب صدا مربوط به مش 16 و 20 در فرکانس 2500 هرتز  به ترتیب 94/0 و 98/0. تأثیر افزایش ضخامت و دانسیته بر ضریب جذب  به وضوح مشهود است. نتایج نشان‌دهنده تأثیر افزایش ضخامت و چگالی بر ضریب جذب در مش 20 است به ‌گونه ‌ای که با افزایش دانسیته از 150 به 250 کیلوگرم بر مترمکعب  و ضخامت از 10 به 30 میلی‌متر، ضریب جذب از 21/. به 51/. در مش ۱۶ و از ۱۹/. به ۵۷/. در مش ۲۰  افزایش‌یافته است. نمونه بهینه شده مش 20 با ضخامت 30میلی‌متر و چگالی 250 کیلوگرم بر مترمکعب، بیشترین میانگین جذب را داشته است (۵۷/.=SAA). فاصله زیاد بخش‌های واقعی و مجازی امپدانس، راکتیو بودن نمونه را نشان می‌دهد. در مش 16 این فاصله بیشتر است، در نتیجه مش 16 راکتیویته بیشتر و به‌تبع آن جذب کمتری دارد.
نتیجه‌گیری: نقش مش ذرات به‌عنوان یکی از پارامترهای مهم و تأثیرگذار بر ضریب جذب مطرح می‌باشد که در این مطالعه مورد بررسی قرارگرفته است.

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2024 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb