جستجو در مقالات منتشر شده


8 نتیجه برای گروسی

سید ابوالفضل ذاکریان، احسان گروسی، زیبا عبدی، احسان بخشی، مهرداد کامرانی، رضا کلانتری،
دوره 6، شماره 2 - ( 3-1395 )
چکیده

مقدمه: طراحی محیط کار از جمله عواملی است که می تواند بر احساس راحتی، عملکرد، بهره‌وری و سلامتی کارمندان تاثیر بگذارد. تاثیر این عامل بر بهره‌وری و عملکرد انسان در حیطه ارگونومی محیطی بررسی می‌شود. با بررسی وضعیت طراحی محیط کار می‌توان تاثیر آن را بر بهره‌وری و عملکرد کارمندان تعیین نمود. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر طراحی محیط کار بر بهره‌وری کارمندان بانک می‌باشد.

روش کار: در این مطالعه مقطعی نمونه های مورد مطالعه را 150 نفر از کارمندان 22 شعبه مختلف یکی از بانک های شهر تهران تشکیل داده اند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسش‌نامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسش‌نامه تاثیر طراحی محیط کار اداری بر بهرهوری کارکنان می‌باشد که توسط حامید و همکاران طراحی شده است. به منظور آنالیز داده‌ها، آزمون‌های آماری هم‌بستگی و رگرسیون مورد استفاده قرار گرفتند.

یافته ها: میانگین (انحراف استاندارد) سن و سابقه کاری شرکت کنندگان در این مطالعه به ترتیب  02/37(6) و 13(7) سال بود. از بین مشخصات دموگرافیک بررسی شده، بین سن با نمرات مربوط به عامل های صندلی و دما رابطه معنی داری مشاهده گردید (05/0< P-value). به‌علاوه، بین عامل های صدا و چیدمان محیط با بهره‌وری کارکنان رابطه معنی داری به‌دست آمد (P-value به ترتیب 044/0 و 048/0).

نتیجه گیری: طراحی مناسب و باکیفیت محیط کار بر بهره‌وری کارمندان بانک تاثیر مثبت دارد. به بیان دیگر، طراحی محیط کاری راحت و ارگونومیک با در نظر گرفتن نیازهای افراد و برآورده کردن آسایش کارمندان، باعث افزایش بهره‌وری آن‌ها خواهد شد.


احسان گروسی، عادل مظلومی، رضا کلانتری، مصطفی حسینی،
دوره 7، شماره 4 - ( 9-1396 )
چکیده

مقدمه: پرستاری از جمله مشاغلی است که در آن شاغلین به علت بارکاری فیزیکی و استرس شغلی بالا در معرض ریسک خستگی و اختلالات اسکلتی و عضلانی قرار دارند. متصل کردن ست سرم به محلول های سرمی یکی از وظایف تکراری پرستاران در هر شیفت کاری می باشد که می تواند باعث ایجاد درد و ناراحتی در دست شود. هدف از انجام  پژوهش طراحی و ارزیابی ارگونومیکی دستگاه متصل کننده ست سرم به محلول سرم در شغل پرستاری می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع تجربی و مداخله ای بوده که بر روی 12 نفر از پرستاران (6 زن و 6 مرد)  در سه فاز انجام شد. فاز اول بررسی وضعیت متصل کردن دستی ست سرم، فاز دوم طراحی و ساخت دستگاه متصل کننده ست سرم و فاز سوم ارزیابی ارگونومیکی دستگاه ساخته شده بود. در فاز اول و سوم میزان کوشش درک شده توسط پرستاران با مقیاس ده    گزینه ای بورگ و سطح فعالیت انقباضی عضلات دست با روش الکترومیوگرافی در هنگام متصل کردن ست سرم مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات حاصل از فاز اول (متصل کردن دستی) با اطلاعات فاز سوم (متصل کردن مکانیکی) توسط آزمون های آماری مورد مقایسه قرار گرفت.

یافته ها: میانگین کوشش درک شده توسط پرستاران در حالت متصل کردن دستی ست سرم 1.2±5  (از10) و در حالت متصل کردن مکانیکی 0.49±2.3 به دست آمد. بین میزان فعالیت انقباضی 5 عضله از 6 عضله مورد بررسی (باز کننده انگشتان، دو سر بازو، سه سر بازو، دلتویید و خم کننده رادیال مچ) در دو حالت اتصال دستی و مکانیکی تفاوت های معنی داری با    05/0>P-value  وجود داشت.

نتیجه گیری: استفاده از دستگاه متصل کننده ست سرم با کاهش کوشش درک شده و کاهش سطح فعالیت انقباضی عضلات در ناحیه دست و مچ دست همراه بود. این دستگاه  می تواند به عنوان یک ابزار ارگونومیک کار پرستاران، برای راحت سازی وظیفه متصل کردن ست سرم به محلول مورد استفاده قرار گیرد.


عادل مظلومی، مریم عزیزپور مرزی، احسان گروسی، مهدی یاسری، رامین مهرداد،
دوره 8، شماره 2 - ( 3-1397 )
چکیده

مقدمه: چک لیست ایمنی جراحی، به عنوان ابزاری جهت کاهش خطای پزشکی، توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) معرفی شده است. بررسی نتایج حاصل از اجرای چک لیست، نشان دهنده کاهش قابل توجه مرگ و میر و عوارض ناشی از جراحی است. لذا مطالعه حاضر با هدف بومی سازی و اعتبار سنجی چک لیست ایمنی جراحی به منظور مطابق سازی آن با پروتکل جراحی در ایران انجام پذیرفت.
 

روش کار: در این مطالعه که از نوع مقطعی و توصیفی-تحلیلی است، ابتدا به ترجمه چک لیست ایمنی جراحی WHO پرداخته شده است. در مرحله بعد از طریق مصاحبه با افراد متخصص، مشاهده مستقیم نحوه فعالیت و تحقیق پیرامون جراحی، آن دسته از وظایفی که مستعد ایجاد حادثه بودند شناسایی و اولویت بندی شده و با استفاده از روش تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی وظایف (HTA) آنالیز شدند و نتایج آن در قالب چارت های HTA و جدول (TTA) ارایه شد. سپس با استفاده از آنالیز وظایف انجام شده و ارایه پیشنهادات و اصلاحات پنل خبرگان، سوالاتی به چک لیست اضافه و نسخه بومی چک لیست ایمنی جراحی تهیه گردید. در ادامه به ارزیابی روایی محتوایی و پایایی چک لیست پرداخته شد.
 

یافته ها: تعداد ۴ وظیفه اصلی در جراحی شناسایی شده که در قالب چارت HTA آنالیز شد. به این ترتیب تعداد ۴۱ زیروظیفه حاصل گردید که توسط آنالیز جدولی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تعیین نسبت روایی محتوایی (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI)  روش لاوشه مورد استفاده قرار گرفت. یک سوال از چک لیست که از شاخص CVI، نمره کم تر از 79/0 کسب نمود، با توجه به نظر پنل خبرگان اصلاح شده و با سوال مناسب جایگزین شد. هم چنین 3 سوال نمره کم تر از 49/0 به دست آورد که با توجه به پایین بودن نمره شاخص CVR که ضرورت داشتن سوالات را نشان می‌دهد، از چک لیست حذف گردیدند. در ارزیابی پایایی، از روش درون مشاهده گر استفاده شد که ضریب کاپای به دست آمده قابل قبول و بالای 6/0 بوده که مؤید اعتبار بین مشاهده گر چک لیست‌ است.
 

نتیجه گیری: در این مطالعه سعی شد تا چک لیست ایمنی جراحی از لحاظ محتوی و تکرارپذیری به صورت بومی درآمده و با استفاده از یک مطالعه میدانی اعتبارسنجی شود. با توجه به تطابق موارد چک لیست ارایه شده با پروتکل جراحی در ایران، امید آن داریم تا استفاده از آن موجب بهبود کیفیت کار تیمی و کاهش عوارض و مرگ و میر ناشی از خطاهای حین جراحی گردد.


اسماء زارع، مهدی ملکوتی خواه، احسان گروسی، سیف اله غریب، سید ابوالفضل ذاکریان،
دوره 8، شماره 3 - ( 6-1397 )
چکیده

مقدمه: اتاق کنترل از مهم ترین محیط های کاری می باشد که نیازمند عمل کرد بهینه افراد به منظور به حداقل رساندن خطا می باشد. روشنایی از عوامل محیطی موثر بر عمل کرد اپراتورهای اتاق کنترل است. تامین روشنایی بهینه در اتاق کنترل از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مطالعه بررسی تاثیر روشنایی بر بارکاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت افراد از روشنایی می باشد.

روش کار: مطالعه حاضر از نوع مداخله ای می باشد که در اتاق کنترل یک نیروگاه برق انجام شد. مداخله در روشنایی اتاق کنترل با دو سیستم روشنایی شامل لامپ های فلوئورسنت (4000 کلوین، شدت 200 لوکس) و لامپ های LED ( 4000 کلوین ،شدت 400 لوکس ) انجام گردید.  16 اپراتور تحت این دو سیستم روشنایی از نظر بارکاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت از روشنایی به وسیله پرسش نامه ارزیابی شدند.

یافته ها: برطبق نتایج، خستگی چشمی بعد از مداخله به طور معناداری کاهش یافت (0.004>p). هم چنین روشنایی بیش تر باعث کاهش معنادار میزان خواب آلودگی گردید (0.001>p). در بررسی بار کاری، مقادیر بارکاری ذهنی (0.001>p) و تلاش (0.03>p) بعد از مداخله و افزایش روشنایی به طور معناداری کاهش یافته اند اما نیاز فیزیکی، نیاز زمانی، عمل کرد و ناامیدی تفاوت معناداری با نتایج قبل از مداخله نشان نداد.

نتیجه گیری: به طورکلی می توان گفت که سیستم روشنایی ترکیبی فلوئورسنت و LED با شدت روشنایی 400 لوکس می توانند شرایط عمل کردی و ذهنی مناسبی برای اپراتورهای اتاق کنترل ایجاد کند. شدت روشنایی 400 لوکس از نظر بار کاری، خواب آلودگی، خستگی چشمی و میزان رضایت افراد از روشنایی، شرایط محیطی بسیار بهتری از شدت روشنایی 200 لوکس فراهم می نماید.


احسان گروسی، عادل مظلومی، امیرهمایون جعفری، احمدرضا کیهانی، علی شریف نژاد، منصور شمسی پور، رامین کردی،
دوره 12، شماره 2 - ( 4-1401 )
چکیده

مقدمه: استفاده از اگزواسکلتون ها به‌عنوان یک مداخله ارگونومیک نوین جهت کاهش ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی عضلانی و افزایش عملکرد انسان در انقلاب صنعتی نسل چهارم نمود پیدا کرده است. هدف مطالعه حاضر ارزیابی استفاده از اگزواسکلتون گردنی هنگام کار در ارتفاع بالای سر از نقطه‌نظر سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانه بود.
روش کار: در این مطالعه تجربی از 14 شرکت‌کننده مرد خواسته شد تا وظیفه شبیه‌سازی شده بستن پیچ و مهره در ارتفاع بالای سر را در دو حالت استفاده و بدون استفاده از اگزواسکلتون گردنی (مداخله ارگونومیکی) و دو زاویه پوسچرال گردن به‌صورت تصادفی انجام دهند. حین اجرای وظیفه، فعالیت الکتریکی عضلات هدف در ناحیه گردن و شانه با روش الکترومیوگرافی سطحی ثبت می‌شد. علاوه بر این، در پایان اجرای هر وظیفه، شرکت‌کنندگان پرسشنامه میزان ناراحتی درک شده را تکمیل می‌کردند. پردازش سیگنال‌های الکترومیوگرافی با نرم‌افزار Matlab 2017b انجام شد و میزان سطح فعالیت الکتریکی عضلات هدف نسبت به حداکثر فعالیت عضلانی نرمال‌سازی شد. آنالیز داده‌های با مدل Random intercept mix در نرم‌افزار STATA 14 انجام شد.  
یافته ها: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش معنادار میانگین ناراحتی درک شده در ناحیه گردن و شانه‌ها شد ولی در ناحیه سایر نواحی، تفاوتی آماری معناداری وجود نداشت. نتایج میانگین سطح فعالیت عضلات استرنوکلیدوماستوید و اسپلینوس کاپیتیس سمت راست و چپ در حین استفاده از اگزواسکلتون گردنی به‌صورت معنی‌داری کاهش‌یافته بودند؛ اما این اختلاف برای عضلات ذوزنقه‌ای افزایش معنی‌داری را نشان داد.
نتیجه گیری: استفاده از اگزواسکلتون گردنی سبب کاهش سطح فعالیت الکتریکی عضلات و میزان ناراحتی درک شده در ناحیه گردن شد که علت آن مربوط به توزیع وزن سر و گردن توسط جک نگه‌دارنده اگزواسکلتون در هنگام خمش رو به عقب گردن بود. در طراحی اگزواسکلتون گردنی برای ناحیه شانه و بازو حمایتی در نظر گرفته نشده بود که دلیل وجود نتایج غیر معنادار در ناحیه شانه‌ها را توجیه می‌کند؛ بنابراین استفاده از اگزواسکلتون گردنی با اضافه کردن حمایت بیشتر در نواحی شانه‌ها می‌تواند به‌عنوان یک مداخله ارگونومیکی برای کار در ارتفاع بالای سر توصیه گردد.

علیرضا شقاقی، زینب کاظمی، علی شریف نژاد، احسان گروسی، مریم محمدعلیزاده، سیدحسین مهدوی، محمدصادق قاسمی،
دوره 13، شماره 2 - ( 4-1402 )
چکیده

مقدمه: در طیف گسترده‌ای از مشاغل، کاربران در طول وظایف شغلی خود، مستلزم نشستن‌های طولانی‌مدت هستند. نشستن طولانی‌مدت، با خستگی همراه است که منجر به تغییراتی همچون تغییرات کینماتیکی، نوسانات اندام فوقانی و تغییرات سطح فعالیت عضلانی می‌گردد که این موارد نیز می‌توانند بارهای وارد بر ستون مهره‌ای را افزایش دهند. علی‌رغم اهمیت موضوع از جنبه ی گستردگی کارهای نشسته ی طولانی‌مدت و عوارضی که به دنبال دارد، مطالعات محدودی در این حوزه صورت گرفته است؛ بنابراین، هدف از مطالعه‌ی حاضر، بررسی روند تغییرات سطح فعالیت و خستگی عضلات بالاتنه در وظایف نشستن طولانی‌مدت است.
روش کار: در این مطالعه، از ۲۰ آزمودنی (۱۰ مرد و ۱۰ زن) که از جامعه ی دانشجویان و با حداقل ۵ سال سابقه‌ی کار با رایانه و در بازه‌ی سنی ۲۰ تا ۳۰ سال انتخاب شدند، درخواست شد تا سه نوع وظیفه ی کار با کامپیوتر را به‌صورت تصادفی به مدت ۹۰ دقیقه (هر وظیفه ۳۰ دقیقه) انجام دهند. شاخص‌های مورد بررسی در این مطالعه، ناراحتی درک شده و خستگی عضلانی است. به‌منظور ارزیابی ناراحتی درک‌شده، از پرسشنامه‌ی Visual Analogue Scale (VAS) و به‌منظور ارزیابی خستگی عضلانی، از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخص‌های RMS و MPF استفاده گردید. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، از نرم‌افزار متلب و SPSS استفاده شده است.  
یافته ها: با توجه به نتایج به‌دست‌آمده، مشخص شد که میزان ناراحتی درک‌شده در اندام‌های بدن در طی انجام وظایف نشسته، به‌صورت معناداری افزایش پیدا می‌کند. زمان، دارای اثر معنی‌داری از لحاظ آماری بر سطح فعالیت عضلانی عضلات تراپزیوس فوقانی راست UTR))، ارکتور اسپاینی گردنی راست (ESCR) و ارکتور اسپاینی سینه‌ای راست (ESTR) است (۰/۰۵>p). همچنین جنسیت، بر روند تغییرات سطح فعالیت عضلات UTL و ESCR دارای اثر معنی‌داری است. به‌علاوه، یافته‌ها، مؤید اثر تعاملی زمان و جنسیت بر سطح فعالیت عضله ی ESTR است. زمان نیز اثرات معنی‌داری از لحاظ آماری بر شاخص فرکانس میانه ی (MPF) عضلات UTR، ESCR، ESCL، ESTL و ESLL دارد.
نتیجه گیری: یافته‌های به‌دست‌آمده، نشان می‌دهد که با گذشت زمان، علاوه بر افزایش ناراحتی، سطح فعالیت عضلات نواحی گردنی و توراسیک افزایش یافته و همچنین خستگی عضلات این نواحی طی بلوک‌های زمانی وظیفه‌ی نشستن، افزایش می‌یابد.
مریم محمدعلیزاده، زینب کاظمی، احسان گروسی، احمدرضا کیهانی، علیرضا شقاقی، محمدصادق قاسمی،
دوره 13، شماره 3 - ( 7-1402 )
چکیده

مقدمه: پوسچرهای نشسته طولانی از جمله ریسک فاکتورهای اختلالات اسکلتی-عضلانی در محیط‌های شغلی می‌باشند که منجر به افزایش ناراحتی‌های اسکلتی-عضلانی در نواحی مختلف بدن می‌شوند. این ناراحتی‌ها می‌توانند اثر منفی بر سلامت افراد گذاشته و هزینه‌های زیادی را در غالب غیبت‌های کاری، ناتوانی‌های زودرس و کاهش بهره وری به جوامع تحمیل کنند. هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر تمرینات کششی بر سطح ناراحتی و خستگی عضلات تنه در وظایف نشسته طولانی مدت می‌باشد.
روش کار: مطالعه تجربی حاضر بر روی 20 شرکت‌کننده سالم زن و مرد در دو شرایط آزمون کنترل و مداخله انجام شد. در حالت کنترل، آزمودنی‌ها بدون هیچگونه مداخله‌ای به انجام وظایف شناختی (تماشای ویدیو، تایپ متن، اصلاح اشتباهات متن و تست شناختی nback) پرداختند. در وضعیت دوم (مداخله) از آزمودنی خواسته شد تا مجدداً تمامی وظایف تعریف شده را انجام دهد. در این حالت آزمودنی قبل از هر وظیفه، تمرینات کششی مشخصی را انجام و سپس به سراغ اجرای وظیفه‌ می‌رفت. بمنظور ارزیابی ناراحتی درک شده از پرسشنامۀ Visual Analogue Scale و بمنظور ارزیابی خستگی عضلانی از دستگاه الکترومایوگرافی و از شاخص‌های RMS و MPF استفاده گردید.
یافته ها: میزان ناراحتی در ناحیه دست‌ها و بازوها (04/0 = p) و قسمت تحتانی کمر (03/0 = p) در وظیفه تماشای ویدئو در حالت کنترل بیشتر از مداخله بدست آمد. درخصوص سطح فعالیت عضلانی، سطح فعالیت عضله ارکتور اسپاینی گردنی راست در وظیفۀ تماشای ویدئو در حالت کنترل کمتر از مداخلۀ ورزشی بود. در تست شناختی nback و وظیفه اصلاح متن میزان فعالیت الکتریکی عضلۀ ارکتور اسپاینی کمری راست در حالت کنترل بصورت معناداری نسبت به شرایط مداخله ورزشی بیشتر بود. بین شاخص خستگی عضله ارکتور اسپاینی گردنی چپ در وظیفه تماشای ویدئو، بین حالت کنترل و مداخله تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، خستگی عضلۀ ارکتور اسپاینی سینه‌ای راست در وظیفه ویرایش متن در حالت کنترل بیشتر از مداخلۀ ورزشی بود؛ اما برای وظیفۀ nback در حالت مداخله میزان خستگی نسبت به کنترل، بیشتر بوده است.
نتیجه‌گیری: سطح ناراحتی درک شده در وظایف کار با کامپیوتر نشسته، در مداخله ورزشی به طور کلی کمتر از حالت کنترل می‌باشد. تمرینات کششی مورد استفاده در این پژوهش موجب بهبود سطح فعالیت عضلانی و کاهش میزان خستگی برخی عضلات تنه شد که البته تأثیر تمرینات به نوع وظیفه بستگی دارد. به طوریکه خستگی عضلات در دو وظیفه اصلاح متن و nback که ماهیت شناختی دارند بیش از سایر وظایف تحت تأثیر تمرینات کششی قرار گرفتند.
حسن مهری دیز، محمد صادق قاسمی، حسن سعیدی، مهسا ورمزیار، احسان گروسی،
دوره 14، شماره 2 - ( 4-1403 )
چکیده

مقدمه: بلندکردن بار در پوسچر نامناسب یکی از دلایل بروز اختلالات اسکلتی-عضلانی ناحیه کمر می‌باشد. در این راستا محققان از شاخص‌های گوناگونی به‌ منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای بیومکانیکی و ریسک بروز این اختلالات استفاده کرده‌اند. هدف این مطالعه تعیین ارتباط بین نیروی فشاری وارده به کف پا با نیروی فشاری وارده به ناحیه کمری (BCF) و شاخص بلندکردن بار (LI) در وظایف بلندکردن متقارن بار بود.
روش کار: در این مطالعه آزمایشگاهی از 13 نفر مرد سالم با محدوده سنی بین 25 تا 35 سال خواسته شد تا به صورت متقارن وظایف بلندکردن بارهای 7.5 و 15 کیلوگرمی را در 15 پوسچر شامل ضریب 3 فاصله افقی
(A-B-C)  از بدن و 5 ارتفاع (1-5) انجام دهند. فشار وارده به کف پاها توسط 16 عدد سنسور FSR متناسب با 8 ناحیه آناتومیک از کف هر پا ثبت گردید. علاوه براین، نیروی وارده به دیسک‌های بین مهره‌ای و شاخص ریسک بلندکردن بار (LI) به ترتیب با روش یوتا و‌ معادله نایاش محاسبه شد. همچنین برای آنالیز آماری از نرم افزار SPSS (نسخه 21) استفاده شد.
یافته‌ ها: با توجه به نتایج، زمانی که بار در نزدیکترین فاصله به بدن قرار داشت (A1-A5) بیشترین میزان فشار در ناحیه پاشنه و ناحیه متاتارس 4 و 5 پای چپ و راست ثبت شده بود. علاوه بر این، در بلندکردن بار 15 کیلوگرمی در پوسچرهای A2, B1, B2, C1, C2 و در بلندکردن بار 7.5 کیلوگرمی در پوسچر C2، میانگین نیروی فشاری وارده به کمر بیشتر از 700 پوند محاسبه گردید. در بلندکردن بار 15 کیلوگرمی در پوسچرهای B1, B2, B4, B5, C1-C5 و در بلندکردن بار 7.5 کیلوگرمی در پوسچرهای C1, C2, C4, C5 میانگین LI بیشتر از 1 بود. در بسیاری از پوسچرهای بلندکردن بارهای 7.5 و 15 کیلوگرمی، همبستگی معنی‌داری بین نیروی فشاری وارده به کف پا با مقدار LI و UTAH مشاهده شد (p-value < 0.05). 
نتیجه‌ گیری: یافته‌های این مطالعه گواه بر وجود همبستگی معنادار بین توزیع فشار وارده به کف پا و پوسچرهای ایمن و ناایمن بلندکردن بار بود. بنابراین، می‌توان از نتایج حاصل از تحلیل توزیع فشارهای وارده به کف پا بعنوان یک پیش بینی کننده تمایز ایمن و ناایمن بودن بلندکردن بار استفاده کرد. علاوه بر این، یافته‌های این مطالعه با شناسایی سطوح ریسک بلندکردن بار در هر پوسچر، راه را برای تحقیقات آینده در مورد شناسایی و دسته بندی الگوهای فشاری ایمن و ناایمن کف پا برای ارائه مداخلات بهینه برای بلندکردن ایمن‌ بار هموار می‌کند.
 

صفحه 1 از 1     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به بهداشت و ایمنی کار می‌باشد.

طراحی و برنامه نویسی: یکتاوب افزار شرق

© 2025 , Tehran University of Medical Sciences, CC BY-NC 4.0

Designed & Developed by : Yektaweb